از قدیم فقر و غنا بوده فلان آقا [پول و توانایی] داره دویست میلیون، صد میلیون جهیزیه داده شما که نداری لازم نیست اون جهیزیه رو بدی چشم و هم‌چشمی؛ اینکه انسان‌ها بخوان همه در یک طراز [سطح] زندگی...

من تو همین خیابون ایران سخنرانی می‌کردم یه مهندسی آمد، گفت: پسر من، جلو عروسام، یقه منو گرفت کوبید به دیوار می‌گفت: شیشه دیدی [حاج‌آقا!] می‌شکنه [اینجوری] خورد میشه، میریزه زمین می‌گفت من جلو عروسام...

یه خانمی [پیرزن] خدمت رسول خدا می‌رسه به پیغمبر سلام می‌کنه و عرض می کنه «عِظْنِی» [منو موعظه کن] من فقط برا اینکه موعظه بشم اومدم خدمت شما پیغمبر سه تا موعظه به او داشتند یکیش این بود پیرزن!...

آب راه خودشو باز می‌کنه آب در مخمصه قرار می‌گیره اما در مخمصه قرار نمی‌مونه بالاخره یک راهی روزنه‌ای پیدا میکنه و خودشو نجات میده اگر [راهی] پیدا هم نکنه میره زیرزمین اگر نتوانه،...

آقای من، [در واپسین لحظات غیبت کبرا] سه روز در خانه‌ی خدا اعتکاف می‌کند پسر نرجس خاتون! هوای ما رو داشته باش ما لغزش داریم ما بد هستیم اما ذاتمون خراب نیست ما نمی‌خوایم علیه تو اعلام...

[خداوند متعال در قرآن] میگه: شک نکنید حتما حتما من روز قیامت میام از نعمت‌هام از شما سوال می‌کنم میگم من به شما سلامتی دادم شما چه کردی؟ من قران به شما ادم شما چه کردی ؟ امیرالمومنین به شما...

صعصعه [ابن صوحان] اومد پیش امیرالمومنین (علیه‌السلام) گفت: آقاجان! شما بالاترید یا [حضرت] آدم؟ فرمود: من بالاترم گفت: چرا؟ آدمِ پیغمبر، ابوالبشر گفت: چرا تو برتری؟ گفت: به [حضرت]...

در روایات ما هست که اگر چهل نفر برای تشییع یک شخص متوفایی برن و تو نمازش بگن: ٱللَّٰهُمَّ إِنَّا لَا نَعْلَمُ مِنْهُ إِلَّا خَیْرًا خدایا ما گمان بد به این نداریم جز خوبی ازش ندیدیم خدا...

درسته که یه جا ممکنه یه پول قلمبه‌ای به دستت بیاد اما از هر راهی به دست نیار معامله کن با خدا بگذر از اون لقمه‌ی حرام بگذر از اون حقوق حرام بگدرخدا برات یه جور دیگه جبران می‌کنه خدا...

تو یکی از روستاهای منطقه خمین جوون، درس می‌خونه تنها توی خونه‌ای دید در میزنن رفت در رو باز کرد دید یه خانمیه ؛ گفت بفرمائید ... گفت من از فلان منطقه اومدم تو منطقه‌ی شما داروی گیاهی برای...