کارهای نو در فضای معرفت علمی

جنبش نرم افزاری، یعنی در معرفت علمی ننشینید دست خود را دراز کنید تا دیگران بکارند و میوه چینی کنند و هر مقدار از میوه را که لازم نداشتند، بیاورند در دست شما بگذارند. برو بکار، برو آبیاری کن، برو روی بنایی که دیگران ساخته اند، بنا بساز؛ این هدف ما بود. عده ای می گفتند ما نمی فهمیم! الان هم از گوشه و کنار شنیده ام که عده ای سخنان یأس آفرین می زنند: مگر ما می توانیم؟ بله، می توانیم. ما در میدان های گوناگون و در فضای معرفت علمی امروز دینا می توانیم کارهایی بکنیم که
شنبه، 8 اسفند 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
کارهای نو در فضای معرفت علمی
کارهای نو در فضای معرفت علمی
کارهای نو در فضای معرفت علمی






بیانات مقام معظم رهبری

جنبش نرم افزاری، یعنی در معرفت علمی ننشینید دست خود را دراز کنید تا دیگران بکارند و میوه چینی کنند و هر مقدار از میوه را که لازم نداشتند، بیاورند در دست شما بگذارند. برو بکار، برو آبیاری کن، برو روی بنایی که دیگران ساخته اند، بنا بساز؛ این هدف ما بود. عده ای می گفتند ما نمی فهمیم! الان هم از گوشه و کنار شنیده ام که عده ای سخنان یأس آفرین می زنند: مگر ما می توانیم؟ بله، می توانیم. ما در میدان های گوناگون و در فضای معرفت علمی امروز دینا می توانیم کارهایی بکنیم که هنور در دنیا نو باشد؛ این در همه ی زمینه ها کاملا امکان پذیر است. (1)
وقتی علم بومی نشود و کشور گرفتار عقب ماندگی علمی گردد پیروی از فرهنگ بیگانه و تبعیت اجباری از سیاست های آن ها نیز حتمی است
وقتی در جامعه ای علم محترم شمرده می شود که استعداد و سرچشمه ی درونی عناصر انسانی کشور جوشان شود و علم بو می گردد. سرمایه گذاری برای علم، باید با این هدف باشد؛ و الا این که دیگران فرآورده های علمی داشته باشند و فرمول ها و کلماتی را به ما بیاموزند و ما بدون این که هیچ عمقی از آن به دست بیاوریم، آن کلمات را یاد بگیریم، به پیشرفت هیچ کشوری کمک نمی کند؛ نه ما و نه هیچ کشور دیگری. در گذشته سرچشمه ی علم در این کشور خشک شده بود. ازطرق مختلف این کار صورت می گرفت: یکی این بود که در مقابل هیمنه ی پیشرفت دانش غربی، این تصور در کشور ما غلیظ شد و مورد تأکید قرار گرفت که ایرانی قادر نیست، ایرانی نمی تواند، ایرانی استعداد لازم را برای پیشرفت علمی و صنعتی ندارد. امروز این حرف به گوش شما بیگانه و ناآشناست؛ اما بدانید که در یک دوره ی طولانی، این فکر در کشور تولید و ترویج شد؛ گفتند ایرانی به درد ادبیات می خورد –ادبیات بزم و گل و بلبل و اینطور چیزها- آن هم ادبیات به معنای شعر؛ و الا تحقیقات ادبی را هم باز باید اروپایی ها و مستشرقین اروپایی می آمدند می کردند. ایرانی به دردکارهای جدی و اساسی نمی خورد. نتیجه ی فقر علمی، فقر صنعتی شد. نتیجه ی فقرصنعتی، خرج کردن همه ی سرمایه ها برای رسیدن به سطح زندگی معمولی متعارف دنیای شد؛ یعنی وارد کردن، صنعت مونتاژ، دائم دنبال دیگران دویدن، نفت و همه ی سرمایه های داخلی را تقدیم کردن. نتیجه ی دیگرش این بود که خیلی از استعدادهای طبیعی- غیر از استعدادهای انسانی- در کشور ما متوقف ماند. وقتی مردمی دانشمند نبودند، اهل صنعت نبودند و فناوری و علم نداشتند، از بسیاری از ثروت های موجود طبیعی خودشان هم غافل می مانند. سال های متمادی می گذشت؛ نفت در این کشور بود، اما کسی نبود که بداند این نفت چیست و به چه درد می خورد! دیگرانی که پیشرفت کرده بودند، این ماده را می شناختند و کاربرد آن را می دانستند؛ لذا آن ها آمدند آن را کشف و استخراج کردند؛ صاحب آن شدند و به سود خودشان تصرف کردند؛ هم در کشور ما و هم در اغلب کشورهای نفت خیز دنیا. همه ی این ها دنباله ی عقب ماندگی علمی است. وقتی علم نباشد، صنعت نیست. وقتی صنعت نباشد، بسیاری از ثروت های جامعه کشف نمی شود. وقتی صنعت نباشد، همه ی موجودی برای به دست آوردن صنعت روز خرج می شود؛ دنباله روی از بیگانه و گرفتن ناگزیر فرهنگ بیگانه و تبعیت ناگزیر از سیاست های بیگانه هم به دنبالش پدید می آید. همه ی این ها ناشی از بی علمی است. بنابراین علم باید در کشور ترویج شود. یکی از کارهای مهم انقلاب همین بود؛ علم را در داخل کشور ترویج کرد.(2)
ملتی که بتواند در علم، نوآفرینی کند، در دنیا احساس عزت و اعتماد به نفس و غرور می کند.
علم همچنان که در یک فرد عزت نفس و اعتماد به نفس می آفریند، در یک ملت هم عینا همین کار را می کند. شما ببینید یک انسان عالم که برای خودش جایگاهی در معرفت علمی قائل است، در مقابل هر قدرت پولی و سیاسی قرار بگیرد، در ظاهر ممن است الزاماتی او را مجبور به کرنش ها و کوتاه آمدن هایی بکند؛ اما در دل خود برای خودش عزت قائل است. موجودی خودش را با تهیدستی طرف مقابلش مقایسه می کند، لذا احساس عزت و احساس اعتمادبه نفس و احساس غرور می کند. یک ملت هم عینا همین طور است.
ملتی که از علم و دانش برخوردار بود، فتوحات علمی داشت و توانست در دنیا در علم نوآفرینی کند، به طور طبیعی دارای اعتمادبه نفس و عزت نفس خواهد بود. اگر این عزت نفس و این اعتماد به نفس در ملتی پدید آمد، بسیاری از مشکلات او حل خواهد شد؛ کارهای بزرگ می کند، خطرپذیریها می کند، در میدان های دشوار قدم می گذارد و کوه نها را از جا می کند. کلید این کارها علم است. ما باید علم را در کشور احیا کنیم؛ این، نقطه ی اصلی مسئله است.
علم، فقط علم مادی نیست؛ علوم انسانی هم مقوله ی بسیار مهمی است که ان شاء الله اگر در خلال صحبت یادم بود، عرض خواهم کرد. در همه ی رشته های علوم، ما باید به معنای حقیقی کلمه، احساس عزت نفس، احساس مولد علم بودن و فتوحات علمی ایجاد کردن را در خود به عنوان یک ملت و یک جامعه ی علمی به وجود بیاوریم. این کار کیست؟ یکی از مهمترین ارکانش دانشگاه هاست. (3)
نگاه مبتکرانه و سازنده به مسئله تولیدعلم داشته باشید
باید اهل علم در محیط دانشگاه به تولید علم، به نگاه مبتکرانه و سازنده در زمینه ی علم به همان چیزی که بنده از آن به نهضت نرم افزاری در محلیط علمی تعبیر کردم بپردازند؛ ما نیاز به این موضوع داریم. البته دستگاه های دولتی بزرگ ترین مسئولیت را دارند. (4)
در تمام زمینه ها و به خصوص در زمینه علوم انسانی به تولید علم نیاز داریم
مسئله تولید علم فقط مربوط به علوم پایه، تجربی و... نیست، بلکه شامل همه ی علوم و از جمله علوم انسانی است. ما به خصوص در زمینه ی علوم انسانی، برخلاف آنچه انتظار می رفت و توقع بود، حرکت متناسب و خوبی نکرده ایم، بلکه مفاهیم گوناگون مربوط به این علم- حالا چه در زمینه ی اقتصاد و چه در زمینه ی جامعه شناسی، روان شناسی و سیاست- را به شکل وحی منزل از مراکز و خاستگاه های غربی گرفته ایم وبه صورت فرمول های تغییر نکردنی در ذهنمان جا داده ایم و بر اساس آن می خواهیم عمل و برنامه ی خودمان را تنظیم کنیم! گاهی که این فرمول ها جواب نمی دهد و خراب در می آید، خودمان را ملامت می کنیم که ما درست به کار نگرفته ایم! در حالی که این روش، روش غلطی است. ما در زمینه ی علوم انسانی احتیاج به تحقیق و نوآوری داریم که به معنای حقیقی کلمه مواد و مفاهیم اساسی که بر اسا آن می توان حقوق، اقتصاد، سیاست و سایر بخش های اساسی علوم انسانی را شکل داد و تولید و فرآوری کرد، در فرهنگ عریق و عمیق اسلامی ما وجود دارد که باید از آن استفاده کنیم.(5)
ننگ است که ما از تحلیل و درک و فهم خود استفاده نکنیم
این که یکی از شعارهایی که بنده در این چند سال تکرار می کنم که نباید به طور دائم درعرصه ی تجربه و ترجمه؛ علم ترجمه ای، حتی فکر ترجمه ای، ایده و مکتب و ایدئولوژی و اقتصاد و سیاست ترجمه ای بمانیم، به خاطر این است که این ننگ است برای انسان که از خرد، سنجش، تحلیل و درک و فهم خود استفاده نکند و چشم را روی هم بگذارد و مرعوب موج تبلیغاتی شود که بر او تحمیل می کنند؛ تا سخنی را بپذیرد. (6)
وجود استعدادها، اندیشمندان و استادان در داخل کشور وسیله ترمیم کمبودهای علمی کشور است
ما از لحاظ علمی از دنیا عقبیم، آیا راهی برای این که این فاصله را بپیماییم، وجود ندارد؟ اعتقاد راسخ بنده این است که چرا، ما می توانیم از راه های میان بر استفاده کنیم، می توانیم این فاصله ای را که با یک نگاه سطحی به نظر می رسد که هرگز قابل پرشدن نیست- چون آن کسی که با فاصله ی زیاد در جلو حرکت می کند وب ا ابزارهایی که روز به روز پیشرفته تر میشود، حرکتش سرعت هم پیدا می کند، مرتب فاصله اش بیشتر می شود- ترمیم کنیم. بنده اعتقاد راسخ دارم که می توان تصور کرد که این فاصله پیموده شود و کمبود علمی حالا در کشور ما و کشورهای مشابه ما و شکاف و زخمی که به وجود آمده، ترمیم شود.
آنچه ما را تشجیع می کند که این فکر را دنبال کنیم، وجود استعدادها در داخل کشور است. اما دوستان! استعداد به تنهایی کافی نیست. تأکید بنده این است: استعداد شرط لازم است، نه شرط کافی. در کنار استعداد، تلاش و مجاهدت عالمان، اندیشمندان و استادان هم لازم است. (7)
هیچوقت به قدر امروز در این کشور برای انسان فرزانه ی مستعد، امکان رشد وجود نداشته است
در تاریخ کشور ما- اقلا در این هفت، هشت، ده قرن[اخیر] – برای جوان هوشمند وفرزانه، هیچ فرصتی مثل امروز وجود نداشته است. اگر از حدود دوره ی حمله ی مغول به این طرف، مروری در تاریخ بکنید (که البته باید تاریخ را یاد بگیرید؛ چون چیز مهمی است. اگر بخواهید وضع و موقع امروز را درست تشخیص بدهید و بفهمید که در کجا قرار گرفته اید، باید تاریخ را بدانید. تسلط به تاریخ، چیز خیلی مفیدی است)، خواهید فهمید که در تمام این دوران هفتصد، هشتصد سال، از قبل از حمله ی مغلو تا حالا هیچ وقت نبوده که به قدر امروز در این کشور، برای انسان فرزانه ی مستعد، امکان رشد وجود داشته باشد.(8)
شوق فراگیری علم از دشمن، غیر از وابستگی است
وابستگی را نباید با شوق به فراگیری علم که هرجا انسان آن را بیابد، دنبال آن خواهد رفت اشتباه کرد. گاهی علم در دست دشمن ما است؛ پیش دشمن می رویم، زانو می زنیم و از او علم را فرا می گیریم؛ این اشکالی ندارد. ارزش علم فراتر از این است که انسان به خاطر آن، حتی سراغ کسی که با او مخالف است، نرود. این یک بحث است؛ تحت تأثیر آن دشمن قرار گرفتن از غیر جنبه ی علم یعنی جنبه سیاست، فرهنگ و چیزهای دیگر یک بحث دیگر است. آنچه که برای ما درست کردند، این دومی است. آنچه که برای به اصطلاح رایج جهان سوم خواستند و برنامه ریزی کردند، این دومی است. اتفاقا کاری کردند که اولی انجام نگیرد. این معضل بزرگ فرار مغزها که الان ده ها سال است در جهان عقب افتاده ی کنونی مطرح است، بخشی از همین قضیه است. این ها زبده ها و خوب ها را می ربایند و می برند و اجازه نمی دهند حتی آن هایی که یاد می گیرند و استعداد دارند، برای آن کشورها به کار بیفتند. بنابراین، این مسئله دوم، اگر نگوییم که بیشتر از مسئله اول در دانشگاه ها اهمیت دارد، حداقل به قدر مسئله اول اهمیت دارد.(9)
منابع :
1- بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار وزیر علوم و رؤسای دانشگاه ها، 17/10/1383.
2- بیانات رهبر معظم انقلاب در جمع دانشجویان در ماه مبارک رمضان، 10/8/1383.
3-بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار وزیر علوم و رؤسای دانشگاه ها، 17/10/1383.
4- بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار اساتید دانشگاه های سراسر کشور، 22/8/1381.
5- بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار جمعی از استادان دانشگاه های سراسر کشور، 8/8/1382.
6- بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار استادان و دانشجویان قزوین، 26/9/1382.
7- بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار اساتید دانشگاه های سراسر کشور. 22/8/1381.
8- بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با جمع کثیری از طلاب حوزه های علمیه و دانشجویان دانشگاه ها، 28/9/1369.
9- بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با اعضای شروای عالی انقلاب فرهنگی، 20/9/1370.




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.