محمد صالح حائری مازندرانی

محمدصالح حائری مازندرانی (۱۲۹۸-۱۳۹۱ ه.ق) معروف به علامه سمنانی از علمای شیعی متبحر در فلسفه مشاء، فقه، اصول، کلام، تفسیر و شعر و ادب در قرن چهاردهم هجری قمری بود. او در دوران تسلط بیگانگان، با مشاهده اوضاع...
چهارشنبه، 3 دی 1399
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: محمود عالی نژادیان
موارد بیشتر برای شما
محمد صالح حائری مازندرانی

محمدصالح حائری مازندرانی (۱۲۹۸-۱۳۹۱ ه.ق) معروف به علامه سمنانی از علمای شیعی متبحر در فلسفه مشاء، فقه، اصول، کلام، تفسیر و شعر و ادب در قرن چهاردهم هجری قمری بود. او در دوران تسلط بیگانگان، با مشاهده اوضاع و احوال کشور، به حکم وظیفه دینی و صنفی، ساکت ننشست و به مبارزه با استعمار و استبداد پرداخت.
 

شناسنامه
 ۲۸ رجب سال ۱۲۹۸ ه.ق مطابق با ۱۲۵۸ ه.ش    تولد
  ۲۱ دی ماه ۱۳۵۰ ه.ش برابر با ۲۳ ذی قعده ۱3۹۱ ه.ق   درگذشت
 -  علت درگذشت
  حرم امام رضا علیه السلام   آرامگاه
 ایرانی   ملیت
 اسلام  دین
 شیعه  مذهب
 علامه سمنانی   دیگر نام ها
 اجتهاد   تحصیلات
 -  دانشگاه
 فلسفه مشاء، فقه، اصول، کلام، تفسیر و شعر و ادب   زمینه فعالیت
 -  سبک
  1312 ه.ق الی 1391 ه.ق   سال های فعالیت
 کتاب و رساله به سیصد مجلد تحت عناوین فقه، اصول فقه،تفسیر ،کلام، منطق ، فلسفه، دعا، ادبیات   آثار مهم
 -  جایزه ها
 -  وبگاه رسمی
 -  همسر
 -  فرزندان
  پدر: میرزافضل‌اللّه مجتهد حائری مازندرانی - مادر: دختر شادروان آیة الله حاج ملا محمدیوسف استرآبادی  والدین

زندگی نامه

تولد
در ۲۸ رجب سال ۱۲۹۸ ه.ق مطابق با ۱۲۵۸ ه.ش در شهر مقدس و مذهبی کربلای معلا در خانه پاک و بی آلایش فقیهی اندیشمند، فرزندی بس با برکت و مسعود دیده به جهان گشود که بعدها خدمات گرانقدری به فرهنگ اسلام و مسلمانان تقدیم کرد. پدر بزرگوارش این نوزاد مبارک را «محمدصالح» نام گذاشت.اصل وی از بابل مازندران بود، اما به سبب اقامت طولانی‌اش در سمنان، سمنانی نیز خوانده شده است.

پدرش، میرزا فضل ‌اللّه مجتهد حائری مازندرانی (متوفی ۱۳۰۵ ه.ش)، از فقهای امامیه متولد بابل بود که پس از تحصیلات مقدماتی در بابل به نجف هجرت کرد.مادر مکرمه اش دختر شادروان آیة الله حاج ملا محمدیوسف استرآبادی (صاحب کتاب صیغ العقود و کتابهای رضاع، لقطه، قضا و شهادات) و از زنان پاکدامن و نمونه عصر خویش بوده است.علامه حائری از خاندان اهل علم و دانش و تقوا و معرفت برخاسته است. جد اعلای ایشان مرحوم آیة الله آقا شیخ معین الدین قاسمی(او فرزند شیخ فضل الله و او فرزند ملامحمد حسن بن علی محمد بن علاءالدین بن ابوالحسن بن معین الدین قاسمی است و قاسمی های مازندران از اولاد حسن بن قاسم بن علی بن عبدالرحمن بن شجیری بن قاسم بن زید بن حسن بن علی علیه‌السّلام هستند. بنابر نظریه دیگر: از اولاد قاسم بن ادریس بن امام علی نقی علیه‌السّلام هستند.) علامه مازندرانی از فقیهان معروف عصر خود و از دست پروردگان علامه مجلسی بوده است. جد دیگرش فقیه فرزانه آیة الله محمدحسن قاسمی بارفروشی (رحمه الله) است.

محمدصالح در چنین خاندانی و در دامن پدری بزرگوار و مادری پاک سرشت و در محیطی پر از معنویت و صفا دوران کودکی را به پایان رساند.
 
درگذشت
سرانجام پس از یک سده پژوهش، تالیف، تدریس، عبادت و پارسایی در ۲۱ دیماه ۱۳۵۰ برابر با ۲۳ ذی قعده ۱3۹۱ ه. ق. در سن ۹۳ سالگی به لقاءالله پیوست. رحلت علامه سمنانی، ضربه‌ای بس عظیم بر پیکر حکمت و اندیشه بود، آن چنان که موجب اندوه عالمان و اندیشمندان دینی شد، آنان اندوه درونی و آلام باطنی خویش را در مجالس و محافل با نظم و نثر ابراز داشتند.

روز درگذشت او بازار سمنان تعطیل و پیکرش با حضور دانشمندان، استادان، دانشجویان و سایر طبقات تشییع و به مشهد مقدس انتقال داده شد و در آنجا نیز با تشییع باشکوهی به حرم رضوی منتقل گردید و پس از طواف حرم مطهر امام علی بن موسی الرضا علیه‌السّلام در جوار آستان ملکوتی امام رضا علیه‌السّلام رخ در نقاب خاک کشید.

ماده تاریخ آن مرحوم چنین است «به صالح گوبیا بر خاک پائی پیکر اندازیم»

محمد صالح حائری مازندرانی

سمت و فعالیت ها

فعالیت های علمی
تحصیلات و استادان

محمدصالح حائری مازندرانی در کربلا ادبیات عرب را نزد ملاعلی معروف به سیبویه و ملاعباس معروف به اخفش و فقه و اصول را نزد پدر و برادربزرگش، شیخ علی علامه، فراگرفت.علامه سمنانی برادری با فرهنگ و فرهیخته به نام آیة الله شیخ علی علامه (متوفای ۱۳۹۲ ه.ق) (صاحب کتاب حجة البالغه) داشت که سالها از محضر او کسب فیض کرد. او نیز فرزندی دانشمند به نام علامه جلال الدین حائری مازندرانی (متوفای ۱۳۵۷ ه.ش) داشته که آثاری از خود به یادگار گذاشته است. محمدصالح از همان آغاز کودکی به فراگیری دانش رغبت فراوان داشت و دارای نبوغ فکری و حافظه‌ای نیرومند بود.

پس از تکمیل ادبیات، سطوح و فقه و اصول را نزد پدر دانشمند و برادر فاضلش (علامه شیخ علی حائری) و استادان دیگر آموخت. در سال ۱۳۱۲ ق، آخوند خراسانی در سفری به کربلا، در پی آشنایی با حائری به استعدادش پی برد و او را با خود به نجف برد.

ایشان در نجف، در فقه و اصول از شاگردان خاص آخوند خراسانی شد تا جایی که وی در تدوین نهایی کتاب کفایة الاصول خود به یادداشت‌های درسی این شاگرد خود توجه داشت.

علامه سمنانی در مجلس درس فقه و اصول میرزا حسین‌ بن حاج‌ میرزا خلیل تهرانی، تنها شاگرد صاحب جواهر که در آن زمان در قید حیات بود، شرکت می‌کرد.وی در علوم عقلی شاگرد حاج‌ ملااسماعیل بروجردی حائری، از استادان حکمت و ریاضی، بود.

این عالم فرزانه دوازده سال در نجف به تحصیل و تدریس و تألیف پرداخت و اجازات متعددی در اجتهاد و روایت دریافت نمود.
 

تدریس

محمدصالح حائری در سمنان نیز به تدریس و تألیف و اقامه نماز جماعت پرداخت.منزل وی در بابل و سمنان محل تجمع اهل علم و ادب با گرایش‌ها و عقاید مختلف بود. جلال‌الدین همایی، بدیع‌الزمان فروزانفر، نیما یوشیج و محمدتقی جعفری، از جمله کسانی بودند که با او مراوده داشتند و از او تجلیل کرده‌اند.

علامه سمنانی علاوه بر اجازه اجتهاد، دارای اجازه روایت نیز بود، برخی از اجازات وی عبارتند از اجازه از:
- پدرش شیخ فضل الله حائری مازندرانی
- برادرش علی علامه حائری
- حاج میرزاحسین خلیلی تهرانی
- حاج میرزا حسین نوری

اسامی برخی از عالمانی که از علامه سمنانی اجازه روایت دریافت کرده‌اند، عبارتند از:
- سید شهاب‌الدین مرعشی نجفی
- شیخ جلال‌الدین علامه حائری
- سید فخر الدین امامت کاشانی
- حاج حسین مقدس مشهدی شاهرودی
- سید عزیزالله امامت کاشانی
- شیخ مهدی شرف الدین
- سید عباس کاشانی
- حسین عمادزاده اصفهانی
 

فعالیت های اجتماعی

حائری در ۱۳۲۴ ه.ق، به ایران آمد و به بابل رفت و به تدریس، وعظ و اقامه جماعت پرداخت و از مراجع تقلید گردید.
 

محمد صالح حائری مازندرانی
فعالیت های سیاسی

حضور علامه سمنانی در بابل هم زمان بود با دوران تسلط بیگانگان، وی با مشاهده اوضاع و احوال به حکم وظیفه دینی و صنفی، ساکت ننشست و به مبارزه با استعمار و استبداد پرداخت.

وی در یکی از سخنرانی هایش در مسجد جامع بابل با صراحت گفت: "هر کس با قرآن مخالفت کند کافر است اگر چه رضاخان باشد." سخنرانی شدید علامه سمنانی در مسجد بابل سبب دستگیری وی شد. ایشان مدت نه ماه زندانی و سپس به سمنان تبعید شد.
 

موقوفات

ایشان توفیق وقف ملک و منزل را داشتند.
 

آثار

شمار آثار علامه سمنانی اعم از کتاب و رساله به سیصد مجلد تحت عناوین فقه، اصول فقه،تفسیر ،کلام، منطق ، فلسفه، دعا، ادبیات مندرج است شگفت این که تعدادی از این آثار را در جوانی نوشته است. اینک نام آثار وی را یادآور می‌شویم.
۱ ـ ارث الزوجة
۲ ـ ارائة التنقیح السنی فی البرائة عن تلقیح المنی
۳ ـ اتحاد العاقل و المعقول
۴ ـ احتجاجات مامون، چاپ اصفهان، سربی، وزیری، کانون ادبیات ایران، ۷۲ص.
۵ ـ احسن الدلالات
۶ ـ احیاء المنطق الرسطائی
۷ ـ احیاء الرجال
۸ ـ الاریکة الخضراء
۹ ـ الاستصحاب، سال نشر ۱۳۶۲
۱۰ ـ الاسکناسیة فی احکام الاوراق النقدیه
۱۱ ـ اصالة اللزوم فی العقود و الایقاعات
۱۲ ـ الاعتقادات
۱۳ ـ اجتماع الامر و النهی
۱۴ ـ اکسیر سعادت و حیات جاودان و تکثیر شقاوت و سیئات جاهلان و حاسدان. تاریخ تالیف (۱۳۸۴ هـ. ق.)
۱۵ ـ اقسام الکفار و احکامهم
۱۶ ـ الهیات
۱۷ ـ امتناع شریک الباری
۱۸ ـ الامر بین الامرین
۱۹ ـ الایمان بالله، در شمارش ادله اثبات واجب الوجود طبق تمام مذاهب. فارسی و استدلالی است.
۲۰ ـ الباقیات الصالحات، فی الاحکام المنصوصة ـ ناتمام
۲۱ ـ البدیعیه، قصیده میمیه
۲۲ ـ بستان الادب، تهران، کتابفروشی معصومی.
۲۳ ـ البقعیه
۲۴ ـ بناء المهدوم فی اعاده المعدوم
۲۵ ـ بوارق الالهام فی شرح شوارق الالهام
۲۶ ـ بیان ایمان (فقه فارسی) استدلالی
۲۷ ـ بیان الواقع فی رد البابیه
۲۸ ـ تاریخ الدنیا والدین
۲۹ ـ تاریخ ظهور المنطق، من لدن ارسطالیس
۳۰ ـ تاریخ معارف امامیه ترجمه کتاب ظلامة العترة الطاهرة الی حضرة قادة الاسلام الباهرة. (متضمن مذاهب اسلامیه و جواب جمیع شبهات وهابیان) این کتاب با تحقیق این جانب (ناصر باقری بیدهندی) آماده چاپ است.
۳۱ ـ تاریخ معارف الامامیه و معارف المذاهب الاسلامیه در ۱۲ جلد
۳۲ ـ تتمیم حاشیة المکاسب
۳۳ ـ التجری
۳۴ ـ تخلف العلة عن المعلول
۳۵ ـ تخمیس الفیة ابن مالک ـ تا باب اضافه
۳۶ ـ تخمیس لامیه المعری
۳۷ ـ ترجمة الادب الکبیر از ابن مقفع
۳۸ ـ تفسیر سوره حمد و حدید و آیة الکرسی
۳۹ ـ تقریر ابحاث مرحوم آخوند خراسانی (در طهارت، خمس، زکات، و احکام شیردادن)
۴۰ ـ تلخیص کفایة الاصول
۴۱ ـ الجبر و التفویض
۴۲ ـ الجمع بین الجمع و التفریق و ظهور الحق
۴۳ ـ الجواب المقبول عن شبهة الآکل و الماکول
۴۴ ـ حاشیه انوار الربیع
۴۵ ـ حاشیه ریاض المسائل (نکاح وارث)
۴۶ ـ حاشیه بر رسائل شیخ انصاری (رحمه الله)
۴۷ ـ حاشیه بر کتاب طهارت شیخ انصاری (رحمه الله)
۴۸ ـ حاشیه بر کفایة الاصول
۴۹ ـ حاشیه بر مفاتیح الاصول
۵۰ ـ حاشیه بر مفاتیح الشرایع
۵۱ ـ حاشیه بر المقباس
۵۲ ـ حاشیه بر مکاسب شیخ انصاری (رحمه الله)
۵۳ ـ حاشیه بر ملل و نحل شهرستانی
۵۴ ـ حاشیه بر نجات العباد (طهارت) فقه استدلالی است.
۵۵ ـ الحجة (حجت منطقی)
۵۶ ـ حجیة الظن
۵۷ ـ حجیة قطع
۵۸ ـ حکم الغساله
۵۹ ـ حل نظم منطق سبزواری
۶۰ ـ حکمت بوعلی سینا در تجزیه و تحلیل فلسفه اسلامی (در چند جلد) ـ طبیعیات ـ مستدرکات ـ الهیات ـ رسائل فلسفی به اهتمام و تصحیح و مقدمه آقای عماد زاده.
۶۱ ـ الحیاة الطیبة در حرمت بقای بر تقلید میت و حل مشکلات این مساله.
۶۲ ـ خاتمیت محمد صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم
۶۳ ـ خرد در امامت با مقدمه و اهتمام حسین عمادزاده در تهران به سال ۱۳۴۷ منتشر و برنده جایزه بهترین کتاب شده است.
۶۴ ـ خواص الآیات
۶۵ ـ خیرالمصیر الی السمیع البصیر
۶۶ ـ الدین القویم فی ربط الحادث بالقدیم
۶۷ ـ الدرر الملتقطة فی احکام مجهول المالک واللقطه
۶۸ ـ دیوان الادب، تهران، انتشارات توحید و اسلام سال ۱۳۲۷در ۳۱۴ صفحه، قطع وزیری.
۶۹ ـ دیوان شعر عرب
۷۰ ـ دیوان، ظاهرا همان بستان الادب است، چاپ تهران، انتشارات کتابفروشی معصومی.
۷۱ ـ رجعت (در اثبات آن باادله عقلی)
۷۲ ـ رجعت و معراج
۷۳ ـ رد شبهة ابن کمونه با ۲۵ برهان علمی
۷۴ ـ الرد علی صدرالدین الشیرازی فی اصالة الوجود و وحدة الوجود
۷۵ ـ الظن الناری فی حل منطق السبزواری
۷۶ ـ سبائک الذهب در شرح کامل کفایة الاصول (تاریخ اتمام ۱۳۴۳هـ. ق.)
۷۷ ـ سبیکة الذهب در برگردان کفایة الاصول به نظم) در سال ۱۳۴۴ در تهران به چاپ رسیده و ۲۰۸ صفحه است.
۷۸ ـ السرر الموضونة در موضوعات علوم و اقسام اعراض
۷۹ ـ سیمای ایمان (در فقه استدلالی) فارسی، مختصرتر از العمل الصالح است.
۸۰ ـ شبهه محصوره
۸۱ ـ شرح بدیعیه
۸۲ ـ شرح دعای سحر
۸۳ ـ صحیح و اعم
۸۴ ـ الصحیفة السادسة السجادیة
۸۵ ـ رساله‌ای در ضد
۸۶ ـ طرر الادب در مهمات ادبیه
۸۷ ـ ظلامة العترة الطاهرة الی حضرة قادة الاسلام الباهرة. مؤلف محترم این کتاب را به فارسی ترجمه کرده و آن را تاریخ معارف امامیه نامیده است.
۸۸ ـ العقائد، العلم المنصوب فی حکم آثار الغاصب فی المغصوب به اهتمام آقای عمادزاده اصفهانی در ۱۳۸۱ در تهران و در قطع وزیری و ۸۴ صفحه است.
۸۹ ـ فضائل القرآن
۹۰ ـ فضل مسجد
۹۱ ـ قبلة المصلین
۹۲ ـ المقصر المشید فی تکملة معالم الرشید
۹۳ ـ القصیدة العصماء
۹۴ ـ القضاء و الشهادات
۹۵ ـ القواعد
۹۶ ـ القول الفصل فی ائمه القطع و الوصل
۹۷ ـ کلمات الحجج الطاهره فی ظلمات اللجج الغامرة. به همت آقای حسین عمادزاده، در تهران به سال ۱۳۸۰ منتشر شده است.
۹۸ ـ کلی طبیعی
۹۹ ـ لباس مشکوک
۱۰۰ ـ لوح محفوظ، چاپ دزفول ۱۳۴۷، ۵۶ ص.
۱۰۱ ـ لیلة المتهجدین
۱۰۲ ـ الماء القلیل و متمم الکر
۱۰۳ ـ المثل الاعلی (تحقیقی در مثل افلاطونی)
۱۰۴ ـ المختارات من الدعوات
۱۰۵ ـ مشاهیر علمای اسلام
۱۰۶ ـ المشقص المصیب فی العول و التعصیب
۱۰۷ ـ مصریة العجم (قصیده‌ای بلند درباره حضرت زینب علیهاالسّلام).
۱۰۸ ـ معراجیه (قصیده‌ای بلند درباره معراج)
۱۰۹ ـ معیار الحق و الباطل
۱۱۰ ـ المناظرات
۱۱۱ ـ رسالة فی منجزات المریض و الوقف، همراه با رساله وقف به اهتمام و تصحیح و مقدمه آقای عمادزاده طبع و نشر یافته است. تهران ۱۳۷۷، وزیری ۲۱ صفحه.
۱۱۲ ـ نونیة العجم (قصیده‌ای طولانی در سیره پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم ) است. بخشی از آن در کتاب خرد در امامت و نیز در تاریخ معارف امامیه او آمده است.
۱۱۳ ـ نهدالکواعب
۱۱۴ ـ وجود انشایی
۱۱۵ ـ ودائع الحکم فی کشف بدائع الحکم. رد بدایع الحکم حکیم زنوزی است. با مقدمه و اهتمام آقای عمادزاده در تهران و سال ۱۳۷۷هـ. ق. چاپ شده است. فارسی، وزیری، ۱۲۶ صفحه.
۱۱۶ ـ وضع الحروف
۱۱۷ ـ وقف مختصر
۱۱۸ ـ وقف مفصل
۱۱۹ ـ هل یتوقف اثبات الواجب تعالی علی ابطال الدور و التسلسل، تاریخ تالیف ۱۳۸۱. در مجله نور علم، ش ۳ ص۱۰۸ منتشر شده است.
۱۲۰ ـ الید البیضاء در وجود ذهنی.
۱۲۱ ـ العمل الصالح (فقه استدلالی فارسی) از طهارت تا دیات.

علاوه بر آثار یاد شده معظم له بر کتابهایی چند از جمله بر الحجة البالغه فی قمع المذاهب الزائغه تقریظ نوشته است.

علامه سمنانی از طبعی موزون، ذوق شعری لطیف و روحی نیرومند نیز برخوردار بود. اشعار عربی و قصاید بلند ایشان را از قدیم در حوزه‌های ادبی نجف هم طراز آثار شاعران برجسته عرب به شمار آورده‌اند مانند قصیده بلند «نونیة نبویه و قصیده بدیعیه». .. از این رو علامه سمنانی، در تاریخ فرهنگ اسلامی یادآور کسانی چون «مهیار دیلمی (متوفای ۴۲۸ هـ. ق.) و مؤیدالدین طغرائی اصفهانی (متوفای ۵۱۵هـ. ق.) است

علامه سمنانی را باید از شاعران شیعه خواند که در ادبیات فارسی و عربی فوق العاده چیره دست بوده است. برخی از سروده‌های او از این قرار است.
 

وصف امیرالمومنین علیه السلام

از ترجیع بند مخمسی که در مدح مولای متقیان امیرمؤمنان علیه‌السّلام دارد چند بیت را نقل می‌کنیم:
شد برون از آستین امروز دست کردگار• • • داشت بر کف گوهر گیتی فروزی شاهوار
بود هفت اقلیم و نه طارم برایش استوار• • • جبرئیلش می‌ستودی روی تخت زرنگار
از لبش این حسن مطلع شد چو خورشیدآشکار• • • لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار
 

مدح امام صادق علیه السلام

و قصیده در مدح و منقبت امام صادق علیه‌السّلام دارد که ابیاتی از آن نقل می‌شود:
در مدرسش چهار هزار استاد• • • از وی فراگرفته حقایق را
ز املاء وی چهار هزار استاد• • • کردند ثبت جمله طرایق را
بود از کتب چهارصد اصلش نام• • • جامع زهر وثیق وثائق را
گستردی از علوم رسول الله• • • بر شهپر فرشته نمارق را
 

در فضل قمر بنی هاشم علیه السلام

و درباره قمر بنی هاشم علیه‌السّلام سروده است:
ابوالفضل ‌ای شه خوبان که بنشستی تو در دلها• • • فرات اندرنگین آوربرون گلها کن از گلها
همه عشاق گویندت به منبرها به محفل ها• • • الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها
بروی وی حسین بن علی گیتی بیاراید• • • به مویش شهپر روح الامین را قوت افزاید
درخشان ده خرد گردد اگر یک موی بنماید• • • به بوی نافه‌ای کاخر صبازان طره بگشاید
زتاب جعد مشگینش چه خون افتاده در دلها
علمدار حسین بن علی با شیعیان گوید• • • علم در کربلا گیرم که یزدان زآسمان گوید
زمین گلگون زخون کن کافرین شاه زمان گوید• • • زمی سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید
که سالک بی خبر نبود زراه و رسم منزلها
مرا از دست و سر آخر چه اندر این جهان حاصل• • • اگر یک لحظه در این ره شوم از شاه دین غافل• • • هلا من عاشقم با من چه گوید حافظ عاقل
کجا دانند حال ما سبکباران ساحلها
سکینه مشک خشکش بر کف و لعلش ندارد نم• • • علی اصغر زبی آبی و بی شیری نیارد دم
چه سقایم اگر یک مشک آبی ناورم زین یم• • • مرا در منزل جانان چه امن و عیش چون هر جرس فریاد می‌دارد که بربندید محملها
فرات اول چه خوش بر مشک خشک من رسیدآخر• • • به نخلستان همی راندم چو رخشم می‌پرید آخر• • • ولی بر مشک تیر آمد برید از من امید آخر
نهان کی ماند آن رازی کزآن سازند محفلها
مگیر از حضرت عباس والافر گرو حافظ• • • تو هر چه در رهش کشتی کنی صدصددروحافظ• • • به تو با صالح پیرش نمی‌گوید برو حافظ
متی ما تلق من تهوی دع الدنیا و اهملها

طبق وصیت علامه سمنانی در تاریخ (۱۳۵۱) کتابخانه شخصی اش که شامل ۹۴۱ عنوان اثر و بسیاری از آن‌ها نادر بود به کتابخانه آستان قدس رضوی اهدا شد و بدین گونه وی ارادت خود را به بارگاه نورانی امام هشتم علیه‌السّلام نشان داد.


محمد صالح حائری مازندرانی

اندیشه/نظرات

پس از تکمیل ادبیات، سطوح و فقه و اصول را نزد پدر دانشمند و برادر فاضلش (علامه شیخ علی حائری) و استادان دیگر آموخت. علامه خود در این باره می‌نویسد:
«... مرحوم والدم مرا در حالی که بسیار خردسال بودم، به تحصیل دانش وا داشت و به روش معمول زمان، بی آنکه فارسی بیاموزم، پس از آموختن قرائت قرآن مجید به آموختن امثله و شرح امثله... پرداختم. سرمایه فارسی‌ام نخست از چند کتاب بوده، سپس به نحو و صرف و منطق عربی مشغول شدم... شرح لمعه را با کمال تدقیق و تحقیق نزد والدم خواندم و به همین منوال قوانین را نزد برادر اکبرم و مرحوم شیخ علی علامه... (کتاب) کبری را به پارسی در بحر تقارب و انموزج و التهذیب المنطق را به تازی به نظم کشیدم و نیز به استقبال نان و حلوای شیخ بهایی و نان جو سید دلدار حسین هندی، نان و خرمایی به نظم آوردم که چندان به زعم زعمای شعر با آن حداثت نوجوانی از قافله عقب نماندم. هنگامی که سیوطی می‌خواندم، الفیه را تخمیس کردم، هر چند ناتمام ماند. رفته رفته قصاید بسیار را انشاء نمودم. (پس از استفاده بسیار از علمای کربلا) به نجف اشرف مسافرت و ۱۲ سال تمام در حوزه درسی مرحوم آخوند خراسانی و میرزا حسین خلیل تهرانی مشغول بودم»
 

در نگاه دیگران

اشخاص

با نگاهی به نظرات بزرگان درباره فیلسوف نامدار، فقیه و شاعر عالی مقدار، گنجینه علوم الاهی، علامه سمنانی، جایگاه والای این عالم توانا در میان علمای شیعه و ابعاد شخصیت وی هویدا می‌شود.

ـ سیدالفقها والمجتهدین آیة الله سید محمدمهدی اصفهانی کاظمینی (متوفای ۱۳۹۱ هـ. ق.) درباره او می‌نویسد:
علامه شیخ محمدصالح... اکنون یگانه مرجع تقلید مهم مازندران است، تالیفات خوبی دارد که بر فراوانی فضل و وسعت دایره اطلاعات و فزونی دانشش دلالت می‌کند.

ـ شادروان استاد محمدتقی جعفری تبریزی (رحمه الله) او را نابغه‌ای عظیم الشان معرفی کرده است.
وی می‌گوید:
علامه مردی بسیار با فضل بود، مخصوصا ادبیات عربی اش خیلی قوی بود... اطلاعات فلسفی اش هم خیلی زیاد بود، در اصول هم حد بالایی داشت.

ـ مرحوم حجة الاسلام دکتر محمدهادی امینی درباره او می‌نویسد:
شیخ محمدصالح... از فقیهان و عالمان بزرگ جهان اسلام و از استادان مسلم در فقه اصول و از مؤلفان و پژوهشگران و محققان بزرگوار است.

مؤلف دانشمند کتاب تذکرة الشعراء وی را این گونه ستوده است:
شیخ الفقهاء والمجتهدین آیة الله العظمی فی العالمین آقای شیخ محمدصالح حائری مازندرانی معروف به علامه سمنانی از مفاخر و مشاهیر فقها و مراجع عصر حاضر و از مشایخ اجازه مؤلف کتاب و مرحوم آیة الله والد و جمع بسیاری از علمای اعلام معاصر هستند...
 

سخن محمدرضا حکیمی

اندیشمند دردمند استاد محمدرضا حکیمی علامه را چنین معرفی می‌کند:
حضرت علامه سمنانی، از علمای بزرگ و بسیار کم مانند اسلام است در سده گذشته، و جامع، معقول و منقول به معنای و سیع و ژرف تعبیر، و صاحب اطلاعات و معلوماتی پهناور و مجتهد در فلسفه و تحقیقات فلسفی (نه تنها فلسفه خوان و فلسفه دان و فلسفه گو و فلسفه نویس)، نقاد تیزهوش و پرتوش و توان مباحث فلسفی، بویژه اصول و مبانی «حکمت متعالیه» در عین رعایت تعادل، و با اشاره به ارزشمندی نکته‌هایی در خورارزش که در فلسفه صدرایی مطرح گشته است. جامعیت علامه سمنانی تا جایی است که آثار او در فنون مختلف و رشته‌های علمی و فلسفی و کلامی و ادبی و تاریخی و فقهی و اصولی و گونه‌هایی دیگر از مباحث تحقیقی سیصد تالیف دانسته‌اند...

علامه سمنانی، در کتاب «حکمت بوعلی سینا» روشی از نقد فلسفی را عرضه کرد، و با غنایی که از نظر منابع و استنادها، و رساله‌های منقول در آن، و وفور مباحث آن، به این کتاب بخشید، این روش را در خور عرضه ساخت.

شاگرد او عبدالرفیع حقیقت «رفیع» می‌نویسد:
یکی از دانشمندان به نام و علمای بزرگ اسلام در عصر حاضر، آیة الله آقا شیخ محمدصالح حائری مازندرانی (سمنانی) است.
... بدون هیچ گونه مبالغه استفاده از راهنمایی‌های بی دریغ و تحصیل دانش و کسب فیض که نگارنده در دوره نوجوانی از محضر مبارک ایشان نمودم پایه اساسی معلومات تاریخی و ادبی نگارنده و همچنین تالیف و تنظیم آثار نظم نثر موجود است، به همین جهت همواره به روان پاک آن مرحوم درود می‌فرستم.

علی اسفندیاری «نیما یوشیج» (متوفای ۱۳۳۸) شاعر نوپرداز و نوآفرین کشورمان در نامه‌ای خطاب به علامه می‌نویسد: مخصوصا به تو «تو» خطاب می‌کنیم. برای تو که در مازندران فرد هستی. گمان نمی‌برم میزانی برای تعیین مقدار توفیق صالحین یک قوم بهتر از وجود شخص صالحی در آن قوم باشد.

استاد جلال الدین همایی و نیما یوشیج درباره مقام علمی او شعر سروده‌اند:
نیما در قصیده‌ای می‌سراید:
منم که طالح درمانده‌ام در این فکرت• • • تویی که صالحی‌ای حایری زمن مگریز
ابونواس و غزالی و طوسی، این سه تویی• • • که کس نخوانده و نشناسدت به حق تمیز

شادروان استاد جلال الدین همایی (متوفای ۱۳۵۹) نیز در قصیده معروف خود به ستایش از علامه سمنانی پرداخته است که چند بیت آن نقل می‌شود:
شاهباز آسمان پرواز اوج علم و دانش• • • آیت‌الله زمان علامه مازندرانی
آن که با دست و زبان یعنی که با نطق و کتابت• • • کرده کاخ علم و دین را سخت پی محکم مبانی• • • نامش از نام دو پیغمبر محمدصالح آنکو
حجت یزدان بود در دوره آخر زمانی• • • کید و شید دشمنان دین اگر سحر است دارد
کلک او همچون عصای موسوی معجزنشانی• • • فهم او در حل هر مشکل ید بیضا نماید
نشنود در طور تحقیق حقایق لن ترانی• • • در سلوک راه حق رفتار او طی المسافت
سیر دیگر سالکان ماننده سیر الشوانی• • • نثر او در چشم دل بهتر زتسمیط لآلی
نظم او در گوش جان خوشتر زترجیح اغانی• • • هم به نظم پارسی باشد به آیین نظامی
هم بود در شعر تازی بوالعلاء و ابن هانی• • • پایگاه عزتش باشد بدان رفعت که آنجا
طایراندیشه را دشوار باشد پرفشانی• • • علامه سید محمد حسینی جلالی در فهرس التراث، او را این گونه ستوده است: محقق موفق مشارک فی العلوم، و من نوادر الدهر فی هذا العصر.


منابع:

1. ویکی شیعه
2. ویکی فقه



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مجله راسخون مرتبط