مادري براي همه خوبان

اشاره: ‏حضرت صديقه طاهره، دخت پيامبر اکرم (صلّي‌الله‌عليه‌و‌آله وسلّم) ستايشگران بي شمار دارد و از فضايل، مناقب و مقامات عاليه او ستايش‌هاي فراواني شده است. دوست و دشمن، به کمال و عظمت او اعترافات کرده و جلالت شأن وي را ستوده‌اند. در اين مجموعه قصد آن داريم تا ستايشها و ستايشگران بانوي آب و آيينه را به منظر چشم شما آوريم.
شنبه، 7 شهريور 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مادري براي همه خوبان
مادري براي همه خوبان
مادري براي همه خوبان

نويسنده: آيت الله کريمي جهرمي




اشاره: ‏حضرت صديقه طاهره، دخت پيامبر اکرم (صلّي‌الله‌عليه‌و‌آله وسلّم) ستايشگران بي شمار دارد و از فضايل، مناقب و مقامات عاليه او ستايش‌هاي فراواني شده است. دوست و دشمن، به کمال و عظمت او اعترافات کرده و جلالت شأن وي را ستوده‌اند. در اين مجموعه قصد آن داريم تا ستايشها و ستايشگران بانوي آب و آيينه را به منظر چشم شما آوريم.

امام حسن(‌‌عليه السّلام) و ستايش فاطمه (‌عليها السّلام)

‏دومين امام معصوم و صاحب مقام والاي خلافت الهي، حضرت امام حسن مجتبي، اولين و بزرگترين فرزند حضرت زهراي مرضيه سلام الله عليها است. آن بزرگوار به داشتن چنين مادر گرانقدري مباهات مي‌کرد، ياد وي را بر زبان مي‌داشت و اوصاف الهام بخش او را به عنوان سرمشق براي ديگران ذکر مي‌فرمود. چنان که گاهي مظلوميت بي نظير و غيرقابل توصيف مادر گرانقدر خود را وصف مي‌نمود و چون خود ناظر آن صحنه‌هاي دردناک بود قهراً با سوز و گداز از آن ياد مي‌فرمود. به هر حال ما براي هر يک از اين دو نوع، نمونه‌اي را ارايه مي‌کنيم:

هميشه در قلب مني

قال الحسين (‌عليه السّلام): «مَا کان فِي الدنيا اَعبَدُ مِن فَاطِمة عَليها السلام کانَت تَقومُ حَتي تَتَورّمَ قَدماها»1
‏يعني: در دنيا عابدتر از فاطمه عليها السلام نبود؛ او همواره به عبادت مي‌ايستاد تا جايي که قدمهايش ورم مي‌کرد.
‏شيخ صدوق رضوان الله عليه از امام مجتبي (‌‌عليه السّلام) نقل مي‌کند که فرمود: ‏«رأيتُ اُمّي فاطمة عَليها السلام قامَت فِي مِحرابها لَيلَةً جمعتها. فلم تزل راکعةً ساجدة حتي اتّضح عمود الصبح و سمعتها تدعو للمؤمنين و المؤمنات تسمّيهم و تکثر الدعاء لهم و لا تدعو لنفسها بشيء فقلت لها: يا امّاه! لم لا تدعونّ لنفسک کما تدعونّ لغيرک؟ فقالت: يا بنيّ البحار ثم الدار.»2
مادرم فاطمه سلام‌الله‌عليها را ديدم که در شب جمعه در محراب عبادت خويش به پا خاسته و نيايش مي‌کرد. او همواره و بدون انقطاع، رکوع و سجود مي‌کرد تا سپيده صبح آشکار گرديد و من خود مي‌شنيدم که براي اهل ايمان از مرد و زن دعا مي‌کرد و هر کدام را اسم مي‌برد و براي آنان بسيار دعا مي‌نمود اما براي خودش دعا نمي‌کرد و چيزي از خداوند درخواست نمي‌نمود. من به حضور مادر عرضه داشتم: «اي مادر! چرا براي خويشتن دعا نمي‌کني همان گونه که براي ديگران دعا مي‌کني؟» در پاسخ فرمود: «اي فرزند عزيزم! نخست بايد همسايه را ديد آن گاه خانه را.»
‏يعني همسايه برخانه و اهل خانه مقدم است. اکنون سزاوار است که در اين نقل جالب از فرزند برومند زهرا عليها السلام در مورد او تامل و انديشه کرد. به راستي که اين کودک چند ساله فاطمه‌ سلام الله عليها چه نقل زيبا و روح بخشي دارد و چه خاطره‌ جالب و پرباري را از مادر خود براي امت اسلامي و علاقه‌مندان اهل بيت و امامت بيان مي‌کند.
‏امام حسن ‌(‌عليه السّلام) منظره‌ بيداري و شب زنده داري فاطمه را بازگو مي‌کند که اين امر خود، حاکي از عزم راسخ اراده‌ جازم در راه بندگي و عبوديت است و آنگاه از نمازهاي مداوم و پي در پي ايشان سخت مي‌گويد و رکوع و سجود مستمر او را يادآوري مي‌کند.
‏در دنيا عابدتر از فاطمه عليها السلام نبود؛ او همواره به عبادت مي‌ايستاد تا جايي که قدمهايش ورم مي‌کرد.
‏همچنين از دعاي مادر سخن مي‌گويد؛ آن هم دعا براي ديگران، براي اهل ايمان، نه براي يک گروه خاص به طور مثال براي خصوص زنان يا در محدوده مردان، بلکه دعا براي مردان و زنان با ايمان.
‏و شگفت انگيز است دعا نکردن براي خود و خويشتن را به فراموشي سپردن، که اين موضوع براي امام حسن‌عليه‌السلام سؤال برانگيز شده و ايشان را بر آن داشته تا علت دعا نکردن مادر براي خود را از او بپرسد و مادر در جواب فرزند آن سخن پر محتوا را تا ابد يادگار بگذارد که نخست بايد به ياد ديگران بود، خود را فراموش کردن در اين مواقع شايد ولي ديگران را از ياد بردن نشايد.

‏امام صادق(‌‌عليه السّلام) در ستايش فاطمه (‌عليها السّلام)‏

سخنان بسياري از حضرت صادق ((‌عليه السّلام) پيرامون مادر گرانقدرشان حضرت زهرا نقل شده که در شناخت افراد، از حضرت زهرا نقش بسزايي دارد. ما در اينجا گوشه‌اي از اين اخبار و مطالب را ذکر مي‌کنيم:
‏‏1- از کلمات آن امام درباره حضرت زهرا اين جمله است: هِي الصدّيقَةُ الکُبري؟ وَ عَلي؟ مَعرِفَتِها دَارَت القُرونُ الاُولي؟(3)‏
او صديقه‌ کبري و بزرگترين مظهر صدق، راستي و تصديق به جهان ماوراي مادّه و عالم غيب است و حرکت و دور قرون گذشته بر [مدارا] معرفت فاطمه بوده است.
‏شايان توجه است که در اخبار و روايات از آن بانوي بهشتي به عنوان صديقه، صديقه‌ طاهره و يا صديقه‌ کبري مکرراً اسم برده شده و خود اين واژه، حاکي از شأن والا و مرتبه‌ رفيع ايشان است.
‏اما جمله‌ دوم، مطلب بديع و تازه‌اي است که نکته‌اي ثمين و ارزشمند را در بر دارد و ظاهر آن، اين است که فاطمه در نظام عالم هستي و بقاي جهان طبيعت، اثر مستقيم دارد و در اين جمله دو احتمال است:
‏الف: در ادوار گذشته نيز هم کساني بوده‌اند که به مقام منيع فاطمه، معرفت داشته‌اند و به برکت معرفت همان اشخاص و بر محور شناخت او قرون اوليه به حرکت خود ادامه داده است.
‏و بر اين اساس بايد گفت که شايسته‌ترين افراد به معرفت فاطمه، انبياي عظام، سُفراي آسماني و اوصياي گرامي آنان هستند.
‏ب: قرنهاي گذشته بر محور معرفت فاطمه دَوَران داشته است، يعني از آنجا با گذشت قرنهاي مديد جوامع بعدي به تدريج زهرا را مي‌شناسند و به مقام رفيع و پايگاه بلند او پي مي‌برند، از اين رو قرون اولي و زمانهاي گذشته گردش کردند و نظام هستي به حرکت خود ادامه داد تا علت غايي و هدف نهايي - که همان معرفت حضرت زهراست - حاصل گردد. و در هر حال، اوج مقام حضرت زهرا و تأثيرگذاري وي در خلقت مخلوقات، بقاي موجودات و ولايت تکويني او را اثبات مي‌کند.
‏‏2- سَکوني مي‌گويد: روزي با غصه و نگراني نزد حضرت صادق (‌عليه السّلام) رفتم. حضرت فرمود: «چرا ناراحتي؟» گفتم: «دختر دار شده‌ام» فرمود: «سنگيني او بر زمين است و روزي او بر عهده خداوند!؛ از مدت عمر تو کم نمي‌کند و از روزي تو نمي‌خورد. (پس براي چه ناراحتي)» سکوني مي‌گويد: «با بيانات امام صادق (‌عليه السّلام) غم و اندوه من زايل گرديده و مرتفع شد.» سپس امام فرمود: «چه نامي براي او انتخاب کرده‌اي؟» عرض کردم: «فاطمه» امام صادق فرمود: «آه آه!» و سپس دست خود را بر پيشاني‌اش نهاد و بعد فرمود: «اَمّا اِذا سَمَّيتَها فَاطِمَة فَلا تَسُبُّها وَ لا تُلعِنها وَ لا تَضرِبها»(6) اکنون که نام او را فاطمه گذاشتي هيچگاه به او بدگويي و لعن مکن و او را کتک مزن!
‏در اين روايت، از جهت بحثي که ما دنبال مي‌کنيم، سه نکته مورد توجه است:
‏الف. امام تا اسم فاطمه را شنيدند، دو بار آه کشيدند. و اين حاکي از آن است که ايشان با شنيدن اسم کودک و نام فاطمه، مصائب عظيم و درد و رنج مادرش حضرت زهرا را به ياد آورد و حوادث تلخ که براي آن بانوي دوسرا پيش آمد برايشان تداعي شد و از شدت مصيبت آه کشيده و اظهار تأثر و ناراحتي نمودند.
‏ب. دست را به پيشاني مبارک خود گذاشتند. اين حالت، نمودار عارض شدن يک انديشه ناراحت کننده و يک تأثر عميق بوده که گويا فکر و نگراني او را فراگرفته و تأثر عميقي بر وي عارض گرديده است و اينها همه از عظمت و جلال حضرت زهرا حکايت دارد؛ زهراي طاهره، صاحب آن مقامات بلند است که مصيبتش بعد از چند نسل هنوز نگراني آفرين، اندوه زا و غصه آور است.
‏ج. سفارش مخصوص به سکوني در مورد آن کودک؛ خصوصاً با لحاظ صدر جمله که فرمود: «اکنون که او را فاطمه ناميده‌اي به او بدگويي مکن و مبادا او را کتک بزني.» اين توصيه با وجود آن که مي‌دانيم ضرب و شتم ديگر کودکان نيز روا نيست. حاکي از شدت قبح اين اعمال در مورد کودک فاطمه نام است و اين خود، از لزوم مراعات احترام خاص نسبت به حضرت فاطمه‌ زهرا حکايت مي‌کند. ما از اين سفارش امام صادق در مي‌يابيم که نه تنها خودِ حضرت صديقه‌ طاهره، فاطمه‌ زهرا عزيز و ارجمند است که نام او هم محترم است و هم نام او نيز قداست و جايگاه مخصوص به خود دارد.
‏‏3- حضرت صادق (‌عليه السّلام) مي‌فرمايد: «براي فاطمه در نزد خداي عزّوجل، نُه اسم است: فاطمه، صديقه، مبارکه، طاهره، زکيه، راضيه، مرضيه، محدثه، زهرا»، سپس فرمود: «مي‌داني فاطمه يعني چه؟» فرمود: «او از شرّ، دور و بريده شده است.»
‏سپس فرمودند: «لَولا اَنّ اَميرَالمؤمنين تَزَوَّجَها لَما کان لَها کُفّوٌ اِلي يَومِ القِيامَهِ عَلي وَجهِ الاَرض آدم فَمَن دونه 3؛ اگر وجود مبارک اميرالمؤمنين نبود، براي ايشان تا روز قيامت کفو و همتايي از آدم تا اعقاب او پيدا نمي‌شد».
‏در اين حديث اولاً براي فاطمه اسامي متعدد ذکر کردند و اين نکته را ضميمه‌ آن مطالب مي‌کنيم که «کثرةُ الاَسماءِ تَدُلُّ عَلي کَثرَةِ المَعانِي»، يعني اسمهاي متعدد و فراوان بر کثرت معاني دلالت مي‌کند؛ پس هر يک از اين اسمهاي مبارک بر بُعدي از ابعاد گوناگون شخصيت والاي حضرت زهرا دلالت مي‌کند.
‏و ثانياً امام (‌‌عليه السّلام) از راوي خبر مي‌پرسند که مي‌داني تفسير فاطمه چيست؟ و بعد خود بيان مي‌کنند که چون ايشان از شر و بدي بريده شده و جدا بود بدين اسم نامگذاري شد.
‏و در آخر، بيان فرمودند اين علي (‌‌عليه السّلام) بود که لايق شأن فاطمه و کفو، همسر و همتاي او بود و اگر وجود نازنين آن حضرت نبود از آدم و فرزندان او تا روز قيامت کفو و همتايي براي فاطمه پيدا نمي‌شد.
‏‏4- مفضّل از اصحاب امام صادق (‌‌عليه السّلام) مي‌گويد، به آن حضرت گفتم: «مرا از فرموده‌ رسول خدا در باره‌ فاطمه که فرموده‌اند او سيده‌ نساء عالمين است خبر ده که آيا ايشان سيده‌ زنان هم عصر خودش است؟» فرمودند: «آن مريم است که سيده بانوان هم عصر خودش است اما فاطمه، سيده‌ بانوان عالميان از اولين تا آخرين است.»(7)‏
در اين حديث شريف، امام صادق (‌عليه السّلام) بين حضرت مريم و حضرت زهرا مقايسه‌اي انجام داده و وجه اشتراک و امتيازي را بيان مي‌نمايند.
وجه اشتراک و قدر جامع بين آن دو اين است که هر دو سيده‌ زنان عالمند ولي وجه امتياز، اين است که مريم سيده‌ زنان عالم خودش بود ولي فاطمه سلام الله عليها سيده‌ زنان جهان از اولين تا آخرين است و در حقيقت بايد گفت: اين کجا و آن کجا؟!
ميان ماه من تا ماه گردون تفاوت از زمين تا آسمان است
‏5- کليني رضوان الله عليه نقل کرده که حضرت صادق (‌عليه السّلام) فرمود: «لَولا انّ اللهَ خَلقَ اَميرَالمؤمنين لَفاطمةُ مَا کانَ لَها کُفوٌ عَلي ظَهرِ الارضِ، اگر خداوند، اميرالمؤمنين (‌عليه السّلام) را براي فاطمه نمي‌آفريد براي او همتايي در زمين نبود.»(8)‏
گويا خداوند، حضرت علي (‌عليه السّلام) را به خاطر فاطمه و براي اينکه ايشان مانند و هم طرازي داشته باشد تا به ازدواج او در بيايد آفريد وگرنه فاطمه بي‌کفو و همتا مي‌ماند.
‏‏ 6- شيخ صدوق نقل کرده که از امام صادق عليه‌السلام در مورد فرموده خداي عزّ و جلّ: «اذکروا الله ذکراً کثيراً»6 پرسش شد که اين ذکر کثير چيست؟ حضرت فرمود: من سبّح تسبيح فاطمة عليها السلام فقد ذکر الله الذکر الکثير(9)‏
در اين کلام نوراني، امام صادق (‌عليه السّلام) ذکر کثير را - که در قرآن کريم آمده است - تبيين کرده و بيان نموده‌اند تسبيح فاطمه زهرا مصداق مسلم آن است؛ اگر مصاديق ديگر هم داشته باشد، اين يکي به طور مسلم مصداق است و کسي که آن ذکر را بگويد امر خداوند متعال را [که مي‌فرمايد خدا را ذکر کنيد] عملي کرده است.
‏‏7- شيخ کليني رضوان الله عليه نقل کرده که حضرت صادق (‌عليه السّلام) فرمود: «همانا فاطمه عليها السلام بعد از رسول خدا صلي الله عليه وآله هفتاد و پنج روز زنده ماند و در فراق پدرش حزن و اندوهي شديد بر او عارض و در دلش وارد شده بود.»
‏«و کان يأتيها جبرئيل فيحسن عزاءها ابيها و يطيّب نفسها و يخبرها عن ابيها و مکانه و يخبرها بما يکون بعدها في ذريتها و کان علي (‌عليه السّلام) يکتب ذلک، جبرئيل در اين مدت به نزد فاطمه مي‌آمد و او را بر عزا و مصيبت پدرش تسليت مي‌داد و نوازش مي‌کردو و روح او را آرامش مي‌بخشيد؛ به او از پدرش و مکان ايشان و نيز از حوادث و پيشامدهايي که بعد از او درباره ذريه اش انجام مي‌شود آگاهي و اطلاع مي‌داد. حضرت علي (‌عليه السّلام) اين مطالب را مي‌نوشت و ثبت و ضبط مي‌کرد».(10)‏
اين نقل بسيار ارزنده، قابل توجه و مايه سرفرازي شيعه است؛ زيرا همه مي‌دانيم با وفات پيامبر خدا، آمدن فرشته وحي، جبرئيل بر فاطمه طاهره نازل مي‌شد و از سبک عبارت، کاملاً برداشت مي‌شود که اين مطلب به صورت اتفاقي يا تصادفي نبوده بلکه به طور مکرر و مستمر انجام مي‌شده است.
‏در ضمن، نزول جبرئيل براي چند امر بوده است:
‏الف ــ براي تسليت قلب داغدار فاطمه، و نوازش او و ايجاد آرامش و نشاط در روح آزرده شده حضرت زهرا سلام الله عليها.
‏ب ــ چون بيشتر از فراق پدر، رنج مي‌برد خبرهايي در مورد پدر بزرگوارش نيز به او مي‌داد و او را از جايگاه و مکان آن حضرت در بهشت، مطلع مي‌ساخت.
‏ج ــ او را از حوادث آينده و آنچه که بر سر فرزندان و ذريّه‌ طاهره اش خواهد آمد آگاه مي‌کرد.
‏د ــ حضرت اميرالمؤمنين (‌عليه السّلام) تمام مطالبي را که ميان جبرئيل و حضرت زهرا مي‌گذشت يادداشت کرده و مي‌نوشت و اين حاکي از کمال اهميت آن مطالب است که حضرت علي (‌عليه السّلام) براي صيانت و حفاظت، آنها را مي‌نوشتند و اين همان «صحيفه‌ فاطميه» است که در دست مقدس امامت نگهداري مي‌شود و چه بسا مورد استفاده‌ آن بزرگواران و از جمله حضرت بقيةالله در اين زمان باشد.

‏تسبيحات حضرت فاطمه زهرا(‌عليها السّلام)‏

شيخ صدوق پيرامون تسبيحات حضرت زهرا سه روايت شريفه را از امام صادق (‌عليه السّلام) نقل کرده که هر کدام از آنها حاوي سخني پرفروغ و سازنده از ايشان در مورد آن بانوي جهانيان است:
‏‏1- ابوهارون مکفوف [نابينا] مي‌گويد: حضرت صادق (‌عليه السّلام) به حق فرمود: «يا أبا‌هارون انّا نأمر صبياننا بتسبيح الزهراء عليها السلام کم نأمرهم بالصلاة فالزمه فانّه لم يلزمه عبد فيتنقي،‌اي اباهارون! همانا که ما همان گونه که کودکان خود را به نماز امر مي‌کنيم به تسبيح زهرا عليها السلام نيز امر کرده و وادار مي‌نماييم.
پس همواره بر آن مواظبت کن و ترک منما؛ زيرا هيچ بنده‌اي بر آن مواظبت نمي‌کند که بعد دچار بيچارگي، پريشاني و دوري از سعادت شود».(14) [حتماً نتيجه‌ آن سعادت انسان است].
‏‏2- ابوخالد قمّاط مي‌گويد: شنيدم حضرت صادق عليه‌السلام مي‌فرمود: «تسبيح فاطمه زهرا عليها السلام در هر روز و بعد از هر نماز نزد من محبوب‌تر از هزار رکعت نماز «مستحبي» در هر روز است.» (16)‏
‏3- عبدالله بن سنان مي‌گويد: حضرت صادق فرمود: «کسي که بعد از نماز فريضه و پيش از حرکت دادن پاهاي خود، تسبيحات فاطمه عليها السلام را بخواند، خداوند او را مي‌آمرزد و آغاز اين تسبيحات، تکبير است.» (17)‏

پی نوشت ها:

1- بحارالانوار، ج 43، ص 76
2- علل الشرايع، ص 71، چاپ الخير، ص 244‏
3 - بحارالانوار، ج 43، ص 105‏
4 - کافي، ج 6، ص 68، باب حق الاولاد‏
5- بحارالانوار، ج 43، ص 10؛ نقل از خصال صدوق ‏
6 - بحارالانوار، ج 43، ص 26، از معاني الاخبار‏
7- کافي، ج 1، ص 461‏
8- سوره ي احزاب، آيه‌ي 42‏
9- معاني الاخبار، ص 193‏
10- کافي، ج 1، ص 458‏
‏11- دلائل الامامة طبري، ص 45‏
‏12- کافي، ج 1، ص 459‏
‏13- علل الشرايع، ص 185 ‏
‏14- ثواب الاعمال صدوق، ص 196‏
‏15- همان‏
‏16- همان‏‏

منبع:روزنامه اطلاعات




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.