قهرمان علمي و سياسي مصر

مقصود سيد جمال الدين اسدآبادي از سفر به مصر، تمايل وي به ديدن آن ديار بود. نمي خواست در آنجا بماند، تا آنکه رئيس دولت، رياض پاشا، را ملاقات کرد. او از سيد جمال الدين اسدآبادي خواهشها کرد. دولت هم ماهيانه هزار
چهارشنبه، 26 آذر 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
قهرمان علمي و سياسي مصر
 قهرمان علمي و سياسي مصر

 

نويسنده: مرتضي مدرسي چهاردهي




 

مقصود سيد جمال الدين اسدآبادي از سفر به مصر، تمايل وي به ديدن آن ديار بود. نمي خواست در آنجا بماند، تا آنکه رئيس دولت، رياض پاشا، را ملاقات کرد. او از سيد جمال الدين اسدآبادي خواهشها کرد. دولت هم ماهيانه هزار قروش مصري به پول آن زمان مستمري برايش مقرر داشت، بدون آنکه در عوض آن حقوق کاري انجام دهد.
سيد جمال الدين بسياري از محصلان را راهنمايي کرد و دانش پژوهان از درياي دانش او بهره ها بردند. بعضي از کتابهاي علمي را که در علم کلام، حکمت، هيئت، نجوم، اصول فقه، و فقه اسلامي بود نزد وي آموختند. از روزي که وي تدريس را آغاز نمود تا پايان آن، در خانه ي خود به بحث مي پرداخت. وي به عنوان استاد به جامع الازهر نمي رفت بلکه روزهاي جمعه که درسها تعطيل بود، براي ديدار شاگردان و دوستانش در جامع الازهر حاضر مي شد. شايد پيشامد اسلامبول و کردار ناشايست شيخ الاسلام عثماني بود که وي را مجبور نمود فقط روزهاي جمعه به جامع الازهر برود تا مبادا شيخ جامع الازهر به او بدگمان شود و مورد تکفير آخوندها قرار گيرد.
سيد در نظر دانشجويان مصر، استادي بزرگ جلوه نمود و آنها فوايد بسياري از خرمن دانش او به دست آوردند. از ديانت پاک و ادب و دانش وي سخت در شگفت شدند و زبان به ستايش وي گشودند. شهرتش روز به روز در کشور مصر افزون شد و تصميم گرفت که اوهام را از خردها جدا سازد؛ خردها روشن شد و چشمها متوجه او گشت.

پرورش نويسندگان بزرگ

سيد شاگردان خود را وادار به نگارش و تحرير مقالات ادبي و فلسفي و مذهبي و اجتماعي کرد. آنان که زير نظر سيد جمال الدين اسدآبادي به کار پرداختند، استادي هنرمند و نويسنده اي بزرگ و مشهور شدند. فن نگارش بر اثر کوشش او پيشرفت کرد و نويسندگان مزبور به خدمت پرداختند. نابغه ها پيدا شد و آثار قلمي ايشان از حوادث محفوظ ماند. با آنکه بيشترشان جوان بودند، در رشته ي خود استاد شدند. هر دانشور و اديبي که در اين رشته کار مي کرد و در فن خود استاد مي شد، يا از شاگردان سيد جمال الدين اسدآبادي بود يا آنکه پيرو راه وي گرديده بود.
هر کسي که منکر اين حقيقت شود، گزاف گفته است؛ چه، حقيقت امر براي همه روشن و آشکار است. عده اي از راه حسادت به سيد جمال الدين اسدآبادي بدبين شدند و خرده گيريها نمودند و سخنان بعضي از حکيمان مادي را در مورد انتشار دادند و گفتند که اينها عقايد سيد جمال الدين است. از طرفي گفتار برخي از متأخران را که حکمت فلسفه را حرام مي پنداشتند، نقل قول کردند و فتنه را دامن زدند. منظور کساني که فلسفه را حرام مي پنداشتند، نقل قول کردند و فتنه را دامن زدند. منظور کساني که فلسفه را حرام مي پنداشتند اين بود که افرادي که خردهايشان سستي گرفته و کوتاه نظر هستند، کتابهاي دقيق فلسفي مطالعه ننمايند؛ چه بسا ممکن بود بر اثر مطالعه از ديانت گريزان و لاابالي شوند. اما کساني که در ايمان خود ثابت قدم و در علوم، صاحب عقيده هستند، کاري ندارند که فلسفه و دانش با عقيده ي آنان موافق باشد يا مخالف، تنها بصيرت ديني شان را زيادتر مي کند، يقين در آنان نيرويي پيدا مي شود؛ در اين باره هزاران گفتار از پيشوايان ديانت پاک اسلامي مي توان به دست آورد.
مردم حسود و بدبين کار را به جايي رسانيدند که آنچه فلاسفه ي مادي در کتاب خود گفته اند، با پيرايه اي آنها را به سيد جمال الدين اسدآبادي نسبت دادند و در توده ي عوام مردم منتشر ساختند. از طرف ديگر نيز چون گروهي از اشخاص رنگارنگ، که داراي مشربها و مذهبهاي گوناگون بودند، در مجلس سيد جمال الدين اسدآبادي حاضر مي شدند، يا از سخنان سيد جمال الدين اسدآبادي چيزي نمي فهميدند يا گفتارش را به مذاق مشرب خود تشريح و تفسير مي نمودند. در هر جا سخناني از سيد جمال الدين اسدآبادي نقل قول کردند و اين گونه انتشارات بهانه به دست دشمنان سيد جمال الدين اسدآبادي داد و در ديده ي توده ي نادان مردم تأييد شد. با تمام اينها، در نزد مردان عارف و زنده دل از شخصيت سيد جمال الدين نکاست، مقامش روز به روز زيادت گرفت و در دلهاي مردم جايگاهي بلند پيدا کرد تا آنکه توفيق پاشا خديو مصر شد، و سيد جمال الدين اسدآبادي مرام او را تأييد و ستايش کرد و کوشش نمود که دلها را متوجه او سازد.
سيد جمال الدين اسدآبادي تمايل زيادي به امور سياسي داشت و نظرش به مصر، نظر يک مرد حکيم و دقيق در امور اجتماعي و سياسي بود، و چون مي ديد که نفوذ بيگانگان در آنجا زيادتر مي شود، ناچار شد که در اوضاع و احوال مصر تحولي ايجاد کند تا ملت مصر هم در رديف ملتهاي آزاد دنيا قرار گيرد و از نعمتهاي آزادي و استقلال بهره ور گردد.
فرهنگ عمومي اسلامي آن سامان را هم از چهار ديواري خشک، که نمونه ي کوچکي از فرهنگ قرون وسطا بود، بيرون آورد و گفت همه بايد فکر نو و دانش نوين را فراگيرند تا بتوانند براي به دست آوردن نعمت آزادي و استقلال و تمدن جديد در تلاش شوند.
منبع مقاله :
مدرسي چهاردهي، مرتضي؛ (1381)، سيد جمال الدين و انديشه هاي او، تهران: مؤسسه ي انتشارات اميرکبير، چاپ هشتم



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.