1. علامه طباطبائي در ذيل آيات: « وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَّاضِرَةٌ * إِلَى رَبِّهَا نَاظِرَةٌ » (1) مي نويسد:
مراد از نظر کردن به خداي تعالي نظرکردنِ حسي که با چشم انجام مي شود نيست چون برهان قاطع مبني بر محال بودن ديدن خداي تعالي وجود دارد. بلکه مراد، ديدن قلب به وسيله حقيقت ايمان است. همان طور که براهين عقلي هم همين را مي گويند و اخبار رسيده از اهل عصمت (عليهم السلام) نيز بر همين امر دلالت دارد. (2)
2. ابن سينا در ذيل آيه نور، (3) تفسيري از مراتب عقل نظري به دست مي دهد. او مشکوة را در اين آيه به عقل هيولاني، « شجرة زيتونة » را به فکر، « روغن زيتون » را به حدس بازگردانده و نفس آدمي را در مرتبه پس از عقل هيولاني که عقل بالملکه است به « زجاجة » و از قوه قدسيه نفس به « يَكَادُ زَيْتُهَا يُضِيءُ » و کمال را که عقل مستفاد مي نامد به « نور علي نور » و قوه را که عقل بالفعل مي نامد به « مصباح » تعبير کرده و مراتب عقول که در عالم حس نيستند را « لا شرقية و لا غربية » دانسته است. (4)
3. ملاصدرا ذيل آيه: « اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ » (5) در تفسير آيه: « يَسْأَلُهُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ » (6) در رابطه با مسئله « بدا » تحقيقي دارد که راه فهم آن را روشن ساخته است. مي گويد:
خداوند بر من منت نهاد تا تحقيقي را درباره اين آيه ارائه کنم که شفابخش دردمندان و سيراب کننده تشنگان زلال حقيقتند. ( او مي افزايد: ) هر موجود زماني، ناگزير، به تدريج حاصل ( و حادث ) مي شود؛ از اين رو، مدت زمان بقاي او، عين مدت زمان حدوث اوست؛ يعني همواره به افاضه وجود نياز دارد. پس هر موجودي در اين جهان چه در عالم علوي و چه در عالم سلفي- در تداوم وجودي خود، در دست آفرينش جديد است. چنانچه اميرالمؤمنان، علي (عليه السلام) فرموده است: « لأنّه کلّ يوم في شأن من إحداث بديع لم يکن. » پس آنچه در آسمان و زمين است، پيوسته تقاضاي افاضه دارند و هر دم، خداوند در حال آفرينش تازه اي است؛ لذا آفرينش چيزي نبوده که تنها حالت حدوثي و يک چا داشته باشد و سپس خداوند از آفرينش فراغت يافته باشد؛ چنانچه يهود پنداشته اند: « إنّ الله قد فرغ من الأمر. » بنابراين، تمامي موجودات علوي و سفلي، به دليل زماني بودن و آفرينش تدريجي، سراسر مدت زمان بقاي آن ها، عين مدت زمان حدوث و انشاي آن هاست.
صدرالمتألهين مي گويد:
اين مدت شش روزه که در کلام الهي آمده، همان مدت زمان بقاي آن هاست، که عين زمان انشا و ايجاد و حدوث آن هاست؛ و خداوند آن جا که مي فرمايد: « كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ » به همين معنا اشاره مي کند. (7)
پينوشتها:
1. قيامة، آيه 22 و 23: « در آن چهره هايي شاداب است و به پروردگارش مي نگرد. »
2. سيدمحمدحسين طباطبائي، الميزان، سيدمحمدباقر موسوي همداني، ج20، ص 324.
3. نور، آيه 35: « اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِي زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ كَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِن شَجَرَةٍ مُّبَارَكَةٍ زَيْتُونِةٍ لَّا شَرْقِيَّةٍ وَلَا غَرْبِيَّةٍ يَكَادُ زَيْتُهَا يُضِيءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُّورٌ عَلَى نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَن يَشَاءُ وَيَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ».
4. علي بن سينا، رسائل، ضياء الدين دري، ص 42.
5. سجده، آيه 4: « خدا آن کسي است که آسمان ها و زمين و آنچه را در بين آن هاست، در مدت شش روز آفريد. »
6. الرحمن، آيه 29: « هر کس در آسمان ها و زمين هست، از او حاجت مي خواهد و او هر روز در کاري است. »
7. ر.ک: صدرالدين محمد شيرازي، تفسير القرآن الکريم، ج6، ص 31- 33.
آزاد، عليرضا؛ (1391)، تفسير قرآن و هرمنوتيک کلاسيک، قم: مؤسسه بوستان کتاب، چاپ اول