عدد در انديشه اخوان الصفا

در سده هاي اوليه اسلامي مباحث مربوط به اصول اعتقادي و مسائل ديني، مسلمانان را به وادي علوم عقلي مانند منطق و کلام کشانيد. مسلمانان با فتح سرزمينهايي نظير ايران و شام و مصر به مهمترين مراکز علمي و تمدني زمان خود راه
شنبه، 13 دی 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
عدد در انديشه اخوان الصفا
 عدد در انديشه اخوان الصفا

 

نويسنده: فاطمه دوست قرين (1)




 

مقدمه

در سده هاي اوليه اسلامي مباحث مربوط به اصول اعتقادي و مسائل ديني، مسلمانان را به وادي علوم عقلي مانند منطق و کلام کشانيد. مسلمانان با فتح سرزمينهايي نظير ايران و شام و مصر به مهمترين مراکز علمي و تمدني زمان خود راه پيدا کردند و با دستيابي به علوم يوناني، مسيحي، صائبي و ايراني با حوزه يي ديگر از علوم عقلي مانند رياضيات و نجوم و فلسفه آشنا شدند. آنها ميکوشيدند تا ضمن سازگار کردن اصول و مباني علوم و فلسفه هاي بشري با مباني و اصول اعتقادي اسلام بر دامنه و عمق آن علوم و فلسفه ها نيز بيفزايند. (2) اگر چه اين نوع بينش و دانش در نخستين مرحله پيدايش خود با تنگناها و محدوديتهايي نيز مواجه بوده است با وجود اين، اينگونه مباحث در انجمنهاي مختلفي از جمله انجمن اخوان الصفا مورد بحث و مناظره ميان دانشمندان و فيلسوفان قرار گرفت.

هويت و اهداف اخوان الصفا

تاريخ ظهور اخوان الصفا را تقريباً بين سالهاي 334- 374 هـ . ق ميتوان در نظر گرفت. (3) آنها گروهي بودند که رساله هايي موسوم به رسائل اخوان الصفا و خلان الوفاء را نگاشتند.
بنابر نظر غالب مورخان (4) قديم و پژوهشگران جديد (5) رسائل را جمعي از علما و فلاسفه که در قرن چهارم در بصره زندگي ميکردند نوشته اند؛ گر چه تعداد معدودي از منابع، (6) نويسنده ي اين رسائل را يکي از ائمه شيعه دانسته اند. درباره ي مذهب اخوان الصفا نيز نظريات مختلفي بيان شده است؛ از نظر بعضي از محققان نسب ايشان به معتزليان (7)، اسماعيليان (8) و شيعيان اثني عشري (9) برميگردد، اما برخي از محققان معتقدند که اخوان الصفا از هيچيک از مذاهب و فرق رايج در آن زمان پيروي نميکردند بلکه خود ايشان مذهب و مسلک خاصي را ابداع کردند که ترکيبي از دين، فلسفه و دستاوردهاي مذاهب و مکاتب متعدد آن زمان بوده است. (10) خود اخوان الصفا بارها بتعصب نداشتن به مذهبي خاص اشاره کرده اند. (11)

اهداف اخوان الصفا

بيشتر محققان هدف اخوان الصفا را پالايش دين از «نادانيها» و «ناپاکيها» ميدانند (12)، اگرچه به اين هدف دست نيافتند. (13) جلوگيري از اضمحلال اخلاقي و ديني در جامعه (14)، تأکيد بر اهداف علمي و اخلاقي، بسامان درآوردن دين و دنيا (15)، تربيت انسانها، بثمر نشاندن استعدادهاي نهفته آنها و بدست آوردن آزادي معنوي از ديگر اهداف و دغدغه هاي اخوان الصفا بوده است (16)، اگرچه برخي از اهداف سياسي اخوان الصفا تأکيد کرده اند. (17)

ديدگاههاي علمي و فلسفي اخوان الصفا

از نظر اخوان الصفا نفس انساني معلوماتي را که از راههاي ممتفاوت بدست آورده است در فکر خود تصوير ميکند و به اين ترتيب به دانشي در مورد آن موضوع ميرسد؛ اين معلومات بشري از سه طريق بدست مي آيد:
اول از راه حواس پنجگانه، دوم از راه برهان (عقل استدلالي) و سوم از راه فکر و رؤيت (عقل شهودي). روش حسي به علوم تجربي، روش برهاني به علوم عقلي و روش شهودي به علوم باطني منتج ميشود. (18) به اين ترتيب ميتوان گفت روش شناسي اخوان الصفا تلفيقي از روشهاي شهودي (عرفاني)، منطقي و تجربي است.
با تحليل روش شناسي اخوان الصفا و با توجه بتنوع و تداخل مباحث رسائل، بنظر مي آيد که آنها از چندين مکتب و نحله ي فکري، علمي،فلسفي و حتي مذهبي متأثر بوده اند. (19) ميتوان در رسائل اخوان الصفا ترکيبي از نجوم بابلي (تکميل شده با نجوم ايراني و هندي)، کتاب مقدس عبري (تورات) و اقتباسهايي از عهد جديد، فلسفه و علوم يوناني (بويژه آثار منسوب به هرمس و فيثاغور، افلاطون و فلوطين، الهيات ارسطو، نجوم بطلميوس، هندسه اقليدس و طبيعيات جالينوس) را مشاهده کرد. (20) در ميان مکاتب فکري يونان، مکتب فيثاغورس بيشترين تأييد را بر آراء و عقايد اخوان الصفا باقي گذاشت؛ بطوري که آنها در جاي جاي رسائل بويژه در رساله ي اول که مربوط به رياضيات است از فيثاغورس و فيثاغوريان نقل قول و قدرداني کرده اند. (21)

طبقه بندي علوم

در طبقه بندي اخوان الصفا، علوم به سه دسته اصلي تقسيم ميشود:

1. علوم رياضيه:

شامل علومي است که براي طلب معاش و اصلاح کار اين جهان وضع شده است. چنانکه علم لغت، نحو، صنايع، پيشه ها جزو علوم رياضي است. در واقع منظور اخوان الصفا از علوم رياضيه با آنچه امروزه بنام رياضيات معروف است تفاوت دارد و آنها علم «رياضيات» بمعناي خاص آن را در دسته سوم علوم قرار ميدهند.

2. علوم شرعيه وضعيه:

که به علوم مربوط به متون و احکام ديني اطلاق ميشود و هدف آن تهذب نفس و طلب آخرت شمرده ميشود.

3. علوم فلسفه حقيقيه:

شامل علومي است که محصول تفکر و انديشه بشريند و هدف اين علوم دستيابي به حقايق هستي است. توصيف آنان از فلسفه و حکمت اين چنين است: آغاز راه فلسفه و حکمت همانا دوست داشتن علوم و دانشهاست، ميانه اين راه شناخت حقايق موجودات تا حد امکان و طاقت انساني و فرجام آن، تطبيق گفتار و کردار انساني با علم و دانش است. (22)
اخوان الصفا علوم حقيقيه را بچهار دسته رياضيات، منطقيات، طبيعيات و الهيات و هر يک از اين چهار دسته را نيز بدسته هاي فرعي ديگر قسمت نموده اند. (23) از جمله اينکه رياضيات را به چهار دسته عدد، هندسه، علوم نجوم و موسيقي تقسيم کرده اند. (24)

علم عدد

در نزد اخوان الصفا شناخت «عدد» از اهميت بالايي برخوردار بود، (25) چنانکه ميتوان گفت آنها براي علم عدد جايگاهي عرفاني ماورايي قائل بودند. (26)
در علت تقدم بحث عدد بر ساير مباحث علوم در رساله اول به دو نکته اشاره شده است:
1. پيروي از مشرب حکماي فيثاغوري که مبناي آنان تکيه بر عدد و اهميت آن است.
2. مقدمه و مدخل بودن علم عدد بر آموزش حکمت و فلسفه که از طريق رياضيات و عدد آسانتر است.
بطور خلاصه در انديشه فيثاغوريان اصول رياضيات مبناي اصول تمام اشياء است. آنان بر اين نظر بودند که بسياري از چيزها را ميتوان با عدد بيان کرد، ازاينرو رابطه ي بين دو شيء مرتبط با نظم و ترتيب تعدادي از موضوعات منظم و مرتب را ميتوان بر حسب نسبت عددي بيان کرد. (27)
برمبناي انديشه فيثاغوري، طبيعت و ترکيب اشياء بسان طبيعت عدد است، بنابراين مبدأ معارف و علم اول است که آگاهي از آن سبب تسهيل در فراگيري ساير علوم ميشود و هر متکلمي به تعليم آن نياز دارد. (28)
بر همين اساس، اخوان الصفا علم عدد را عنصر اصلي حکمت، مبدأ معارف، اکسير اول و کيمياي اکبر برميشمردند و معرفت به رياضيات، طبيعيات و مافوق طبيعيات را در سايه آشنايي با آن علم محقق ميدانستند. (29)
در مقام مقايسه، نسبت علم عدد با ساير علوم، مانند نسبت عقل در ميان ساير موجودات است، از اينرو بر ساير علوم تقدم دارد، همانطور که عقل بر ساير اشياء تقدم دارد. اساساً همانگونه که صورت اشياء بالقوه در عقل وجود دارد، صورت ساير علوم نيز در علم عدد نهفته است. (30) در بياني ديگر علم عدد به عقل اول تشبيه شده که مشتمل بر جميع علوم است، همانطور که تمام موجودات عاقل زير مجموعه آن و عقل اول محيط بر موجودات عاقل است. بنابراين برگشت همه ي علوم به عدد است، همانطور که برگشت کليه ي موجودات به عقل است. يکي ديگر از وجوه تقدم علم عدد بر ساير علوم اين است که علم عدد بالقوه در کليه ي نفوس وجود دارد و از طريق تأمل در قوه ي فکري انسان فعليت مييابد. (31)
فيثاغوريان علاقه ي شديدي به توضيح ساختار جهان بر اساس «اعداد» داشتند. باعتقاد آنان جهان از اعداد تشکيل شده و اين اعداد با توافق و هماهنگي خود، جهاني منظم پديد آوردند. ايشان همچنين «صورت» و موسيقي را از جمله ارکان جهان ميدانستند، زيرا موسيقي (تنها و فواصل آنها) را نيز تجلي اعداد تلقي ميکردند و نظم و هماهنگي جهان را بر اساس نظم و هماهنگي حاکم بر موسيقي تبيين مينمودند. (32) اخوان الصفا در بهره گيري از مفهوم عدد و موسيقي براي توضيح جهان بشدت تحت تأثير اين عقايد بودند. (33)
از نظر اخوان الصفا نظام طبيعت بصورت نظم حاکم بر اعداد است و رابطه ي اشياء با يکديگر همانند رابطه ي اعداد با يکديگر است که از نظم و رابطه يي خاص برخوردار است. آن رابطه ي خاص در ميان اعداد بسان نظم طبيعت حاکم بر کليه موجودات است و حتي تعداد اقمار و افلاک و رابطه ي حاکم بر آنها، از نوع رابطه ي اعداد و نسبت آنها با يکديگر است. بنابر اين تمام موجودات از مبدئي واحد برخوردارند و کليه اعداد نيز از واحد نشئت ميگيرند. (34)
اخوان الصفا، باريتعالي را بشيوه ي اميرالمؤمنين (عليه السلام) در هر چيزي حاضر دانسته اند بدون اينکه با آن ممازجه و اختلاط داشته باشد همانطور که واحد در هر عدد و معدودي حاضر است، همچنين اتکاي وجودي دائمي عالم به حق تعالي را نظير اتکاي اعداد به واحد دانسته اند که با فرض رفع و نفي واحد، چيزي از اعداد در بين نخواهد بود. (35)
همانطور که قبل از ظهور اعداد در صحنه ي ذهن و پس از ظهور اعداد بواسطه تکرار واحد، در هويت واحد تغييري حاصل نميشود، در فاعل مفيض و باريتعالي نيز چنين است. (36) همانطور که عدد، در ذهن انسان بواسطه ي تکرار واحد (يک) حاصل ميشود، اشياء نيز قبل از ابداع و اختراعشان در علم باريتعالي بوده اند. (37)
سرانجام قرب و بُعد و شدت و ضعف درجات وجودي موجودات نسبت به حق تعالي را يادآور شده، بالاترين مرتبه آن را عقل دانسته اند و آن را به عدد دو که نزديکترين عدد نسبت بواحد (يک) است، تشبيه کرده اند. (38) در کلامي ديگر نسبت خدا با موجودات را چنين وصف ميکنند که نسبت خدا با موجودات مانند نسبت واحد با عدد است و همچنانکه واحد اصل عدد و ريشه و آغاز و انجام آن است؛ همانگونه که واحد جزئي ندارد و در ميان اعداد آن را همتايي نيست، خدا نيز چنين است او را در آفريدگانش همانند و همتايي نيست و همانطور که واحد به همه ي اعداد محيط و همه را شماره ميبخشد، خدا نيز چنين است و به اشياء و ماهيتهاي آنها داناست. (39)
تکيه اخوان الصفا بر تشبيه حق تعالي به واحد و عدد واحد ناميدن باريتعالي علاوه بر ريشه فيثاغوري اين رسائل که در گرايش عددشناسانه و حروف گرايانه ايشان هويداست، در تکيه سنت فلوطين بر نامگذاري مبدأ متعال به احد و واحد نيز ريشه دارد. (40)
تبيين مراتب «وجود» بر اساس اعداد از جمله تأثيرات جهان شناسي فيثاغوري بر جهان شناسي اخوان الصفاست. (41)
اخوان الصفا کوشيده اند مراتب وجود را با نظمي ويژه بيان کنند. آنها، عدد «يک» را با «وجود» و عدد صفر را با ذات باريتعالي منطبق دانسته اند، زيرا ذات باريتعالي از هرگونه قيدي (حتي مفهوم هستي) و هرگونه تعيني مبراست. اما در جهان شناسي «عددي» آنان، ارتباط باريتعالي با موجودات از عدد «يک» شروع ميشود که منطبق با «وجود» باريتعالي است. آنان اين ارتباط را بشرح زير وصف ميکنند:
و بدان اي برادر که باري جل ثنائه نخستين چيزي را که از نور وحدانيت خود اختراع و ابداع کرد، جوهر بسيطي بود که عقل فعال ناميده ميشود، همانگونه که عدد «دو» از تکرار واحد (عدد يک) بوجود مي آيد.
سپس نفوس کلي فلکي را از عقل فعال بوجود آورده است، همچنانکه عدد «سه» از افزودن «واحد» بر عدد «دو» بدست مي آيد. بعد هيولاي اولي (مادة المواد) از حرکت نفس پديد آمده است، همچنانکه عدد چهار از افزودن «واحد» بر عدد «سه» حاصل ميشود. بعد از آن بقيه خلايق از هيولا بوجود آمد و بوسيله عقل و نفس مرتب شد. همچنانکه اعداد ديگر از افزودن واحد بر اعداد بعد از چهار بوجود مي آيند . (42)
ميبينيم که اخوان الصفا نحوه ي فيضان عقل، نفس و هيولا را به انشاء اعداد از واحد تشبيه کرده اند. (43) همچنين اخوان الصفا، با توجه به حقيقت عدد، دليلي براي وحدانيت باريتعالي اتخاذ ميکردند. از سوي ديگر آنها، حتي اساس فرق ديني را بر اساس عدد ميدانند؛ مثل ثنويت در دين زرتشت، تثليث در مسيحيت و توحيد در اسلام. (44)
از نظر اخوان الصفا خداوند امور طبيعي را چنان آفريده که بيشترشان چهارگونه باشند؛ مانند طبيعتهاي چهارگانه (گرمي، سردي، تري و خشکي)، ارکان چهارگانه (آتش، هوا، آب و خاک) و فصول چهارگانه. چهارگانه بودن امور طبيعي از آن جهت است که خداوند، باقتضاي حکمتش، خواسته است مراتب امور طبيعي با مراتب چهارگانه امور روحاني مطابق باشند که عبارتند از: آفريدگار، عقل کلي، نفس کلي و هيولاي نخستين. به اين جهت است که حکما به اختيار خود، با تأسي بتطابق فوق، مراتب چهارگانه عدد (يکان، دهگان، صدگان و هزارگان) را وضع نموده اند تا امور عديد مطابق امور طبيعي و امور روحاني باشد.
همچنين اخوان الصفا اعداد چهارگانه 1 و 2 و 3 و 4 را ريشه و پايه ي همه ي اعداد ميشمارند، زيرا همه ي اعداد ديگر از ترکيب اين چهار عدد بوجود مي آيند؛ همچنانکه خداوند اشياء را در عقل فعال اختراع کرد و در نفس کل ايجاد نمود و در هيولاي نخستين صورت بخشيد. در واقع اين چهار عدد اصول و پايه همه چيز است. (45)
نسبت عددي از ديگر مقولاتي است که اخوان الصفا شناخت بسياري از علوم را به آن مرتبط ميدانند؛ براي مثال در باب موسيقي معتقدند که آن، شناخت ماهيت نسبتها و چگونگي بهم آوردن چيزهايي است که گوهرهاي گوناگون و صورتهاي مختلف و قوه هاي متضاد و طبيعتهاي متنافر دارند وقتي حکيمان، اصول لحنها و نغمه ها را از راه شناخت نسبتهاي عددي و هندسي بدست آوردند، ميان آنها تأليف کردند و از آن ميان، نسبتهاي موسيقي پديد آمدند. (46)

پي‌نوشت‌ها:

1. دانشجوي دکتري تاريخ و تمدن ملل اسلامي دانشگاه آزاد تهران واحد علوم و تحقيقات
2. متز، آدام، تمدن اسلامي در قرن چهارم هجري، ترجمه عليرضا ذکاوتي قراگزلو، ص 176- 196، 307 و 314؛ فراي، ريچارد، تاريخ ايران، اسلام تا سلاجقه، ترجمه حسن انوشه، ج4، ص 330-367؛ فاخوري، حنا، الجر، خليل، تاريخ فلسفه در جهان اسلام، ص 322-369.
3. تاريخ فلسفه در جهان اسلام، ص 224.
4. القفطي، جمال الدين، تاريخ حکما، ص 80-82.
5. نصر، سيدحسين، نظر متفکران اسلامي درباره ي طبيعت، ص 35 و 31؛ بارنز، ه. اي. بکر، ه، تاريخ انديشه اجتماعي از جامعه ابتدايي تا جامعه جديد، ترجمه جواد يوسفيان و علي اصغر مجيدي، ص 94 و 95؛ صفا، ذبيح الله، تاريخ علوم عقلي در تمدن اسلامي، ص 296 و 297؛ حسين، طه، مقدمه بر رسائل اخوان الصفا، ص 8؛ فروخ، عمر، اخوان الصفا، ص 407 و 408؛ تاريخ فلسفه در جهان اسلام، ص 192 و 193.
6. تامر، عارف، حقيقة الاخوان الصفا و خلان الوفاء، ص 9-15.
7. تاريخ الحکما، ص 80-82؛ نظر متفکران اسلامي درباره ي طبيعت، ص 36 و 37.
8. حقيقة الاخوان الصفا و خلان الوفاء، ص 9-15؛ نظر متفکران اسلامي درباره ي طبيعت، ص 40؛ ابومارکه، «اخوان الصفا»، دانشنامه ايران و اسلام، ج1، ص 135- 145.
9. طيباوي، عبداللطيف، جماعة اخوان الصفا، (بنقل از نظر متفکران اسلامي درباره ي طبيعت، ص 38).
10. حلبي، علي اصغر، گزيده متن رسائل اخوان الصفا و خلان الوفا، ص 16، 206؛ دلاوري، ابوالفضل، «پژوهشي در انديشه هاي سياسي اخوان الصفا، روشن انديشي و آرمان گرايي در نخستين سده هاي اسلامي»، روزنامه ايران، ص 81.
11. اخوان الصفا، مجموعه رسائل، ج4، ص 105.
12. تاريخ الحکما، ص 82.
13. التوحيدي، ابوحيان، الامتاع و الموانسه، ص 8-10.
14. قمير، يوحنا، اخوان الصفا يا روشنفکران شيعه مذهب، ترجمه محمدصادق سجادي، ص 26؛ دورانت، ويل، تاريخ تمدن، ص 325.
15. گزيده متن رسائل اخوان الصفا و خلان الوفاء، ص 22 و 23؛ اخوان الصفا، ص 409.
16. نظر متفکران اسلامي درباره ي طبيعت، ص 42.
17. مقدمه بر رسائل اخوان الصفا، ص 7-10؛ اخوان الصفا يا روشنفکران شيعه مذهب، ص 26؛ تاريخ فلسفه در جهان اسلام، ص 194-196.
Enayat, H,«An outline of the political Philosophy of the Rasail of the lkhwan Al safa», pp. 25-26.
18. مجموعه رسائل، ج1، ص 211.
19. نظر متفکران اسلامي درباره ي طبيعت، ص 49- 53.
20. «اخوان الصفا»، دانشنامه ايران و اسلام، ص 3؛ تاريخ انديشه اجتماعي از جامعه ابتدايي تا جامعه جديد، ص 89-94؛ تاريخ علوم عقلي در تمدن اسلامي، ص 298.
21. «پژوهشي در انديشه هاي سياسي اخوان الصفا، روشن انديشي و آرمانگرايي در نخستين سده هاي اسلامي»، روزنامه ايران، ص 111.
22. مجموعه رسائل، ج1، ص 81، ج2، ص 18 و 35.
23. «پژوهشي در انديشه هاي سياسي اخوان الصفا، روشن انديشي و آرمان گرايي در نخستين سده هاي اسلامي»، روزنامه ايران، ص 117.
24. گزيده متن رسائل اخوان الصفا، ص 30.
25. مجموعه رسائل، ج1، ص 381.
26. غالب، مصطفي، في رحاب اخوان الصفا و خلان الوفاء، ص 183
27. کاپلستون، فردريک، تاريخ فلسفه، ترجمه اسماعيل سعادت، ص 30.
28. مجموعه رسائل، رساله الجامعه، ص 13.
29. همان، ص 8.
30. همان، ص 14.
31. مجموعه رسائل، ج4، ص 327.
32. «پژوهشي در انديشه هاي سياسي اخوان الصفا، روشن انديشي و آرمانگرايي در نخستين سده هاي اسلامي»، روزنامه ايران، ص 112؛ روسو، پير، تاريخ علوم، ص 51-54؛ تاريخ انديشه اجتماعي از جامعه ابتدايي تا جامعه جديد، ص 180-183.
33. «پژوهشي در انديشه هاي سياسي اخوان الصفا، روشن انديشي و آرمانگرايي در نخستين سده هاي اسلامي»، روزنامه ايران، ص 112.
34. فريدوني، علي، انديشه سياسي اخوان الصفا، ص 74.
35. مجموعه رسائل، ج3، ص 349.
36. همان، ص 348.
37. رحيميان،س عيد، فيض و فاعليت وجودي، از فلوطين تا صدرالمتألهين، پاورقي 100.
38. مجموعه رسائل، ج3، ص 349.
39. همان، ج1، ص 27-29.
40. فيض و فاعليت وجودي، از فلوطين تا صدرالمتألهين، پاورقي 101.
41. «پژوهشي در انديشه هاي سياسي اخوان الصفا، روشن انديشي و آرمانگرايي در نخستين سده هاي اسلامي»، روزنامه ايران، ص 118.
42. مجموعه رسائل، ج1، ص 28 و 29.
43. فيض و فاعليت وجودي از فلوطين تا صدرالمتألهين، ص 103.
44. عبدالله، وجيه احمد، الوجود عند اخوان الصفا و خلان الوفاء، ص 128.
45. مجموعه رسائل، ج1، ص 27- 29.
46. همان، ص 189-192.

منابع تحقیق:
منابع فارسي:
1. ابومارکه، «اخون الصفا»، دانشنامه ايران و اسلام، زير نظر احسان يارشاطر، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1360.
2. اخوان الصفا، مجموعه رسائل، بتصحيح خيرالدين زرکلي، قاهره، ج4، 1928م.
3. ــــ ، رساله الجامعه، بکوشش عارف تامر، بيروت، 1959 م.
4. ــــ ، رسائل اخوان الصفا و خلان الوفاء، مکتب اعلام الاسلامي، 4ج، چ2، 1405 ق.
5. ــــ ، رسائل اخوان الصفا و خلان الفواء، بتحقيق عارف تامر، بيروت، منشورات عويدات.
6. التوحيدي، ابوحيان، الامتاع و الموانسه، تقديم مختار نويرات، الجزاير، المؤسسه الوطنيه للفنون المطبعيه، 1989م.
7. الفاخوري، حنا؛ خليل، تاريخ الفلسفه العربيه، بيروت، دارالجيل، ط2، 1989م.
8. ــــ ، تاريخ فلسفه در جهان اسلام، ترجمه عبدالمحمد آيتي، تهران، انتشارات علمي و فرهنگي، 1373.
9. بارنز، ه. اي، بکر، ه. تاريخ انديشه اجتماعي از جامعه ابتدايي تا جامعه جديد، ترجمه جواد يوسفيان و علي اصغر مجيدي، تهران، اميرکبير، چ3، 1370.
10. تامر، عارف، حقيقة الاخوان الصفا و خلان الوفاء، بيروت، المطبعه الکاتوليکيه، 1957 م.
11. حسين، طه، مقدمه بر رسائل اخوان الصفا، قاهره، 1328ق.
12. حلبي، علي اصغر، گزيده متن رسائل اخوان الصفا و خلان الوفا، تهران، کتابفروشي زوار، چ1، 1360.
13. دلاوري، ابوالفضل، ««پژوهشي در انديشه هاي سياسي اخوان الصفا، روشن انديشي و آرمانگرايي در نخستين سده هاي اسلامي»، روزنامه ايران، مؤسسه انتشاراتي، 1384.
14. دورانت، ويل، تاريخ تمدن، ترجمه گروه مترجمان، تهران، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامي، 1373.
15. رحيميان، سعيد، فيض و فاعليت وجودي، از فلوطين تا صدرالمتألهين، قم، بوستان کتاب، (انتشارات دفتر تبليغات اسلامي)، چ1، 1381.
16. روسو، پير، تاريخ علوم، ترجمه حسن صفاري، ج10، تهران، انتشارات اميرکبير، 1358.
17. صفا، ذبيح الله، تاريخ علوم عقلي در تمدن اسلامي، تهران، انتشارات اميرکبير، 1356.
18. عبدالله، وجيه احمد، الوجود عند اخوان الصفا، اسکندريه، دارالمعرفة الجامعية، 1989م.
19. غالب، مصطفي، في رحاب اخوان الصفا و خلان الوفاء، بيروت، منشورات حمد، الطبعه الاولي، 1969م.
20. فراي، ريچارد، تاريخ ايران: اسلام تا سلاجقه، ترجمه حسن انوشه، ج4، تهران، اميرکبير، 1363.
21. فروخ عمر، اخوان الصفا، ترجمه محمدعلي کاروان، تهران، مرکز نشر دانشگاهي، 1362.
22. فريدوني، علي، انديشه سياسي اخوان الصفا، قم، بوستان کتاب، 1380.
23. قفطي، جمال الدين، تاريخ الحکما، (ترجمه فارسي متعلق به قرن يازدهم هجري)، بکوشش بهين دارايي، تهران، دانشگاه تهران، 1348.
24. قمير، يوحنا، اخوان الصفا يا روشنفکران شيعه مذهب، ترجمه محمدصادق سجادي، تهران، نشر فلسفه، 1362.
25. کاپلستون، فردريک، تاريخ فلسفه، ترجمه اسماعيل سعادت، تهران، شرکت انتشارات علمي و فرهنگي، چ1، 1373.
26. کارادوو، بارون، متفکران اسلام، ترجمه احمد آرام، 5 جلد، تهران، دانشگاه تهران، 5 جلد، 1342.
27. متز، آدام، تمدن اسلامي در قرن چهارم هجري، ترجمه عليرضا ذکاوتي قراگزلو، ج1، تهران، اميرکبير، چ2، 1364.
28. نصر، سيدحسين، نظر متفکران اسلامي درباره ي طبيعت، تهران، دانشگاه تهران، 1343.
منابع انگليسي:
1. Enayat, H,«An Outline of the Political Philosophy of the Rasail of the ikhwan Al safa», pp. 25-26." in, S. H. Nasr, " Ismaili contribution in Islamic culture ", Tehran, The Imperial Iranian Academy Of Philosophy, 1977.

منبع مقاله :
پورحسن، قاسم؛ (1390)، حکمت شيعي؛ باطنيه و اسماعيليه، تهران: بنياد حکمت اسلامي صدرا، چاپ اول



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.