فتنه 88 به روايت اسناد خارجی (5)
خانم کلینتون در کتاب خاطراتش به حمایت های مالی گسترده از مخالفین در ایران و سایر کشورهایی که به نحوی مورد هدف کاخ سفید به حساب می آمدند اشاره می کند. التبه با توجه به اسناد منتشر شده از وزارت خارجه آمریکا در سال 2006 مبنی بر قرار گرفتن ایران در الویت اول سیاست خارجی، به نظر می رسد عمده هزینه های صرف شده از بودجه حمایت و آموزش مخالفین در کشورهای هدف آمریکا در راستای حمایت و تقویت مخالفین در ایران هزینه شده باشد.
گزارش پیش رو نگاهی است مستند به بخشی از حمایت های مالی آمریکایی ها در حمایت از فتنه گران قبل و بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال 88. البته برنامه هایی که در اینجا به آنها اشاره شده است تنها بخش کوچکی از برنامه های مالی حمایت از مخالفان در ایران است که در گزارش ها آتی تلاش خواهد شد به معرفی منابع تامین کنند مالی فتنه گران در ایران پرداخته شود.
این اظهارات آقای وکیل بیراه نبود چون موکل وی بعد از متهم شدن به تقلب در انتخابات با کودتایی به طراحی واشنگتن که در آن زمان پنجاه و ششمین کودتای آمریکا در کشورهای دیگر قلمداد میشد از قدرت کنار رانده شده بود. بعد از کودتا هم یک هواپیمای آمریکایی رئیسجمهور هائیتی را ربود و وی را به خارج از کشور منتقل کرد.[2] آقای آریستاید در گفتوگویی با شبکه خبری سیانان در آن زمان گفت که آمریکاییها به او گفتهاند بهتر است برای جلوگیری از خونریزی بیشتر کشور را ترک کند.
کودتایی که در فوریه سال 2004 علیه آریستاید، رئیسجمهور هائیتی صورت پذیرفت در آن سال یا سالهای نزدیک به آن عیناً یا به طور مشابه برای رهبران بسیاری از کشورهای آمریکای مرکزی و لاتین و مناطق دیگر انجام میشد.
کشورهای کوبا (2008)[3]، کنیا (2007)[4]، پاکستان (2007) [5] ونزوئلا( 2002) [6]، هندوراس (2009) [7]، صربستان (2000)، و بسیاری از کشورهای دیگر تنها برخی از کشورهایی بودند که هدف آمریکا برای تغییر حکومت واقع شده بودند. شائبه تقلب در انتخابات، اغلب دستاویز مناسبی برای ایجاد تظاهراتهای عمومی و تلاش برای براندازی نظامهای حاکم در این کشورها بود. ایران هم یکی از کشورهایی بود که به ویژه از سال 2005 به بعد هدف برنامهریزی های آمریکا قرار گرفته بود.
کاندولیزا رایس برای ایجاد مصالحه بین این دو گروه سیاستی را برگزید که ترکیبی از دیدگاههای دو طرف مناقشه بود. وزارت خارجه تحت امر او تلاش کرد آشکارا برخی از لفاظیها و برنامههای طرفداران تغییر حکومت ایران را در دستور کار قرار دهد و در همان حال به گروه دیگری که طرفدار تلاشهایی دیپلماتیک برای تعامل با ایران بودند هم میدان بدهد. نتیجه اینکه وزارت خارجه آمریکا برنامهای فعال را نه برای تغییر حکومت ایران بلکه برای براندازی نرم یا آنچه استحاله نظام از درون خوانده شده بود، آغاز کرد. اولین چیزی که کاندولیزا رایس برای دستیابی به این هدف به آن نیاز داشت برقراری ارتباط با مخالفان داخلی بود.
رایس به دو ابزار مهم نیاز داشت: زبان و فرهنگ. در مارس 2006 سیاست خارجی آمریکا با تمرکز بر این ابزارها شکل گرفت. اولین اقدام رایس استخدام دهها کارشناس فارسیزبان در وزارت خارجه و اعزام آنها به کشورهای مجاور ایران بود.[9]
رایس سپس دفتری به نام دفتر امور ایرانیان را تأسیس و برای پیشبرد برنامههای آن 75 میلیون دلار بودجه از کنگره مطالبه کرد. رایس گفت این بودجه قرار است صرف توسعه پخش برنامههای شبکههای فارسیزبان مانند صدای آمریکا، ارتباط با مردم ایران در قالب برنامههای فرهنگی و علمی مانند برنامه Exchange (مبادله نفرات و گروهها) و تقویت گروههای طرفدار دموکراسی در ایران منجر شود. در آن زمان بسیاری از مقامات آمریکایی در گفتوگو با رسانههای مختلف هدف از رویکرد جدید وزارت خارجه آمریکا را "تغییر نظام ایران از درون" عنوان میکردند. [10] [11]
فعال شدن برنامههای "مبادله" در سال 2006 بعد از 25 سال وقفه تحرک دیگری بود که کاندولیزا رایس با استفاده از آن تلاش کرد در لفافه ارتباطات فرهنگی با مخالفان ایران ارتباط بگیرد.[12]
در سیاست خارجی کاندولیزا رایس چنانکه گفتیم عناصری از برنامههای تغییر حکومت هم دیده میشد. کمکهای مالی به مخالفان، برگزاری دورههای آموزشی برای مخالفان ایرانی، در نظر گرفتن بودجههای مالی برای ارائه طرحهای مخالف با نظام به وزارت خارجه آمریکا و غیره تنها بخشی از این اقدامات بود.
حمایتهای مالی از مخالفان ایرانی بخش دیگری از اقداماتی بود که از زمان روی کار آمدن رایس شدت گرفت و البته این سیاستها در سالهای بعد و در دوران ریاستجمهوری اوباما هم ادامه یافت.
بسیاری از افراد مخالف با نظام جمهوری اسلامی با این بنیاد ارتباط دارند و از آن کمک مالی دریافت کردهاند: هاله اسفندیاری، رامین جهانبگلو، سیامک نمازی، حسین بشیریه، شیرین عبادی و منوچهر محمدی از افراد مرتبط با این سازمان هستند.[14] [15]
غیر از NED برنامههای دیگری هم از زمان روی کار آمدن رایس فعال شدند. صندوق دموکراسی ایران[16] برنامه دیگری بود که دولت بوش در راستای تحولات جدید وزارت خارجه در سال 2006 آغاز کرد. به گفته کاندولیزا رایس بودجه 66 میلیون دلاری در نظر گرفته شده برای این برنامه قرار بود با ایجاد وب سایت و فناوریهای نوین، ایجاد سازمانهای مردم نهاد و ارتباطات علمی و فرهنگی به برقراری ارتباط با مردم ایران بپردازد.
بعد از روی کار آمدن دولت باراک اوباما برنامههای بنیاد اعانه ملی دموکراسی کماکان ادامه یافت. بنا به آنچه در سال 2009 روی سایت کاخ سفید قرار گرفت دولت اوباما در این سال مالی بودجهای برابر 80 میلیون دلار برای بنیاد اعانه دموکراسی در نظر گرفته بود. 699 میلیون دلار دیگر هم به گسترش برنامههای تلویزیونی اختصاص یافت که که رادیو آزاد اروپا و صدای آمریکا را شامل میشد. [17]
مرکزی به نام "مؤسسه بینالمللی جمهوریخواهان" که نقش پررنگی در انقلابهای رنگی و کودتا در سایر کشورها داشت هم یکی از بازوهای جنگ نرم آمریکا بود که تحرکاتی را در ارتباط با ایران آغاز کرده بود. این مؤسسه که از طرف وزارت خارجه آمریکا و کنگره تأمین مالی میشد، در روزهای آغازین حضور کاندولیزا رایس در وزارت خارجه آمریکا در شهر دوبی اقدام به برگزاری دورههای براندازی نرم برای فعالان و گروههای مخالف ایران کرده بود.
مؤسسه بینالمللی جمهوریخواهان سالها قبل در سال 2000 با تشکیل یک گروه فعال دانشجویی به نام "آپتور" و آموزش روشهای مبارزه و براندازی نرم به آنها توانست دولت قانونی صربستان را سرنگون کند.
پایگاه خبری آسیا تایمز افشا کرد در سال 2005 سه نفر از اعضای جنبش دانشجویی "آپتور" اقدام به برگزاری کارگاهی با موضوع حقوق بشر برای فعالان ایرانی در دوبی کرد و به آنها همان روشهایی را آموزش داد که مؤسسه بینالمللی جمهوری خواهان 5 سال پیشتر با آموزش آنها دولت میلوشویچ در صربستان را سرنگون کرده بود.
یکی از کسانی که در این کارگاه شرکت کرده بود درباره آن چنین گفت: "اینطور که من متوجه شدم، ایده این بود که فعالان به گونهای تربیت شوند که همانند جنبش آپتور در صربستان با استفاده از روشهای مختلف بتوانند در نقش "پرووکاتور" ظاهر شوند و با ایجاد زمینه برای اغتشاش دانشجویان دولت را به سرکوب وادار کنند و سپس از این موضوع به عنوان بهانهای برای ایجاد تظاهراتهای عمومی که خودجوش به نظر میرسد استفاده کنند."
در مقاله آسیا تایمز اشارهای به هویت آمریکاییهایی که نظارت بر این دورههای آموزشی را به عهده داشتهاند نشده است اما با توجه به شباهت روشهایی که مؤسسه بینالمللی جمهوریخواهان برای دانشجویان صربتبار فراهم میکرده این مؤسسه را احتمالاً میتوان دستکم یکی از مؤسسات فعال در برگزاری این کارگاهها دانست.
دولت اوباما با ژست تعامل با ایران روی کار آمد به همین دلیل در ابتدای کار تلاش کرد برای حمایت از مخالفان ایرانی درخواست بودجه نکند. در عوض، دولت اوباما برای آنکه حمایتها از مخالفان جنبههای غیرآشکارتری داشته باشد بودجههای مربوط به آنچه برنامههای "ترویج دموکراسی" خوانده میشد را را به برنامهای جدید به نام "برنامه دموکراسی خاور نزدیک"[18] منتقل کرد. همانطور که در شکل زیر دیده میشود دولت اوباما در ابتدا برای این برنامه 25 میلیون دلار و در سالهای بعد، 40 میلیون دلار درخواست کرد.
بودجههای درخواستی از کنگره آمریکا برای حمایت از مخالفان بین 2004 تا 2011
در ابتدای حوادث ریاستجمهوری سال 1388 اوباما ابتدا تلاش کرد بر وسوسه ها برای حمایت از آشوبگران غلبه کند. البته چنانکه هیلاری کلینتون در کتاب خاطراتش مینویسد دولت در پشت پرده حمایت از مخالفان را در دستور کار داشت و به عنوان مثال خود کلینتون از شرکت توئیتر خواسته بود تعمیرات سایتش را به زمان دیگری موکول کند تا آتش اغتشاشات در تهران سرد نشود. با این حال، در ماههای بعد که به تدریج از دامنه حضور آشوبگران در خیابانها کاسته میشد دستگاههای مختلف آمریکا هم پرده پوشی را کنار گذاشته و حمایتها از مخالفان را علنی تر میکردند.
اولین اقدام را کنگره آمریکا در تابستان سال 2009 صورت داد. در 24 ژوئیه 2009 مجلس سنا قانونی به نام "قربانیان سانسور در ایران" را تصویب کرد که به دولت اجازه میداد 30 میلیون دلار برای افزایش برنامههای شبکههای فارسیزبان مانند صدای آمریکا و فعالیت رادیو فردا اختصاص دهد.
از مفاد دیگر این قانون اختصاص 20 میلیون دلار برای فراهم آوردن ابزارهای ارتباطی و مقابله با سانسور اینترنت در ایران بود.
در ژانویه سال 2010 دولت آمریکا هم با صراحت بیشتری به حمایت از اغتشاشگران انتخابات ایران پرداخت و تلاش کرد پیکر اعتراضاتی که در حال مرگ بود را جانی دوباره ببخشد. کلینتون با اشاره به تنشهای بعد از انتخابات در ایران آشکارا به حمایت از اغتشاشگران پرداخت و از تلاش دولت برای اجرای قانون "قربانیان سانسور اینترنت در ایران" خبر داد.
در ماههای بعد کنگره آمریکا قانونی موسوم به "قانون جامع تحریم و منع سرمایهگذاری ایران" را تصویب کرد که ضمن تشدید تحریمها، محدودیتهای مربوط به صادرات فناوریهایی که معترضان میتوانند از آن برای تشکیل تجمعات استفاده کنند را حذف کرد.
دولت اوباما علاوه بر این حمایتهای مالی آشکار، در خط سیر دیگری به تلاش برای تشکیل ائتلافی جهانی برای تشدید تحریمها علیه ایران ادامه میداد. آمریکا در نهایت توانست در سال 2010 با جلب رضایت روسیه و چین قطعنامه 1929 را در شورای امنیت به تصویب برساند: قطعنامهای که بعدها زیربنای حقوقی تمامی تحریمهای یکجانبه علیه ایران را فراهم آورد.
پينوشتها:
[1] لینک آمریکا چگونه در یک کشور کودتا میکند
[2] Aristide says U.S. deposed him in 'coup d'etat' Link
[3] In Rare Study, Cubans Put Money Worries First Link
[4] A Deal We Can Live With Link
[5] Most Want Musharraf to Quit, Poll Shows Link
[6] GOP organization linked to dirty politics, attempted coups, 'building democracy' for US Link
[7] Why American 'democracy promotion' rings hollow in the Middle East link
[8] Condi's Conundrum
[9] U.S. to sharpen focus on Iran Link
[10] "U.S. Expands Aid to Iran's Democracy Advocates Abroad”, Link
[11] "A bid to foment democracy in Iran”, Link
[12] اعزام 31 گروهایرانی به آمریکا با پروژه تبادل" " لینک
[13] Has the U.S. Played a Role in Fomenting Unrest During Iran’s Election? Link
[14] Iranian Democracy Under Seige Link
[15] Haleh Esfandiari Link16] Iran[16] Iran Democracy Fund
[17] Iran, the NED, and Opposition to the ‘Democracy Fund’ Link
[18] Near East Democracy Program
منبع مقاله : مشرق
/ج