اساس تاریخی امپریالیسم یهودی

"ما مردمی هستیم که هنگامی که آسوده نشسته ایم، به طبقه ی کارگران منتقل می شویم، کارمندانی زیردست یک هیئت کارگری؛ وقتی که از خواب بیدار شدیم، قدرت شگفت انگیز مالی ما نیز برخواهد خواست."
چهارشنبه، 24 دی 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اساس تاریخی امپریالیسم یهودی
اساس تاریخی امپریالیسم یهودی

 

مترجم : محمود کریمی
منبع: راسخون
نویسنده : هنری فورد



 
The Historic Basis of Jewish Imperialism

"ما مردمی هستیم که هنگامی که آسوده نشسته ایم، به طبقه ی کارگران منتقل می شویم، کارمندانی زیردست یک هیئت کارگری؛ وقتی که از خواب بیدار شدیم، قدرت شگفت انگیز مالی ما نیز برخواهد خواست."

تئودور هرزل(Theodore Herzl)،" یک موقعیت یهودی" (A Jewish State)، صفحات 5 و23
برای تشریح خوب مبحث مربوط به مساله ی یهود(Jewish Question) و برنامه یهودی (Jewish program) برای قدرت جهانی که در این کشور اتفاق افتاده است را از قبل از شروع این سری مقالات بررسی می کنیم. اکنون این امکان وجود دارد که تلفظ "یهود" (Jew) را در بحث های بسیار جدی بدون هیچ ترس و تهدیدی مطرح کنند. پیشتر از این به عنوان یک امتیاز ویژه ی انتشارات یهودی برای خودشان تلقی می شد و استفاده از این نام ویژه ی موقعیت های بسیار والا و ممتاز تبلیغاتی بود. آن ها توانستند قسمت هایی ازشکسپیر (Shakespeare) را که یهودیان را می آزرد، از انتشارات مدارس از اساس خارج کنند. آن ها پیشنهاد دادند که نقاشی های جان سارجنت (نقاش امریکایی Sargent) را از کتابخانه ی بوستن (Boston Library) خارج کنند چرا که یک سرپیچی نسبت به کنیسه (Synagogue) را نشان داده بود. اما هنگامی که کاری از ناحیه ی غیریهود سربزند که آشکار کند غیر یهودیان نیز نسبت به یهود حساس اند، حمله ی تعصبات محکم و برق آسا شروع می شود. اثر آن را در این کشور با تحریم سخنرانی هایی که کمی با تاریخ مان مشابه است، می توان دید. اخیرا در یک ضیافت یک سخنران از عبارت "یهودیان" (Jews) که به کارهای بانکداران یهودی (Jewish banker) برمی گشت استفاده کرد. یک مهمان یهودی به شدت پافشاری کرد تا بداند که با این روش آن سخنران به امریکایی (American) بودن هم به عنوان یک نژاد جدا نگاه می کند؟ آن سخنران پاسخ داد "البته، آقا" و مخاطبان رضایتشان را اعلام کردند. در این بخش به خصوص از کشور، سخنان تجار با قوانین نانوشته ای محدود شده است که یهودیان هرگز نباید جداگانه و با عنوان یهودیان قلمداد شوند.
یک سال پیش هیچ کس پیش بینی نمی کرد که روزنامه ای مانند تریبون شیکاگو (Chicago Tribune) که به عنوان یک روزنامه ی سیاسی خوب است، به خودش بقبولاند که در ستون اول از صفحه ی اول کپی از یک مقاله درباره ی برنامه یهودی (Jewish program) در سطح جهان را چاپ کند، کلمه ی "یهود" (Jew) در عنوان بسیاری از نوشته ها چاپ شد و از اصلاح ویراستاری کلمه ی "یهود" (Jew) خودداری گردید. برنامه ی همیشگی این بود که همان برخوردی را که روزنامه های شرقی با موضوع مشابه دارند داشته باشند: با این تفاوت که هر جا کلمه ی یهود بین الملل می آید، به جای آن از "کارشناسان امور مالی"(financiers) استفاده کنند.
با این وجود شیکاگو تیریبون (Chicago Tribune)، در روز یکشنبه،19 ژوئن سال 1920 در ستون اول از صفحه ی اول خود یک تلگرام خبری از جان کلی تون (John Clayton) به وسیله ی خبرنگار ویژه ی خود تحت عنوان :" تروتسکی (Trotsky) یهود( رادیکال هایی در سطح جهانی) را رهبری می کند. بلشویسم (Bolshevism) تنها وسیله ای برای نمایش اوست." چاپ کرد.
اولین پاراگراف آن را در ادامه بخوانید:

"در دو سال گذشته از جنگ افسران اطلاعات، اعضایی از سازمان های سری مختلف مدافع صلح، گزارشاتی مبنی بر یک حرکت انقلابی جهانی علیه بولشویسم (Bolshevism) آورده اند. در ابتدای این گزارشات بر روی دو چیز تاکید می کند، ولی اخیرا خطوطی که آن ها گرفته اند بیش تر و بیش تر روشن می شود."

با توجه به بیانیه ی اخیر در دیربون ایندیپندنت (THE DEARBORN INDEPENDENT)، که سرویس مخفی کشور خودمان نیز جزئی از آن هاست، با وجود این که دلیلی برای این اعتقاد به آن وجود دارد وبخاطر تاثیر یهودیان بر روی حکومت، این بررسی ها به دنبال سماجت هایی که انجام می دهند نیست. اگرچه ما از طریق منابع یهودی می دانیم، ودیگر نیاز به اشاره نیست که سازمان قضایی ایالات متحده (Department of Justice of the United States) برای مدتی به قدر کافی برای تکمیل تحقیقاتش دراین باره کنجکاوی کرده است.
چرا نویسنده ی تریبون (Tribune) در پاراگراف بالابرای نشان دادن تحقیق هایش برای دو سال پیگیری های کارمندان صلح (Entente) را آورده است، حقیقتی می بایست در ذهن هدف گرفته می شد به این صورت که اعلام می کردند تمام مساله یک شورش آلمانی (German instigation) است. مساله ی یهود در تفکر امریکایی به محض برخورد بامنابع یهودی که یک واردات آلمانی است ظهور می کند. و در نتیجه ی آن جریانات ضد صهیون (anti-Semitism) که در تمام آلمان وجود دارد و حاصل آن که به وضوح روشن است غرق شدن در انقلاب یهودی است و تاثیرات آن را در حکومت جدید آلمانی قابل رویت است. و این تنها یک حقه بود تا تقصیر شکست آلمان ها را به گردن یهودیان بیندازند. خاخام های امریکایی اکنون منصفانه در دادن این پند با هم متحدند که هر جنگ بزرگ به دنبال یک حمله ی جدید به یهودیان اتفاق افتاده است. بدون شک با شروع هر جنگ جدید چشمان مردم به قدرتی که سرمایه داران بین المللی یهودی به منابع جنگ وارد می کنند بازترمی شود. به نظر می رسد که چنین حقیقتی ارزشمندتر از این است که کلمه ی "تعصب" (prejudice) برای آن به کار برود. همان طور که مقاله ی تریبون (Tribune) به خوبی با ارایه ی حقایق تایید شده نشان داد، این منفعت محدود به طرف آلمانی نبود؛ در عوض قوی ترینی وجود نداشت. " سازمان های سرویس مخفی صلح بسیاری" (the various secret service organizations of the Entente )در این قضیه بیشترین فعالیت را داشتند.
پاراگراف دوم بیشتر بین امپریالیسم یهودی و بولشویسم (Bolshevism) تمایز قایل می شود:

"هدف بولشویسم (Bolshevism) براندازی هستی جامعه و به وجود آوردن نظم جهانی برابری مردمی است که با دستانشان کار می کنند و در فرمانروایی های مختلف دنیا هستند. دومین حرکت را با هدف تسلط نژادی جدید در جهان انجام می دهند. خیلی دور تر از انگلستان، فرانسه و دانشکده ی ما،بررسی هایی قابل پیگیری است که تحریک هیجانات در شکل ثانوی، یهودیان رادیکال هستند."

به جملات دیگری در این مقاله توجه کنید:

" در ترتیب کمونیسم که یک دسته از این حزب(party) هستند، اما در این مرحله متوقف نمی شوند. برای رهبرانش، کمونسیم تنها یک برخورد است."
( این جمله از لرد استیس پرسی (Lord Eustace Percy) فراخوانی است که هفته ی گذشته در رويداد نامه ی (شرح رويدادها به ترتيب زمان وقوع و بدون تفسير) یهودی کانادایی CanadianJewish Chronicle به صورت نقل قول آمد. "نه به خاطر اینکه از چهره ی مثبت فلسفه ی رادیکال مراقبت کند، و نه برای اینکه آرزوی طرفداری ازمیهن دوستی یا دموکراسی غیر یهودیان را دارد، بلکه بخاطر وجود حکومت هایی با سیستم غیر یهودی که چیز مهمی نیستند ولی از او متنفرند.")
"آن ها حاضرند تا با استفاده از شورش اسلامی (Islamic revolt )،نفرت را به وسیله ی حکومت مرکزی انگلستان، طراحی های ژاپن در هند، و رقابت تجاری بین امریکا و ژاپن به وجود بیاورند."
" در هر حرکتی در تحول جهانی که باید صورت بگیرد، در درجه ی اول باید ضد آنگلوساکسن (anti-Anglo-Saxon) باید باشد."
"ساماندهی حرکت جهانی رادیکال های یهودی تقریبا باید تمامی هر سرزمینی را بگیرد."
" هدف از حزب رادیکال یهودی فراتر از آزادسازی نژادشان، چیزی از نوع دوستی به همراه ندارند."
باید اعتراف کرد که چنین جملاتی تقریبا هراس انگیز است. به خصوصاگر در یک مقاله ی تبلیغی که هیچ مسئولیتی ندارد یافت شود. یک خواننده ی معمولی ممکن است آن را مضحک دانسته و از آن رد شود. بنابراین تعداد بسیار کمی از خوانندگان معمولی به تاثیرات پنهان آن بر روی شکل زندگی و چهارچوب مشکلاتش پی می برد. اما چاپ شدن در یک روزنامه ی بزرگ، ممکن است برداشت های متفاوتی داشته باشد.
هم چنین تریبون (Tribune ) در مرحله ی اخبار مقالات متوقف نشده است. در 21 ژوئن 1920 یک ویراستار مقاله ای با عنوان "آشوب جهانی" World Mischief چاپ کرد. آن چنان که پیداست سعی ویراستار در جلوگیری از سوء تفاهم های ممکن در مقاله ی خبری اش بوده است.
"او تصریح می کند جنبه ی یهودی حرکت با هدف یک تسلط جدید رادیکالی در جهان است..."

تریبون (Tribune) هم چنین می گوید که شاید برای مدتی طبیعی بود که یهودیان دیگر کشور ها در"آشوب جهانی" (world mischief) درگیر شوند، یهودیان انگلستان و ایالات متحده "میهن دوستانی وفادار و حامی محافظان سنت های ملی هستند." این بسیار خوب بود اگر حقیقت داشت. شاید این جمله برای ده ها تن از هزاران یهودی درست باشد؛ اما قطعا برای میهن دوستانی که ریسمان های تمامی حکومت ها را می کشند، درست نیست و البته کسانی که در طی شش سال مصیبت بار گذشته در کارهای دنیا فضولی کرده اند که به زودی آشکارا گفته خواهد. واقعه ی تاسف آوری که تمام یهودیان امریکایی و انگلیسی باید به خاطر آن برای مدتی دلواپس باشند و هیچ کسی از آن ها آرزوی داشتن چنین احساسی را ندارد، و هر کسی باید آن ها را از این واقعه محافظت کند. اما به نظر می رسد تا تمام قصه گفته نشود این واقعه اجتناب ناپذیر باشد، تا زمانی که شمار زیادی از یهودیان ، خودشان از خاندان شان جدا شوند و از کسانی که اکنون بیعت عمیقی با آنان بسته اند، حمایت کنند.
ارزشش را دارد که مدتی تضادها و شباهت های بین عکس العمل های غیر یهودیان و یهودیان را برای ادعای حرکت به سمت سامان دادن امپریالیسم یهودی در سراسر جهان زیر نظر بگیریم. سخنگویان یهودی ابتدا این موضوع را بدون هیچ توضیحی رد می کردند. تمام این ادعا کذب است، دروغ است، تمام این موضوع اندیشه های دشمنان یهودیان است که ناشی از نفرت و عداوت شان است. هنگامی که توده ای از مدارک جمع شد، لحن سخنگویان یهودی تغییر کرد: "خوب، ممکن است درست باشد،"؛ "این جای تعجب دارد که یهودیان مظلوم بیچاره، که نزدیک است از شدت رنج هایی که کشیده اند دیوانه شوند، خیالاتی به سرشان بزند که دشمنانشان را نابود کنند و خودشان کرسی های مسئولیت را اختیار کنند؟"
ذهن غیریهودیان با جملاتی روبه رو می شود که می گوید: "بله، اما آن ها یهودیان روسی هستند.از آن ها اطاعت نکن. یهودیان امریکایی خوبند. آن ها ممکن نیست که چنین کاری انجام دهند."
بیایید کمی عمیق تر به این مساله بیندیشیم، ذهن غیر یهودیان مجبور است که وجود برخی از مهربانی های یک جنبش جهانی مخرب را بپذیرد، قدرتی که حتی این کشور را نیز تکان داده است. و این حرکت روحیه ی انقلابی یهودیان را زنده کرده است. و سپس گرایش به هدف پیش رو همچنین این تئوریرا با خود می آورد که این حرکت واقعا در اصل آن،محرک آن، اجرا و هدفش، یهودی است یا اینکه این نظریه را این گونه بیان کنیم که در "جنبش جهانی" شکی نیست اما فقط برحسب اتفاق یهودی شده است. هدف عکس العمل هم یهودیان و هم غیریهودیان پذیرفتن پاسخ هایی است که جنبش گفته شده درحقیقت وجود دارد.
برای مثال کریستین ساینس مانیتور (Christian Science Monitor ) ، که یک روزنامه ی استاندارد است وهیچ کس شکی در آن ندارد، در یک سرمقاله با این موضوع به طور مفصل بیان کرده است:

" در کینه توزی در این باره، ممکن است اشتباه عظیمی برای پایان دادن به خطر یهودی،پیش بیاید که نام یا محیط دیگری برای آن وجود ندارد. در عمل ممکن است نامش عوض شود، خارج از یکی از بزرگ ترین کتاب ها ی عهد عتیق (Old Testament)، ترور شبانه در مواقع ضروری، مضمون کلی شعر های مذهبی که نفس عماره را، با اراده یا بی اراده وادار به کارهایی می کند همچنان که پروفسور نیلوس (Professor Nilus) به آن معطوف شده است. به عبارت دیگر، سازمانی سری وسیاسی بین المللی وجود دارد که پیوسته با هدف آژانس روانشناسی (Bureau of Psychology) در تمام دنیا کار می کند و باید برای آن چه دیگران برای آن کاملا به خواب رفته اند بیدار باشد، همانند مردی که اجازه دارد علایم زمانی را بدون استثنا بخواند."

مانیتور(Monitor) برای تعصبات هشدار می دهد و به حقوقی که مدارک بسیاری دارد به موقع اهمیت نمی دهد و البته این خواسته ی کسانی است که همراهی با این موضوع را پذیرفته اند، اما تعداد خیلی بیشتری به حقایق و مدارکی که دردسر ایجاد می کند، اهمیت نمی دهند. درست است که بگوییم بیشترین تعصبات امروز برعلیه حقایقی است که خود محرک و علت آن ها نبوده اند.
دو پیش زمینه ی ذهنی وجود دارد که باید مواظب آن ها بود و آن ها را در غالب سوال در ادامه می آوریم. یکی اینکه برنامه ی امپریالیسم یهودی، اگر وجود داشته باشد، تازه به وجود آمده است. پیرو اشاره مختصر به این برنامه، غیر یهودیان دوست دارند که فکر کنند این مساله هفته ی پیش و یا سال گذشته و یا اخیرا تدوین شده است. این نیاز اصلا قانع کننده نیست و درباره ی موضوعات یهودی احتمال قانع شدن بسیار کم است. بسیار آسان است که ببینیم اگر این برنامه امروز تدوین شده بود، کاملا ازآنچه بررسی شده متفاوت می بود. این نوع برنامه که امروزه در حال ساخته شدن است اکنون نیز به وفور وجود دارد، اما از لحاظ گستردگی وعمق با آنچه در زمان های گذشته وجود داشت قابل مقایسه نیست. ساختار کامل حکومت های نامرئی ابتکار نشست های مخفی نیست؛ آن ها اندیشه و تجربه ی قرن ها را جمع کرده اند. به علاوه هیچ چیز آن چنان آماده یک تولید نسل مدرن نیست که به چنین چیزهایی اهمیت ندهد، حقیقت محض که آن ها با عنوان یک ایده آل رادیکال سری برای کشورها به جود آورده اند، استدلالی قوی برای قبول محترمانه ی آن هاست، اگر اجرایی دقیق و فعال توسط نسل حاضر نباشد. عقیده ای نافذ در مذهب یهود (Judaism) وجود ندارد که یهودیان قوم منتخب (Chosen People) را تشکیل داده اند و آینده شان بیش از گذشته شکوهمند باشد. همچنین بخش بزرگی از مسیحیان جهان این مساله را پذیرفته اند، و به نظر درست می رسد اما در یک جهان اخلاقی نمی توان با روش هایی که وجود دارد و استفاده شده است، حکم داد.
اما اشاره مختصری به اصل تاریخی ایده ی قوم برتر (Chosen People) داشته باشیم که کاملا همه ی برنامه ها از آن الهام گرفته است و احتمالا برای کمک به مستند سازی تاریخی گردآوری شده است. عجیب نیست که باید فقط یکی از پیرترین افراد که از باهوش ترین ذهن های اسراییلی است، بهترین قلب و ذهن شان را برای بیمه کردن موفقیتش اهدا کند. چنین طرحی باوربسیاری از محققان تیزبین در چیزهای مخفی در جهان است، و چنین طرحی بارها در تمرین جامه ی عمل پوشیده است، برای بیان در مرحله ای کوتاه، به عنوان پایان باشکوه در صحنه ای جهانی، باور دیگری به وسیله ی مردانی حفظ می شود که علمی دارند که بحث با آن ها را غیر ممکن می کند.
پس بنابر این، شاید اینطور باشد که ما در گیر و دار چیزی هستیم برای ایام حاضر یهود، حتی بزرگترین وطن پرستان در اصل مسئول نیستند. شاید این مثل بخشی از میراثی باستانی بدست یهود رسیده باشد. اگر این موارد تنها یک مسئله امروزی بودند، خیال پردازیهای شتاب زده و به هم دوختن آنها بعد از گونه مدرن آن، میتواند در اماکنی همسان که به این موارد به چشم سوخته و خارج از دور مینگرند، محو شود.
تصور دیگری که از آن در مقابل حمایت میشود این است که در ملاقاتهایش چیزهایی مخفی از این برنامه میداند. این هدف ما نیست. در یک بررسی کلی نهایت پیروزی اسرائیل این است که هر یهودی که تماس با مردم را حفظ کرده است، او فردی کار بلد است ولی با برنامه های خاصی که برای کشورهایی که در موارد طرح ریزی شده به منظور کسب آن موفقیت وجود داشته اند ریخته شده، هیچ یهودی بیش از دیگری به این مسائل آشنا نیست- نه بیشتر از یک آلمانی در مورد نقشه های سری Pan- احزاب آلمانی که ایده هایشان جنگ اخیر را شروع و هدایت کرد. یک یهودی معمولی فقط در همین حد میتواند وارد در برنامه های گروههای مخفی شود، بجز مواردی خاص و تعیین شده: این مورد کاملا تفهیم شده است که اوج و پایان پیروزی یهودیان برای هیچ یهودی ناخشایند نیست و اگر روشهایی که مورد استفاده قرار گرفته در راستای پایان مقداری خشن هستند، هر یهودی میتواند مطمئن باشد که دردناک بودن سزای بسیار زشت جهان ضد یهود که به آن خواهد رسید بخاطر رنجی که موجب شد تبار یهود (نسل حضرت یعقوب) از کشورها بیرون رانده شوند، را خواهد دید.
هنوز، حتی با این پیش پنداشتهای محفوظ در جهت مقابل، هیچ گریزی در این نیتجه گیری نیست که اگر چنین برنامه امپریالیسم جهانی یهودی امروزه موجود است، باید با اختیارات قانونی و حمایت فعال اشخاص خاص همراه باشد و اینکه این گروه های خاص بالاخره باید در یک مکان یک سرکرده رسمی داشته باشند.
شاید این اولین توقف گاهی ست که بسیاری از محققیقن در آن بیش از بقیه نقاط توقف میکنند. این مدعی برای طرز فکر یهودیان سلطه گر که خیلی در تماس با مسئله اصلی نبوده بسیار عجیب است. و تا کنون هیچ رسته ای بیش از یهود بطور غریزی حمایت از سلطه گری نکرده است و نه هیچ رسته ای که بیشتر از یهود نیازمند و محترم شمارنده مکانی برای ماندن است. این حس ارزشمند استقرار (مستقر شدن) آنهاست که فعالیت های اصلی که یهودیان مورد نظر دارند را توضیح میدهد. یهود در درجه اول یک تولید کننده پول و سرمایه است به این منظور که تا کنون تنها عنصری که توسطش میتواند به جایی برای استقرار دست یابد همان پول است. یهودیانی که توانسته اند از راههای دیگر جایی برای خود دست و پا کنند نسبتا اندک اند. این یک هوچی گری ضد یهودی نیست که: این سرزمین فیزیکدان یهودی-آمریکایی معروف، دکتر Barnard Von Oven است، که نوشته است: "میانگین های دیگر امتیاز (برتری) او را طرد میکند، او یا توسط ثروت باید رشد کند یا اصلا رشد نکند. و همانطور که خود به خوبی میداند تنها راه برای تضمین ثروت، تضمین درجه و جایگاه است، احترام و توجه در جامعه، آیا عیب و نقص او را که سعی میکند ثروت را بدست آورد تا امتیازاتی که به چنگ خواهد آورد، یا اینکه با جامعه ایکه به آسانی در مقابل مال پرستی سر تعظیم فرود میاورد را فرو میگذارد؟"
یهود مخالف شاهان نیست، فقط مخالف دولت شاهانی ست که از پادشاهی یهود جلوگیری کنند. دیکتاتور آینده جهان یک سلطان یهودی خواهد بود. نشستی همانند سلطنت حضرت داوود خواهد داشت، که پیامبری های قدیم و مدارک برنامه استعمار طلبی موافق آن است.
آیا در حال حاضر چنین پادشاهیی در جهان وجود ندارد؟ اگر نه، مردمی که میتوانند یک چنین سلطنت را برگزینند هم اکنون در دنیا هستند.
تا پیش از Christian Era پادشاهی یهودی وجود نداشته است. ولی از حدود قرن یازدهم شاهانی از ملت رانده شده (Exile) بودند که حاصل رهبری یهودی هستند که در بین ملتها پراکنده است. این سلاطین در گذشته و حال Exilarch نامیده میشوند که به معنای شاهان آواره است. این افراد توسط عقول اسرائیل مورد توجه قرار گرفتند، دربار و بارگاه را حفظ کردند و قانون و احکام را به مردمشان ارائه کردند. آنها در دور دستها و هرجایی که شرایط و آسایش آنها مقتضی آن بود زندگی میکردند. در کشورهای مسیحی یا مسلمان. خواه این مقام با آخرین شاه آواره که معرف عموم بود تعطیل و محو شده بود و خواه فقط از صفحه تاریخ محو شده بود، خواه امروزه این مسئله کاملا متروک مانده باشد یا به شکل دیگر موجود باشد، سوالاتی هستند که برای رسیدن به جوابشان باید صبور بود. اینکه اینها مقاماتی هستند در قلمرو جهانی که توسط یهود پاسبانی میشوند صورت خوب قضیه است. این نظم جهانی یهود- نظمی که در میان اتحاد قوی بین ملت یهود برقرار است- خوشنامی ست. اینکه اتفاق جهانی بر فعالیت های خاص یهودی هست، چه در جهت دفع و چه تهاجم، این هم خوب است. چیزی در شرایط یا در مسیر یهود نیست که امروزه برای وجود یک شاه آواره برای یهودیان ناگوار باشد. در واقع، این اندیشه بسیار رضایتبخش است.
دایرة المعارف یهودیان بیان میکند: کنجکاوی کافیست، شاهان آواره هنوز هم در سرویسهای Sabbath مراسم (تشریفات) Ashkenazim نام برده میشوند *** یهودیان مراسم Sephardic در این نابهنجاری تاریخی نه جایی ثبت شده اند و نه در بازسازی کنیسه های قرن نوزدهم اند".
آیا شورای عالی کشور یهودی وجود دارد؟- آیا یک بدنه حکومتی یا شورایی یهودی که هدایت احساسات مردمشان را در سراسر جهان در دست داشته باشد هست؟
شورای عالی یهودی یک موسسه بسیار جالب بود. اصل و روش نهاد و بنیه آن نامفهوم و تاریک هستند. این نهاد متشکل از هفتاد و یک عضو است، به همراه رئیس جمهور، و عملکرد سیاسی سنا را طرح ریزی میکند. از آنجایی که شورای عالی قدرت این موسسه را در دست گرفته است چیزی برای نشان دادن (علنی کردن) نیست (همه چیز، سری ست). این موسسه ساختار انتخابی نداشت. دموکراتیک نبود. دارای نمایندگان مردم و پاسخگو به مردم نبود. درون مایه این شاخصه ها قاعدتا یهودی بود. شورای عالی بوسیله شاهزاده یا روحانی (کشیش) برگزیده میشد، نه با هدف پاسبانی از علایق مردم بلکه برای کمک کردن به قانون گذاری در کار زمامداران. این شورا یا توسط تماس (یا احضاریه) گرد هم جمع میشد یا حالت خودنگهدار داشت که خودش به اعضا ندا میداد (آنها را احضار میکرد). به نظر میرسد ساختار آن، دستگاه کارامدی بوده است که توسط آریستوکراسی که میتواند نسبت به ساختار سیاسی ملتی که میتواند باشد، خود را در قدرت حفظ کند. دایرة المعارف یهودی میگوید: "شورای عالی حکومتی، که کاملا در منش آریستوکراسی ست، شاید اقتدار خود را در دست گرفته باشد، از آنجایی که از اعضای بسیار با نفوذ فامیلهای اشراف و کشیشی شکل گرفته است".
این ساختار در کنار خود بدنه مشابهی دارد که بر گرایشات مذهبی ملت حکومت میکند. اعضای سازمان ظاهرا از رسته های نزدیکتر به عموم مردم جلب شده اند.
این شورا اختیارات خود را نه تنها در بین یهودیان فلسطین بکار میگرفت، بلکه در هر جای دنیا که آنها (یهودیان) پراکنده شده بودند. همانطور که یک سنا اعمال مرجعیت سیاسی را هدایت میکند، سقوط و زوال دولت یهود در سال 70 را متوقف کرد ولی نشانه هایی از تداوم این سقوط به قرن چهارم، به عنوان ساختاری پنداآمیز، وجود دارد.
در سال 1806 به منظور مجاب کردن ذهن ناپلئون بر برخی مسائل که درمورد یهودیان رخ داده بود، یک گرد همایی بزرگ تشکیل شد که اعضای آن عبارت بودند از سرشناسان یهودی فرانسه. آنها تحریم های تمامی یهودیان را در پاسخهایی که باید به ناپلئون میدادند باعث شدند و از شورای عالی دعوت کردند. این شورا در پاریس در 9 فوریه سال 1807 برگزار شد. ای شورا در ادامه پیش نویسهای مدلهای باستانی بود؛ این شورا شامل یهودیانی از تمام بخشهای اروپا بود؛ آنها گرد هم آمدند تا تمام دانشمندان یهودی را در پشت هر کدام از یهودیان فرانسوی که شاید قادر به تحت تاثیر قرار دادن ناپلئون بودند قرار دهند.
در پیشنهاد تصمیمات آن، این شورا در 1807 اعلام کرد که در تمام جوانب همانند شورای قبل خواهیم بود؛ "یک گردهمایی مشروع که به قدرت تصویب قوانین در راه ارتقاء رفاه یهود انجامید".
اهمیت این واقعیت ها در این است: هرکاری که رهبران یهودی امروزه در راستای حفظ سیاست و تاسیس اسرائیل انجام میدهند، بنیان تحریف و انحرافی جدید نیست. معنای این موضوع نگرش و رویکرد جدید و مدرکی بر برنامه ای تازه نیست.
این کاملا طبیعی ست؛ با توجه به همبستگی و وحدت یهودی اینگونه که الآن هست ، که شورای عالی هنوز باید ادامه داشته باشد و پابرجا باشد. به نظر میاید شورای قدیمی گروهی متشکل از ده نفر بوده است که تا اندازه ای در اهمیتشان نسبت به بقیه افراد، ستایش بیشتری شده اند؛ این هم کاملا عادیست که اگر رهبران یهودی امروزه به انجمن هایی تقسیم شده اند، بخاطر کشورها یا اهداف است.
همیشه چیزهایی برای تسلط هست، سال به سال، نشست های جهانی یهودیان اصلی در تمام سرزمینها. آنها هر کجا که دعوتشان کنند برای نادیده گرفتن هر چیز دیگری غیر از این گرد هم جمع میشوند . قاضیان بلند پایه از دادگاههای بزرگ کشورهای متفاوت، کارشناسان امور مالی بین المللی، خطبای یهودی "از نوع غیر متعصب" که گوش غیر یهودی دارند (متعصب نیستند)، جنگاوران سیاسی از تمامی مکانهای قابل رویت جهان، همه و همه هرگاه آنها بخواهند گرد هم جمع میشوند و سمت و سوی بحث و بررسی هایشان تنها برای کسانی که آنها بخواهند قابل شناخت است. نباید انتظار داشت که تمام متصدیان این نوع همایشات اعضایی از یک باند خاصی باشند. لیستی از نمایندگان این همایش ها امتیازات افرادی که هیچ ارتباطی با شاه Reading و قاضی Brandeis نداشته اند را نشان خواهد داد. اگر شورای مدرن ملاقاتهایی داشته باشد و طبیعی ترین چیز در دنیا هم البته باید همین باشد، ما از ملاقات بین حلقه نزدیک این افراد که آریستوکراسی یهودی هستند که بخاطر سرمایه، هوشمندی و اثبات قدرت گرد هم اند، مطمئن میشویم.
سازمان و ساختار حکومت دنیای یهود امروزه موجود و آماده اجراست. یهود معتقد است که بهترین دین، اخلاقیات، بهترین روش تحصیل، برترین استانداردهای اجتماعی و برترین حکومت ایده آل را دارد. او هرگز نباید از دایره ای که آنرا به عنوان برترین ابزار برای رسیدن به تمام چیزهایی که شاید برای پیشرفت بسوی رفاه مردمش لازم باشد یا برای برای انجام برنامه ای که شاید باید با جهان بیرونی انجام داد لحاظ کرده است، خارج نمیشود.
این ساختار قدیمی ست که یهود بین الملل از آن در تمام فعالیت هایی که جهان را مجاز به انجام آن میداند تا اندازه ای استفاده میکند. همایشهایی از سرکردگان مالی و سیاسی هوشمند قوانین یهودی همیشه هست. این همایش ها برای یک یا چند چیز برپا میشوند- برخی اوقات. گاهی اجلاسی از یهودیان در مسائل حیاتی جهان بدون هیچ هدف و مقصود علنی برگزار میشود. همه آنها در یک شهر جمع میشوند، تبادل نظر میکنند و سپس متفرق میشوند.
اینکه رهبر تیزهوشی برای آنان هست یا نه صورتی ست که هنوز فاش نشده. شاید قدری شک برانگیز باشد که وجود چه چیزی ممکن است "سیاست اجنبی" دانسته شود که این مطلب نکته ای از دیدگاه خاص و نقشه عملکرد در مورد بازگشت به جهان غیر یهودی ست. یهود احساس میکند که او در بین دشمنان به سر میبرد، ولی در عین حال حس میکند که او نیز عضوی از مردم است- "فقط یک دسته مردم خاص". او باید سیاستهایی در مورد طرز نگاه به جهان بیرونی داشته باشد. او نمیتواند کمکی کند ولی باید شرایط حاضر را بررسی کند، او نمیتواند این شرایط را بدون گمانه زنی واکاوی شده شده درمورد اینکه نتیجه چه باید باشد لحاظ کند و او نمیتواند گمانه زنی بر نتیجه داشته باشد مگر در برخی اقسام که در تلاش است برای اینکه حاصل را همان کند که میخواهد.
حکومت نامریی یهودیان که به سمت دنیای غیر یهودیان متمایل شده است، با سیاستی متمرکز بر آینده، چیزهای افراطی گوشه ای از آن را نمایان می کند. برای معلوم کردن وضعیت یهودی باید گفت که تمام چیزها غالبا طبیعی است. موجودیت یهودی در این جهان این نیست که یهود خوشنود به سکون و خواب آلودگی باشد؛ بلکه او را در سازمان هایی که کار آن مقابله با رویدادهای پیش بینی نشده در آینده است به جنب و جوش در می آورد و در برنامه هایی که ممکن است این وقایع را به نفع نژادش سوق دهد شرکت می کند. باید شورای عالی کشور یهودیان (Sanhedrin)وجود داشته باشد، یک ساختار جهانی برای هدایت مردم تمام کشور ها.
اینکه حتی یک اکزیلارد هم وجود دارد، یک بخش بلندپایه ی قابل مشاهده و سازماندهی شده از شورای عالی کشور(Sanhedrin)، که به طور سری ازآمدن دیکتاتور حکایت می کند. و اینکه حتی یک برنامه ی جهانی نیز وجود دارد، درست مثل هر حکومتی که سیاست خارجی دارد، عجیب نیست و تصورات فوق العاده ای نمی خواهد. آن ها معمولا در جایی غیر از مکان خودشان رشد می کنند.
هم چنین این طبیعی ایست که همه ی یهودیان این را ندانند. شورای عالی کشور (Sanhedrin) همیشه اشرافی بود همان طور که امروزه نیز هست. هنگامی که خاخام ها از روحانی هایشان شکایت می کنند، آن ها چیزی از این موضوع نمی دانند و آن ها بی شک راست می گویند. چرا هر یهودی از احتمال وابستگی یهود بین الملل راضی است تا برای مردمش قدرت و اعتبار بیاورد. در هر نژادی، این موضوع به خوبی شناخته شده است که رهبری یهودی نابرجسته و کوچک، درباره ی برنامه های جهانی سخن می گوید، او با کمال احترام و اعتماد به نفس به مردم زیادی که در جریان این برنامه ها قرار دارند، نگاه می کند، گویی که انگار اصلا وجود ندارند.
بیست و چهارمین پروتکل مهتران اسرائیلی میخواهد بگوید:
"حال من میخواهم این بخش را مورد بررسی قرار دهم که ریشه های کاخ شاه داوود (در عهد قدیم یکی از شاهان سرزمین اسرائیل بوده است که در حدود 962 قبل از میلاد چشم از جهان فرو بسته است) در عمیقترین طبقات زمین نفوذ کرده است. این دودمان، حتی تا امروز، قدرتشان را از کنترل کار و بار جهان به عقول مردمان اهدا کرده اند، مدیران فرهیخته از برترین اندیشه های بشر."
اگر منطقی باشد این نوشتار میخواهد نشان دهد که همانطور که پروتکل در حال بازگو شدن است، خود دیکتاتور نشان داده نشده است ولی سلسله و دودمان یا خط داوودی در راهی که باید نشان داده شود، به عهده کار بر آماده سازی او برای عقول مردم اسرائیلی نهاده شده. این عاقلان مردم، نه تنها به عنوان مهیا کردن آنانی که فرمانروایی بر کار و بار یهودیان را فراهم میکنند، بلکه همینطور به عنوان پیکربندی و تاثیر گذاری بر افکار جهانی تا انتهای آن که میبایست برای این نقشه ها به خوبی و خوشی تمام منتهی شود، مجسم شده اند.هر چیزی که ممکن است در این برنامه مخفی مانده باشد، قطعا عمل یا تاثیرات عملکرد آن نمیتواند مخفی بماند. بنابر این، ممکن است که در جهان خارجی مدارکی یافت شود که ما را تا مبدا آنها برساند، وجود برنامه ای را آشکار کند که به جهان وعده داده شده است، چه خوب و چه بد، باید برای همه معرفی شود.



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط