يکي از عوامل مؤثر در سازگاري و رفع تنش اين است که همسران به يکديگر نه سخن ناپسند بگويند و نه ناپسند بگويند. محتواي سخن و کيفيت اداي آن، هيچ يک نبايد ناپسند باشد؛ بلکه ضرورت دارد بين آنان « سخن طيّب » مبادله شود. « طيّب » نقطه مقابل « خبيث » است و گاهي در معناي آن توسعه داده مي شود و گفته مي شود: سخن پاک؛ يعني سخني که ناپسندي در آن نيست. (1) بايد پسنديده سخن گفت. قرآن کريم مي فرمايد: « و قولوا للنّاس حُسنا؛ (2) به مردم نيک بگوييد » و « و لا تنابزوا بالالقاب؛ (3) با القاب زشت و ناپسند يکديگر را ياد نکنيد ».
از سوي ديگر درباره ي سخن ناپسند مي فرمايد: « ويلٍ لکلّ هُمَزَةٍ لُمَزَة؛ (4) واي بر هر عيب جوي مسخره کننده ». انسان ها به طور عام ناپسندي و زشتي را بر نمي تابند و درصدد مقابله با آن بر مي آيند. براي سازگاري، ضروري است همسران در محتواي کلام و ساختار آن از ناپسندي و مکروه بپرهيزند. هم سخن خوب بگويند و هم خوب سخن بگويند. در بسياري از موارد سخن خوبي که به خوبي ادا نشده، زمينه ي نقش و ناسازگاري را فراهم کرده است. معروف است که زبان سرخ سر سبز مي دهد بر باد. از هر دو نوع ناپسندي پرهيز لازم است.
در اصطلاح روايات، کلام طيّب ضِلعي از اضلاع مثلث خوش اخلاقي است. در روايتي از امام صادق (عليه السّلام) سؤال شد: حدود خوش اخلاقي چيست؟ حضرت مثلّثي را ترسيم کردند و فرمودند:
تلين جانبک و تطيب کلامک و تلقي اخاک ببشر حسن؛ (5) با کنار دستي خود نرم رفتار کني و به او جا بدهي، در سخن گفتن، پاکيزه سخن بگويي و با برادرت با روي باز مواجه شوي.
حال به نمونه هايي از آثار و پيامدهاي خوش زباني اشاره مي کنيم:
آثار خوش زباني
خوش زباني نتايج ذيل را در بر دارد:أ. صفاي زندگي
خوش زباني، باعث طراوت و شادابي در زندگي است؛ به زندگي روح مي بخشد و آن را از خمودي و بي معنايي مي رهاند. بد زباني است که زندگي را تيره مي کند و صفاي آن را از بين مي برد. در روايت است:ثلاثه تکدر العيش السلطان الجائر و الجار السوء و المرأة البذية؛ (6) سه چيز زندگي را تيره و کدر مي سازد: حاکم ستم پيشه، همسايه بد و زن بد زبان.
نمي توان زندگي کدر را حيات طيّبه ناميد. زن و شوهر در اين زندگي احساس شادماني ندارند و از آنچه در آن مي گذرد احساس تنگي مي کنند و چون دايره تحمّل آنان محدود است، به ناچار اين ويژگي عوارض خود را در زندگي نشان مي دهد. اضطراب و طلاق را مي توان از عوارض بد زباني به شمار آورد. صفاي زندگي حتماً به سازگاري مي انجامد؛ چرا که امري پسنديده و دل خواه براي زن و مرد است و در برابر، زندگي بي روح و بي معنا به ناسازگاري منتهي مي شود.
ب. امنيّت و مسالمت
از ويژگي هاي يک زندگي مطلوب، وجود امنيّت و آرامش خاطر است. انسان هميشه مي خواهد مطمئن باشد و در زندگي چيزي او را تهديد نکند. نوع انسان ها از رفتارهايي که به ظاهره مخاطره آميز است، دوري مي کنند تا مبادا امنيّت زندگي آنان را تهديد کند. گاهي بعضي از آن ها به افسانه و خرافه شبيه تر است تا به واقعيّت؛ امّا به دليل حساسيت افراد در برخورداري از امنيّت مي کوشند به آنها نزديک نشوند. حال اگر يقين داشته باشند آثار يک رفتار زندگي آنان را در مخاطره قرار مي دهد، قطعاً درصدد بر مي آيند آن رفتار را انجام ندهند. پسنديده سخن گفتن، هم امنيّت خاطر به دنبال مي آورد، هم زندگي مسالمت آميز با ديگران را در زندگي فراهم مي سازد. کاري که دشمني ديگران را به دنبال داشته باشد، هم امنيّت خاطر را در زندگي به مخاطره مي اندازد، هم زندگي مسالمت آميز را بر هم مي زند. ناسزا گرفتن حتي به موجودات بي جان نيز بد است؛ چرا که زندگي خودمان را تهديد مي کند. پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) مي فرمايد:لا تسبّوا الرياح فانّها مأمورة و لا الجبال و لا الساعات و لا الايّام و لا الليّالي فتَأثموا و يرجعَ اليکم؛ (7) به بادها ناسزا نگوييد؛ چرا که آن ها مأموريت خود را انجام مي دهند. به کوه ها، ساعت ها، روزها و شب ها ناسزا نگوييد که مرتکب گناه مي شويد و ناسزا به خودتان بر مي گردد.
اين جا موجودات بي جان هدف تير ناسزا قرار مي گيرند؛ امّا نتيجه منفي آن گريبانگير جانداراني مي شود که ناسزا مي گويند. در روايت ديگري آمده است: « لا تسبّوا الاموات فتؤذوا الاحياء؛ (8) به مرده ها ناسزا نگوييد؛ چرا که شما با اين کار خود زنده ها را اذّيت مي کنيد ». از زندگي مسالمت آميز با آنان فاصله مي گيريد و در نتيجه به تنش گرفتار مي شويد. اگر به زنده ها ناسزا بگوييد، مستقيماً به ميدان دشمني و ستيز قدم نهاده ايد و آشکارا وارد صحنه ي کارزار شده ايد. امام باقر (عليه السّلام) مي فرمايد: مردي از بني تميم خدمت پيامبر اعظم (صلي الله عليه و آله و سلم) رسيد و گفت: اي پيامبر خدا، به من توصيه اي ارزاني فرما. حضرت در ميان سفارش هايي به او فرمود:
لا تسبّوا الناس فتکسبوا العداوة بينهم؛ (9) به مردم ناسزا نگو که دشمني آنان را به دست مي آوري.
نتيجه دشمني سازگاري نيست. پس ضروري است براي تأمين سازگاري، پسنديده و سزاوار سخن بگوييم.
ج. عزّت
از نعمت هايي که همه در پي به دست آوردن آن هستند، عزّت است. همه مي خواهند و در برابر ديگران سربلند باشند. حتّي کساني که به رفتارهاي منفي رو مي آورند، خودشان فکر مي کنند اين رفتارها باعث موقعيّت، وجاهت، عزّت و سربلندي آن هاست. در واقع رفتار مثبت را ذلّت تلقّي مي کنند، وگرنه خود به دنبال ذلّت نيستند. راهکار اصلاح براي چنين کساني اين است که ذهنيت آنان تغيير يابد تا به گونه ي ديگري عمل کنند. تغيير بينش چنين افرادي ضروري است. کساني که با رفتارهاي برخاسته از دستورات ديني آشنا هستند، عزّت را در رفتارهاي منفي دنبال نمي کنند؛ چرا که مي دانند تکريم، احترام و خوش زباني عزّت مي آورد؛ توهين و ناسزا به ديگران نه تنها انسان را عزيز نمي کند، بلکه وي را در حضيض ذلّت قرار مي دهد. امام صادق (عليه السّلام) مي فرمايد:« اَذلُّ النّاس من اَهان النّاس؛ (10) ذليل ترين مردم کسي است که به مردم توهين مي کند و ناسزا مي گويد ».
پس سربلندي را نمي توان در ناسزا گفتن يافت، بلکه بايد با خوش زباني و احترام به جست و جوي آن پرداخت.
د. عاقبت به خيري
چه بسا افرادي که کارهاي خوب انجام مي دهند؛ امّا نگران عاقبت به خيري خود هستند، اينان در ارزشيابي رفتارهايشان ارزش هاي مثبتي را مي بينند. ولي نگرانند. حال اگر رفتارهاي فردي نامطلوب باشد، بيشتر بايد نگران عاقبت به خيري باشد. يکي از رفتارهايي که زمينه ي اين نعمت بزرگ را فراهم مي کند و در دنيا و آخرت ما را به اين مقصد خير رهنمون مي سازد، پسنديده سخن گفتن است. کسي که به ديگران طعن مي زند و به اصطلاح به چشم ديگران مي کوبد، به عاقبت خوش اميدوار نباشد. چنين کسي هم در اين دنيا بايد بترسد که در اواخر عمر خود با مصيبت هاي دردناکي رو به رو شود و هم در آن دنيا زمينه ي دريافت کيفرش فراوان است. امام باقر (عليه السّلام) مي فرمايد:ما من انسان يطعنُ في عين مؤمنٍ الّا ماتَ بشرِّ ميتةٍ و کان قَمِناً ان لا يرجع الي خير؛ (11) هر انساني که ديگران را مورد طعن قرار مي دهد و به چشم ديگران مي کوبد، نمي ميرد مگر به بدترين مرگ و سزاوار و نزديک است که عاقبت به خير نشود.
برخورداري از اين نعمت بزرگ، ( عاقبت به خيري ) پيامد خوش زباني و دوري از طعن و ناسزاست.
هـ. رعايت حقّ ديگران
احساس دريافت حق، زمينه مناسبي براي سازگاري ميان افراد است. چنانچه کسي حس کند حقّي ناحق شده يا حق خود را پايمال شده ببيند، به مقابله و ناسازگاري رو مي آورد؛ به ويژه اگر فرد احساس کند حقوق محدودي دارد و تضييع آن حق ضايعه بزرگي را به وجود مي آورد، به تنش بيشتري دچار خواهد شد و سازگاري به شدّت رنگ خواهد باخت. يکي از اصحاب امام صادق (عليه السّلام) به نام مأمون حارثي مي گويد: به امام صادق (عليه السّلام) گفتم: حق مؤمن بر مؤمن چيست؟ حضرت حقوقي را بر شمردند تا اين که فرمودند:حق المؤمن علي المؤمن ان لا يقول له اُفّ و اذا قال له اُفٌّ فليس بينهما ولاية؛ (12) حق مؤمن بر مؤمن اين است که به او اُف نگويد ( اُف کم ترين حدّ ناسزاست ) و زماني که اف بگويد، ولايت و محبت از ميان آنان محو مي شود.
ميان دو فرد عادي چنين حقّي وجود دارد، چه رسد به زن و شوهر که در ميان آنان رعايت مسئله ضروري تر است و اسلام به مراعات حدود لازم براي بقاي ارتباط مطلوب ميان آنان فراوان توصيه کرده است؛ به ويژه براي زنان به مردان سفارش کرده که حال آنان را رعايت کنند. آنان نيمي از مردان هستند و حقوق متناسب با خودشان را دارند. پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود:
اَخَبرَني جبرئيل و لم يَزَل يوصيني بالنساء حتّي ظننت ان لا يحلّ لزوجها ان يقول لها اُفِّ يا محمد اتقوا الله في النساء فانهنّ عوانٍ بين ايديکم؛ (13) جبرئيل به من خبر داد و همواره مرا به رعايت زنان توصيه کرد تا آن جا که به نظرم رسيد براي شوهر روا نباشد که به زن خود اف بگويد. جبرئيل گفت: اي محمد، درباره ي زنان تقواي خدا را پيشه سازيد؛ زيرا آنان نيمي از شما هستند.
رعايت زنان از آن جهت که بيشتر در معرض تضييع حقند، ضروري تر است. پس براي حفظ حقوق آنان و در نتيجه حصول سازگاري به سبب احساس دريافت حق، ضروري است که خوش زبان باشيم.
و. لياقت مادري
يکي از مهم ترين هدف هاي زندگي مشترک، بقاي نسل و آماده کردن مقدمات براي داشتن فرزند است. مرد آرزو مي کند پدر شود و زن بيش از او آرزوي مادري دارد. فرزند دار شدن در آيين اسلام آن قدر اهميّت دارد که سفارش شده « زنان ولود » برگزينند که بچه هاي فراواني مي توانند به جامعه هديه کنند؛ حتي اينان از بهترين زنان معرفي شده اند. پيامبر گرامي اسلام مي فرمايد: « انّ خير نسائکم الولود؛ (14) بهترين زنان شما آنان هستند که فراوان فرزند به دنيا مي آورند ». حتي و زن زشت از زني که فرزند دار نمي شود، بهتر دانسته شده است. (15) از ديدگاه اسلام زن هنگامي مي تواند مدال مادري را به گردن بياوزيد که خوش زبان باشد و چنانچه بد زبان باشد، مرد مي تواند از بچه دار شدن او جلوگيري کند. اين نشان مي دهد که اولاً برآورده شدن خواسته ي زن در فرزند دار شدن، مبتني بر خوش زباني اوست در اين صورت زن احساس مي کند خواسته ي او تأمين شده که نتيجه چنين احساسي، سازگاري است. ثانياً با افزايش تعداد افراد خانواده، مقدمات بيشتري براي تأمين سازگاري نياز است و بايد در ميان اعضاي خانواده حسّ همکاري و همفکري بيشتري احساس شود، و بد زباني تأمين کننده اين نياز نيست. با خوش زباني مي توان به اين نياز پاسخ داد. امام رضا (عليه السّلام) مي فرمايد:لا بأس بالعزل في ستّة وجوه... المرأة السليطة و البذيّه (16) در مواردي بر عزل مني از رحم باکي نيست. از جمله زني که زبان دراز و بد زبان است.
اين نشان مي دهد حقّ مادري براي زن در صورتي است که زباني خوش داشته باشد و قطعاً وجود اين لياقت در تأمين سازگاري ميان همسران مؤثر است.
مهارت هاي مؤثر در ايجاد خوش زباني ميان همسران
با توجه به اهميّت موضوع خوش زباني و تأثير آن در استحکام بنياد خانواده و سازگاري همسران، اين جا به برخي از فنون و مهارت هاي مؤثري اشاره مي کنيم که همسران را در برقراري ارتباط کلامي مناسب ياري مي دهد:أ. تجّسم پايان کار (17)
در برخي موارد، بد زباني همسر نتيجه ي رفتار آزاردهنده ي طرف مقابل است. در چنين شرايطي اولين چيزي که به ذهن همسر مي رسد، آن است که بر سر او فرياد زند و با توهين به او، وي را متوجه رفتار نامطلوبش سازد؛ ولي اگر انسان اندکي به پيامد اين واکنش توهين آميز بينديشد، در نظر مي گيرد که اين اهانت و بدزباني علاوه بر آن که تأثيري منفي بر روحيه ي خود شخص مي گذارد، همسر را نيز که احتمالاً براي رفتار خود توجيهي داشته است، آزرده خاطر خواهد کرد و او را به اتخاذ موضع تدافعي و مقابله با همسر وا خواهد داشت.در اين صورت، فرد با تجسّم پايان کار از اين روش استفاده نخواهد کرد؛ بلکه مي کوشد با لحني عادّي علّت رفتار نامطلوب همسر را جويا شود. آن گاه اگر دليل وي پشتوانه منطقي داشت، سخن او را بپذيرد و در غير اين صورت، با استدلال و به شيوه اي کاملاً مؤدبانه او را متوجّه خطاي خويش سازد.
ب. تشويق کلامي
يک مرد خجالتي و کم رو آرزو مي کند گستاخ و دلير باشد. اگر محبوبيت ندارد، مايل است به شخصيتي محبوب تبديل شود. اگر اعتماد به نفس کافي ندارد، آرزو مي کند متکي به نفس شود. وظيفه يک زن علاقه مند به شوهر آن است که به همسرش کمک کند تا از راه تشويق و تمجيد - و نه با نق زدن و آزار دادن - به شخصيت مطلوب دست يابد.خانم مارژوري هلمنر مي نويسد:
کمتر مردي وجود دارد که تعريف و تمجيد زن او را به وجد و شوق نياورد. وقتي به مردي گفته شود: « تو نظير نداري! تو مردي ممتاز هستي! » همين تمجيد و تعريف مختصر روحيه ي او را تقويت مي کند تا واقعاً همان شخصيت عالي و ممتاز را تصاحب کند. (18)
البته تشويق زن از سوي مرد نيز، همين تأثير را دارد و باعث مي شود که زن اعتماد به نفس لازم را به دست آورد و بتواند در جهت نيل به اهداف متعالي حرکت کند؛ بنابراين تشويق کلامي علاوه بر آن که مانع بدزباني مي شود، زمينه ي ترقّي و رشد و شکوفايي استعدادهاي همسر را نيز فراهم مي کند.
ج. مرور رفتار
مرور رفتار، عبارت است از تمرين رفتار جديد در محيطي امن پيش از انجام دادن واقعي رفتار در دنياي واقعي. اين فن به شخص اجازه مي دهد که بازخورد دريافت کند و به انجام رفتار اطمينان يابد. (19) بر اين اساس، بر فردي که به تندي در گفتار و بدزباني مبتلاست، بايد پيش از حضور در موقعيّت واقعي و قرار گرفتن در برابر همسر، ارتباط کلامي درست با وي و به کار بردن واژه هاي لطيف و محبّت آميز را تمرين کند تا هنگام مواجهه با وي نيز بتواند به آساني از اين گونه عبارت ها بهره برد.د. استفاده از شوخي (20)
خانواده ها هنگامي که با مشکلات زندگي رو به رو مي شوند، اغلب بيشتر جدّي مي شوند و فکر مي کنند چون موقعيت احساس تر شده است، آن ها نيز بايد جدّي تر برخورد کنند؛ امّا اين حالت انسان را از خود شناسي دور مي کند و فضاي گفت و گو را از لطافت خارج مي سازد. نگريستن به بيهودگي موقعيت يا مبالغه آميز کردن آن مي تواند به ميزان بسيار زياد به بينش و خويشتن شناسي فرد نينجامد.بايد توجه داشت که استفاده از شوخي، نيازمند اعمال دقت لازم است؛ چون در صورتي که شوخي نشانه اي از بي اعتنايي به احساسات به شمار آيد، نتيجه اي معکوس به بار خواهد آورد.
هـ. پرهيز از نق زدن
لوئيس تربان، عالم و روان شناس مشهور، از مطالعه دقيقي که در زندگي هزار و پانصد خانواده به عمل آورده، به اين نتيجه رسيده است که شوهرها نق نق کردن زن را بزرگ ترين و کشنده ترين عيب مي دانند. همين نتيجه از تحقيقات گالوپ پول روان شناس و جونسون تميرامنت روان پزشک نيز به دست آمده است. شکايت کردن، ناله کردن، مقايسه کردن، تحقير و تمسخر، اصرار بي جا بر يک موضوع و مرافعه راه انداختن، از انواع نق زدن است.با توجّه به اين که خصومت ها و کينه هاي نهاني همچون نارضايتي در امور جنسي، محروميت از عشق و محبت، نارضايتي ممتد از نحوه زندگي باعث نق زدن مي شود، راه عاقلانه اين است که زن از نظر روان شناسي خود را تجزيه و تحليل کند و ناراحتي پنهان خود را به شوهر بگويد و با همکاري شوهر در رفع آن بکوشد؛ امّا اگر او با تلخي چيزي را مکرّر از همسرش بخواهد، بدون شک هيچ انگيزه اي براي انجام دادن کار مطلوب در همسرش ايجاد نخواهد کرد و تکرار آن جز اتلاف انرژي نتيجه ي ديگري نخواهد داشت؛ ولي اگر با بيان شيرين از او کاري را بخواهد، احتمال انجام دادن آن به مراتب بيشتر خواهد بود.
و. بازي ارتباط (21) و (22)
هنگامي که فرد ارتباط ديداري، گفتاري و بدني با همسر خود ندارد، احتمال ابراز جملات و مطالب نازيبا وجود دارد؛ ولي به هر اندازه و نسبت که ارتباط ايجاد شود، از احتمال طرح چنين مطالبي کاسته خواهد شد و آن گاه که اين ارتباط به نحو کامل برقرار شود - يعني فرد همسر خود را ببيند، با او سخن بگويد و او را لمس کند - احتمال تنش در روابط همسران به حدّاقل ممکن خواهد رسيد. در چنين حالتي ارسال پيام نامناسب يا پيام عصبانيّت و ناهمخوان به ديگري، بسيار دشوار است، همين طور، وقتي او پيام نامناسبي را براي شما مي فرستد، احتمالاً با شما در تماس نيست؛ (23) بنابراين براي تحقّق خوش زباني مي توانيد از بازي ارتباط بهره بگيريد.ز. سرو کار داشتن با خشم (24)
در بيشتر موقعيت هاي تعارض آميز، خشم نقش مهمي دارد. سرچشمه بسياري از بدزباني ها، عصبانيت دو طرف يا يکي از آن هاست. بر اين اساس، لازم است حالت خشم در آن ها مهار شود و بدين صورت مي توان اميدوار بود که تندي و بد زباني به حدّاقل ممکن کاهش يابد.براي برخورد با خشم، خانواده بايد منبع خشم را براي هر يک از اعضا شناسايي کند. شناسايي عامل خشم هر يک از اعضاء به ديگران کمک مي کند تا از ايجاد زمينه ي خشم آن ها جلوگيري کند. اين نيز به نوبه خود در جهت پيشگيري از پرخاشگري و بد زباني مؤثر است. علاوه بر اين، لازم است اعضاي خانواده به شيوه هاي مهار خشم نيز آشنا شوند. گاهي ممکن است خشم بروز کند؛ ولي لازم است هم خود فرد و هم ديگران از راهکارهاي مهار آن استفاده کنند تا هنگام بروز خشم، آسيب هاي احتمالي آن و از جمله بد زباني کاهش يابد.
ح. عبارت هاي « من » (25)
يکي از فنوني که به بهبود مهارت هاي ارتباطي خانوادگي مي انجامد، استفاده اعضاي خانواده از عبارت « من » به جاي عبارت هاي تهديدآميز است. عبارت « من » با عبارت هايي نظير « من فکر مي کنم: يا « من حس مي کنم » شروع مي شود، نه با عبارت هايي از قبيل « تو باعث مي شوي و... ». اين بازگويي نه تنها محتواي کلام يا لحن گفتار را تغيير مي دهد، بلکه باعث مي شود که اين عبارت ها کمتر شخص ديگر را آزار دهد. وقتي چنين جملاتي را از ديگري مي شنويد، به او نخواهيد گفت که نبايد چنين احساسي داشته باشد؛ بلکه احساس او را مورد توجه قرار خواهيد داد. (26)البته روشن است که عبارت هايي که با « من » شروع مي شود، در صورتي تأثيرگذار است و طرف مقابل را به شنيدن علاقه مند مي کند که گوينده ي آن درصدد زورگويي نباشد؛ بلکه بخواهد احساسات خود را ابراز کند؛ بنابراين مطرح کردن جملاتي مانند « من مي گويم تو بايد به آنچه من مي گويم عمل کني » يا « من ارزشي براي ديدگاه هاي تو قائل نيستم » و... نه تنها توجه مخاطب را به شنيدن مطالب معطوف نمي سازد، بلکه به اتخاذ حالت تدافعي و مقابله به مثل نيز دامن مي زند.
ط. تقويت مثبت (27)
در اين تمرين هرگاه همسر شما چيزي مي گويد که احساس خوبي در شما به وجود مي آورد، بي درنگ به صورت لفظي يا غير لفظي از او قدرداني کنيد. سپاسگزاري از همسر به دليل خوش زباني و به کار بردن مطالب مؤدبانه و دل پسند او را تشويق مي کند و پس از کسب بازخورد مثبت به اين نتيجه برسد که خوش زباني اش همواره تشويق و قدرداني همسر را به دنبال دارد. از آن جا که تشويق هاي بيروني زمينه ساز رفع تندي و بد زباني مي شود، به مرور جاي خود را به تشويق دروني مي دهد و فرد که در مي يابد خوش زباني چه اندازه به ايجاد تفاهم ميان او و همسر کمک مي کند، بدون چشم داشت تشويق هاي بيروني، به خوش زباني رو مي آورد و از بد زباني مي پرهيزد.ي. خاموش سازي (28)
خاموش سازي، به فرآيند حذف رفتار نامطلوب از راه تقويت نکردن رفتار مورد نظر اطلاق مي شود. (29) همسري که همواره بدعنقي و بد زباني را وسيله ي دستيابي به اهداف خود قرار مي دهد، هنگامي که مورد توجه قرار گرفت و خواسته اش تأمين شد، به اين وسيله رفتارش تقويت مي شود و همواره از آن استفاده مي کند؛ امّا بي اعتنايي به کج خُلقي و رفتار توهين آميز وي، راه مؤثري براي کاهش بد قِلِقي هاي اوست که به تدريج رفتارهاي نامطلوب را حذف خواهد کرد.ک. عذرخواهي
هنگامي که به هر دليل رفتار غير مؤدبانه و حاکي از بد زباني از ما سر مي زند، با عذرخواهي مي توان ضمن جلوگيري از گسترش دايره ي نزاع، به ايجاد حالت تفاهم و حالت ساختن فضاي صميميّت در خانواده کمک کرد. گفتن جملاتي از قبيل « از آن چه به زبان آوردم، معذرت مي خواهم »، « اميدوارم گفتار تند مرا ببخشي » و... تأثير فوق العاده اي در اين جهت خواهد داشت.ل. تصديق و تأکيد
عبارت هايي؛ نشانه ي تصديق، تأييد يا موافقت با اعمال و گفتار طرف مقابل است. نمونه هاي آن عبارتند از « خب »، « بله »، « درست »، « خيلي خوب »، « مي فهمم »، « همين طوره » و اصواتي همچون « اهوم ».ما مي توانيم در گفت و گوي خود - به ويژه در مکالمات تلفني - از اين پاسخ ها زياد استفاده کنيم. ظاهراً اين پاسخ ها به اين معنا هستند که گفته هاي طرف مقابل را به خوبي دريافت کرده ايم و به آن توجه کافي داريم. ( رزنفلد، 1987 ) برخي محققان پيامدهاي تقويت کننده ي اين گفتارها را نشان داده اند. يکي از معروف ترين تحقيقات در اين زمينه را گرينسپون (1955) صورت داده است. او از آزمودني ها خواست هر تعداد کلمه را که مي دانند، بازگو کنند. آزمايشگر نيز هر بار که آزمودني اسم جمعي را مي گفت، پاسخ مي داد: « اوهوم ». همين کار او باعث شد تا آزمودني ها به طرز قابل توجهي از اسم هاي جمع بيشتر استفاده کنند. (30)
اين مهارت علاوه بر آن که نوعي پذيرش و تصديق همسر به شمار مي آيد و مي تواند زمينه ي ارتباط کلامي مؤثرتر همسران را فراهم سازد، چنانچه پس از خوش زباني همسر مورد استفاده قرار گيرد، مي تواند به تقويت خوش زباني آنان بينجامد.
م. تحسين و حمايت
تحسين، واکنشي فراتر از تصديق يا تأييد ساده و يا توافق با گفتار و اعمال طرف مقابل است. برخي از اين نوع پاداش هاي کلامي عبارتند از تک کلمه اي مانند خوبه، عاليه ( و ديگر صفات تفصيلي ) و عبارت هايي همچون آفرين، چه جالب، ادامه بده و اظهاراتي پيچيده تر که به وضعيت مورد نظر بستگي دارد. استفاده ي مناسب از اين نوع پاداش هاي کلامي، پيامدهاي تقويت کننده اي خواهد داشت. (31)در روابط خانوادگي و از جمله روابط همسران، مهارت تحسين و حمايت کارايي و اهميت خاصّي دارد. اين مهارت نيز علاوه بر آن که تداوم ارتباط کلامي را به همراه دارد و اسباب گفت وگوي بيشتر زوج ها را فراهم مي کند، کارکرد تقويتي نيز دارد و باعث مي شود تا سخنان مناسب همسر با تحسين و حمايت تقويت شود و اين قبيل مطالب در ادبيات همسر توسعه يابد؛ البته لازم است اين نکته مورد توجه قرار گيرد که به کار بردن اين مهارت نبايد جنبه ي تصنّعي و تشريفاتي به خود بگيرد و گوينده به تکرار بي روح اين قبيل مطالب بسنده کند؛ بلکه لازم است موقعيت همسر و تحسين هاي مؤثر بر او در نظر گرفته شود و بر اساس آن، از کلمات و جملات متنوع و تأثيرگذار همراه با پشتوانه اي عاطفي استفاده شود.
ن. توسعه پاسخ
هنگامي که همسرمان در حالت گفت و گو با ما است، خيلي راحت مي توانيم با چند توصيه و تصديق ساده صحبت را خاتمه دهيم و موضوع ديگري را شروع کنيم؛ در حالي که اگر جواب را در ذهن خود بپرورانيم، شنونده اطمينان مي يابد که حرف هاي او را به دقت گوش داده و محتواي آن را آن قدر ارزشمند دانسته ايم که درباره ي آن صحبت مي کنيم. (32) ما به چند شکل مي توانيم پاسخ ها را پرورش دهيم:- خلاصه کردن مطالب:
خلاصه کردن مطالب همسر، شيوه اي مؤثر براي اعتماد هر چه بيشتر او و تداوم گفت و گو به شمار مي آيد؛- پرسش:
طرح پرسش از مطالبي که همسر بيان مي کند، علاوه بر آن که علاقه و کنجکاوي ما را به آن موضوع نشان مي دهد، همسر را نيز به ادامه ي گفت و گو ترغيب مي کند؛- انعکاس احساسات:
هنگامي که ما احساسات همسر از قبيل ترس و خشم، آشفتگي، ضعف و... را براي او منعکس مي سازيم، به او مي فهمانيم که حق دارد چنين احساساتي داشته باشد. استفاده ي دقيق از اين مهارت باعث مي شود تا طرف مقابل حالات عاطفي خود را بيشتر بفهمد و بهتر درک کند.س. پيرازبان (33)
پيرازبان، يعني هر آنچه که پس از کنار گذاشتن محتواي کلامي در گفتار باقي مي ماند. اگر بخواهيم تعريفي قالبي از زبان ارائه دهيم، بايد بگوييم زبان يعني آنچه گفته مي شود. پيرازبان به نحوه ي بيان اين گفته ها اطلاق مي شود و مي تواند ما را فريب دهد؛ زيرا معمولاً اين نحوه ي گفتار است که معناي گفته ها را تعيين مي کند. (34)نحوه ي اداي جملات و کلمات محتواي متفاوت دارند؛ مثلاً در آن هنگام که خانم مسئله خريد را به همسر خود يادآوري مي کند، مي تواند هر يک از عبارت هاي زير را به کار برد:
- خريد گوشت يادت نرود؛
- باز هم مي گويم اين گوشت لعنتي را بخر.
مفهوم هر دو عبارت يادآوري خريد گوشت به همسر است؛ ولي هر دو عبارت مضمون متفاوتي را به شنونده منتقل مي کند. (35)
شرر (1979) معتقد است بين سرعت گفتار و عصبانيت، رابطه ي مستقيمي وجود دارد:
گفتار کسي که به شدّت عصباني است، سريع تر از گفتار کسي است که کمتر عصباني است. (36) بر اين اساس، يکي از مهارت هايي که به خوش زباني در ارتباط ميان همسران کمک مي کند، آن است که علاوه بر توجه به محتواي پيامي که به همسر منتقل مي شود، لحن گفتار را نيز مورد دقت قرار دهيم و با لحني حاکي از صميميت، دلسوزي و علاقه مندي، محتواي مورد نظر را به او منتقل سازيم.
متانت
در مواردي، همسر با انجام دادن رفتاري نامطلوب زمينه ي پرخاشگري و بد زباني طرف مقابل را فراهم مي سازد. در اين موقعيت ها، برخورد همراه با متانت مشکل گشاست؛ بنابراين هر موضوعي را که باعث عصبانيت شما مي شود، روي يک تکه کاغذ بنويسيد. هنگام ناراحتي، گله ي خود را اظهار نکنيد، تحمل کنيد تا هنگامي که شما و همسرتان در آرامش روحي به سر مي بريد، آن وقت شکايات را بيرون بياوريد و پيش خود بخوانيد. در چنين زماني، بيشتر گله ها به خودي خود ناچيز جلوه خواهد کرد و از مطرح شدن ساقط خواهد شد. وقتي درباره ي گله هاي عمده با همسرتان صحبت مي کنيد، بکوشيد که عاقل، متين و منطقي باشيد. بدون شک شکايت هاي شما با همکاري و علاقه ي دو جانبه از بين خواهد رفت.پينوشتها:
1. ابي الفضل جمال الدين، لسان العرب، ماده « طلب ».
2. بقره، 83.
3. حجرات، 11.
4. همزه، 1.
5. شيخ صدوق، معاني الاخبار، ص 253.
6. محمدباقر مجلسي، بحارالانوار، ج 75، ص234.
7. محمدبن يعقوب کليني، الکافي، ج 2، ص 378.
8. قطب الدين راوندي، الدعوات، ص 278.
9. محمدبن يعقوب کليني، الکافي، ج 2، ص 361.
10. شيخ صدوق، من لا يحضره الفقيه، ج 4، ص 396.
11. محمدبن يعقوب کليني، الکافي، ج 2، ص 361.
12. ميرزا حسين نوري، مستدرک الوسائل، ج 14، ص 252.
13. همان، ج 14، ص 252.
14. محمدبن يعقوب کليني، الکافي، ج 5، ص 324.
15. قال رسول (صلي الله عليه و آله و سلم) ذروا الحسناء العقيم و عليکم بالسوداء الولود ». ميرزا حسين نوري، مستدرک الوسائل، ج 14، ص 176.
16. شيخ صدوق، عيون اخبار الرضا، ج 1، ص 278.
17. استفان کاوري، هفت عادت خوب خانواده، ترجمه سوسن ملکي، ص 107.
18. دوروتي کارنگي، آيين همسرداري، ترجمه مهستي شهلايي، ص 55.
19. ديويس کنث، خانواده، راهنمايي مفاهيم و فنون براي متخصص ياوري، ترجمه فرشاد بهاري، ص 130.
20. Homor Applied
21. ويرجينيا ستير، آدم سازي، ترجمه بهروز بيرشک، ص 100-118.
22. Communication Game
23. ديويس کنث، خانواده، راهنماي مفاهيم و فنون براي متخصص ياوري، ترجمه فرشاد بهاري، ص 138.
24. همان، ص 143.
25. I statements
26. ديويس کنث، خانواده، راهنماي مفاهيم و فنون براي متخصص ياوري، ترجمه فرشاد بهاري، ص 166.
27. Positive Reinforcement
28. Extinction
29. ديويس کنث، خانواده، راهنماي مفاهيم و فنون براي متخصص ياوري، ترجمه فرشاد بهاري، ص 151.
30. اون هارجي، مهارت هاي اجتماعي در ارتباطات ميان فردي، ترجمه خشايار بيگي و...، ص 92.
31. همان، ص 93.
32. همان، ص 97.
33. Paralanguage
34. اون هارجي، مهارت هاي اجتماعي در ارتباطات ميان فردي، ترجمه خشايار بيگي، ص 73.
35. شکوه نوابي نژاد، مشاوره ازدواج و خانواده درماني، ص 270.
36. اون هارجي، مهارت هاي اجتماعي در ارتباطات ميان فردي، ترجمه خشايار بيگي و...، ص 73.
حسين زاده، علي؛ (1391)، همسران سازگار: راهکارهاي سازگاري، قم: انتشارات مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره)، چاپ سيزدهم