همسر خود را احترام کنيد!

يکي از عوامل هم زيستي مسالمت آميز و آرامش در زندگي، حفظ حرمت ديگران است. احترام به مؤمن به طور عام، زمينه اي مناسب براي سازگاري در زندگي اجتماعي است. در روايتي، امام صادق (عليه السّلام) مي فرمايد: « المؤمن اعظم حرمةً
جمعه، 3 بهمن 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
همسر خود را احترام کنيد!
 همسر خود را احترام کنيد!

 

نويسنده: علي حسين زاده




 

يکي از عوامل هم زيستي مسالمت آميز و آرامش در زندگي، حفظ حرمت ديگران است. احترام به مؤمن به طور عام، زمينه اي مناسب براي سازگاري در زندگي اجتماعي است. در روايتي، امام صادق (عليه السّلام) مي فرمايد: « المؤمن اعظم حرمةً من الکعبة؛ (1) احترام مؤمن، از احترام کعبه بيشتر است ». بر اين اساس، بي احترامي به مؤمن، از بي احترامي به کعبه زشت تر است. اين مسئله چنان اهمّيّت دارد که بدن بي روح مؤمن را نيز بايد احترام کرد؛ زيرا روزگاري اين بدن با روح يک مؤمن ارتباط داشته، گرچه اکنون بي جان بر زمين افتاده است. به همين جهت امام رضا (عليه السّلام) مي فرمايد:
کان ابي يقول انّ حرمة بدن المؤمن ميّتا کحرمته حيّاً؛ (2) پدرم امام کاظم (عليه السّلام) مي فرمود: احترام بدن مؤمن پس از مرگ، همانند احترام آن در زمان حيات است.
احترام زن و شوهر به يکديگر در آيين مقدس اسلام، به صورت ويژه مورد توجه است که در دو بخش بدان اشاره مي کنيم:

أ. احترام شوهر به زن

براي احترام شوهر به همسر خود، نمونه هايي است که بعضي از آن ها را بيان مي کنيم:

1. برآوردن خواست همسر

هر کس به طور طبيعي مي تواند خواسته و سليقه اي داشته باشد و در امور فردي مطابق آن تصميم بگيرد؛ امّا در زندگي مشترک، به دليل اجتماعي بودن نهاد خانواده، ضرورت دارد که افراد به خواسته هاي يکديگر توجه کنند. اين مسئله احترام به علاقه ها و سليقه هاي ديگران را نشان مي دهد. ممکن است مردي پيش از تشکيل زندگي مشترک، تنها به خواسته هاي خود در نوع غذا، لباس و... توجه داشته باشد؛ ولي پس از ازدواج حتماً بايد به خواسته هاي همسر و ديگر افراد خانواده توجه کند. امام صادق (عليه السّلام) از پيامبر اعظم (صلي الله عليه و آله و سلم) نقل مي کند که فرمود:
المؤمن يأکل بشهوة اهله و المنافق يأکل اهله بشهوته؛ (3) مؤمن مطابق ميل خانواده اش غذا مي خورد و خانواده منافق مطابق ميل او غذا مي خورند.
در نظر گرفتن ميل کساني که زير مجموعه مديريتي يک فرد به شمار مي آيند، احترام به آن ها تلقّي مي شود. اسلام اين نوع تکريم و احترام را مطلوب دانسته و از نشانه هاي مؤمن بر شمرده است. اميرالمؤمنين (عليه السّلام) در زمينه ي مراعات اين مسئله مي فرمايند:
انهنّ اَمانة الله عندکم فلا تُضارَّوهنّ و لا تَعضُلوهُنَّ؛ (4) به درستي که زنان امانت خدا نزد شما هستند؛ پس به آنان ضرر وارد نسازيد و از روي ظلم آنان را محبوس نکنيد.
به همين دليل، امام صادق (عليه السّلام) مي فرمايد:
رحم الله عبداً اَحسن فيما بينه و بين زوجته فان الله عزوجل قد ملَّکه ناصيتها و جعله القيم عليها؛ (5) خدا رحمت کند بنده اي را که رابطه ي ميان خود و همسرش را نيکو قرار دهد. به درستي که خداوند امور همسر را در اختيار مرد و مرد را سياستگذار امور همسر خود قرار داده است.

2. تقسيم کار

در بخشي از مناطق، رايج اين که تمام کارهاي زندگي را زن انجام مي دهد و مردها در حلقه هاي مردانه خود مشغول تفريح و گشت و گذارند. اين نوع زندگي در آيين مقدس اسلام مطلوب نيست. اساساً نبايد چنين ذهنيّتي براي مردان وجود داشته باشد که در کارهاي زندگي احساس مسئوليت نکنند و تمام کارها را به دوش زنان قرار دهند. سرانجام در مجموع، کارهاي زندگي از کارهاي بيرون و درون منزل تشکيل شده است و زن و مرد بايد بخشي از آن را به عهده گيرند. بهترين تقسيم کار اين است که مرد کارهاي خارج از منزل و زن کارهاي درون آن را عهده دار شوند. امام باقر (عليه السّلام) مي فرمايد:
تَفاضي عليٌّ و فاطمة الي رسول الله (صلي الله عليه و آله و سلم) في الخدمة فَقَضي علي فاطمة بخدمتها مادون الباب و قَضَي علي عليٍّ (عليه السّلام) بما خلفه؛ (6) علي (عليه السّلام) و فاطمه (عليها السّلام) از رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) درباره ي خدمت در زندگي مشترک تقاضاي تقسيم کار کردند. پس حضرت فرمودند: فاطمه (عليها السّلام) کارهاي درون خانه و علي (عليه السّلام) کارهاي بيرون خانه را انجام دهند.
زن با تقسيم کار احساس مي کند که در زندگي جايگاهي دارد و علاوه بر داشتن تکليف، حقي نيز دارد؛ از اين رو بايد حرمتش حفظ شود.

3. تکريم مطابق با ساختار روحي زن

رفتارهاي کليشه اي و ثابت در همه جا تکريم به شمار نمي آيد. گاهي سکوت در برابر يک نفر تکريم است و گاهي هم زبان شدن با او تکريم به حساب مي آيد. احترام به يک دانشمند بزرگ اين است که مؤدّب در برابر او بنشينيم، فراوان سؤال نکنيم، منتظر بمانيم تا او درسي بگويد و پندي دهد؛ در حالي که وقتي در برابر يک فرد عادي قرار مي گيريم، تکرار بخشي از جملات او و تکميل جملات ناقص او مي تواند نشان دهنده ي توجه به او و سخنانش باشد. پس نمي توان به طور مطلق سکوت کردن يا سخن گفتن را نشانه ي تکريم و احترام دانست؛ بلکه هر يک در جايگاه خودش مي تواند نشانه ي احترام باشد.
دانشجويي هنگام سخن گفتن استاد خود مي کوشيد با تکميل جملات استاد و همراهي با او، نشان دهد سخنان استاد را خوب مي فهمد. استاد بزرگوارش اين رفتار را پسنديده ندانست و به او فرمود: « شما بهتر است بيشتر گوشتان را استخدام کنيد نه زبانتان را. » اين در حالي است که بسياري از افراد عادي چنين بازخوردي را نشانه ي توجه به خود تلقي مي کنند. در مواجهه با زن نيز مرد بايد تکريم متناسب با روحيات او را در نظر بگيرد و آن را به جا آورد. امام باقر (عليه السّلام) مي فرمايد:
من اتّخذ امراةً فليُکرمها فانّما امرأة احدکم لعبةٌ فمن اتّخذها فلايضّيعها؛ (7) هر کس همسري بر مي گزيند، بايد او را تکريم کند. همانا زنان شما طنّاز و دل ربايند. هر کس با آن ها ازدواج کرد نبايد، آنان را ضايع کند.
کدر کردن روحيه همسر، نگرفتن طراوت و شادابي از او و به کار گرفتن او در جايگاهي نامناسب، تضييع اوست. از زن مي توان انتظار طنّازي و دل ربايي داشت؛ ولي واداشتن او به کارهاي سخت، داشتن انتظارات مردانه از وي، درخواست توجه به کليّات، دريافت عمق مسائل و توجه نکردن به ظواهر وي در حقيقت ضايع کردن زن به شمار مي آيد. بايد او را در همان ساختاري که هست، به سوي کمال هدايت کرد. ما بايد اجازه دهيم که زن به جزئيات بينديشد، امّا او را به نمونه هايي از جزئيات هدايت کنيم که به کمال وي منتهي مي شود. اين اصلاحي است که ضايعه ندارد. همچنين از مرد مي توان انتظار تدبير و مديريت داشت و چنانچه از او بخواهيم احساساتي عمل کند و به جزئيات بنگرد، او را ضايع کرده ايم.

4. دوري از خشونت

شخصيّت زن به قدري ظريف و لطيف است که حتّي در صورتي که نقصي در رفتارهايش باشد، نبايد در برابر او از گفتار يا رفتار خشونت آميز بهره بگيريم. برخورد کريمانه و برخاسته از پايگاه عطوفت براي تربيت و زندگي با او، امري ضروري است. براي پرهيز از برخورد خشونت آميز، به چند نکته بايد توجه کنيم:
أ. کسي که معتقد است در زندگي بايد با خشونت به رفع نقص هاي همسر پرداخت، بايد در ويژگي هاي خودش دقيق شود و دريابد که آيا نقصي دارد يا نه. اگر نقصي، بلکه نقص هايي دارد، آيا دوست دارد ديگران براي هدايتش به سوي کمال، از برخوردهاي خشونت آميز استفاده کنند؟ جاي تعجب است که برخي اين برخوردها را از ديگران درباره ي خود نمي پسندند، ولي دوست دارند درباره ي ديگران چنين رفتار کنند. پيامبر گرامي اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) مي فرمايد:
انّي اَتعجب ممّن يضرب امرأته و هو بالضرب اولي؛ (8) من از کسي که همسرش را مي زند، در حالي که خودش به کتک خوردن سزاوارتر است، تعجب مي کنم.
پس براي پرهيز از خشونت، بايد به نقص هاي خود بينديشيم و به ياد آوريم که ما از برخوردهاي خشونت آميز ديگران در برابر خودمان ناخرسنديم.
ب. به آينده خود بينديشيم که پس از رفتار خشونت آميز، چه انتظاراتي از او داريم. مسائل عاطفي و قلبي با اکراه سازگار نيست. اگر انتظار داريم او در جايگاه يک انسان با ما انس بگيرد، بدانيم که برخورد خشونت آميز اجازه نمي دهد دل او مرکز محبت به ما باشد. ما پس از اين رفتارها نيز، بايد با هم زندگي مشترک داشته باشيم. با چه رويي به صورت يکديگر نگاه کنيم، انتظار لبخند داشته باشيم، بپنداريم که از ما ذهنيّت مثبتي دارد و زندگي را کانون محبّت ببينيم؟! از سوي ديگر، بينديشيم پس از اين بايد چگونه با او رفتار کنيم. آيا فقط به رفتارهاي جنسي بسنده مي کنيم و سپس از او دوري خواهيم کرد؟ پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) مي فرمايد: « اَيَضربُ احذکم المرأة ثمّ يَظِلَّ معانقها؛ (9) آيا کسي از شما همسر خود را مي زند و سپس با او همبستر مي شود؟! » آيا کسي که با همسر خود به خشونت رفتار مي کند، آيا هنگام همبستر شدن از او شرم نمي کند؟! در دستورات ديني، توصيه به رفتارهاي خشونت آميز در برابر زنان به چشم نمي خورد. قرآن کريم حتي درباره زناني که بيم سرکشي از آن ها مي رود، مي فرمايد: « فعظوهنّ و اهجروهنّ في المضاجع و اضربوهنّ؛ (10) آنان را موعظه کنيد، از بسترهاي آنان دوري گزينيد و آن ها را بزنيد ».
بحث تفصيلي در زمينه ي تربيتي و حقوق اين آيه را بايد در تفسيرها و کتاب هاي تربيتي جست و جو کرد؛ امّا به طور مختصر مي توان گفت: مسلّماً منظور از « ضرب » در آيه، نوع متداول آن نيست که در تعزيرات و حدود مطرح شده. در زندگي مشترک با اين برخورد، زن بايد احساس کند رفتار او براي مرد بسيار غير منتظره بوده است. او که مي خواهد طنّاز و دل ربا باشد، در اين هنگام ناموفق عمل کرده است. مرد درصدد نيست که با اين رفتار جسم او را بيازارد؛ بلکه درصدد است او را به لحاظ رواني درگير کند تا او خودش را نبخشد و با تغيير رفتار به خواسته مرد خود لباس عمل بپوشاند، وگرنه قصد درگيري فيزيکي با او در کار نيست. اميرمؤمنان علي (عليه السّلام) مي فرمايد: « فداروهنّ علي کل حال؛ (11) در هر حالي با زنان مدارا کنيد ».
در جايي ديگر حضرت مي فرمايد:
فدارِها علي کل حال و اَحسن الصحبة لها ليصفو عيشک؛ (12) مرد در هر حال بايد با زن مدارا کند و همدمي با او را نيکو قرار دهد تا زندگي او را صفا و صميميت فرا گيرد.
قرار نيست با زنان به صورت حقوقي برخورد شود و در برابر رفتار ناپسند آن، خشونت اعمال گردد. (13)

ب. احترام زن به شوهر

براي احترام زن به شوهر نيز، نمونه هايي است که به برخي از آن ها اشاره مي کنيم:

1. استقبال و همراهي

يکي از رفتارهايي که زن به وسيله آن مي تواند به شوهر احترام بگذارد، استقبال از مرد هنگام ورود به منزل است. همچنين هنگام خروج از منزل، زن با همراهي کردن شوهر خود، احترام به همسر را به نمايش مي گذارد.
امام باقر (عليه السّلام) مي فرمايد: مردي نزد رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) آمد و عرض کرد: همسري دارم که وقتي وارد منزل مي شوم، به پيشواز من مي آيد و هنگامي که از خانه خارج مي شوم، مرا همراهي مي کند. حضرت رسول (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمودند:
اِنّ لِله عُمّالاً و هذه من عمّاله، لها نصفُ اَجر الشهيد؛ (14) به درستي که خداوند را کارگزاراني است و اين زن از کارگزاران خداست که نيمي از پاداش شهيد را با اين کار به دست مي آورد.
اين نوع احترام به شوهر، چنين اثري دارد. از نظر اسلام مطلوب است که خانم ها در ارائه چنين احترام هايي حياي احمقانه نداشته باشند و به سبب ذهنيّت غير ديني بعضي از افراد، اين رفتارها را کنار نگذارند.

2. ناديده گرفتن خطاهاي همسر

برتري از آنِ زناني است که در پي اثبات حقّانيت خود در رفتارهاي روزمرّه زندگي نباشند. مناسب است در هر حال- چه آن جا که خودشان خطايي را مرتکب شده اند و چه جايي که از شوهر رفتار اشتباهي سرزده - زنان براي همدلي پيش قدم شوند. احترامي که از زن انتظار مي رود، همين است. از کسي که مظهر عطوفت الاهي است، انتظار مي رود فداکاري کند و براي سازگاري قدم پيش نهد. امام صادق (عليه السّلام) مي فرمايد:
خير نسائکم التي ان غضبت او اُغضبت قالت لزوجها يدي في يدک لااَکتحل بغمض حتّي ترضي عنّي؛ (15) بهترين زنان شما زني است که اگر غضب کرد يا شوهر از وي غضبناک شد، به شوهرش بگويد: خواب به چشمان من نمي آيد، مگر اين که تو از من راضي شوي.
حتي در صورتي که بحث و جنجال به سبب رفتار زشتي از زن پديد نيامده باشد، مناسب است زن براي رضايت شوهر پيش قدم شود.

پيامدهاي احترام به همسر

اينک به بعضي از آثار برخورد احترام آميز با همسر اشاره مي کنيم:

أ. بهره مندي اُخروي

مؤمن به اين دليل که زيرک و حکيم است، مي کوشد رفتارهايي را انجام دهد که در عين سادگي و آساني از پاداش و ارزش بالايي برخوردار باشد. همان گونه که در بحث ابراز محبّت گذشت، امام صادق (عليه السّلام) مي فرمايد:
ما من امرأة تسقي زوجَها شربةً من ماء الّا کان خيراً لها من عبادة سَنةٍ صيام نهارِها و قيام ليلِها و يبني اللهُ لها بکلّ شَربَةٍ تَسقي زوجَها مدينةً في الجنّة و غفر لها ستّين خطيئة؛ (16) هيچ زني نيست که شوهرش را يک بار آب دهد مگر اين که اين رفتار براي او از عبادت يک سال که روزهايش را روزه بگيرد و شب هايش به شب زنده داري مشغول باشد، بهتر است و خداوند در عوض هر بار که شوهرش را آب مي دهد، شهري در بهشت براي او بنا مي کند و شصت گناه از او مي آمرزد.
همچنين حضرت رسول (صلي الله عليه و آله و سلم) مي فرمايد:
انّ الرجل ليؤجر في رفع اللّقمة الي فيّ امرأته (17) به درستي که مرد به خاطر لقمه اي که دهان همسرش مي گذارد، پاداش مي گيرد.
با چه فعّاليتي مي توان از نعمت هاي معنوي چنين بهره مند شد؟! در برابر يک رفتار ساده و طبيعي، خداوند متعال بهره هاي فراواني را نصيب همسر مي سازد.

ب. بهره مندي دنيوي

نه تنها با چنين احساني انسان از نعمت هاي اُخروي بهره مند مي شود، بلکه در همين دنيا برکاتي را به دست مي آورد.
به طور طبيعي، هر کس به زندگي ميل فطري دارد و حيات به خودي خود - به دور از عوارض و مسائل جانبي - براي هر کس دل خواه است. حال بايد رفتارهايي را جست و جو کنيم که مي تواند حيات انسان را طولاني کند. آگاهي از اين نوع رفتارها انسان را بر مي انگيزد چنين رفتارهايي را انجام دهد. امام صادق (عليه السّلام) مي فرمايد: « من حسن برّه باهله زاد الله في عمره؛ (18) کسي که خوب به اهل خود نيکي کند، خداوند عمر او را افزايش دهد ». با توجه به اين پيامد زن و شوهر درصدد بر مي آيند به يکديگر احترام بگذارند و نيکي کنند تا از اين نتيجه برخوردار شوند.

نکته ي ضروري

جاي هيچ شکي نيست که احترام مرد و زن به يکديگر در زندگي ضروري است و صفاي زندگي به احترام متقابل است؛ امّا از يک نکته نبايد غافل ماند که احترام و اطاعت، دو مقوله از هم جداست و هر کدام ويژگي هاي خاصّ خود را دارند که جداگانه بايد مورد بحث قرار گيرد. درباره ي پدر و مادر به هر دو مقوله سفارش شده است. احترام به پدر و مادر هيچ قيد و شرطي ندارد. در برابر پدر و مادر - هر نوع اعتقادي که داشته باشند و هر نوع رفتاري که انجام دهند - بايد احترام کرد، در حالي که اطاعت از آنها بي قيد و شرط نيست. چنان که اعتقادات آنان درست نبود يا رفتار آنان مطلوب دين نبود، نه تنها فرزند مأمور به پيروي از آنان نيست، بلکه بايد از آن اعتقاد و رفتار دوري کند.
درباره احترام زن به شوهر و اطاعت او نيز سفارش هايي داريم؛ البته ويژگي هاي اين دو مقوله هم با يکديگر متفاوت است. اولاً مرد حق ندارد بعضي از دستورات را صادر کند گرچه کار في حدّ نفسه بي اشکال باشد، و ثانياً چنانچه به امور نادرست - چه اعتقادي و چه رفتاري - امر کند، زن نبايد از وي پيروي کند، ولي وظيفه دارد در هر حال محترمانه با او مواجه شود. اين در حالي است که براي شوهر نسبت به زن، توصيه هاي ديني به هر دو مقوله تعلق نگرفته است. در متون ديني به مرد توصيه شده به زن احترام بگذارد؛ اما به اطاعت از او سفارش نشده است. اسلام مي خواهد اين انتظار در وجود زن جوانه نزند که شوهرش از او پيروي کند. امام باقر (عليه السّلام) مي فرمايد:
شکي رجلٌ من اصحاب اميرالمؤمنين (عليه السّلام) فقام (عليه السّلام) خطيباً فقال: معاشر النّاس لا تطيعوا النساء علي حال؛ (19) مردي از اصحاب اميرالمومنين از زنان خود شکايت کرد. پس حضرت خطاب به مردم فرمود: اي مردم، در هيچ حالي از زنانتان پيروي نکنيد.
بحث پيروي از زنان در توصيه هاي ديني منتفي است؛ البته چنانچه زن به رفتاري تمايل نشان دهد و مرد منفعت و بهره دنيوي و اُخروي آن را درک کند و از باب عمل نيک آن را انجام دهد، کار معقول و پسنديده اي انجام داده است و از مقوله اطاعت خارج است. اساساً اسلام تدبير امور خانواده را به مرد واگذارده است. امام اميرالمومنين (عليه السّلام) مي فرمايد: « کلّ امريءِ تُدَبّره امرأه فهو ملعون؛ (20) هر مردي که تدبير کارش به دست زن باشد، ملعون است ». البته در بعضي روايات، نمونه هاي آشکار اطاعت مرد از زن را انجام دادن محرّمات الاهي بر شمرده است. در روايتي حضرت رسول (صلي الله عليه و اله و سلم) مي فرمايد:
مَن اَطاع امرأته اَکبّه الله علي وجهه في النار قيل و ما تلک الطاعة؟ قال: تطلب اليه اَن تذهب الي الحمّامات و العُرس و النيّاحات و الثياب الرّقاق فيجيبها؛ (21) کسي که از زن خود اطاعت کند، خداوند او را از صورت بر آتش مي افکند. از حضرت پرسيده شد: اطاعت چيست؟ حضرت فرمودند: زن از شوهر مي خواهد که به حمام هاي خاص، محافل عروسي، مجالس خوانندگي برود و لباس هاي نازک بپوشد. مرد نيز موافقت مي کند.
اين نمونه اي از پيروي است؛ امّا اطاعت در اين نمونه ها خلاصه نمي شود. بنابراين، ميان احترام و اطاعت، رابطه ي ضروري نيست و اسلام درباره ي احترام مردان به زنان فراوان توصيه کرده است و چنانچه انتظارات نابه جا در حاشيه آن مطرح نشود، اين سفارش مي تواند کارکرد خوبي در سازگاري ميان همسران داشته باشد.

مهارت هايي براي احترام به همسر در زندگي زناشويي

براي آن که به همسر خود احترام بگذاريم، نخست بايد روحيّات و خواسته هاي او را در نظر بگيريم، دنياي او را درک کنيم و بفهميم کدام رفتار ما را نماد احترام مي شمرد. در اين زمينه حالت هاي متفاوتي که هر يک از زن و شوهر دارند، نوع رفتار مورد انتظار و نشانگر احترام را تعيين مي کند. در اين قسمت به انتخاب شيوه هاي متفاوت براي ابراز احترام همسران به يکديگر اشاره مي کنيم:
1. دنياي مردان، استدلالي و دنياي زنان، احساسي و عاطفي است. راز صميميت ميان آنان اين است که همديگر را درک کنند و اين تفاوت در ديدگاه را بپذيرند؛ بنابراين پذيرش دنياي متفاوت همسران، روشي براي احترام به يکديگر است؛
2. مردان هنگام سختي و فشار دوست دارند به درون خود بروند و مشکلات را در عالم ذهن خود حل کنند؛ امّا زنان وقتي دچار مشکل مي شوند، دوست دارند حرف بزنند. آنان در حقيقت با حرف زدن صميمي مي شوند و بُعد زنانه خود را تقويت مي کنند؛ بنابراين احترام به آنان آن جا نمود پيدا مي کند که فرصتي در اختيارشان قرار دهيم تا حرف بزنند؛
3. زنان دوست دارند وقتي با گرفتاري رو به رو مي شوند - علاوه بر حرف زدن - کسي را پيدا کنند که سنگ صبورشان باشد و به حرف هايشان به صورت فعّال گوش کند. مردان نيز دوست دارند وقتي به عالم درون ذهن خود پناه مي برند، کسي خلوت آنان را بر هم نزند. گوش کردن فعال به سخن زنان و راحت گذاردن مردان در خلوتگاه ذهني شان احترام متقابل به شمار مي آيد. گوش کردن فعال در مهارت هاي مشاوره به « هنر خوب شنيدن » موسوم است؛ (22)
4. زنان بر اساس برخورداري شديد از دنياي احساسي به خود حق مي دهند که در مواردي اظهار ناراحتي کنند. مردان بايد اين حالت برخاسته از طبيعت آنان را تحمل کنند. اين يکي از رمزهاي صميميّت است. احترام به آنان به اين است که حق دهيد آن ها ناراحت شوند. هرازگاهي به آن ها بگوييد: طبيعي است که شما از اين موضوع ناراحت باشيد؛
5. وقتي زنان از مشکلات خويش مي نالند و آن ها را طرح مي کنند، نه براي اين است که ضرورتاً مشکلات و مسائل آنان حل شود؛ بلکه مي خواهند بگويند که گفته باشند. مردان در اين هنگام نبايد حلّ المسائل باشند و مطابق دنياي خود راه حل ارائه کنند. آن ها دست کم بايد ده دقيقه با سکوت به حرف ها و درد دل هاي همسر خود گوش دهند و با گفتن عبارت هاي کوتاهي همچون « که اين طور »، « آخ »، « ناراحت شدم » و... او را به حرف زدن تشويق کنند تا روحيه و احساس خوبي به آنان دست دهد. زنان نه مي پذيرند که همسرشان حلّ المسائل باشد و نه مي پذيرند به طور کامل ساکت باشد و هيچ بازخوردي به زن نشان ندهد؛ بنابراين احترام در چنين مواردي به همراهي با عبارت هاي کوتاه معنا پيدا مي کند؛
6. مردان وقتي از سر کار مي آيند، دوست دارند سختي و سردي کار با گرمي عاطفه و احساس همسران برطرف شود. پس زنان بايد آن ها را تحويل بگيرند. اگر ديدند آن ها به دنياي ذهني خود وارد شده اند، مدّت کوتاهي به آن ها کاري نداشته باشند. پس از آن با زمينه سازي او را به صحبت کردن وادارند تا بُعد زنانه در مرد تقويت شود. اين جا عواطف و احساسات فرصت بروز پيدا مي کند؛ بنابراين زمينه سازي براي تغيير موقعيت، يکي از نمادهاي احترام به همسر تلقي مي شود؛
7. مردان نمي توانند در يک زمان هم حرف بزنند، هم احساس کنند و هم بينديشند؛ ولي زنان هر سه فعاليت را مي توانند با هم انجام دهند. به همين جهت اگر زني را به صحبت واداريد، علاوه بر حرف زدن، احساس صميميت مي کند و هم زمان فکر مي کند. احترام به زنان، فرصت سخن دادن براي تحقق احساس و فکر است؛ ولي مردان به دليل آن که نيازمند اعتماد، پذيرش، قدرداني، تحسين، تأييد و تشويق هستند، چنانچه خانم ها به گونه اي رفتار کنند که آنان احساس کنند همسرانشان به آن ها اعتماد دارند، آن ها را مي پذيرند، در کارهاي کوچک نيز از آنان تشکر مي کنند و آنان را مورد تشويق و ترغيب قرار مي دهند و احساس مي کنند که محترم واقع شده اند؛
8. مردان به دنبال آزادي و استقلال هستند. همسران آنان نبايد با حربه هايي که در زندگي زناشويي در اختيار دارند، مردان را زير سلطه خود در آورند، حسّ استقلال و آزادي آن ها را از بين ببرند و آنان را به مهره اي بي خاصيت در مديريت و تدبير منزل تبديل کنند؛ بنابراين احترام به آن ها در دادن حق تصميم گيري و نظارت به آنان تحقق پيدا مي کند؛
9. مردان و زنان گاهي با فاصله گرفتن موقّت و بازگشت در احساسات خود فرار و نشيب هايي را ايجاد مي کنند و از اين راه به روابط مرده ي خود شوکي وارد مي کنند و آن را حيات تازه مي بخشند. به جاست گاهي دوري هاي يکديگر را تحمل کنيد تا قدر نزديکي را بدانيد. اين قدرشناسي حمايت و نزديکي بيشتري را در آينده به دنبال خود داشت؛
10. زنان گاهي از بيان احساسات خود گريزانند. هنگامي که محرم رازي پيدا کند، احساسات خود را بروز مي دهند. پس شما همان محرم راز باشيد و اجازه دهيد همسرتان به هر گونه اي که مي پسندد، ابراز احساسات کند. او ممکن است گاهي خندان و گاهي گريان باشد. درک احساسات او احترام به او تلقي مي شود. او بايد احساس کند همان گونه که هست، پذيرفته شده و شما او را همان طور که هست، انتخاب کرده ايد، نه اين که براي خروج از وضعيت موجود و ورود به وضعيت مطلوب خواهان او شده ايد. اين بزرگ ترين نماد احترام به اوست. کاري کنيد که او احساس کند آن گونه که هست، مورد لطف و توجه شماست و شما نمي توانيد بدون او زندگي کنيد. وقتي حس کند شما او را با همين وضعيت مي خواهيد. شما را محرم راز مي داند. پس نشان بدهيد آن گونه که هست، مطلوب است تا حس کند مورد احترام است؛
11. توجه و تمرکز بر خوبي ها و نکات ارزنده زنان، آنان را مظهر ناز مي سازد. چنانچه مرداني به هر دليل دست به خشونت بزنند، جايگاه واقعي مرد بودن خود را از دست مي دهند و زنان را دچار بي حرمتي مي کنند. با زنان درگير نشويد که عاقبت بازنده ايد و جز خود نمي توانيد کسي را ملامت کنيد. پس نگاه به خوبي ها و گذشت از لغزش ها براي زنان نوعي احترام به شمار مي آيد؛
12. به جنبه هاي فيزيکي به ظاهر کوچک توجه کنيد که تأثير بسزايي در به حساب آوردن همسران دارد. وقتي همسرتان با شما حرف مي زند، بسيار مليح به چشمانش نگاه کنيد و تا حرفش تمام نشده، مژه بر هم نزنيد. عبوس نباشيد و هميشه کمي خنده بر لب داشته باشيد. خنده، تلخي زندگي را شيرين مي کند. به لباس، تيپ و قيافه اي که او دوست دارد، توجه کنيد و رنگ دل خواه او را بر تن کنيد؛
13. گاهي اجازه دهيد او احساس کند که برنده شده و همه چيز نشان مي دهد که او غالب ميدان است. اين احساس ذرّه اي از بزرگي شما نمي کاهد؛ امّا براي او حسّ داشتن جايگاه ايجاد مي کند. مطمئن باشيد در ميان ما انسان هاي عادي، برنده کسي است که گاهي هم بازنده باشد. ما با در نظر گرفتن شکست ها به پيروزي هاي بزرگ مي رسيم و با افتادن ها راه رفتن را مي آموزيم؛
14. زنان بيش از آن که با تحليل و تشخيص روابط علّي - معلولي که يک کار فکري است، به نتيجه احترام دست پيدا کنند، با حسّ شنوايي، بينايي و لامسه احترام را درک مي کنند. از گفتن عبارت « دوستت دارم » غافل نشويد. گپ هاي عاشقانه بزنيد، با او بخنديد، با او راه برويد و او را در آغوش بگيريد. هرگز اين گونه نباشيد که فکر کنيد گفتن عبارت عاشقانه لازم نيست و او اگر کمي تأمّل کند خود خواهد فهميد که من به او احترام مي گذارم و او را دوست دارم؛ بلکه حتماً صميميت و دوستي را به زبان بياوريد؛
15. احساس مالکيت در رابطه جنسي و کسب لذّت يک سويه براي مرد، تفکري جاهلانه است. شما بايد همسرتان را براي لذّت جنسي آماده کنيد و براي همسرتان آن طور آماده شويد که دوست داريد او خودش را براي شما آماده کند. بعضي از زنان تصور مي کنند که مردان آن ها را براي کام جويي خود مي خواهند. شما وظيفه داريد اين تصورات را در هم شکنيد. به فرموده استاد حسن زاده نکاح براي ايجاد صورت انساني است، نه اطفاي شهوت حيواني. مقامات زن در عرفان بسيار متعالي است. او براي سلوک، به شهود نزديک تر است و مظهر اسم خالق و مخلوق است. (23) پس توجه به روابط انساني در آميزش جنسي به حساب آوردن زن و احترام به اوست؛
16. به او اجازه فعاليت دهيد و تا کاري مضرّ به حال او يا مخلّ به زندگي مشترک نيست، از آن منع نکنيد. پاي همسر را از خانه پدر و مادرش نبريد وگرنه او هرگز شما را نخواهد بخشيد. او اين برخورد را توهين بزرگي مي داند. به خصوص در زمان بارداري، زنان به مادران خود نياز فراوان دارند. اجازه فعاليت به او، نمادي از احترام است؛
17. مردان را بزرگ جلوه دهيد. وقتي آنان کاري را انجام مي دهند، اجازه دهيد فکر کنند بي نظير هستند. از آنها ايراد نگيريد، به آن ها سرکوفت نزنيد و از کار و مهارتشان تعريف کنيد تا در دل آن ها نفوذ کنيد. به آن ها فرصت دهيد پيش شما از خودشان تعريف کنيد. بگذاريد گاهي پز بدهند. عزّت نفس براي مرد لازم است. به گونه اي با او رفتار کنيد که اين حس از او گرفته نشود. او نبايد خود را بي محل و دور از موقعيت بداند؛ بلکه بايد حس کند جايگاه و خريدار دارد و همسرش در همه کارها نظر او را جويا مي شود. مردان اين را احترام به خود تلقي مي کنند. به آنها بگوييد که شما بهترين شوهر دنيا هستيد و خوشا به حال من که تو را دارم؛
18. هرگز همسر خود را با ديگران مقايسه نکنيم و از بر شمردن خوبي هاي ديگران در برابر او بپرهيزيم. اين رفتار به رابطه ميان همسران آسيب وارد مي کند. همسر ما انساني است منحصر به فرد و داراي ويژگي هاي شخصيتي مثبت و منفي که قابل مقايسه با هيچ فرد ديگري نيست. او مقايسه کردن خود با ديگران را نتيجه بي حرمتي و نبود جايگاه مي داند. شما مي توانيد در هنگام ضرورت او را با گذشته خودش مقايسه کنيد. (24) اين کار بر حرمت او مي افزايد و زمينه ي تفاهم را زياد مي کند.
اگر بتوانيم خود را به جاي همسرمان قرار دهيم، به گونه اي که تلقي او را از مسائل موجود در زندگي عيناً درک کنيم و از ديدگاه او به مسائل و دنيا بنگريم، به مرز تفاهم با همسر خود مي رسيم و در چنين موقعيتي، رابطه نيکو به مفهوم عميق آن بر زندگي ما سايه مي افکند. نماد اين تفکر، احترام به يکديگر است. اين شاخص، بيانگر احساس ارزشي است که شما براي همسرتان در خلوت و در حضور ديگران داريد. اگر از زاويه نگاه او مسائل را ببينيد، در مواردي که همفکر و همدل هستيد، آن ها را با تصديق و تأييد تقويت مي کنيد و در مواردي که از آنان مطالب را بي جا و غير ضروري مي بينيد، او را با سکوت و پيشنهاد خويش، به مسير گفت و گوهاي مفيد و سازنده باز مي گردانيد. بدترين همسران آن هايي هستند که بلافاصله پس از سخن همسر، اثر سخن او را در ديگران خنثي مي کنند.

پي‌نوشت‌ها:

1. محمدباقر مجلسي، بحارالانوار، ج 64، ص 71.
2. شيخ طوسي، تهذيب الاحکام، ج 1، ص 445.
3. شيخ بهايي، مفتاح الفلاح، ص 175.
4. ميرزا حسين نوري، مستدرک الوسائل، ج 14، ص 251.
5. حسن طبرسي، مکارم الاخلاق، ص 217.
6. محمدبن حسن حرّ عاملي، وسائل الشيعه، ج 20، ص 172.
7. محمدباقر مجلسي، بحارالانوار، ج 100، ص 224.
8. تاج الدين شعيري، جامع الاخبار، ص 158.
9. محمدبن يعقوب کليني، الکافي، ج 5، ص 509.
10. نساء، 34.
11. ميرزا حسين نوري، مستدرک الوسائل، ج 11، ص 86.
12. محمدبن حسن حرّ عاملي، وسائل الشيعه، ج 20، ص 169.
13. ر.ک: وسائل الشيعه، بحث مدارا، ص 75.
14. محمدبن يعقوب کليني، الکافي، ج 5، ص 338.
15. محمدبن حسن حرّ عاملي، وسائل الشيعه، ج 20، ص 39.
16. همان، ج 20، ص 172.
17. ملامحسن فيض کاشاني، محجة البيضاء، ج 3، ص 70.
18. همان، ج 29، ص 172.
19. شيخ صدوق، امالي ص 206.
20. محمدبن يعقوب کليني، الکافي، ج 5، ص 518.
21. محمدبن حسن حرّ عاملي، وسائل الشيعه، ج 2، ص 50.
22. محمدرضا شرفي، خانواده متعادل ( آناتومي خانواده )، ص 64.
23. حسن حسن زاده آملي، شرح فصّ الحکمة عصميتة في کلمة الفاطميه، ص 72.
24. محمدرضا شرفي، خانواده متعادل ( آناتومي خانواده )، انتشارات انجمن اوليا و مربيان، چاپ هفتم، 1381، ص 64.

منبع مقاله :
حسين زاده، علي؛ (1391)، همسران سازگار: راهکارهاي سازگاري، قم: انتشارات مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره)، چاپ سيزدهم



 

 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط