مقدمه
روش تحقيق کمي و يا تجربي از جمله شيوه هاي تحقيقاتي است که پيشينه اي طولاني دارد. پژوهشگران از اين شيوه، براي انجام بسياري از تحقيقات، از جمله تحقيقات اجتماعي و فرهنگي استفاده کرده و مي کنند. پژوهشگران دليل استفاده ي نسبتاً زياد از چنين شيوه اي را تعميم پذيري، آسان بودن ، سرعت در نتيجه گيري، وقت گير نبودن، مورد تأييد مجريان و برنامه ريزان مختلف قرار گرفتن و ... بيان مي کنند. ليکن جهت انجام تحقيقات بسيار پيچيده، خاص و ويژه و نيز امور و مسائلي که بيشتر صورت ناشناخته ، مبهم و پنهاني دارند، همچنين تحقيق بر روي افراد و مکان هاي خاص و نيز انجام برخي از مطالعات مقايسه اي و تطبيقي و ...، شيوه هاي کمي چندان مناسب نبوده و عملاً پژوهشگران را يا به نتيجه نمي رساند و يا اگر هم نتايجي در پي داشته باشد، چندان دقيق و مستدل نيستند. از اين رو در کنار شيوه هاي کمي، استفاده از شيوه هاي کيفي براي انجام تحقيقات ژرف و عميق و نيز کاربردي پيشنهاد مي شود.البته پژوهش هاي کيفي به نسبت تحقيقات کمي، گستره ي کمتري داشته و انجام آنها با مشکلات بسياري از جمله مقاومت مسئولان، تعميم پذيري نسبي، محدود بودن، سخت و وقتگير بودن و ... روبه رو است.
1- تحقيق کيفي و اهداف آن
تحقيق کيفي عبارت است از مجموعه فعاليت هايي همچون مشاهده، مصاحبه و مشارکت مستقيم يا غيرمستقيم در صحنه کنش، در جهت درک ويژگي هاي آشکار و پنهان پديده و رفتار کنشگران در راستاي يافتن اطلاعات دست اول در مورد موضوع تحقيق توسط محقق. در اين روش، تحقيق بايد بتواند خود را به جاي افراد مورد مطالعه قرار دهد و دنيا را از دريچه چشم آنها ببيند. در روش تحقيق کيفي، هدف تحقيق توصيف واقعيت هاي اجتماعي از نظر افراد مورد پژوهش است و نه از نظر پژوهشگر.« تحقيق کيفي مدعي است که زندگي مردم جهان را از درون به بيرون، از ديدگاه مردمي که در آن مشارکت دارند توصيف مي کند. بنابراين با اجراي آن سعي در فهم بهتر واقعيت هاي اجتماعي تأثيرگذار شده و در توجه به فرايندها، الگوهاي معنايي و مشخصه هاي ساختاري ترسيم شوند » ( Flick etal, 2004 ).
در حقيقت، تحقيق کيفي انجام عملي تحقيق در دنياي واقعي است و بسيار ظريف و عميق مسائل را مورد شناسايي قرار مي دهد. با استفاده از اين روش مي توان پيچيدگي مسئله هاي اجتماعي را شناسايي کرد و به نتايج غير منتظره ي سياست ها پي برد. همچنين با به کارگيري اين روش در تحقيقات مي توان هر چه بيشتر شرايط را واقعي نمود و از شرايط تصنعي و غير واقعي ( اتفاقي که بيشتر در تحقيقات کمي رخ مي دهد )، فاصله گرفت. دامنه ي ارزش روش تحقيق کيفي تا به آنجا کشيده مي شود که انواع تحقيقات زير را در بر مي گيرد:
1- تحقيقي که لازم است براي کسب اطلاعات مربوط به آن در گردابي از پيچيدگي ها و فرايندها غوطه ور شد.
2- تحقيقي که درباره ي نظام هاي نوآور يا پديده هاي ناشناخته ( يا کمتر شناخته شده ) است.
3- تحقيقي که در آن پژوهشگر مي کوشد تا محل و علت متفاوت بودن سياست و جنبه هاي اجرايي ( گفتار و کردار مقامات ) را کشف کند.
4- تحقيقي که در مورد روابط غيررسمي و بدون ساختار بين فرايندهاي سازماني است.
5- تحقيقي که درباره ي شناخت علت مغاير بودن هدف هاي ابراز يا اعلان شده ي سازمان با هدف هاي واقعي است.
6- تحقيقي که نتوان آن را به سبب مشکلات اجرايي يا مسائل اخلاقي به شيوه ي تجربي به اجرا درآورد.
7- تحقيقي که متغيرهاي آن هنوز ناشناخته مانده اند. تحقيق کيفي در رشته هاي مختلف، چون علوم اجتماعي، علوم تربيتي، مديريت و برنامه ريزي و به طور کلي علوم کاربردي مي تواند مفيد واقع شود.
2- مباني نظري
برخي از شاخه هاي علمي تاکنون بر روش کيفي تأکيد داشته اند و به اين ترتيب نام خود را به روش هاي کيفي مختلفي داده اند که برخي از آنان عبارتند از:1- رفتارشناسي انساني: در اين روش سعي مي شود تا انواع رفتار انسان ها شناسايي و درک شود. داده ها از مجراي مشاهده و تجزيه و تحليل مقادير کمي جمع آوري شده کسب مي شوند و گاهي از ضبط صوت و فيلم در آن استفاده مي شود.
2- روان شناسي: به رابطه ي متقابل انسان و محيط در شکل دادن به رفتار توجه مي کند. در اين روش بر داده هاي ورودي مشاهده تأکيد شده و در مواردي هم از نوار و ضبط صوت استفاده مي شود. هدف اصلي روش کيفي در اينجا شرح يا توصيف اين گونه رفتارها و تجزيه و تحليل اثراتي است که عوامل محيطي بر اين رفتارها مي گذارند.
3- مردم نگاري کل گرا: در اين روش فرهنگ انساني نقش اساسي دارد و اين همان چيزي است که پژوهشگران در اجراي روش مربوطه درصدد شرح، توصيف و تجزيه و تحليل آن برمي آيند. پژوهشگران روش مزبور مي کوشند تا با به کارگيري روش مشاهده مشارکتي، داده هايي را جمع آوري کرده و سپس بدين وسيله ديدگاه هاي افراد مورد تحقيق را مستند سازند.
4- انسان شناسي شناختي ( انسان شناسي مبتني بر تفسير مقوله هاي شناخت ): در اينجا اساس بر اين فرض گذارده مي شود که ديدگاه هاي افرادي که در تحقيق مشارکت مي کنند بر دو دسته است: الف ) گروه هايي که به شکل توجه مي کنند و ب ) گروههايي که درصدد شناخت معاني و مفاهيمي برمي آيند که به طور منظم بين افراد رد و بدل مي شود. مصاحبه هاي آزاد و عميق در اين روش کاربرد بسيار دارد.
5- مردم نگاري ارتباطات: در اين روش، مردم نگار تحقيقات خود را بر پايه ي زبان شناسي گذارده و با توجه به روابط متقابل گفتاري و غيرگفتاري ( با استفاده از روش مشاهده مشارکتي )، داده هايي را جمع آوري و براي ثبت اين روابط از فيلم و ضبط صوت استفاده مي کنند.
6- کنش متقابل نمادين: در اينجا پژوهشگر مي کوشد دريابد که افراد، مقصودشان از ايجاد ارتباط متقابل چيست و چه معنا يا برداشتي از اين ارتباط دارند. مشاهده ي مشارکتي و مصاحبه ي عميق در اين روش به کار مي روند. پژوهشگران ديگري چون جامعه شناسان، روان شناسان اجتماعي، جرم شناسان، متخصصان مردم شناسي و انسان شناسي، دانشمندان علوم سياسي و برنامه ريزان و ... نيز از شيوه محققان کيفي به منظور انجام تحقيقات خود سود مي جويند.
از بين مجموعه علوم فوق « انسان شناسي » يکي از مهم ترين شاخه هاي علمي به شمار مي رود که به طور ويژه نيازمند استفاده از روش هاي کيفي است، چراکه انسان شناس قبل از هر چيز محتاج ورود به ميدان و مکان محققان و برخورد مستقيم و رويارو با عوامل و افراد موجود در آنجاست. انسان شناس بايد همه چيز را از نزديک مشاهده، لمس و حس کند تا از اين طريق مسائل بسيار نهفته و پنهاني را دريافته و در نهايت به تبيين توضيح و نتيجه برسد.
از نظر مکتب کنش متقابل نمادين، پديده ها، اشيا و فرد يک بار معنايي را حمل مي کنند که براي ما در قالب نماد ظاهر مي شود. وظيفه محقق کشف بار معنايي آن نماد است.
« بلومر » معتقد بود که شناخته هاي گوناگون براي افراد متفاوت معاني گوناگوني دارند. براي مثال، يک درخت براي يک گياه شناس با يک باغبان، چوب فروش و يا شاعر داراي شناخته عيني متفاوتي است. در مکتب کارکردگرايي نيز « رابرت مرتن » با بيان « کارکرد پنهان » ابعاد پنهان کنش يا پديده را روشن کرد.
3- ويژگي هاي پژوهش کيفي
1- پژوهش کيفي کل نگر است.2- تجربي است، بنياد آن بررسي ميداني است و طبيعت گرا بوده و مداخله گر نيست.
3- تفسيري است، پژوهشگر در اين روش بيشتر شهودي عمل مي کند.
4- تأکيدي است، به قصدمندي کنشگر توجه دارد.
5- مشاهدات و تفسيرهاي بي واسطه آن داراي اعتبار هستند.
6- لحن موعظه وار ندارد و در برابر دستکاري طرح ارائه شده متخصص مقاوم است.
7- نسبت به خطراتي که در فرايند پژوهش متوجه سوژه هاي انساني است، حساس است ( اصول اخلاقي پژوهش روي انسان ها را رعايت مي کند ).
8- پژوهشگران آن تنها روش شناس نيستند، بلکه در رشته هاي ديگر مرتبط با موضوع تحقيق صاحب نظر هستند.
4- تحقيق ميداني چيست؟
تحقيق ميداني مي تواند به عنوان يک رهيافت کلي و وسيع تحقيق کيفي يا روشي براي جمع آوري داده هاي کيفي در نظر گرفته شود. ايده ي اصلي اين است که محقق به داخل ميدان يا فيلد مي رود تا پديده ها را در وضع طبيعي خود مشاهده کند. از اين رو، احتمالاً بسيار به مشاهده ي مشارکتي نزديک است. محقق تحقيق ميداني نوعاً نکات مهم را يادداشت و بعد جمع آوري و تجزيه و تحليل مي کند.استفاده از اين روش به قرن ها پيش باز مي گردد. هرودوت که گاهي او را پدر مردم شناسي نيز مي خوانند، از روشي شبيه مشاهده مشارکتي براي به دست آوردن داده هايش استفاده مي کرد. همچنين بايد به سنت گسترده اي که بين مورخان و جغرافي دانان مسلمان رايج بود، اشاره کرد. ابن بطوطه، ادريسي، ابن حوقل، ابن خلدون و ... نيز روشي مشابه به کار مي بردند.
البته بايد به اين نکته اشاره کرد که ميزان مشارکت اين افراد در زندگي مردماني که توصيف مي کردند، بسيار ناچيز بود. از آغاز رنسانس در غرب و حتي کمي پيش از آن، دو دسته افراد از اروپا به سمت جوامع و سرزمين هاي دوردست و ناشناخته روانه شدند. دسته اول ميسيونرها و مبلغان مذهبي بودند که براي تبليغ آيين مسيح و ترويج آن به سرزمين هاي ديگر مي رفتند. دسته ي دوم، جهانگردان بودند که بر اساس حس کنجکاوي و جهت ارضاي اين حس، مخاطره هاي سفر و زندگي در ميان اقوام ناشناخته، « وحشي » و حتي آدم خوار را به جان مي خريدند.
جامعه شناساني مانند دورکيم و مردم شناساني همانند تايلر و فريزر، نيازي به مراجعه به ميدان پژوهش نمي ديدند و به جاي آن، بر مشاهدات و شهادت هاي غيرحرفه اي ميسيونرها و جهانگردان تکيه مي کردند. با وقوع « انقلاب مالينوفسکي »، حضور پژوهشگر در ميدان و مشاهده مشارکتي به ارزش هايي مطلق تبديل شد.
مالينوفسکي، طي جنگ اول جهاني، به عنوان تبعه کشور دشمن، تحت نظر قرار گرفت، اما توانست مجوز بگيرد تا به صورت تبعيدي، به جزاير تروبرياند در شمال استراليا برود و در فاصله ي سال هاي 1915 تا 1918، مجموعاً دو سال در ميان بوميان زندگي کند. حاصل اين چند سال اقامت، چندين کتاب درباره ي زندگي مردمان بدوي بود که داده هاي اين کتاب ها را بر اساس مشاهده مشارکتي گردآوري کرده بود. اما اهميت اين روش، بيش از آن است که تنها مردم شناسان از آن استفاده کنند. مکتب جامعه شناسي شيکاگو اولين مکتبي بود که به طور گسترده از تحقيق ميداني و مشاهده ي مشارکتي در انجام پژوهش هاي اجتماعي استفاده کرد. اين مسئله تا حد زيادي تحت تأثير حضور رابرت پارک در اين مکتب بود که قبلاً حرفه روزنامه نگاري داشت و توانست مشاهدات توأم با مشارکتش را به اين گونه پژوهش ها وارد کند.
در دهه ي 1930 که اوج انجام اين گونه پژوهش ها توسط پژوهشگران مکتب شيکاگو بود، مردم شناسان هنوز علاقه مند به پژوهش در ميان مناطق دورافتاده بودند؛ در حالي که علاقه پژوهشگران مکتب شيکاگو، متوجه انواع شيوه هاي زندگي در شهر خودشان بود.
اين پژوهش ها معمولاً در چهارچوب نظريه ي کنش متقابل نمادين صورت مي گرفتند و پژوهشگران در آن بر مشاهده ي آدم ها در زيستگاه طبيعي شان، گفت و شنود با آنها و گردآوري و ثبت سرگذشت هايشان تأکيد داشتند. اين کار در فيلد يا ميداني انجام مي شود که محيط مطالعه ي سوژه ي تحقيق اجتماعي است. اين ميدان ممکن است، آموزش و پرورش، يا محيطي صنعتي و يا جنگل هاي باراني آمازون باشد.
به هر حال امروزه اين شيوه، کاربرد بسياري در پژوهش هاي اجتماعي اعم از جامعه شناسي و انسان شناسي ( از جمله در پژوهش هاي رادکليف براون و مالينوفسکي ) دارد و کمتر پژوهشگري است که به اهميت اين شيوه آگاه نباشد.
تحقيق ميداني در زمينه اي طبيعي انجام مي شود که اين زمينه دست اوّل فرض مي شود. تحقيق ميداني اغلب از طريق مصاحبه و مشاهده اجرا مي شود. مردم نگاري نوعي از آن است که توصيفي از زندگي اجتماعي و فرهنگ اجتماعي در يک نظام اجتماعي معين به دست مي دهد و مبتني بر روش هاي کيفي است، از جمله مشاهدات جزئيات، مصاحبه هاي غيرساختاري، تجزيه و تحليل اسناد و مدارک. اين روش به وسيله ي مردم نگاران در مطالعه ي فرهنگ هاي غيرغربي و مطالعه ي زيرساخت هاي درون جوامع غربي و نهادهايش مثل سياست به کار مي رود. (2)
يک نمونه از مطالعه مردم نگاري، کاري از گافمن، تحت عنوان «تيمارستان » است. اروينگ گافمن نيز ماه ها به عنوان کارمند در يک بيمارستان رواني اقامت گزيد و از طريق روش مشاهده، گزارش دقيق و با ارزشي از نتايج تحقيقاتش را در مورد اينکه چگونه سيستم بيمارستان رواني شخصيت انسان ها را از بين مي برد و حتي ممکن است مشکلات و مسائل رواني بيماران را تشديد کند، منتشر کرد ( ساروخاني، 1385: 305 ).
در حال حاضر تحقيق ميداني براي گستره وسيعي از مسائل و موضوعات اجتماعي در رشته هاي مختلف علوم اجتماعي مورد استفاده قرار مي گيرد. از جمله مي توان از تحقيق ميداني در زمينه هاي زير استفاده کرد:
* سياست، علوم اجتماعي و مديريت دولتي.
* روان شناسي اجتماعي و جامعه شناسي.
* تحقيقاتي که در زمينه مديريت و سازمان انجام مي شود.
* تحقيقاتي که در زمينه برنامه ريزي شهري و منطقه اي انجام مي شود.
* تحقيقاتي که در زمينه مردم شناسي و انسان شناسي اجتماعي- فرهنگي صورت مي گيرد ( ازکيا، 1382: 355 ).
5- مزايا و معايب تحقيق ميداني
1-5- مزايا
1- نزديک تر بودن به شرايط جهان واقعي.2- اين نوع تحقيق مي تواند بهترين راه براي کشف اطلاعات خاص مورد نياز باشد.
3- محقق مي تواند مطمئن باشد که اطلاعات به دست آمده به روز است.
4- امکان محرمانه بودن وجود دارد.
5- داراي قابليت تعميم داده هاي به دست آمده، به دليل کسب از محيط طبيعي است.
6- امکان استخراج فرضيه ها و آزمايش آنها وجود دارد.
5-2- معايب
1- احتمال رسيدن به رابطه علت و معلولي بين پديده ها قطعي نيست.2- حضور محقق در جامعه ممکن است در روند طبيعي زندگي آن جامعه اختلال يا تغييري ايجاد کند.
3- به احتمال قوي، مطالعه حتي در نمونه اي کوچک، هزينه و وقت زيادي مي گيرد.
4- تحقيق را نمي توان فراتر از آنچه مطالعه شده، تعميم داد.
5- تکرار تحقيق سخت است، مگر اينکه فرايند و پروژه کاملاً آشکار و روشن شود.
6- ويژگي هاي تحقيق ميداني
ويژگي هاي زير را براي تحقيق ميداني مي توان برشمرد:محقق محيط خاصي را برمي گزيند.
طرح مطالعه ميداني داراي آزادي خاصي است و محقق با رشته اي از سؤالات مبهم و کلي وارد محيط مي شود و عنان و اختيار را به تجربياتي مي دهد که در روند تحقيق به دست مي آيد.
محيط اجتماعي را به دليل مسائل اخلاقي نمي تواند دستکاري کند.
برنامه ريزي قبلي براي پيشبرد تحقيق لازم است، ولي اين روش با طرح کاملاً حساب شده و برنامه ريزي شده آزمايش يا پرسشنامه دقيق و قطعي تفاوت دارد.
محيط اجتماعي در مطالعات ميداني مي تواند ساخت يافته و با حدود و مرزي مشخص يا ساخت نيافته باشد.
محقق بسته به هر نوع محيط از شيوه هاي خاص براي گردآوري اطلاعات استفاده مي کند.
انتخاب محيط مطالعه ميداني بايد معرف موردي خاص باشد. با وجود اينکه مطالعه ميداني بر محيط يگانه اي متمرکز است، اما هدف آن توصيف بسياري از اين دست محيط هاست.
مطالعات ميداني بيش از ساير مطالعات، بر خصوصيات محققان آن متکي است و بيشتر علايق محقق است که جريان کار را هدايت مي کند.
محقق ميداني براي درک مناسبات داخلي يک محيط اجتماعي بايد به آن بپيوندد، اما نبايد از موقعيت ممتاز خود غافل باشد و اثري بر محيط نگذارد، يعني مخل آن نشود.
مطالعه ميداني متمرکز و موشکافانه است.
7- انسان شناسي، مردم نگاري و قوم نگاري، علوم مبتني بر روش تحقيق ميداني
انسان شناسي فرهنگي به مثابه يک علم، بيش از هر چيزي بر کار ميداني و نتايج و داده هاي حاصل از آن مبتني است. در سنت علم انسان شناسي، واژه اتنوگرافي يا مردم نگاري با کار ميداني و تحقيق دست اول از جوامع انساني پيوند خورده است. معناي تحت اللفظي واژه قوم نگاري، نوشتن درباره مردم يا فرهنگ هاست و از واژه ethnos به معني مردم و graphi به معني نوشتن ساخته شده است » ( Marvasti, 2004 ).واژه مردم نگاري در معناي ريشه اي خود، مفهوم توصيف را مي رساند. Graphein در يوناني به معني توصيف، به مفهوم ترسيم يا نگاشتن نزديک است ( فکوهي، 1385 ). عموماً در تقسيم بندي دروني علم، انسان شناسي وظيفه توصيف را به مردم نگاري و وظيفه توضيح و مقايسه و طبقه بندي مشابهت ها و تفاوت هاي رفتار فرهنگ انسان ها را به مردم شناسي منتسب کرده اند. به عبارت ديگر، غايت مردم نگاري، توصيف فرهنگي است که امروزه اين توصيف را از خلال تجربه ميداني به دست مي دهند. به عنوان اولين برآورد، فرد مي تواند بگويد که روش شناسي قومي نوع خاصي از تحقيق اجتماعي مي باشد و پايبند به شرح راه هايي است که به وسيله اعضاي مشترک به وجود مي آيد و مفهومي از نظم و روشني در زندگي اجتماعي را حفظ مي کند.
روش شناسي قومي به عنوان ديدگاه هاي متفاوت و شيوه اي از تحقيق اجتماعي در آموزش ها و آثاري از هارولد گارفينکل شکل مي گيرد. او بينش جديدي از آنچه تحقيق اجتماعي مي تواند باشد، به وجود آورده است » ( Ten Have, 2004 ).
اما در تعريف محدودتر مي توان مردم نگاري را به مثابه تحقيق ميداني يا کار ميداني (3) دانست. در اين تعريف مردم نگاري يک شيوه خاص در انجام پژوهش هاي کيفي است. عموماً در مباحث مربوط به مردم نگاري، بر وجه دوم آن يعني تعريف محدوده مردم نگاري تأکيد مي شود. در اين تعريف ميدان تحقيق اهميت بسيار کليدي در کار مردم نگاري دارد.
بنابراين مردم نگاري هم به عنوان يک روش پژوهش، هم به عنوان يک تکنيک يا ابزار اندازه گيري و هم به عنوان يک نظريه يا تئوري مطرح است. « به عبارت ديگر، قوم نگاري متعهد به استفاده از مجموعه متنوعي از روش ها بوده و همواره شامل مشاهده مستقيم از فعاليت هاي واقع شده، به منظور درک حقيقت واقعاً زنده از يک جمعيت هدف است » ( Ibid ).
از سويي با استفاده از مجموعه ي ابزارها و يا تکنيک هايي مانند مشاهده، مصاحبه، عکس برداري، فيلم برداري و غيره به بررسي جامعه يا گروهي که قصد مطالعه ي آنان را داشته مي پردازد و از سوي ديگر، اين داده ها را مورد تجزيه و تحليل قرار مي دهد.
از نظر تکنيک براي جمع آوري اطلاعات و داده هايي پيرامون فرقه، گروه يا دسته مورد بررسي از مشاهده يا مصاحبه غيررسمي استفاده مي شود. به عبارت ديگر، مصاحبه شونده دقيقاً نمي داند که فرد مقابل او يک پژوهشگر مردم نگار است، بنابراين از هدف او نيز بي اطلاع خواهد بود. در اين حالت نه گفته ها ضبط مي شوند و نه کاغذي در ميان است که يادداشتي برداشته شود. مصاحبه به صورت يک گفتگوي دوستانه در محل طبيعي مورد مطالعه انجام مي شود. در ضمن مردم نگار در حين گفتگو فقط به محتواي صحبت ها توجه نداشته، بلکه هم به اصطلاحات و فرهنگ خاص شخص و هم به نوع برخورد و رفتارهاي اجتماعي او توجه دارد. همچنين به فرهنگ ظاهري شخص، شامل پوشش و نوع آرايش او توجه مي کند. در واقع، کليه ي عناصر فرهنگي موجود در فرد و در آن محيط از نظر مردم نگار به دور نخواهد ماند.
مردم نگار فرضيه ي مشخصي را قبل از ورود به ميدان پژوهش مطرح نمي کند. اين گفته بدان معني نيست که مردم نگار فاقد فرضيه است. در واقع، هيچ پژوهشگري در هيچ رشته ي علمي نيست که تحقيقش را به سان يک لوح ننوشته آغاز کند ( بيتس و پلاگ، 1375: 58 ). در اين روش، داده ها هستند که مردم نگار را هدايت مي کنند. به باور فکوهي در امتداد تفکر مالينوفسکي، « زمين پژوهشي است که تعيين کننده ي کل پژوهش مي شود و در نتيجه قبل از ورود به زمين پژوهش نمي توان نظري هاي خاص را پردازش کرد. در اصل ما اجازه مي دهيم زمين آنچه را اهميت دارد به ما ديکته کند ( فکوهي، 1385: 481 ).
هدف مردم نگاري، تهيه مونوگرافي و گزارش هاي نسبتاً کاملي از همه مسائل مربوط به يک واحد اجتماعي و قابل تفکيک است و نيز سبب مي شود، مردم شناسي با روش « مقايسه اي » و ترکيب آنها به نتيجه گيري کلي برسد ( فربد، 1376 ).
به دليل جايگاه کليدي مردم نگاري در انسان شناسي است که بينش انسان شناختي را حاصل کار ميداني مي دانند. تجربه ميداني يا واقعيت هاي مردم نگارانه، مهم ترين مبنا و معيار در نظريه پردازي انسان شناختي است. البته بايد دقت کرد که بنيانگذاران انسان شناسي مثل دورکيم، فريزر و تايلور، مردم نگاري در مفهوم کار ميداني را چندان مهم نمي دانستند و آن را امري مقدماتي و کم اهميت تلقي مي کردند که مي توانست توسط افراد غيرحرفه اي نيز انجام شود. به همين سبب هم دورکيم در کتاب صور ابتدايي حيات ديني ( 1383 ) و فريزر در کتاب شاخه زرين ( 1384 )، از داده هاي دست دوم حاصل از کار ديگران ( عمدتاً ميسيونرها، سفرنامه نويسان و ... ) استفاده کرده اند. به عبارتي، در نسل اول انسان شناسان نوعي مردم نگاري کتابخانه اي وجود داشته است. با تحولات علم انسان شناسي و به ويژه در قرن بيستم، مردم نگاري در مفهوم دقيق و علمي آن تدوين شد. ظهور نسل دوم انسان شناساني مثل مالينوفسکي و چرخش هاي پارادايمي ديگري که در علوم اجتماعي و انسان شناسي رخ داد، سبب مرکزيت يافتن کار ميداني و مشاهده مشارکتي در علم انسان شناسي شد. تأکيد مالينوفسکي بر رسيدن به « چشم انداز بومي » از خلال « مشاهده مشارکتي »، مردم نگاري را در کانون مطالعات انسان شناختي قرار داد. اين ديدگاه مالينوفسکي، بيانگر لزوم حضور فيزيکي در ميدان تحقيق و مشارکت در زندگي مردم و آميختگي با حيات آنان بود و هدف اين پژوهش ها را رسيدن به جهان بيني و زيست جهان فرهنگي بوميان تعريف مي کرد.
در باب مردم نگاري و کم و کيف انجام آن و اعتبار و روايي داده هاي حاصل از آن، بحث ها و چالش هاي بسياري در جريان است. به عبارتي، در باب مردم نگاري رويکردهاي متعددي از جمله رويکردهاي پوزيتيويستي تا رويکردهاي هرمنوتيکي تر و رويکردهاي پست مدرن وجود دارد. در ميان اين رويکردها، چالش اصلي بر سر درک از موضوع و نسبت و رابطه محقق با واقعيت مردم نگارانه حاصل از مردم نگاري است. در مردم نگاري هايي که ميسيونرها و جهانگردان انجام مي دادند، موضوع شناسي در حيطه جوامع قبيله اي و بيگانه و متفاوت از غرب تعريف شده بود، تعريفي که عمدتاً آنها را ذيل واژه هاي « وحشي »، « بومي » و « ابتدايي » طبقه بندي مي کرد. رابطه نويسندگان اين گزارش هاي مردم نگارانه نيز عموماً در ساختار نابرابر قدرت و در زمينه اي از سلطه استعماري و سياسي غرب بر اين جوامع شکل مي گرفت.
در ابتدا غربي ها مردم نگاري را در جوامع غيرخودي يعني در جوامع دوردست و غالباً ابتدايي و يا سنتي انجام مي دادند. در مورد جوامع اوليه، استفاده از روش مردم نگاري در کارهاي کلاسيک انسان شناساني مانند: روث بِنديکت، کليفورد گيرتز، مارگاريت ميد، برانيسلاو مالينوفسکي و غيره وجود دارد. از اين رو، قرن ها شرق و کشورهاي آفريقايي و آسيايي، زمينه هاي پژوهشي انسان شناسان غربي محسوب مي شدند. ولي به مرور زمان به جامعه هاي خود روي آورده و به موضوع هاي داخلي با روش مردم نگاري به پژوهش پرداختند. بدين ترتيب، مسائل جامعه هاي غربي موضوع هاي مورد مطالعه ي آنها واقع شدند. در اين رابطه مي توان به کارهاي مردم نگاري هوارد بکر، خانم ژان فاوره سادا، پيتر وودز، پاسکال ديبي و ژرژ لاپاساد اشاره کرد.
مردم نگاري به عنوان يک روش کيفي ( منادي، 1384 ) بيشتر و يا فقط در رشته ي انسان شناسي مرسوم بوده و هست. به تازگي تعدادي از جامعه شناسان حوزه هاي ديگر مانند حوزه ي آموزش و پرورش نيز به اين روش روي آورده اند. مردم نگاري ايجاب مي کند تا پژوهشگرِ مردم نگار مدت زماني را با افراد مورد مطالعه ي خود به نوعي يا زندگي کرده ( مانند مطالعه ي قبيله اي ) و يا با او ارتباط مستمر ( مانند مطالعه ي روش مديريت در ارتباط با معلمان ) داشته باشد. بنابراين مردم نگاري نيازمند مشاهده است.
به تجربه ثابت شده است که مردم نگاران در گذر از اين روش به اطلاعات بسيار دقيق و عميق علمي دست يافته اند، به طوري که اين نوع داده ها قابل مقايسه با داده هايي که به کمک روش هاي ديگر به دست آمده اند، نيستند. در مواقعي اين اطلاعات فقط جنبه ي شناخت داشت بنابراين، براي جامعه ي علمي مفيد بودند. براي مثال جهانشمولي نظريه هاي فرويد در زمينه ي بلوغ، توسط مارگريت ميد در قبايلي آزمايش شد و تأييد نشد. در مواقعي نيز از اين اطلاعات به زعم ادوارد سعيد، سوء استفاده و يا استفاده هاي سياسي شده است. به عبارت ديگر، سياستمداران با استفاده از دستاوردهاي مردم نگاران ( بدون اينکه آنان در جريان باشند ) در انجام فعاليت هاي خود از نقاط ضعف مردم نهايت سوء استفاده را جهت استعمارگري خود کرده اند. البته در مواقعي نيز شناخت دقيق موضوعي به روش مردم نگاري، باعث شناخت علل وجود آن موضوع شده است که در گذر از اين شناخت، مسئولان جامعه بهتر توانسته اند آن مشکل را برطرف کنند.
از اين رو، مردم نگاري در صورت خوب اجرا شدن مي تواند از سويي در فهم بسياري از نکات خوب فرهنگ جامعه که صورت مي گيرد ( بدون اينکه کشنگران آن عمل شناختي در مورد علل وجودي آنها داشته باشند ) و از سوي ديگر، نکات منفي که باعث بي هنجاري و ناامني و در نهايت مانع پيشرفت و توسعه ي جامعه مي شود، مفيد باشد.
به پيروي از انديشه ي ادوارد سعيد، مي توان گفت: در صورتي که ما نيز مردم نگاري را خوب بياموزيم و پژوهش هاي خود را با روش مردم نگاري انجام دهيم، مي توانيم به مانند غربي ها، جامعه ي آنان را مورد مطالعه ي دقيق قرار داده و بدون اينکه شيفته ي پيشرفت ها و فرهنگ جامعه ي آنان شويم، به نکات مثبت ومنفي جامعه آنان پي برده و در صورت لزوم از اين شناخت ها در سياست گذاري ها و شکل ارتباط با غرب استفاده کنيم.
8- روش تحقيق موردي
اين روش از جهاتي بسيار حائز اهميت است:1- شناخت کل واقعيت: تنها با استفاده از اين روش مي توان کل يک واقعيت را فهميد. روش موردي بهترين شيوه براي پياده کردن ديدگاه هاي کل نگر، نظريه گشتالت و همچنين انديشه آناني است که بر پيکربندي واقعيت تکيه دارند. براي شناخت ابعاد نهان پديده اجتماعي، تحقيق موردي، پرده ظاهر را بالا مي زند و به اعماق دست مي يابد و واقعيت را در کنه آن بررسي مي کند، همچنين به مطالعات ژرفانگر مي پردازد و شبکه محلي را کشف مي کند.
2- دستيابي به کليت منحصر به فرد: هميشه در جامعه، آينده اي خاص و کليتي بي نظير وجود دارد که شناخت آن تنها از طريق مطالعات موردي امکان پذير است.
9- نقاط ضعف و قوت روش تحقيق موردي
از جمله نقاط قوت تحقيق موردي آن است که به شناخت تمامي ابعاد يک واحد اجتماعي مي پردازد. مطالعه موردي نقطه اوج هر شناخت تام، کل و همه جانبه است. از ويژگي هاي منحصر به فرد تحقيق موردي اين است که مي تواند بر دانش فردي، سازماني، اجتماعي و سياسي ما بيفزايد. تحقيق موردي اين امکان را فراهم مي کند تا يک مفهوم کلي و جامع به رويدادهاي زندگي حقيقي بدهيم؛ رويدادهايي مثل چرخه زندگي فرد. فرايندهاي سازماني و مديريت، تغييراتي که در همسايگي ما رخ مي دهد و روابط بين المللي و رشد يا پيشرفت صنايع.زماني تصور مي شد که تحقيق موردي براي پژوهش هاي اکتشافي مناسب است. تحقيقات پيمايشي براي قضاياي توصيفي مناسب است و از شيوه آزمايش براي تحقيقات تبييني و علي بايد استفاده کرد. در حالي که امروز ما مي دانيم براي تأمين هر سه هدف مي توان از هر يک از سه روش موردي ( اکتشافي، توصيفي يا تبييني ) استفاده کرد. تحقيق موردي حتي در زمينه پژوهش هاي تبييني و علي هم کاربرد دارد و کاربرد آن تنها به تحقيقات اکتشافي محدود نمي شود. هدف پژوهشگر بايد اين باشد که استدلال هاي موافق و مخالف را نسبت به يک مجموعه رويداد برشمارد و مشخص کند که اين نوع استدلال ها در کجاي ديگر کاربرد دارد.
نقطه قوت و منحصر به فرد تحقيق موردي در توانايي هاي آن است که مي تواند از انواع مدارک ( مثل اسناد، آثار فرهنگي و تاريخي، مصاحبه و مشاهده ) استفاده کند. فراتر اينکه، در برخي شرايط، شخص پژوهشگر با مشارکت در تحقيق شاهد رويداد است و بدين وسيله مي تواند در فرايند پژوهش تغييرات غيررسمي ايجاد کند. و پژوهشگر زماني تحقيقات آزمايشي انجام مي دهد که بتواند رفتار رويداد را به صورتي دقيق، مستقيم و منظم تغيير دهد. در پاره اي شرايط مي توان بيش از يک روش تحقيق را مورد استفاده قرار داد. براي مثال، مي توان در درون يک تحقيق موردي، تحقيق پيمايشي ( زمينه يابي ) به اجرا درآورد، يا بالعکس. بنابراين روش هاي گوناگون تحقيق مانعه الجمع نيستند، ولي شرايطي نيز وجود دارند که در آنها روش تحقيق خاصي، مزيت دارد. در رابطه با رويدادهاي کنوني که پژوهشگر بر آنان کنترل اندکي دارد يا هيچ کنترلي ندارد و پرسشي با کلمه هاي « چگونه » و « چرا » مطرح است، تحقيق موردي داراي مزيت مي شود.
تحقيق موردي تنها به کسب داده هايي که محقق در تهيه آنها مشارکت کرده بستگي ندارد، بلکه مي توان حتي در يک کتابخانه نشست و با استفاده از يک خط تلفن ( با توجه به موضوع مورد تحقيق ) يک تحقيق موردي معتبر و با کيفيت بالا انجام داد. شايان ذکر است که انجام يک تحقيق موردي بسيار مشکل است و مسئله اين است که براي آزمودن توانايي يک پژوهشگر براي انجام تحقيق موردي خوب، راه شناخته شده اي نداريم.
کاربرد مسئله « چگونه و چرا » در شرايط پيچيده زندگي انساني يک نمونه کلاسيک از کاربرد تحقيق موردي است. خواه به وسيله روزنامه نگاران انجام شود و يا به وسيله دانشمندان علوم اجتماعي. در تحقيق موردي مدارک و شواهد کمي نيز وجود دارد. در واقع مدارک کمّي يا کيفي، نوعاً ملاک تعيين روش تحقيق نيست. به عنوان مثال، در برخي تحقيقات آزمايشگاهي يا پيمايشي به جنبه هاي کيفي توجه مي شود، نه جنبه هاي کمّي. به عبارتي، تحقيق کمي را نبايد با تحقيق کيفي اشتباه بگيريم. تحقيق کيفي هميشه منجر به تحقيق موردي نمي شود. تحقيقات موردي مي توانند به صورت کامل بر اساس شواهد کمّي استوار باشند. در پژوهش هايي که براي قضاوت و ارزيابي انجام مي شوند، تحقيقات موردي جايگاه ممتاز و مشخصي دارند.
از جمله نقاط ضعف مطالعه موردي نيز آن است که:
الف ) فاقد قدرت تعميم است. هرچند که ابزاري ارزشمند است و با استفاده از آن مي توان متغيرهاي معنادار را کشف کرد، اما امکان تعميم داده ها را فراهم نمي سازد، زيرا فقط بر روي يک مورد صورت مي گيرد و در يک مقطع زماني است.
ب ) ديگر آنکه فاقد اعتبار دروني نيست، چراکه در يک مقطع زماني و براي يک بار صورت مي گيرد. روابط علي را مورد شناخت و تحليل قرار نمي دهد، بسياري از دانشمندان، آن را براي مراحل ماقبل تجربي تحقيق مفيد مي دانند ( ساروخاني، 1385: 300-307 ).
تحقيق موردي زماني اولويت دارد که فرد پژوهشگر درصدد برآيد رويدادهاي کنوني را بررسي کند، ولي نتواند در رفتار ذي ربط هيچ نوع دستکاري انجام داده يا آن را تغيير دهد. از اين رو، تحقيق موردي بيشتر بر تکنيک ها و روش هايي متکي است که در تحقيق تاريخي مورد استفاده قرار مي گيرد، با اين تفاوت که براي کسب مدارک و شواهد از دو منبع مشاهده مستقيم و مصاحبه منظم استفاده مي شود که معمولاً در گزارش هاي تاريخي گنجانده نمي شود.
10- تفاوت تحقيق ميداني و موردپژوهي
اگرچه هر دو روش به مطالعه محيط مي پردازند، ولي لزوماً مطالعات ميداني به موارد منفرد محدود نمي شود. تحقيق ميداني ممکن است در مقايسه محيط هاي اجتماعي مختلف باشد به همين دليل تحقيق ميداني عام تر از مورد پژوهي است.11- فرايند تحقيق ميداني
فرايند تحقيق ميداني داراي مراحل مشخصي است که بايد با طراحي پروژه تحقيق دنبال شود. اين مراحل به طور عمده عبارتند از:1-11- انتخاب موضوع و بيان مسئله
يکي از مهم ترين فعاليت هاي پژوهشگر تعريف مسئله مورد نظر است. وقتي مسئله اي درست تعريف شود، تحقيق نيز براي فراهم آوردن اطلاعات مناسب مطرح مي شود. بخشي از فرايند تعريف، تعيين هدف هاي خاص پروژه هاي تحقيقي است. هر پروژه بايد يک يا چند هدف داشته باشد و تا اين اهداف به طور دقيق مشخص نشود، نمي توان به مرحله بعد رفت. طرح تحقيق و منابع اطلاعاتي با هم ارتباط تنگاتنگي داشته و به ميزان شناخت ما از مسئله بستگي دارند. اگر ميزان شناخت ما از پديده مورد تحقيق نسبتاً کم باشد، تحقيق جنبه اکتشافي خواهد داشت و در صورت شناخت دقيق مسئله، پژوهش جنبه توصيفي يا عملي مي يابد.2-11- تعيين گزاره هاي پژوهش
اصولاً در کليه روش هاي تحقيق کيفي، اهداف و فرضيات ثابت نبوده و مرتباً در جريان تحقيق اصلاح و يا تکميل مي شوند. ممکن است برخي از فرضيه ها حذف و يا فرضيه هاي جديدي اضافه شوند.3-11- تعيين مورد تحقيق
تعيين مورد تحقيق يکي از مهم ترين و مشکل ترين مراحل تحقيق ميداني است. قانون کلي در اين زمينه، تعيين مورد يا واحد تجزيه و تحليل، با توجه به پرسش هاي نخستين تحقيق است. معمولاً در تحقيق ميداني، هدف اصلي آن است که مشخص کند چرا يا چگونه يک رويداد يا پديده ظاهر مي شود؟ يا اينکه چه رخ داد، چرا رخ داد؟ و چگونه رخ داد؟ از اين رو، با توجه به نوع سؤال پژوهشي مي توان ابتدا واحد تحليل را مشخص و مورد را انتخاب کرد ( ازکيا، 1382: 362 ).4-11- گردآوري داده ها
مشاهده ( به ويژه مشاهده ي مشارکتي ) و مصاحبه، دو روش اصلي گردآوري داده هاي کيفي به شمار مي آيند. در پژوهش هاي مبتني بر مشاهده مشارکتي نيز به همين صورت است. اما در ميدان ممکن است موارد بسياري مشاهده شود که اتفاقاً همه با موضوعات تحقيق در ارتباط باشند. محقق ضمن آنکه نگاهي خاص به هر يک از آنها دارد، بايد نظم و ارتباط ميان آنها را نيز بفهمد.در پژوهش هاي کيفي بايد هنگام جمع آوري داده ها به نکات زير توجه کرد:
همواره نسبت به داده هاي جمع آوري شده طبق برنامه مشکوک باشيد.
موضوعات تحقيق بايد براي مردم قابل فهم باشد.
داور علمي مشاهده، بايد فردي باشد که اخيراً تجربه واقعي در زندگي را با توجه به مقدم بودن موضوع داشته باشد.
اعتماد و ترديد مطلق هر دم، منجر به شکست در ميدان مي شود. همه چيز در ميانه روي خلاصه مي شود، به ويژه اعتماد و ترديد ( Quin Patton, 2002 ).
5-11- تجزيه و تحليل اطلاعات
روش هاي بسياري براي انجام تحليل کيفي وجود دارد. تيش ( 1990 ) بيش از بيست روش مجزا را شناسايي کرد که در بين آنها طيف وسيعي از جنبه هاي روش شناسي و معرفت شناسي وارد مي شود. همچنين متن هاي بسياري وجود دارند که راهنمايي هاي مفصلي براي امکانات انجام تحليل کيفي اطلاعات را ارائه مي دهد. در حالي که روش هاي مختلف زيادي براي تحليل کيفي اطلاعات وجود دارند، در عمل اغلب روش ها شامل مراحل مشابهي هستند. براي هر هدف تحقيق و پرسش، گزينش هاي تحليلي معين بايد صورت گيرد: چه اطلاعاتي جمع آوري شوند، از چه کسي، چگونه بر روي تحليل تمرکز کنيم و چگونه گزارش تحقيق را تشکيل دهيم.داده ها ممکن است از منابع بسياري به دست آيد و در شکل هاي متعددي باشد. احتمال دارد داده ها از مصاحبه ها، مشاهدات، يا محتواي تحليل يا منابع موجود کسب شود و ممکن است شامل نوارهاي مصاحبه يا رونوشت ها، توضيحات زمينه اي مشاهده، يادداشت هايي بر اساس متن ها و فرايند مصاحبه، يادداشت ها و نامه هاي تحليلي، يا مدخل هاي مجله باشد. سطح و گسترش تحليل اطلاعات از منابع گوناگون بستگي به هدفي خواهد داشت که داده ها جمع آوري مي شوند و انتخاب هايي را دربر دارد که نياز مي باشد براي هر پروژه به حساب آورده شود ( Darlington & scott, 2002 ).
پژوهشگران گاه با انبوهي از داده ها روبه رو مي شوند، اما اين داده زماني سودمند خواهد بود که همه يافته ها تجزيه و تحليل شده و نتايج به دست آمده در ارتباط با مسئله مورد نظر تفسير شود. کار مهم در تجزيه و تحليل داده ها، نمايش جدول ها و نمودارهاست که معمولاً به کمک نرم افزارهاي کامپيوتري مانند SPSS انجام مي شود.
6-11- تهيه گزارش تحقيق
نتايج تحقيق معمولاً به صورت گزارش کتبي يا شفاهي به مديران ابلاغ مي شود. يافته هاي تحقيق بايد به طور ساده و در خصوص نيازهاي اطلاعاتي مربوط به موقعيت تصميم گيري ارائه شود.اگر همه مراحل مذکور درست انجام پذيرد، مي توان با اطمينان کامل از يافته هاي تحقيق استفاده کرد.
پينوشتها:
1. دانشجوي دكتري جامعه شناسي دانشگاه آزاد اسلامي، واحد علوم و تحقيقات.
2. http://www.lib.washington.edu/uwill/cycle/sociology/research.htm.
3. Field work
زيرنظر صالحي اميري، رضا، فتحي، سروش؛ ( 1391 )، مجموعه مقالات روشهاي تحقيق کيفي در پژوهش هاي اجتماعي، تهران: مجمع تشخيص مصلحت نظام، مركز تحقيقات استراتژيك، چاپ اول