کارآيي روش تاريخي در علوم قرآن

موضوع تاريخ، حوادث گذشته اي است که در زمان و مکان، تحقق يافته است، و حوادث زماني و مکاني، هميشه با روش حسي به ادارک در مي آيند، به اين جهت روش تحقيق در تاريخ نيز، روش حسي است، و چون حوادث گذشته را
چهارشنبه، 15 بهمن 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
کارآيي روش تاريخي در علوم قرآن
 کارآيي روش تاريخي در علوم قرآن

 

نويسنده: ابراهيم فتح اللهي




 

موضوع تاريخ، حوادث گذشته اي است که در زمان و مکان، تحقق يافته است، و حوادث زماني و مکاني، هميشه با روش حسي به ادارک در مي آيند، به اين جهت روش تحقيق در تاريخ نيز، روش حسي است، و چون حوادث گذشته را نمي توان با مشاهده حسي مستقيم، بررسي کرد. لذا در تاريخ، از روش مشاهده غير مستقيم، استفاده مي شود، يعني مشاهده آثاري که بنام « اسناد و مدارک » بر جاي مانده است، و اين اسناد و مدارک بر دو قسم اند: مادي و نفساني.
مادي از قبيل ابنيه، جواهر آلات و کليه چيزهايي که از گذشته باقي مانده و آثار گذشته را در خود محفوظ نگهداشته اند.
نفساني از قبيل آثار هنري، نوشته ها، کتيبه ها و بالاخره منقولات چاپي و شفاهي.
در برخي از علوم قرآن بايد از روش مشاهده غير مستقيم نفساني بهره گرفت و از طريق اسنادي که به صورت احاديث و روايات نقل شده است، به تحقيق پرداخت.

1. روش تحقيق در علم تاريخ

همچنانکه گفته شد موضوع تحقيق تاريخ متعلق به زمان گذشته بوده و دور از دسترس مورخ و خارج از مشاهده ي مستقيم اوست. لذا محقق علم تاريخ بايد مطالعات و تحقيقات خود را بر اساس گواهي يا شهادات و اسناد و مدارک زنده و شواهد تاريخي استوار سازد تا بتواند به بررسي و تحقيق آثاري که از گذشته باقي مانده است بپردازد. اين آثار گاهي در ذهن پاره اي از مردمان گذشته شده و جزء خاطرات آنها است و توسط زبان و بيانشان ابراز مي گردد که اصطلاحاً آن را گواهي يا شهادت مي ناميم. گاهي نيز اين آثار در نوشته ها و اسناد و مدارک رسمي و آداب و رسوم و سنن و يا در ابنيه ي تاريخي به يادگار مانده است که مورد استفاده مورخان واقع مي شود. بنابراين مورخ براي آشنايي با حوادث تاريخي دو منبع در اختيار دارد: 1- گواهي يا شهادات 2- اسناد و مدارک تاريخي. (1)

الف) گواهي يا شهادات

منظور از گواهي يا شهادات عبارت است از بيان حادثه اي توسط کسي که شخصاً شاهد و ناظر وقوع آن بوده است. اصطلاحاً شاهد يا گواه به کسي اطلاق مي شود که حادثه مزبور را ديده و يا شنيده باشد. معمولاً قسمت مهمي از اطلاعات ما مطالبي است که از ديگران شنيده ايم. علم ما به وقايع تاريخي نيز عمدتاً از اين قسم است و معمولاً افراد بشر بدين وسيله از حواس و حافظه ي همنوعان خود استفاده مي کنند و به مدد تجارب گذشتگان و معاصران خود معلومات خويش را توسعه مي دهند و چون براي يک نفر محقق امکان ندارد که شخصاً تمام حوادث را با چشم خود مشاهده کند لذا به مشاهدات و گواهي هاي ديگران نيازمند است.

ب) اسناد و مدارک تاريخي

منظور از اسناد و مدارک تاريخي مجموعه ي آثاري است که به صورت نوشته ها يا کتيبه ها يا مجموعه ها يا بناها و يا آبزار آلات و البسه و وسايل جنگي و ... از زندگي گذشته ي بشر بر جاي مانده است. اسناد و مدارک تاريخي بر دو قسم است:
1. اسناد و مدارک مادي: که منظور از آن آثار و بقاياي مادي گذشته است مانند بناها و ساختمانها و مبل و لباس و جواهر آلات و ابزارها و اسلحه و اشياء زير خاکي و سکه ها و ظروف و ...
2. اسناد و مدارک غير مادي و نفساني: که منظور از آن آثاري از زمانهاي گذشته است که در ضمير وجدان و خاطره ها محفوظ مانده يا به صورت نوشته و کتيبه ها و مجسمه ها و حجاريها و نقاشيهاي تاريخي به ما رسيده است.
مورخ براي تحقيق و بررسي در مورد مسائل تاريخي دو روش در اختيار دارد:
الف) روش انتقاد تاريخي ( روش تحليلي )
ب) روش ترکيب و تأليف تاريخي

الف) روش انتقاد تاريخي:

مقصود از انتقاد تاريخي تحقيق منظم در منابع تاريخي است. براي اينکه حقايق آن معلوم شود و اسناد صحيح و اصيل از غير صحيح تمييز داده شود. (2) به عبارت ديگر منظور از انتقاد تاريخي عبارت است از تعيين ارزش و مرتبه ي گواهي يا شهادت و اسناد و مدارک اعم از مادي يا غير مادي و استخراج حقايق در باب گذشته ي انسان. (3)

ب) روش ترکيب و تأليف تاريخي

پس از آنکه وقايع با استفاده از اسناد و مدارک معلوم گشت مورخ بايد آنها را گرد آورد و مجموع متناسبي از آنها بسازد. يعني پس از انجام دادن تحليل، عمل ترکيب و تأليف شروع مي شود. و همين امر است که اصطلاحاً به آن « ساخت تاريخ » مي گويند. (4)
اگر بخواهيم روش تحقيق علم تاريخ را به طور خلاصه دسته بندي کنيم مي توانيم بگوييم هر تحقيق تاريخي مراحل زير را طي مي کند:
1. جمع آوري اسناد و مدارک و تعيين اينکه منابع حاصله دست اول است يا نقل قول ديگران
2. طبقه بندي مدارک جمع آوري شده با رعايت نظم و ترتيب مطالب و موضوعات، تا از اين راه بتوان ارتباط منطقي بين وقايع و امور اجنماعي را به دست آورد.
3. ثبت و ضبط انتقاداتي که ديگران بر مطالب جمع آوري شده کرده اند.
4. تجزيه و تحليل منطقي و نقد مطالب براي به دست آوردن رابطه ي علت و معلولي بين وقايع. (5)

2. وجوه حاجت به مطالعه ي تاريخي در دين شناسي و مطالعات قرآني

مطالعات ديني را گريزي از ابزارها و روشهاي تاريخي نيست. امروزه مطالعات تاريخي در حوزه ي دين پژوهي بطور اعم و در حوزه ي علوم قرآن بطور اخص به درجه اي از اهميت و رواج رسيده است که گستره ي خاصي از دين پژوهي را شکل داده و مکاتب و روشهاي متنوع دين شناسي تاريخي را به وجود آورده است. و استناد به ادله ي تاريخي را در داوري ها به وفور مي بينيم. مي توان گفت که مطالعات ديني و قرآني بيش از ديگر گستره ها، به روي آوري تاريخي محتاج است، زيرا ارتباطي چند وجهي با دانش تاريخ، روش شناسي و فلسفه تاريخ دارد:
1. ترغيب به دين گذشته در پرتو آينده، در آيات قرآن آمده است. آياتي چون « قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ ثُمَّ انْظُرُوا کَيْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الْمُکَذِّبِينَ‌ » (6) توصيه به مطالعه و تأمل در عاقبت مردمان گذشته است. اين کار، در واقع، ديدن آينده ي گذشتگان و يا شناخت سلف از روي خلف است. آموزه هاي ديني، فرد را از توقف در وضع مجرد و فعلي امور و توجه نکردن به فرجام حوادث بر حذر مي دارند. دعوت به اين نوع بصيرت تاريخي، افراد را به يافتن ابزارها و روشهاي نيل به آن بر مي انگيزد و به اين ترتيب، احتياج به ابزارهاي مطالعه ي تاريخي، محقق حوزه ي دين شناسي را به فلسفه و روش شناسي علم تاريخ سوق مي دهد.
2. بسياري از مسائل مطالعات ديني، به طور انحصاري يا غير انحصاري، با مراجعه به دانش تاريخ و ابزارها و اطلاعات تاريخي، قابل توصيف و تبيين است. متکلمان را در مسأله نبوت خاصه، اثبات معجزه و امامت خاصه، گريزي از بررسيهاي تاريخي نيست. امروزه پس از گذشت چهارده قرن و وقوع حوادث فراوان در طول اين زمان نه چندان کوتاه، حقيقت و حقانيت نظريه ي شيعي امامت را با شناخت تاريخي، بهتر مي توان فهميد.
3. در مسائلي چون عصمت انبيا، وحدت تجربه ي ايماني، نقش اجتماعي- تاريخي انبيا و ... که متکلمان به روشهاي غير تاريخي روي مي آورند، مطالعات تاريخي مي تواند آنها را به چالش فراخواند. شرط حضور در چالش و گفت و گو، آشنايي با ابزارها و روشهاي تاريخي است.
4. آموزه هاي قرآني، در باب کليت تاريخ بشري و مقتضيات خاص و تاريخي مشيت الهي سخن دارند. عاقبت از آن پرهيزگاران است و غايت تاريخ، فراتر از ماهيت مادي آن، مقتضي قضاء الهي است و جهت گيري مثبت الهي، معطوف به رستگاري و نجات انسان و پيروزي حق است. امروزه اين آموزه ها به منزله ي نظريه اي در فلسفه ي نظري تاريخ، نظريات مادي گرايانه و سکولاريستي را به رقابت مي خواند. (7)
5. بخشي از کتاب مقدس قرآن مشتمل بر ذکر حوادثي است که در زمان حضرت رسول اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) و يا انبياء عظام و ديگر انبياء و اولياء و مردمان ازمنه دور اتفاق افتاده است. تفسير و استنباط از کتاب مقدس قرآن درباره اين حوادث، خود مستلزم فهم تاريخي اين حوادث و دريافت ظرف زمان آنها خواهد بود.
6. مباحثي همچون حالات پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) قبل و پس از نزول و کتابت قرآن، کاتبان و حافظان قرآن، برخورد خلفا- اعم از دوران خلافت ابوبکر تا زمان حضرت علي (عليه السلام)- خلافت بني اميه و بني مروان، تاريخ شکل گيري نخستين تفاسير و ترجمه هاي قرآن قراي قرآن، اهتمام مسلمانان و تلاشي که براي نشر و ترويج قرآن انجام يافته، تاريخ خوشنويسي و تذهيب قرآن و ... از جمله مباحث تاريخي است که با صرف نظر از علوم قرآن در کتاب هاي تاريخ و سيره به آن توجه شده است. شاهد مدعا انعکاس همين مباحث در منابع تاريخي همچون تاريخ طبري، سيره ابن اسحاق، سيره ابن هشام، مروج الذهب مسعودي، تاريخ ابن خلدون، کامل ابن اثير و ... است. به عبارت ديگر آنچه از اين دست مباحث و گفت و گوها در منابع علوم قرآن آمده عموماً به کتاب هاي تاريخي ارجاع و استناد داده شده است و لذا استفاده از روش هاي تاريخي و انتقاد اسناد و مدارک تاريخي، در اين دسته از مباحث مي تواند از کارايي لازم برخوردار باشد.
7. اصلي ترين کارآيي روشهاي تاريخي در علوم قرآن را مي توان در مباحث مربوط به « تاريخ قرآن » از بدو نزول تا رحلت پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) و کيفيت جمع آوري آن دانست. البته اصطلاح « تاريخ قرآن » آنگونه که در دوره معاصر مطرح است در آثار پيشينيان رايج نبود. در کتابهاي اصلي علوم قرآن از جمله کتاب البرهان في علوم القرآن تأليف بدرالدين زرکشي و الاتقان في علوم القرآن تأليف سيوطي سخني از اصطلاح « تاريخ قرآن » به ميان نيامده است. در قرن اخير، عنوان « تاريخ قرآن » براي نخستين بار توسط « نولدکه » آلماني پيشنهاد شده است. (8)
همچنين در سال 1945 که نخستين بار ترجمه ي بلاشر (9) از قرآن منتشر شده، آن کار مقدمه اي داشت که سخت مورد توجه علاقمندان قرار گرفت. اين اثر روشنترين نمودار انتقاد منابع و مباحث تاريخي و لغوي و ادبي شناخته شد. بخصوص درباره ي تدوين و تثبيت قرائت کنوني مورد توجه قرار گرفت.
بلاشر توانست با انتشار اين اثر، تاريخ زنده از قرآن مجيد را در اختيار خواننده فرانسوي بگذارد. در اين اثر بيشتر او برکار معروف نولدکه (10) در تاريخ قرآن تکيه داشت. بلاشر در اين امر بر مباحث معنوي، تاريخي، تنظيم دوباره ي آيات بر حسب نزول، مکي و مدني بودن آيات تکيه زيادي مي کند. (11)
در مورد کار مستشرقين درباره ي قرآن، انتقادهايي نيز مطرح شده است از جمله آرتور جفري (12) که خود از خاورشناسان بنام است، در مقدمه ي کتاب المصاحف ابن ابي داود سجستاني از تحقيقات مستشرقين درباره ي قرآن خرده گيري مي کند. وي مي نويسد: « اما، اهل تحقيق روش آنها در تحقيق اينست که آراء و نظريات و حدس و تخمين ها و اوهام و تصورات بي پايه و اساس را گرد هم مي آورند تا به فحص و اکتشاف بپردازند و حقايقي را به اصطلاح استنتاج کنند. » (13)
پرواضح است که اگر اين خاور شناسان تحقيقات خود را با روش نقد و تحليل احاديث بر حسب موازين دانشمندان اسلامي هماهنگ مي ساختند و اخبار و احاديث مربوطه را طبق همان مقاييس به گزين مي کردند، مي توانستند در طول تاريخ قرآن کتابهاي نمونه و الگويي بپردازند که لغزش و اشتباه در آنها تقليل يافته و به صواب نزديکتر باشد.
علامه طباطبايي معتقد است که اصولاً « تاريخ قرآن » عنواني است که با وضع خاص و امتيازات کتاب آسماني اسلامي نمي تواند سازگاري داشته باشد. ايشان مي گويد:
« تاريخ قرآن مجيد از روز نزول تا امروز کاملاً روشن است. پيوسته سور و آيات قرآني ورد زبان مسلمانان بوده و دست به دست مي گشته است و همه مي دانيم که قرآني که در دست ما است همان قرآن است که چهارده قرن پيش به پيغمبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) نازل شده است. با اين وصف، نبايد قرآن مجيد در اعتبار و ثبوت واقعيت خود نيازمند تاريخ باشد. اگرچه تاريخش روشن هم هست. زيرا کتابي که مدعي است که کلام خدا است و در اين دعوي به متن خودش استدلال مي کند و به مقام تحدي برآمده انس و جن را از اوردن مثل خود عاجز مي داند، ديگر نمي شود در اثبات اينکه کلام خدا است و تحريف و تغييري به آن عارض نشده و چنانکه بوده مي باشد نياز به دليل يا شاهدي غير از خودش پيدا کند، يا در ثبوت اعتبار به تصديق و تأييد شخصي يا مقامي پناهنده شود. آري، روشن ترين برهان بر اينکه قرآني که امروزه در دست ما است همان قرآن است که به پيغمبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) نازل شده و هيچگونه تغيير و تحريفي برنداشته، همين است که اوصاف و امتيازاتي که قرآن مجيد براي خود بيان نموده هنوز هم باقي است و چنانکه بوده هست. (14) »
محمد عزه دروزه مؤلف کتاب القرآن المجيد که آنرا بعنوان مقدمه اي براي دوره ي کامل تفسير قرآن به قرآن که در دست تأليف داشت در نظر گرفته بود علت عمده ي سردرگمي و به ابهام گراييدن مسائل مربوط به تاريخ قرآن، بخصوص در قرن اخير را، رواج نظريات و تحقيقات خاورشناسان مي داند. وي معتقد است که اين مستشرقان روايات را بدون توجه به نقد علمي آنها از حيث سند و متن مورد بهره برداري قرار داده اند. همچنين وي بهترين راه حل را جهت بدست آوردن تاريخ صحيح سرگذشت قرآن مراجعه به متن خود قرآن مي داند. چرا که در خود قرآن، انواع اتهامات و ايرادات به پيغمبر اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) و قرآن و وحي و نزول آن مورد بررسي قرار گرفته است لذا بهترين راه بررسي مسائل مطرح شده در تاريخ قرآن، رجوع به متن قرآن است. (15)
بطور خلاصه مي توان گفت از نظر محمد عزه دروزه براي بررسي تاريخ قرآن دو روش وجود دارد:
1. نقد علمي احاديث مربوط به تاريخ قرآن از حيث سند و متن
2. مراجعه به متن قرآن در مسائل مربوط به تاريخ قرآن و نزول وحي.

پي‌نوشت‌ها:

1- ر.ک: فيلسين شاله، شناخت روشهاي علوم، فلسفه علمي، ترجمه: يحيي مهدوي ( تهران: چاپخانه تابان، 1323 ) بخش 2، ص 57.
2- جميل صليبا، فرهنگ فلسفي، ترجمه منوچهر صانعي ( تهران: انتشارات حکمت، 1366 ش ) ص 167.
3- مجتبوي، فلسفه در ايران، مقاله منطق عملي ( تهران: انتشارات حکمت، 1363 ض ) ص 109.
4- همان.
5- ر.ک: حشمت الله طبيبي، مبادي و اصول جامعه شناسي ( تهران: کتابفروشي اسلاميه، 1364 ش ) ص 139.
6- انعام: 11.
7- ر.ک: احد فرامرز قراملکي، روش شناسي مطالعات ديني ( مشهد: دانشگاه علوم اسلامي رضوي، چاپ اول، 1385 ) ص 274.
8- ر.ک: محمد عزه دروزه، تاريخ قرآن، ترجمه محمد علي لساني فشارکي ( تهران: نهضت زنان مسلمان، 1359 ش ) مقدمه مترجم ص4.
9- Blachere.
10- Theodor Noeldeke.
11- ر.ک: رژي بلاشر، در آستانه قرآن، ترجمه: دکتر محمود راميار ( تهران: دفتر نشرفرهنگ اسلامي، چاپ پنجم، 1376 ش ) ص 4 مقدمه.
12- Arthur Jeffery.
13- سيد محمد باقر حجتي، پژوهشي در تاريخ قرآن کريم، (تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامي، 1360 ش ) مقدمه، ص18.
14- سيد محمد حسين طباطبايي، قرآن در اسلام، تصحيح محمد باقر بهبودي ( تهران: دار الکتب الاسلاميه، چاپ اول، 1376 ش ) صص (199-196).
15- ر.ک: محمد عزه دروزه، پيشين، مقدمه مترجم، ص8.

منبع مقاله :
فتح الهي، ابراهيم؛ (1388)، متدولوژي علوم قرآني، تهران: دانشگاه امام صادق (عليه السلام)، چاپ اول



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط