برگزيده بيانات عاشورايي رهبر معظم انقلاب
پيوند اساس دين با عاشورا
اساس دين با عاشورا پيوند خورده و به برکت عاشورا هم باقي مانده است. اگر فداکاريِ بزرگِ حسين بن علي (عليه السلام) نمي بود - که اين فداکاري، وجدان تاريخ را به کلي متوجه و بيدار کرد - در همان قرن اول يا نيمه قرن دوم هجري، بساط اسلام به کلي برچيده مي شد. قطعاً اين گونه است. اگر کسي اهلِ مراجعه به تاريخ باشد و حقايق تاريخي را ملاحظه کند، اين را تصديق خواهد کرد. چيزي که وجدان جامعه اسلامي را در آن زمان برآشفت و اسوه و الگويي براي بعديها شد، همين حادثه عجيبي بود که تا آن روز در اسلام سابقه نداشت. البته، بعد از آن، نظاير بسياري پيدا کرد؛ اما هيچ کدام از آن نسخه ها، مطابق اصل نبود. امت اسلام، شهيدان زيادي داد. شهداي دستجمعي داد. اما هيچ کدام به پاي حادثه عاشورا نرسيد. حادثه عاشورا، در اوج قلّه فداکاري و شهادت باقي ماند و همچنان تا قيامت باقي خواهد ماند.استفاده ي مردم جهان از حادثه ي عاشورا
« لايوم کيومک يا اباعبدالله. » ما شيعيان، از اين حادثه، خيلي بهره برده ايم. البته غير شيعه هم، استفاده کرده اند. امروز، در کشور مصر، مسجد « رأس الحسين » - آن جا که خيال مي کنند سر مقدّس آن بزرگوار مدفون است - محل تجمع عواطف مردم محب اهل بيت مصر است. ملت مصر، ملت خوبي است. کار به رژيم و دولت آن کشور نداريم. ملتْ محب اهل بيت است. همه جاي دنيا، متأثر از اين واقعه اند؛ اما شيعه از اين واقعه يک استفاده فوق العاده کرده است. ما دين را به وسيله اين حادثه حفظ کرديم؛ احکام را براي مردم بيان کرديم؛ عواطف مردم را در خدمت دين و ايمان قرار داديم. «ما» که مي گوييم يعني طايفه روحانيون و مبلغين، در طول چند قرن گذشته. آخرين برکت عظيم حادثه کربلا همين انقلاب شکوهمند ماست. اگر حادثه کربلا و اسوه گيري از آن نبود، اين انقلاب پيروز نمي شد. امام بزرگوارمان که در محرم سال 57 فرمودند «ماهي که خون بر شمشمير پيروز است»، اين خط و اين درس را از محرم دادند. سراغ جنگ هم که برويد همين است.آقايان مبلغين، وعاظ، گويندگان مذهبي، خوانندگان و مداحان مذهبي، فراموش نکنند که در زمان ما، نمونه کاملي از حوادث عاشورا، همين بسيجيهايند. همين بچه ها و جوانان بسيجند. اين يادتان نرود. عده اي از آنها شهيد شدند، عده اي هم هستند. اينهايي که هستند، اگر شهيد نشدند به خاطر اين نبود که از شهادت گريختند. به سراغ شهادت رفتند؛ اما شهادت به سراغشان نيامد. فراموش نشود که ماجراي عاشورا و محرم، با شهداي ما و با بقاياي آن بسيجيها - که امروز بحمدالله از پير و جوان در جامعه ما زيادند - پيوند دارد. اين ماهِ تبليغ، مقابل ما و شماست. مواظب باشيد از اين ماه، حداکثر بهره را در راه دين و براي خدا ببريد.
لزوم بيان معارف قرآني و اسلامي صحيح و اصيل در ماه محرّم
در ماه محرم، معارف حسيني و معارف علوي را - که همان معارف قرآني و اسلاميِ اصيل و صحيح است - براي مردم بيان کنيد. بنده مکرّر عرض کرده ام: منبر بي مطالعه رفتن؛ منبري که انسان برود، بگويد «حالا ببينيم چه خواهيم گفت» و هرچه به دهانش بيايد در منبر بگويد - گاهي حرف سست، گاهي خداي ناکرده نقل نادرست، خداي ناخواسته حرفي که موهن مذهب باشد - ناسپاسي در حقِّ عاشوراست. آقايان محترم؛ روحانيون، علما و خطباي گرامي و زحمتکش و ارزشمند! امروز جوانان ما، با ذهن سيال خودشان سؤالهايي دارند. اين سؤالها را نبايد حمل بر ايرادگيري کنيد. تا يک جوان سؤالي کرد، بگوييم: «آقا، ساکت!» گويا دارد کفر مي گويد! جوان است. ذهن جوان، سيال است. افکار غلط و استدلالهاي نادرست، امروز در همه جاي دنيا با توجه به روابط صوتي و بصري اي که وجود دارد، گسترده است. جوان ما، برايش سؤال به وجود مي آيد. چه کسي بايد اين را برطرف کند؟ من و شما بايد برطرف کنيم. اگر شما نرويد و آن خلأ فکري را به شکل درست پُر نکنيد، يا آن سؤال و اشکال را برطرف نکنيد، کس ديگري مي رود و به شکل غلط، جواب او را مي گويد. روحاني بايد با انديشه ناب اسلامي از بهترينش، مستدلترينش و قويترينش مجهز باشد. ما اين طور انديشه ها و حرفها، بسيار داريم. يک نفر مثل شهيد مطهري (رضوان الله تعالي عليه)، يک جامعه دانشگاهي را در مقابل خود، به قبول و اذعان و تسليم وا مي داشت. در همان دانشکده اي که آن بزرگوار تدريس مي کرد، کساني بودند که به طور صريح، ضد دين تبليغات مي کردند و درس مي گفتند. آن بزرگوار نرفت با آنها دعوت کند و دست به يقه شود. حرف زد، فکر داد، حقايق را گفت؛ از ذهنيت صحيح استفاده نمود و فضا را قبضه کرد.پيش از انقلاب، اين گونه بود. پيش از انقلاب، روحانيوني که با دانشگاهها و محيطهاي فکري جوان و احياناً مرتبط با افکار بيگانه اتصال داشتند، ابزاري که قدرت و زوري به آنها بدهد نداشتند. اما فضا در قبضه آنها و به دست آنها بود. در يک مسجد، يک روحاني مي ايستاد براي مردم حرف مي زد و مي ديديد کلاسهاي درس در دانشگاه، تعطيل يا خلوت مي شد و مي رفتند پاي صحبت آن آقا؛ که چهار کلمه تفسير از او بشنوند يا شرح نهج البلاغه او را ياد بگيرند.
شرايط روضه خواني و مدّاحي
قبل از انقلاب، اين گونه بود. ما بايد اين گونه خودمان را مجهز کنيم. منبرها، اين طور بايد باشد. البته، اين، مخصوص منبرها هم نيست. من نسبت به همه مراسم عزاداري عرض مي کنم. نوحه خواني نيز همين طور است. روضه خواني نيز همين طور است. مرحوم حاجي نوري (رضوان الله عليه)، کتاب نوشت درباره شرايط روضه خواني. «لؤلؤ و مرجان؛ در شرايط پله اول و دوم منبر روضه خوانان» اسم کتاب ايشان است. روضه خواني هم شرايط دارد. مداحي هم شرايط دارد. نوحه سينه زني خواندن هم شرايط دارد. بايد کساني که اينها را تهيه مي کنند، مي سرايند و مي خوانند، مواظب باشند که درست بر طبق معارف اسلامي حرف بزنند، تا اين سينه زني، اين روضه خواني و اين نوحه خواني، قدمي در راه عروج مردم به اوج قله افکار اسلامي باشد. اين، امروز براي ما لازم است. بايد سعي کنند که از اباطيل و مطالب خلاف و کارهاي ناشايسته و بعضي از کارها که وهن مذهب است و حقيقتاً شايسته دستگاه حسين بن علي (عليه السلام) نيست، اجتناب شود.بيانات مقام معظم رهبري در جمع علما، طلاب و روحانيان، در آستانه ماه «محرم» - 1372/3/26
منبع مقاله :
مختارپور قهرودي، عليرضا؛ 72 سخن عاشورايي (از بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامي)، تهران: انتشارات انقلاب اسلامي، چاپ دوم (1390)