مقدمه:
غار، کهن ترين سرپناهي بود که طبيعت به انسان اوليه ارزاني داشت. با گذشت زمان، انسان براي دستيابي به زندگي بهتر به خانه سازي روي آورد. در آن دوران مسکن با مصالح موجود در طبيعت مثل شاخه ها، پوست درختان، ني و کاه ساخته مي شد؛ ولي بعدها مسکن علاوه بر حفظ و حراست انسان از گرما و سرما با توجه به ويژگي هاي ديگري مانند استحکام، امنيت، زيبايي و... نيز اهميت پيدا کرد؛ بنابراين شکل و شيوه ي ساخت آن براساس نيازهاي جديد تغيير يافت تا هم پاسخ گوي نيازهاي اجتماعي و هم به اندازه ي کافي مقرون به صرفه باشد.2 -1. تاريخچه ي آپارتمان سازي و آپارتمان نشيني
مطالعات باستان شناسان نشان مي دهد نخستين برج جهان حدود 11 هزار سال پيش در شهر « اريحا » واقع در کرانه ي باختري رود اردن که اولين شهر باستاني زنده ي دنيا به شمار مي رود، ساخته شده است. پلکان اين برج به گونه اي طراحي شده بود که چشم انداز بالاترين نقطه ي آن، تمامي شهر و تپه هاي مشرف به آن بوده است. البته اين برج نه براي سکونت، بلکه به اعتقاد باستان شناسان به عنوان پلکاني براي رسيدن به بهشت ساخته شده است.پيش از اين تصور مي شد احداث اين برج و قلعه ي مستحکم اطراف شهر براي حفظ آن در برابر سيلاب ها بوده است؛ عده اي ديگر ساخت آن را اعلام قلمرو توسط ساکنان آن و نشان دهنده ي ثروت و قدرت مردمان اين منطقه مي دانستند تا اين که براي نخستين بار باستان شناسان در سال 2008 ميلادي به بررسي اين برج به عنوان نمادي از فلسفه ي انتظام گيتي پرداختند. آن ها مي گويند اين برج دقيقاً در محلي ساخته شده است که با غروب خورشيد در بلندترين روز سال، سايه ي تپه هاي اطراف نخست روي برج، سپس روي قلعه حافظ شهر و در نهايت بر تمامي شهر مي افتاده است؛ بنابراين مي توان چنين نتيجه گرفت که از نظر اهالي شهر، برج عنصر زميني اتصال به نمادي ماورايي يا بهشتي مانند خورشيد بوده و ساخت آن از اعتقاد به فلسفه ي انتظام گيتي ناشي شده است. (1)
به نظر مي رسد بشر از قديم به دلايل متفاوت به ساختن بناهاي عمودي روي آورده است؛ از جمله اين دلايل مي توان از به نمايش گذاشتن قدرت، ثروت و اقتدار و گراني و کمبود زمين نام برد. در روم باستان مردم بناهايي با طبقات سنگي و چوبي به بلندي يک ساختمان 20 طبقه ساخته اند. در قرون وسطي خانه هاي سه و حتي چهار طبقه وجود داشته است. نخستين مجموعه ي بزرگ مسکوني در سال 1848 ميلادي در فرانسه براي اسکان 400 خانواده ي کارگري ساخته شد.
در اواخر قرن نوزدهم ساختمان هايي جديد و بلندمرتبه با اسکلت فولادي و پنجره هاي بسيار ساخته شد که تحولي عظيم در صنعت ساختمان به حساب مي آمد. اين ساختمان ها که بيشتر توسط شرکت هاي بزرگ و سازمان هاي دولتي و به کاربري اداري ساخته مي شد، « آسمان خراش » (2) ناميده شدند. در واقع واژه ي « آسمان خراش » از نظر تخصصي براي نخستين بار در مورد ساختمان هاي بلند با اسکلت فولادي و دست کم 10 طبقه به کار گرفته شد که در اواخر قرن نوزدهم، در شهرهاي بزرگ مانند « شيکاگو »، « نيويورک » و « ديترويت » ساخته شدند.
البته در مورد نخستين آسمان خراش جهان اختلاف نظر وجود دارد؛ برخي از « ساختمان هاي بيمه ي منزل » (3) در شهر شيکاگو نام مي برند؛ اين ساختمان فلزي با بلندي 42 متر و در 10 طبقه در سال 1885 ساخته شد. برخي ديگر ساختمان 7 طبقه ي اداره ي مرکزي « انجمن تضمين زندگي عادلانه » (4) را که در سال 1870 در نيويورک ساخته شد، به خاطر استفاده ي نوآورانه از چارچوب اسکلتي به عنوان نخستين آسمان خراش مي شناسند. (5)
مأخذ: http://www.allaboutskyscrapers. com
مأخذ: http://digitalgallery. nypl.org
در هر حال ساخت برج ها و ساختمان هاي بيش از 20 طبقه در نيمه ي اول قرن بيستم در آمريکا انجام مي شد. همچنين از سال 1970 به بعد از فن آوري هاي جديد و ربات ها براي ساخت آسمان خراش ها استفاده شد.
در ايران نيز در گذشته ساختمان هاي بلند و چندين طبقه وجود داشته است؛ براي مثال در سال 1271 ه.ق. در داخل محدوده ي شهر بوشهر ساختمان هاي مردم دو، سه و حتي چهار طبقه بوده که از سنگ هاي فسيلي و ملاط گچ و ساروج و بعضاً کاه و گل و پوشش تير چندل ساخته شده و درب و پنجره ها نيز از جنس چوب ساج بوده که در برابر موريانه و رطوبت کاملاً مقاوم بوده اند و احداث خانه هاي کپري و غيراستاندارد در داخل محدوده ي شهر ممنوع بوده است. ( وادالا، 1364 )
نگاهي گذرا به تاريخچه ي بلندترين ساختمان هاي تهران نيز خالي از لطف نيست: در 200 سال از تاريخ 250 ساله تهران به عنوان پايتخت، بلندترين ساختمان شهر، شمس العماره بود که چون شاهان قاجار در بالاي برج 20 متري آن قرار مي گرفتند، همه شهر را نظاره مي کردند که به ندرت ساختمان دو طبقه داشت. رضاخان بعد از به سلطنت رسيدن، بلواري در شمال تهران کشيد و مردم را تشويق کرد تا اطراف آن بلوار خانه بسازند و به کساني که چهار طبقه مي ساختند، جوايزي از جهت دريافت آجر و معافيت از عوارض تعلق مي گرفت. با اين همه نيمي از اطراف اين بلوار ( انقلاب فعلي ) در زماني که رضاخان ساقط شد، هنوز خالي بود.
ساخت بلندترين ساختمان تهران در پايان دهه ي بيست و بعد از جنگ جهاني دوم، توسط علي اکبر علمي ناشر در خيابان شاه آباد آغاز شد و بعد از 28 مرداد افتتاح گرديد. اين ساختمان با 14 طبقه و حدود 40 متر ارتفاع بلند ترين ساختمان ايران بود و به جهت آن که در پايان دهه ي 30 يک شرکت تبليغاتي براي تبليغ کالايي بر بالاي آن يک بادکنک بزرگ ( فيل ) به هوا فرستاده بود، معروف بود که بالاي اين ساختمان فيل هوا کرده اند.
در سال 1341 حبيب القانيان، سرمايه دار معروف، ساختمان آلومينيوم را با 14 طبقه به پايان برد. ( دنياي اقتصاد، 90/06/29 ) با نگاهي دقيق به تابلوي سردر ورودي اين ساختمان به سختي مي توان از پشت غبار و جرم گرفتگي، سال ساخت حک شده روي آن را ( 1962 ) تشخيص داد. ( صنعت و کارآفريني، 1386 )
در سال 1342 با پايان کار ساختمان 16 طبقه ي « پلاسکو »، دومين ساختمان بلند تجاري به سبک ساختمان هاي آمريکايي در محل تقاطع خيابان فردوسي و جمهوري ساخته شد. سومين ساختمان بلند تهران، « برج بانک کار » در خيابان حافظ رو به روي پارک هتل بود که آن هم در سال 1342 توسط بانک کار ساخته شد و نه تجاري، بلکه اداري بود. اين ساختمان 19 طبقه و 68 متر ارتفاع داشت. ( دنياي اقتصاد )
مطالبي که تا اين جا بيان شد، بيشتر در رابطه با ساختمان هاي تجاري و اداري بود؛ اما آپارتمان نشيني پديده ي نسبتاً جديدي است که سابقه ي آن به حدود 50 سال قبل برمي گردد؛ بزرگ ترين مجموعه ي آپارتمان سازي بخش خصوصي که در دهه ي 50 آغاز به کار کرد، مجموعه ي اکباتان بود. همزمان با آن شهرک هاي آپارتماني متعددي براي کارکنان نيروهاي مسلح و واحدهاي دولت در تهران، آبادان، بندرعباس، اصفهان، شيراز و مشهد آغاز شده بود.
نخستين ساختمان بلند مسکوني در تهران در بلوار کشاورز ساخته شد و آن سه برج سامان با 22 طبقه و 72 متر ارتفاع بود که در سال 1348 به بهره برداري رسيد. در زمان پيروزي انقلاب ساختمان هاي مسکوني اسکان ( 70 متر ) و پارک پرنس ( 72 متر ) بلندترين ساختمان هاي مسکوني و ساختمان وزارت کشاورزي ( 62 متر ) بلندترين ساختمان دولتي بودند و از اين ها بلندتر ساختماني در تهران نبود. ( همان )
مجموعه ي بهجت آباد نيز از نخستين آپارتمان هاي مسکوني تهران بود که در دهه ي 40، بيت خيابان حافظ و وليعصر ساخته شد. همچنين از مجموعه هاي ساخته شده در چهارصد دستگاه نازي آباد، شهرزيبا و شهرک آپادانا، مي توان به عنوان نخستين مجتمع هاي مسکوني نام برد. به طور کلي در تهران پس از دهه ي 60 به علت افزايش قيمت زمين و آغاز فروش تراکم از سوي شهرداري، آپارتمان سازي بسيار گسترش و توسعه يافت.
2-2. عوامل توسعه ي آپارتمان نشيني
بيش از نيم قرن از آغاز آپارتمان سازي در کشور مي گذرد. دلايلي زياد و متفاوتي براي اين موضوع بيان شده است؛ از جمله زياد شدن جمعيت، کمبود زمين براي احداث خانه هاي تک واحدي، امنيت بيشتر در مجتمع هاي مسکوني، توان مالي شهروندان و بسياري دلايل ديگر که بر افزايش آپارتمان سازي و توسعه ي آپارتمان نشيني تأثير مي گذارند. هر چند تمامي دلايل بيان شده به طور مستقيم و غير مستقيم با اين موضوع ارتباط دارند، ولي با اندکي دقت در روند توسعه ي کلان شهرهاي کشور به ويژه تهران در دهه هاي اخير مي توان دو عامل اصلي را براي افزايش تعداد ساختمان هاي بلندمرتبه و مجتمع هاي مسکوني شناسايي کرد؛ نخست مهاجرت و دوم افزايش زاد و ولد و در نتيجه افزايش جمعيت.** نمودار شماره ي 1. فرآيند گسترش آپارتمان سازي
همان گونه که در نمودار شماره ي (1) نشان داده شده است در 50 سال گذشته افزايش مهاجرت و نرخ زاد و ولد به افزايش جمعيت شهرها و کاهش فضاي مورد نياز جهت سکونت و زندگي منجر شده اند که از آن با اصطلاح « کمبود مسکن » ياد مي شود. از اين مرحله به بعد اقداماتي براي حل مشکل کمبود مسکن شکل گرفت که نه تنها اين مشکل را حل نکرد، بلکه موجب تشديد آن شد. کمبود مسکن از يک سو افزايش قيمت زمين را به دنبال داشت و از سوي ديگر سياست گذاران و مسئولان را وادار به چاره انديشي کرد؛ راه حل ارائه شده اين بود: رشد عمودي شهر و به عبارت ديگر آپارتمان سازي. بر اين اساس فروش تراکم در دهه ي شصت افزايش يافت و همين امر باعث شکل گيري فضا و فرصتي مناسب براي فعالان بخش خصوصي در ساخت و ساز مسکن شد.
آپارتمان سازي و احداث ساختمان هاي بلند مرتبه و مجموعه هاي مسکوني، پيامدهاي اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي زيادي به دنبال داشت که خود به افزايش توسعه ي عمودي شهر منجر شد؛ براي مثال در بعد اقتصادي براي مالکان خانه هاي ويلايي فرصتي مناسب جهت به دست آوردن منافع مالي فراهم شد؛ در بعد فرهنگي - اجتماعي، زندگي در آپارتمان به ويژه در اوايل شکل گيري اين سبک از زندگي، به عنوان يکي از شاخص هاي ثروت و پايگاه اجتماعي اهميت زيادي پيدا کرد؛ همچنين زندگي در آپارتمان مزايايي از قبيل امنيت بيشتر را براي ساکنان به دنبال داشت.
در هر حال، تمامي موارد ياد شده دست به دست هم دادند و به توسعه ي عمودي شهر انجاميدند؛ بدون اين که برنامه ريزي مناسبي به ويژه در ابعاد فرهنگي و حقوقي در اين رابطه صورت بگيرد که اين امر نيز سبب بروز چالش ها و مشکلات بسياري براي ساکنان مجتمع هاي مسکوني شده است.
2 -3. چالش هاي آپارتمان نشيني
بسياري از مردم معتقدند زماني يک زندگي نسبتاً آرام و بدون دغدغه خواهند داشت که از نعمت داشتن خانه اي مناسب در مکاني مناسب بهره مند باشند؛ اين در حالي است که رشد جمعيت روستايي و شهري و مهاجرت سريع مردم به سوي شهرهاي بزرگ، افزايش ساختمان هاي چند طبقه، مجتمع هاي مسکوني کوچک و بزرگ و برج هاي بلندمرتبه را در پي داشته و جامعه را با پديده اي به نام « آپارتمان نشيني » مواجه کرده است.شکل جديد زندگي در واحدهاي کوچک با همسايگان ناآشنا، محدوديت جا و مکان، پله هاي زياد، وجود قسمت هاي مشترک از قبيل حياط، پارکينگ، انباري، آسانسور، لزوم استفاده از خدمات مشترک از جمله آب، برق، گاز، موتورخانه و به طور کلي سبک زندگي در مجتمع هاي مسکوني متفاوت بوده و افراد را با چالش هايي مواجه مي سازد؛ کاهش نسبي ارتباطات و وابستگي هاي اجتماعي، کم شدن حمايت و پشتيباني اجتماعي از سوي آشنايان و همسايگان در مجتمع ها، عدم دسترسي به اقوام و فاميل در مواقع ضروري، احساس بي پناهي رواني و اضطراب و تنش ناشي از سازگاري با شرايط تازه، همه و همه از جمله چالش هاي زندگي در مجتمع هاي مسکوني هستند که موجب نگراني و دلواپسي در مورد آينده ي زندگي در شرايط جديد شده اند.
2 -4. مشکلات و مسائل سکونت در آپارتمان
ديگر دوره ي سکونت در خانه هاي وسيع و باغ ها گذشته و ضرورت هاي زندگي شهرنشيني بسياري از افراد را وادار کرده است تا در آپارتمان ها زندگي کنند. اختلاف نظر و تفاوت در سليقه، امري طبيعي و از پيامدهاي غيرقابل اجتناب زندگي اجتماعي است؛ ولي زماني که گروهي با هم در يک محيط محدود زندگي مي کنند، عدم توجه به حقوق يکديگر سبب بروز مسائل و مشکلاتي خواهد شد که ممکن است زمينه ساز تضاد شود.بررسي ها نشان مي دهد توافق نداشتن ساکنان در مورد استفاده از بخش هاي مشترک ساختمان، وجود خرده فرهنگ ها و سليقه هاي گوناگون و تفاوت هاي زباني، قومي و اجتماعي ميان ساکنان، نبودن ضوابط و مقررات به روز براي طراحي، ساخت و بهره برداري از مجتمع ها از جمله مشکلات مهم آپارتمان نشيني هستند.
براساس يکي از نظرسنجي هاي انجام شده در تهران، 39 درصد از پاسخ گويان، سر و صدا و رفت و آمد زياد در طبقات، 27 درصد محدوديت فضا و عدم استقلال، 13 درصد عدم تفاهم فکري و سليقه اي ساکنان با هم، 12 درصد نداشتن فضاي تفريح و بازي و 27 درصد دخالت و مزاحمت همسايگان را از معايب و مشکلات آپارتمان نشيني عنوان کردند. ( خبرگزاري جمهوري اسلامي « ايرنا » 89/09/13 )
يکي ديگر از پژوهش هاي انجام شده، مشکلات و مسائل آپارتمان نشيني در شهر زاهدان را به شرح زير دسته بندي کرده است: ( ابراهيم زاده و سرگزي، 1389 )
1. تنوع فرهنگي:
ساکنان آپارتمان ها عمدتاً از مهاجران روستاها و شهرهاي کوچک تر هستند که با فرهنگ هاي متفاوت در اين مجموعه ها ساکن شده اند.2. تضاد فرهنگي:
به جهت وجود خرده فرهنگ ها و آداب و رسوم متفاوت خانواده ها و از آن جا که در مجموعه هاي آپارتماني افراد ارتباط نزديک تر و بيشتري با هم دارند، تضادهاي فرهنگي بيشتر بروز مي کند.3. تراکم جمعيت:
فضا و زيربناي محدود واحدهاي مسکوني سبب بروز تراکم جمعيتي در مجتمع هاي مسکوني شده است.4. تنوع و تضاد فرهنگي:
از يک سو و تراکم جمعيتي، نداشتن روابط منسجم اجتماعي و ضعف در روابط صحيح اجتماعي، از سوي ديگر سبب شده است روابط ضروري اجتماعي شکل سازمان يافته و منظم به خود نگيرد.همچنين مي توان از عدم پرداخت حق شارژ و هزينه هاي مشترک از قبيل آب، برق، گاز يا نظافت در مجتمع هاي چندين واحدي و بحث و جدل در رابطه با مالکيت حياط يا پشت بام در ساختمان هاي کوچک تر، به عنوان برخي ديگر از مشکلات و مسائل زندگي در آپارتمان نام برد.
2 -5. پيامدهاي بي تفاوتي نسبت به مشکلات آپارتمان
همان گونه که در بالا اشاره شد، در بسياري از موارد شاهد وقوع مشکلات فراوان در مجتمع هاي مسکوني هستيم؛ شايد بتوان گفت مهم ترين عامل و ريشه ي اصلي بسياري از اين مشکلات بي تفاوتي افراد نسبت به مشارکت کردن و پذيرش مسئوليت در زندگي جمعي در آپارتمان هاست؛ اين بي تفاوتي خود مي تواند مانع از ايجاد مکاني مناسب و آرام بخش براي زندگي و استراحت شود و حتي ممکن است پيامدهاي ناگواري براي تمام ساکنان داشته باشد. برخي از نتايج و پيامدهاي بي تفاوتي نسبت به وضعيت مجتمع محل سکونت به شرح زير است:2 -5 -1. بي خبري از بيماري و حتي مرگ همسايگان
برخي ناراحتي ها و بيماري هاي حاد مانند سکته نيازمند کمک فوري اطرافيان است که به دليل بي تفاوتي، بي خبري و عدم کمک رساني به موقع، متأسفانه در برخي موارد به مرگ فرد بيمار منجر مي شود؛ آگاهي يافتن از مرگ افراد در آپارتمان ها پس از گذشت چندين روز و متعفن شدن جسد که هر از گاهي خبري از آن در روزنامه ها چاپ مي شود، تأييدي بر اين ادعاست.2-5-2. احتمال برخورد و نزاع ميان افراد
انسان به طور طبيعي از محيط خود تأثير مي پذيرد؛ هنگامي که مهمانان وارد يک مجتمع مسکوني مي شوند که بسيار تميز و منظم و داراي قوانين و مقررات مکتوب است، تحت تأثير قرار مي گيرند و تلاش مي کنند خود را با آن شرايط سازگار کنند؛ برعکس اگر افراد در بدو ورود به يک مجتمع با محيطي درهم ريخته، نامنظم و کثيف مواجه شوند؛ علاوه بر نگاه تحقير آميز به ساکنان، خود را ملزم به رعايت نظم و انضباط و مقررات نمي دانند که اين موضوع ممکن است به بروز مشکلات و برخوردهايي ميان مهمانان و ساکنان منجر شود که به طور طبيعي بر رابطه ي مناسب همسايگان با يکديگر نيز تأثير مي گذارد و در نهايت سبب دشمني و کينه جويي ميان آنان مي شود.2 -5 -3. فراهم شدن شرايط براي سکونت افراد نامنظم و بي قيد و بند
مجتمع هايي که ساکنان آن نسبت به قوانين و مقررات اداره ي مجتمع بي تفاوت هستند؛ به تدريج ظاهري فرسوده و نازيبا پيدا مي کنند؛ به گونه اي که اين زشتي از نماي ساختمان گرفته تا رنگ در و ديوارهاي راهروها، آسانسور و... به طور کامل مشهود خواهد بود؛ چنين شرايطي سبب مي شود خانواده هاي محترم و منضبط با اولين نگاه از ساکن شدن در اين گونه مجتمع ها خودداري کنند و چنين مکان هايي در بلندمدت مستعد آن دسته از افرادي مي شود که به قوانين و مقررات پايبند نيستند و زير بار هيچ گونه نظم و انضباطي نمي روند و سرانجام مجتمع تبديل به مکاني بسيار آزاردهنده براي زندگي مي شود.2 -5 -4. فراهم شدن شرايط بزهکاري براي افراد خلافکار
به طور طبيعي افراد نابهنجار از جمله معتادان، دزدان و افراد شرور، خلافکار و داراي مشکلات اخلاقي به دنبال محيط هاي درهم ريخته و به اصطلاح « بي در و پيکر » هستند؛ بي تفاوتي ساکنان يک مجتمع مسکوني نسبت به شيوه ي اداره ي محل زندگي خود سبب مي شود با گذشت زمان، قوانين و مقررات و نظم و انضباط در مجتمع از بين رفته و شرايط براي زندگي چنين افرادي فراهم شود؛ زيرا مي توانند با خيال راحت و بدون هيچ گونه مزاحمتي در چنين مکان هايي فعاليت و شرايط زندگي را براي ديگر خانواده ها، عذاب آور و ناامن کنند؛ برعکس اين دسته از افراد از مجتمع هاي مسکوني که در آن ها قوانين و مقررات، نظم و انضباط و نظارت همگان به طور مناسبي حاکم است، گريزانند و به هيچ وجه در چنين مجتمع هايي ساکن نخواهند شد؛ چون مي دانند که در چنين محيطي نمي توانند به فعاليت هاي خلافکارانه ي خود ادامه دهند و با مشکلات جدي روبه رو خواهند شد.2 -5 -5. فراهم شدن زمينه براي افراد فرصت طلب
بي تفاوتي و عدم مشارکت ساکنان يک مجتمع و فرار از مسئوليت ها در دراز مدت زمينه ساز ناراحتي و نفرت در ميان ساکنان شده و سبب مي شود افرادي که صادقانه زحمت مي کشند، به تدريج مسئوليت ها را رها کنند و افراد فرصت طلب با انگيزه هاي شخصي زمام اداره ي مجتمع را به دست گيرند؛ در چنين شرايطي با گذشت زمان خانواده هاي منضبط و منظم از چنين مجتمع هايي خارج شده و تنها عده اي بي مسئوليت در آن جا باقي خواهند ماند و چنين محيطي به مکاني ناآرام و آزار دهنده تبديل خواهد شد و افراد در آن جا احساس آرامش و امنيت نخواهد داشت.2 -5 -6. تأثير منفي بر شخصيت کودکان
« يادگيري اجتماعي » (6) يکي از مهم ترين شيوه هاي يادگيري و از معروف ترين نظريه هاي روان شناسي است. اين نظريه که توسط « آلبرت بندورا » (7) ارائه شد، از تأثيرگذارترين نظريه هاي يادگيري و رشد است و يکي از انواع روش هاي يادگيري را بيان مي کند؛ اين روان شناس اعتقاد دارد آموزش مستقيم، تنها وسيله براي يادگيري نيست. او مي گويد مردم مي توانند اطلاعات و رفتارهاي جديد را از طريق مشاهده ي کارها و رفتار ديگران ياد بگيرند. ( Bandura, 1977 )بعضي از اين رفتارها ممکن است خوشايند و بعضي ديگر ناخوشايند باشند. مردم مي کوشند به فرزندان شان رفتارهايي را بياموزند که بيشتر افراد جامعه آن ها را تأييد کنند. نکته ي اصلي اين است که يادگيري اجتماعي فقط يک رشته رفتارهاي جامعه پسند را شامل نمي شود، بلکه به ما مي آموزد که چه رفتارهايي در چه شرايطي قابل قبول نيستند. بر اين اساس محيط هاي قانون مند، پاکيزه و تميز بر رشد شخصيتي کودکان و نوجوانان تأثير مثبت دارد؛ اين در حالي است که در محيط هاي نازيبا و پرتنش، کودکان و نوجوانان علاوه بر بدبين شدن نسبت به جامعه، ياد مي گيرند چگونه از زير بار مسئوليت شانه خالي کنند و اين موضوع سبب مي شود شخصيت آن ها به گونه اي شکل بگيرد که قادر به مشارکت فعال در کارهاي گروهي نباشند و در زندگي شغلي خود به موفقيت هاي قابل توجه دست پيدا نکنند.
2 -5 -7. زيان هاي محتمل مالي و جاني
از حوادث و اتفاقاتي که ممکن است در اثر بي تفاوتي و بي توجهي ساکنان رخ بدهد، مي توان به نشت آب يا گاز و وقوع انفجار و آتش سوزي اشاره کرد که ضرر و زيان جاني و مالي و گاهي اوقات جبران ناپذيري براي ساکنان در پي دارد؛ در حالي که جلوگيري از اين زيان ها تنها در صورت وظيفه شناسي و اقدام به موقع امکان پذير خواهد بود.پينوشتها:
1. خبر آن لاين، 1389/12/3، قابل دسترسي در:
ttp://www.khabaronline.ir/detail/131947
2. Skyscraper
3. Home Insurance Building
4. Equitable Life Assurance Society
5. برگرفته از:
http://library.thinkquest.org/CR0215480/skyscraper1.htm &
http://en.wikipedia.org/wiki/Skyscraper
6. Social Learning
7. Albert Bandura
اسدي، محمودرضا، اميري، مجتبي؛ (1391)، فرهنگ و زندگي در مجتمع هاي مسکوني، تهران: مؤسسه نشر شهر، چاپ اول