سينما و فراماسونري

درباره چگونگي پيدايي و چيستي جريان « فراماسونري » نگرش هاي مختلفي در ميان فعالان اين عرصه ديده مي شود. گروهي با خوش بينيِ ساده لوحانه، اين سازمان را مجموعه اي از صاحب نظران و مصلحان مي دانند که قصد
سه‌شنبه، 25 فروردين 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
سينما و فراماسونري
 سينما و فراماسونري

 

نويسنده: جواد امين خندقي




 
درباره چگونگي پيدايي و چيستي جريان « فراماسونري » (1) نگرش هاي مختلفي در ميان فعالان اين عرصه ديده مي شود. گروهي با خوش بينيِ ساده لوحانه، اين سازمان را مجموعه اي از صاحب نظران و مصلحان مي دانند که قصد تعالي بشر را دارند. گروه دوم اين جريان را سازماني مخوف و جادويي معرفي مي کنند که از سال هاي نخستين تاريخ بشر حضور داشته و در تمامي کنش هاي سياسي و اجتماعي مؤثر بوده است و در دوران معاصر هم در تمامي ارگان ها و سازمان هاي مهم سياسي حضور دارند. گروه سوم را مي توان افرادي دانست که با مطالعه ي دقيق و تاريخي، به دنبال کشف حقايق در اين باره و افسانه زدايي از اين جريان هستند. آثار مکتوب و پژوهشي در اين باره معمولاً حاصل تحقيق اين گروه است.
پيش از ورود به بحث اصلي، ابتدا تاريخچه ي مختصرِ ايجاد فراماسونري را نقل مي کنيم. (2) پس از سقوط امپراتوري روم، بسياري از شهرها از ميان رفتند و يا به صورت دهکده هايي کوچک درآمدند و در نيمه ي دوم قرن يازدهم ميلادي به تدريج، شهرهاي جديدي که معمولاً در اطراف يک کليسا يا يک صومعه قرار داشتند، به وجود آمدند. ساکنان اصلي اين شهرها، از راه بازرگاني و صنعت، ثروت مند شدند و براي خود اتحاديه هايي بر پا کردند که از جمله آنان مي توان از « معماران » يا « ماسون ها » ياد کرد که هسته ي اصلي شهرها، يعني کليساها را ساخته بودند. « ماسون ها » از نظر مردم بسيار محترم و پر اهميت بودند، به همين علت، معماران براي آن که بر اعتبار کار خود بيفزايند، آموختن اين حرفه را به ديگران، ممنوع و رمز و راز آن را براي خود حفظ کردند.
اين شهرها زيرنظر فئودال ها اداره مي شدند و از هر گونه آزادي، بي بهره بودند. ظلم بيش از اندازه ي طبقه ي حاکم، سبب شد که اتحاديه هاي اصناف ( کمون ها ) عليه فئودال ها، مبارزه اي خونين را آغاز کنند که سرانجام به پيروزي « کمون ها » منجر شد و از آن پس هر صنفي به دنبال نام خود، کلمه ي « آزاد » را قيد مي کرد که معماران نيز از جمله آنان بودند و به اين ترتيب در سال 1093 م، اتحاديه ي « فراماسون » يا « بنايان آزاد » شکل گرفت. هدف آنان از ايجاد مجامع بر سه محور قرار داشت: نخست تعليم و تعلم فن معماري و تدريس هندسه؛ دوم حفظ مزاياي صنفي و سوم حفظ اسرار و رموز فني خود که اهميت ويژه اي براي آن قائل بودند.
بنابراين فراماسونري در آن هنگام، سازماني صنفي به شمار مي آمد و هيچ گونه جنبه ي سياسي واجتماعي نداشت. ابتدا محل تجمع و کلاس شاگردان، جاي مشخصي نداشت؛ اما در اواسط قرن شانزدهم، مکان ويژه اي را براي اين امر در نظر گرفتند و نام « لژ » بر آن نهادند. نخستين لژها در کشور آلمان تأسيس شدند و سپس از آن جا به کشورهاي مختلف رفتند و گسترش يافتند تا آن که در سال 1717 م، انگليسي ها رشته ي امور را به دست گرفتند و آن را از مسير اصلي خود منحرف کردند. از همين زمان است که دوره ي دوم تاريخ فراماسونري که رنگ و ماهيت ديگري دارد، آغاز مي شود.
محافل جديد ماسوني در اواخر قرن هيجدهم، رشد گسترده اي يافت؛ به گونه اي که در خود انگلستان بالغ بر يک هزار و ششصد لژ وجود داشت. از همين زمان است که سازمان فراماسونري جديد درصدد جعلِ تاريخي باستاني براي خود برآمدند و گفتند که اولين جمعيت ماسوني در عهد حضرت آدم (عليه السلام) تأسيس شده است. مؤسسان تشکيلات ماسوني در روسيه اظهار داشتند که « سنگ اول بناي فرقه ي ماسوني » در زماني نهاده شد که سليمان نبي (عليه السلام) ، بناي معبد معروف خود، موسوم به « هيکل سليمان » را ايجاد کرد. « ژرژ اليدر » يکي از اعضاي برجسته ماسوني در قرن نوزدهم عقيده داشت که باني و مؤسس فراماسونري، حضرت موسي (عليه السلام) است. عده اي نيز آن را به « فيثاغورث » نسبت دادند و در اواخر قرن نوزدهم ادعا کردند که ماني ايراني، باني فراماسونري در جهان است.
با تعطيل کارهاي ساختماني و توسعه ي فن چاپ، رونق صنفي سازمان هاي « بنايان آزاد » از بين رفت؛ به گونه اي که در اوايل قرن هيجدهم، سه چهارم اعضاي سازمان ها را اشراف و کارگردانان کليساها تشکيل مي دادند. تا ابتداي قرن بيستم، هنوز تني چند از معماران قديمي در لژهاي فراماسونري عضويت داشتند؛ اما از آن جا که خود را بين گروه هاي اعيان و اشراف، بيگانه و حقير مي ديدند، اين گونه محافل را ترک کردند و آن جا را به دست اعضاي جديد سپردند. همين دوران بود که فراماسونري، جنبه ي علمي خود را از دست داد و مسائلي خرافي چون کيمياگري و احضار ارواح، جايگزين آن شد و از آن پس، ورود داوطلبان به محافل ماسوني به صورت مرموز و پيچده اي درآمد.
لژهاي ماسوني، سي و سه درجه دارند که سه رتبه ي نخستين از فراماسونري صنفي به يادگار مانده است؛ گر چه عملاً اعضاي فراماسونري جديد چيزي از بنايي نمي دانند و سي رتبه ي ديگر را از خود ابداع کرده اند. هنگامي که عضو فراماسون، کارگاه هاي سي گانه را طي کرد به دوره ي پنجم يا « ديوان عالي » وارد مي شود و پس از طي سه کارگاه آن، به عضويت دائمي « شوراي عالي فراماسونري » درمي آيد. طي همين مراحل است که علامات شناسايي رتبه ي اول تا سي و سوم آموزش داده مي شود. « آندرسن » و « دزاگوليه » قانون اساسي فراماسونري را در سال 1723 م نوشتند که عملاً دين و مذهب را کنار گذاشت. با انتشار اين قانون نامه، فرياد از مجامع ديني به ويژه در انگلستان برخاست.
حقيقت آن است که صهيونيست ها شالوده ي « فراماسونري جديد » را در قرن هيجدهم ميلادي بنا نهادند و با اعتراف خود آنان، سازمان هاي فراماسونري را براي تضعيف ملت ها و تفوق بر ايشان ايجاد کردند. در پروتکل هاي يهود درباره ي « فراماسونري » آمده:
« ما در مقابل خود نقشه اي داريم که روي آن مسير خطرناکي تعيين شده و با طي اين مسير خطرناک بايد آثار چند قرنِ ديگران را منهدم سازيم. براي تهيه ي وسايلي که ما را به مقصود نايل سازند، بايد از بي غيرتي و بي ثباتي افراد اجتماع و اطلاع نداشتن افراد از شرايط زندگي راحت و آسوده استفاده کرد... چه کسي مي تواند يک قدرت مخفي را از بين ببرد؟ اين قدرت مخفي، قدرت ماست. فراماسونري خارجي فقط به منظور مخفي نگاه داشتن نقشه هاي ماست و شعاع و طرز اجراي اين قدرت مخفي و محل اجراي آن براي هميشه بر ملت ها پوشيده است » . (3)
در ادامه جملات و گفتارهايي از جانب فراماسون ها در تبيين اهداف فراماسونري نقل مي شود که منبع مناسبي براي بررسي و درک اهداف فراماسونري در جهان است. (4)
حزب ماسوني نبايد به يک دولت يا دو دولت اکتفا کند؛ بلکه تمام دولت هاي جهان را بايد تحت آن درآورد. براي رسيدن به اين هدف، نخست لازم است دين و علماي دين را که يگانه دشمن ما هستند، نابود کنيم. ( کنفرانس شرق اعظم، 1923 م ) حزب ماسوني در چند سال اخير، نقش هاي مهم در سياست اروپا بازي کرد. ( مجله ي الشرق الکبير )
افراد اين حزب نبايد به هيچ ديني معتقد باشند. ( مذاکرات کنفرانس ماسوني فرانسوي، 1897 م )
يک ماسون، ممکن است وطن پرست شود؛ ولي به شرط آن که پيش از هر چيز، پاي بند مقررات حزب ماسوني باشد. مانعي ندارد افراد اين حزب، کارمند دولت يا وکيل مجلس يا رئيس جمهور بشوند، به شرط آن که بدون مشورت با مجلس ماسوني کاري انجام ندهند و از هدف خويش دور نشوند. ( البناء الماسوني، 1889 م )
هرگاه يک ماسون، زمام دار مملکتي بشود، بقيه ي افراد حزب را هم بايد با خود شرکت بدهد و آن ها را هم به مقامات عاليه برساند. ( کنفرانس محافل ماسوني، 1884 م )
هدف ما اين است که دولت هايي بر پايه ي انکار خدا تأسيس کنيم. هدف ما اين است که جمهوري بدون مذهب و جهاني به پا سازيم. براي آن که بتوانيم، تشکيلات خانواده را به هم بزنيم، لازم است به اصول اخلاقي لگد بزنيم و يک نسل کاملاً بي دين، بي ناموس و بي اخلاق تربيت کنيم. ( از سخنراني ماسوني بزرگ، آقاي بيکزتو، 1921 م )
الحاد و شرک به خداوند، يکي از مفاخر اين حزب است. آنان مي گويند زنده باد، آن مردان دليري که در صف هاي نخستين به اصلاح دنياي خويش پرداختند و منتظر آخرت نشدند. به زودي افراد متدين را اعدام خواهيم کرد و بر عقايد باطل پيروز خواهيم شد. ( محفل ماسوني بزرگ، 1922 م )
هدف، تنها اين نيست که بر متدينان غالب شويم؛ بلکه هدف ما نابود ساختن آن هاست. ( مذکرات کنفرانس ماسوني جهاني، 1900 م )
تمام قوانين سياسي و اجتماعي را کنفرانس هاي ماسوني وضع مي کند. به زودي ماسونيسم، جاي اديان را مي گيرد و معابد آن ها مبدل به محفل هاي ماسوني خواهد شد. ( مشرق ماسوني اعظم )
افراد حزب ماسوني اکثريت، دستگاه حاکمه ي فرانسه را تشکيل مي دهند. ( کودو، وزير اسبق فرانسوي در کنفرانس 1964 م )
بزرگان و سال خورده ها را کنار گذاريد و نسل جوان را دريابيد. سعي کنيد جوانان و کودکان را به مجالس خود جلب کنيد تا تعاليم حزب را در کودکي بياموزند. ( از تعاليم ماسوني هاي آزاد )
انطباعات دوران کودکي، هرگز فراموش نمي شود و ما بايد افکار خود را در آن دوران به افراد تزريق و آن ها را دور از دين تربيت کنيم. ( از تعاليم « فيلني » ماسوني )
به روشني مي توان اهداف پليد اين فرقه را در بندهاي ياد شده مشاهده کرد. فراماسون ها به شيوه هاي مختلف به دنبال ترويج نگرش و تخريب انديشه هاي راستين اديان هستند. سينما يکي از عرصه هاي مهم براي دست يابي به اهداف پليد اين جريان است. در پايگاه اينترنتي يکي از لژهاي کانادا (5) مطلبي با عنوان « ماسون ها در هاليوود » (6) ارائه شده که برگرفته از سه مقاله در اين باره است. در اين نوشتار، اسامي بيش از يکصد نفر از فعالان عرصه هاي مختلف هنري در هاليوود، همراه با لژي که در آن عضويت دارند، بيان شده است. در ميان اين اسامي، افرادي همچون « بود ابوت » (7) کمدين امريکايي، « جوزفين بيکر » (8) خواننده و بازيگر امريکايي افريقايي، « هارولد لويد » (9) بازيگر، تهيه کننده و کارگردان امريکايي، « ريچارد پريور » (10) بازيگر، نويسنده و تهيه کننده ي امريکايي، « سيسيل بي دوميل » (11) کارگردان و تهيه کننده ي امريکايي، « ويکتور فلمينگ » (12) کارگردان امريکايي، « ويليام فاکس » (13) تهيه کننده، نويسنده و يکي از مؤسسان شرکت فاکس امريکا، « جک وارنر » (14) تهيه کننده و يکي از چهار مؤسس شرکت « برادران وارنر » و « ويليام وايلر » (15) کارگردان، تهيه کننده و بازيگر امريکايي آلماني و برنده ي سه جايزه ي اسکار بهترين کارگرداني ديده مي شود.
هم چنين پايگاه اينترنتي يکي ديگر از لژهاي فراماسونري (16) تحقيقي درباره فيلم هاي سينمايي که به طور مستقيم به نمادها، مناسک و آدابِ سازمان پرداخته اند، ارائه کرده است. در اين پژوهش از ميان 320 فيلم انتخاب شده به صورت غير تصادفي، 91 فيلم دربردارنده ي نمادها، مناسک و آداب فراماسونري بوده اند. (17)
اين دو مطلب اگر چه از جانب لژهاي فراماسونري است، مي تواند نشاني براي نفوذ اين جريان در سينما باشد. آثاري که مرتبط با آنان است را مي توان در چند گروه دسته بندي کرد. گروه نخست فيلم هايي هستند که شخصيت هاي داستاني فراماسون، لژها و گروه هاي منتسب به فراماسونري را در قالب داستان خود نشان مي دهند. اين آثار معمولاً به تمجيد فراماسونري را در قالب داستان خود نشان مي دهند. اين آثار معمولاً به تمجيد فراماسونري و فراماسون ها مي پردازند و آنان را خردمنداني با نفوذ در جهان معرفي مي کنند. در برخي آثار اين گروه، تمجيد از فراماسون ها آنان را در حد انديشمندان و دانشمندان بزرگ تاريخ بالا مي برد. جالب توجه است که در آثار اين گروه، ادعاهايي مبني بر فراماسون بودن شخصيت هاي مشهور و مطرح اجتماعي، سياسي و هنري نيز مي شود. فيلم هاي « شرلوک هلمز » ، (18) « آناتومي » ، (19) « چان گم شده است » (20) ، « المرگنتري » ، (21) «پايان دوران » ، (22) دو قسمت « گنجينه ي ملي » (23) و « اسپارتي » (24) را مي توان به عنوان نمونه براي اين گروه نام برد.
گروه دوم از فيلم هاي مرتبط با فراماسونري، شامل آثاري مي شود که به برخي مراسم و آيين هاي موجود در فراماسونري مي پردازند. اين گروه را مي توان به دو زيرگروه تقسيم کرد: دسته ي نخست فيلم هايي که برخي مراسم فراماسون ها را در لژها به تصوير مي کشند و اين امر داستان جزئي از فيلم است. فيلم هاي « رمز داوينچي » ، (25) « چشمان کاملاً بسته » (26) و « رازها » (27) نمونه هايي براي اين گروه به شمار مي روند.
اما دسته ي دوم فيلم هايي را شامل مي شود که مراسم و آيين ها را در قالبي متفاوت نشان مي دهند. به اين توضيح که فراماسون ها و لژها در ميان نيست و آيين و رفتاري مشابه با آن چه فراماسون ها در لژها انجام مي دهند، از سوي افراد غير ماسون رخ مي دهد. به ديگر سخن، نمونه ي مشابه آيين ماسوني در فيلم ديده مي شود. فيلم هاي « از ميان اقيانوس آرام » (28) و « ملک الموت » (29) نمونه هاي اين دسته اند.
گروه سوم از فيلم هاي اين موضوع، فيلم هايي است که به نمادها و نشانه هاي فراماسونري مي پردازند. ماسون ها به نمادها اهميت زيادي مي دهند و نماهاي بسياري در اين جريان به کار مي رود. نمادهايي که هر کدام معاني پيچيده و رمزگونه اي دارند. (30) آثار فراواني در قالب هاي مختلف، اين نمادها را به تصوير مي کشند و به جز معدودي از آثار، سخني از مفاهيم اين نمادها به ميان نمي آيد. علاوه بر فيلم هايي در گروه هاي پيشين گذشت که در آن ها نيز نمادها ديده مي شوند؛ آثاري همچون « آليس در سرزمين عجايب » ، (31) « پرنده » ، (32) « جنگ برادر » ، (33) « ارواح ميسيسيپي » ، (34) « توهمات دکتر پارناسوس » ، (35) « انجمن آقايان فوق العاده » ، (36) « تک ستاره » (37) و « مردي که مي خواست سلطان باشد » (38) را مي توان نمونه هاي اين گروه دانست.
در برخي از آثار اين گروه، فراماسون بودن شخصيت داستاني از طريق انگشتر و حلقه اي دانسته مي شود که در دست فرد است. اين حلقه معمولاً به يکي از مهم ترين نمادهاي فراماسونري منقوش است. فيلم هايي نظير « بيگانگان » ، (39) « گنگستر امريکايي » ، (40) « دامينو » ، (41) « مرد » (42) و « شب از آن ماست » (43) را مي توان در اين دسته پي گيري کرد.
گروه آخر از فيلم هايي که با موضوع فراماسونري ارتباط دارند، در داستان خود از گروهي به نام « ايلوميناتي » (44) سخن مي گويند. مضمون فيلم هايي که به نگرش موجود در « ايلوميناتي » مي پردازند به دو گونه تقسيم مي شوند: دسته اي از اين آثار فقط به ترويج و تبيين نگرش اين جريان مي پردازند بدون آن که نامي از آن برده شود؛ ولي گروهي از آثار نيز علاوه بر پرداختن به نگرش آنان، در داستان، اشاره اي مستقيم به اين گروه دارند که نمونه هايي از آن خواهد آمد.
فيلم « فرشتگان و شياطين » (45) زماني را به تصوير مي کشد که رهبر کاتوليک هاي جهان از دنيا رفته و اين امر، مشکلاتي در ساختار واتيکان ايجاد کرده است. در همين زمان « ضد ماده » در يک پروژه ي تحقيقاتي ساخته مي شود و ايلوميناتي ها يکي از نمونه هاي آن را سرقت مي کنند. اين گروه به اين وسيله واتيکان را تهديد به انفجاري بزرگ مي کنند و جنايت هاي مختلفي به عنوان علامتي براي حضورشان انجام مي دهند. آنان معتقدند واتيکان بر پايه ي دروغ ها و محافظه کاري هايي بنا شده است که اکنون وقت برملا شدن آن ها است و قصد ايجاد تغيير اساسي در ساختار آن دارند.
فيلم « لاراکرافت: مهاجم مقبره » (46) اين گروه را به گونه اي ديگر معرفي مي کند. در داستان فيلم، گفته مي شود که ايلوميناتي ها از اسراري باستاني باخبرند که علم به اين اسرار، باعث ايجاد قدرتي براي انسان مي شود که مي تواند زمان را به کنترل خود درآورد و در آن تصرف کند. ابزاري باستاني در مقبره اي مدفون است که به دست آورنده ي آن ها مي تواند به چنين قدرتي برسد. در اين فيلم ايلوميناتي ها رازدار اسرار مهم هستي به شمار مي روند و اين، نشاني از قدرت آنان است.
ايلوميناتي را مي توان يکي از زيرشاخه هاي فراماسونري دانست. در ادامه توضيحاتي درباره اين جريان مي آيد. (47) « ايلوميناتي » واژه اي لاتين به معناي « آگاهان » ، « روشن فکران » ، « روشن بنيان » و « سرآمدان » است. ايلوميناتي ها در شکل کنوني خود از سال 1776 م شروع به فعاليت کردند. در اين تاريخ، فردي مسيحي به نام « آدام وايسهاوپت » (48) فرقه ي ايلوميناتي را در « باوير » آلمان بنيان نهاد. در آن دوران، پروژه ي ايلوميناتي ها تغيير کامل و بنيادين جهان از طريق نابودي قدرت نظام هاي سلطنتي را شامل مي شد که در آن زمان، مانعي بر سر راه پيشرفت جامعه و انديشه ها به شمار مي آمدند. از ديدگاه ايلوميناتي ها، دموکراسي سياسي وسيله اي بيش نيست و به هيچ وجه نمي تواند يک « هدف » انگاشته شود. از نظر آن ها، جماعت مردم به طور طبيعي جاهل و احمق و بالقوه تندخو و زودخشم است. بنابراين نخبگاني آگاه و روشن بين بايد جهان را هدايت کنند. بدين سان، اعضاي اين گروه به مرور زمان از « توطئه گراني خراب کار » به « سلطه گراني بي رحم » تبديل شده اند که هدف اصلي و اساسي شان حفظ قدرت و استيلاي خود بر مردم است.

پي‌نوشت‌ها:

1- Freemasonry
2- ر.ک: خاتمي، محمد، فراماسونري، صص 13-59 .
3- پروتکل 4 .
4- نجفي يزدي، سيدحسين، پروتکل دانشوران يهود، صص 24-29 .
5- Unity Lodge 710 G.R.C .
6- Masons in Hollywood, www. Unitylodge. Ca.
7- Bud Abbott
8- Josephine Baker
9- Harold Lloyd
10- Richard Pryor
11- Cecil B.DeMille
12- Victor Fleming
13- William Fox
14- Jack Warner
15- William Wyler
16- Grand Lodge of British Columbia and Yukon
17- Masonic references in cinema, www. Freemasonry. Bcy. Ca.
18- Sherlock Holmes
19- Anatomy
20- Chan Is Missing
21- Elmer Gantry
22- End of Days
23- National Treasure
24- Spartan
25- The Da Vinci Code
26- Eyes Wide Shut
27- Secrets
28- Across the Pacific
29- The Exterminating Angel
30- ر.ک: جمعي از نويسندگان، فراماسونري و يهود، صص 133-154 .
31- Alice in Wonderland
32- Bird
33- Brother’s War
34- Ghosts of Mississippi
35- The Imaginarium of Doctor Parnassus
36- The League of Extraordinary Gentlemen
37- Lone Star
38- The Man Who Would Be King
39- Aliens
40- American Gangster
41- Domino
42- The Man
43- We Own the Night
44- Iluminati
45- Angels & Demons
46- Lara Croft: Tomb Raider
47- ر.ک: نژند، مژگان، جهان را چه کساني اداره مي کنند؟ ، روزنامه ي کيهان، شماره ي 19423 (88/5/8) و پايگاه اينترنتي دانش نامه ي آزاد و يکي پديا، مدخل « روشن ضميران » .
48- Adam Weishaupt

منبع مقاله :
امين خندقي، جواد؛ (1391)، سينماي سياسي، سياست سينمايي، قم: ولاء منتظر(عج)، چاپ اول



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط