در تعريف علم تفسير گفته اند: علمي است که از معني قرآن به حسب طاقت بشري و به حسب آنچه قواعد عربيت اقتضا مي کند، بحث مي کند. در تعريف ديگر گفته اند: علمي است که از احوال الفاظ سخن خدا از آن حيث که بر مراد خداي تعالي دلالت مي کند، سخن مي گويد (1). سيد شريف جرجاني تعريف دقيق تري آورده است و گويد: « تفسير در اصل به معني کشف و اظهار کردن است و در شرح، توضيح معني آيه و بيان شأن نزول و قصه و سببي است که آيه در آن باب نازل شده، به لفظي که دلالت آن دلالت ظاهره باشد. مبادي تفسير عبارت است از علوم عربيه، اصول کلام، اصول فقه و علم جدل و علوم گوناگون ديگر و غرض از تحصيل اين علم، عبارت است از شناخت معاني نظم قرآن و فايده ي آن توانايي بر استنباط احکام شرعي به وجه صحيح است. موضوع آن کلام خداي تعالي، و غايت آن دست يافتن به سعادت دنيوي و اخروي، و شرف آن به اعتبار شرف موضوع آن است (2).
از ميان صحابه، که بيشتر به علم تفسير مربوط اند عبارتند از: خلفاي چهارگانه و ابن مسعود، ابن عباس و ابي بن کعب و زيد بن ثابت و ابوموسي اشعري اما از بين خلفاي چهارگانه، که عمدتاً از وي در تفسير روايت شده، علي بن ابيطالب (عليه السلام) است و از سه ديگر مطلب بسيار کمي نقل شده است (3). از مفسران تابعي دو گروه بيشتر شهرت دارند: اصحاب ابن عباس و اصحاب ابن مسعود. اصحاب ابن عباس بيشتر علماي مکه هستند و اصحاب ابن مسعود بيشتر علماي کوفه. پس از اين دوره، جماعتي به تفسير قرآن به شيوه ي متداول پرداختند و اسانيد را حذف کردند. بعد از اين افراد ابواسحاق الزجاج ( 241-311 ق ) و ابوعلي فارسي ( 288-377 ق ) بود که هر دو، دقيق و ثقه بودند و پيروان بعدي به اقوال آنها اعتماد داشتند. اما رفته رفته با پيدايش علوم گوناگون صرف، نحو، حديث و علم اخبار و کلام و فلسفه، چنان شد که هر کس درباره ي قرآن تفسير مي نوشت، ذوق خود را بر آن تحميل مي کرد (4).
تفسير قرآن در واقع « ام العلوم » قرآن پژوهي است. به اعتقاد پژوهشگران، اولين مفسر، شخص پيامبر اسلام است، سپس حضرت علي (عليه السلام) که علاوه بر رواياتي که از ايشان نقل شده، نهج البلاغه مملو از کلماتي است که پرده از روي بسياري از آيات قرآن برمي دارد. به حضرت علي (عليه السلام) اثري منسوب است به نام تفسير ستين نوعاً من علوم القرآن. به امامان ديگر نيز تفسيرهايي منسوب است (5).
علما براي تفسير شرايطي بيان کرده اند و گفته اند مفسر بايد پانزده علم را به خوبي بداند. اين علوم عبارتند از: لغت، نحو، صرف، اشتقاق، معاني و بيان و بديع ( علوم بلاغت )، قرائت، اصول دين، اصول فقه، اسباب نزول، ناسخ و منسوخ، فقه، حديث و علم موهبتي است از جانب خدا ( که خدا به هر کس به آنچه مي داند عمل کند، مي دهد ). در تقسيمات علم تفسير چنين گفته اند: در آغاز آن را بر سه قسم تقسيم کرده اند: اول علمي که احدي را به آن اطلاعي نيست و آن معرفت کنه ذات و حقايق اسماء پروردگار است؛ دوم آنچه نبي از آن مطلع است و آن از قبيل اوائل سور است؛ و سوم علومي که خدا به پيامبر تعليم داده و امر به تعليم مردم هم نموده است. اين قسم آخر بر دو قسم است: بخشي از آن را، چون علم ناسخ و منسوخ و اسباب نزول و قرائات و لغات و قصص امم ماضيه و امور مربوط به قيامت و معاد جز از طريق سمع نمي توان دريافت و بخش دوم آن چيزي است که از طريق نظر و استدلال مي توان فراگرفت. بخش دوم باز به دو قسم تقسيم مي شود: اول آنچه در جواز آن اختلاف است و آن تأويل متشابهات در صفات است و قسم دوم که در جواز آن اختلافي نيست و آن استنباط احکام اصليه و فرعيه است. غير از اينها تفسير به رأي است که جائز نيست و از آن نهي شده است. تفسير به رأي نيز بر پنج قسم است: اول، تفسير بدون داشتن شرايط تفسير، دوم، تفسير متشابهاتي که جز خدا آن را نمي داند، سوم، تفسير مطابق با مذهب و رأي شخصي، چهارم تفسير به قطع و يقين به اينکه بگويي نظر خدا اين است و جز اين نيست و پنجم تفسير از روي هوا و استحسان (6).
از مفسران بزرگ، در عصر دوم عباسي بايد از ابوجعفر محمد بن جرير طبري ( 310 ق ) صاحب جامع البيان في تفسير القرآن ياد کرد که در آن طبري ترجيح يک قول را بر قول ديگر بيان مي کند. پس از طبري جماعت زيادي از مفسران پيدا شدند از جمله نقاش موصلي ( م 351 ق ) که صاحب شفاء الصدور است. از تفاسير مهم قرون چهارم و پنجم بايد از تفاسير شيعي زير ياد کرد:
1. امالي سيد مرتضي ( 355-436 ق ) که اگرچه تفسير همه ي قرآن نيست، ولي مجالس گوناگوني است که در آنها تفسير و تأويل بعضي از آيات آمده است و به مذهب عدل توجه داشته و از مسائل کلامي ياد کرده است. اين تفسير در دو مجلد در سال 1372 در « دارالاحياء الکتب العربيه » مصر چاپ شده است. 2. التبيان في تفسير القرآن از شيخ الطائفه ابوجعفر محمد بن حسن طوسي ( 385-460 ق ) که از بزرگان فقها و محدثان شيعي و شاگرد شيخ مفيد بود و پس از وفات او به سيد مرتضي پيوست و حدود 33 سال شاگرد و مصاحب او بود (7).
از ديگر تفسيرهاي شيعي قرن چهارم مي توان از کتب زير ياد کرد:
تفسير ابن ابي الثلج ( ابوبکر محمد بن احمد بن محمد بن عبدالله کاتب بغدادي، م 325 ق )، ابن نديم گفته است او مردي فاضل و باتقوي و ثقه و کثيرالحديث بود.
تفسير ابن النجار از عيسي بن داوود النجار کوفي ( م 333 ق )، او راوي امام کاظم بود و تفسير ابن ابي شعبه ( م 333 ق ). ابوالعباس بن عقده زيدي جارودي ( م 333 ق ) حافظ مشهور که سيصد هزار حديث به ياد داشته است. او تفسيري به روايت اهل بيت نگاشت. عبدالعزيز بن يحيي جلودي بصري ( م بعد از 330 تا 336 ق ) تفسير او به نام الجلودي معروف است. او دو تفسير داشته است. در يکي همه از علي (عليه السلام) و در ديگري از ابن عباس روايت کرده است. ابوبکر الصولي، محمد بن يحيي ( م 330 تا 336 ق ) اديب مشهور، تفسير ابوعلي فارسي ( حسن بن علي بن احمد فَسَوي فارسي ( م 377 ق ). او از طريق ادبي آيه را تفسير و حکم استدلالي مي دهد. البستان از اسماعيل السمان معاصر سيد مرتضي و شيخ طوسي در ده جلد. محمد بن حسن بن احمد بن وليد قمي ( م 343 ق ) که در ميان اهل قم بسيار عظمت داشته است. ابوعبدالله محمد بن عباس بن علي بن مروان معروف به ابن حجام، او سه کتاب در تأويل داشت و محدثي کاملاً ثقه و کثيرالحديث بود. تفسير الکبير به او منسوب بود.
محمد بن ابراهيم بن جعفر صاحب تفسير نعماني است. احمد بن محمد بن حسين بن حسن بن دول قمي ( 350 ق ) که به نقل نجاشي، داراي چند تأليف بوده است. عبدالرشيد حسين بن محمد استرآبادي در قرن چهارم، او علاوه بر تفسيري با نام تأويل الآيات، صاحب کتاب مناقب النبي و الائمه بوده است و علي بن احمد کوفي ( م 352 ق ) صاحب تفسيري ناتمام است. محمد بن علي بن عبدک جرجاني ( م بعد از 360 ق ) بنا به نقل شيخ طوسي و عماني تفسير او ده جلد بوده است. علي بن حسين بن بابويه قمي ( 381 ق ) صاحب تفسير الصدوق است.
تفسير الرماني ( م 386 ق ) که داراي کتب متعدد درباره ي قرآن و تفسير آن است.
در قرن پنجم:
سيد رضي، محمد بن حسين ( 406 ق ) صاحب حقايق التنزيل و دقائق التأويل است که به سال 402 تأليف نمود؛ شيخ مفيد محمد بن محمد بن نعمان بغدادي ( 413 ق ) صاحب البيان في تأليف القرآن يا في انوار علوم القرآن؛ شريف مرتضي، علي بن حسين موسوي علم الهدي ( م 436 ق ) صاحب امالي که نقل آن گذشت؛ تفسير ابويعلي جعفري نيمه ي اول قرن پنجم، جانشين شيخ مفيد متکلم و فقيه؛ تفسير ابوالفتح ديلمي در چهار جلد و داراي « بيان غرائب قرآن و علوم آن » بود؛ تفسير نجاشي، ابوالعباس احمد بن علي بن احمد بن عباس ( 450-462 ق )؛ تفسير ابي مسلم ( اصفهاني قديم )؛ محمد بن علي بن محمد بن حسن اصفهاني ( م 459 ق )، تفسيري در 20 جلد داشت. ابوالحسن علي ابن القاسم زيد بيهقي ( م 465 ق ) صاحب تفسير بيهقي؛ ابوالحسن علي بن احد محمد بن و احد نيشابوري ( م 486 ق ) که سه تفسير نوشت: البسيط در شانزده جلد، الوسيط در چهار جلد و الوجيز در يک جلد (8).
[1] ابن بَنّا، ابوعلي حسن بن احمد بن عبدالله بن بناء بغدادي حنبلي
نام: حسن
نام پدر: احمد
کنيه و لقب: ابوعلي
اسم اشهر: ابن بنّا
سال و محل تولد: 396 ق، بغداد
سال و محل وفات: 471 ق [ن.م]
مذهب و شريعت: حنبلي
رشته ي علمي و تخصص: علوم قرآني، حديث و فقه
استادان: ابوالحسن حمامي، قاضي ابويعلي بن فرّاء حنبلي و ابوالفضل تميمي
سرگذشتنامه:
ابن بنّا را داماد علي بن حسن قرميسيني دانسته اند. کار و تحقيقات ابن بنا از علوم قرآن، حديث، فقه و کلام فراتر رفت و در تاريخ، زندگي نامه، خطابه، لغت، علم تربيت و تعبير رؤيا نيز وارد شد. ابن بنا در مسائل معين فقهي با ديگر فقيهان حنبلي اختلاف نظر داشت.آثار:
يادداشت هاي روزانه ي ابن بنا، رسالة في السکوت، فضل التهليل و ثوابه الجزيل.منابع و مآخذ:
دائرة المعارف بزرگ اسلامي، 3 / 139-139.[2] ابن جُحام، ابوعبدالله محمد بن عباس بن علي بن مروان بن ماهيار
نام: محمد
نام پدر: عباس
کنيه و لقب: ابوعبدالله، بزاز
اسم اشهر: ابن جحام
سال و محل تولد: 4 ق [ن.م]
سال و محل وفات: [ن.م]
مذهب و شريعت: شيعه
رشته ي علمي و تخصص: تفسير، حديث و فقه
استادان: ابن جحام نزد کساني چون ابن عُقده، محمد بن جعفر رزاز، حسن ابن محمد بن جمهور عمي، احمد بن ادريس قمي، علي بن سليمان زُراري، محمد بن همام اسکافي، محمد بن جرير طبري، محمد بن عثمان بن ابي شيبه و محمد بن قاسم بن سلام و ديگر بزرگان آن عصر تحصيل و استماع حديث کرده است.
شاگردان: هارون بن موسي تلعکبري
سرگذشتنامه:
از زندگي ابن جُحام چيزي دانسته نيست و حتي تاريخ ولادت و درگذشت و همچنين خاستگاه وي نيز نامعلوم است. هارون بن موسي تلعکبري در سال 328 ق از ابن جُحام سماع حديث کرده و به دريافت اجازه نائل شده است، از اينرو مي توان دريافت که درگذشت ابن جُحام پس از اين تاريخ بوده است. نجاشي علاوه بر اينکه ابن جُحام را دو بار توثيق کرده، براي وي تعبير کثير الحديث را نيز به کار برده است. علامه حلي و حسن بن علي حلي نيز او را توثيق کرده اند.آثار:
المقنع در فقه الاصول، الاوائل، التفسير الکبير، قرائة اميرالمؤمنين، قرائة اهل البيت، الناسخ و المنسوخ و تأويل مانزل في النبي و آله.منابع و مآخذ:
دائرة المعارف بزرگ اسلامي، 3 / 216.[3] ابوبکر سجستاني، محمد بن عزيز
نام: محمد
نام پدر: عزيز
کنيه و لقب: ابوبکر
اسم اشهر: ابوبکر سجستاني
سال و محل تولد: [ن.م] سيستان
سال و محل وفات: حدود 330 ق [ن.م]
مذهب و شريعت: مسلمان
رشته ي علمي و تخصص: تفسير و ادب
استادان: درباره ي مشايخ وي گزارشي در دست نيست، تنها مي دانيم که او در تأليف غريب القرآن از ارشادات ابن انباري سود جسته است و ابن خالويه او را از شاگردان وي شمرده است.
سرگذشتنامه:
درباره ي زندگي وي تقريباً چيزي دانسته نيست. از نسبت سجستاني چنين برمي آيد که اصل او از سيستان بوده و در بغداد مي زيسته است. به گفته ي ذهبي « وي تا حدود 330 ق در قيد حيات بوده است، اما ابن نجار درباره ي تاريخ درگذشت او سکوت کرده است ». از راويان ابوبکر سجستاني سه تن را مي شناسيم که غريب القرآن را از او روايت کرده اند: ابواحمد عبدالله بن حسين بن حسنون سامري، ابوعمر عثماني بن احمد بن سمعان رزار و ابوعبدالله بن محمد ابن بطه ي عُکبري.آثار:
تنها اثري که از ابوبکر سجستاني مي شناسيم، کتاب غريب القرآن اوست که در برخي نسخ نزهة القلوب ناميده شده است. غريب القرآن از همان سده ي 4 ق بعنوان اثري معتبر در اين رشته به شمار آمده و از آن پس نيز همواره يکي از نام آورترين آثار در اين زمينه بوده است.منابع و مآخذ:
دائرة المعارف بزرگ اسلامي، 5 / 254.[4] ابوعبدالله رودباري، احمد بن عطاء بن احمد
نام: احمد
نام پدر: عطاء
کنيه و لقب: ابوعبدالله
اسم اشهر: ابوعبدالله رودباري
سال و محل تولد: احتمالاً رودبار بغداد
سال و محل وفات: 369 ق [صور]
رشته ي علمي و تخصص: علوم قرآني و حديث
استادان: وي از طريق علي بن عبدالله قائني از امام جعفر صادق (عليه السلام) روايت حديث کرده است و از ابوبکر بن ابي داوود سجستاني و يوسف بن يعقوب و کسان ديگر نيز روايت کرده است.
سرگذشتنامه:
نسبت وي به رودبار بغداد است و نشو و نماي وي در بغداد بود و روزگار درازي در آنجا بسر برد، اما بعداً به صور از بلاد شام رفت و بازمانده ي عمر را در آنجا گذرانيد. ابوعبدالله در ظاهر به صورت قُرّايان بود.آثار:
امالي که شامل 3 مجلس است، الخلع، ادب الفقير و الوصية.منابع و مآخذ:
دائرة المعارف بزرگ اسلامي، 683-5 / 684؛ خطيب بغدادي 4 / 336.[5] ابويوسف قزويني، عبدالسلام بن محمد بن يوسف بن بُندار
نام: عبدالسلام
نام پدر: محمد
کنيه و لقب: ابويوسف
اسم اشهر: ابويوسف قزويني
سال و محل تولد: 393 ق، قزوين
سال و محل وفات: 488 ق، بغداد
مذهب و شريعت: معتزلي
رشته ي علمي و تخصص: تفسير
استادان: ابوعمر بن مهدي فارسي، ابوالقاسم بن کج، پدرش، قاضي عبدالجبار، ابوالحسين قدوري و ابومحمد عبيدالله بن محمد نيشابوري
شاگردان: ابوغالب احمد بن حسين بن بناء، ابومحمد هبة الله بن طاووس، ابوعبدالله محمد بن فضل فراوي، ابوالقاسم بن سمرقندي، اسماعيل بن محمد تيمي، ابوسعد بن بغدادي و ابوالبرکات بن انماطي.
سرگذشتنامه:
ابويوسف پيش از آنکه قزوين را به قصد سفرهاي علمي ترک کند، از پدرش بهره برد و سپس در ري نزد قاضي عبدالجبار، کلام معتزلي آموخت و از وي حديث شنيد و در بغداد از جمله مشايخي که نزد آنان به تحصيل و استماع حديث پرداخت، ابوالحسين قدوري عالم حنفي مشهور بود که از وي فقه هم آموخت و از گفته هايش يادداشت هايي برداشت. آنگاه به شام سفر کرد و بعد از 438 ق در طرابلس با ابن براج فقيه بلندپايه ي امامي ملاقات کرد، همچنين با ابوالعلاء معرّي ظاهراً در معرّه ديدار کرد و در حرّان از ابوالقاسم زيدي حديث شنيد. سپس به مصر رفت و در آنجا حدود 40 سال اقامت گزيد. آنگاه به بغداد بازگشت، در حاليکه کتاب هاي بسياري با خود به همراه داشت. وي در 477 ق در آنجا به نقل حديث پرداخت. ابويوسف در بغداد درگذشت و در گورستان خيزران در نزديکي مقبره ي ابوحنيفه به خاک سپرده شد.منابع و مآخذ:
دائرة المعارف بزرگ اسلامي، 6 / 450.[6] حسن بن عبدالله بن مرزبان
نام: حسن
نام پدر: عبدالله
کنيه و لقب: ابوسعيد
اسم اشهر: سيرافي / شيخ الشيوخ
سال و محل تولد: [ن.م]
سال و محل وفات: 368 ه، بغداد
مذهب و شريعت: حنفي
رشته ي علمي و تخصص: علوم قرآني، ادب، لغت، شعر، رياضيات، کلام، فقه، حديث و خط ( خوشنويسي )
استادان: ابن السراج و ابن دريد
مناصب و مقام ها: قضاوت مذهب ابوحنيفه
سرگذشتنامه:
از اکابر علوم عربيه در نحو، لغت، شعر، رياضيات، فقه، حديث و علوم قرآني است. تمام فنون يادگرفته را در بغداد تدريس مي کرده و مدت پنجاه سال موافق مذهب ابوحنيفه با کمال درستکاري قضاوت نموده و فتوي داده و بر حکم و قضاوت خود اصلاً اجرتي نگرفته، بلکه اصلاً چيزي از کسي قبول نکرده و با دسترنج عمل کتابت امرار معاش مي کرد، او خط بسيار خوبي داشته و همه روزه ده ورق به اجرت ده درهم که مقدار مصارف ضروريات او بوده مي نوشته و پيش از نوشتن آن ده ورق به مجلس درس و قضاوت حاضر نمي شد. در تمامي آن پنجاه سال مقام قضاوت که مقامي سراپا تهمت است، اصلاً مورد طعن و ايرادي نبوده و خرده اي بر وي نگرفتند و علاوه بر مراتب علميه، بسيار عابد و زاهد بود و چهل سال روزه گرفته است. گويند او تأسف بسياري بر ايام جواني خوردني و هرگاه يکي از اقران خود را ديدي که زودتر پير شده تسليت يافتي.آثار:
اخبار النحاة البصريين، الاقناع، الفات القطع و الوصل، دريديه، شرح مقصوره ي ابن دريد، صنعة الشعر و البلاغة، طبقات النحاة، المدخل الي کتاب سيبويه و الوقف و الابتداء.منابع و مآخذ:
ريحانة الادب، 2 / 274.[7] حسن بن محمد بن حبيب واعظ
نام: حسن
نام پدر: محمد
کنيه و لقب: ابوالقاسم
اسم اشهر: نيشابوري
سال و محل تولد: [ن.م]
سال و محل وفات: 460 ه [ن.م]
مذهب و شريعت: مسلمان
رشته ي علمي و تخصص: تفسير، قرائت، تاريخ و ادب
سرگذشتنامه:
موافق آنچه در صفحه ي اول کتاب عقلاء المجانين به واسطه ي ياقوت حموي از عبدالغافر نقل شده، او اديبي است نحوي، واعظ، قاري، مورخ، مفسر، و در غزوات و قصص و سير با خبر و در علوم قرائت و معاني قرائات مختلف، امام عصر خود بوده و در آن علم شريف و علوم ادبيه مصنفاتي برآورده و براي عوام موعظه و براي اهل علم تدريس مي کرده و علم بسياري در نيشابور به جهت او انتشار يافته است.آثار:
تفسير القرآن مجيد.آثار چاپي:
عقلاء المجانين.منابع و مآخذ:
ريحانة الادب، 4 / 261.[8] محمد بن ابي احمد حسين طاهر بن موسي بن محمد بن موسي بن ابراهيم مجاب ابن امام موسي بن جعفر صادق
نام: محمد
نام پدر: ابي احمد حسين طاهر
کنيه و لقب: ابوالحسن، رضي
اسم اشهر: سيد رضي / ذوالحسبين / شريف رضي
سال و محل تولد: 359 ه، شنط
سال و محل وفات: 406 ه، بغداد
مذهب و شريعت: شيعه امامي
رشته ي علمي و تخصص: علوم قرآني و تفسير، ترجمه، شعر، ادب و حديث
استادان: شيخ ابواسحاق ابراهيم بن احمد بن محمد طبري، ابن السيرافي نحوي، ابوالفتح عثمان بن جني، علي بن عيسي ربعي، ابوعبدالله محمد بن عمران، قاضي عبدالجبار معتزلي بغدادي، ابوحفص کتاني، عمر بن ابراهيم بن احمد قاري و شيخ مفيد.
مناصب و مقام ها: اميرالحاج و نقيب النقباء
سرگذشتنامه:
سيد رضي انجب سادات عراق و ابدع زمان بوده است. سيد بعد از وفات پدر خود اميرالحاج و نقيب النقباء و مرجع تظلمات بوده، بلکه در حال حيات پدر نيز در سال 380 ه در 21 سالگي، انجام وظايف مناصب مذکوره، به عهده ي او مفوض گشته و از کثرت شهامت و عزت نفس از هيچکس صله و جايزه قبول نکرده است و جايزه هاي آل بويه را نيز با آن همه مبالغه و اصراري که داشته اند، رد کرد. در حوالي 10 سالگي شروع به گفتن شعر کرد به اشعر طالبيين و اشعر قريش يا به اشعر عرب موصوف بوده، نسب او با پنج واسطه به امام موسي بن جعفر (عليه السلام) مي رسد.آثار:
اخبار قضاة بغداد، منتخب شعر ابن الحجاج، انشراح الصدر « منتخب اشعار »، تعليق الايضاح، تعليق خلاف الفقهاء، تفسير القرآن، تلخيص البيان عن مجازات القرآن، الحسن من شعر الحسين، زيادات في شعر ابي تمام، طيب الخيال، مادار بينه و بين ابي اسحاق الصابي من الرسائل، مجازات الآثار النبويه، مجازات الحديث، مختار شعر ابي اسحق صابي، نهج البلاغه و الخصائص ( خصائص الائمة ).آثار چاپي:
حقائق التنزيل ( 1355 ه ) در نجف اشرف، ديوان شعر در مصر، بيروت و بمبئي، مجازات الآثار النبويه ( 1328 ه ) و نهج البلاغه.منابع و مآخذ:
ريحانة الادب، 259/2.[9] ابوالحسن رماني، علي بن عيسي بن علي
نام: علي
نام پدر: عيسي
کنيه و لقب: ابوالحسن [ن.م]
اسم اشهر: ابوالحسن رماني
سال و محل تولد: 296، بغداد
سال و محل وفات: 382 / 384
مذهب و شريعت: مسلمان
رشته ي علمي و تخصص: ادب، کلام، علوم قرآني و تفسير
استادان: ابوبکر بن اريد و ابوبکر بن سراج
شاگردان: ابوالقاسم تنوخي و ابومحمد جوهري
سرگذشتنامه:
گويند او را تفسيري بر قرآن کريم است. او يکي از افاضل و مشاهير ائمه ي نحويين و متکلمين بغداد و عالمي کثير التأليف و مفنن در علوم کثيره از فقه، قرآن، نحو، کلام و ادب است.آثار:
در ادب: شرح سيبويه، نکت سيبويه، اغراض سيبويه، المسائل المفرده من کتاب سيبويه، شرح المدخل للمبرد، شرح مختصر الجرمي، شرح المسائل للاخفش و آن دو شرح است کبير و صغير، شرح الالف و اللام للمازني، شرح الموجز لابن سراج، التصريف، الهجا، الايجاز در نحو، المبتدا در نحو، اشتقاق الصغير، اشتقاق الکبير، الالفات في القرآن، اعجاز القرآن، شرح کتاب الاصول لابن سراج.منابع و مآخذ:
دهخدا، 1 / 437 و 11 / 19222.[10] محمد بن ابراهيم بن عمر يا عمران بن موسي
نام: محمد
نام پدر: ابراهيم
کنيه و لقب: [ن.م]
اسم اشهر: حوزي
سال و محل تولد: [ن.م]
سال و محل وفات: 354 ق [ن.م]
مذهب و شريعت: مسلمان
رشته ي علمي و تخصص: ادب و علوم قرآني
استادان: محمد بن دريد و جعفر بن درستويه
منابع و مآخذ:
ريحانة الادب، 1 / 203.[11] واحدي، علي بن احمد بن محمد بن علي بن متويه ي متوي نيشابوري
نام: علي
نام پدر: احمد
کنيه و لقب: ابوالحسن
اسم اشهر: واحدي
سال و محل تولد: [ن.م]
سال و محل وفات: 468 يا 465 ه، نيشابور
مذهب و شريعت: مسلمان
رشته ي علمي و تخصص: ادب و تفسير
استادان: ثعلبي
آثار:
الاعراب في علم الاعراب، البسيط في التفسير، تفسير قرآن، شرح الاسماء الحسني، شرح ديوان متنبي، کتاب المغازي و نفي التحريف عن القرآن الشريف.آثار خطي:
الوجيز و الوسيط.منابع و مآخذ:
ريحانة الادب، 4 / 265.[12] سليمان بن احمد بن ايوب بن مطير لخمي
نام: سليمان
نام پدر: احمد
کنيه و لقب: ابوالقاسم
اسم اشهر: طبراني، مسند الدنيا
سال و محل تولد: 260 ه، طبريه ي شام
سال و محل وفات: 360 ه، اصفهان
مذهب و شريعت: شيعه
رشته ي علمي و تخصص: حديث و علوم قرآني
سرگذشتنامه:
او از مشاهير محدثين و حفاظ عامه است که حافظ عصر خود بوده و براي تحصيل از بلاد شام به عراق، حجاز، مصر و بلاد جزيره مسافرت و سي و سه سال سياحت و از هزار تن از مشايخ استماع حديث نمود. او سي سال بر روي حصير خفت و به جمع و حفظ اخبار بسيار موفق شد و عاقبت در اصفهان توطن کرد. ابونعيم اصفهاني و جمعي ديگر از مشايخ، حديث از وي روايت مي کنند. و در روز شنبه بيست و هشتم شهر ذي القعده يا شوال 360 هجري در صد سالگي در همانجا وفات يافت و به خاک سپرده شد.آثار:
تصنيفات نافعه که اشهر و انفع آنها معجم اوسط، معجم صغير و معجم کبير در اسامي صحابه مي باشند.منابع و مآخذ:
ريحانة الادب، 3 / 15.[13] ابواسحاق کازروني، ابراهيم بن شهريار بن زاران فرخ بن خورشيد
نام: ابراهيم
نام پدر: شهريار
کنيه و لقب: ابواسحاق، شيخ مرشد
اسم اشهر: شيخ مرشد
سال و محل تولد: 352 ق، نورد کازرون
سال و محل وفات: 426 ق، نورد کازرون
مذهب و شريعت: مسلمان
رشته ي علمي و تخصص: عرفان، شعر، تفسير و حديث
سرگذشتنامه:
ابواسحاق در نورد کازرون متولد شد. پدر و مادر وي از زرتشتياني بودند که پيش از ولادت او اسلام آورده بودند. خانواده ي ابواسحاق بسيار تنگدست بودند و از او مي خواستند که براي تأمين معاش پيشه اي بياموزد، اما چون اشتياق او به فراگرفتن قرآن بسيار بود، عاقبت پدر و مادر و جدش پذيرفتند که او سحرگاهان پيش از رفتن به کار به درس قرآن رود. ابراهيم پس از تحصيل مقدمات علوم و مصاحبت با برخي از مشايخ فارس، بر آن شد که طريقت يکي از سه شيخ پرآوازه ي آن عصر را برگزيند و عاقبت از آن ميان به طريقت ابن خفيف روي آورد. روايت مسلمان شدن 24000 نفر از مردم کازرون به دست او اگرچه اغراق آميز مي نمايد، اما حاکي از محبوبيت وي در ميان پيروان اديان ديگر است. ابواسحاق در 388 ق همراه ابوبکر عباداني به سفر حج رفت و در راه نزد مشايخ و دانشمندان بصره، مدينه و مکه از جمله ابوالحسن علي بن عبدالله بن جهضم همداني به استماع حديث پرداخت و در مراجعت از مکه نيز همراه شيخ خويش، حسين اکابر بود. ابواسحاق مريدان بسيار داشت. محمود بن عثمان فهرستي طولاني از اسامي ايشان درآورده است. وي در ميان وزيران و منصبان نيز دوستداران و مريداني داشت، چنانکه اميرابوالفضل بن بويه ي ديلمي از جمله ي ايشان بود. ابواسحاق در پي بيماري سختي که چهارماه ادامه يافت، در نورد کازرون درگذشت. کراماتي که در زمان حيات و نيز پس از مرگ وي به او نسبت داده اند،حاکي از اعتقاد عامه ي مردم به اوست.خواجوي کرماني مثنوي روضة الانوار را در مرقد ابواسحاق سرود. همچنين تربت شيخ را « ترياق اکبر » گفته اند. ابواسحاق خود از نفوذ معنوي خويش آگاهي داشت. چنانکه گويند وصيت کرده بود که، « هرگاه شما را حادثه اي پيش آيد، تعرض به صندوق تربت من کنيد تا آن بليّه مندفع گردد ».
منابع و مآخذ:
دائرة المعارف بزرگ اسلامي، 171-5 / 172.[14] ابراهيم بن نجيح
نام: ابراهيم
نام پدر: نجيح
کنيه و لقب: ابوالقاسم، الکوفي
اسم اشهر: [ن.م]
سال و محل تولد: [ن.م]، [کوفه]
سال و محل وفات: 313 ه، بغداد
مذهب و شريعت: مسلمان
رشته ي علمي و تخصص: فقه و حفظ قرآن ( علوم قرآني )
استادان: پدرش و محمد بن اسحاق البکائي
شاگردان: محمد بن المظفر و ابوالحسن الجراحي
سرگذشتنامه:
در بغداد وفات يافت، وليکن او را به کوفه انتقال دادند.آثار:
وي کتابي در السنن تصنيف کرد.منابع و مآخذ:
خطيب بغدادي، 6 / 198؛ طبقات الفقها، 4 / 15.[15] اَبوالصَّلاح حَلبي، تقي بن نجم بن عبيدالله
نام: تقي
نام پدر: نجم
کنيه و لقب: ابوالصلاح، خليفة المرتضي
اسم اشهر: ابوالصلاح حلبي
سال و محل تولد: 374 ق، حلب
سال و محل وفات: 447 ق [ن.م]
مذهب و شريعت: شيعه ي امامي
رشته ي علمي و تخصص: فقه، کلام، طب، حديث و تفسير
استادان: سيد مرتضي، طوسي و سالار ديلمي
شاگردان: ابوالحسن ثابت بن اسلم حلبي، قاضي عزالدين عبدالعزيز بن ابي کامل طرابلسي، ابوالفتح کراجکي، قاضي عبدالعزيز بن براج طرابلسي، عبدالرحمن بن احمد مفيد نيشابوري، شريف داعي بن زيدآوي و تواب بن حسن خشاب بصري.
سرگذشتنامه:
وي در حلب به دنيا آمد و ظاهراً در همانجا به تحصيل پرداخت. به گفته ي ابن ابي طي وي سه بار به عراق سفر کرد و از مشايخ آن ديار بهره برد. به گفته ي ابن ابي طي، ابوالصلاح شيخ و عالم بزرگ اماميان شام در روزگار خويش بود ( ذهبي، همانجا ) و چنانکه حکايت شده، به هنگام استفتاي مردم حلب از سيد مرتضي او آنان را به « شيخ التقي » ( ابوالصلاح ) احاله مي نمود. طوسي معاصر عراقي ابوالصلاح او را عالمي ثقه دانسته است.آثار:
از نخستين آثار ابوالصلاح دو کتاب العمدة و التلخيص است و نيز کتاب هاي المعارف، الکافي و البرهان، المسالة الشافية و المسألة الکافيه، البداية در فقه، شرح الذخيره ي سيد مرتضي در کلام، المرشد الي طريق التعبد، تدبير الصحة و شُبهة الملاحدة، اشارة السبق الي معرفة الحق.آثار چاپي:
آثار موجود ابوالصلاح: الکافي، تقريب المعارف و البرهان علي ثبوت الايمانمنابع و مآخذ:
دايرة المعارف تشيع، 1 / 414؛ دائرة المعارف بزرگ اسلامي، 608-5 / 611؛ دهخدا، 1 / 455.[16] احمد بن علي بن سعيد
نام: احمد
نام پدر: علي
کنيه و لقب: ابوالحسين، شيخ مرتضي علم الهدي
اسم اشهر: ابوالحسين کوفي، احمد بن علي الکوفي
سال و محل تولد: [ن.م]
سال و محل وفات: 380 ه [ن.م]
مذهب و شريعت: شيعه
رشته ي علمي و تخصص: فقه و کلام
استادان: الکليني
شاگردان: علي بن حسين بن موسي الموسوي، نجاشي و سيد مرتضي.
آثار:
الکافي در اصول امامت و فروع آنمنابع و مآخذ:
طبقات الفقها، 4 / 59؛ اعيان الشيعه، 3 / 130.[17] محمد بن الحسين ابوعمر البسطامي
نام: محمد
نام پدر: حسين
کنيه و لقب: ابوعمر، بسطامي
اسم اشهر: [ن.م]
سال و محل تولد: [ن.م]
سال و محل وفات: 407 ق، نيشابور
مذهب و شريعت: شافعي
رشته ي علمي و تخصص: فقه
مناصب و مقام ها: قاضي نيشابور
سرگذشتنامه:
او در زمان حيات اسفرايني به بغداد وارد شد. او پيشواي دقيقي بود و ابوحامد اسفرايني او را بزرگ داشت و تکريم کرد.منابع و مآخذ:
خطيب بغدادي، 2 / 247.[18] ابن مِقْسَم، ابوبکر محمد بن حسن بن يعقوب عطار
نام: محمد
نام پدر: حسن
کنيه و لقب: ابوبکر، عطار
اسم اشهر: ابن مقسم
سال و محل تولد: 265 ق [ن.م]
سال و محل وفات: 354 ق [ن.م]
مذهب و شريعت: مسلمان
رشته ي علمي و تخصص: قرائت، تفسير، حديث و ادب
استادان: ثعلب، قرائت از عباس بن فضل رازي و جمعي ديگر
شاگردان: ابوبکر بن مهران، ابوالحسن بن رزقويه، علي بن احمد رزاز، ابوعلي بن شاذان و گروه بسيار ديگري، در ادب، قرائت و حديث از او استفاده کرده اند.
سرگذشتنامه:
ابن مقسم، مقري، مفسر، محدث و نحوي بغدادي بوده است. خطيب بغدادي او را ثقه و يکي از آگاه ترين مردم به مکتب نحو کوفي و داناترين ايشان به قرائات معرفي کرده و کتاب الانوار او را در تفسير مورد تمجيد قرار داده و او را شيخ القُرّاء خوانده است. وي بيش از همه به علوم قرآن اشتغال داشت.آثار:
احتجاج القراءات، اختياره في القراءات، الانتصار لقُرّاء الامصار، السبعة الاوسط، السبعة بعللها الکبير، اللطائف في جمل هجاء المصاحف، المدخل الي علم الشعر، المذکر و المؤنث، المقصور و الممدود.آثار چاپي:
کتابي در نحو و رديه اي بر معتزله.آثار خطي:
الانوار في تفسير القرآن و جزء فيه من حديث ابن مقسم عن شيوخه.منابع و مآخذ:
دائرة المعارف بزرگ اسلامي، 3 / 372؛ دهخدا، 1 / 395.[19] محمد بن حسن بن محمد بن زياد شعراني
نام: محمد
نام پدر: حسن
کنيه و لقب: ابوبکر
اسم اشهر: دارقطني
سال و محل تولد: [ن.م]
سال و محل وفات: 351 ق [ن.م]
مذهب و شريعت: شيعه
رشته ي علمي و تخصص: قرائت و تفسير
آثار:
ارم ذات العماد، الاشارة في غريب القرآن، دلائل النبوة، شفاء الصدور، معجم اصغر، معجم اکبر، معجم اوسط، المناسک و الموضح في معاني القرآن.منابع و مآخذ:
ريحانة الادب، 2 / 6.[20] ابوبکر محمد بن الطيب بن محمد بن جعفر بن قاسم بصري بغدادي
نام: محمد
نام پدر: الطيب
کنيه و لقب: ابوبکر
اسم اشهر: باقِلاني، ابن الباقلاني
سال و محل تولد: [ن.م] بصره
سال و محل وفات: 403 ق، بغداد
مذهب و شريعت: اشعري مذهب
رشته ي علمي و تخصص: کلام، فقه، حديث و تفسير
استادان: ابوعبدالله محمد بن احمد بن مجاهد طائي و ابوالجسن باهلي بصري
مناصب و مقام ها: قضاوت
سرگذشتنامه:
تاريخ تولد او معلوم نيست. در بصره به دنيا آمد و در آن شهر بزرگ شد و از علماي بزرگ و محدثان و فقهاي آنجا که در آن زمان از مراکز مهم فرهنگي و علمي عالم اسلام بود، علم کلام و فقه و حديث و تفسير را فراگرفت. باقلاني از اوان جواني به قدرت در علم کلام و مناظره با مخالفان در مسائل ديني اشتهار يافت، بطوري که عضدالدوله ي ديلمي که در آن هنگام والي فارس بود و در شيراز اقامت داشت، او را از بصره به شيراز فراخواند. باقلاني اشعري مذهب که عقايدش کاملاً مخالف عضدالدوله ي شيعي بود، توانست با فصاحت کلام و نيروي استدلال و احتجاج در عضدالدوله نفوذ کند تا آنجا که به دستور او معلم فرزندش شد. عضدالدوله که داراي وسعت نظر و بلند پروازي بود، ظاهراً نمي خواست دربار او در شيراز منحصر به علماي معتزله شود و در بغداد و عراق که مرکز عالم اسلام بود، به اين صفت اشتهار يابد که وي صرفاً طرفدار شيعه و معتزله است و مايل بود که بجز شيعه و معتزله از نمايندگان مذهب اشعري نيز، که در آن زمان در ميان مردم قدرت و نفوذ فراوان داشتند، کساني در دربار خود داشته باشد، از اين رو باقلاني جوان را که در محيط کلامي بصره در جدل و احتجاج مشهور شده بود، به دربار خود خواندآثار:
التمهيد، اعجاز القرآن و الانصاف في اسباب الخلاف.آثار خطي:
الانتصار لصحة نقل القرآن و الرد علي مَنْ نَحلهُ الفساد بزيادةٍ او نقصان، هداية المسترشدين و المقنع في معرفة اصول الدين و مناقب الائمه ي و نقص المطاعن علي سَلَف الأمة.منابع و مآخذ:
دانشنامه ي جهان اسلام، 1 / 642؛ ريحانة الادب، 1 / 136.[21] شيخ ابوبکر محمد بن احمد بن محمد بن عبدالله بن اسماعيل کاتب بغدادي
نام: محمد
نام پدر: احمد
کنيه و لقب: ابن ابي الثلج
اسم اشهر: کاتب بغدادي
سال و محل تولد: 325 ق [بغداد]
سال و محل وفات: [ن.م]
مذهب و شريعت: شيعه
رشته ي علمي و تخصص: کلام، تفسير، فقه و حديث
استادان: در حديث: جعفر بن محمد بن جعفر حسيني
شاگردان: ابومحمد هارون بن موسي تلعکبري، شيخ ابونصر محمد بن الحسين مقري از مشايخ شيخ مفيد.
آثار:
مانزل من القرآن في اميرالمؤمنين (عليه السلام)، البشري و الزلفي في فضائل الشيعة، تاريخ الائمة (عليهم السلام)، اخبار النساء الممدوحات، اخبار فاطمة و الحسن و الحسين (عليهم السلام)، من قالَ بالتفضيل من الصحابة، السنن و الآداب علي مذاهب العامة، الفضائل و الاختيار من الاسانيد.منابع و مآخذ:
دائرة المعارف تشيع، 3 / 294.[22] علم الهدي موسوي، علي بن ابي احمد حسين طاهر بن موسي بن محمد بن موسي بن ابراهيم بن امام موسي بن جعفر الصادق (عليه السلام)
نام: علي
نام پدر: ابي احمد
کنيه و لقب: ابوالقاسم / ابوالثمانين، ثمانيني / ذوالثمانين / ذوالمجدين / شريف / سيد مرتضي
اسم اشهر: شريف مرتضي / سيد مرتضي / علم الهدي موسوي
سال و محل تولد: 355 ق [ن.م]
سال و محل وفات: 436 ق، بغداد
مذهب و شريعت: شيعه ي اثني عشري
رشته ي علمي و تخصص: کلام، حکمت، تفسير، ادب ( نحو )، لغت، فقه، حديث، رجال و شعر
استادان: شيخ مفيد، ابن نباته و شيخ حسين بن بابويه
شاگردان: شيخ طوسي، قاضي ابن البراج، ابوالصلاح حلبي، ابوالفتح کراجکي و سلارين عبدالعزيز ديلمي
مناصب و مقام ها: اميرالحاج، نقيب الاشراف و قاضي القضاة
سرگذشتنامه:
او از نسل امام موسي کاظم و مادرش نيز فاطمه دختر حسين بن احمد بن ناصرالحق بود. علم الهدي مدت سي سال امير حاج و حرمين و نقيب الاشراف و قاضي القضاة بود. علامه حلي در کتاب الخلاصه مي گويد: او رکن اماميه و معلم آنها بود و مصنفات او تا آن زمان مورد استفاده ي پيروان اماميه بوده است. وي مردي کريم النفس و با شهامت بود و ثروتي بسيار نيز داشت. چنانکه در سفر حج از بغداد تا مکه در ملک خود منزل کرد و يک قريه نيز وقف کاغذ فقها کرده بود و هشتاد يا يکصد هزار تومان از مال شخصي خود مي خواست به خليفه بدهد تا مذهب شيعه را نيز رکن پنجم مذاهب رسمي بشمار آرند، ولي به علت عدم مساعدت شيعيان به اين هدف نرسيد. پس از وفاتش، کتاب هاي او را بالغ بر سي هزار دينار قيمت کردند. لقب « علم الهدي » بدين سبب است که ابوسعيد محمد بن حسين بن عبدالصمد وزير القادر بالله عباسي بيمار شد و بيماري او به طول انجاميد، تا آنکه اميرالمؤمنين علي (عليه السلام) را به خواب ديد که به او امر مي کند به نزد « علم الهدي » برود تا براي او دعايي بخواند و شفا يابد. وي پس از بهبود جريان را به خليفه مي گويد. خليفه نيز وي را به قبول اين لقب ملزم مي گرداند. اما لقب ثمانيني از آن جهت است که اکثر منسوبات او بالغ بر هشتاد بود، چنانکه هشتاد سال و هشت ماه عمر کرد و بعد از وفات، هشتاد هزار کتاب از مصنفات و محفوظات و مقروئات به جا گذاشته است و لقب ذوالمجدين بسبب مجدت علم و نسب بود يا بسبب داشتن شرافت علم ديني و رياست دنيوي با هم.آثار:
الانصاف، البرق في علم الادب، تتبع الابيات التي تکلم عليها ابن جني في ابيات متنبي، تفسير آيه ي « قُلْ تَعَالَوْا أَتْلُ مَاحَرَّمَ رَبُّكُمْ »، تفسير آيه « وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ »، تفسير آيه ي « لَيْسَ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جُنَاحٌ فِيَما طَعِمُوا »، تفسير الخطبه الشقشقية و تفسير سورة الفاتحة و قطعة من البقرة.آثار چاپي:
احکام اهل الآخرة، الامالي، الانتصار في ما انفردت به الامامية، انقاذ البشر من الجبر و القدر، الشهاب في الشيب و الشباب، غيبت امام، مسائل ابن صريه، تفسير القصيدة ابائية الحميرية، تفضيل الانبياء علي الملائکة، تقريب الاصول، جمل العقائد يا جمل العلم و العمل، جواب السؤال عن وجه تزويج اميرالمؤمنين بنته من عمر، جواب الملاحدة في قدم العالم، حجية الاجماع، الحدود و الحقايق، دُرر الفوائد، الذخيرة و الذريعة في اصول الشريعة، الرسالة الباهرة، الشافي شرح قصيدة ذهبية حميري، الصرفة في اعجاز القرآن، الطيف و الخيال، غررالفوائد و درر القلائد، الفصول المختارة من العيون و المحاسن، ماتفردت به الامامية من المسائل الفقهية، المجالس المحکم و المتشابه، المختصر، المرموق في اوصاف البروق، مسائل الآيات، مسائل الانفرادات، المسائل التباينات، المسائل الجرجانية، المسائل الحلبية الاولي و الآخرة، مسائل الخلاف در اصول فقه، مسائل الخلاف در فقه، المسائل الديلمية، المسائل الرازية، المسائل الرسية، المسائل الصيداوية، المسائل الطرابليسة الاولي و الاخره، المسائل الطوسية، المسائل المصرية الاولي و الاخيرة، المسائل المفردات در فقه، المسائل المفردات در فنون متفرقه، المسائل الموصلية الاولي و الثانية و الثالثة، مسائل ميافارقين، المسئلة الباهرة ( رساله ي باهره )، المصباح در فقه، المقنع در غيبت، المخلص در اصول فقه، المنع من تفضيل الملائکة علي الانبياء، الناصريات، النقض علي ابن جني في الحکاية و المحکي.آثار خطي:
ديوان و تفسير القصيدة ابن ئية.منابع و مآخذ:
ريحانة الادب، 3 / 116؛ لغت نامه ي دهخدا، ص 16059.[23] ابن فارس، ابوالحسين احمد بن فارس بن زکريا بن حبيب
نام: احمد
نام پدر: فارس
کنيه و لقب: ابوالحسين [ن.م]
اسم اشهر: ابن فارس
سال و محل تولد: [ن.م] کرسف از توابع قزوين
سال و محل وفات: 395 ق، ري
مذهب و شريعت: شافعي
رشته ي علمي و تخصص: لغت، شعر و ادب
استادان: از معروف ترين استادان وي مي توان از: پدرش زکريا بن قاموس، ابوالفضل محمدبن عميد، علي بن ابراهيم بن سلمه قطان، ابوالقاسم سليمان بن احمد بن ايوب طبراني، ابوسعيد سيرافي نام برد.
شاگردان: بديع الزمان همداني پايه گذار فن مقامه نويسي، صاحب بن عباد، ابوالفتح بن عميد، ابوطالب مجدالدوله و...
سرگذشتنامه:
درباره ي سال تولد او اطلاعي در دست نيست و علت آن بي گمان روستازادگي و گمنامي او در آغاز زندگي بوده است. وي در قزوين نزد پدرش زکريا که فقيهي شافعي مذهب و دانشمندي اهل لغت و ادب بود، دانش آموخت. وي تشنه ي آموختن بود و در اين راه از هيچ کوششي فروگذار نکرد. در قزوين، همدان، زنجان، ميانه، اصفهان و بغداد به تحصيل پرداخت. ابن فارس به زودي در فقه، حديث، نحو، لغت، شعر و ادب دانش کافي به دست آورد و شهرتش عالمگير شد. وي که فقيه زبردستي بود، به شيوه ي اهل حديث، مجلس املا داشت. وي به امور دنيا سخت بي اعتنا بود و به همين سبب همواره از خوارمايگي هم روزگارانش شکوه داشت و چندان بخشنده بود که گاه حتي جامه و فرش خانه ي خويش را به نيازمندان مي بخشيد. ابن فارس در ري درگذشت.آثار چاپي:
ابيات الاستشهاد، الاتباع و المزاوجة، اوجز السيرلخير البشر، تمام فصيح الکلام، کتاب ثلاثة، الحورالعين، الخضارة، ذم الخطاء في الشعر، الصاحبي في فقه اللغة و سنن العرب و کلامها، کتاب فتيا فقيه العرب، الفرق بين الانسان و غيره من الحيوان في اشياء من الخلق و الخُلق، اللامات، متخير الالفاظ، المجمل في اللغة، المذکر و المؤنث، مقالة في اسماء اعضاء الانسان يا خلق، مقالة کلا و ما جاء منها في کتاب الله، مقاييس اللغة يا معجم مقاييس اللغة و النيروزآثار خطي:
اخلاق النبي (صلي الله عليه و آله و سلم)، الانواء، تفسير اسماء النبي (صلي الله عليه و آله و سلم)، حلية الفقهاء، رسالة في فرائض العرب، رسالة في المعاريض، شرح ديوان الحماسه ي ابوتمام، فوائد الفاظ القرآن،قصص النهار و سمرالليل و اليشکريات.آثار يافت نشده:
از جمله کتاب هايي که به وي نسبت داده شده، ولي يافت نگرديده عبارتند از: اشتقاق اسماء البلدان، اصول الفقه، الاضداد، الافراد، الامالي، الامثلة الاسجاع، الانتصار لثعلب، التاج، الثياب و الحلي، جامع التأويل في تفسير القرآن و تعدادي کتب ديگرمنابع و مآخذ:
دائرة المعارف بزرگ اسلامي، 4 / 372-368؛ عطار، مقدمه ي صحاح، 71.پينوشتها:
1. احمد بن مصطفي طاش کبري زاده موسوعه مصطلحات مفتاح السعاده و مصباح السياده في موضوعات العلوم تحقيق علي دحروج بيروت مکتبة لبنان ناشرون، 1998. ص 283.
2. علي اصغر حلبي. تاريخ تمدن اسلام. تهران، اساطير، 1365، ص 30.
3. احمد بن مصطفي طاش کبري زاده، همان. ص 285.
4. محمدحسين طباطبائي، الميزان في تفسير القرآن قم. اسماعيليان، 1 / 32.
5. حسن انوشه فرهنگنامه ادبي فارسي. تهران، سازمان چاپ و انتشارات، 1371. ص 384.
6. احمد بن مصطفي طاش کبري زاده، همان، ص 31.
7. علي اصغر حلبي، همان، ص 380.
8. رجبعلي مظلومي، تفسير شيعه و تفسير نويسان آن مکتب، تهران. آفاق. 1404 ق. ص 62-66.
فدايي عراقي، غلامرضا؛ (بهار 1383)، حيات علمي در عهد آل بويه، تهران: مؤسسه ي انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، چاپ اول