علم رجال، علمي است که درباره ي حالات و اوصاف راويان حديث از حيث جواز و عدم جواز قبول قولشان بحث مي کند (1). در احوال علماي دين از جهات گوناگون مي توان بحث کرد: گاه از آن جهت که راوي حديث هستند، مورد بحث قرار مي گيرد که موضوع علم رجال است و گاه از آن جهت که صاحب تأليف اند که در کتب فهرست از آنها ياد مي شود و گاه از آن جهت که جزء اساتيد روايت و اجازه ي حديث اند که در مشيخه نويسي از آن بحث مي شود و گاه از آن جهت که داراي کمالات وجودي و شخصيت علمي گوناگون هستند که در تراجم مورد بحث قرار مي گيرند (2).
زندگينامه نويسي نيز گزارش و شرح يک زندگي است و گويند اولين کسي که به زندگينامه نويسي اسلامي پرداخت، عبيداله پسر ابورافع است که کتاب « تسمية من شهد مع اميرالمؤمنين الجمل و الصفين و النهروان من الصحابه » را نوشته است. از آن پس انشعابات فراواني در اين مورد به وجود آمد (3). سيرة النبي نيز از فنون ديگر در اين رشته است که پيشينه ي آن به سده ي دوم هجري برمي گردد و اصولاً به سه علت عمده، سيره نويسي آغاز شد: 1. آشنايي با زندگي پيامبر اکرم، 2. درک بهتر حال و هواي زندگي ايشان براي تدوين فقه با وضع قوانين و 3. پاسخ به انتقادات منتقدان. عروة بن زبيربن عوام ( م 92 ق ) اولين کسي بود که به گردآوري احاديث مربوط به سيره ي نبوي پرداخت. سپس ابن اسحاق ( م 151 ق )، و اقدي ( م 208 ق ) و طبري از اثر عروه بهره بردند. ابن اسحاق نخستين کسي بود ( 151 ق ) که به تدوين کامل زندگي و جنگ هاي پيامبر پرداخت. پس از او زياد بکايي ( م 183 ق )، واقدي ( م 208 ق ) و کاتب واقدي ( م 230 ق ) آثاري از خود به جاي گذاشتند. ابن هشام ( م 218 ق ) کامل ترين اثر خود را از کتاب ابن اسحاق به نام سيره ي ابن هشام به وجود آورد (4).
قدما در نگارش خود درباره ي رجال، آن را به معناي عام گرفته اند و گاه تراجم را با رجال مخلوط کرده اند. شايد نخستين کسي که بين اين دو تفکيک کرده است، شيخ حر عاملي صاحب وسائل الشيعه باشد که با نوشتن « الرجال » و « امل الامل » در تراجم علماي جبل آمل ميان علم رجال و تراجم تفکيک کرده است و بعد از او دانشمنداني مثل شيخ عبداله افندي صاحب کتاب رياض العلماء و علامه خوانساري مؤلف روضات الجنات و علامه سيد محسن امين مؤلف اعيان الشيعه و محدث قمي مؤلف الکني و الالقاب و مدرس تبريزي مؤلف ريحانة الادب از اين شيوه پيروي کردند (5).
بعضي از اين کتاب ها تنها درباره ي اسماء، احوال و اخبار راويان نوشته شده، مانند کتاب هاي جلودي، عياشي و جوهري، برخي ديگر درباره ي طبقاتي از راويان بدون تعرض به وثاقت يا عدم وثاقت آنان تأليف شده، مثل طبقات الرجال برقي، بعضي ديگر درباره ي ممدوحين يا مذمومين اصحاب و رواة است، مانند کتاب ابن داوود قمي و ابن عمار کوفي و کتاب هاي الممدوحين و الضعفا از ابن غضائري. برخي از کتاب ها فقط درباره ي اصحاب يک امام است، مثل کتاب ابن شاذان و عياشي و ابوغالب زراري و ابن عقده که مشتمل بر نام چهارهزار راوي امام صادق (عليه السلام) است و کتاب عبدالعزيزبن يحيي جلودي مشتمل بر نام آن عده از صحابه ي رسول اکرم است که از علي (عليه السلام) روايت کرده اند (6).
در قرن سوم، شخصيت هايي مثل حسن بن فضال ( 224 ق ) و حسن بن محبوب صاحب کتاب معرفة رواة الاخبار ( م 224 ق ) و برقي ( م 274 يا 280 ) و ابراهيم بن محمد بن سعيد ثقفي ( م 283 ) و حافظ ابومحمد عبدالرحمن بن يوسف بن خراش مروزي بغدادي ( م 286 ق ) در علم رجال کار کرده اند. در قرن چهارم هجري شکوفايي اين علم بيشتر شد و افرادي چون ابن داوود قمي ( م 368 ق ) و ابن بابويه معروف به صدوق ( م 381 ق ) و حسن بن محمد وليد قمي استاد صدوق ( م 334 ) و کليني ( م 328 / 329 ) و ابن دول ( م 350 ق ) و ابوغالب زراري ( م 367 ق ) و ابي عمر محمد بن عمر بن عبدالعزيز کشي ( م نيمه ي ق 4 ) و ابن غضائري ( م 411 ق ) صاحب تأليفاتي در اين زمينه هستند. چهار کتاب رجالي شيعي تأليف آيت الله خامنه اي در اين خصوص خواندني است (7). زندگينامه ي نويسان انواع گوناگوني پديد آوردند. اين انواع را مي توان در سه نوع مجزا دسته بندي کرد:
نخست کتاب هاي تراجم احوال که حفظ شرح حال دقيق افراد است، دوم مناقب نامه ها که با گزافه گويي توأم است مثل تذکرة الاولياي عطار و سوم زندگينامه هاي بدعت گذاران که ضمن معرفي فرقه هاي گوناگون، گزارش کوتاهي از زندگي و احوال پايه گذاران آنها نيز مي دهند. انواع گوناگون زندگينامه ها در عرصه ي ادبيات ايراني - اسلامي عبارتند از: سيره، مقتل، نسب نامه، تبارنامه، زندگينامه ي عمومي، طبقات، مزارات، زندگينامه ي خودنوشت، خاطره و سفرنامه، زندگينامه ي زنان و بزرگان شهرها و سرزمين هاي اسلامي، زندگينامه ي وزيران و ديوانسالاران (8).
[1] ابن صوفي، نجم الدين ابوالحسن علي بن ابوالغنائم محمد
نام: علي
نام پدر: محمد
کنيه و لقب: ابوالحسن [نجم الدين]
اسم اشهر: ابن صوفي
سال و محل تولد: 390 ق، بصره
سال و محل وفات: 460 ق [موصل]
مذهب و شريعت: شيعه
رشته ي علمي و تخصص: نسب شناس
استادان: ابوالحسن محمد مشهور به عبيدلي، پدرش ابوالغنائم، ابوعبدالله حسين بن محمد بن طباطبايي علوي، ابوعلي بن شهاب عُکبري، ابوعبدالله حمويه، ابوعلي قطان مقري، ابن کتيله حسيني و ابن خداع مصري و تعدادي ديگر.
سرگذشتنامه:
ابن صوفي در بصره متولد شد و همانجا پرورش يافت و چنانکه خود مي گويد، از کودکي به دانش هاي گوناگون به ويژه نسب شناسي پرداخت. ابن صوفي با سيد مرتضي معاصر بود و اين دو در 425 ق در بغداد با يکديگر ديدار داشتند. به نوشته ي مدني ابن صوفي از محضر سيد مرتضي بهره برد و از او و برادرش شريف رضي حديث روايت کرده است. ابن صوفي در 423 ق از بصره به موصل مهاجرت کرد و در اين شهر همسر گزيد و ماندگار شد. وي براي کسب تجربه و دانش اندوزي به سرزمين ها و شهرهاي بسياري چون رمله، نصيبين، شام، ميافارقين، مصر، عمان، کوفه و عکبرا مسافرت کرد. به نظر مي رسد که ابن صوفي در سال هاي 407 تا 420 ق اگر نه يکسره، دست کم بسياري از اوقات را در بغداد به سر برده باشد.آثار:
المجدي في انساب الطالبيين.آثار منسوب:
الرسائل، الشافي، العيون، المبسوط و المشجر.منابع و مآخذ:
دائرة المعارف بزرگ اسلامي، 123- 4 / 124.[2] ابن عَدّي، ابواحمد عبدالله بن عدي بن عبدالله جرجاني
نام: عبدالله
نام پدر: عدي
کنيه و لقب: ابواحمد، ابن قطان
اسم اشهر: ابن عدي
سال و محل تولد: 277 ق، گرگان
سال و محل وفات: 365 ق، گرگان
مذهب و شريعت: [ن.م]
رشته ي علمي و تخصص: رجال و حديث
استادان: شمار استادان ابن عدي بيش از 1000 تن است، از آن جمله محدثان سرشناسي مانند بخاري، نسائي، ابويعلي موصلي، ابوبکر بن ابي شيبه، ابن ابي داوود سجستاني، طحاوي و نيز ابوحفض سعدي در حديث.
شاگردان: حمزة بن يوسف سهمي، ابوطالب يحيي بن حسين ابوالعباس، ابن عقده و ابوحامد اسفرايني.
سرگذشتنامه:
ابوعدي در 13 سالگي فراگيري حديث را نزد ابوحفص سعدي آغاز کرد. وي کثير السفر بود و در پهنه ي جغرافيايي وسيعي بين خراسان و مصر در شهرهايي همچون سمرقند، بخارا، بغداد، کوفه، بصره، موصل، حمص، حلب، دمشق، صيدا، بعلبک، اسکندريه و مصر حديث شنيده و حديث گفته است. وي در زادگاه خود گرگان درگذشت.آثار:
الکامل في ضعفاء الرجال.آثار خطي:
اسامي من روي عنهم البخاري.منابع و مآخذ:
دائرة المعارف بزرگ اسلامي، 4 / 215-216.[3] ابن غضائري، احمد بن حسين بن عبيدالله بن ابراهيم بن عبدالله
نام: احمد
نام پدر: حسين
کنيه و لقب: غضائري
اسم اشهر: ابن غضائري
سال و محل تولد: [ن.م]، [بغداد]
سال و محل وفات: [4 ق]، [ن.م]
مذهب و شريعت: شيعه امامي
رشته ي علمي و تخصص: رجال، حديث و خوشنويسي
استادان: پدرش حسين بن عبدالله که از محدثان بنام بغداد بوده، احمد بن عبدالواحد ابن عبدون و ابوالحسين محمد بن عثمان نصيبي
سرگذشتنامه:
زندگي وي در هاله اي از ابهام قرار دارد، چرا که در منابع رجالي شيعه همچون الفهرست و رجال طوسي، رجال نجاشي و آثار متأخر که با استناد به اين منابع نوشته شده اند، شرح حالي از وي به دست داده نشده، همچنين از قرايني نظير سندي که افندي به نقل از فلاح السائل ابن طاووس به دست داده، برمي آيد که وفات وي چندي پس از فوت پدرش ( 15 صفر 411 ) واقع شده است. ياقوت او را از اديبان و فضلا شمرده و افزوده که وي داراي خطي به روش خط خوشنويس معروف، وزير ابن مقله بوده است. از بررسي برگرفته هاي نجاشي از ابن غضائري برمي آيد که وي در شناخت آثار اماميه اهتمام بسيار داشته و حتي برخي کتاب ها را تنها او ديده و شناسانيده است.آثار:
طوسي در مقدمه ي الفهرست آنجا که درباره ي فهرست هاي اماميه سخن مي گويد، يادآور شده که ابن غضائري دو کتاب يکي در ذکر مصنفات، و ديگري در يادکرد ( اصول ) اماميه تأليف کرده است.منابع و مآخذ:
دائرة المعارف بزرگ اسلامي، 361-4 / 362.[4] ابن وليد، ابوجعفر بن حسن بن احمد بن وليد
نام: محمد
نام پدر: حسن
کنيه و لقب: ابوجعفر
اسم اشهر: ابن وليد قمي
سال و محل تولد: 343 ق [ن.م]
سال و محل وفات: [ن.م]
مذهب و شريعت: شيعه
رشته ي علمي و تخصص: رجال، فقه، و حديث
استادان: محمد بن صفار، سعد بن عبدالله اشعري، حسن بن متيل دقاق و عبدالله بن جعفر حميري
شاگردان: شيخ صدوق، هارون بن موسي تلعکبري، ابن ابي جيد و علي بن حسين بن بابويه
سرگذشتنامه:
رجال نويساني که از ابن وليد ياد مي کنند، او را دانشمندي ثقه و بلندآوازه مي خوانند. وي به احتياط کردن در قبول حديث ممتاز بود. چندانکه اگر راوي يا روايتي را مي پسنديد، ديگران نيز که به وسواس و دقت او آگاهي داشتند بي چون و چرا مي پذيرفتند.آثار:
الجامع و التفسير.منابع و مآخذ:
دائرة المعارف تشيع، 1 / 375.[5] احمد بن محمد بن احمد بن طرحان
نام: احمد
نام پدر: [ن.م]
کنيه و لقب: [ن.م]
اسم اشهر: کاتب جرجرائي
سال و محل تولد: [جرجرا]
سال و محل وفات: [ن.م]
مذهب و شريعت: شيعه
رشته ي علمي و تخصص: رجال و حديث
سرگذشتنامه:
او از ثقات شيعه، صحيح السماع و مؤلف کتاب ايمان ابيطالب مي باشد. معاصر و صديقش نجاشي ( م 450 ه ) بعد از توصيف او به اوصاف مذکور گويد که او به دست شخصي معروف به ابن العباس محض به زعم علوي بودن او مقتول گرديد و صحيح السماع در اصطلاح رجالي عبارت از کسي است که فقط از ثقه روايت کرده يا از کسي روايت مي کند که او از غير ثقه روايت نمي کند و جرجرائي به فتح هر دو جيم منسوب به شهري جرجرا نام است مابين واسط و بغداد از توابع نهروان که آن هم مثل اکثر بلاد ديگر نهروان خراب شده است.آثار:
ايمان ابي طالب (عليه السلام)منابع و مآخذ:
ريحانة الادب، 3 / 332؛ دهخدا، 12 / 17905[6] دارقطني، علي بن عمربن احمد بن مهدي بغدادي
نام: علي
نام پدر: عمر
کنيه و لقب: ابوالحسن
اسم اشهر: دارقطني
سال و محل تولد: [ن.م]
سال و محل وفات: 380 ق، بغداد
مذهب و شريعت: مسلمان
رشته ي علمي و تخصص: رجال، فقه و حديث
سرگذشتنامه:
او از شيخ ابوالقاسم بغوي و جمعي ديگر از مشايخ روايت کرده و در مذهب شافعي تفقه نموده و در علم حديث، مسلم تمامي عصر خود بوده است او در فقه و تفسير و شعر و علوم ادبي و معرفت حال راويان، دستي توانا داشت. اکثر ديوان هاي عرب ( از جمله ديوان سيد حميري ) را از حفظ داشته و به همين جهت بعضي گمان به تشيع وي برده اند.آثار:
المختلف و المؤتلف.آثار چاپي:
السنن.منابع و مآخذ:
ريحانة الادب، 2 / 6.[7] سيد محمد بن ابي جعفر محمد بن علي الجواد بن حسن بن علي سابة بن ابراهيم بن علي الصالح بن عبيدالله اول اعرج بن حسن الامام بن الامام سجاد
نام: سيد محمد
نام پدر: محمد
کنيه و لقب: ابوجعفر / ابوالحسن
اسم اشهر: عبيدلي / صاحب الصندوق، شيخ الشرف
سال و محل تولد: [ن.م]
سال و محل وفات: 435 ه [ن.م]
مذهب و شريعت: مسلمان
رشته ي علمي و تخصص: نسب شناسي
سرگذشتنامه:
او از علماي انساب و از جمله ي معمرين بوده و از ابومحمد حسن بن ابي الحسن محمد اکبربن يحيي عبيدلي مذکور در ذيل روايت کرده و ابومحمد حسن نيز از جد مذکور خود روايت مي کند و بالخصوص کتاب اخبار الزينبيات يحيي را همين عبيدلي سيد محمد از ابومحمد که نوه ي مؤلفش است روايت مي کند و مخفي نماند که ابومحمد در سال 358 هجري وفات يافته و به دنداني و ابن اخي طاهر شهرت دارد، زيرا که عمويش طاهر بن يحيي نيز از مشاهير عصر خود بوده و به جهت کثرت شهرتش جمعي را بدو نسبت داده و با انتساب او معرفي نمايند.آثار:
تهذيب الانساب و نهاية الاعقاب و الانساب.منابع و مآخذ:
ريحانة الادب، 3 / 65.[8] نجاشي، احمد بن علي بن احمد بن عباس بن محمد بن عبدالله بن ابراهيم بن محمد بن عبدالله نجاشي
نام: احمد
نام پدر: علي
کنيه و لقب: ابوالخير / ابوالحسين / ابوالعباس [ن.م]
اسم اشهر: نجاشي / شيخ نجاشي / ابن الکوفي
سال و محل تولد: [ن.م]
سال و محل وفات: 350 ه [ن.م]
مذهب و شريعت: شيعه امامي
رشته ي علمي و تخصص: رجال و حديث
استادان: سيد مرتضي علم الهدي
سرگذشتنامه:
از شيخ مفيد و تلعکبري هارون بن موسي و پسرش محمد بن هارون و از احمد بن نوح سيرافي و از پدر خود علي بن احمد و ابن الغضائري احمد بن حسين و بسياري از مشايخ وقت روايت کرده و جمعي از اکابر آن عصر نيز از وي روايت مي کنند و او نيز مثل کليني گاهي به واسطه ي عده روايت کرده، بلکه گاهي به واسطه ي جماعت و نظائر آن نيز روايت مي کند. ناگفته نماند که عبدالله نجاشي جد اعلاي صاحب ترجمه، احمد بن علي نجاشي والي اهواز و در آغاز زيدي مذهب بوده و سپس مستبصر شده و حضرت امام جعفر صادق هم رساله ي اهوازيه را در جواب سئوال او مرقوم فرمود. همين رساله عيناً در کتاب کشف الريبه ي شهيد ثاني نقل و علاء الدين گلستانه نيز آن را شرح کرده است.آثار:
اخبار بني سنسن، اخبار الوکلاء الاربعة، اعمال الجمعة، التعقيب و تفسير قرآن، الحديثان المختلفان، فضل الکوفة و مواضع النجوم.منابع و مآخذ:
ريحانة الادب، 4 / 167.[9] حاتمي، ابوعلي يا ابوعبدالله محمد بن حسن بن مظفر بغدادي
نام: محمد
نام پدر: حسن
کنيه و لقب: ابوعلي يا ابوعبدالله
اسم اشهر: حاتمي
سال و محل تولد: [ن.م]
سال و محل وفات: 388 ق [ن.م]
مذهب و شريعت: شيعه
رشته ي علمي و تخصص: ادب، لغت
استادان: ابن دريد، ابوعمر و زاهد غلام ثعلب
شاگردان: قاضي تنوخي
سرگذشتنامه:
از دوران کودکي و جواني وي اطلاعي در دست نيست، ولي از آنچه مضبوط است، برمي آيد که در بغداد مشغول تدريس بوده و قاضي تنوخي و ديگر اکابر وقت در حوزه ي درس وي حاضر مي شدند.آثار:
حلية المحاضرة و رساله ي حاتميه در عيوب و نواقص و سرقات اشعار شاعر معاصرش متنبيمنابع و مآخذ:
ريحانة الادب، 1 / 296.[10] ابن بهته، محمد بن عمر بن بهته
نام: محمد
نام پدر: عمر
کنيه و لقب: [ن.م] بزار
اسم اشهر: ابن بهته
سال و محل تولد: [ن.م]
سال و محل وفات: 374 ق [ن.م]
مذهب و شريعت: شيعه
رشته ي علمي و تخصص: حديث
استادان: ابراهيم بن عبدالصمد هاشمي، حسن بن محمد بن سعيد مطيعي، قاضي محاملي، يوسف بن يعقوب تنوخي و محمد بن مخلد دوري
شاگردان: ابن دقاق، ابوبکر برقاني، صيمري، ابن طيب، ازجي و احمد بن محمد عتيقي
سرگذشتنامه:
او اهل باب الطاق بود. از ابراهيم بن عبدالصمد هاشمي، حسن بن محمد بن سعيد مطيعي و قاضي محاملي، يوسف بن يعقوب بن اسحاق بن بهلول تنوخي و محمد بن مخلد دوري استماع حديث کرد... خطيب گويد از برقاني درباره ي او پرسيدم، گفت: او ايرادي ندارد، الا اينکه گويند در مذهب او اشکالي است و مي گويند او طالبي است. پرسيدم منظور اين است که او شيعي است گفت آري.منابع و مآخذ:
خطيب بغدادي، 3 / 35.[11] ابن رُميح، ابوسعيد احمد بن محمد
نام: احمد
نام پدر: محمد
کنيه و لقب: ابوسعيد [ن.م]
اسم اشهر: ابن رُميح
سال و محل تولد: [ن.م]، نسا شهرستان نِسا
سال و محل وفات: 357 ق، جحفه
مذهب و شريعت: مسلمان
رشته ي علمي و تخصص: حديث و فقه
استادان: شيوخ وي عبارتند از: محمد بن ابي حادثه، احمد بن ابراهيم بن هشام غسّاني، عبدالله بن محمد بن سلم، محمد بن حسن بن قتيبه، ابوبکر بن زبان، علان صيقل، عبدالله ابن محمد بن شيرويه، ابوبکر بن خزيمة، عبدالله بن محمود مروزي، عمر بن محمد بن بُجَبْر سمرقندي، محمد بن عقيل بن ازهر و ديگران.
سرگذشتنامه:
ابن رميح در شرمقان از نواحي نسازاده شد و در مَرو پرورش يافت. در نيشابور، مرو، ماوراءالنهر، بلخ، هرات، ري، بغداد، اهواز، بصره، کوفه، مکه، شام و جزيره ( شمال عراق کنوني ) به استماع حديث پرداخت و شايد به سبب کثرت سفرها بود که برخي او را جوّال ( پرسفر ) خوانده اند. روزگاري دراز در صعده ي يمن اقامت داشت و او را بسبب اقامت نزد سادات صعده، زيدي گفته اند.آثار:
ابن رميح داراي تأليفاتي نيز بوده است و مزّي در چند مورد به کتابي از او اشاره کرد، اما اثري از آنها فعلاً در دست نيست.منابع و مآخذ:
دائرة المعارف بزرگ اسلامي، 3 / 599-598؛ سير اعلام النبلاء 16 / 169؛ خطيب بغدادي 5 / 6.[12] عبدالله بن عدي
نام: عبدالله
نام پدر: عدي
کنيه و لقب: ابواحمد، ابن العدي
اسم اشهر: جرجاني
سال و محل تولد: -، جرجان]
سال و محل وفات: 322، 365ه، استرآباد
مذهب و شريعت: اهل سنت
رشته ي علمي و تخصص: حديث
سرگذشتنامه:
براي استماع حديث مسافرت ها کرده و در مصر، شام، عراق و حجاز روايت هاي بسياري از مشاهير اهل حديث داشته است.آثار:
الابصار، اسماء الصحابة و الکامل در جرج و تعديل رواتمنابع و مآخذ:
ريحانة الادب، 1 / 259.[13] اِبن بَرْهان، ابوالقاسم عبدالواحد بن علي عُکْبَري
نام: عبدالواحد
نام پدر: علي
کنيه و لقب: ابوالقاسم [ن.م]
اسم اشهر: ابن برهان
سال و محل تولد: حدود 375 ق، شهرک عکبرا نزديک بغداد
سال و محل وفات: 456 ق [ن.م]
مذهب و شريعت: حنفي
رشته ي علمي و تخصص: فقه، لغت، حديث نسب شناسي، ادب و کلام
شاگردان: ابوالکرم مبارک بن فاخر نحوي
سرگذشتنامه:
در فقه تابع مذهب حنبلي بود، اما پس از مدتي به مذهب حنفي گرويد. در کلام پيرو مذهب مرجئه ي معتزله بود. از دوران کودکي و جواني او اطلاعي در دست نيست، همين قدر مي دانيم که در بغداد در مجلس درس بسياري از علما حاضر مي شد و ادب و فقه و کلام را نزد آنان مي آموخت. خوي شگفت و عادات غريب او موجب شد که بسياري از نويسندگان به خصايص اخلاقي او اشاره کنند. مثلاً نوشته اند او مردي تندخوي بود يا آورده اند که اگر با شاگردان خود خوش رفتاري مي کرد، حتماً از او آثاري مکتوب باقي مي ماند.آثار:
اصول اللغة، الاختيار في الفقه، اللمع و شرح اللمع.منابع و مآخذ:
دايرة المعارف بزرگ اسلامي، 3 / 104 - 103؛ خطيب بغدادي، 11 / 17.[14] ابن حمزه، سيد حسن بن حمزة بن علي مرعش
نام: سيد حسن
نام پدر: حمزه
کنيه و لقب: ابومحمد، طبري
اسم اشهر: مرعشي، ابن حمزه
سال و محل تولد: [ن.م]
سال و محل وفات: 358 ه، آمل
مذهب و شريعت: شيعه ي اماميه
رشته ي علمي و تخصص: فقه، کلام، رجال و حديث
استادان: محمد بن جعفر اسدي رازي، احمد بن ادريس قمي، محمد بن جعفر بن بطه ي قمي، محمد بن عبدالله بن جعفر حميدي، علي بن ابراهيم قمي، علي بن حاتم قزويني و محمد بن جرير رستم طبري
شاگردان: ابن عياش جوهري، محمد بن احمد شاذان قمي، احمد بن علي نوح سيرافي، محمد بن محمد نعمان مفيد، حسين بن عبيدالله غضائري و احمد بن عبدالواحد بن عبدون
سرگذشتنامه:
او عالم عامل عابد زاهد متدين کثير المحاسن، از اجله ي فقهاي شيعه و از اعاظم مشايخ اماميه در کتب رجاليه و از مشايخ شيخ مفيد و تلعکبري مي باشد و در سال سيصد و پنجاه و ششم هجرت به بغداد رفته و با مشايخ وقت ملاقات کرده است. تحصيل خود را در طبرستان آغاز کرد و از مشايخ آن ديار اخذ حديث کرد. در تاريخي نامعلوم به مشهد سفري داشته و خود، مراحل سفر را به نظم کشيده است. سال ها در مشهد اقامت گزيد، پس از مدتي سفري به قم داشته است. در حکايتي که غضائري از خود ابن حمزه نقل کرده، به مراحل تحصيل او در طبرستان، قم و تکميل آن را عراق اشاره شده است.آثار:
الاشفية في معاني الغيبة، تباشير الشيعة، الجامع و الدروالغيبة، المبسوط في عمل يوم و ليلة، المرشد و المفتخر.منابع و مآخذ:
ريحانة الادب، 4 / 11؛ دايرة المعارف بزرگ اسلامي، 3 / 367-368[15] ابن شاذان، ابوالحسن محمد بن احمد بن علي بن حسن با شاذان قمي
نام: محمد
نام پدر: احمد / احمدعلي
کنيه و لقب: ابوالحسن [ن.م]
اسم اشهر: ابن شاذان
سال و محل تولد: 335 ق [ن.م]
سال و محل وفات: 420 ق [ن.م]
مذهب و شريعت: شيعه
رشته ي علمي و تخصص: فقه و حديث
استادان: پدرش، ابن قولويه ( از خويشاوندان او )، ابن سختويه، صرام نيشابوري، ابوالحسن احمد بن حسن رازي، احمد بن حسن نيشابوري، ابن مامويه اصفهاني، ابوغالب زراري، تلعکبري، ابن عياش جوهري، ابوالمفضل شيباني، ابن بابويه ي قمي ( شيخ صدوق )، احتمالاً ابن عقده و محمد بن حسن بن وليد.
شاگردان: ابوالفتح کراجکي، نجاشي، شريف ابوطالب زينبي، شيخ طوسي، ابونصر احمد بن شهريار خازن و محمد بن علي بن جعفر اديب
سرگذشتنامه:
از زندگي وي چندان آگاهي نداريم، جز اينکه پدرش احمد نيز که به ابن شاذان معروف بود، از فقها و مشايخ شيعه بود. او يا پدرش نوه ي دختري ابن قولويه ي قمي بودند. نسبت کوفي که پاره اي منابع به آخر اسم ابن شاذان مي افزايند، شايد دال بر اين باشد که نياکانش مهاجراني بودند که از کوفه به قم آمده بودند. از بررسي مشايخ ابن شاذان مي توان نتيجه گرفت که او دوران جواني خود را در بغداد سپري کرده است. وي از سال هاي 352-355 در بغداد آغاز به فراگيري حديث و احتمالاً ديگر علوم اسلامي کرده است. وي براي استماع حديث به نواحي مختلف حومه ي بغداد چون محمديه و رصافه سفر کرده است. وي در دوره اي از زندگي خود ( 360-410 ق ) به منظور ملاقات استادان و مشايخ مراکز علمي آن روزگار عزم سفر کرده و در برخي از اين مراکز مدتي اقامت نموده است. وي به کوفه، ري، خراسان، نيشابور و مکه سفر کرد و سرانجام به بغداد بازگشت.آثار:
مائة منقبة يا ايضاح دفائن النواصب، ردالشمس علي اميرالمؤمنين، بستان الکرام، اجزاء و روايات ابن شاذان، کتابي در صحت خبر صعود علي (عليه السلام) بر دوش پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) و شکستن بتها.منابع و مآخذ:
دايرة المعارف تشيع، 1 / 335؛ دايرة المعارف بزرگ اسلامي، 4 / 53.[16] ابن شعبه، ابومحمد حسن بن علي بن حسين بن شعبه حراني
نام: حسن
نام پدر: علي بن حسين
کنيه و لقب: ابومحمد، حراني
اسم اشهر: ابن شُعْبَه
سال و محل تولد: [ن.م] بغداد
سال و محل وفات: [ن.م]
مذهب و شريعت: شيعه ي اماميه
رشته ي علمي و تخصص: فقه، حديث و رجال
شاگردان: شيخ مفيد ( 413 ق )
سرگذشتنامه:
اقامتگاه او بغداد بوده و در آنجا حوزه ي تدريس و بحث و مناظره داشته است.آثار:
تحف العقول عن آل الرسول و التمحيص في ذکر اخبار ابتلاء المؤمن.منابع و مآخذ:
دايرة المعارف تشيع، 1 / 337؛ تحف العقول، مقدمه. ( ن. ن. به حديث، 51 ).[17] شيخ ابوبکر محمد بن احمد بن محمد بن عبدالله بن اسماعيل کاتب بغدادي
نام: محمد
نام پدر: احمد
کنيه و لقب: ابن ابي الثلج
اسم اشهر: کاتب بغدادي
سال و محل تولد: 325 ق [بغداد]
سال و محل وفات: [ن.م]
مذهب و شريعت: شيعه
رشته ي علمي و تخصص: کلام، تفسير، فقه و حديث
استادان: در حديث: جعفر بن محمد بن جعفر حسيني
شاگردان: ابومحمد هارون بن موسي تلعکبري، شيخ ابونصر محمد بن الحسين مقري از مشايخ شيخ مفيد.
آثار:
مانزل من القرآن في اميرالمؤمنين (عليه السلام)، البشري و الزلفي في فضائل الشيعة، تاريخ الائمة (عليهم السلام)، اخبار النساء الممدوحات، اخبار فاطمة و الحسن و الحسين (عليهم السلام)، من قالَ بالتفضيل من الصحابة، السنن و الآداب علي مذاهب العامة، الفضائل و الاختيار من الاسانيد.منابع و مآخذ:
دائرة المعارف تشيع، 3 / 294.پينوشتها:
1. آقابزرگ تهراني. الذريعه الي تصانيف الشيعه. بيروت، دارالارضوا، 1403-1406 ق. 10 / 80.
2. زين العابدين قرباني لاهيجي. علم حديث، قم انصاريان، 1370 ص 96
3. حسن انوشه. فرهنگنامه ادبي فارسي. تهران. سازمان چاپ و انتشارات 1376. ص 763
4. همان، ص 864.
5. زين العابدين قرباني، همان، ص 87
6. همان، ص 88
7. سيد جعفر شهيد و محمدرضا حکيمي، يادنامه علامه اميني، تهران، 1361. ص 371-412 مقاله چهار کتاب اصلي علم رجال
8. حسن انوشه همان، ص 763.
فدايي عراقي، غلامرضا؛ (بهار 1383)، حيات علمي در عهد آل بويه، تهران: مؤسسه ي انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، چاپ اول