از کهن ترين فهرست ها شايد بتوان از حکايت جاحظ ( م 255 ق ) استفاده کرد که از حسن بن سهل سرخسي ( 146-236 ق ) نقل مي کند که « روزي مأمون عباسي از من پرسيد کدام يک از کتاب هاي ايرانيان با ارزش تر است؟ گفتم جاويدان خرد. او دستور داد فهرست کتابخانه اش را آوردند و چون جستجو کرد نام جاويدان خرد را نيافت. با اعتراض پرسيد چرا نام نام اين کتاب در آن نيست؟ گفتم: نسخه اي از آن نزد ذوبان زرتشتي است و من اندکي از آن را براي خود رونويسي کرده ام ». حنين بن اسحاق در رساله اي بر آثار جالينوس، حدود 129 کتاب از آثار جالينوس را نوشته است و از آن ميان حدود 90 کتاب را از يوناني به سرياني و چهل کتاب را به عربي ترجمه کرده است. زکرياي رازي ذيلي براي فهرست حنين دارد، ولي ابوريحان آن را نگارشي مستقل مي داند ( ابن نديم، 525 ق ). بيروني خود فهرست کتب رازي را جمع و طي آن به 184 اثر وي اشاره کرده و مهمتر اينکه به نوعي رده بندي موضوعي هم دست زده است ( کتاب هاي طبي 56 اثر، طبيعيات 33 اثر، منطقيات 7 اثر، رياضي و نجوم 10 اثر، تفاسير، تلخيص و اختصارات 7 اثر و... ) اما از همه مهمتر فهرست ابن نديم است. ابن نديم در سال 297 ق متولد شده و کارش وراقي، کاغذفروشي، کتاب فروشي يا کتاب نويسي بوده است. او فهرست خود را چنين توصيف مي کند. اين فهرستي است از تمام کتاب ها اعم از عرب و عجم که در رشته هاي گوناگون علمي به زبان و خط عربي موجود بوده است با تاريخچه اي از مصنفان و طبقات مؤلفان و شرح حال خانوادگي آنان. او کتاب خويش را به 10 مقاله و هر مقاله را به چند فن تقسيم کرده است. 6 مقاله ي او به علوم اسلامي ( قرآن، صرف و نحو، تاريخ، ادب، شعر، کلام و فقه ) و 4 مقاله ي دوم به علوم غير اسلامي يا علوم اوائل ( فلسفه و علم حکايات و افسانه ها، فرق و مذاهب و کيميا ) اختصاص دارد. بيروني که يکي از نوادر جهان است، علاوه بر فهرستي که درباره ي آثار رازي دارد، خود فهرستي دارد که در آن 113 کتاب از کتاب هاي خويش را معرفي مي کند که در ادامه ي فهرست رازي است. او خطاب به يکي از دوستانش مي گويد: « چنانکه سخن خود را به کتاب هاي رازي آغاز کردم، آن را با نام کتاب هاي خود که وقتي از من خواسته بودي ختم مي کنم، آن کتاب هايي که تا سال 427 ق نوشته ام که از عمرم 65 سال شمسي مي گذرد ».
بيروني در اين تاريخ هنوز 10 کتاب خود را به پايان نبرده است. او فهرست خويش را به 16 دسته تقسيم مي کند که عمدتاً مربوط به علوم اوائل است (1). پس از آن بايد از سيد مرتضي علم الهدي ملقب به ذوالثمانين، ثمانيني يا ابوالثمانين ياد کرد که به سال 355 ق متولد شد و در 436 ق درگذشت. به قول صاحب الذريعة، اين فهرست را يا خود سيد مرتضي نوشته يا شاگرد وي محمد بصري. در تاريخ 417 ق بر پشت جلد آن اجازه ي روايت براي او صادر کرده است. کراجکي از شاگردان شيخ مفيد و سلار ديلمي و سيد مرتضي بوده و به ويژه به سيد مرتضي ارادت مي ورزيده است. او در سال 449 وفات يافته است. در طبقات اعلام الشيعه آمده است که وي داراي فهرستي بوده که حاوي 220 کتابي است که او در قم و ري تصنيف کرده است (2). نجاشي ( 372-450 ق ) هم عصر شيخ طوسي صاحب کتاب رجال است که يکي از چهار کتاب اصلي علم رجال به او منسوب مي شود (3). در اين فهرست حدود 1164 نفر معرفي شده اند که فقط بعضي از آنها داراي تأليفاتي هستند و سراجام شيخ طوسي ( 385-460 ق ) از بزرگان اماميه داراي فهرستي است که از قديمي ترين فهرست کتب شيعه ي اماميه است. اين فهرست بسيار مشهور و مورد توجه است و حتي در بين مورخان و علماي اهل تسنن هم شهرت دارد. در اين فهرست بيش از نهصد تن از نويسندگان و حدود دو هزار جلد کتاب معرفي شده است و شيوه ي تنظيم آن، الفباي اسامي مؤلفان است (4).
در مورد کتابداري به معناي خاص آن در عصر حاضر نمي توان داوري کرد. آنچه مشخص است اين است که در گذشته معمولاً افراد شايسته، فرهيخته و دانشمند، کتابدار يا خازن کتابخانه بوده اند و بر اين کار افتخار مي کرده اند. افرادي چون ابن مسکويه که خود در سطح وزارت و از نظر علمي، در ابعاد گوناگون صاحب نظر بوده، يک چندي خازن، کتابدار يا رئيس کتابخانه ي عضدالدوله ي ديلمي بوده است. با اين حال پژوهش در اين مورد همچنان بايد انجام گيرد و تحقيقات ادامه يابد.
[1] ابن نديم، ابوالفرج محمد بن ابي يعقوب اسحاق بن محمد بن اسحاق
نام: محمد
نام پدر: ابي يعقوب
کنيه و لقب: ابوالفرج [ن.م]
اسم اشهر: ابن نديم
سال و محل تولد: [ن.م]
سال و محل وفات: [ن.م]
مذهب و شريعت: در مورد مذهب وي اختلاف نظرهاي بسياري وجود دارد، ولي مي توان گفت که وي شيعي مذهب بوده است.
رشته ي علمي و تخصص: کتابشناسي و فهرست نگاري
استادان: سري بن احمد کندي، ابوعلي بن سوار کاتب، ابوالحسن علي بن هارون بن علي بن يحيي از آل منجم، ابوالفتح بن نحوي، ابودلف ينبوعي، ابوالخير ابن خمار، ابوسعيد سيرافي، ابوسليمان منطقي سجستاني، ابوالفرج اصفهاني، ابوعبيدالله مرزباني و احتمالاً يحيي بن عدي و اسماعيل صفار.
سرگذشتنامه:
به سبب بي توجهي نويسندگان و تذکره نويسان سده هاي بعدي نسبت به ابن نديم، درباره ي احوال و فعاليت هاي علمي او آگاهي اندکي در دست است. درباره ي خاستگاه ابن نديم نمي توان به قطع سخن گفت، اما با توجه به اينکه وي در نسبت يا وابستگي خود به قبيله اي از قبايل عرب در الفهرست مطلبي نياورده، مي توان گفت که احتمالاً عرب نبوده است. از موطن ابن نديم نيز اطلاعي در دست نيست، تنها مي دانيم که در بغداد مي زيسته و مدتي در موصل اقامت داشته است. در مورد شغل ابن نديم گرچه ياقوت احتمال داده که او وراق بوده است و برخي منابع ديگر ظاهراً او را به عنوان وراق مي شناخته اند، اما در خود کتاب الفهرست در اين باره ناهمگوني به چشم مي خورد.آثار:
کتاب معروف ابن نديم الفهرست مي باشد. ابن نديم علاوه بر الفهرست کتابي با عنوان الاوصاف و التشبيهات نيز داشته است که اکنون از آن نشاني در دست نيست.الفهرست شامل 10 مقاله است: 1- کتب مقدس مسلمانان، يهوديان، مسيحيان، 2- نحو و لغت، 3- تاريخ، انساب و موضوعات وابسته به آن، 4- شعر و شاعران، 5- علم کلام و متکلمان، 6- فقه، حديث، فقها و محدثان، 7- فلسفه و علوم قديم، 8- افسانه، سحر، جادو و...، 9- مذاهب و اديات غير الهي و 10- کيميا.
منابع و مآخذ:
دائرة المعارف بزرگ اسلامي، 43 - 5 / 48.[2] ابومحمد عبدالله بن احمد
نام: عبدالله
نام پدر: احمد
کنيه و لقب: ابومحمد [ن.م]
اسم اشهر: خازن اصفهاني
سال و محل تولد: [ن.م]
سال و محل وفات: [ن.م]
مذهب و شريعت: شيعه
رشته ي علمي و تخصص: کتابداري، شعر و ادب
مناصب و مقام ها: متصدي و خزانه دار کتابخانه ي صاحب بن عباد.
سرگذشتنامه:
او در جواني مدتي متصدي و خزانه دار کتابخانه ي صاحب بن عباد بود و در همين ايام از علم و ادب صاحب بهره مي برد. پس از چندي گويا به علت اختلافي با صاحب بن عباد به عراق و شام و حجاز رفته و چند سالي در آنجا گذرانيد. آنگاه که صاحب بن جرجان رفته بود، خازن در نامه اي که به ابوبکر خوارزمي مي نوشت، از روي ناچاري بازگشت خود را به نزد صاحب بن عباد اعلام کرد و از او خواست عذرخواهي او را به محضر صاحب برساند. او در اين نامه و در همه ي مکاتبات خود اديبي برجسته و بارع جلوه گر شده است و نثر و نظم او در اوج قرار داشته است. ثعالبي نمونه اي از نثر و نظم شيوه ي او را در کتابش آورده است که در ميان آنها قصيده اي در مدح صاحب بن عباد به چشم مي خورد. در اشعار او کلمات فارسي از قبيل شاهنشاه و مهرجان وجود دارد. از آثار نظم و نثر او آثار تشيع او پيداست.منابع و مآخذ:
دائرة المعارف تشيع، 7 / 21، 6 / 213.[3] ابوعلي ضرير نيشابوري، حسين بن مظفر
نام: حسين
نام پدر: مظفر
کنيه و لقب: ابوعلي، ضرير
اسم اشهر: ابوعلي ضرير نيشابوري
سال و محل تولد: [ن.م] خوارزم
سال و محل وفات: [ن.م]
مذهب و شريعت: شيعه
رشته ي علمي و تخصص: ادب، شعر و لغت
شاگردان: علي بن عرّاق صناري خوارزمي
سرگذشتنامه:
اديب، شاعر و لغوي سده ي 5 هجري قمري بوده است، ولي از سرگذشت او چندان اطلاع مدوني در دست نيست.آثار:
تهذيب اصلاح المنطق ابن سکيت، تهذيب ديوان الادب، ديوان رسائل، ذيل تتمة اليتيمة، زيادات اخبار خوارزم و محاسن من اسمه الحسن.منابع و مآخذ:
دايرة المعارف بزرگ اسلامي، 6 / 45.[4] ابن بوّاب، ابوالحسن علي بن هلال بغدادي
نام: علي
نام پدر: هلال
کنيه و لقب: ابوالحسن، ابن بوّاب / علاء الدين
اسم اشهر: ابن بوّاب / ابن ستري
سال و محل تولد: 413 ق [ن.م]
سال و محل وفات: [ن.م]
مذهب و شريعت: شيعه
رشته ي علمي و تخصص: خوشنويسي و تذهيب، شعر و کتابداري
استادان: ابوالفتح عثمان بن جني، ابوعبيدالله مرزباني ( ابن دمياطي 203 )، ابوالحسين محمد بن سمعون واعظ، و محمد بن سمساني.
سرگذشتنامه:
زادگاه او معلوم نيست، ولي بيشتر زندگيش را در بغداد گذرانيده است. پدرش در خدمت آل بويه سمت پرده داري داشت و شهرت او به ابن بوّاب و ابن ستري از اين جهت بود. چندي در شيراز کتابدار بهاء الدوله ي ديلمي بود و زماني نيز به عنوان نديم در خدمت فخرالملک، ابوغالب محمد بن علي بن خلف واسطي والي عراق به سر برد. ابن بوّاب پيش از آنکه خوشنويس شود، به نقاشي و نگارگري خانه ها اشتغال داشت. سپس به تذهيب کتب پرداخت و سرانجام به کتابت روي آورد. در خوشنويسي به چنان پايه اي رسيد که يگانه روزگار خود گرديد. او را صاحب خط منسوب ( خطي که هر يک از حروف آن از لحاظ وضع و اندازه با حروف الف متناسب است )، خوانده اند. شيوه ي او در خوشنويسي تصرفي در روش ابن مقله به شمار مي رود. اما نوآوري هايي نيز دارد و قواعد تازه اي در خوشنويسي آورد. وي قرآن را از حفظ داشت و به کثرت کتابت مشهور بود و گويند شصت و چهار قرآن کتابت کرده است. ابن بوّاب طبع شعر هم داشت. ياقوت اشعاري از او نقل کرده است. از آثار منظوم او قصيده ي رائيه در ادوات خوشنويسي است که ادبا بلاغت آن را ستوده اند.آثار خطي:
قرآني به خط نسخ ( در مجموعه ي چستربيتي لندن )، جزوه اي از ديوان الحادره و رساله اي از جاحظ ( موزه ي اسلامي ترکيه در استانبول ).منابع و مآخذ:
دايرة المعارف تشيع، 1 / 310؛ دايرة المعارف بزرگ اسلامي، 3 / 140.پينوشتها:
1. ذبيح الله صفا. فهرست آثار بيروني. ص 138.
2. آقابزرگ تهراني. طبقات اعلام الشيعه به تحقيق علي نفي منزوي تهران، دانشگاه تهران، 1372. ص 179
3. سيد جعفر شهيدي و محمدرضا حکيمي. يادنامه علامه اميني. تهران، 1361.
4. غلامرضا فدايي عراقي. کتاب و کتابخانه. تهران. سازمان مدارک فرهنگي انقلاب اسلامي، 1375. صص 374-375.
فدايي عراقي، غلامرضا؛ (بهار 1383)، حيات علمي در عهد آل بويه، تهران: مؤسسه ي انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، چاپ اول