بهداشت رواني و سلامت روان

پيش از تعريف بهداشت رواني، بايد با دو واژه ي « بهداشت » و « سلامت » آشنا شويم. بنابراين مصوبه ي سازمان بهداشت جهاني، سلامت « حالت آسايش کامل جسمي، رواني، اجتماعي و نه تنها نبودن بيماري و ناتواني » است. بر پايه ي اين
شنبه، 12 ارديبهشت 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
بهداشت رواني و سلامت روان
 بهداشت رواني و سلامت روان

 

نويسنده: ابوالحسن حقاني




 

تعريف بهداشت رواني (1)

پيش از تعريف بهداشت رواني، بايد با دو واژه ي « بهداشت » و « سلامت » آشنا شويم. بنابراين مصوبه ي سازمان بهداشت جهاني، سلامت « حالت آسايش کامل جسمي، رواني، اجتماعي و نه تنها نبودن بيماري و ناتواني » است. بر پايه ي اين تعريف، بيمار يا ناتوان نبودن به معناي سلامت نيست، بلکه به تعامل سه جانبه ي جسم، روان و اجتماع توجه شده است و فرد سالم کسي است که در هر سه جنبه، وضعيت مطلوبي داشته باشد. (2) براي بهداشت نيز تعريف هاي گوناگوني شده است. بهداشت به معناي سلامت است، اما سلامت تنها نداشتن بيماري نيست. فرد سالم افزون بر داشتن بدني سالم، بايد توانايي برخورد با مشکلات، محروميت ها و شکست ها را داشته باشد و بتواند به راحتي همگام با ديگران زندگي کند. چنين فردي را که از نظر جسمي، رواني و اجتماعي طبيعي است، مي توانيم سالم بخوانيم. بنابراين، به نظر مي رسد مي توان بهداشت را « تأمين، حفظ و بالا بردن سطح سلامت » تعريف کرد. (3)
اکنون ببينيم بهداشت رواني را چگونه تعريف کرده اند ؟ براي بهداشت رواني نيز تعريف هاي فراواني، بر پايه ي ديدگاه ها و مکتب هاي موجود، بيان شده است. براي مثال، در منشور سازمان بهداشت جهاني، بهداشت رواني اين گونه تعريف شده است: « بهداشت رواني در درون مفهوم کلي بهداشت قرار دارد و بهداشت، يعني توانايي کامل براي ايفاي نقش هاي رواني و جسمي. بهداشت به معناي نبود بيماري يا عقب ماندگي نيست ». (4) تعريف ديگري که به نظر مي رسد از نگاه ديگري بيان شده، چنين است: « مجموعه ي عواملي که در پيشگيري از ايجاد يا پيشرفت روند و خامت اختلالات شناختي، احساس و رفتاري در انسان نقش مؤثر دارند ». (5) بر پايه ي اين دو تعريف، بهداشت رواني همان توانايي سلامت فکر و قدرت سازگاري فرد با محيط و اطرافيان است. همان گونه که از جسم خود مواظبت مي کنيم، بايد مراقب روان خود نيز باشيم تا بهتر زندگي کنيم. بنابراين، مي توان گفت بهداشت رواني، علمي براي بهزيستي و رفاه اجتماعي است که همه ي زواياي زندگي در محيط هاي گوناگون، مانند خانه، مدرسه، دانشگاه، اداره، کارخانه و نظاير آن را در بر مي گيرد. (6)

اهميت بهداشت رواني

بيشتر افراد جامعه به بهداشت جسماني به طور ويژه توجه دارند و مي کوشند با رعايت آن، بيماري هاي جسمي را از خانه و محيطشان دور کنند. در برابر، به بهداشت رواني کمتر توجه مي کنند؛ در حالي که اهميت بهداشت رواني از بهداشت جسماني کمتر نيست. بشر به دلايل گوناگون به بيماري هاي جسمي دچار مي شود و امروزه بيشتر بيماري هاي جسمي درمان پذير و کنترل شدني اند. روان نيز مانند جسم ممکن است بيمار شود. بيماران رواني احساس مي کنند که تعادل زندگي خود را از دست داده اند؛ اما بايد دانست بيماران رواني نيز درمان پذير و کنترل شدني اند.
بنابراين، يکي از فايده هاي بهداشت رواني، کمک به تأمين سلامت جسماني، رواني، عاطفي، اجتماعي و اخلاقي اعضاي خانواده و به تعبير ديگر، سالم سازي محيط فردي و اجتماعي است. هر چه از سلامت رواني بيشتري برخوردار باشيم، آسيب پذيري ما کمتر خواهد بود. افرادي که بهداشت رواني را رعايت مي کنند، اغلب اعتماد و عزت نفس بالايي در جامعه دارند و ارتباط صميمانه اي با اعضاي خانواده يا محيط تحصيلي و شغلي نفس بالايي در جامعه دارند و ارتباط صميمانه اي با اعضاي خانواده يا محيط تحصيلي و شغلي خود ايجاد مي کنند. يادگيري چگونگي رويارويي با چالش ها و مشکلات روزمره، از ديگر فايده هاي بهداشت رواني است. در حقيقت، در پرتو سلامت و اعتدال رواني، زندگي لذت آور و شادي بخش مي شود و آرامش باطني به وجود مي آيد. (7) توجه به موارد ياد شده، اهميت بهداشت رواني را آشکارا مشخص مي کند.
بنا بر آموزه هاي ديني، مؤمن يکي از مصاديق بارز شخصيت مطلوب است که با ويژگي هاي مثبت، فضاي آرام بخش و سالمي را در خانه و خارج از آن ايجاد مي کند. ايجاد چنين فضايي براي خود و ديگران از توصيه ها و سفارش هاي معصومان ( عليه السلام ) نشئت مي گيرد. بدين ترتيب، چگونگي نگرش به دنيا، مقاومت در برابر مشکلات و راه حل آنها را نيز مي توان يافت. بنابراين، سفارش هاي گوناگون معصومان ( عليه السلام ) درباره ي شادي ها، غم ها، سختي ها، مشکلات مادي و غير مادي و نظاير آن، نشان اهميت موضوع بهداشت رواني است. براي مثال، هنگام شادي يا حزن فراوان، رفتن به قبرستان توصيه شده است تا تعديلي در روحيه ايجاد شود. (8) اين مورد، از مصاديق بهداشت رواني است که درباره ي آن توضيح خواهيم داد.

اهداف بهداشت رواني

همان گونه که اشاره کرديم، بهداشت رواني، علمي براي بهزيستي و رفاه جامعه است که رعايت آن، نتايج بسيار مطلوبي را به ارمغان مي آورد. براي مثال، افراد سالم، افزون بر احترام به خود و ديگران، از نقاط ضعف و قدرتشان آگاه اند و در حل مشکلات خود توانايند. همچنين بهداشت رواني، به کاهش بيماري هاي رواني در اجتماع کمک مي کند و به انواع گوناگون اختلالات رواني و عوامل مؤثر در بروز آنها مي پردازد. به همين دليل، کسي که از سلامت رواني برخوردار است، در رويارويي با مشکلات اجتماعي، کنترل و تعادل خود را از دست نمي دهد و مي تواند افزون بر احساس رضايت از زندگي، به طور منطقي با مشکلات برخورد کند. اکنون اين پرسش مطرح مي شود که بهداشت رواني، چه راهکارهايي را براي تأمين سلامت رواني اجتماعي ارائه کرده است ؟ به تعبير ديگر، چه فعاليت ها و خدماتي در مسير بهداشت رواني انجام مي گيرد ؟ بهداشت رواني چه هدف هايي را پي مي گيرد ؟
به طور کلي، بهداشت رواني در جهت سلامت روان فرد و جامعه وانجام خدمات فردي و اجتماعي، هدف هايي را پي مي گيرد که عبارت اند از:
ايجاد سلامت با پيشگيري از بروز بيماري هاي رواني؛
پيشگيري از عوامل ناشي از بازگشت بيماري هاي رواني؛
درمان به هنگام بيماري رواني؛
ايجاد سيستم هاي حمايتي اجتماعي و رواني؛
شناخت علل و چگونگي شيوع بيماري هاي رواني.
اين هدف ها را مي توان در دو هدف کلي، يعني « پيشگيري » (9) از بيماري هاي رواني و ارتقاي سطح سلامت رواني خلاصه کرد. (10) پيشگيري خود داراي سه نوع است که هر يک از توضيح خواهيم داد:
پيشگيري نوع نخست؛ (11)
پيشگيري نوع دوم؛ (12)
پيشگيري نوع سوم. (13)

پيشگيري نوع نخست

هدف از پيشگيري نوع نخست، جلوگيري از ظهور بيماري يا اختلال و تقويت رفتارهاي مثبت است. به تعبير ديگر، علاج واقعه پيش از وقوع انجام مي گيرد. روش اين نوع پيشگيري، کاهش تظاهرات هيجاني، عاطفي در جامعه، از راه مبارزه با عوامل استرس زا و حالاتي است که به عوارض رواني مي انجامد. به طور کلي، هر عاملي که موجب بهبود وضع زندگي انسان مي شود، بخشي از روش پيشگيري نوع نخست است. (14) بنابراين، حذف يا کاهش عوامل خطر ساز، تقويت مقاومت افراد، برنامه هاي آموزشي بهداشت رواني، برنامه هاي بالا بردن کارايي و توان افراد و ايجاد سيستم هاي حمايت اجتماعي، مي تواند از نمونه هاي پيشگيري نوع نخست باشد. اين هدف ها زماني عملي مي شود که بتوانيم عوامل سبب زا را از بين ببريم. (15)
برخي از روش هاي پيشگيري عبارت اند از: آموزش همگاني، بهبود وضع اقتصادي، مشاوره ي ژنتيک و مراقبت هاي دوران بارداري. به طور کلي، مي توان گفت آموزش، اساسي ترين روش پيشگيري نوع نخست است.
پيشگيري نوع نخست، خود به دو نوع مستقيم و غير مستقيم تقسيم مي شود.
مراد از مستقيم، افزايش مقاومت افراد در برابر عوامل بيماري زاست تا بتوان از بروز بيماري جلوگيري کرد؛ مانند زدن واکسن برخي بيماري ها، يا انجام مراقبت هاي ويژه براي جلوگيري از بيماري رواني.
در نوع غير مستقيم پيشگيري، به طور مستقيم به پزشک نياز نيست، بلکه دستورهاي کلي متخصصان کافي است؛ مانند افزودن کلر به آب آشاميدني براي جلوگيري از بيماري هاي ناشي از آب، يا ايجاد فضاهاي سبز براي جلوگيري از افسردگي افراد مسن. (16)
اقدام هاي پيشگيري نوع اول، در مراحل رشد آدمي از پيش از تولد تا دوران بزرگ سالي و پيري متفاوت است و هر مرحله، روش هاي ويژه اي دارد. به طور مثال، نمي توان اقدام هايي که براي مرحله ي نوجواني و جواني در نظر گرفته شده است، در مرحله ي پيري انجام داد. همچنين روش هاي پيشگيري در طبقه هاي گوناگون جامعه، مانند طبقه ي مرفه يا مستمند نيز متفاوت خواهد بود. برخي از توصيه هاي پيشگيري نوع نخست در جدول زير آمده است.

گام هاي مؤثر در پيشگيري نوع اول:
ورزش ( مانند پياده روي، شنا، دوچرخه سواري و... )؛
تغذيه ي سالم؛
روابط عاطفي مناسب؛
داشتن برنامه ي منظم زندگي؛
تدبير در امور اقتصادي و معيشتي.

پيشگيري نوع دوم

هدف از اقدام هاي اين نوع پيشگيري، شناخت به هنگام و درمان فوري و مناسب بيماري يا اختلال است. بنابراين، شناخت اوليه و درمان فوري اختلالات عصبي - رواني که به جلوگيري از تخريب پاياي اين بيماري مي انجامد، در محدوده ي پيشگيري نوع دوم است. (17) با اين هدف، از شيوع و گسترش بيماري در کوتاه ترين مدت جلوگيري مي شود و همه ي نظريه ها و اقدام هاي درماني مانند دارو درماني، رفتار درماني و شناخت درماني در قالب اين نوع پيشگيري قرار مي گيرد.
براي تأمين اين نوع پيشگيري، مراحلي را بر شمرده اند:
بيماريابي، با هدف تشخيص و شناخت پيش رس علايم غير عادي يا رفتار نامتعادل؛
درمان فوري و کامل براي رفع علايم سبک بيماري، پيش از آنکه شدت يابد؛
ادامه ي درمان براي جلوگيري از بازگشت عوارض بيماري تا حصول بهبود کامل. (18)
در حقيقت، مجموع اين سه مرحله را مي توان در دو راهکار اساسي، يعني کاستن علايم اختلال، مانند کم کردن درد و رنج و محدود کردن ادامه ي اختلال و رساندن آن به کمترين ميزان شيوع خلاصه کرد. (19) براي اجراي اين نوع پيشگيري، افزون بر دارو درماني، از روش مهم تر ديگر، يعني روان درماني، مي توان استفاده کرد. شايد بتوان گفت روان درماني نيز نوعي آموزش است؛ بدين ترتيب که روان شناسي باليني به بيمار راه هاي جديد زندگي را مي آموزد و کمک مي کند تا با موانعي که در راه بهبودي و حل مشکلات زندگي دارد، آشنا شده، خود، آنها را از مسير زندگي بر دارد. (20) برخي از توصيه هاي پيشگيري نوع دوم در جدول زير بيان شده است.

 

گام هاي مؤثر در پيشگيري نوع دوم:
دارو درماني؛
رفتار درماني؛
مراقبت هاي ويژه؛
آموزش.

پيشگيري نوع سوم

پيشگيري نوع سوم زماني مطرح مي شود که بيماري استقرار يافته، مدتي از آن گذشته و تا اندازه اي پيشرفت کرده است. پيشگيري با هدف جلوگيري از عوارض ديررس بيماري هاي رواني مزمن و کاهش ميزان از کار افتادگي بيماران است. (21) هدف اوليه از اين نوع پيشگيري، توان بخشي (22) بيمار رواني و بازگرداند و حفظ همه با بخشي از توانايي هاي از دست رفته ي فرد به سبب اختلال يا بيماري است، تا به گونه اي مفيد و سازنده به زندگي خانوادگي، اجتماعي و شغلي خويش باز گردد. از آنجا که بيشتر بيماري هاي شديد رواني باز مي گردند، توان بخشي بيماران را نمي توان تا درمان کامل بيماري به تأخير انداخت. (23) در واقع، استفاده از اين نوع پيشگيري، به افرادي که به بيماري هاي مزمن رواني طولاني دچارند، کمک مي کند تا با بيشترين توانايي هاي جسمي، رواني و اجتماعي خود فعاليت کنند. کار درماني، خدمات اجتماعي، مانند کاريابي و مدد کاري اجتماعي، مراکز حمايت از افراد جامعه در برابر بيماري هاي رواني، مانند مراکز ترک اعتياد، در جهت اين نوع پيشگيري مؤثرند. در جدول زير به برخي از توصيه هاي نوع سوم پيشگيري اشاره شده است.
گام هاي مؤثر در پيشگيري نوع سوم:
1. تأکيد بر استعدادهاي باقي مانده ي بيمار؛
2. ايجاد بينش قضاوت به توانايي انجام کارها؛
3. ايجاد قدرت يادگيري بر توانايي هاي بيمار؛
4. تشويق و تنبيه به هنگام براي رشد رفتاري آنان؛
5. ايجاد آمادگي هاي لازم براي بروز احتمالي رفتارهاي غير طبيعي.
فعاليت هاي هر سه نوع پيشگري را مي توان در روش ها و برنامه هاي زير جمع بندي کرد:
1. آموزش بهداشت رواني؛
2. مبارزه با علل بيماري يا عوامل مؤثر در انتقال آن؛
3. افزايش مقاومت فردي - اجتماعي؛
4. مشاوره و راهنمايي؛
5. بيماريابي و مداخله ي اوليه؛
6. اصلاح نظام مراقبتي؛
7. توان بخشي در خانه و اجتماع؛
8. حرفه درماني.
هر يک از اين روش ها و برنامه ها، ممکن است همه يا بخشي از فعاليت هاي پيشگيري نوع نخست، دوم يا سوم باشند. براي مثال، مبارزه با عوامل بيماري ها و افزايش مقاومت در برابر آنها به پيشگيري نوع نخست، بيماريابي جزو پيشگيري نوع دوم و توان بخشي، پيشگيري نوع سوم است. آموزش بهداشت روان و مشاوره به سه نوع پيشگيري مربوط مي شود. بنابراين باور برخي روان شناسان، کاهش استرس يا فشار رواني از يک سوي، و افزايش سه عامل مهارت سازگاري، (24) عزت نفس (25) و گروه هاي حمايت کننده (26) از اختلال رواني خواهد کاست. (27)

ارتقاي سطح سلامت رواني

هدف ديگر بهداشت رواني، ارتقاي سطح سلامت رواني است تا با آموزش هاي لازم، انسان هاي سالم در سطح جامعه تربيت شوند. براي مثال، نگرش مثبت به خود و جهان، رشد و تکامل بر پايه ي استعدادهاي موجود و درک واقعيت ها مي توانند در ارتقاي سطح سلامت رواني مؤثر باشند. البته هر مکتب و فرهنگي، تفسير ويژه اي از « انسان سالم » دارد که در اينجا، نظر اسلام را بيان خواهيم کرد.

اصول بهداشت رواني از ديدگاه اسلام

يکي از امتيازهايي که انسان را از ديگر آفريدگان جدا مي کند، داشتن اختيار است تا با اراده ي خود، به کمال برسد. لازمه ي پيمودن اين مسير، داشتن و آگاهي است که خداوند آن را به وسيله ي پيامبران به بشر عطا فرموده است. بنابراين، يکي از هدف هاي مهم اديان الهي، راهنمايي و هدايت بشر، کمک به چگونه زيستن و محافظت از آنها در برابر انحراف از مسير رشد است. از آنجا که دين مقدس اسلام، واپسين دين الهي است، برنامه ي جاوداني را به وسيله ي پيامبر اکرم ( صلي الله عليه و آله و سلم ) ارائه کرده است که با اجراي آن، سلامت دنيا و آخرت تضمين مي شود.
در جهت طراحي سيماي مطلوب از انسان، اسلام برنامه اي را ارائه کرده است که همه ي ابعاد انساني را شامل مي شود. اين ابعاد را مي توان در سه دسته ي کلي اعتقادات، احکام و اخلاق تقسيم کرد که از سه رابطه ي زير تشکيل مي شوند:
رابطه ي انسان با خدا؛
رابطه ي انسان با خود؛
رابطه ي انسان با ديگران.
خداشناسي، خود شناسي، مسائل عبادي و اخلاقي و مسائل خانوادگي و اجتماعي، از مصداق هاي بارز اين سه نوع رابطه اند که همه ي آنها در جهت سلامت جسمي - رواني اند. از سوي ديگر، اين نکته نيز روشن است که ايمان واقعي همراه با عمل صالح، دو عامل اساسي براي رسيدن به زندگاني پاکيزه است که آن را « حيات طيبه » مي خوانند. خداوند نيز در قرآن به آن اشاره مي کند و مي فرمايد: « هر کس عمل صالحي را انجام دهد، در حالي که مؤمن است، خواه مرد باشد يا زن، زندگاني پاکيزه اي به او مي بخشيم ». (28)
يکي از موضوع هايي که در آموزه هاي ديني به آن فراوان توجه شده، بهداشت رواني است. گرچه در منابع اسلامي عنوان بهداشت رواني نيامده است، توصيه هاي فراوان در زمينه هاي گوناگون اخلاقي، خانوادگي، اجتماعي و مشابه آن را مي توان در قالب اصول بهداشت رواني گنجاند؛ چنان که بسياري از روان شناسان، اين اصول را در کتاب هاي خود بيان کرده اند. (29) در حقيقت، اجراي اين اصول، هدف هاي بهداشت رواني را - که همان پيشگيري و ارتقاي سطح سلامت است - تأمين مي کند. به عبارت ديگر، هدف از اين اصول، ايجاد فضا و محيط سالم براي افراد جامعه، به طور فردي و گروهي است تا بتوانند در سلامت جسمي و رواني زندگي کنند. همچنين بتوانند براي رفع مشکلات فراوان در زمينه هاي گوناگون فرهنگي، تربيتي، اجتماعي، اقتصادي و... روش هايي عاقلانه و منطقي بر گزينند. در اينجا با نگرش با منابع اسلامي به برخي از آن اصول اشاره مي کنيم.

1. احترام فرد به شخصيت خود و ديگران

يکي از اصول اساسي در اسلام، ارزش نهادن به انسان است. در فصل ششم، برخي از ويژگي هاي شخصيت از ديدگاه اسلام بيان شد و اشاره کرديم کرامت نفس يکي از ويژگي هاي مهم و مورد تأکيد اسلام است. مي توان ادعا کرد بسياري از مشکلات رواني انسان ها، از ناديده گرفتن شخصيت خود نشان نشئت مي گيرد. حضرت علي ( عليه السلام ) در اين باره مي فرمايند: « کسي که نفس خود را گرامي بشمارد، آن را با گناه خوار نخواهد ساخت »، (30) و در جاي ديگر مي فرمايند: « کسي که نفس خود را شريف بداند، خود را از خواري خواسته ها پاکيزه ن گاه خواهد داشت ». (31) همچنين نتيجه ي رعايت نکردن کرامت نفس را بيان مي فرمايند: « از کسي که نفسش را خوار مي پندارد، اميد خير نداشته باش ». (32) احساس حقارت و ناديده گرفتن شخصيت خود، زمينه ساز بسياري از انحراف هاي اخلاقي و اختلالات رواني است. فردي که درباره ي ديگران بي تفاوت بوده، براي آنان ارزشي قايل نباشد، نمي توان از ديگران انتظارِ کمک داشته، از ياري آنان برخوردار باشد. چنين افرادي هميشه تنها خواهند بود.

2. شناخت محدوديت ها و توانايي هايي خود و ديگران

يکي ديگر از اصول بهداشت رواني، شناخت محدوديت هاي خود و ديگران است. بنابراين آموزه هاي ديني، دنيا محل زندگي جاوداني نيست و در آن، تضادها، کشمکش ها، محدوديت هاي گوناگون جسمي، اجتماعي و... وجود دارد. دو نفر ممکن است نقص عضو داشته باشند، ولي يکي با روحيه اي بسيار بالا و ديگري، از اين نقص روان آزرده و افسرده باشد. بنابراين، پذيرفتن واقعيت هاي زندگي، تأثير بسيار مثبتي در روان فرد دارد.
در منابع اسلامي، راهکارهاي فراواني براي ايجاد زندگي سالم و بهبود روابط انسان ها ارائه شده که با عمل به آنها، افزون بر سلامت روان، جامعه ي سالم و پر نشاطي خواهيم داشت. تسليم به رضاي الهي، تحمل صبر و بردباري، قناعت، اميد، پرهيز از نااميدي، کنترل خشم و اندوه، برنامه هاي تفريح و مانند آن، از جمله سفارش هاي معصومان ( عليه السلام ) است. (33)
از آيه هاي الهي و روايت هاي معصومان ( عليها السلام ) مي توان روش هايي را براي رفع تنيدگي و سازگاري با سختي ها به دست آورد که به سه بخش کلي تقسيم مي شوند: روش هاي شناختي، روش هاي رفتاري و روش هاي عاطفي - معنوي که در نمودار زير مي بينيم. (34) البته بايد به اين نکته توجه داشت که لازمه ي بهره گيري از اين روش ها، داشتن بينش درست و جهاني بيني توحيدي است.
بهداشت رواني و سلامت روان
راه هاي رويارويي با تنيدگي در آموزه هاي اسلام (35)

3. دانستن اين حقيقت که رفتار انسان معلول علل و شرايط ويژه اي است

همان گون که نظام جهان، بر پايه ي علت و معلول است و هيچ پديده اي خود به خود به وجود نمي آيد، رفتارهاي انسان نيز بر پايه ي علت ها و شرايط ويژه اي شکل مي گيرد. البته برخي علت ها را خود شخص ممکن است به وجود بياورد. انسان بر پايه ي همان ويژگي اختيار، کارهايي مثبت يا منفي انجام مي دهد که نتايج آن اعمال به خود وي باز مي گردد. خداوند در قرآن مي فرمايد: « براي انسان، بهره اي جز کوشش او نيست ». (36) اضطراب، وسواس، سوء ظن و مانند آن، هيچ يک بدون علت نيستند. به همين دليل، در بهداشت رواني، به منزله ي يک اصل، بايد علت رفتارها يا عوامل تشديد کننده را شناسايي کرد تا از بروز اختلالات رواني يا رفتاري پيش گيري شود. بنابراين، بسياري از مشکلات رواني به اعمال خود فرد باز مي گردد که با رعايت نکردن اصول بهداشت رواني، به آنها دچار شده است.

4. ايمان و توکل

ايمان به خداوند و در پي آن توکل به او، يکي ديگر از اصول بهداشت رواني در اسلام است که روان شناسان از آن غافل شده اند. بي شک، شادابي فرد مؤمن بيش از کسي است که به خداوند ايمان ندارد. همچنين درباره ي توکل، روايت هاي فراواني از معصومان ( عليه السلام ) به چشم مي خورد. امير مؤمنان علي ( عليه السلام ) مي فرمايند: « هر کس به خدا توکل کند، سختي ها بر وي آسان مي شود و سبب ها براي او فراهم مي شود و در جايگاه راحت و وسعت و کرامت جاي مي گيرد ». (37) روان شناسان اصول ديگري برشمرده اند که در اينجا به سه مورد اشاره مي کنيم: (38)
آشنايي با اينکه رفتار هر فرد پيرو تماميت وجود شخصيت اوست؛
شناسايي نيازهاي اساسي و محرک هايي که سبب ايجاد رفتار و اعمال انسان مي شوند؛ برقراري روابط صميمانه با ديگران.
برخي از اصول بهداشت رواني از ديدگاه اسلام عبارت اند از:
- ايمان و توکل؛
- احترام فرد به شخصيت خود و ديگران؛
- شناخت محدوديت ها و توانايي هاي خود و ديگران.
- دانستن اين حقيقت که رفتار انسان معلول علل و شرايط ويژه اي است.

پي‌نوشت‌ها:

1. mental health.
2. محمد مهدي اصفهاني، آيين تندرستي، ص 12.
3. همان، ص 19.
4. حمزه گنجي، بهداشت رواني، ص 10.
5. سعيد شاملو، بهداشت رواني، ص 18.
6. بهروز ميلاني فر، بهداشت رواني، ص 17.
7. سيدمهدي صانعي، بهداشت روان در اسلام، ص 23.
8. شيخ عباس قمي، مفاتيح الجنان، ص 570.
9. prevention.
10. شهريار شهيدي و مصطفي حمديه، اصول و مباني بهداشت رواني، ص 12- 15.
11. primary prevention.
12. secondary prevention.
13. tertiary prevention.
14. بهروز ميلاني فر، بهداشت رواني، ص 53.
15. سعيد شاملو، بهداشت رواني، ص 20.
16. همان، ص 54.
17. شهريار شهيدي و مصطفي حمديه، اصول و مباني بهداشت رواني، ص 25.
18. بهروز ميلاني فر، بهداشت رواني، ص 150- 151.
19. سعيد شاملو، بهداشت رواني، ص 20.
20. براي آگاهي بيشتر از روان درماني، و موارد مشابه آن، مانند رفتار درماني، ر. ک: کتاب هايي که در زمينه ي مشاوره و راهنمايي نوشته شده است.
21. بهروز ميلاني فر، بهداشت رواني، ص 193.
22. Rehabilitation.
23. شهريار شهيدي و مصطفي حمديه، اصول و مباني بهداشت رواني، ص 26.
24. coping skills.
25. self esteem.
26. support groups.
27. سعيد شاملو، بهداشت رواني، ص 21.
28. مَنْ عَمِلَ صَالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثَى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً ( نحل، 97 ).
29. براي آگاهي بيشتر، ر. ک: سعيد شاملو، همان، ص 24- 28.
30. من کرمت عليه نفسه لم يهنها بالمعصية ( ميرزا حسين نوري طبرسي، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج11، ص 339 ).
31. من شرفت نفسه نزهها عن ذلة المطالب ( عبدالواحد آمدي تميمي، غرور الحکم و درر الکلم ، ج2، ص 203 ).
32. من هانت عليه نفسه فلا ترج خيره ( همان، ص 237 ).
33. جهت اطلاع بيشتر به کتاب هاي اخلاقي مراجعه نماييد.
34. جهت اطلاع بيشتر از روش ها، ر. ک: ام. رابين ديماتئو، روان شناسي سلامت، ترجمه ي سيد مهدي موسوي اصل و ديگران، ج2، ص 749 - 782.
35. بر گرفته از: همان، ص750.
36. لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلاَّ مَا سَعَى‌ ( نجم، 39 ).
37. من توکل علي الله ذلت له الصعاب و تسهلت عليه الأسباب و تبوء الخفض و الکرامة ( عبدالواحد آمدي تميمي، غرر الحکم و درر الکلم، ص 232 ).
38. براي آگاهي بيشتر، ر. ک: سيد ابوالقاسم حسيني، اصول بهداشت رواني، مؤسسه ي چاپ و انتشارات آستان قدس رضوي، مشهد، 1374.

منبع مقاله :
حقاني، ابوالحسن؛ (1390)، روانشناسي کاربردي(1)، قم: انتشارات مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره)، چاپ دوم



 

 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.