تاملى برسنت‌هاى خدا در هستى

خداى متعال در جهان هستى سنت‌هايى را قرار داده است؛ اين سنت‌ها بيان‌گر قوانين حاکم بر هستى است؛ با کشف اين قوانين و سنت‌ها در اغلب موارد مى‌توان نتيجه هر عملى را پيش‌بينى کرد و براساس آن پيش‌بينى‌ها، براى کار و زندگى در تمام جوانب، برنامه‌ريزى دقيقى را تنظيم کرد. همه مردم با اين سنت‌ها و قوانين تا حدودى آشنا هستند و براساس آن متناسب حال خود، زندگى و کار خود را سامان مى‌بخشند.
جمعه، 3 اسفند 1386
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تاملى برسنت‌هاى خدا در هستى
تاملى برسنت‌هاى خدا در هستى
تاملى برسنت‌هاى خدا در هستى
نويسنده:مرضيه صوفيان
منبع:روزنامه رسالت
خداى متعال در جهان هستى سنت‌هايى را قرار داده است؛ اين سنت‌ها بيان‌گر قوانين حاکم بر هستى است؛ با کشف اين قوانين و سنت‌ها در اغلب موارد مى‌توان نتيجه هر عملى را پيش‌بينى کرد و براساس آن پيش‌بينى‌ها، براى کار و زندگى در تمام جوانب، برنامه‌ريزى دقيقى را تنظيم کرد. همه مردم با اين سنت‌ها و قوانين تا حدودى آشنا هستند و براساس آن متناسب حال خود، زندگى و کار خود را سامان مى‌بخشند. ولى آنچه که از آن غفلت مى‌ورزند سنت‌هاى الهى در امور معنوى است. اغلب غافل هستند از تاثير اعمال و حتى افکار و انديشه، در جذب و يا دفع نعمت‌هاى مادى و معنوي. انسان‌ها غالبا در محسوسات غرق شده همواره به دنبال قانون علت و معلول در محسوسات و ملموسات هستند و از بعد معنوى امور غافلند. اين علم با تلاش بشر بدون کمک انبياى الهى حاصل نمى‌شود. اين علم مخصوص خداوند است و خداوند آن را به وسيله رسولانش به مردم ابلاغ فرموده ولى همواره با دسيسه‌هاى شياطين و نفس اماره و تغافل انسان‌ها، اين علم مکتوم مانده است. انبياى الهى در طول تاريخ به تدريج براى مردم از تاثير اعمال نيک و بد انسان‌ها سخن گفتند؛ قوانين و سنت‌هاى الهى را براى آنها تشريح کردند تا اين که خاتم الانبياء محمد مصطفى (ص)، برگزيده همه انبياء و اولياى الهي، همه‌ قوانين و سنت‌هاى خداوند در هستى را در قالب کلام الهى براى مردم بيان نمود. قرآن، کلام خداوند، در بردارنده همه حقايق هستى است. تک تک آيات آن نشانه علم و قدرت و حکمت و بلکه تمام اسماى الحسناى الهى است. قرآن آئينه تمام نماى هستى است؛ قوانين و سنت‌ها را بيان مى‌کند. بايد در بحر اين آيات غواصى کرد تا در گران بهاى حقايق هستى را به دست آورده و با کشف اين حقايق، به سنت‌ها و قوانين الهى دست يافت آن گاه با تنظيم حرکت تکاملى براساس سنت‌هاى الهي، از لحظات کوتاه عمر بهترين و بيشترين بهره‌بردارى را کرد تا از مسير حرکت صحيح به لقاء الله و جاودانگى و رضوان الهى دست يافت. در اين نوشتار اين جانب با استفاده از يافته‌هاى مفسران و دانشمندان و با بضاعت اندک خود به بررسى چند مورد محدود پرداختيم. به اميد روزى که همت دانشمندان ما به اين امر مهم معطوف گردد و سنت‌هاى الهى در قرآن، استخراج شود و مسلمانان با عمل به قرآن عملا به جهانيان نشان دهند که:
«الاسلام يعلو و لا يعلى عليه»
اسلام برتر است و چيزى بر آن برترى نمى‌باشد.

1- بررسى کلمه سنت در قرآن

سنت در لغت به معناى طريقه و روش است. السنه: السيره، الطريقه، الشريعه (1( )سنت عبارت است از: سيره، طريقه، طبيعت و راه و روش) مفسرين هم همين معنا را براى سنت ذکر کرده‌اند. علامه طباطبائى مى‌فرمايند: کلمه سنت به معناى طريقه معمول و رايج است که به طبع خود غالبا يا دائما جارى باشد. (2) طبرسى گويد: سنت و طريقه و سيره نظير هم‌اند. سنت خداوند طريقه خداست و سنت رسول طريقه اوست (3) امام على (ع) مى‌فرمايند: «اقتدوا بهدى نبيکم و استنوا بسنته فانها اهدى السنن» (4) و امام زين العابدين (ع) مى‌فرمايند: «ان افضل الاعمال عند الله ما عمل بالسنته و ان قل» (5)
در قرآن کريم کلمه سنت 16 بار در 11 آيه به کار رفته که عبارتند از:
1- يريد الله ليبين لکم و يهديکم سنن الذين من قبلکم و يتوب عليکم و الله عليم حکيم (نساء: 226)
2- قل للذين کفرو ان ينتهوا يغفر لهم ما قد سلف و ان يعودوا فقد مضت سنت الاولين (انفال: 38)
3- لا يومنون به و قد خلت سنته الاولين (حجر: 13()ايمان به رسول)
4- و ما منع الناس ان يومنوا اذ جاء هم الهدى و يستغفروا ربهم الا ان تاتيهم سنه الاولين او ياتيهم العذاب قبلا (کهف: 55)
5- استکبار فى الارض و مکر السييء و لا يحيق المکر السييء الا باهله فهل ينظرون الا سنت الاولين فلن تجد لسنت الله تبديلا و لن تجد لسنت الله تحويلا (فاطر: 43)
6- ما کان على النبى من حرج فيما فرض الله له سنته الله فى الذين خلوا من قبل و کان امر الله قدرا مقدورا (احزاب: 38)
7- سنه الله فى الذين خلوا من قبل و لن تجد لسنه الله تبديلا (احزاب: 62)
8- سنه الله التى قد خلت من قبل ولن تجد لسنه الله تبديلا (فتح: 23)
9- فلم يک ينفعهم ايمانهم لما راوا باسنا سنه الله التى قد خلت فى عباده و خسر هنالک الکافرون (غافر: 85)
10- سنه من قد ارسلنا قبلک من رسلنا ولا تجد لستنتنا تحويلا (اسراء: 77)
11- قد خلت من قبلکم سنن فسيروا فى الارض فانظروا کيف کان عاقبه المکذبين (آل عمران: 137)
از بررسى آياتى که لفظ «سنت» در آنها به کار رفته متوجه مى‌شويم در نيمى از اين 16 مورد، سنت مستقيما به خدا نسبت داده شده «سنه الله» و 6 مورد مربوط به سنت گذشتگان و يک مورد سنت پيامبران و يک مورد نيز «سنتنا» آمده و سه بار تاکيد شده که در سنت خدا تبديل نمى‌توان يافت: (فاطر: 43، فتح: 23، احزاب: 62) اما در مورد «تحويل» يک بار، در سوره فاطر فرمود: «لن تجد لسنته الله تحويلا» و يک بار نيز در سوره اسراء با حرف نفى “لا” فرمود: «لا تجد لسنتنا تحويلا.»
تبديل آن است که چيزى را به کلى عوض کنند يعنى آن را بردارند و چيز ديگرى جانشين آن نمايند ولى تحويل آن است که همان موجد را از نظر کيفى يا کمى دگرگون سازند و از اين مى‌توان نتيجه گرفت که قطعا نتيجه‌اى که گذشتگان از رفتار خود گرفته‌اند آيندگان نيز خواهند گرفت زيرا قرآن تبديل و تحويل سنت را نفى کرده است. بنا بر اين سنت همان قانون مستمر الهى در امور ماوراء طبيعت است که زمان و مکان در آن نقشى ندارد همان گونه که قانون علت و معلول در طبيعت جارى است و به عنوان مثال ترکيب اکسيژن با هيدروژن به نسبت خاص و ثابت، هميشه آب توليد مى‌‌کند و زمان و مکان و شخص در اين ترکيب و نتيجه آن هيچ نقشى ندارد؛ اين سنت و قانون در روح هستى نيز جارى است و به عنوان مثال ترکيب اکسيژن با هيدروژن به نسبت خاص و ثابت، هميشه آب توليد مى‌کند و زمان و مکان و شخص در اين ترکيب و نتيجه آن هيچ نقشى ندارد؛ اين سنت و قانون در روح هستى نيز جارى است و هر عمل و اعتقادى نتيجه خاص خود را به جا مى‌گذارد و اگر از شريعت و سيره رسول اکرم (ص) به سنت تعبير شده به اين جهت است که اين راه و روش زندگى آنچنان متقن و شفاف و منطبق با فطرت الهى و هدف آفرينش و به دور از هرگونه خطا و اشتباهى است که تبديل به سنت يعنى قانون مى‌شود و همان گونه که قرآن تا ابد راهنماى بشر است، سنت و سيره رسول اکرم (ص) نيز چنين است.

2- چرا خداوند ما را به سنت گذشتگان هدايت مى‌کند؟

در تفسير آيه 26 سوره نساء که مى‌فرمايد: «و يهديکم سنن الذين من قبلکم» مفسرين سخنان کم و بيش يکسانى دارند که در اينجا به چند مورد اشاره مى‌شود:
1- خداوند مى‌‌خواهد شما را به راه گذشتگان که اهل حق بوده‌اند هدايت کند تا به ايشان اقتدا کنيد و آثار آنها را پيروى کنيد که صلاح شما در آن است.
2- خداوند مى‌خواهد سنت گذشتگانى که اهل حق و باطل بوده‌اند را براى شما روشن سازد تا به روش آنها بصيرت پيدا کنيد و از طريقه باطل آنها اجتناب نمائيد.(6)
3- خداوند مى‌خواهد شما را هدايت کند به راه‌ها و طريق و سنن از شرع آنان که پيش از شما بودند.(7)
4- خداوند مى خواهد شما را هدايت نمايد به رفتار پيشينيان تا راه حق و باطل آنها را بفهميد و خوبى‌هاى آنها را بگيريد و بدى‌هاى آنها را ترک نمائيد.(8)
5- خداوند شما را هدايت مى‌کند به دين حق يا روش پيشينيان از اهل حق.(9)
6- اين آيه بيانگر اراده خداوند بر تبيين سنت‌هاى اقوام گذشته براى مردم است و نيز بيان‌گر تشابه احکام اسلام با مقررات اديان گذشته و لزوم پيروى از سنت و قوانين صحيح پيشينيان و هم‌چنين لزوم بررسى تطبيقى قوانين و سنن پيشينيان با احکام اسلام مى‌باشد. (10)
7- علامه طباطبائى مى‌فرمايند: و يهديکم ... يعنى خداوند شما را هدايت کند به طريقه‌‌هاى زندگى سابقين يعنى انبياء و امت‌هاى صالح گذشته، به طور اجمال نه به طور تفصيل.
همان طور که ملاحظه مى‌شود مفسرين، سنت گذشتگان را، به راه حق، راه حق و باطل، شريعت، رفتار و روش انبياء، تعبير کردند؛ اما با توجه به توضيحى که در مورد معناى سنت گذشت، اگر سنت را قانونى بدانيم حاکم بر جهان تکوين و تشريع، در تفسير آياتى که ما را به بازنگرى سنت گذشتگان فرا مى‌خواند. دچار مشکل نخواهيم شد. زيرا قانونى که بر روح جهان هستى حاکم است، در زندگى گذشتگان تجربه و اثبات شده است. اگر ما آن قوانين را نشناسيم و مطابق با آن زندگى خود را تنظيم نکنيم، به ناچار لغزش‌ها و شکست‌هاى بى‌شمارى را خود تجربه خواهيم کرد و چه بسا هم چون امت‌هاى گذشته تا مرز هلاکت نيز پيش برويم؛ اما اگر قوانين يعنى سنت‌ها را از سرنوشت گذشتگان استنتاج کنيم، راه و چاه را بشناسيم و مطابق آن قوانين و سنت‌ها راه درست را برگزينيم قطعا به نتيجه مطلوب مى‌رسيم.

3- «سنت اولين» چه بود؟

آراى مفسرين: در آيات :38 انفال و :13 حجر و 55 کهف و :43 فاطر ، سخن از سنت اولين است. در تفاسير و ترجمه‌هاى موجود (11) اين ترکيب، به سنت امت‌هاى گذشته ترجمه شده است.
مجمع البيان در تفسير آيه 38 سوره انفال مى‌نويسد اگر از شرک دست بردارند گناه پيشين آنها بخشوده خواهد شد و اگر باز هم باز گشت به جنگ کنند و در راه کفر اصرار داشته باشند سنت خداوند درباره گذشتگان اين بوده است که همواره مومنين را يارى و دشمنان دين را دچار ذلت و بدبختى کرده است. اين که مى‌گويد «سنت الاولين» به خاطر اين است که سنت خداوند درباره آنها اجرا مى‌شده است. (12) علامه طباطبائى مى فرمايند: در معناى آيه هم تطميع هست هم تهديد و حقيقتش دعوت به اين است که جنگ و فتنه‌انگيزى را ترک کنند تا خداوند به خاطر آن از ايشان آن قتل و آزارى را که درباره مومنين روا داشته بودند بيامرزد و اگر از آنچه نهى شده‌اند دست بر ندارند، همان سنت خدا که درباره نياکان ايشان جريان يافت و نياکان آنان را هلاک و منقرض ساخت و کوشش‌هايشان را هدر داد در حق ايشان نيز جريان مى‌يابد. (13) سنت خداوند يارى حق و نابودى کفر و گمراهى است و کفار بايد به تاريخ مراجعه کنند تا اين سنت را بفهمند. (14)‌آيه 55 سوره کهف مى‌فرمايد: چه چيزى مردم را از ايمان و استغفار باز داشته بعد از آن که هدايت خدا به سويشان آمده است مگر طلب اينکه سنت‌هاى جارى در امت‌هاى نخستين برايشان جارى شود منتظر چه هستند؟ منتظر اين که سنت اولين آنها را بگيرد يا آن که عذابى در مقابل چشم خود به عيان مشاهده کنند که در چنين صورتى ديگر ايمانشان سودى نمى‌بخشد چون ايمان بعد از مشاهده عذاب الهى است. (15) آنها عملشان همان عذاب امت‌هاى گذشته را ايجاب مى‌کند ولو اين که مشعر به آن نباشند.(16) در مورد آيه 43 سوره فاطر علامه طباطبائى مى‌فرمايند: کلمه مکر به معناى آن است که با حيله، شخص را از هدفى که دارد منصرف کنى و اين دو جور مى‌شود يکى به نحو پسنديده مثل اين که بخواهى با حيله او را به کار نيکى وابدارى و چنين مکرى به خدا هم نسبت داده مى‌شود همچنان که خودش فرمود: «و الله خير الماکرين» و دوم به نحو نکوهيده و آن اين که بخواهى با حيله او را به کار زشت وابداري. در اين آيه همين مکر منظور است؛ مى‌فرمايد: مکر بد نمى‌رسد مگر به صاحبش و در غير خود او مستقر نمى‌شود. اثر مکر بد در مکر کننده باقى مى‌ماند و چيزى نمى‌گذرد که آن اثر ظاهر گشته گريبانش را مى‌گيرد؛ پس مکاران جز سنت جارى در امم گذشته که همان عذاب الهى نازل بر مکاران است و اثر مکر و تکذيبشان به آيات خدا بود، انتظار ديگرى در نمى‌کشند و براى سنت خدا تبديل و تحويل نخواهى يافت.
« تبديل سنت» خدا به اين است که عذاب خدا را بردارند و به جايش عافيت و نعمت بگذارند و «تحويل سنت» عبارت از اين است که عذاب فلان قوم را که مستحق آن باشند به سوى قومى ديگر برگردانند و سنت خدا نه تبديل مى‌پذيرد و نه تحويل. (17) به عبارت ديگر سنت‌هاى الهى نه به کلى عوض مى‌شود و نه حتى کم و زياد و ضعيف و شديد مى‌شود از جمله اين که خداوند در مورد گناهان و جرائم مشابه، مجازات‌هاى مشابهى از هر جهت قائل مى‌شود؛ نه اين که مجازاتى را براى گروهى قائل شود و گروه ديگرى را معاف سازد و نه اين که مجازات گروهى را کمتر و يا ضعيف‌تر کند و چنين است قانونى که از ريشه ثابتى مايه گرفته؛ نه تبديل در آن است و نه دگرگونى و تغيير؛ در ترکيب «سنت الاولين» سنت به مفعول اضافه شده و سخن از کسى است که سنت الهى درباره او اجرا شده. (18)
با دقت در معناى «اول» به اين نتيجه مى‌رسيم که «اول» لزوما به معناى گذشتگان نيست. زيرا با توجه به اينکه «اول» کلمه‌اى نسبى است که گاهى به معنى تقدم زمانى استفاده مى‌شود و گاهى منظور از آن تقدم در رتبه مى‌باشد. به عنوان مثال هر کارى که بين دو نفر يا چند نفر صورت مى‌گيرد قطعا اگر همزمان شروع نکنند، يکى از آن دو از نظر زمان اول خواهد بود. در رتبه نيز چنين است هميشه کسانى هستند که در هر کارى که رتبه‌بندى شود بين هم قطاران خود رتبه اول را کسب مى‌کنند.
در آيات فوق به نظر مى‌رسد منظور از اوليت، به حسب زمان است نه به حسب رتبه و زمان نيز امرى نسبى است بنابراين سنت اولين براى هر شخصى شامل همه سنت‌هايى مى‌شود که نه تنها قبل از او، بلکه حتى در عصر خود او در مورد ديگران اجرا شده و از آنجا که در سنت خداوند تبديل و تحويل وجود ندارد و هميشه و همه جا اجرا خواهد شد بايد با ديده بصيرت به زندگى افراد و اقوامى که از نظر زمان و يا رتبه حوادثى که بر آنها گذشته، بر ما اولويت دارند و سنت‌هاى الهى در مورد آنها اجرا شده نگريست و از آن براى حرکت تکاملى عبرت گرفت. اگر توجه داشته باشيم به اينکه آنچه بر ديگران رفته و مى‌رود حتما دليل و علتى دارد که اگر آن علت و دليل در ما نيز تحقق يابد، بايد منتظر همان نتيجه باشيم؛ اين نگرش عميق به زندگى افراد و اقوام در زمان حال و گذشته، قطعا نقش موثرى در جلوگيرى از لغزش‌هاى ما خواهد داشت. از جمله اين سنت‌ها، سنت «و لا يحيق المکرا السييء الا باهله» مى‌باشد که در آيه 43 سوره فاطر به آن اشاره شده است. مى‌فرمايد: «حيله بد جز به اهلش احاطه پيدا نمى‌کند» و اين سنت الهى است که مى‌توان آن را در زندگى همه افرادى که قبل از ما چنين رفتارى را داشتند، چه در عصر حاضر و چه در اعصار گذشته (اولين) يافت و به اين نتيجه رسيد که بدخواهى ما نسبت به ديگران نيز در نهايت گريبان خود ما را خواهد گرفت.
نتيجه‌گيري: بررسى اين آيات نشان مى‌دهد که «سنت الله» در قرآن غالبا در تقابل حق و باطل به کار رفته و تاکيد کرده که سنت خداوند يارى حق و نابودى باطل بوده و هست. اين سنت‌ها در تکوين و تشريع مسير رسيدن به وعده‌هاى الهى را نشان مى‌دهد مانند: «ان تنصروا الله ينصرکم و يثبت اقدامکم» (محمد (ص: )7) و «قل جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل کان زهوقا» (اسراء: 81) و اين که قوانين حاکم بر نظام آفرينش و نظام زندگى انسان‌ها در طول تاريخ ثابت بوده و همه انبياى الهى در اين مسير توحيدى قرار داشتند و همه آنها انسان‌ها رابه مسير واحدى دعوت کردند و قرآن نيز ما را به تفکر در سنت گذشتگان و «اولين» فرا مى‌خواند زيرا بر ما نيز همان خواهد رفت که بر گذشتگان رفته است.

4- سنت خداوند در شريعت

آيه 38 سوره احزاب يکى از سنت‌هاى خداوند در شريعت را بيان مى‌کند. اکثر مفسرين (19) شان نزول اين آيه را ازدواج پيامبر (ص) با همسر مطلقه پسر خوانده خود مى‌دانند و البته آنچه مسلم است شان نزول يک نمونه است و آيه محدود به شان نزول نمى‌شود. بيان آيه کلى است مى‌فرمايد: «هيچ گونه سختى و حرجى بر پيامبر (ص) در آنچه خدا بر او واجب کرده است نيست» آنجا که خداوند فرمانى به او مى‌دهد ملاحظه هيچ امرى در برابر آن جايز نيست و بدون هيچ جوابى بايد به اجرا درآيد. رهبران آسمانى هرگز نبايد در اجراى فرمان‌هاى الهى گوش به حرف اين و آن دهند يا ملاحظه جوسازى‌هاى سياسى و آداب و رسوم غلط حاکم بر محيط را کنند چه بسا آن دستور براى شکستن همين شرايط نادرست و در هم کوبيدن بدعت‌هاى زشت و رسوا باشد. در پايان آيه مى‌فرمايد: «فرمان خدا همواره روى حساب و برنامه دقيقى است و بايد به مرحله اجرا درآيد.»(20)
در اين آيه «سنت الله» قانون تشريعى است که به تصريح آيه در قانون انبياى سلف نيز بوده است. (21) اين قانون تشريعي، از سنت تکوينى پروردگار نشات گرفته يعنى با عنايت به قوانين خلقت انسان و جهان، قوانين تشريعى وضع شده است لذا در پايان آيه مى‌فرمايد: «وکان امر الله قدرا مقدورا» يعنى کار خدا اندازه دارد و سنجيده است (22) و به تعبير مجمع البيان: کار خدا قضائى است واقع شدنى و از اين جا مى‌توان نتيجه گرفت که چون حرمت ازدواج با محارم در قانون انبياى سلف و در امت‌هاى سابق نيز بوده و بر اساس آيات قرآن تبديل و تحويل در سنت خداوند وجود ندارد، بنابراين ازدواج فرزندان آدم (ع) نيز با يکديگر نبوده است و احتمالا با موجودات انسان نماى ما قبل آدم (ع) بوده که نسل آنها منقرض شده است.

5- سرانجام کفار و منافقان در مواجهه با مومنان

شرک و کفر و نفاق بر اساس سنت خداوند در اين جهان، آثار و تبعاتى دارد. در قرآن کريم نمونه‌هايى از برخورد کفار و منافقين با مومنين و نيز آثار روحى و روانى شرک و نفاق ذکر شده که اگر مومنين توجه به آنها داشته باشند و حقيقتا به آن ايمان بياورند، در مواجهه با کفار و منافقين براساس سنت لا يتغير الهى نتايج را پيش‌بينى کرده و در جهاد ثبات قدم بيشترى خواهند داشت.
اولين اثر شرک، تاثيرات روحى و روانى در فرد مشرک است. از نظر روانى کسى که شرک بورزد و موحد نباشد هيچ پناهگاه و تکيه‌گاه فکرى ندارد. اين جهان را آشفته و خود را در اين جهان غرق شده مى‌داند. براى جهان هماهنگ کننده‌اى قائل نيست و نيروى حاکمى هم براى جهان که به او تکيه کند معتقد نيست. شخصيت متزلزلى دارد و همچون بادکنک بزرگ، چشم پر کن ولى تو خالى و سبک و به دنبال هوا حرکت مى‌کند. برعکس مومنان که به دليل داشتن تکيه‌گاه محکم الهى همچون کوه استوار هستند و تزلزل در آنها راه ندارد.

پى‌نوشتها:

1- المنجد فى اللغه
2- الميزان، ج 18، ص .423
3- به نقل از: قاموس قرآن، ج 3، ص: .342
4- ميزان الحکمه، ج 2، حديث: 8943 به نقل از نهج البلاغه
5- ميزان الحکمه، حديت: 8931 به نقل از اصول کافي، ج .1
6- مجمع البيان، ج 5، ص .109
7- روض الجنان و روح الجنان، ج 5، ص .326
8- اطيب البيان، ج 4، ص .57
9- منهج الصادقين، ج 3، ص .6 تفاسير زير نيز همين تفسير را ذکر کردند: ‌النهج، ج1، ص 294، شريف لاهيجي، ج 1، ص 462، اثنى عشري، ج2، ص 402، کشف الحقايق، ج1، ص 350، تفسير آسان، ج3، ص .202
10- تفسير راهنما، ج 3، ص .344
11- کليه تفاسيرى که به آنها مراجعه شده در فهرست منابع آمده.
12- مجمع البيان، ج 10، ص .216
13- الميزان، ج9، ص85 و نمونه، ج 7، ص .164
14- من هدى القرآن، ج 4، ص 55 و تفسير راهنما، ج 6، ص .487
15- الميزان، ج 13، ص .461
16- تفاسير ديگر از جمله مجمع البيان و نمونه و مخزن العرفان و ديگران نيز همين قول را دارند.
17- الميزان، ج 17، ص 82 و .83
18- نمونه، ج 18، ص .296
19- از جمله تفاسير: نمونه، الميزان، گازر، منهج الصادقين، خلاصه النهج، مجمع البيان و ...
20- نمونه، ج 17، ص.316
21- تفسير گازر، ج8، ص 13 و منهج الصادقين، ج 7، ص 331 و خلاصه النهج، ج 4، ص 301، تصريح دارد بر اينکه در آيين پيامبران پيشين نيز زن مطلقه پسر خوانده براى ايشان حلال بود.
22- ترجمه الميزان

منابع در دفتر روزنامه موجود است




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما
حکمت | صبر کن تا سر پل صراط! / استاد توکلی
music_note
حکمت | صبر کن تا سر پل صراط! / استاد توکلی
روش و آداب ختم سوره طلاق + متن و صوت
روش و آداب ختم سوره طلاق + متن و صوت
برپایی محفل روضه خانگی با قدمتی بیش از 159 ساله در قم
play_arrow
برپایی محفل روضه خانگی با قدمتی بیش از 159 ساله در قم
بیهوش شدن پارتکواندوکار مراکشی بر اثر ضربه
play_arrow
بیهوش شدن پارتکواندوکار مراکشی بر اثر ضربه
مردی از جنس مردم
play_arrow
مردی از جنس مردم
سیلی کشتی‌گیر روسی به حریفش در بازی‌های لیگ‌برتر
play_arrow
سیلی کشتی‌گیر روسی به حریفش در بازی‌های لیگ‌برتر
ویدیویی از خلاصه مراسم افتتاحیه بازیهای پارالمپیک ۲۰۲۴ پاریس
play_arrow
ویدیویی از خلاصه مراسم افتتاحیه بازیهای پارالمپیک ۲۰۲۴ پاریس
ماجرای هدیه ای که در حسینیه امام خمینی به اعضای دولت داده شد
play_arrow
ماجرای هدیه ای که در حسینیه امام خمینی به اعضای دولت داده شد
لحظه اهدای مدال پارالمپیک زهرا رحیمی توسط جکی چان
play_arrow
لحظه اهدای مدال پارالمپیک زهرا رحیمی توسط جکی چان
لحظه انفجار شدید در مسیر نظامیان صهیونیست
play_arrow
لحظه انفجار شدید در مسیر نظامیان صهیونیست
داستان عجیب سرنوشت سلطان شرکت هرمی گولدکوئست ایران
play_arrow
داستان عجیب سرنوشت سلطان شرکت هرمی گولدکوئست ایران
برخورد غیر قابل انتظار رهبر معظم انقلاب با تهیه‌کننده‌ای که موهای بسیار بلند داشت
play_arrow
برخورد غیر قابل انتظار رهبر معظم انقلاب با تهیه‌کننده‌ای که موهای بسیار بلند داشت
خنده‌های مجری تلویزیون از اکران فیلم «بچه زرنگ» در اسرائیل: رو دست خوردند!
play_arrow
خنده‌های مجری تلویزیون از اکران فیلم «بچه زرنگ» در اسرائیل: رو دست خوردند!
شیوه طبخ غذای محبوب افغانستانی‌ها؛ قابلی پلو
play_arrow
شیوه طبخ غذای محبوب افغانستانی‌ها؛ قابلی پلو
اعتراف شبکه ۱۴ اسرائیل به وحشت از حمله ایران
play_arrow
اعتراف شبکه ۱۴ اسرائیل به وحشت از حمله ایران