كودكان بيش فعال وارد مى شوند

اين بار هم در ميهمانى، هر چه مادرش چشم غره رفت فايده نكرد كه نكرد. ميوه ها را چهار تا چهارتا توى بشقاب جمع كرد، دست عروسك بچه صاحبخانه را از جا كند و جيغ بچه را درآورد، آن قدر اين طرف و آن طرف دويد كه...
جمعه، 3 اسفند 1386
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
كودكان بيش فعال وارد مى شوند
 كودكان بيش فعال وارد مى شوند
كودكان بيش فعال وارد مى شوند
نويسنده:شهناز سلطانى
منبع:روزنامه ایران
اين بار هم در ميهمانى، هر چه مادرش چشم غره رفت فايده نكرد كه نكرد. ميوه ها را چهار تا چهارتا توى بشقاب جمع كرد، دست عروسك بچه صاحبخانه را از جا كند و جيغ بچه را درآورد، آن قدر اين طرف و آن طرف دويد كه تلفن از روى ميز افتاد. سر ميز ناهار هم آب پارچ را روى ديس برنج ريخت. زن صاحبخانه دندان روى جگر گذاشته بود و چيزى نمى گفت اما مادر احساس شرمندگى مى كرد.به احتمال زياد شما هم با پدر و مادرانى كه از شيطنت بيش از حد كودكان شان به تنگ آمده اند و شكايت دارند، برخورد كرده ايد. اغلب اين والدين بدون آن كه از علل وعوامل اين موضوع مطلع باشند كودك خود را مورد عتاب و خطاب قرار داده و در برخى موارد نيز تنبيه بدنى مى كنند. آنچه مسلم است، بخشى از شيطنت كودكان طبيعى است و فقط در برخى موارد از ميزان حد معمول فراتر مى رود و به نوعى ناهنجارى رفتارى تبديل مى شود كه در اصطلاح به آن بيش فعالى مى گويند. البته بسيارى از اوقات ممكن است والدين اين اختلال رفتارى را با رفتارهاى طبيعى كودك يكسان تلقى كنند، بنابراين تشخيص اختلال بيش فعالى بر عهده روان شناسان و روان پزشكان خواهد بود.

پرتحركى با شيطنت معمول متفاوت است

دكتر مهدى تهرانى دوست، فوق تخصص روان پزشكى كودكان و نوجوانان در تعريف اختلال بيش فعالى در كودكان سه شاخص اصلى را اين گونه برمى شمرد: پرفعاليتى (پرتحركى)، كمبود توجه و تمركز و اعمال تكانه اى. وى در توضيح اين سه عامل مى گويد: «مسأله پرتحركى با شيطنت معمول متفاوت است و زمانى به عنوان يك مشكل بروز مى كند كه براى اغلب اطرافيان محسوس باشد. در چنين موقعيتى، رفتارهاى كودك غيرقابل كنترل است و باعث مزاحمت براى اطرافيان مى شود. كودك اين گونه رفتارها را در هر محيطى اعم از خانه، مدرسه، ميهمانى و... از خود بروز مى دهد. در مورد عامل نقض تمركز بايد گفت، كودك بيش فعال نمى تواند مدت زمان معمول را صرف انجام كارى كند و هر چيز جانبى و عامل محيطى اى مى تواند او را به خود جذب كند. البته اين مجذوب شدن هم دوام ندارد و كودك به سرعت حواس خود را معطوف چيز ديگرى مى كند. او درباره عامل سوم مى گويد: «اعمال تكانه اى به اعمالى اطلاق مى شود كه ناگهانى و غيرقابل پيش بينى است و بدون هيچ گونه فكر و انديشه اى ناگهانى بروز مى كند. اين اعمال به علت ماهيت خاص خود مى تواند براى كودك خطرآفرين باشد اما كودك برخلاف ساير همسالان ترسى از عواقب كار خود ندارد وبه انجام آن مى پردازد.»

توجهى بيشتر از دوره نوزادى

تحقيقات نشان داده است حدود ۵درصد كودكان دوره دبستان دچار اختلال بيش فعالى اند و اين اختلال در پسران ۳ تا ۵ برابر شايع تر از دختران است و اغلب در پسران اول خانواده ديده مى شود.كودكان بيش فعال از دوره نوزادى علائم بيمارى را به اشكال مختلف از خود بروز مى دهند. اما والدين به دلايل گوناگون و مهم تر از همه عدم آگاهى معمولاً تا سن ۵ تا ۷ سالگى متوجه اين مشكل فرزند خود نمى شوند تا درصدد چاره جويى و درمان برآيند.«سعيده هادى» درمانگر و مشاور خانواده در اين باره مى گويد: «بيش فعالى اختلالى شايع است و والدين با كمى توجه مى توانند علائم آن را در كودك مبتلا ببينند. مثلاً يك كودك بيش فعال بيش از چند دقيقه با ديدن كارتون سرگرم نمى شود. آن ها آرام و قرار ندارند و كنجكاوى شان هم اغلب نسبت به ساير همسالانشان بيشتر است. والدين در صورت مشاهده چنين علائمى در فرزندان خود بايد به سرعت به روان پزشك كودكان مراجعه كنند تا طبيعى يا غيرطبيعى بودن رفتار كودك توسط پزشك معين شود. چرا كه هر چه بيمارى سريع تر و در سن پائين تر شناخته شود، كنترل و درمان آن نتيجه بخش تر و كوتاه تر خواهد بود و در نتيجه آسيب كمترى به كودك دچار اختلال و خانواده وارد مى شود.»

نحوه ارتباط با ديگران

كودكان بيش فعال به علت شيطنت و تحرك بيش از حد، معمولاً تا قبل از مدرسه در خانه اند و حاضر به پذيرفتن محيطى همچون مهد كودك نمى شوند. با فرا رسيدن سن تحصيل و رفتن به مدرسه، اختلال رفتارى كودك بيمار، او را از ايفاى درست نقش يك محصل بازمى دارد.
دكتر تهرانى دوست در اين زمينه مى گويد: «اين گونه كودكان نمى توانند روى فعاليت هاى درسى خود متمركز شوند و در كلاس به درس و حرف هاى معلم خود توجه كافى ندارد. آنان بدون دليل از جاى خود بلند شده و راه مى روند وحتى باعث حواس پرتى ساير همكلاسى هاى خود مى شوند. همين مسأله موجب افت تحصيلى آن ها مى شود.اين افت در سال هاى بعد كه درس ها سخت تر است و نياز به تمركز بيشترى دارد، افزايش مى يابد و حتى مى تواند منجر به ترك تحصيل آنان شود.»
وى در زمينه نحوه ارتباط كودكان بيش فعال با اطرافيان مى گويد: «آن ها در ارتباط با ديگران دچار مشكل مى شوند. اغلب، رابطه شان را با همكلاسى ها زود به هم مى زنند، درنتيجه نمى توانند دوستى صميمى داشته باشند و اغلب ازطرف همسالان مطرود مى شوند. آنان با بزرگ ترها هم نمى توانند رابطه اى متعارف برقرار كنند. مثلاً وقتى معلم از چنين كودكى سؤال مى كند معمولاً قادر به پاسخ دادن نيست چرا كه اصلاً به سؤال توجه كافى نداشته و اينجاست كه معلم ممكن است فكر كند اين دانش آموز مشكل شنوايى دارد يا لجباز است. همين برداشت اشتباه مى تواند منجر به تنبيه كودك و تشديد مشكل و بروز بحران در ارتباط ميان دوطرف (معلم و دانش آموز) شود.»

لزوم آموزش والدين

به نظر مى رسد علاوه بر درمان كودك مبتلا به بيش فعالى (شامل دارو درمانى و رفتاردرمانى) آموزش والدين نيز درمورد چگونگى برخورد با كودك مبتلا از اهميت ويژه اى برخوردار است. پدر و مادر كودك بيش فعال هرچقدر آگاهى خود را درمورد بيمارى فرزندشان افزايش دهند، بيشتر و بهتر مى توانند به كودك خود كمك كنند. اين افزايش آگاهى در بهبود شرايط زندگى والدين نيز تأثير مستقيمى دارد چرا كه اين بيمارى مى تواند خانواده را با معضلاتى جدى مواجه سازد.
سعيده هادى با بيان اين كه معمولاً در چنين مواردى مادر دچار استرس و فشارهاى روانى زيادى مى شود، مى گويد: «درصورتى كه كودك مبتلا مورد بى توجهى قرارگيرد و درمان نشود، احتمال دارد دچار افسردگى، پرخاشگرى، انزوا و مسائلى ازاين دست شود كه بروز چنين عوارضى به طور مستقيم روى خانواده تأثير مى گذارد و زندگى طبيعى افراد خانواده را دچار اختلال و بحران مى كند. شركت در جلسات مشاوره براى چنين والدينى در كنار پيگيرى درمان فرزندنشان ضرورى است. آنان بايد بياموزند كه از عصبانيت و تندى پرهيز و عاقلانه و منطقى با مسأله برخورد كنند. البته اين آگاهى محدود به خانواده نيست، اولياى مدرسه هم بايد آگاهى هاى لازم درمورد نحوه برخورد با چنين كودكانى را كسب كنند.»

مسأله جدى است

به نظر مى رسد ايجاد ارتباط بين والدينى كه دچار چنين مشكلى هستند، مى تواند به آنان كمك كند.
آنان از اين طريق ازتجربه و حمايت عاطفى يكديگر بهره مند شده و متوجه مى شوند كه اين يك بيمارى شايع است و تنها آن ها نيستند كه با چنين مشكلى دست به گريبانند.
دكتر تهرانى دوست معتقد است، تمام كسانى كه با كودك مبتلا به بيش فعالى مرتبطند - اعم از والدين، ساير اعضاى خانواده، نزديكان و اولياى مدرسه - بايد مسأله را جدى بگيرند.
وى با اشاره به ديدگاه هاى نادرست برخى والدين مى گويد: «برخى از پدر ومادرهاى چنين كودكانى فكرمى كنند اين يك مشكل زودگذر است كه خود به خود حل مى شود. بنابراين يا اصلاً به دنبال درمان آن نمى روند يا به صورت جدى با آن برخورد نمى كنند. اين كوتاهى نه تنها كودك را دچار معضلات و مخاطراتى خواهدكرد، بلكه خانواده را نيز درمعرض آسيب هاى روانى و اختلالات رفتارى و ارتباطى قرارخواهدداد. معمولاً روابط اجتماعى چنين خانواده هايى كم شده و خانواده دچار نوعى انزوا و گوشه گيرى خواهدشد. اختلاف والدين، ايجاد جو متشنج و ناآرام و تأثيرات منفى ساير كودكان ازجمله تبعاتى است كه مى تواند دامنگير چنين خانواده هايى شود.»

تشخيص بموقع و جلوگيرى از عوارض بيشتر

متأسفانه در جامعه ما به دليل نگاه هاى غلط، افراد برخورد درستى با مشكلات و بيمارى هاى روانى ندارند تا جايى كه ممكن است براى انكار و حذف صورت مسأله تلاش كنند. همين موضوع باعث مى شود والدين نسبت به تشخيص و درمان كودك مبتلا به بيش فعالى كوتاهى كنند. جالب آنكه اين كوتاهى معمولاً ناشى از دلسوزى هاى نابجاست.
تحقيقات نشان داده است كه درصورت درمان نشدن، اين بيمارى مى تواند تا دوره نوجوانى و حتى بزرگسالى نيز ادامه يابد.
چنين فردى در محيط هاى گوناگون مانند خانواده، محيط كار و دوستان دچار مشكل خواهدبود و نمى تواند به عنوان عضوى طبيعى از جامعه به ايفاى نقش بپردازد.
بيش فعالى، اختلالى است كه درصورت تشخيص سريع و درمان بموقع مى توان از بسيارى از عوارض احتمالى آن جلوگيرى كرد.
خانواده و بخصوص پدر و مادر نخستين حلقه تشخيص بيمارى است. پس از تشخيص نيز علاوه بر پيگيرى جدى درمان پزشكى، بردبارى و صبر و استفاده از ابزارهاى تشويقى به جاى سرزنش و تنبيه، عواملى اساسى در كنترل و بهبود كودك مبتلا به بيش فعالى است.




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط