منبع:راسخون
شاخص شادی و نشاط اجتماعی
در بررسیهای شناختی شاخصهای توسعه یکی از شاخصهایی که مورد توجه قرار میگیرد شاخص شادی و نشاط اجتماعی یا به تعبیری دیگر نرخ امید به زندگی یا نرخ امید به آینده است. در واقع نشاط و شادی یکی از ابعاد روانشناختی فرد و جامعه است و فرد و جامعه هنگامی دارای شادی و نشاط خواهند بود که شاخصهای معیشتی و رفاهی از یک سو و دیگر شاخصهای فرهنگی، علمی و سیاسی آن جامعه از سوی دیگر از رشد قابلقبولی برخوردار بوده یا دستکم در سطح مطلوبی قرار گرفته باشد. نباید از نظر دور داشت که رابطه توسعه و نشاط اجتماعی یک رابطه یکسویه نبوده و نشاط و شادی صرفاً معلول وضعیت مطلوب اقتصادی و… نیست. این دو متغیر بیتردید بر یکدیگر رابطه کنش و واکنش داشته و بر یکدیگر مؤثرند. شادی و نشاط ماده اصلی تغییر، تحول و تکامل انسان است و در جامعه بانشاط و باطراوت زمینه تولید بهتر و اشتغال بیشتر، اقتصاد پویا و سالمتر و کسب ثروت مشروع فراهم میشود چرا که در چنین محیطی انرژیهای نهفته در جهت خلاقیت آزاد شده، ذهنها پویا، زبانها گویا و استعدادها شکوفا میشود. وقتی به یک جامعه نشاط تزریق میشود، در پی آن فعالیتهای روزمره با رونقی دوچندان پی گرفته شده، بخش قابلتوجهی از انحرافات نسل جوان کاسته میشود. چرا که به اعتقاد بسیاری از روانشناسان، گرایش به برخی از مواد روانگردان ناشی از تمایل جوان به کسب شادیهای کاذب است. به این ترتیب جامعه با نشاط و فرهمند جامعهای است که استعدادهای افراد آن شکوفا شود و رفاه و امنیت را برای آحاد آن جامعه به ارمغان آورد؛ در مقابل، جامعهای افسرده، خموده و مغموم، هر روز بر مشکلاتش افزوده شده و با شتاب به انتهای خط نزدیک میشود.عوامل ایجاد شادمانی
از مهمترین خواستگاه ها و علل ایجاد شادی، رسیدن به مطلوب ها و كسب موفقیت است. هرانسانی یک یا چند مطلوب دارد که رسیدن به آن ها برای وی مهم و لذت بخش خواهد بود. گاهی انتظار و امید برای رسیدن به مطلوب ها نیز برای انسان لذت بخش است. رسیدن به مطلوب و یا نزدیک شدن به آن در انسان احساس شادی می آفریند و نرسیدن و عدم امید به آن اندوه وحزن ایجاد می کند. ازسوی دیگر می توان مطلوب ها را براساس طبقه بندی های انگیزشی مثل مازلو طبقه بندی نمود. طبیعی است مطلوب آدم ها با یکدیگر براساس طبقه ای که درآن قرارگرفته اند متفاوت خواهد بود. برخی از صاحب نظران عوامل مؤثر بر ایجاد و یا زوال نشاط و شادی را در دو دسته عوامل بیرونی (مانند شرایط خانواده ، محله زندگی ، شرایط شغلی ، سطح درآمد و نحوه گذران اوقات فراغت) و عوامل درونی (مانند سلامت جسمی، روانی، اجتماعی و معنوی) قرار داده و تحلیل می نمایند. برخی دیگر، عوامل مؤثر بر ایجاد شادی را در دو دسته عوامل عینی و ذهنی قرار داده و معتقدند كه شادی تا حدودی، به وسیله خصوصیات عینی زندگی از قبیل ثروت ، اشتغال و ازدواج ایجاد می شود اما عوامل ذهنی نظیر چگونگی تصورات ما از آن شرایط مثلاً مقایسه با دیگران و انطباق نیز در ایجاد شادی نقش دارند. در ذیل به مهمترین عواملی میپردازیم که در سطوح کلان و اجتماعی در ایجاد شادمانی و رفاه افراد جامعه نقش اساسی دارند. بخشی از این عوامل که در واقع ویژگیهای تعیینکننده یک جامعه هستند و میزان شادی و رفاه افراد آن جامعه را تعیین میکنند:
- ثروت و استطاعت مادی افراد برای تأمین نیازهای اولیه انسانی؛ در اینجا منظور از ثروت میزان قدرت خرید مردم و امکان تهیه تسهیلات زندگی است. این شاخص بهطور واضح تعیینکننده استطاعت مادی افراد برای تأمین نیازهای اولیه انسانی است. تحقیقات نشان میدهد که رابطه مثبت میان ثروت و میزان شادمانی پس از یک روند منطقی افزاینده سیر کاهشی پیدا میکند. به عبارتی دیگر هرچند توانایی مادی چون مواد غذایی، سرپناه و… ملزومات اولیه برای برآوردن نیازهای اساسی انسان و شادمانی او شرط لازم محسوب میشود اما به هیچ عنوان شرط کافی نبوده و با افزایش این تواناییها شادی افراد افزایش نمییابد.
- آزادی فردی؛ افراد در جوامعی شادمانتر هستند که محدودیتهای فیزیکی و روانی کمتری را تجربه میکنند، زیرا احساس کنترل داشتن بر محیط به جای احساس در کنترل محیط بودن بر میزان شادمانی اثر دارد که میزان آن در جوامع مختلف متفاوت است.
- اطلاعات و سواد، برای شناخت اسباب شادی و انواع آن؛ این بعد بیشتر ماهیت شناختی ملزومات شادی را یادآور میشود و شامل عواملی چون سوادآموزی و میزان ثبت نام افراد در مدارس، دانشگاهها و استفاده از رسانههاست.
- برابری اجتماعی؛ که معمولاً مفهومی ذهنی است و باعث میشود نابرابری اجتماعی را بیشتر بفهمیم. درک نابرابریهای اجتماعی برای اقشار پایین جامعه زمینهساز آسیبهای اجتماعی و برای اقشار متوسط و تحصیلکرده جامعه زمینهساز نارضایتی است،
- سلامت فردی؛ افرادی که از سلامت جسمی و روانی برخوردارند احساس شادمانی بیشتری دارند. از طرف دیگر افرادی که شادمانتر هستند کمتر از افراد افسرده بیمار شده و کمتر نیز میمیرند. اعتقاد به اختیار انسان در تغییر دادن شرایط و اعتماد به نفس داشتن، هدفمند بودن، روابط شخصی و خانوادگی و اجتماعی بیشتر و موفق داشتن، رویدادهای زندگی مثبت و روشن مانند: ترفیع شغلی، کسب مدارک دلخواه، ازدواج موفق و نداشتن اختلاف و دشمنی با اطرافیان، احساس شادمانی را ایجاد و تقویت میکنند.
- ویژگیهای شخصیتی؛ افراد شادمان بیشتر احساس میکنند که بر زندگی خود کنترل و تسلط دارند. این در حالی است که افراد افسرده خود را بازیچه دست سرنوشت میپندارند. همچنین افراد شاد در مقابل مشکلات قدرت تابآوری و ابراز وجود بیشتری داشته و آمادگی بیشتری برای تجربه زندگی از خود نشان میدهند.
- هدفمند بودن زندگی؛ انسان برای داشتن زندگی شاد و پربار نیاز به اهداف و چشمانداز وسیع برای آینده دارد. فقدان چنین اهدافی میتواند منجر به سبک زندگی ملالتبار و عادات رفتاری ناسالم ازجمله لذتجویی شدید، تمایل به افراط در تفریح، خوشگذرانی، پرخوری و استفاده از موادمخدر و الکل شود.
- موقعیت اجتماعی؛ افرادی که پیوندهای شخصی، خانوادگی و اجتماعی بیشتری دارند با نشاطتر از افرادی هستند که خودشان را در این دنیا تنها میبینند. این احساس به میزان زیادی تأییدکننده نیازهای اجتماعی افراد و وجود حمایتهای اجتماعی است. در موقعیتهای شغلی هرچه که موقعیت شغلی افراد در سلسله مراتب قدرت بالاتر میرود و احساس کنترل افراد و مشارکت آن ها در تصمیمگیریهای سازمانی افزایش مییابد احساس شادی نیز افزایش مییابد.
- رویدادهای زندگی؛ ارتباط بسیار روشن و مثبتی میان وقایع مثبت زندگی چون ترفیع شغلی، ازدواج موفقیتآمیز و… و فقدان وقایع منفی چون تصادفات، تعارضات و اختلافات بین فردی با احساس شادمانی وجود دارد.
در دین مبین اسلام، تأكیدات وافری بر شادی شده و نشاط شده است:
- شادی و نشاط ارتباط تنگاتنگی با یكدیگر دارند، به گونهای كه شادی را میتوان یكی از عوامل نشاط دانست. حضرت علی علیه السلام میفرماید: «السُّرورُ یَبسُط النَّفسَ وَ یُثیر النِّشاطَ»؛ شادی باعث انبساط خاطر و سبب نشاط انسان میشود.
- امام جعفر صادق علیه السلام میفرماید: «یكی از لشكریان عقل، نشاط، ضد آن ـ یكی از لشكریان جهل ـ كسالت است و شادی ضد آن اندوه است.»
بایسته های تحقق شادمانی در جامعه
نشاط و شادابی اجتماعی در هر جامعه ای در گرو دستیابی به پیش فرض هایی از جمله عدالت اجتماعی، احساس رضایت، امید به آینده و زندگی، برخورداری از رفاه و کاهش محرومیت نسبی و ...است. تا زمانی که این پیش فرض ها هرچند به طور ناقص در جامعه فراهم نشود نمی توان شادابی و نشاط را چه در بعد فردی و چه در بعد اجتماعی برای مردم یک جامعه به وجود آورد. از طرف دیگر هریک از پیش فرض های بالا معلول هایی هستند که ایجاد، کاهش یا افزایش آن ها به مقدماتی نیاز دارد و بدین گونه ایجاد شادابی و نشاط حلقه ای از یک زنجیره طولانی از علل و عواملی است که در صورت تحقق و بروز در یک فرآیند مثبت، جامعه را به سمت زندگی سالم هدایت می کنند. از آنجا که انسان موجودی هدفمند و جویای شادکامی و سعادت است، شادی به عنوان یکی از نیازهای روانی او به دلیل تأثیرات عمده ای که بر شکل گیری شخصیت و مجموع زندگی وی دارد همواره اهمیت داشته است.نشاط هر جامعه ای موتور محرکه آن است؛ به طوری که توسعه یافتگی و توسعه نیافتگی هر جامعه با میزان نشاط اجتماعی اندازه گیری می شود، تأثیر نشاط اجتماعی آنچنان است که جامعه شناسان سال ها است درباره آن سخن می گویند. این پدیده هر چند به لحاظ مفهومی از زوایای گوناگون تعریف شده است اما نشاط اجتماعی به وسیله هنجارهای جامعه معنا می یابد. به طور کلی می توان گفت نشاط و شادی زیر تأثیر جامعه و شرایط فردی انسان ها قرار دارد. شادکامی موجب تحرک فیزیکی و شکوفایی ظرفیت های جدید در جامعه می شود؛ به طوری که کارشناسان، برقراری گسترده روابط اجتماعی، گسترش مشارکت های مردمی و هدفمندی جامعه را از آثار نشاط اجتماعی می دانند.
از طرفی دیگر نشاط اجتماعی امری نسبی و حاصل عواملی است که از جامعه ای به جامعه ای دیگر متفاوت اند، این تفاوت ناشی از فرهنگ جوامع است و پیش فرض هایی از جمله: مقبولیت اجتماعی، امید به آینده، عدالت اجتماعی، پایبندی به معتقدات دینی، بیگانگی، همبستگی و محرومیت اجتماعی از عواملی هستند که بسته به شرایط هر جامعه ای در کاهش و افزایش نشاط اجتماعی اثر دارند. این عوامل را در مجموع می توان در قالب سرمایة فرهنگی و سرمایة اجتماعی بیان کرد.
- مقبولیت اجتماعی
مقبولیت اجتماعی بیانگر ارزش، احترام و منزلتی است كه برای یك فرد از سوی خانواده و جامعه در نظر گرفته می شود.- امیدبه آینده
«امید عبارت است از تمایلی که با انتظار وقوع مثبت همراه است و یا به عبارت دیگر ارزیابی مثبت از آنچه را که فرد متمایل است و می خواهد که به وقوع بپیوندد.»- عدالت اجتماعی
عدالت اجتماعی(توزیعی):کتاب تئوری های روانشناسی اجتماعی این واژه را اینگونه تعریف کرده است: «عدالت توزیعی در روابط اجتماعی به معنای آن است که یک فرد در روابط متقابل بادیگران انتظار خواهدداشت پاداش های هر فرد در جهت هزینه های وی باشد، معمولاً پاداش یا منافع خالص هر فرد متناسب با سرمایه گذاری وی باشد و هر چه سرمایه گذاری بیشتر سود بیشتر.»- پایبندی به معتقدات دینی
در خصوص تعریف دین" میلتون" یینگر عقیده دارد كه انسان روی آنچه كه ذات دین است، متمركز نشود بلكه به آنچه كه دین انجام می دهد، توجه كنیم. او اظهار می دارد كه باید یك پدیده اجتماعی را به عنوان دین تعریف كرد، به شرطی كه كاركرد آشكار دین را ایفا نماید. وی از ماكس وبر در اثبات این نكته كه معنا در زندگی، نیاز اساسی بشر است، پیروی می كند (اگرچه ماهیت و شدت این نیاز در بین افراد متفاوت خواهد بود).پل تیلیش، دین را به عنوان « ارتباط غایی » فرد توصیف كرده بود و همچنین یینگر از نحوه برخورد تیلیش(در تعریف دین)، در توسعه و گسترش تعریف خود از(دین) بهره گرفت. اعتقاد اساسی راجع به بایدهای دینی، موجودات بشری عبارت است از درك هدف زندگی و معنای مرگ، رنج و گرفتاری گناه و بی عدالتی. بطور كلی و با در نظر گرفتن انسان ها در همه زمان ها، می توان معتقدات دینی را همچون گرایش شدید انسان ها به سوی واجد والای خداوند، یا نیروهای برین و یا احساس ساده وابستگی به آنان، به منظور تبیین علل وجودی خویشتن در جهان و بازیابی معنایی برای هستی دانست. در نتیجه دین، اعتقادات نسبت به این واقعیت ها و اشكالی كه به خود می گیرند، مناسك، كیش ها و اعمال گوناگون را مشخص می دارد.
- بیگانگی اجتماعی
از خود بیگانگی: یعنی بیگانه شدن افراد با خودشان و یا با دیگران به بیان دیگر ازخود بیگانگی به وضعیتی گفته می شود كه مردم در آن اختیار خود را درباره دنیای اجتماعی كه خود به دست آورده اند از دست می دهند و در نتیجه آن، خود را در یك محیط اجتماعی خصمانه، بیگانه می یابند. می توان تبیین نظری بیگانگی را تلویحاً به معنای تبیین شرایط عینی عدم بهروزی به شمار آورد چه با وجود تنوع معنای بیگانگی در نظریه های اجتماعی اساساً به مفهوم احساس دوری و جدایی از خود و دیگران وجامعه و كار و... و به طور كلی به معنای بیگانگی فرد از جنبه اصلی و وجود اجتماعی اش می باشد.- همبستگی اجتماعی
همبستگی در فرهنگ علوم اجتماعی نوشته آلن بیرو این چنین تعریف شده است: احساس مسئولیت متقابل بین چند نفر یا چند گروه است كه از آگاهی و اراده برخوردار باشند. همچنین همبستگی می تواند شامل پیوندهای انسانی و برادری بین انسان ها بطور كلی و یا حتی وابستگی متقابل حیات و منافع بین آن ها باشد.- احساس امنیت اجتماعی
«احساس امنیت مستلزم توانایی در حفظ آنچه را که شخص دارد و حصول اطمینان از تداوم برخورداری آن در آینده می باشد.»- احساس محرومیت
در حقیقت از اختلاف بین آنچه فرد می خواهد و انتظار دارد با آنچه که به دست می آورد و همچین در مقایسه با دیگرانی که او شرایط خود را با آن ها مقایسه می کند، بدست می آید و ممكن است شخص دچار حالتی از احساس محرومیت شود.پیشینه تحقیق
موضوع نشاط اجتماعی مهم است؛ چرا که توفیق هر جمع و جامعه ای به نیروهایی بستگی دارد که خود را قبول دارند، خوشحالند و به دور از سستی و افسردگی روزگار می گذرانند. برنامه ریزی برای هر جامعه نیازمند شناخت وضعیت نشاط اجتماعی است.«مایک آرگایل» روانشناس انگلیسی، در کتاب «روانشناسی شادی» می نویسد: شادی موهبتی است که ارزش آن برای کسی که دچار گرفتاری ها و افسردگی هایی شده بیشتر است. شادی موضوعی کاملاً فردی نیست و تا حدی یکی از ویژگی های جامعه و تابعی از عواملی است که بیشتر آن ها در جمع نمود پیدا می کنند و از طرفی به احساسات مثبت فرد و رضایت خاطر از زندگی مربوط می شوند.
شادمانی یکی از احساسات ریشه ای مثبت است که نقش تعیین کننده ای در تأمین سلامت فرد و جامعه دارد. شادمانی همواره با خرسندی، خوشبینی و امید و اعتماد همراه بوده و از این رو می تواند نقشی مهم و سرعت دهنده در فرآیند توسعه داشته باشد.
در همین زمینه «رونالد اینگلهارت» در کتاب «تحول فرهنگی در کشورهای پیشرفته» می نویسد: سطح پایین رضایت از زندگی و احساس خوشبختی، به گرایش های منفی نسبت به سراسر جامعه می انجامد و دوره های طولانی برآورده نشدن آرزوها و انتظارات، موجب پیدایش نگرش های بدبینانه ای می شود که این بدبینی از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود. داشتن جامعه سالم و شاد در گرو این است که افراد آن جامعه راه های شاد زیستن و شاد بودن را یاد گرفته و جامعه نیز به خوبی بتواند اهرم های کنترل شاد زیستن را به کار گیرد.
به نوشته «غلامرضا بابایی» در مقاله «بررسی میزان نشاط و شادابی و ارایه راهکارهای تقویت آن»، شادابی و سرزندگی حلقه گمشده در زندگی شهری امروزی است که بخشی از این ناشادمانی شهروندان را می توان به دلایلی از جمله شرایط سخت زندگی در شهرهای بزرگ دانست و البته فضاهای شهری نیز در این عرصه بی تأثیر نیستند.
کامیابی و موفقیت در روابط و تعاملات فردی ارتباط مستقیمی با شادی و نشاط دارد؛ اما در این میان میزان رضایت خاطر افراد از فعالیت ها و برنامه های نشاط آور نیز دارای اهمیت است. میزان نشاط و شادمانی ناشی از هر رویداد یا احساسی، امری نسبی بوده و پیوسته و مطلق نیست. از این رو یکی از وظایف مهم نهادهای اجتماعی، تلاش برای ایجاد فضایی شاد و با نشاط در جامعه است. شادابی و نشاط در ایجاد شرایط متعادل برای مدیریت استعدادهای فردی، دارای آثار مستقیم و غیر مستقیم است و بیشترین نقش نهادهای فرهنگی فعال در عرصه اجتماعی از این منظر به حوزه روانی مربوط می شود. طراحی و اجرای برنامه های نشاط آور به هنگام اعیاد و مناسبت ها می تواند فرهنگ نشاط و شادابی را در جامعه گسترش دهد.
«مسعود چلبی» در مقاله ای با عنوان «بررسی جامعه شناسی عوامل مؤثر بر شادمانی در سطوح خرد و کلان» می نویسد: چگونگی سنجش میزان احساس شادمانی افراد یکی از مباحثی است که طی چند دهه مورد مناقشه کارشناسان این حوزه بوده است اما هم اکنون پس از انجام گرفتن پژوهش های معتبر می توان ادعا کرد که شادمانی می تواند با گزارش خود افراد اندازه گیری شود؛ همچنان که «دورکیم» در کتاب«تقسیم کار اجتماعی» بر این باور است که تنها خود فرد برای داوری در مورد خوشبختی خود صلاحیت دارد، فرد اگر خودش را خوشبخت احساس کند بی گمان خوشبخت است.
«جعفر هزارجریبی و پروانه آستین فشان» (1388) در تحقیقی با عنوان «بررسی عوامل مؤثر نشاط اجتماعی در استان تهران» به این نتیجه رسیدند که در مجموع سه متغیر امید به آینده، ارضای نیازهای عاطفی و مقبولیت اجتماعی، 7/53 درصد از تغییرات متغیر نشاط اجتماعی را تبیین می کنند.
«جعفر هزارجریبی و رضا صفری شالی» (1389) در تحقیقی با عنوان «بررسی مفهوم شادکامی اجتماعی و عوامل مؤثر بر آن در استان مرکزی» به این نتیجه رسیدند که متغیر امید به آینده مهمترین عامل در تبیین نشاط اجتماعی است. مجموع متغیرهای احساس محرومیت، احساس عدالت اجتماعی، مقبولیت اجتماعی، پایبندی به ارزش های دینی و ارضای نیازها، 53 درصد تغییرات نشاط اجتماعی را تبیین می کنند.
«سیف اله فضل الهی و همکارانش» (1389) در تحقیقی با عنوان «سنجش میزان عوامل مؤثر بر شادی دانشجویان پردیس قم» به این نتیجه رسیدند که تعامل اجتماعی، امکانات رفاهی، محیط اجتماعی، مشارکت در جمع، عضویت در گروه ها از عوامل مؤثر در نشاط اجتماعی هستند.
«ویدا صیفوری و علی فلاحتی» (1390) در تحقیقی با عنوان « بررسی اهمیت و ضرورت نشاط از دیدگاه قرآن و تعالیم دینی» به این نتیجه رسیدند که خوشحالی در جامعه به تولید بهتر و اشتغال بیشتر منجر می شود و امنیت اجتماعی فراهم می آورد.
«محمدرضا ایروانی» (1390) در « بررسی تأثیر برنامه های شادی آفرین بر کاهش افسردگی شهروندان ساکن اصفهان» به این نتیجه رسید که بین سلامت روحی و کاهش اضطراب و نشاط رابطه وجود دارد. حاصل تحقیقات انجام شده نشان می دهد که نشاط اجتماعی موضوع مهمی برای جامعة بشری است.
نشاط اجتماعی تک علتی نیست بلکه در کاهش و ارتقای آن مجموعه ای از علت ها دخالت دارند که محیط اجتماعی، شخصیت فردی و فرهنگ حاکم بر جامعه مهمترین آن ها هستند. نقیصة مهم تحقیقات گذشته، پراکندگی نظری و تشخیص عامل های مؤثر بوده است.
منظور از شادی و نشاط در حوزه اجتماعی، ایجاد شرایطی است که در آن امنیت، آرامش تحرک احساس می شود. از آنجا که ایران در ردیف کشورهای ناشاد جهان است بایستی سازمان ها و نهادهای فرهنگی در ایجاد فضاهای شاد و نشاط آور برای مردم تلاش کنند. به گزارش سی و یکم تیر ماه 1393 خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا)، ایران در ردیف ناشادترین کشورهای جهان قرار دارد.
در سال 2013 مؤسسه گالوپ گزارشی مبنی بر بررسی وضعیت خشنودی و خوشحالی در بین 138 کشور منتشر کرد که بنا بر این گزارش، عراق نخستین کشور غمگین جهان شناخته شده و پس از عراق، کشورهای ایران، مصر، یونان و سوریه به ترتیب به عنوان ناشادترین کشورهای جهان معرفی شده اند. در نظرسنجی مؤسسه گالوپ از افراد پرسیده بودند آیا در روز قبل از نظرسنجی، آن ها احساس عصبانیت، فشار روحی، غم، درد جسمی و نگرانی داشته اند یا خیر. پس از جمع بندی پاسخ های مثبت به این پرسش ها، غمگین ترین کشورهای جهان مشخص شده اند. بنا به گزارش همان روز ایرنا، گالوپ در خبری که از این نظرسنجی منتشر کرده، به ایرانیان حق داده تا احساس شادی نکنند و از بیکاری، نرخ بالای تورم و تحریم های جهانی به عنوان دلایلی نام برده که از نظر این مؤسسه می تواند در احساس نکردن شادی مردم ایران مؤثر بوده باشند.
هرچند کارشناسان بر این باورند که نمی توان به دقت و میزان اندازه گیری معیارها در اینگونه نظر سنجی ها اطمینان کرد اما نمی توان به طور کلی این نتایج را نیز نادیده گرفت. جامعه ناشاد و غمگین، همواره بستر نابسامانی هایی است که هیچ کس نمی داند که چه سرانجامی خواهد داشت. دولت ها همان گونه که درباره ساخت جاده ها، میزان واردات و صادرات، نرخ تورم، رشد بورس و … گزارش می دهند، باید درباره میزان شاد بودن مردم نیز گزارش مستند بدهند؛ زیرا همه این مقدمات برای آن است که مردم بهتر و شادتر زندگی کنند. افزایش نشاط و سرزندگی و امید آفرینی فردی و اجتماعی مفهومی بیش از یک احساس شادی و رضایت و خرسندی سطحی و معمولی دارد.
به تجربه اثبات شده است که شادی و نشاط ماده اولیه تغییر جامعه و تحول و تکامل درونی انسان ها است. در جامعه خوشحال و خرسند، تولید بهتر، اشتغال بیشتر و اقتصاد سالم تر خواهد بود و بدون شک در چنین محیطی امنیت اجتماعی و فردی راحت تر به دست می آید، در محیط شاد ذهن انسان پویا، زبانش گویا و استعدادش شکوفا می شود.
مبانی نظری تحقیق
نشاط(شادکامی) یکی از خلقیات اساسی در زندگی فرد است و نقش مهمی در چارچوب حیات روانی و اجتماعی او بازی می کند. نشاط عبارت از چگونگی داوری فرد درباره نحوه گذران زندگی است، این نوع داوری متأثر از ادراکات شخصی فرد و تجربه احساسات و عواطف مثبت است که بر سبک تبیین، قضاوت و تصمیم گیری او اثر می گذارد. عواملی که نشاط را به وجود می آورند شامل احساس رضایتمندی از زندگی و فقدان عواطف منفی همچون افسردگی و لذت بردن از وقایع می باشد و یکی از علل تأثیرگذار در برقراری اصول بهداشت روانی و خوشبختی است و بر فضای شناختی و رشد آن اثر می گذارد. نشاط یکی از ابعاد اصلی تجربه بوده و معمولاً در پی ایجاد پاسخ های مطلوب است که کارکرد مناسبی به جای می گذارند.در بررسی تمایلات اجتماعی مردم آمده است که که ثروت و پول می تواند مشکلات مردم را حل کند و تولید نشاط نماید اما یافته های دیگری نیز به دست آمده که نشان می دهد افرادی که تصور می کنند ثروت مهم است و موفقیتشان را با آن ارزیابی می کنند کمتر شاد هستند و حتی با داشتن ثروت مأیوس می باشند. همچنین در یافته های دیگر، روشن شده که سروصداهای لذتبخش و رویدادهای هیجان آور اجتماعی قادر است، ایجاد خوشحالی کند و در سطح اختصاصی تر کار کردن و یا وجود آرامش و انجام فعالیت های انفرادی همچون ازدواج، ورزش و مطالعه ممکن است احساس نشاط به وجود آورد. حتی می توان به نقش مذهب در ایجاد نشاط اشاره نمود، خداوند سبحان در کتاب آسمانی خود قرآن نگاه جامع و همه جانبه ای به مسأله نشاط دارد، می فرماید بگو: به فضل خدا و رحمت او شادمان شوند، زیرا این دو از هر چه می اندوزند بهتر است.
در این گونه آیات خداوند نتیجه فضل و رحمت خود را برای بندگانش شادمانی می داند و در جای دیگر شادمانی را نتیجه کسب پیروزی افراد در امور تلقی می فرماید، اما نشاط حاصل از رحمت خود را بهتر می داند و آن را می پسندد، معنای چنین سخنی این است که شکرگزاری برای شناخت رحمت و فضل بیش از حد و عبادت او نشاط متناسب با شناخت این رحمت به وجود می آورد.
به هر صورت اکنون مطالعات زیادی راجع به سلامت ذهنی که همان نشاط است صورت گرفته و با مفهوم عام سلامتی که چیز دیگری است و معمولاً، متغیرهای عینی نظیر درآمد و بهداشت را دربر دارد، متفاوت است. طبقه اجتماعی و تحصیلات نیز می توانند زمینه ای از رضایتمندی را در افراد به وجود آورند و منجر به نشاط شوند، همچنین ارتباط با افراد شادکام شاید در ایجاد یا افزایش میزان نشاط بی تأثیر نباشد. نشاط فرآیندی است که آثار جسمی و روانی زیادی را به جا می گذارد و به عنوان یک ویژگی همراه با انرژی سازنده که توانایی های فراوانی در انسان ایجاد می کند نگریسته می شود. بنابراین مهارت یافتن در استفاده از امکانات مناسب و شادکام کننده و دوری از موانعی که برسر راه آن است توصیه ای جدی و جهانی است، زیرا نشاط علاوه بر آنکه خود یک نتیجه است، استعدادی ایجاد می کند که بارآورنده سایر نتایج مثبت است. در طی جریان رشد، نوزاد عشق را به صورت پذیرش مثبت از والدین اخذ می کند و در طی مراحل پیچیده ای آنرا تبدیل به خود پنداره مثبت می کند. بروز خودپنداره مثبت اساس مفهوم توجه مثبت و سرچشمه انرژی فراوانی است که فرد را به سمت کامیابی و خود شکوفایی و رضایت از خود هدایت می کند. نیز به ارگانیسم انسان به عنوان منبع انرژی می نگریست که هدفش خود شکوفایی و تحقق اصول مربوط به آن بود.
طرح این گونه نگرش ها و تداوم آن، مازلو را بر آن داشت که به توانایی های پنهان انسان معتقد شده و به نظریه جنبش توانایی های نهفته در فرد بپیوندد. این جنبش که به عنوان نیروی سوم در روانشناسی، بخصوص در آمریکا شهرت یافت، معتقد بود که باید به جنبه های مثبت زندگی انسان باور داشت و در جهت شکوفایی آن اقدام نمود و او را بر شناخت انگیزشی که بر مبنای کمبود بنا شده هدایت نمود.
عوامل زمینه ساز نشاط
عوامل مهمی مانند صفات شخصیتی، مؤلفه های شناختی، گرایش های اعتقادی و محیطی(تربیتی، جمعیتی)، زمینه ساز نشاط به شمار می روند. بررسی های بسیاری همبستگی ویژگی های وراثتی، صفات شخصیتی، شناختی و مذهبی با نشاط را گزارش کرده اند. (فارنهام و چنگ1997 ، به نقل از آرجیل، ٢٠٠١ ) در تحقیقات خود پی برده اند که برون گرایی با نشاط همبستگی مثبت و روان نژندی با آن همبستگی منفی دارد. سایر مطالعات نیز این موضوع را محقق ساخته اند. بررسی مجموعه اینگونه تحقیقات، بر روابط زمینه ای ژنتیکی و صفات شخصیتی در نشاط تأکید می کنند. عوامل شناختی نیز نقش مؤثری در ایجاد نشاط ایفا می نمایند. این عوامل و عوامل دیگری که در بروز نشاط تأثیرگذار هستند به ترتیب مورد بحث قرار می گیرند.نقش محیط در ایجاد نشاط
تجارب ارتباطی و اجتماعی در اوایل دوره کودکی نیز ممکن است در شادکام ساختن یا عدم نشاط شخصیت افراد در دوره های بعدی رشد اثر بگذارد. در پژوهشی، مالتاستا و همکاران، ١٩٨٦ ، به نقل از آرجیل،( ٢٠٠١ ) دریافتند که مادران به نوزادان ٥/2 ماهه خودآموزش می دهند که چگونه احساساتشان را به شیوه اجتماعی مطلوبی بیان کنند. این ابراز احساسات در تجربه هیجانات مثبت تأثیر می گذارد. کیفیت روابط عاطفی خانواده در دوران کودکی و دوره های پس از آن در بروز قابلیت های مربوط به هیجانات مثبت و نشاط بسیار مؤثر است. مجموعی از مطالعات نشان داده است (با در نظر گرفتن مهار ویژگی های دموگرافیک)رضایت از بودن با دوستان ورضایت از زندگی با نشاط بین ٣/0 تا4/0 همبستگی دارند. همچنین همبستگی بین عامل کمیت و کیفیت دوستی با نشاط ٢٩/0 است.نظریه امید
یکی از زمینه های اصلی و مهم در بوجود آمدن احساس نشاط و شادی، وجود امید نسبت به خود، زندگی و آینده است.احساس اضطراب یا نگرانی با عدم امید به آینده رابطه مستقیم دارد. امید به آینده دست یافتن به هدف یا انتظار دستیابی به هدف می باشد، به گونه ای که "شو" تئوری امید را تئوری انگیزش نامیده است.نظریه لذت گرایی
براساس این نظریه نشاط و خوشبختی فقط یک احساس است زندگی شاد، لذت انسان را افزایش داده و غم انسان را کم می کند. این نظریه براساس نظریه فایده گرایی بنتام ارائه شده است.نظریه خواسته ها
براساس این نظریه نشاط و خوشبختی به معنای دستیابی به خواسته ها است و زمانی که فرد خواسته خود را در قالب «دستیابی به شادی و رهایی از غم» تعریف می کند نظریه خواسته ها، نظریه لذتگرایی را نیز در برمی گیرد.نظریه دستیابی به ارزش ها
براساس این نظریه نشاط یک احساس فردی نیست، بلکه واقعیتی مستقل از احساسات فردی است و عبارتست از دستیابی به چیزهایی که از نظر عموم واقعاً ارزشمند به حساب می آیند. مثلاً اگر کودکان خیابانی احساس نشاط، خوشبختی و رضایت کنند ممکن است براساس نظریه لذت گرایی یا نظریه خواسته ها شاد و خوشبخت به حساب آیند اما براساس این نظریه، افرادی شاد و خوشبخت قلمداد نمی شوند.نظریه نشاط و خوشبختی واقعی
براساس این نظریه سه نوع منبع برای نشاط و خوشبختی وجود دارد که عبارتند از: 1) لذایذ زندگی ٢) دلبستگی های زندگی و ٣) کارهای مفید هدفمند.دو مورد اول سلیقه ای هستند و به برداشت شخصی فرد از وقایع و رویدادهای زندگی بستگی دارند اما مورد سوم به نظرسلیگمن به معنای انجام کارهایی است که به منظور دستیابی به ارزش ها صورت می گیرند و هدفی فراتر از ارضای تمایلات فردی را دنبال می کنند. به نظر سلیگمن خوشبختی تلفیقی از سه مورد فوق به شمارمی رود و خوشبختی واقعی زمانی حاصل می شودکه فرد به این سه منبع خوشبختی دست یافته باشد.
نظریه بسط و ساخت (نشاط، خلاقیت و باروری)
فردریکسون( ٢٠٠٢ )، در مورد نظریه مسابقه و ارتباط آن با نشاط معتقد است که هیجانات مثبت همچون نشاط منجر به مسابقه نه هیچ نه همه می شود. او نظریه بسط و ساخت را با توجه به همین هیجانات مثبت ارائه نمود و بیان داشت که این عواطف نه تنها پیام آور سلامت شخصی می باشند بلکه باعث رشد و تکامل نیز می گردند. عواطف منفی بسیاری همچون اضطراب یا خشم، زمینه تفکر عمل لحظه ای افراد را به شدت محدود می کنند، بنحوی که اقدام به کارهایی می کنند که ثمره اش حمایت از خود است نه چیز دیگر. در مقابل، عواطف مثبت، شکل های تفکر عمل لحظه ای فرد را بسط و گسترش داده و موقعیت هایی را برای ساختن منابع پایدار شخصی از طریق ابداع مارپیچ هیجان مثبت، شناخت و عمل فراهم می سازند. برای مثال لذت، انگیزشی را برای بازی کردن ایجاد و مسیرهایی را درجامعه، تفکر و هنر ابداع می نماید، یعنی لذت از خلال بازی می تواند شبکه های حمایت اجتماعی را قوت ببخشد و در سایه خلاقیت، منجر به تولید هنر و علم یا حل مسأله در زندگی روزمره گردد. حمایت اجتماعی روزافزون و تولیدات هنری و تجارب حل مسأله همگی درآمدهای پایدار لذت می باشند و به دگرگون کردن فرد و رشد شخصی کمک می نمایند. این نیز به نوبه خود ممکن است منجر به هیجانات مثبت بیشتری گردد./ج