افسردگی در دانش‌آموزان

افسردگی مسئله ای است که در تمام سنین احتمال بروز آن وجود دارد. دلایل مختلفی برای ایجاد این اختلال در افراد شناخته شده است. دانش آموزان یکی از آسیب پذیر ترین افراد در برابر افسردگی هستند ، به همین علت باید توجه بیشتری نسبت به مسائل و مشکلات آنها شود.
دوشنبه، 15 تير 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
افسردگی در دانش‌آموزان
افسردگی در دانش آموزان و راهکارهای درمان
 
چکیده
افسردگی مسئله ای است که در تمام سنین احتمال بروز آن وجود دارد. دلایل مختلفی برای ایجاد این اختلال در افراد شناخته شده است. دانش آموزان یکی از آسیب پذیر ترین افراد در برابر افسردگی هستند ، به همین علت باید توجه بیشتری نسبت به مسائل و مشکلات آنها شود.

تعداد کلمات 2696/ تخمین زمان مطالعه 14 دقیقه
افسردگی در دانش‌آموزان
غزاله یکی از دانش‌آموزان کلاس سوم راهنمایی است که امتحانات نیمسال اول را با موفّقیّت پشت سر گذاشته امّا اخیراً بنا به دلایل مختلفی از مدرسه غیبت می‌کند، نسبت به اوایل سال تحصیلی کم‌تر درس می‌خواند. در هفته‌ی گذشته به علّت عدم انجام تکلیف ریاضی و رفتار نامناسب به دفتر مدیر فرستاده شده است. تا پیش از این، زنگ ورزش را خیلی دوست داشت و صدای شادی وخنده‌ی او در حیاط مدرسه می‌پیچد امّا حالا گوشه‌ای می‌نشیند و بازی دیگران را تماشا می‌کند. دایم اظهار خستگی و بی‌حالی می‌کند، بیش‌تر اوقاتش را در منزل می‌خوابد یا به آهنگ‌های غمگین گوش می‌دهد. هر وقت بچه‌ها در کلاس راجع به هدف‌های آینده‌ی خود صحبت می‌کنند، با ناامیدی می‌گوید: برای چی باید درس بخونیم؟ آخرش که چی؟ آن‌هایی که درس خوانده‌اند همه بیکارند و... .
غزاله رابطه‌ی خوبی با معلّم ادبیاتش دارد و به او گفته که مدّتی است پدر و مادرش با هم دعوا و مشاجره می‌کنند و احتمال دارد از هم جدا شوند. افسردگی به اختلالی اشاره دارد که با علایم عاطفی، رفتاری، جسمی و شناختی همراه است. شخص مبتلا، خود را غمگین، افسرده، درمانده، دلسرد یا مغموم توصیف می‌کند. افراد ممکن است گزارش کنند که به سرگرمی‌ها علاقه‌ی کمتری دارند، یا فعّالیّت‌هایی که قبلاً لذّت بخش بوده‌اند دیگر مورد علاقه‌ی آن‌ها نیست. تغییرات روانی حرکتی هم در اثر این اختلال بروز می‌کند، که شامل بی‌قراری یا کندی است. فقدان انرژی، خستگی و فرسودگی نیز در این حوزه شایع است. شخص ممکن است خستگی مداوم بدون فعّالیّت جسمی زیاد را گزارش کند. به طوری که حتّی انجام کوچک‌ترین تکالیف مستلزم کوشش قابل ملاحظه‌ای است.
شایع‌ترین اختلال خواب در دوره‌ی افسردگی اساسی، بی‌خوابی است. افراد افسرده اغلب بی‌خوابی میانی یا پایانی دارند. پرخوابی کمتر شایع است. به این معنا که فرد بیمار در میانه‌ی شب و یا صبح زود ناخواسته بیدار شده و دیگر به خواب نمی‌رود و یا به سختی به خواب می‌رود. علاوه بر این در برخی افراد کاهش در علاقه و میل جنسی در مقایسه با سطح پیشین دیده می‌شود. اشتها معمولاً کاهش پیدا می‌کند و بسیاری از افراد احساس می‌کنند که به اجبار غذا می‌خورند، گاهی هم ممکن است غذایشان افزایش یابد و یا خواهان غذاهای خاص باشند.افسردگی در خردسالان غالباً از طریق نشانه‌های غیر افسردگی بروز می‌کند و تشخیص آن در کودکان و نوجوانان دشوار است. برخی از آن‌ها بیش از حد در خود فرو می‌روند، در مورد سلامت خود نگران هستند، بی‌قرارند یا رفتارهای بی‌هدف از خود نشان می‌دهند و برخی دیگر افسردگی را از طریق خصومت و سرکشی بروز می‌دهند و معمولاً روابط خود را با والدین، معلّمان و همسالان، مختل می‌کنند.
احساس تنهایی، تحریک‌پذیری و کاهش اعتماد به نفس از علایم شایع اختلال افسردگی اساسی است. دید منفی به خود که منجر به احساس بی‌ارزشی و گناه می‌شود، یکی از مشخّصه‌های تعیین کننده در افسردگی است. شواهد تجربی نشان می‌دهد که افراد افسرده ارزیابی منفی غیر واقع بینانه‌ای از خودشان در مقیاس‌های خود گزارشی دارند. این افراد عزّت‌نفس پایینی داشته و کلمات منفی بیشتری برای توصیف خود انتخاب می‌کنند. وقتی اتفّاقات منفی برای آن‌ها رخ می‌دهد بیشتر از عوامل بیرونی، خود را مقصّر می‌دانند و سرزنش می‌کنند. حتّی رویدادهای معمولی یا کم اهمّیّت روزمرّه را به عنوان شاهدی دال بر کاستی‌ها و نواقص شخصی سوء تعبیر می‌کنند و در برابر رویدادهای ناگوار احساس مسؤولیّت مبالغه آمیزی دارند. هم چنین افراد افسرده گزارش می‌کنند که انگیزه‌ی کمی برای درگیری در فعّالیّت‌های افزاینده‌ی خُلق دارند.
علاوه بر علایم جسمی و روان شناختی، علایم شناختی هم در افسردگی برجسته است. افراد افسرده ممکن است به راحتی دچار حواس‌پرتی شوند یا از مشکلات حافظه شکاست کنند. اشکال در تفکّر، تمرکز و تصمیم گیری، تردید و توجّه معیوب از علایم شناختی افسردگی به شمار می‌رود. هم‌چنین نقص در حلّ مسأله با افسردگی و خودکشی در میان بزرگسالان مرتبط است.
امّا جدّی ترین پیامد دوره‌ی افسردگی اساسی اقدام به خودکشی یا خودکشی کامل است که سالانه علّت حدود 1 میلیون مرگ در سراسر جهان است. ناامیدی یکی از ویژگی‌های اصلی بیماری افسردگی است که ارتباط مستقیم با خودکشی دارد. در اکثر موارد افسردگی ممکن است افکار مرگ، اندیشه پردازی در باره‌ی خودکشی یا اقدام به خودکشی وجود داشته باشد.
همه‌ی انسان‌ها در دوره‌هایی از عمرخود غم و اندوه را تجربه می‌کنند. این احساس معمولاً به دنبال فقدان فرد یا شیء مورد علاقه و یا ناکامی‌ها ایجاد می‌شود و در شرایط طبیعی پس از چند ساعت یا چند روز از بین می‌رود. امّا گاهی این حالت خُلقی و احساسات تیره و تلخ تا مدّت‌های طولانی تداوم یافته وبر جنبه‌های مختلف زندگی فرد اثر می‌گذارد که در این صورت آن را اختلال افسردگی می‌نامند.
تا پیش از این، دیدگاه رایج این بود که اختلال افسردگی درکودکان به ندرت بروز می‌کند و اگر هم بروز کند به صورت آشکار نیست در حالی که تحقیقات انجام شده در پانزده سال گذشته نشان می‌دهد امکان بروز افسردگی در کودکان هم وجود دارد و رخ می‌دهد.
افسردگی در خردسالان غالباً از طریق نشانه‌های غیر افسردگی بروز می‌کند و تشخیص آن در کودکان و نوجوانان دشوار است. برخی از آن‌ها بیش از حد در خود فرو می‌روند، در مورد سلامت خود نگران هستند، بی‌قرارند یا رفتارهای بی‌هدف از خود نشان می‌دهند و برخی دیگر افسردگی را از طریق خصومت و سرکشی بروز می‌دهند و معمولاً روابط خود را با والدین، معلّمان و همسالان، مختل می‌کنند. این افراد نسبت به خود، دنیا و آینده، دیدگاه منفی و بدبینانه‌ای دارند. برخی از آن‌ها به شدّت احساس حقارت و تمایل به خوار شمردن یا کم ارزش دانستن خود دارند.
نکته‌ی قابل توجّه در شناسایی افسردگی کودکان و نوجوانان، داشتن خُلق تحریک‌پذیر به جای خُلق افسرده است. تحریک‌پذیری یا پرخاشگری در 83 درصد کودکان و نوجوانان افسرده تحت درمان مشاهده شده است.
مطالعات نشان می‌دهد که میزان پرخوابی در نوجوانان افسرده بسیار بالاتر از کودکان است و نشانه‌های ( فقدان علاقه و احساس لذّت، کُند بودن در فعّالیّت‌های حرکتی روانی و تغییر خُلق و خو در هر روز ) با بالا رفتن سن بیش‌تر می‌شود. در حالی که سایر نشانه‌ها ( داشتن ظاهر افسرده، شکایت‌های جسمانی و عزّت نفس پایین ) با افزایش سن، کاهش می‌یابد.
علاوه بر ملاک‌های تشخیصی فوق گوشه‌گیری اجتماعی، بی‌نظمی در مدرسه از نظر غیبت و تأخیر و افت تحصیلی در بین کودکان و نوجوانان افسرده شایع است. اختلال افسردگی معمولاً با اضطراب مداوم و قانون شکنی و رفتارهای ضد اجتماعی و هم‌چنین کاهش توجّه و تمرکز ارتباط دارد.

 

میزان شیوع

افسردگی چهارمین بیماری شایع در جهان محسوب می‌شود، به گونه‌ای که تقریباً 330 میلیون نفر در دنیا از افسردگی رنج می‌برند. در حال حاضر افسردگی 1 نفر از 5 بزرگ‌سال را درگیر می‌کند. در مجموع بین 9 تا 20% جمعیّت ممکن است در طول زندگی خود دچار افسردگی شوند.
یک دوره‌ی افسردگی می‌تواند در هر زمانی در طول عمل اتّفاق بیفتد، امّا اواسط و اواخر نوجوانی و اوایل جوانی بیشترین خطر بروز افسردگی را داراست. به طور کلّی متوسط سن شروع افسردگی میانه‌ی دهه‌ی 20 است، البتّه برخی مطالعات نشان می‌دهد که متوسط سن شروع آن در حال کاهش است.
افسردگی درمیان کودکان نادر نیست، شیوع این بیماری در میان کودکان حدود 0/5 تا %2/5 و در میان نوجوانان حدود 3-4% است که به طور قابل توجّهی افزایش داشته است. به طور کلّی سال‌های اوج برای اوّلین حمله‌ی افسردگی بین 15 تا 21 سال است. تا جایی که 18% جوانان زیر 18 سال این اختلال را حدّاقل یک بار تجربه کرده‌اند.
افسردگی از شایع‌ترین مشکلات روانی در دوره‌ی نوجوانی است که نشانه‌های مهم آن معمولاً در اواسط یا اواخر دوره‌ی نوجوانی بروز کرده و غالباً در طی یک سال بهبود می‌یابد، امّا احتمال آن در بزرگ‌سالی وجود دارد. افسردگی در کودکان پسر به اندازه‌ی دختران شایع است امّا در نوجوانان دختر دو برابر پسران روی می‌دهد و این تفاوت در سرتاسر عمر ادامه می‌یابد. دخترانی که بلوغ زودرس داشته و درباره‌ی تغییرات جسمی خود نگرش و تصویر منفی دارند و کم‌تر مورد علاقه‌ی همسالان خود هستند، مخصوصاً در صورتی که با سایر استرس‌های زندگی مواجه شوند، بیش‌تر در معرض خطر افسردگی قرار دارند. علاوه بر این افزایش میزان افسردگی دردوره‌ی نوجوانی ممکن است ناشی از کاهش عوامل حمایتی از سوی خانواده باشد.
نشانه‌های دوره‌ی افسردگی اساسی که در اکثر موارد چند روز تا چند هفته طول می‌کشد، اغلب با شکل ملایمی شروع می‌شود و پس از آن به شکل یک دوره‌ی کامل افسردگی بروز می‌کند. طول هر دوره می‌تواند از فردی به فرد دیگر تغییر کند و به عوامل چندی ( مانند دوره‌های قبلی ) بستگی دارد، امّا دوره‌های بدون درمان می‌تواند 6 ماه تا یک سال طول بکشد. البتّه برخی افراد هم ممکن است بهبودی نشانه‌ها را به طور کامل تجربه کنند.
علاوه بر سن، تفاوت‌های جنسیتی نیز در همه گیرشناسی افسردگی مشهود است. بررسی‌ها حاکی از آن است که دوره‌های افسرده کننده در زنان دو برابر مردان رخ می‌دهد. شیوع افسردگی در زنان بین 1/5 تا 3 برابر بالاتر از مردان است، به طوری که میزان خطر در طول عمر در بزرگسالان 10-25% در زنان و 5-12% در مردان است.

 

بیشتر بخوانید: افسردگی در بزرگ‌سالی و ریشه‌های آن در کودکی


عوامل مرتبط با افسردگی

پژوهش‌گران معتقدند مجموعه‌ای از عوامل زیستی و محیطی موجب افسردگی می‌شود. بررسی‌های خویشاوندی نشان می‌دهد که وراثت در این زمینه نقش دارد. ژن‌ها می‌توانند با تأثیرگذاشتن بر تعادل شیمیایی مغز موجب افسردگی شوند در نتیجه ممکن است کودکان والدین افسرده مشکلات روانی مشابه با والدین خود را نشان دهند.
با این که خطر عوامل ژنتیکی می‌تواند از والد به کودک منتقل شود امّا عوامل محیطی نیز افسردگی کودکان و نوجوانان را طی دوران رشد تحت تأثیر قرار می‌دهند.
شواهد بیانگر آن است که والدین افسرده رابطه‌ی عاطفی و صمیمانه‌ای با کودکان خود برقرار نمی‌کنند. عدم حمایت عاطفی آن‌ها نه تنها احساس بی‌ارزش بودن و بدبینی نسبت به توانایی‌های خود را در کودکان و نوجوانان تقویت می‌کند بلکه به احساس امنیّت و دل‌بستگی در آن‌ها لطمه‌ی جدّی وارد می‌سازد.
از سوی دیگر والدین افسرده که در برابر مشکلات و نابسامانی‌های زندگی با شیوه‌ی افسردگی واکنش نشان می‌دهند، به فرزندان خود می‌آموزند تا در مقابله با استرس‌ها بدین روش عمل کنند. گوشه‌گیری و افسردگی والدین موجب کم شدن روابط اجتماعی فرزندان و در نتیجه کاهش حمایت‌های عاطفی و اجتماعی آن‌ها از طریق دوستان، معلّمان و... نیز می‌شود به طوری که رفتارهای انزواطلبی این گروه از دانش‌آموزان تأثیر منفی بر دوست‌یابی و تداوم دوستی‌هایشان خواهد داشت.
شواهد نشان می‌دهد بین رویدادهای ناگوار زندگی در دوران کودکی مانند طلاق وبروز اختلال‌های عاطفی ارتباط وجود دارد. از آن‌جا که طلاق پیامد مشکلات مزمن در روابط زناشویی والدین است، ممکن است موجب اضطراب، خشم یا احساس طرد شدگی والدین افسرده شود و آشفتگی‌هایی را در زندگی اجتماعی آن‌ها ایجاد نماید. این آشفتگی‌ها در رفتار والدین با کودکان و کودکان با والدین اثرات منفی بر جا می‌گذارد. اثرات طلاق بر کودکان با توجّه به مرحله‌ای از رشد که در آن قرار دارند متفاوت است. کودکان پیش دبستانی از لحاظ رفتاری دچار عقب افتادگی می‌شوند و اضطراب وتوجّه طلبی بیش‌تری از خود نشان می‌دهند در اواسط کودکی پاسخ‌های کودک احتمالاً با افسردگی مشخص می‌شود و در نوجوانان نیز تأثیر کوتاه مدّت آن کاملاً مشخص است. بروز خشم و سرزنش کردن والدی که خانواده را ترک کرده است نیز در این دوران شایع می‌باشد.
تعدادی از پژوهشگران عوامل مشترکی را در افرادی که احتمال ابتلای آنان به افسردگی بیشتر است، شناسایی کرده‌اند:

وابستگی غیر واقع‌بینانه به دیگران:
افراد افسرده عزّت نفس خود را به شدّت وابسته به تأیید دیگران می‌دانند.

برخوردار نبودن از سیستم حمایت اجتماعی:
افراد مستعد افسردگی بیشتر درون گرا و منزوی هستند. آن‌ها از مهارت‌های لازم برای حفظ روابط حمایت کننده استفاده نمی‌کنند.

استرس در روابط نزدیک:
ناهماهنگی در روابط بین فردی غالباً موجب تشدید احساس افسردگی می‌شود.

سبک تمرکز بر خود افسرده ساز:
افراد افسرده معمولاً با مسایل منفی اشتغال ذهنی دارند. آن‌ها زمان زیادی را صرف یادآوری و نشخوار فکری درباره‌ی جنبه‌های منفی زندگی‌شان می‌کنند و هرگز راهبردهای مقابله‌ای خود را به مرحله اجرا در نمی‌آورند.

کمال گرایی افراطی:
افراد افسرده بر کامل و بی نقص بودن خود اصرار دارند و چون کامل نیستند خود را بی ارزش و زندگی‌شان را بیهوده تلقّی می‌کنند.

کنترل بیرونی:
افراد افسرده فکر می‌کنند رویدادهای مهم زندگی‌شان خارج از کنترل آن‌هاست.

 

چگونه می‌توانیم کمک کنیم؟

شروع افسرودگی در اوایل دوران کودکی ممکن است بسیار زیان‌آور باشد زیرا بروز این اختلال در دوره‌های مهم رشد، جریان طبیعی رشد را تغییر می‌دهد به گونه‌ای که کودکان دیگر نمی‌توانند مهارت‌هایی را که برای انجام تکالیف هر دوره یاد نگرفته‌اند، جبران نمایند.
علاوه بر این کودکان افسرده درباره‌ی خود، دنیا و آینده دیدگاه منفی و بدبینانه‌ای دارند. تجربه‌های ناخوشایند آن‌ها و مصیبت‌هایشان در شکل گیری این دیدگاه منفی مؤثّر بوده است. در صورتی که در سایر مراحل زندگی این موقعیّت‌های ناگوار تکرار شود، قالب‌های منفی در ذهن آن‌ها شکل می‌گیرد و تفسیر آن‌ها را حتّی از رویدادهای معمولی و خوشایند زندگی تحت تأثیر قرار می‌دهد در نتیجه قادر به کسب تجربه‌های مثبت و سازنده نخواهد بود و احتمال ادامه‌ی افسردگی تا دوران بزرگ‌سالی در آن‌ها افزایش می‌یابد.شروع افسرودگی در اوایل دوران کودکی ممکن است بسیار زیان‌آور باشد زیرا بروز این اختلال در دوره‌های مهم رشد، جریان طبیعی رشد را تغییر می‌دهد به گونه‌ای که کودکان دیگر نمی‌توانند مهارت‌هایی را که برای انجام تکالیف هر دوره یاد نگرفته‌اند، جبران نمایند.
افسردگی عمیق هم‌چنین می‌تواند به افکار خودکشی بینجامد. البتّه خودکشی قبل از ده سالگی بسیار نادر است امّا در دوره‌ی نوجوانی و بلوغ پیوسته افزایش می‌یابد. بسیاری از خودکشی‌ها به دلیل انزوای اجتماعی انجام می‌شود، ناامیدی و احساس گناه اغلب در پدیدآمدن رفتار خودکشی مهم هستند. تمایل نوجوان به انزوا و ضعیف شدن حمایت‌های عاطفی آسیب‌پذیری وی را نسبت به خودکشی افزایش می‌دهد.
نتایج تحقیقات حاکی از آن است که کودکان و نوجوانان افسرده از نظر برقراری ارتباط مؤثّر با معلّمان و پیشرفت تحصیلی در مقایسه با همسالان عادی خود در وضعیّت پایین‌تری قرار دارند و به علّت نداشتن تمرکز و انگیزه‌ی کافی نمی‌توانند از توانایی‌های هوشی بالقوّه‌ی خود به خوبی استفاده نمایند. در نتیجه شکست‌های تحصیلی و انتقادهای مکرّر والدین و معلّمان، احساس بی‌کفایتی و سرزنش خود در آن‌ها تقویت شده و به دنبال آن افسردگی تداوم می‌یابد.
از آن جا که میزان وقوع مشکلات رفتاری در کودکان ونوجوانان افسرده بیش از کودکان عادی است و نافرمانی، پرخاشگری، نقض مقرّرات و رفتارهای ضد اجتماعی دور از انتظار نیست، توجّه به شناسایی و پی گیری مشکلات آن‌ها، خسارت‌ها و پیامدهای زیان بار رفتارهای انتقام‌جویانه را در جامعه کاهش خواهد داد. گام‌های زیر در کمک به دانش آموزان افسرده مفید خواهد بود:
1- گرچه تشخیص افسردگی در کودکان و نوجوانان کاری دشواری است و این امر به عهده‌ی متخصّصان در مراکز درمانی خواهد بود امّا معلّمان می‌توانند با مشاهده‌ی دقیق رفتارهای دانش‌آموزان در فرصت‌های مختلف و کسب آگاهی‌های نسبی درباره‌ی علایم و نشانه‌های افسردگی و سایر اختلالات به شناسایی و ارجاع به موقع این گروه از دانش‌آموزان کمک نموده و از نادیده گرفتن آن‌ها در محیط مدرسه و جامعه پیش گیری نمایند. نحوه‌ی مشارکت کودکان و نوجوانان افسرده در فعّالیّت‌های اجتماعی مانند صحبت کردن در کلاس درس، شرکت در یک مسابقه، تنها بازی کردن و نحوه بیان عواطف و برقراری ارتباط با دیگران، باید مورد توجه قرار گیرد.
2- توجیه و راهنمایی خانواده‌های کودکان و نوجوانان افسرده درباره‌ی نشانه‌های افسردگی و پیامدهای آن غالباً راه گشا و مفید است. تشکیل جلسات آموزش خانواده برای شناخت بهتر مشکلات به آنان کمک می‌کند.
3- کودکان و نوجوانان افسرده، اغلب به خانواده‌هایی تعلّق دارند که از وجود یک یا چند مشکل رنج می‌برند از جمله مشکلات روانی و اختلافات خانوادگی. با توجّه به این که خانواده کانون اصلی درمانی مشکلات کودکان و نوجوانان افسریده است، تشویق والدین برای مراجعه به مراکز مشاوره و کمک به حلّ مشکلات خود و فرزندانشان از اهمّیّت ویژه‌ای برخوردار می‌باشد.
4- شناسایی توانمندی‌ها، استعدادها و پیشرفت کودکان و نوجوانان افسرده در زمینه‌های مختلف درسی و غیر درسی و تشویق آن‌ها از طریق اعطای پاداش‌های مثبت و مناسب در جمع سایر دانش‌آموزان به آن‌ها کمک می‌کند احساس کفایت، ارزشمندی و اعتماد به نفس ضعیف خود را افزایش بدهند و انگیزه‌ی لازم برای تلاش و حضور در مدرسه را داشته باشند.
5- آموزش روش‌های مناسب برای برقراری ارتباط اجتماعی با همسالان و فراهم کردن زمینه‌های لازم برای پیدا کردن دوست، به آن‌ها کمک می‌کند تا ازحالت انزوا و گوشه گیری خارج شوند. معلّمان در این زمینه به خوبی می‌توانند عمل کنند.
6- مطالعات نشان می‌دهد هنگام ورزش و فعّالیّت‌های بدنی مقادیر بسیاری از ترکیبات شیمیایی در بدن آزاد می‌شود که بعضی از آن‌ها خاصیّت شادی بخش دارند. تشویق کودکان و نوجوانان افسرده به ورزش و عضویّت در فعّالیّت‌های ورزشی گروهی به کاهش افسردگی‌شان کمک می‌کند.
7- با توجّه به تأثیر مصرف موادّ غذایی در حالات جسمی و روانی انسان، مصرف بیش‌تر موادّ غذایی حاوی امگا 3 از قبیل ماهی‌های تن و آزاد، پیشنهاد می‌شود.


منبع: محمدخانی، شهرام؛ ابراهیم‌زاده، ناهید؛ (1392)، مشکلات روانی و رفتاری دانش‌آموزان شناسایی و مداخله، تهران: ورای دانش، چاپ دو


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط