زیر عنوان: برداشتهایی از بیانات امام خمینی (ره)
این الآن برای شما و ما و همه قشرهای دولت و ملت، و خصوصاً قشرهایی که قوای انتظامی هستند، این باید یک سرمشق و یک الگو باشد که ببینیم که یک قدرت بزرگ وقتی پایگاه ملی ندارد، این قدرت نمیتواند بایستد سر پای خودش. یک قدرت ولو بزرگ نباشد اگر پایگاه ملی داشته باشد، این غلبه میکند. کوشش کنید که پایگاه ملی برای خودتان درست کنید. این به این است که گمان نکنید که شما صاحب مقام هستید، منصب هستید باید به مردم فشار بیاورید. هر چه صاحب منصب ارشد باشد باید بیشتر خدمتگزار باشد. مردم بفهمند که هر درجه ای که این بالا میرود با مردم متواضع تر میشود. اگر یک همچو کاری شد و یک چنین توجهی به مسائل شد و یک همچو عبرتی از تاریخ برای ما شد، هر قوّهای پایگاه ملی پیدا میکند؛ و پایگاه ملی حافظ اوست؛ حفظ میکند او را. شهربانی هر شهری اگر چنانچه در خدمت مردم باشد؛ این طور نباشد که مردم وقتی اسم کلانتری را بشنوند بلرزند به خودشان! وقتی بخواهند بروند طرف کلانتری مثل این که طرف حبس دارند میروند یا طرف کشتارگاه میروند! خیال کنند دارند طرف منزلشان میروند، یا طرف جایی میروند که عدالت توی آن هست، جایی میروند که ظلم در آن نیست، جایی میروند که با مردم دوست هست، نه دشمن، اگر این طور شد، دلهای مردم متوجه میشود. مردم زود راضی میشوند، مردم نفوسشان این طور است که زود راضی میشوند. یک نوازش از یک نفر صاحب منصب برای مردم کافی است که تا مدتها دلشان راضی باشد از او.(1)کاری بکنید که دل مردم را به دست بیاورید. پایگاه پیدا کنید در بین مردم. وقتی پایگاه پیدا کردید، خدا از شما راضی است؛ ملت از شما راضی است؛ قدرت در دست شما باقی میماند، و مردم هم پشتیبان شمایند؛ اگر یک کسی بیاید بخواهد به شما یک تعدی بکند، ملت به او حمله میکند. به خلاف این که اگر مردم دیدند که اینها با آنها نیستند، اینها دشمن آنها هستند، اگر یک کسی بیاید، یک دزدی بیاید بخواهد به شما حمله کند، آنها کمکش هم میکنند. این یک مطلبی است که الآن ما از این تاریخ موجودی که بر ما گذشت باید عبرت بگیریم؛ و بدانیم که اگر پایگاه داشت این مرد [ محمدرضا پهلوی معدوم] بین مردم، اگر نصف قدرتش را صرف کرده بود برای ارضای مردم، هرگز این قدرت به هم نمیخورد؛ هر گز مخالفت با او نمیشد؛ لکن معالأسف همه قدرتش را روی هم گذاشت بر ضد مردم. به طوری که اگر میرفت به زیارت حضرت رضا. هر که میشنید میگفت که دارد حقه بازی میکند! اگر قرآن طبع میکرد و بین مردم منتشر میکرد، دست هر کس میآمد میگفت که این مثل قرآن معاویه است! این برای این است که عمل نشان نداد به مردم؛ یک عملی که با آن عمل بتواند پایه برای خودش درست بکند.(2)
این یک مسأله کلی است برای همه ما که فکر این باشیم- که برای ملتهمان - بفهمد ملت که ما خدمتگزار ملت هستیم؛ ملت ادراک کند که ما خیر او را میخواهیم، وقتی آن را ادراک کرد که ما همه خیر ملت را میخواهیم، ملت هم پشتیبان ماست. انشاءالله خدا همه شما را حفظ کند. همه موفق باشید و همه خدمتگزار باشید و در این خدمتگزاری بدانید که هم رضای خدا را تحصیل کردید؛ و هم رضای ملت - که رضای خداست - تحصیل کردید. خداوند به همه شما توفیق عنایت کند.(3)
با عملتان میتوانید که شما کاری بکنید که مردم از یاد ببرند آن سختیها و آن زورگوییهای سابق را، و این ذائقههای تلخ را شما شیرین کنید با عمل خودتان، با رفتار خودتان، با مَحبّت خودتان. همه شماها برادر هستید. یک مملکت اسلامی همهشان با هم برادر هستند. وقتی ما احساس این را بکنیم که همه با هم برادر هستیم، با هم رفتارمان خوب است. واگر این احساس پیش بیاید که من آن بالا هستم و دیگران باید اطاعت از من بکنند، من رئیس شهربانی هستم و دیگران باید از من اطاعت بکنند و یک تکلیفی است، و بخواهید با تکلیف و تکلّف به مردم حکومت کنید، این باز میگردد به آن حالات سابقه، و مردم از شما جدا میشوند و مردم وحشت از شما میکنند. ترس در دلشان پیدا میشود وقتی شماها را میبینند. در زمان سابق من خیلی قصه ها یادم هست که آن قصهها اگر یک کسی میتوانست بنویسد طولانی بود. شما نمیدانید که وقتی یک پاسبان را از دور میدیدند، خصوصاً معمَّمین، یک پاسبان را از دور میدیدند چه حالی به آنها دست میداد. میتوانست یک جا فرار کنند فرار میکردند. این نبود جز این که بالاییها این طور دستور میدادند. خود پایینیها هم این طور تربیت شده بودند. تربیت اسلامی اصلش در کار نبود. یک تربیتهای غربی، یک تربیتهایی که از آن جا گرفته شده بود بدهایش را این جا آورده بودند پیاده کرده بودند (4)
از عموم ملت عظیم الشأن و خصوص دولتمردان میخواهم که از تجربه تلخی که از اختلاف بعد از اتحاد اوّل پیروزی که در ماههای اخیر به اوج خود رسید و روزگار را بر همه تاریک و تلخ کرد، عبرت بگیرند، و بر آن باشند که مدتی هم تجربه برادری و اتحاد را به کار برند و با مَحبّت و رحمت همکاری و همفکری را اگر چه با تکلّف هم باشد، پیشه خود قرار دهند و به کمکِ هم برای ساختن کشور بشتابند و نسبت به یکدیگر با عفو و اغماض رفتار نمایند. اگر خدای نخواسته از آن بد دیدند، فرصت فراوان است و میدان باز، ولی مطمئن باشند که وعده خداوند متعال بر آن است که اخوت ایمانی و دوستی و مَحبّت با یکدیگر موجب نجات است.(5)
یکی از کرامتهایی که اهل بهشت دارند آن، برادری و دوستی و مَحبّت است و این باید از این جا تهیه بشود. چرا ما با برادرهای ایمانیمان، با برادرهایی که همه صالحاند، خوباند، میخواهند خدمت بکنند، چرا مخالف باشیم؟ فرضاً رأی یک کسی با رأی دیگری در یک جهتی مخالف است، اختلاف آراء در بین فقها هم الی ماشاءالله است. و من امیدوارم که انعکاس این دولت و مجلس و قوای ثلاثه ای که هست و همه ارتشیها، انعکاس برادریشان در بهشت باشد و در بهشت، همه با هم برادر و در سریرها، روبه روی یکدیگر نشسته باشند و خداوند توفیق بدهد به همه ما.(6)
آنها که میخواهند برای خدا کار کنند، چه خودشان و چه برادرانشان و چه افرادی دیگر انجام بدهند، برای آنها فرقی نمیکند. و من امیدوارم همه ما بتوانیم در جمهوری اسلامی این قدم را، که بالاترین قدمهاست، برداریم. آن روزی که شما احساس کردید مَحبّت و برادری بین شما و سایر قشرهای خدمتگزار زیادتر میشود، بدانید که ایمانتان زیادتر گردیده است. شما میدانید که الآن کشور ما محتاج این است که قوای مسلح با هم باشند و اگر - خدای نخواسته - بین کمیته ها و سپاه پاسداران تفاهم نباشد، به مقصدی که آن اسلام است. نخواهید رسید. وهرگز در این فکر نباشید که من کمیتهای هستم و باید تنها کمیته کارش بهتر باشد و سپاه هم همین را بگوید در این فکر باشید که با برادری کارها را انجام دهید واین اصل قرآنی را، که مؤمنین با هم برادر هستند، بپذیرید.(7)
دنبال این نباشید که هی هر چیزی را که دولتیاش کنید. نه، دولتی در یک حدودی است، آن حدودی که معلوم است، قانون هم معیّن کرده ولیکن مردم را شرکت بدهند، بازار را شرکت بدهید. در کارخانهها خیلی نظارت بکنید به این که هیچ اجحافی به کارگرها در آن جا نشود.
کارمندان خودتان را، همه اینها را وقتی که با هم بکنید و مَحبّت ببینند از شما، عمده این است که روح مَحبّت از شما ببینند، وقتی دیدند شما مَحبّت به آنها دارید، آنها هم به شما مَحبّت پیدا میکنند، یک امر طبیعی است این معنا. و من امیدوارم که این امر متحقق بشود و ما شاهد این باشیم که بعد از یک چند ماهی رضایت همه قشرها را به دست آورده باشید. و من از خدای تبارک و تعالی میخواهم که همان طوری که شما میخواهید خدمت بکنید، مردم هم همه به شما خدمت بکنند. و مخصوصاً من از روحانیون همه کشور میخواهم که در یک همچو موقعی کمک کنند به دولت و کمک کنند به آرمانهای اسلام. اگر بخواهند یک وقت خدای نخواسته، آنها هم در آن جا یک کارهایی بکنند، که نمیکنند انشاءالله، ولیکن اگر یک وقتی جوری بشود که شکست بشود برای دولت، شکست بشود برای - عرض بکنم که - مجلس، امثال اینها، این یک امری است که خوب، خودمان را با دست خودمان میخواهیم فدا کنیم. و باید عقلمان را باز کنیم به این که ما گرفتار به چنگال یک دیوهایی هستیم که باید خودمان، خودمان را نجات بدهیم. ننشینیم به این که دیگری بشود، دیگری هم ما نداریم، ما خودمانیم، ما الآن دیگری نداریم که او بیاید ما را نجات بدهد. ما خودمان باید خودمان را نجات بدهیم، و این بسته به دست شماهاست، و بسته به دست علمای اسلام است، و بسته به دست مجلس است و اینها.(8)
وقتی آمده بود این جا - ظاهراً دوگل بود که با شاه با هم رفته بودند توی بازار- خوب، شاه که جرأت نمیکرد بیرون بیاید! این بیرون آمده بود رفته بود توی جمعیت. [چون که] نمیترسید از آنها؛ مردم به او کاری نداشتند. اما خود او میترسید. چرا میترسید؟ برای این که به مردم بد کرده [بود]. وقتی آدم به کسی بد بکند، از آنها میترسد. این یک مطلب کلی است، یک سرمشق کلی است برای همه ما که باید با اهل [مملکت]، با رعیت مملکت، با افراد مملکت، رفتار رفتارِ برادرانه و رحمت آمیز باشد: رُحَماء بَینَهُم. اینها با هم تبادل رحمت میکنند؛ این رحمت به او، او رحمت به این؛ این مَحبّت به او. او مَحبّت به این و همین جمعیت اگر در مقابل دیگران بایستند .... [در مقابل] خصم بایستند، محکم و شدید هستند: أشِدّاءَ عَلَی الکفّارِ. این یک دستور کلی است که اگر بخواهید وقتی منزل میروید با حال آرام، بی دغدغه- شب به روز بیاورید با مردم خوبی کنید. وقتی با مردم خوبی کردید، مَحبّت کردید، خدمتگزار مردم بودید، وقتی که بروید شب منزل، آرامش برای قلبتان هست؛ وجدانتان ناراحت نیست.(9)
راهبردهای تصریحی:
1. خیرخواهی و مهرورزی به مردم میبایست در همه جا نهادینه شود.2. در نظام اسلامی هر چه مسؤولیت، رتبه و مرتبت فرد بالاتر باشد باید میزان خدمتگزاری او نیز بیشتر باشد.
3. رضایت خداوند در رضایت مردم است.
4. استحکام هر نظامی به پشتیبانی و حمایت مردم است و اسلام به این مسأله اهمیت ویژه ای میدهد.
5. اخوت و برادری ایمانی یک مسأله اسلامی است که از همین دنیا باید شروع شود.
نکات استنباطی:
1. راهبرد اساسی حکومت در نظام اسلامی باید مبتنی بر مهرورزی در صحنه عمل و رفتار باشد.2. باید آن چنان رفتار مسؤولان با مردم مبتنی بر مَحبّت باشد که الگو و نمونه برای تمام جهان گردد.
پینوشتها:
1.صحیفه امام (ره)، ج7، صص 511 و 512
2.صحیفه امام (ره)، ج7، ص 512
3.صحیفه امام (ره)،ج7، ص 513
4.صحیفه امام (ره)، ج13، ص371
5.صحیفه امام (ره)، ج14، ص 217
6.صحیفه امام (ره)، ج16، ص 141
7.صحیفه امام (ره)، ج17، ص 14
8.صحیفه امام (ره)، ج19، صص 409 و 410
9.صحیفه امام (ره)، ج6، ص 443
گرد آوری: مؤسسه فرهنگی هنری قدر ولایت، (1390)، سیره سیاسی حضرت امام خمینی (ره)(5)، اصل مردمداری و رعایت مصالح و منافع مردم، تهران: مؤسسه فرهنگی هنری قدر ولایت، چاپ اول