مترجم: زهرا هدایت منش
منبع:راسخون
منبع:راسخون
فوتبال پر طرفدارترین بازی در جهان، بدون شک موجد هیجانها و وفاداریهای مهم و اساسی است. فوتبال، با جانشینی راگبی و کریکت به عنوان بازیای سنتی امپراتوری بریتانیا، به بیانیه استقلال – یا گریزگاهی برای خلقهای تحت ستم – تبدیل شده است.
در تابستان 1990، شهر تاریخی فلورانس، یک هفته را با هیجانی فزاینده در میان شهروندانش به سر برد، که به صحنههای آشوب در خیابانها انجامید و در برخی لحظات به طور خطرناکی به شورشی تمام عیار نزدیک شد. در حالیکه پلیس مجهز به تجهیزات کامل ضد شورش، از گاز اشک آور و ماشینهای آبپاش برای اعادهی نظم استفاده میکرد، معترضان سنگ، بطری، آجر و هر چیزی را که در دسترسشان بود به سوی ساختمانها پرتاب میکردند، و گروهی حدود 50 نفر هم به زور به داخل ساختمانی اداری رفتند و اعتراض نشستهای را انجام دادند.
این آشوبها به هیچ جنبش سیاسی یا اعتراض اجتماعی به مفهوم عادی مربوط نبود. همچنین با انتخابات محلی در شرف انجام، که غالباً احساس هیجان را تشدید میکند، ارتباطی نداشت. علت این طغیان خود انگیخته، خشم شدید نسبت به باشگاه فوتبال شهر، یعنی فیورنتینا، بود که میخواست ربرتو بادجو، ستتارهی 23 سالهی فوتبال ایتالیا را بفروشد. باشگاه یوونتوس از تورین، که متعلق به جانی آنیهلی، رئیس فیات است و توسط وی کنترل میشود مبلغی را که یک رکورد تاریخی محسوب میشد یعنی 5/7 میلیون پوند برای انتقال بادجو پرداخته بود. اکنون وی هنرش را در شهر اتومبیل ایتالیا به کار میگرفت و شهروندان فلورانس را در نومیدی عمیقی باقی میگذاشت. این موضوع باعث شد هزاران نفر از آنان به خیابانها بریزند تا خشم و نومیدی خود را اظهار کنند و با اشغال دفتر باشگاه نظر خود را آشکار سازند.
در ایتالیا، فوتبال به راستی بسیار مهم است. آن قدر مهم است که دولت یتالیا بخش عظیمی از هزینههای بازسازی ورزشگاهها و ایجاد زیربنای جدید برای مسابقات جام جهانی 1990 را تقبل کرد. مبالغ مورد نظر، از تخمین اولیهی 5/1 میلیارد پوند تا هزینه نهایی که احتمالاً بیش از 3 میلیارد پوند است، نشان میدهد چگونه فوتبال در ساختار جامعه ایتالیا نقش مرکزی یافته است. سیاستمداران مایلند در بازیهای بزرگ دیده شوند، صاحبان صنایع و بازرگانان بزرگ باشگاههای فوتبال را به عنوان وسایلی برای گسترش امپراتوری خود میبینند، در حالیکه افراد عادی جامعه حاضرند 50 پوند برای ارزانترین بلیط یک مسابقه بزرگ بپردازند. این آمادگی نه فقط در شهرهایی مثل میلان که به طور سنتی وضع خوبی داشتهاند، بلکه در ناپل و دیگر مناطق دچار رکود اقتصادی هم وجود دارد.
سیلویو برلوسکونی از نسل جدید صاحبان وسایل ارتباط جمعی در اروپا که مالک بزرگترین شبکه تلوزیونی تجاری در ایتالیا و دارای منافع گستردهای در امر تلوزیون، تبلیغات و انتشارات در کشورهای فرانسه، آلمان غربی، اسپانیا و یوگوسلاوی است، کشف کرد که مالکیت یک باشگاه فوتبال (آ.ث.میلان) موقعیت و نفوذ بیسابقه، تبلیغ شخصی و حرفهای غیر قابل تصور، و مهمتر از همه، قهرمان پرستی صدها هزار اهالی عادی میلان را برای او آورده است. برلوسکونی در سال 1986 آ.ث.میلان را که دچار مشکلات مالی بود در دست گرفت. آن زمان مدت زیادی از آسیبهای متعددی که به باشگاه وارد شده بود نمیگذشت. این مشکلات عبارت بودند از نزول به دسته دوم به دلیل مشارکت در افتضاح رشوهگیری و شرط بندی و ورشکستگی عملی. از آن هنگام او به تدریج باشگاه فوتبال را در امپراتوری تجاری خود ادغام کرده است. پرداخت مبالغ هنگفتی به بهترین بازیکنان جهان، به تیم کمک کرد وارد موفقترین دوره تاریخ خود شود، و کسب مقام قهرمانی اروپا حس غرور مجددی را در سراسر منطقه برانگیخت.
این عنصر کسب و ارتقاء هویت اجتماعی با ورزش تا این اواخر به طور مناسب بررسی نشده است، گرچه مسلماً پدیدهی جدیدی نیست. فرهنگ شعائر و آیینهایی دارد که جوامع تصویر خود را در آن میبینند. از هنگام اولین بازیهای المپیک در 3000 سال پیش ورزش جایگاه منحصر به فردی را در تجلی این شعائر و آیینها اشغال کرده است. در قرن بیستم، فوتبال در اکثر کشورهای جهان به پرطرفدارترین ورزشی تبدیل گشته که تا کنون ابداع، سازماندهی و بازی شده است. پس تعجبی ندارد که به هرجا نگاه میکنیم، میتوانیم فوتبال را ببینیم که تأثیر خود را میگذارد، فصل مربوط به خود را در تاریخ منطقهها و ملتها مینویسد، و در انواع بیپایانی از سبکها و مقیاسها، از محلی تا جهانی تجلی میکند. بنابراین وقتی در سال 1973 و بر خلاف تمام پیش بینیها باشگاه ساندرلند جام اتحادیه فوتبال انگلستان را برد، تولید صنعتی شهر ب طور محسوسی بالا رفت. پس از آنکه باشگاه کاونتری در سال 1987 به پیروزی مشابهی دست یافت، شورای شهر موفقیت تیم فوتبال را در رشتهای از تبلیغات نشان داد که هدفش ترغیب فعالیتهای تجاری به انتخاب این شهر به عنوان مرکز فعالیت بود. و هیچ تلاش بیهودهای برای تعریف و تشریح خصوصیت برزیل نمیتواند جای تماشای نوار ویدیویی مسابقه نهایی جام جهانی 1970 را بگیرد که چند ثانیه پس از شروع یک مسابقه فوتبال در ورزشگاه ماراکانا را نشان میدهد. به نظر میرسد مردم به طور غریزی میفهمند که فوتبال یا در واقع تمام ورزشها و سرگرمی ها این انعطاف را دارند که برای هر جامعهای این احساس را ایجاد کنند که تاریخ و فرهنگشان میتواند در زمین بازی بیانی مادی پیدا کند. اتفاقی نیست که ورزشگاههای مشهور فوتبال غالباً کلیسا نامیده میشوند.
گرچه این موقعیت والا را همیشه متفکران یا رسانههای همگانی (که تمایل دارند ورزش را به صفحات آخر یا بخش جداگانه ورزشی محدود کنند) به رسمیت نشناختهاند، ولی از جانب سیاستمداران مسلماً مورد استفاده قرار گرفته است. در اسپانیا، طی دوران دیکتاتوری فرانکو، تلوزیون دولتی دستور داشت در روز اول ماه مه مسابقات بزرگ فوتبال را نشان دهد، به این امید که تعداد زیادی از مخالفان سیاسی را در خانه نگه دارد. شورای نظامی حاکم بر آرژانتین بیشرمانه از جام جهانی 1978 برای انحراف توجه عموم از "جنگ کثیفی" که علیه مردم خودش پیش میبرد، استفاده کرد. اما فقط رژیمهای مطلقه نیستند که فهمیدهاند چگونه میتوان از این بازی استفاده کرد. ژاک شابان دلماس، از نخست وزیران سابق فرانسه که سالها چهره سیاسی ناحیه آکیتن بود، با بازرگانی موسوم به کلود بز همکاری کرد و امکانات مالی و پشتیبانی عمومی دولتی را برای تیم فوتبال منطقه به نام بردو فراهم ساخت. از این پول برای بالا بردن وجهه باشگاه و جلب بازیکنان سطح بالا به شهر استفاده شد که نه فقط استاندارد تیم را ارتقا داد بلکه همچنین شهر بوردو را به طور چشمگیرتری به نمایش گذاشت. شابان دلماس موفقیت تیم فوتبال را به عنوان جزئی مهم در برنامه اقتصادیش برای منطقه آکیتن میدید، که بخش بزرگی از آن تبلیغ تولیدات محلی در بازارهای بینالمللی بود. بنابراین تا وقتی نمایشگاهی از کالاهای ساخت آکیتن در لوس آنجلس برگزار میشد، مسابقهی فوتبال بوردو این رویداد را افتتاح کرد.
بازی امروزی فوتبال و مقررات آن، در قرن نوزدهم در بریتانیا ابداع شد. این دورانی از تلاطمهای اجتماعی و گسترش امپراتوری بریتانیا بود. در آغاز انقلاب صنعتی، این کشور کلالهای ساخته شده و ماشین آلات به دنیا صادر می کرد. همراه با این تجارت، بریتانیا فوتبال را هم صادر نمود. جالب توجه است که کشورهای عضو امپراتوری بریتانیا در پذیرش این بازی کند عمل کردند. بازیهای خاص امپراتوری راگبی و کریکت بودند، که در استرالیا، هند غربی، افریقا و شبه قاره هند به ورزش اصلی تبدیل شدند. از آن زمان فوتبال، به رغم اینکه قوانینش در دانشگاههای انگلستان تنظیم یافت، توسط افراد عادی پذیرفته و حفظ شد که فوتبال مترادف با فرهنگشان بود. فوتبال ورزش کارگران، مهندسان و ملوانان بریتانیایی بود که در اروپا و دورتر از آن متقاضی داشتند. آنان بودند که بازی را به هلند، آلمان، اسپانیا، ایتالیا و امریکای لاتین بردند. در آنجا باشگاههایی با نامهای انگلیسی تشکیل شدند و با رنگهایی که از تیمهای انگلیسی گرفته شده بود، بازی میکردند. در خود امپراتوری، فوتبال مجبور شد برای رسیدن به موقعیت برتر تقریباً یک قرن انتظار بکشد – و جالب آنکه این تغییر وضع به عنوان راهی برای دور انداختن تداعی استعماری بود که بازیهای خاص امپراتوری رواج میدادند. آن بازی که انگلیسیها اختراع کرده بودند گرفته شد و به الگویی برای آزادی از تسلط انگلستان تبدیل گردید.
این فرایند را به بارزترین شکل میتوان در افریقا دید. نباید تعجبی داشته باشد که وقتی اروپا در دههی 1950 شروع به استعمار زدایی کرد و ملی گرایی افریقایی به صحنه آمد، فوتبال به عنوان نفی کننده نظام استعماری، که در بازیهای راگبی و کریکت مجسم میشد، سراسر قاره را درنوردید. فوتبال ورزش افریقای سیاه شد.
در افریقای جنوبی، وقتی درهای فعالیتهای سیاسی معمولی به روی مقاومت سیاهان بسته شد، فوتبال نقطه تمرکزی برای آنان گردید. برای افریقای جنوبی سفید موفقیت ورزشی جهت ارائه تصویر بهتری از خود حیاتی بود اما یک بار دیگر ورزشهایی که با تشکیلات حکومتی یکی دانسته میشدند، راگبی و کریکت بودند. لیکن، فوتبال که توسط سیاهان سازماندهی و اداره میشد، به تجهیزات گرانبها نیازی نداشت، و به دستگاه موجود نهادهای افریقای جنوبی وابسته نبود. امروز، جمعیتهای 100 هزاز نفری و بیشتر را به طور معمول میتوان در بازیها، ار سووتو تا قاهره، دید و تعداد فزایندهای از بازیکنان افریقایی ستارگان فوتبال اروپا شدهاند.
نقش فوتبال در افریقای جنوبی مشابه نقش آن در دوران فرانکو در اسپانیاست، که آزادیهای سنتی در مناطق کشور منع میشد. در کاتالونیا، که میراث فرهنگی منحصر به فرد خود را طی قرنها به شدت حفظ کرده است، فرانکو استفاده از زبان کاتالونیایی را ممنوع کرد. با توجه به نبودن هیچ مجرایی برای مخالفت مستقیم با این سیاستها، مردم به بازیهای فوتبال باشگاه "اف.ث.بارسلون" روی آوردند، که به جشنهای عظیم فرهنگ کاتالونیایی تبدیل میشد. در این بازیها پرچمها و شعارها در میان صدای فریادها و آوازهای کاتالونیای بیرون میآمد و خواستار آزادی از ستم میشد. در اینجا فوتبال اثبات میکرد که به تنهایی به عنوان اعتراض سیاسی،گریزگاهی برای غلیان احساسات، و محملی برای تبلیغ موثر است. علاوه بر آن، پلیس نمیتوانست تمام 120 هزار نفر حاضر در ورزشگاه فوتبال را بازداشت کند.
فوتبال پرطرفدارترین بازی در جهان شده است. رقابتهای اصلی آن یعنی جام جهانی بزرگترین رویداد ورزشی روی زمین است، که حتی بازیهای المپیک را هم تحت الشعاع قرار داده است. سیاستمداران چه مستبد و چه دمکرات از فوتبال استفاده میکنند و به خاطر درامد هنگفت آن و هیجان و وفاداری عظیمی که برمیانگیزد مورد حسرت موسسات تجاری و تلوزیون واقع شده است. این ورزش نوعی ابراز بیان اجتماعی و سیااسی برای مردم شده و غالباً کانون غرور محلی یا ملی بوده است.نمیتوان به این بازی به عنوان یک موضوع فرعی یا گریزی از دنیای واقعی نگریست، بلکه فوتبال جزء جدایی ناپذیر جهان با تمام جنبهها و پیچیدهگیهای آن است. این استدلال که ورزش و سیاست را نباید مخلوط کرد،کارکرد واقعی و همیشگی ورزش را انکار میکند. ورزش و سیایت را نمیتوان جدا کرد همان گونه که فوتبال نمیتواند جدا از ریشه های اجتماعیش زنده بماند.
/ج