مترجم: علیرضا ذکاوتی قراگزلو
از اواخر قرن اول و اوایل قرن دوم میلادی، گروههایی از یهود در یثرب و واحههای پراکنده در شمال حجاز مانند تیماء و فدک و خیبر و وادی القری منزل گزیدند و در اقامتگاه جدید ناچار عربی آموختند هر چند بر کیش خویش باقی ماندند. جالب اینکه از این یهودیان اثر مکتوب به جا نمانده و بیشتر کشاورز و صنعتگر بودند. از اخبار اینان معلوم میشود که مورد اطمینان اعراب نبودند، عرب آنان را دشمن میشمرد و به سختی تحقیر میکرد. هر کس موضعگیریهای یهود را در برابر پیغمبر اسلام دنبال کند، که بالاخره بر اثر پیمانشکنیهای مکرر و حیله ورزیها و توطئهگریشان حضرت ناچار گردید از مدینه براندشان - و بعداً عمر از جزیرة العرب اخراجشان کرد - آری، هر کس این جریان را دنبال کند میفهمد که عرب جاهلی از یهود و یهودیت متنفر بوده و یهودیان نتوانسته بودند بر اعراب تأثیری بگذارند، در حالی که یهودیان عربی آموخته و بعضی حتی به نظم شعر نیز راه یافته بودند.
با این حال باید در قبایل روایات شعر و شاعران یهود در جاهلیت محتاط باشیم و به هر چه راویان درین باب گفتهاند اعتماد نکنیم. در واقع ممکن است بعضی از یهودی زادگان مسلمان شده، این اشعار را از قول یهودیان جاهلی جعل کرده باشند. به نظر میآید این تقلب در شعر از قدیم بوده، زیرا ابن سلام در کتاب طبقات فحول الشعراء فصلی بدان اختصاص داده و نام هشت شاعر یهودی و بعضی اشعار مشهورشان را آورده و به ترتیب عبارتند از: سموأل بن غریض بن عادیاء، ربیع بن ابی الحقیق، کعب بن اشرف، شریح بن عمران، شعیة بن غریض (برادر (سموأل)، ابوقیس بن رفاعة، ابوالذیال و درهم بن یزید. ابوالفرج دراغانی (1) و ابن هشام در سیرة النبویة اسامی دیگری چون اوس بن دنی و سماک و غریض بن سموأل بر این جمله افزودهاند.مشهورترین اینان سموأل (2) صاحب دژ ابلق است در تیماء، که معاصر امرءالقیس بود و امرءالقیس سلاحش را به سموأل سپرده بود. حارث بن ابی شمرغسانی (یا به روایت دیگر: حارث بن ظالم مری) به طلب سلاح امرءالقیس آمد، سموأل در قلعه را بر روی او بست اما پسرش که در بیرون بود به چنگ حارث افتاد. حارث، سموأل را تهدید نمود که اگر سلاحها را تحویل ندهد، پسرش را خواهد کشت. سموأل پاسخ داد: نمیدهم، اگر میخواهی بکش و بدینگونه برخلاف عادت یهودیان از خود وفاداری نشان داد. البته این داستان افسانه است .
از اشعاری که اشتباهاً به سموأل نسبت دادهاند قطعهی مشهوری است به مطلع: «اذالمرء لم یدنس من اللؤم عرضه - فکل رداء یرتدیه جمیل» یعنی «هرگاه آبروی انسان آلودهی پستی نباشد هرگونه جامهای که بپوشد زیباست» (3) که در حقیقت از عبدالملک بن عبدالرحیم حارثی است که شاعری اسلامی بوده.
لویس شیخو دیوانی به نام سموأل براساس روایت نفطویه در مجلة المشرق بیروت به سال 1909 منتشر کرده است، اما آن روایتی است ضعیف، زیرا حاوی قطعات زیادی است که ساختگی بودنشان روشن است. اصمعی نیز قصیدهی تائیهای بدو نسبت داده که به محض مطالعه جعلی بودن آن احساس میشود. شعر با سخن از خلقت انسان و زندگانی این جهانی و دوباره زنده شدن بعد از مرگ آغاز میشود، بدینگونه:
نطفة ما منیت یوم منیت *** أمرت أمرها وفیها وبیت
کنها الله فی مکان خفی *** و خفی مکانها لو خفیت
أنا میت اذا ذاک ثمت حی *** ثم بعد الحیاة للبعث میت (4)
یعنی «نطفه ای بودم که آفریده شدم روزی که آفریده شدم امر الهی دربارهی آن صادر شده بود و در آن روز شکل گرفتم خداوند آن نطفه را در مکان نهفتهای قرار داد و اگر من پنهان میماندم جایگاه پنهانی بود در آن موقع مردهای بودم که زنده شدم سپس بعد از این حیات هم برای رستخیز خواهم مرد»
که ارتباط معنا و لفظ آن با آیات قرآنی واضح است: سورهی یس آیهی 79 [و سورهی قیامة آیهی 37 و سورهی واقعه آیهی 58] و تکرار این مضمون در قرآن، صحت انتساب قصیده را در معرض تردید قرار میدهد. ما اعتقاد راسخ داریم که در دوران اسلامی و به پیروی از قرآن سروده شده؛ به ویژه بدین نشان که بعضی ابیات آن گویی آیهی قرآنی است که مستقیماً به نظم درآمده، مثل این بیت:
لیت شعری و أشعرن اذا ما *** قیل اقرء عنوانها و قریت (5)
یعنی «کاش بدانم، و خواهم دانست، زمانی که گفته شود دیباچهی اعمالم را بخوانم چه خواهم خواند؟»
همچنین است بیت بعدی که تکرار انعکاسی مضمون آیهی 28 سورهی بقره است:
میت دهر قد کنت ثم حییت *** و حیاتی رهن بأن سأموت
یعنی «دیرزمانی مرده بودم سپس زنده شدم و زندگی کنونیام نیز در گرو مرگ است»
حقیقت آنکه در مورد اشعار متسب به یهودیان جاهلیت از قبیل سموأل باید محتاط بود، بخصوص آنجا که اخلاقیات یهود را والا و عالی نشان میدهد، (6) یا حاوی معانی و مضامین قرآنی است که پیشتر سابقه نداشته است. شاید از همین روست که مفضل ضبی در مفضلیات، شعری از یهود نقل نکرده و ظاهراً صحت آنها در نظرش مسلم نبوده است.
پینوشتها:
1- ابن سلام، ص 235؛ الاغانی، چاپ ساسی، ج19، ص 94 به بعد. (نویسنده)
2- در الاغانی، ج19، ص 98، شرح حال سموأل را ببینید. (نویسنده)
3- شرح المزروقی علی دیوان الحماسة لأبی تمام، چاپ «لجنة التألیف و الترجمة و النشر»، ج1، ص 110. (نویسنده)
4- الاصمعیات، ص 84؛ ابن سلام، ص 236. (نویسنده)
5- مقایسه شود با آیهی 13 سورهی اسراء. (نویسنده)
6- به نظر مترجم فارسی اگر مؤلف در چنین موردی به ملاحظات سبک شناسانه و تطبیقی اکتفا میکرد، محققانهتر و عینیتر سخن گفته بود، بویژه اگر توجه کنیم که معانی اخلاقی نزد یهود سابقهی کهن داشته از قبیل کتاب «امثال سلیمان» که مشحون است از پند و اندرز و دعوت به خیر و نیکی و صلاح. - م. (مترجم)
ضیف، شوقی؛ (1393)، تاریخ ادبی عرب (العصر الجاهلی)، ترجمه ی علیرضا ذکاوتی قراگزلو، تهران: انتشارات امیرکبیر، چاپ چهارم.