هدفها، وظایف، و ویژگیهای متصدیان بیت‌المال در اسلام

در فرمانها و نامه‎هایی كه امیر‌المؤمنین به والیان خود طی چند سال خلافت نوشتند، اهداف، وظایف، صفاتِ شخصی و الگوی رفتاری والی را با مردم تبیین فرمودند: از مطالعه این مراسلات اهداف، برنامه‌ها و سیاستهایی كه یك والی باید
چهارشنبه، 7 مرداد 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
هدفها، وظایف، و ویژگیهای متصدیان بیت‌المال در اسلام
 هدفها، وظایف، و ویژگیهای متصدیان بیت‌المال در اسلام

 

نویسنده: دکتر سیدکاظم صدر




 

در فرمانها و نامه‎هایی كه امیر‌المؤمنین به والیان خود طی چند سال خلافت نوشتند، اهداف، وظایف، صفاتِ شخصی و الگوی رفتاری والی را با مردم تبیین فرمودند: از مطالعه این مراسلات اهداف، برنامه‌ها و سیاستهایی كه یك والی باید اجرا كند روشن می‌شود. موضوع حائز اهمیت این است كه حضرت علی پس از قتل عثمان به خلافت می‌رسند؛ زمانی كه بسیاری از مسلمانان نسبت به تصرفات عثمان و والیان او در بیت‌المال معترض و چندین بار دست به شورش زده بودند (عسگری، ج1، 45). لذا حضرت علی (علیه السلام) پس از رسیدن به خلافت، تلاش زیادی صرف روشن كردن رسالت والی، شرایط و وظایف او و نحوه درست جمع‌آوری مالیاتها و به مصرف رساندن آن وجوه نمودند. در نتیجه، از مطالعه دستورالعملهای حضرت به والیان خویش، اهداف و سیاستهای مالی بیت‌المال- با توجه به سیره پیامبر اكرم در این مورد و آنچه سه خلیفه حضرت انجام دادند و مورد اعتراض امیرمؤمنان قرار نگرفت- استنباط می‌شود.

1- هدف و آرمان والی

حضرت علی (علیه السلام) در فرمانهای صادره هدف والی را رسیدن به عدالت و اجرای آن میان امت اسلامی می‌دانند. آرمانی كه والی باید دنبال كند رسیدن به قسط و داد است (نهج البلاغه، نامه 53، 998). اینك فرازهایی از فرمان حضرت به مالك اشتر هنگام انتصاب او به استانداری مصر و سفارش او به اجرای عدل و داد نقل می‌شود. (1)
باید میانه‌روی در حق را، و گسترش عدالت را و عمل به آنچه را كه بیشتر مایه دلخوشی توده مردم است بیش از هر چیز دوست بداری. برای دگرگون ساختن نعمت خدای و دچار شدن به قهر بی‌ امان او، چیزی بیش از پافشاری در بیدادگری نیست.
هر كه با بندگان خدای بیداد كند، خدای به جای بندگان خود با او خصمی كند و هر كه با خدای درافتد، حجتش نپذیرد و تا دست از بیداد نكشد و توبه نكند، همچنان با خدای در پیكار بوده باشد.
در مورد حق خدای، و حقوق مردم و شخص خویش و خانه‌ات و كسانی كه به آنان مهر می‌ورزی انصاف را رعایت كن، كه اگر چنین نكنی، بیداد كرده باشی. نباید كه بدكار و نیكوكار در نظرت برابر باشند، كه این روش مردم نیكوكار را به نیكوكاری بی رغبت سازد و مردم بدكار را به بدكاری راغب گرداند، بلكه باید هر یك را به آنچه به جای آورده‌اند پاداش دهی.
در بخشی از این فرمان امیر مؤمنان اصناف تشكیل دهنده امت اسلامی را برای مالك برمی‌شمرد و خدماتی كه هر صنف به بقیه عرضه می‌كند و تقاضایی كه برای خدمات اصناف دیگر داشته بیان می‌فرماید و سپس مقرر می‌دارد:
خدای نصیب هر یك را مقرر فرموده و در كتاب خود یا در سنت رسول خویش (صلی الله علیه و آله و سلم)، حدود آن را به نحو فریضه با مقرراتی که ما از آن، آگاهیم و نزد ما محفوظ است معین كرده است.
لطف حق، همه این دسته‌ها را فرا گرفته و بر همه گسترش یافته است و هر یك را به میزان شایستگی كار، برگردن والی، حقی است.
باید كه حق همه بپایی و هیچ‌یك را بی نصیب نگذاری.
بپرهیز از آن كه چیزی را كه مردم همه در آن با یكدیگر برابرند بیشتر به خود اختصاص دهی.
حضرت علی رعایت عدالت را در وضع خراج، داد و ستد میان مردم، پرداختن حق فقرا و اهل ذمه برای مالك گوشزد می‌فرمایند و با دعای مالك جهت برپا داشتن عدالت و كسب رضای خدا و آرزوی رسیدن به فیض شهادت، فرمان خود را بدین‌گونه پایان می‌بخشند:
از خدای مسئلت دارم كه به رحمت بی كران و قدرت عظیم خود موفق دارد به برآوردن همه نیازها مرا و ترا برآنچه رضای او در آن است از برپا داشتن عدالت، آنچنان كه بر خدا و خلق روشن گردد و بندگانش ما را به نیكی یاد كنند و در شهرها اثری نیكو از ما باقی گذارد و نعمتش بر ما تمام و مزد ما مضاعف گردد، و سرانجا مرا و ترا به سعادت و شهادت پایان بخشد.

2- وظایف والی

امیرالمؤمنین وظایف والی را برای مالك: 1- جمع‌آوری خراج، 2- پیكار با دشمنان، 3- سامان دادن كار مردم، 4- آباد كردن شهرها اعلام فرمودند. هر یك از این وظایف شرط لازم برای انجام سایر خدمات است؛ چه، پیكار با دشمنان بدون تأمین هزینه آن از طریق خراج مقدور نیست. سروسامان دادن به نیازهای مردم و ایجاد نظم و انضباط كه در پی رفع فتنه دشمنان اسلام ضروری است در جامعه‌ی بدون امنیت میسر نمی‌باشد. بالاخره، درآمد‌های مالیاتی جهت برنامه‌ریزی و سرمایه‌گذاری، امنیت دفاعی و اجتماعی و سازماندهی و حسن مدیریت، شرایط لازم عمران و توسعه اقتصادی است.
این وظایف، در عین حال، ضرورت تشكیل بیت‌المال و داشتن امیری را برای هر امتی توضیح می‌دهد. در خطبه‌ای دیگر، حضرت علی (علیه السلام) به صراحت مردم را ناگزیر از داشتن فرمانروا، خواه مؤمن و خواه كافر، می‌خوانند، امیری كه درآمدهای مالیاتی را گردآوری كند و با دشمن كارزار نماید، راهها را امنیت بخشد، و حق ضعیف را از قوی بستاند؛ تا آن كه نیكوكاران به رفاه رسند و از گزند اشرار در امان مانند (نهج البلاغه، خطبه 40). البته در سایه حكومت فرمانروایان نیكوكار، پرواپیشگان و صالحان میدان عمل پیدا می‌كنند و در زیر سلطه فاجران، اشرار كامروا می‌شوند (همان خطبه).

3- الگوی رفتاری والی با مردم

یك والی، برای رسیدن به عدالت از راه انجام وظایف فوق، چگونه باید با مردم رابطه برقرار كند و چه انتظاری از مردم داشته باشد؟ حضرت علی (علیه السلام) به نوعی الگو برای چگونگی این ارتباط، به مالك اشتر ارائه می‌نمایند؛ الگویی كه پیش از این، مالك آن را تجربه كرده و در آن مشاركت داشته است (2). حضرت به مالك می‌فرمایند «مردم در كار تو همان‌گونه نظر خواهند كرد كه تو در كار پیش از خویش نظر می‌كنی، و از تو همان خواهند گفت كه تو درباره آنان می‌گویی.» پس اگر مالك خواهان قضاوت مردم درباره خویش است و جویای برداشت آنان از اقدامات خود است باید به گذشته خود، هنگامی كه زیردست والیان دیگر بود بازگردد و داوری خود را در چنین موردی بازیابد. رابطه گذشته مالك با والی و نظر او نسبت به كارهای حكمران خویش تجربه‌ای است كه از آن می‌تواند عكس‌العمل مردم را نسبت به كارهای مشابه خود باز شناسد. پس الگوی رفتاری مردم با مالك همانند برخورد مالك و مردم دیگر با والی زمان خویش است.
ولی، اینك مالك والی و زبردست مردم است. حضرت علی یادآوری می‌نمایند كه او نیز دارای زبردستی است كه خداوند متعال می‌باشد. پس آنسان كه دوست می‌دارد خدای بر او ببخشاید و از گناهانش درگذرد، سزاوار است كه او نیز بر مردم گذشت كند و از خطاهاشان درگذرد، سزاوار است كه او نیز بر مردم گذشت كند و از خطاهاشان درگذرد، چه طبق گفته مولای متقیان، مردم بر دو گروه‌اند یا در دین با او برابرند و یا در آفرینش با وی برابرند. « اما از آنان لغزش سر می‌زند و بیماریهای روانی بر آنان عارض می‌گردد و خواه یا ناخواه به ناروا دست می‌زنند.» پس آن گونه كه دوست دارد خدای از او بگذرد باید از خطاهای مردم چشم بپوشد. حال كه او زبردست و سرپرست آنان است آگاه باشد خداوند كه او را چنین فرمانروایی داده است زبردست اوست. بدین گونه خدای جهان او را در معرض آزمایش قرار می‌دهد.
خلاصه، رابطه مردم را با خود مالك می‌تواند از ارتباط پیشین خویش با دیگر والیان باز شناسد و رابطه خدا را با خود از رفتار كنونی‌اش با مردم دریابد.
همین الگو را امیرمؤمنین درباره خود به كار می‌برد. در خطبه 175 نهج البلاغه می‌فرماید «‌ای مردم به خدا سوگند، من شما را به اطاعت از خدا و عمل به وظیفه‌ای وانداشتم مگر آن كه جلوتر خود اقدام كردم و شما را از نافرمانی و گناهی باز نداشتم الا اینكه قبل از شما خود از آن خودداری كرده و امتناع نموده‌ام» (سید علوی،30). در حكمت 73 نهج البلاغه حضرت می‌گویند: « هر آن كه خود را رهبر مردم قرار دهد باید قبل از آموزش دادن دیگران خود را آموزش دهد و باید تربیت عملی او قبل از تریبت زبانی وی باشد...» (همان نامه، 31). اوج و شدت این خودآموزی و تطبیق الگوی یاد شده با خود خلیفه مسلمانان در نامه‌ای دیگر از حضرت آمده است: «آیا از خود خشنود باشم كه گویند این امیرمؤمنان است، در حالی كه در فشارهای روزگار انباز آنان نباشم یا الگویی برای آنان در ناگواریهای زندگی نباشم» (نهج البلاغه، نامه 45).

4- ویژگیهای والی

در خطبه 164 نهج البلاغه حضرت علی اظهار می‌دارد كه «با فضیلت‌ترین بندگان نزد خداوند امام و پیشوای دادگری است كه خود هدایت یافته است و دیگران را هم به راه راست رهنمون می‌سازد. سنت شناخته شده‌ای را به پا می‌دارد و بدعت زشت و منكری را از بین می‌برد و البته سنتها روشنند و نشانها دارند و بدعتها هم آشكارند و علایم دارند. بدترین مردم نزد خدا پیشوای ستمگر و جائری است كه گمراه می‌كند و خویشتن نیز گمراه است، سنتهای پذیرفته شده را می‌میراند و بدعتهای رها شده را مطرح می‌سازد» (سید علوی، 26).
در خطبه 131، ویژگیهای والیان و حكمرانان را بیشتر تشریح می‌كند: «آن كه بر ناموس و خون و مال مردم حكومت می‌كند و كسی كه دستور و فرمان صادر می‌نماید و رشته رهبری و زمامداری را به دست می‌گیرد، نباید فردی بخیل و تنگ‌نظر باشد كه در اموال آنها حریص گردد. جاهل و نادان نیز شایسته نیست رهبری مسلمانان را به عهده بگیرد كه در اثر جهل و نادانی، آنان را گمراه خواهد نمود. جفا پیشه نیز نباید باشد كه از او خواهند برید. در تقسیم مال نباید بی عدالتی كند تا به مردمی ببخشد و مردمی را محروم سازد و حیف و میل كننده در بیت‌المال هم نباشد، كه قومی را بی سبب بر قومی دیگر رجحان خواهد داد. رشوه‌خوار هم نباید زمام امور مسلمانان را به دست گیرد كه حقوق مردم را پایمال می‌سازد و حدود الهی را رعایت نمی‌كند و بالاخره آن كه رهبری امت را به دست می‌گیرد نباید سنتها و شیوه‌های پسندیده را تعطیل كند، كه در نتیجه مردم را تباه و هلاك خواهد ساخت» (سید علوی، 27). در فرمان ماللك اشتر ویژگیهایی كه موجب توفیق والی در انجام وظایف محوله از طرف حضرت می‌گردد عبارتند از: 1- اطاعت از خدا، 2- پرهیزگاری و تقوا، 3- پیروی از فریضه و سنتهای قرآن، 4- یاری خدا با دل و دست و زبان 5- مقاومت در مقابل خواهشهای نفسانی. در همین فرمان مواردی را كه موجب نزدیكی والی به خداوند گشته و یا سبب دوری او شده به مناسبت تذكر می‌دهند: 6- دوری از معاصی، 7- پشیمان نشدن از بخشایش، 8- نبالیدن از كیفر دادن، 9- چاره كردن خشم و پرهیز از تندخویی، 10- نگریستن به قدرت و عظمت خدا برای گریز از سركشی و تندی و خودپسندی و بازگرداندن خود.

5- اهمیت توده‌ی مردم و ارتباط با آنان

در فرمان یاد شده، امیرمؤمنان، همراه با بیان هدف، وظیفه و ویژگیهای والی و تشریح الگوی رفتاری او با مردم، دستوراتی برای حُسن ارتباط والی با مردم، تحقق اهداف او و تسهیل انجام وظایفش به مالك اشتر توصیه می‌فرمایند. این رهنمونها والی را در اجرای الگوی یاد شده كمك می‌كند و رسیدن او را به آرمانهایش سرعت می‌بخشد. این دستورات در جای جای فرمان مزبور آمده‌اند:
1- برپا داشتن عدل و داد در بلاد و مهر توده مردم بالاترین مایه روشنایی چشم فرمانگذاران است. توده مردم، تنها هنگامی خیرخواه فرمانگذارند كه از او ایمن باشند و سنگینی بار حكومت بر پشتشان اندك باشد و به انتظار آن نباشند كه كارفرمایی او به پایان رسد. پس، به آرزو‌هاشان در بگشای و كارشان را بزرگ بر زبان‌آور و از این راه به آنان نزدیك شو چه اگر از حسن عمل آنان بسیار یاد كنی، به یاری خدای، دلیران به جنبش درآیند و گریز پایان برانگیخته گردند تا از جنگ نهراسند.
2- هیچ چیز، حسن ظن فرمانگذار را به توده مردم چنان برنمی‌انگیزد كه احسان او به آنان و سبكبار ساختن آنان و وادار نكردنشان به چیزی كه به آن توانا نیستند.
3- به نیكوكاری با مردمان از دلها گره كینه بگشای و رشته دشمنی ببر.
4- مردم را همه عیبهایی است و فرمانروا در خطاپوشی سزاوارتر از دیگران است. پس تا توانی خطابخش و جرم‌پوش باش تا خداوند نیز بر آن جرم، كه تو دوست می‌داری فاش نگردد، پرده پوشد.
5- همانا توده مردمند كه ستون دینند و سواد اعظم مسلمانان، و كارساز برگ و نوا، و آماده نبرد با دشمن مُلك و ملت، پس، باید كه خاطرات از روی صفا به آنان گرایش داشته باشد.
6- چنین مباد كه دیری از توده مردم چهره بپوشی: چه، روی نهان داشتن حكمرانان از توده مردم، شعبه‌ای از تنگ حوصلگی و اندكی آگاهی از كارهاست و فرمانگذار اگر از مردم روی نهان كند، به اموری كه از او پنهان است آگاه نمی‌تواند شد. از این رو، كار بزرگ در نظر مردم خرد می‌نماید و كار خرد بزرگ، نیكوئی زشت جلوه می‌كند و زشتی نیكوئی، و حق را نشانه‌هائی نیست تا با آن نشانه‌ها، راستیها از دروغها شناخته آید. هرآینه روش تو از این دو بیرون نیست: یا آن مردی كه در راه حق، دستی بخشنده داری. پس چرا باید از اعطای حق واجب، یا از كردار كریمانه كه با آن نیكوئی می‌كنی روی از مردم نهان‌داری؟ یا مردی هستی نه از اهل كرم، در این حال وقتی مردم از گشاده دستی تو نومید گردند، به زودی امید بخشش از تو می‌برند.
7- گذشته از این، بیشتر نیازمندیهای مردم، از قبیل شكایت از مظلمه‌ای است یا انصاف‌خواهی در معامله‌ای، و این امور هزینه‌ای بر تو تحمل نمی‌كند و ترا به سختی در نمی‌اندازد.
8- آداب و سنن شایسته كه سران این امت برآن بوده‌اند و توده مردم بدان خو گرفته‌اند مشكن. نباید سنتی و بنیادگذاری كه به پاره‌ای از، سنتهای زیبنده گذشتگان آسیب رساند، كه پاداش او راست كه آن سنت نیكو نهاده و وَبال تراست كه آن سنت شكستی.
9- از آنچه بر تو روشن نیست، تغافل ورز. در قبول سخن بدگویان شتاب مكن كه سخن چین، فریبنده است گرچه در جامه‌ی خیرخواهان درآید.
10- هیچ یك از توده مردم مانند طبقه خاصان نیستند. اینان، در دوران آسانی بر دوش والی بارگرانند، و در روزگار سختی كمتر از همه به یاری او بر می‌خیزند، و انصاف را خوش نمی‌دارند. در طلب پافشاری می‌كنند و در برابر عطا ناسپاسند، و هنگام منع عطا، پوزش ناپذیر و در ایام محنت ناشكیبا.
11- در آنچه گفتم بكوش تا به توده مردم حسن ظن‌یابی كه حسن ظن به توده مردم رنجی سنگین از دل تو برمی‌گیرد.

پی‌نوشت‌ها:

1- این فرازها از کتاب «دو نامه از امام علی» ترجمه‌ی اسداله مبشری نقل می‌شود.
2- یکی از ویژگیهای الگوهای رفتاری در علوم انسانی مشارکت محقق و ناظر در الگو است، تا بتواند از انگیزه کنش‌ها و واکنش‌های گروههای مورد مطالعه آگاهی پیدا کند؛ در حالی که در علوم طبیعی، محقق با طرح و اجرای آزمایشهای مختلف به صرف نظارت و مشاهده از ماورای آزمایش اکتفا می‌کند. شناخت علل و انگیزه‌های تصمیم و انتخاب و در نتیجه رفتارهای گوناگون جز با همراهی و همدوشی و سلوک با اشخاص و گروههای تصمیم گیرنده در علوم اجتماعی ممکن نیست.

منبع مقاله :
صدر، سیدکاظم، (1387)، اقتصاد صدر اسلام، تهران: دانشگاه شهید بهشتی، چاپ دوم



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط