آنچه از اوصاف قرآن، در قرآن و نهج البلاغه و صحيفه سجاديه و اخبار معصومين- صلوات الله عليهم اجمعين- آمده به شرح زير است:
كتاب احسن الحديث، برهان، بُشري و بشارت است.
بشير، بصائر و مجموعه روشنگري ها، بلاغ و بليغ و رساست.
بيان كننده، تذكره و به ياد آورنده فراموش شده هاست.
نويسنده: سید علی کمالی دزفولی منبع:قرآن شناسی عمومی
آنچه از اوصاف قرآن، در قرآن و نهج البلاغه و صحيفه سجاديه و اخبار معصومين- صلوات الله عليهم اجمعين- آمده به شرح زير است:
كتاب احسن الحديث، برهان، بُشري و بشارت است.
بشير، بصائر و مجموعه روشنگري ها، بلاغ و بليغ و رساست.
بيان كننده، تذكره و به ياد آورنده فراموش شده هاست.
حبل الله متين، حق و حقيقت، حكمت، و خودْ حكيم است.
ذكر و ياد، رحمت و روح، شفاي بيماري ها، گندزداي روان است.
صدق و راستي، صراط مستقيم، عجب و شگرف و شگفتي زاست.
عدل و عربي متين، عروة الوثقي، عزيز و بلندپايه است.
علم به قول مطلق، عليّ و برترين است.
غير ذي عوج است، كمي و كاستي ندارد، قول فصل و فصل الخطاب است.
قيّم و نگهبان، كريم و مبارك است.
مبيّن و آشكار كننده، هماهنگ و ماننده به هم است.
مجيد و با عظمت، بالاي بالا، مرفوعه و مطهّره و مكرّمه است.
منادي حقّ، موعظه بليغ است.
مهيمن و فرمانروا، نبأ عظيم و اهمّ وقايع است.
نذير و ترساننده، نور مطلق و پرتوافكن است.
هادي و راهنما، و خود هدي و هدايت است.
هم هدايت، هم نشانه هاي هدايت است.
در قرآن بيشتر تدبّر كنيد، بيشتر مي فهميد.
قرآن انذار و هشدار براي همه است.
به قرائت قرآن گوش فرا دهيد و ساكت باشيد.
قرآن چنان نيست كه به دروغ به خدا بسته شود.
قرآن به استوارترين نحوه راهنمايي مي كند.
هنگام قرائت قرآن، ميان خود و ناباوران به آخرت ديوار بكشيد.
قرآن درمان است، رحمت براي مؤمنان و خسارت براي كافران است.
اگر جنّيان و انسيان همياري كنند، چونان قرآن نتوانند آورد.
قرآن دشواري ها را آسان مي كند.
هرگونه مثلي در قرآن هست.
قرآن از نزد حكيمي دانا نازل شده، و خود حكيم است.
قرآن ياد دهنده و يادآورنده است.
اگر بر دل هايتان قفل نيست، در قرآن تدبّر كنيد.
قرآن براي آموختن و ياد گرفتن آسان است.
قرآن اگر بر كوهي فرود آيد، كوه خاشع و متلاشي مي شود.
قرآن شعر نيست، و شاعري براي پيامبر خدا روا نيست.
قرآن كجي و كاستي ندارد.
قرآن كريم است، جاي آن در لوح محفوظ است.
اگر قرآن كوه ها از جا بر كند و زمين را بشكافد، منكران را سود نمي دهد.
در قرآن شك و ريب راه ندارد.
بخشي از قرآن آيات محكمات است كه ريشه كتابند، و بخشي متشابهات كه به محكمات ارجاع مي شوند تا دانسته گردند.
قرآن نازل شد تا پيامبر، خلق را با آن از ظلمات به درآورد و در نور وارد كند.
قرآن نازل شد تا داور اختلافات باشد.
قرآن را به برگزيدگان خلق ميراث داده اند.
قرآن در فتنه هاي تاريك و ناشناخته، نجات دهنده است.
قرآن شفيعي است كه شفاعتش مقبول است.
هر كس قرآن را پيشوا قرار داد، به بهشتش مي رساند.
هركس آن را پسِ پشت انداخت به دوزخش مي كشاند.
قرآن راهنماي بهترين راه هاست.
كتاب تفصيل و بيان، و محصول آن روشن و بي ابهام است.
قرآن كاربُر و قاطع است، نه بازيچه و شوخي.
قرآن ظاهر و باطن دارد، ظاهرش حكمت و باطنش علم است.
ظاهرش آراسته و زيبا، و باطنش ژرف چون درياست.
اختران راهنما در آن هست و بر آن اختران، اختران ديده بان ديگري است.
عجايب قرآن به شمار در نمي آيد، غرايبش كهنه و پوسيده نمي شود.
چراغ هاي راهنما همه در قرآن است.
منازل حكمت همه در قرآن است.
عبرتِ وقايع گذشتگان، و پيش بيني كار آيندگان، و كليّات حاكم بر امور همه در آن است.
داوري اختلافات شما در قرآن است.
هر بيدادگر جبّاري آن را ناديده گيرد، خداوند تار و مارش مي كند.
هركس هدايت را در غير قرآن جستجو كند گمراه است.
بند استوار خداوندي، ذكر حكيم، معلّم استوار، و صراط مستقيم است.
رأي هاي موافق قرآن گمراه نمي شود و بيراهه نمي رود.
زبان ها نمي تواند قرآن را دگرگون سازد.
عالمان از تدبّر در آن، سيري ندارند.
بسياريِ بحث و ردّ و قبول، آن را كهنه و ملال انگيز نمي كند.
هر كس موافق قرآن گويد، راست گفته است.
هركس به قرآن عمل كند پاداش نيك يابد، هركس بر وفق قرآن حكم دهد عادل است.
هركس به قرآن دعوت كند، به صراط مستقيم دعوت كرده است.
نور آشكار خدائي قرآن است.
هركس علم قرآن بداند مسابقه را برده است.
قرآن فرمان دهنده و بسيج كننده است.
قرآن هم صامت است و هم ناطق- ناطق به حجّت خداوند است، به آنچه ميثاق آن را از بندگان گرفته است، و آنان اقرار كرده و نفس خويشتن را به گروگان گذارده اند.
خداوند تابش نور خود را با قرآن تمام كرده، دين خود را با قرآن گرامي ساخت. پيامبرش را وقتي به پيش خود فرا خواند كه بوسيله قرآن از تبليغ احكام فارغ شده بود.
به آنچه خداوند خويش را ستود، خلايق به تعليم قرآن او را ستودند.
چيزي از دين را پنهان نساخت.
هيچ اموري از آنچه مورد رضا يا سخط خداوند بود، به جا نگذاشت، مگر آنكه پرچمي آشكار بالاي آن برافراشت تا همه بدانند.
قرآن نوري است كه هرگز خاموش نمي شود، شمعي است كه شعله اش فروكش نمي كند، دريايي است كه به ژرفاي آن راه نيست.
قرآن راهي است كه نشانه هاي راهنمائي آن گم نمي شود.
قرآن پرتوي است كه روشنائيش تاريكي ندارد.
قرآن جدا كننده حق و باطل است كه برهان آن سستي نمي گيرد.
روشنگري كه پايه هاي آن منهدم نمي شود.
درماني كه بيم بيماري با آن نمي رود، عزتي كه يارانش شكست نمي خورند.
حقّي كه اعوانش زبون نمي شوند.
قرآن معدن ايمان و لبّ لُباب آن است.
قرآن سرچشمه هاي دانش، و درياهاي آن است.
قرآن باغستان عدل و استخرهاي آن است.
قرآن پايه هاي استوار اسلام و بنيان آن است.
قرآن رودخانه هاي حق و آبگيرهاي آن است.
قرآن بحري است كه آبگيران خشكش نتوانند ساخت.
قرآن چشمه اي است كه نوشندگان تمامش نتوانند كرد.
قرآن مشرعه اي است انبوه واردان كَدِرش نتوانند نمود.
قرآن سرمنزلي است كه مسافران راهش را گم نمي كنند.
قرآن در راه حق همچون تپه هاي برافراشته و نشانداري است، كه گم نمي شوند.
عطش علما را تنها قرآن فرو مي نشاند.
بهار دل فقيهان قرآن است.
نوري است كه هرگز ظلمت در آن راه ندارد.
قرآن دژي است كه هرگز تسخير نمي شود.
قرآن عزّتي است براي دوستدارانش، جاي امني است براي پناهنده اش.
قرآن هدايت براي پيروان، و عذر موّجه براي عاملان به آن است.
قرآن برهان براي متكلّم است، و گواه براي مُناظر.
قرآن پيروز كننده احتجاج كننده به آن است.
به منزل رساننده عامل و سپر براي پناهنده است.
به قرآن ببينيد و به قرآن بشنويد.
بخشي از قرآن گوياي بخش ديگر، و بخشي از آن گواه بخش ديگر است.
عصمت به قرآن متمّسك است، و نجات به قرآن متعلق است.
قرآن كج نمي رود، بيراه نمي رود تا مورد عتاب باشد.
خداوند پيامبرش را فرستاد، و در پيشِ روي او تصديقي روشن و نوري راهنما بود و آن قرآن بود.
قرآن را با تدبّر خويش به سخن در بياوريد، با شما سخن خواهد گفت.
قرآن ناصحي بي غلّ و غش است.
راهنمائي است كه راه را گم نمي كند، گوينده اي است كه دروغ نمي گويد.
هيچكس با قرآن همنشين نشد، مگر آنكه به زيادت و نقصاني برخاست، زيادتي در هدايت و نقصاني در گمراهي.
با داشتن قرآن، هيچ كس نيازمند نخواهد بود.
براي هيچ كس غنايي چون قرآن نيست.
از قرآن براي دردهاي خود شفا بجوييد.
از قرآن براي مصيبت ها و مشكلات ياري بگيريد.
درمان بدترين بيماري ها، كفر، نفاق، خودسري و گمراهي در قرآن است.
خدا را بوسيله قرآن بخوانيد، با محبّت قرآن به او روي آوريد.
با داشتن قرآن از خلق چيزي مخواهيد.
بندگان به هيچ چيز همچون قرآن به خدا توجّه نكرده اند.
روز قيامت ندا مي دهند هر كارنده اي به كشت خود و عمل خود مبتلي است، جز كشتكاران قرآن، از كشتكاران قرآن باشيد.
با قرآن بر وجود خداوند استدلال كنيد.
آراء خود را با عرضه بر قرآن متّهم و بررسي كنيد.
جلايي براي دل جز قرآن نتوان يافت.
خداوند قرآن را تفصيل داد، استوار ساخت، عزيز كرد، به علم خود حفظش نمود، به نور خود استوارش ساخت، به قدرت خود تأييدش نمود، و به آنكه به دنبال شهوت و هواي خود نبود، ارزانيش داشت.
كسي كه در راه قرآن مبارزه كرد پيروز شد.
قرآن علمي واضح است، كه با آن خداوند امت را مهمل نگذارده است.
قرآن بيان كننده حلال و حرام، واجبات و فضيلت ها، ناسخ و منسوخ، اوامر و عزائم، عامّ و خاصّ، عبرت و امثال، مُرْسَل و محدود، محكم و متشابه است.
همه آن مُفسَّر، و غوامضش مُبيَّن است.
بخشي از قرآن چنان است كه بر دانستنش ميثاق گرفته شده است. و برخي از آن چنان است كه ندانستنش بر بخشي از خلق رواست، تا از اهل ذكر سؤال كنند.
بخش از احكام در قرآن واجب و در سنّت منسوخ، يا در سنّت واجب و در قرآن منسوخ است.
واجب در وقتي و مرخَّص در وقت ديگر است.
در قرآن محارم درجه بندي شده است، از كبائري كه كيفرش آتش است، يا صغائري كه اميد بخشايش در آن هست.
عهد خداوندي قرآن است كه در پيش روي شماست.
قرآن بقيّةالله، و يكي از دو جانشين پيغمبر است.
قرآن كتاب خدا است كه روشنائي هايش آشكار، و اسرارش براي شما بيان شده است.
آن كه براي فهم قرآن ساكت ماند و گوش فرا داد درمان يافت.
ميزان حقّي كه زبانه اش از محاذات حق كج نمي شود قرآن است.
آن كس كه به بند قرآن متمسّك شد دست گزندها به او نمي رسد.
قرآن بر پيغمبر بطور مجمل نازل شد و خداوند علم عجايبش را بطور كامل و مفصّل به او آموخت.
حاملين قرآن ابَر مردانند.
آل محمد گنجوَرانِ گنج قرآنند.
از متشابهات قرآن بايد به دژ استوار محكمات گراييد.
قرآن وسيله رسيدن به اشرف منازل و نردبان ذروه سلامت و راه رسيدن به نعم آخرت است.
با قرآن از هر پليدي پاك شويد.
قرآن مونس شب هاي تار و نگهبان از خطرات وساوس است.
از آنچه غفلت كرده ايم عبرت هاي قرآن به ما يادآوري مي كند.
قرآن خاطر ما را از پراكندگي ها آرامش مي دهد.
قرآن ما را از گودال كفر و پليدي هاي اخلاق بيرون مي آورد.
قرآن حدودي دارد كه بايد آنها را شناخت.
نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.