راه كارهاي فراگير شدن نماز (2)
نويسنده:حسن منتظري
قد افلح المؤمنون الذين هم في صلاتهم خاشعون... اولئك هم الوارثون الذين يرثون الفردوس هم فيها خالدون[1]
نماز گزاران خاشع وارد بهشت نميشوند بلكه آنان وارثان فردوس يعني بهشت بريناند.
و بالاخره بيان آثار زيانبار رويگرداني از نماز و دچار خشم و غضب خدا شدن و از ساحت رحمتش دور بودن نيز روشي تهديدي و انذاري است كه بايد آن را در مورد برخي از مخاطبان به كار برد.
الاّ أصحاب اليمين في جنات يتساءلون عن المجرمين ما سلكم في سقر قالوا لم نك من المصلّين[2]
«اصحاب يمين كه در باغهاي بهشتند از مجرمان ميپرسند: چه چيز شما را به ذوزخ كرد؟ گويند: ما از نمازگزاران نبوديم.»
آري اگر نمازگزاران در بهشت بريناند، نمازگريزان در قعر جهنّمند.
چنانكه ملاحظه ميشود قرآن مجيد در بيان رمز و راز نماز و بيان فوايد سازنده آن و آثار زيانبار رويگرداني از آن، شيوههاي گوناگوني را به كار بسته است ما نيز بايد با توجّه به افق فكري مخاطبان روش مناسب با روحيّات و افكار آنان را برگزينيم.
در قرآن مجيد براي تأكيد پيرامون جايگاه نماز اين شيوه بيش از ساير شيوهها مورد استفاده قرار گرفته است. اين روش نه تنها در مورد نماز، كه در ديكر زمينهها نيز مورد توجّه جدي است. قرآن كريم آن اندازه كه از پيامبران يعني نمونههاي عيني سخن ميگويد، به بحث پيرامون مفاهيم و ارزشهاي اخلاقي نميپردازد.
قرآن كريم حتي به هنگام تبيين مفهوم برّ و نيكوكاري، نيكوكاران را كه تجسّم برّ و نيكوكارياند، معرفي ميكند:
ليس البر أن تولوا وجوهكم قبل المشرق و المغرب و لكن البر من ءآمن بالله و اليوم الاخر [3]
جالب اين است كه قرآن كريم در مورد مسجد يعني اصليترين پايگاه اقامه نماز نيز دقيقاً همين شيوه را برگزيده است. در اينباره نيز به طور عمده از سه روش استفاده شده است:
الف) بيان اهميّت و موقعيت والاي مسجد: و أنّ المساجد لله [4]:«مساجد از آن خداست»
في بيوت اذن الله ترفع و يذكر فيها اسمه [5] « (مساجد) خانههايي (است) كه خداوند اذن به برپايي آن داده و اذن داده تا نام او را در آن ببرند»
ب) فرمان مستقيم به حضور در مسجد: و أقيموا وجوهكم عند كل مسجد [6] «و در هر مسجدي به خداوند روي آوريد»
ج) بيان ويژگيهاي اخلاقي و رفتاري انسانهاي مسجدي: تا ديگران با تأسي به آنان به مسجد گرايش پيدا كنند. مقايسه اين سه روش با يكديگر و دقّت در موارد كاربرد آنها نشان ميدهد كه روش اخير بيشتر مورد توجّه قرار گرفته است. قرآن كريم ابتدا ساحت مقدس مساجد را از ناپاكان و ناصالحان منزّه ساخته ميفرمايد:
ما كان للمشركين أن يعمروا مساجد الله شاهدين علي أنفسهم بالكفر [7]
«مشركان در حالي كه به كفر خويش گواهي ميدهند، حق ندارد مساجد خدا را آباد كنند.»
آنگاه براي متوليّان و گردانندگان مساجد اين ويژگيها را بر ميشمرد:
انما يعمر مساجد الله من آمن بالله و اليوم الاخر و أقام الصلوه و آتي الزكوه و لم يخش الا الله... [8]
«تنها كساني مساجد خدا را آباد ميكنند كه ايمان به خداوند و اسراي ديگر داشته باشند و نماز را بپا دارند و زكات دهند و جز از خدا از ديگري حساب نبرند.»
قرآن كريم بر اين پايه، حتي آنگاه كه ميخواهد مسجد قبا را بستايد به ستايش از بانيان و نمازگزاران آن ميپردازد.
لمسجد أسس علي التقوي من اول يوم احق أن تقوم فيه فيه، رجال يحبون أن يتطهروا و الله يحب المطهرين [9]
«مسجدي كه از آغاز بر پايه تقوا بنا شده، سزاوار است كه در آن حضور يابي، در اين مسجد مرداني حضور مييابند كه دوست ميدارند پاكيزه باشند و خداوند پاكيزگان را دوست دارد.»
در جايي ديگر عظمت مسجد را مديون انسانهاي كاملي ميداند كه در آن حضور مييابند; ميفرمايد:
في بيوت أذن الله أن ترفع و يذكر فيها اسمه يسبح له فيها بالغدو و الآصال رجال لاتلهيهم تجاره و لا بيع عن ذكر الله و أقام الصلوه و ايتهاء الزكوه يخافون يوماً تتقلب فيه القلوب و الابصار [10]
«در خانههايي كه خداوند اذن به برپايي آن داده و اذن داده تا ياد و نام او در آنجا بشود، در بامدادان و شبانگاهان مرداني حضور مييابند و خداي را در آن جا تسبيح ميگويند; مرداني كه هيچ تجارت و معامله اي آنان را از ياد خدا و بپا داشتن نماز و پرداخت زكات باز نميدارد; آنان از روزي كه دلها و ديدگان در آن روز نگران و دلواپس است ميترسند»
نماز گزاران خاشع وارد بهشت نميشوند بلكه آنان وارثان فردوس يعني بهشت بريناند.
و بالاخره بيان آثار زيانبار رويگرداني از نماز و دچار خشم و غضب خدا شدن و از ساحت رحمتش دور بودن نيز روشي تهديدي و انذاري است كه بايد آن را در مورد برخي از مخاطبان به كار برد.
الاّ أصحاب اليمين في جنات يتساءلون عن المجرمين ما سلكم في سقر قالوا لم نك من المصلّين[2]
«اصحاب يمين كه در باغهاي بهشتند از مجرمان ميپرسند: چه چيز شما را به ذوزخ كرد؟ گويند: ما از نمازگزاران نبوديم.»
آري اگر نمازگزاران در بهشت بريناند، نمازگريزان در قعر جهنّمند.
چنانكه ملاحظه ميشود قرآن مجيد در بيان رمز و راز نماز و بيان فوايد سازنده آن و آثار زيانبار رويگرداني از آن، شيوههاي گوناگوني را به كار بسته است ما نيز بايد با توجّه به افق فكري مخاطبان روش مناسب با روحيّات و افكار آنان را برگزينيم.
8. ترسيم چهره اي زيبا و جذّاب از نمازگزاران
راه سومي كه قرآن مجيد براي ترغيب به نماز برگزيده است، ترسيم چهره اي زيبا و جذّاب از نمازگزاران است تا ديگران با ديدن جلوههاي رفتاري آنان در عرصههاي مختلف به نماز گرايش نمايند. اگر با اين ديد به آياتي كه به گونه اي مسأله نماز در آن مطرح شده، نگاهي مجددّ بيفكنيم; در مييابيم كه قرآن مجيد بر اين روش بيش از ساير شيوهها تأكيد نموده است. شايد آنچه باعث شده قرآن مجيد بدين شيوه بها دهد آن است كه قرآن، كتاب تربيت و انسان سازي است. در تربيت و پرورش آن اندازه كه الگوهاي عملي و عيني ميتوانند كار ساز باشند، صرف ارائه مفاهيم ذهني و نظري كارآيي ندارد. تحليل ماهيت نماز و بر شمردن فوايد و آثار آن گر چه سازنده است; امّا سازندهتر آن است كه نشان دهيم; اين مفاهيم ميتواند در وجود انسانها تبلور يابد و عيني و مجسّم شود. معمولاً اذهان عموم مردم به ويژه جوانان چندان حوصله تجليل و شناخت مفاهيم ذهني را ندارد; آنان بيشتر به نمونههاي عيني و شواهد زنده و گويا توجّه دارند. پس مهمتر از تبيين مفهوم نماز; معرفي نمازگزاران است. اين كه يك ماهيت اعتباري همچون نماز قدرت بازدارندگي از بديها و زشتيها را دارد، نميتواند به اندازه يك نمازگزار واقعي كه عملاً از زشتيها و بديها در همه چهرههاي آن بيزار است، كارساز باشد. چهرههايي كه آثار نماز را در وجود و رفتار خود بروز و ظهور ميدهند، سازنده بودن نماز را عملاً نشان ميدهند و در يك آموزش طبيعي و ناخودآگاه به ديگران ميآموزند كه نماز ميتواند انسانهاي كاملي را بپرورد.در قرآن مجيد براي تأكيد پيرامون جايگاه نماز اين شيوه بيش از ساير شيوهها مورد استفاده قرار گرفته است. اين روش نه تنها در مورد نماز، كه در ديكر زمينهها نيز مورد توجّه جدي است. قرآن كريم آن اندازه كه از پيامبران يعني نمونههاي عيني سخن ميگويد، به بحث پيرامون مفاهيم و ارزشهاي اخلاقي نميپردازد.
قرآن كريم حتي به هنگام تبيين مفهوم برّ و نيكوكاري، نيكوكاران را كه تجسّم برّ و نيكوكارياند، معرفي ميكند:
ليس البر أن تولوا وجوهكم قبل المشرق و المغرب و لكن البر من ءآمن بالله و اليوم الاخر [3]
جالب اين است كه قرآن كريم در مورد مسجد يعني اصليترين پايگاه اقامه نماز نيز دقيقاً همين شيوه را برگزيده است. در اينباره نيز به طور عمده از سه روش استفاده شده است:
الف) بيان اهميّت و موقعيت والاي مسجد: و أنّ المساجد لله [4]:«مساجد از آن خداست»
في بيوت اذن الله ترفع و يذكر فيها اسمه [5] « (مساجد) خانههايي (است) كه خداوند اذن به برپايي آن داده و اذن داده تا نام او را در آن ببرند»
ب) فرمان مستقيم به حضور در مسجد: و أقيموا وجوهكم عند كل مسجد [6] «و در هر مسجدي به خداوند روي آوريد»
ج) بيان ويژگيهاي اخلاقي و رفتاري انسانهاي مسجدي: تا ديگران با تأسي به آنان به مسجد گرايش پيدا كنند. مقايسه اين سه روش با يكديگر و دقّت در موارد كاربرد آنها نشان ميدهد كه روش اخير بيشتر مورد توجّه قرار گرفته است. قرآن كريم ابتدا ساحت مقدس مساجد را از ناپاكان و ناصالحان منزّه ساخته ميفرمايد:
ما كان للمشركين أن يعمروا مساجد الله شاهدين علي أنفسهم بالكفر [7]
«مشركان در حالي كه به كفر خويش گواهي ميدهند، حق ندارد مساجد خدا را آباد كنند.»
آنگاه براي متوليّان و گردانندگان مساجد اين ويژگيها را بر ميشمرد:
انما يعمر مساجد الله من آمن بالله و اليوم الاخر و أقام الصلوه و آتي الزكوه و لم يخش الا الله... [8]
«تنها كساني مساجد خدا را آباد ميكنند كه ايمان به خداوند و اسراي ديگر داشته باشند و نماز را بپا دارند و زكات دهند و جز از خدا از ديگري حساب نبرند.»
قرآن كريم بر اين پايه، حتي آنگاه كه ميخواهد مسجد قبا را بستايد به ستايش از بانيان و نمازگزاران آن ميپردازد.
لمسجد أسس علي التقوي من اول يوم احق أن تقوم فيه فيه، رجال يحبون أن يتطهروا و الله يحب المطهرين [9]
«مسجدي كه از آغاز بر پايه تقوا بنا شده، سزاوار است كه در آن حضور يابي، در اين مسجد مرداني حضور مييابند كه دوست ميدارند پاكيزه باشند و خداوند پاكيزگان را دوست دارد.»
در جايي ديگر عظمت مسجد را مديون انسانهاي كاملي ميداند كه در آن حضور مييابند; ميفرمايد:
في بيوت أذن الله أن ترفع و يذكر فيها اسمه يسبح له فيها بالغدو و الآصال رجال لاتلهيهم تجاره و لا بيع عن ذكر الله و أقام الصلوه و ايتهاء الزكوه يخافون يوماً تتقلب فيه القلوب و الابصار [10]
«در خانههايي كه خداوند اذن به برپايي آن داده و اذن داده تا ياد و نام او در آنجا بشود، در بامدادان و شبانگاهان مرداني حضور مييابند و خداي را در آن جا تسبيح ميگويند; مرداني كه هيچ تجارت و معامله اي آنان را از ياد خدا و بپا داشتن نماز و پرداخت زكات باز نميدارد; آنان از روزي كه دلها و ديدگان در آن روز نگران و دلواپس است ميترسند»
پی نوشت ها:
[1]. مؤمنون (23) 1، 2، 10، 11.
[2]. مدثّر (74) 39 تا 43.
[3]. بقره (2)/ 177.
[4]. جن (72)/ 18.
[5]. نور (24)/ 36 و 37.
[6]. اعراف (7)/ 29.
[7]. توبه (9)/ 17.
[8]. توبه (9)/ 18.
[9]. توبه (9)/ 108.
[10]. نور (24)/ 36 و 37.