مقدمه:
آیت الله سید حسن مدرس، یکی از مشهورترین چهره های سیاسی و مذهبی ایران و روحانی مبارز شیعه که نامش یادآور مبارزه با استبداد است، ۱۰ آذر ۱۳۱۶ به طرز مشکوکی شهادت رسید.
در دوران خفقان دهشتناک رضاخانی که همگان از کوچک و بزرگ رجال نامی و مدعی دوران مشروطه به گوشهای خزیده و از ترس لب باز نمیکردند این شهید آیت الله مدرس بود که با حریت از اسلام دفاع میکرد.
اشاره مختصری به زندگی آیت الله سید حسن مدرس
آیت الله سید حسن مدرس، یکی از مشهورترین چهره های سیاسی و مذهبی ایران و روحانی مبارز شیعه که نامش یادآور مبارزه با استبداد است، ۱۰ آذر ۱۳۱۶ به طرز مشکوکی شهادت رسید.
به گزارش سلام نو به نقل از ایمنا نام آیت الله شهید سید حسن مدرس مترادف است با مبارزه علیه ظلم، استبداد و استثمار؛ همین امر باعث شده ابعاد دیگر زندگی این روحانی کمتر شنیده شود.
زندگینامه آیت الله مدرس
سید حسن طباطبایی زواره مشهور به مدرس در سال ۱۲۴۹ برابر با ۱۲۸۷ قمری در شهر زواره (در قریه سرابه کچو از توابع شهرستان اردستان) از توابع استان اصفهان متولد شد.
سید اسماعیل طباطبایی پدر شهید مدرس که در روستای مزبور به تبلیغات دینی و انجام امور شرعی مردم مشغول بود،
برای آنکه ارتباط طایفه میرعابدین را با بستگان زوارهای قطع نکند تصمیم گرفت از طریق ازدواج پیوند خویشاوندی را تجدید و تقویت کند و با دختر سیدکاظم سالار که خدیجه نام داشت (مادر حسن مدرس) و از سادات طباطبایی زواره بود ازدواج کرد.
پدر آیت الله مدرس غالباً در سرابه به امور شرعی و فقهی مردم مشغول بود ولی مادر و فرزند در زواره نزد بستگان خویش به سر میبردند.
سید حسن پس از مدتی جهت درس خواندن به روستای اسفه (حسین کاظمی) در حومه قمشه نزد پدربزرگاش میرعبدالباقی رفت و پس از درگذشت میرعبدالباقی در شانزده سالگی برای ادامه تحصیلات به اصفهان رفت.
او تحصیل خود را در علوم دینی در اصفهان، سامرا و نجف در محضر بزرگانی چون آیتالله میرازی شیرازی، صاحب فتوای تحریم تنباکو و … تا درجه اجتهاد ادامه داد؛ آنگاه به اصفهان مراجعت کرده و مشغول تدریس فقه و اصول شد.
وی صبحها در مدرسه جده کوچک (مدرسه شهید مدرس) درس فقه و اصول و عصرها در مدرسه جده بزرگ درس منطق و شرح منظومه میگفت و در روزهای پنجشنبه طلاب را با حکمت نهجالبلاغه آشنا میکرد.
تسلط وی به هنگام تدریس در حدی بود که از این زمان به مدرس مشهور گشت. وی همراه با تدریس با حربه منطق و استدلال با عوامل ظلمبه ستیز برخاست و با اعمال و رفتار زورمداران مخالفت کرد.
تبلیغ دینی سیدحسن مدرس
آیت الله شهید سیدحسن مدرس در سنین جوانی به مقام رفیع اجتهاد رسید و از لحاظ علمی و فقهی مجتهدی جامع الشرائط، صاحب فتوا و شایسته تقلید بود و هر چند حاضر به چاپ رساله خود نشد، در فقه و اصول و سایر علوم دینی آثاری مفصل و عمیق از خود به یادگار گذاشت.
فعالیت سیاسی آیت الله مدرس
فعالیت سیاسی او با عضویت در انجمن مقدس ملی اصفهان آغاز شد، پس از پایان دوره استبداد صغیر که مقرر شد پنج تن از علمای طراز اول در مجلس دوم مشروطیت حضور پیدا کنند،.
سید حسن مدرس با تأیید و تأکید علما و روحانیون نجف اشرف و اصفهان به عنوان نماینده مجلس برگزیده شد و پس از واگذاری منزل مسکونیاش در اصفهان برای امور عامالمنفعه راهی تهران شد.
به این ترتیب دوران حضور او در پنج دوره پیاپی مجلس شورای ملی (دوره دوم تا ششم) آغاز شد. مدرس که در دوران مشروطیت همراه با علمای بزرگ اصفهان در انجمن ولایتی این شهر عضویت یافته و در دوران موسوم به استبداد صغیر با محمدعلی شاه آشکارا به مخالفت برخاسته بود،
فقط از جلسه ۱۹۵ دوره دوم مجلس که در ۲۸ ذیالحجه ۱۳۲۸ منعقد شده بود، به عنوان نماینده در مجلس حضور پیدا کرد.مدرس با ورود به تهران در اولین فرصت درس خود را در ایوان زیر ساعت در مدرسه سپهسالار (شهید مطهری کنونی) آغاز و تاکید کرد که کار اصلی من تدریس است و سیاست کار دوم من است.
تبعید سید حسن مدرس
آیت الله سیدحسن مدرس پس از کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹ که توسط رضاخان و سید ضیاالدین طباطبایی صورت گرفت، به قزوین تبعید و در آنجا زندانی شد. وی بیش از ۳ ماه در حبس بود و پس از عزل سید ضیاء آزاد شد.
آثار آیت الله مدرس
تعلیقه بر کفایه الاصول آخوند خراسانی.
رسائل الفقهیه
رسالهای در ترتب (در علم اصول فقه).
رسالهای در شرط متأخر (در اصول).
رسالهای در عقود و ایقاعات.
رسالهای در لزوم و عدم لزوم قبض در موقوفه.
کتاب حجیه الظن (در اصول).
شرح رسائل شیخ مرتضی انصاری.
شرح رسائل علامه شیخ مرتضی ریزی.
حاشیه بر کتاب النکاح شیخ محمدرضا نجفی مسجدشاهی.
دوره تقریرات اصول میرزای شیرازی.
رسالهای در شرط امام و مأموم.
کتابی در باب استصحاب (در علم اصول).
کتاب احوال الظن فی اصول الدین.
شرح روان بر نهجالبلاغه.
اصول تشکیلات عدلیه (همکاری).
زندگینامه (خودنوشت) که برای روزنامه اطلاعات فرستادهاست.
خاطره ای از آخرین نماز شهید مدرس
مُدرّس بر سر سجادهاش مینشیند، نگاهش را دوخته به جایی و خاموش است. اِنگار که در آن دَمِ واپسین، سراسر زندگیاش را مرور میکند، تا دورترین خاطرههایش را و حتی ضربهی ترکهای را که در شش سالگی به بازویش خورد و او را به نزد پدر بزرگ، به قمشه و بعد به اصفهان کشاند.
آیت الله سید حسن مدرس، یکی از مشهورترین چهره های سیاسی و مذهبی ایران و روحانی مبارز شیعه که نامش یادآور مبارزه با استبداد است، ۱۰ آذر ۱۳۱۶ به طرز مشکوکی شهادت رسید.
در دوران خفقان دهشتناک رضاخانی که همگان از کوچک و بزرگ رجال نامی و مدعی دوران مشروطه به گوشهای خزیده و از ترس لب باز نمیکردند این شهید آیت الله مدرس بود که با حریت از اسلام دفاع میکرد.
اشاره مختصری به زندگی آیت الله سید حسن مدرس
آیت الله سید حسن مدرس، یکی از مشهورترین چهره های سیاسی و مذهبی ایران و روحانی مبارز شیعه که نامش یادآور مبارزه با استبداد است، ۱۰ آذر ۱۳۱۶ به طرز مشکوکی شهادت رسید.
به گزارش سلام نو به نقل از ایمنا نام آیت الله شهید سید حسن مدرس مترادف است با مبارزه علیه ظلم، استبداد و استثمار؛ همین امر باعث شده ابعاد دیگر زندگی این روحانی کمتر شنیده شود.
زندگینامه آیت الله مدرس
سید حسن طباطبایی زواره مشهور به مدرس در سال ۱۲۴۹ برابر با ۱۲۸۷ قمری در شهر زواره (در قریه سرابه کچو از توابع شهرستان اردستان) از توابع استان اصفهان متولد شد.
سید اسماعیل طباطبایی پدر شهید مدرس که در روستای مزبور به تبلیغات دینی و انجام امور شرعی مردم مشغول بود،
برای آنکه ارتباط طایفه میرعابدین را با بستگان زوارهای قطع نکند تصمیم گرفت از طریق ازدواج پیوند خویشاوندی را تجدید و تقویت کند و با دختر سیدکاظم سالار که خدیجه نام داشت (مادر حسن مدرس) و از سادات طباطبایی زواره بود ازدواج کرد.
پدر آیت الله مدرس غالباً در سرابه به امور شرعی و فقهی مردم مشغول بود ولی مادر و فرزند در زواره نزد بستگان خویش به سر میبردند.
سید حسن پس از مدتی جهت درس خواندن به روستای اسفه (حسین کاظمی) در حومه قمشه نزد پدربزرگاش میرعبدالباقی رفت و پس از درگذشت میرعبدالباقی در شانزده سالگی برای ادامه تحصیلات به اصفهان رفت.
او تحصیل خود را در علوم دینی در اصفهان، سامرا و نجف در محضر بزرگانی چون آیتالله میرازی شیرازی، صاحب فتوای تحریم تنباکو و … تا درجه اجتهاد ادامه داد؛ آنگاه به اصفهان مراجعت کرده و مشغول تدریس فقه و اصول شد.
وی صبحها در مدرسه جده کوچک (مدرسه شهید مدرس) درس فقه و اصول و عصرها در مدرسه جده بزرگ درس منطق و شرح منظومه میگفت و در روزهای پنجشنبه طلاب را با حکمت نهجالبلاغه آشنا میکرد.
تسلط وی به هنگام تدریس در حدی بود که از این زمان به مدرس مشهور گشت. وی همراه با تدریس با حربه منطق و استدلال با عوامل ظلمبه ستیز برخاست و با اعمال و رفتار زورمداران مخالفت کرد.
تبلیغ دینی سیدحسن مدرس
آیت الله شهید سیدحسن مدرس در سنین جوانی به مقام رفیع اجتهاد رسید و از لحاظ علمی و فقهی مجتهدی جامع الشرائط، صاحب فتوا و شایسته تقلید بود و هر چند حاضر به چاپ رساله خود نشد، در فقه و اصول و سایر علوم دینی آثاری مفصل و عمیق از خود به یادگار گذاشت.
فعالیت سیاسی آیت الله مدرس
فعالیت سیاسی او با عضویت در انجمن مقدس ملی اصفهان آغاز شد، پس از پایان دوره استبداد صغیر که مقرر شد پنج تن از علمای طراز اول در مجلس دوم مشروطیت حضور پیدا کنند،.
سید حسن مدرس با تأیید و تأکید علما و روحانیون نجف اشرف و اصفهان به عنوان نماینده مجلس برگزیده شد و پس از واگذاری منزل مسکونیاش در اصفهان برای امور عامالمنفعه راهی تهران شد.
به این ترتیب دوران حضور او در پنج دوره پیاپی مجلس شورای ملی (دوره دوم تا ششم) آغاز شد. مدرس که در دوران مشروطیت همراه با علمای بزرگ اصفهان در انجمن ولایتی این شهر عضویت یافته و در دوران موسوم به استبداد صغیر با محمدعلی شاه آشکارا به مخالفت برخاسته بود،
فقط از جلسه ۱۹۵ دوره دوم مجلس که در ۲۸ ذیالحجه ۱۳۲۸ منعقد شده بود، به عنوان نماینده در مجلس حضور پیدا کرد.مدرس با ورود به تهران در اولین فرصت درس خود را در ایوان زیر ساعت در مدرسه سپهسالار (شهید مطهری کنونی) آغاز و تاکید کرد که کار اصلی من تدریس است و سیاست کار دوم من است.
تبعید سید حسن مدرس
آیت الله سیدحسن مدرس پس از کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹ که توسط رضاخان و سید ضیاالدین طباطبایی صورت گرفت، به قزوین تبعید و در آنجا زندانی شد. وی بیش از ۳ ماه در حبس بود و پس از عزل سید ضیاء آزاد شد.
آثار آیت الله مدرس
تعلیقه بر کفایه الاصول آخوند خراسانی.
رسائل الفقهیه
رسالهای در ترتب (در علم اصول فقه).
رسالهای در شرط متأخر (در اصول).
رسالهای در عقود و ایقاعات.
رسالهای در لزوم و عدم لزوم قبض در موقوفه.
کتاب حجیه الظن (در اصول).
شرح رسائل شیخ مرتضی انصاری.
شرح رسائل علامه شیخ مرتضی ریزی.
حاشیه بر کتاب النکاح شیخ محمدرضا نجفی مسجدشاهی.
دوره تقریرات اصول میرزای شیرازی.
رسالهای در شرط امام و مأموم.
کتابی در باب استصحاب (در علم اصول).
کتاب احوال الظن فی اصول الدین.
شرح روان بر نهجالبلاغه.
اصول تشکیلات عدلیه (همکاری).
زندگینامه (خودنوشت) که برای روزنامه اطلاعات فرستادهاست.
خاطره ای از آخرین نماز شهید مدرس
مُدرّس بر سر سجادهاش مینشیند، نگاهش را دوخته به جایی و خاموش است. اِنگار که در آن دَمِ واپسین، سراسر زندگیاش را مرور میکند، تا دورترین خاطرههایش را و حتی ضربهی ترکهای را که در شش سالگی به بازویش خورد و او را به نزد پدر بزرگ، به قمشه و بعد به اصفهان کشاند.
جانِ خستهاش انگار ، زخم تمام ضربههایی را که در سراسر عمر خورده به یاد میآورد با این حال در چهرهاش طراوت و شادابی خاصی موج میزند زیرا به خوبی میداند آخرین ضربه که برای همیشه او را به دیار دوست میفرستد در حال فرود آمدن است.
صدای اذان، مُدرّس را به خدا و دیگران را به خود باز میگرداند. جهانسوزی(شخصی که برای قتل مدرس آمده بود) به تندی قوری را که از روی سماور برداشته و در استکانی چای میریزد و استکان را به خَلَج(همکارش) میدهد.
خَلَج نیز گَرد پاکتی کوچک را در آن خالی میکند. استکان را در مقابل مُدرّس میگذارد و به او میگوید: بخور.
مُدرّس استکان را بر میدارد و چای را در چند جُرعه مینوشد و با خونسردی سریعا به نماز میایستد و در پیش رویِ کسانی که داغ حسرت یک تعظیم او به دلشان مانده است،
در برابر خدا به رکوع میرود، رو به دوست و پشت به دشمنان زانو میزند و به سجده میافتد. مستوفیان با نگرانی چشم دوخته است به او، مُدرّس نماز مغرب را به پایان میبرد اما زهر هنوز اثر نکرده است.
مُدرّس هنوز بر سجاده نشسته و ذکر میگوید. سه دژخیم با تعجب و وحشت به او خیره شدهاند. در برابرش احساس ناتوانی میکنند. زهر را به او خوراندهاند اما تلخی در کام و جان خودشان موج میزند.
مستوفیان بیش از آن تاب نمیآورد بلند شده و مدرس را به زمین میاندازند، جهانسوزی و خلج نیز دست و پای سید را میگیرند. مُدرّس با صدای بلند شهادتین خود را میگوید.
مستوفیان عمامه مدرس را باز میکند و آن را بر گردن او میپیچد. آنگاه دو سوی عمامه را آن قدر از دو طرف میکشد تا راه لب، بر کلام سرخ مُدرّس بسته میشود.چشمانش به روی مُهر سجاده و لبانش به کلام خدا بسته میشود اما جلاّدان هنوز رهایش نمیکنند.
آن قدر عمامه را به دور گردنش نگه میدارند تا پیکر نحیف و رنج کشیدهاش سُست میشود و ستاره بر آسمان سجاده میافتد همچون مولایش علی ـ علیه السّلام ـ در محراب خون.[1]
روایت شیخ حسین انصاریان از نحوه شهادت آیت الله مدرس
حجت الاسلام شیخ حسین انصاریان در خصوص مظلومیت آیت الله مدرس گفت: بنده پرونده شهید مدرس را که در دادگستری تهران بایگانی است میخواندم.
درآنجا نوشته بود رئیس کلانتری کاشمر به همراه دو پاسبان نزدیک افطار به منزل این عالم بزرگ و کم نظیر میروند و میبینند ایشان یک سماور حلبی که در آن زغال انداخته بود را آماده کرده بود تا برای افطار چایی درست کند.
آنها آمدند و چایی ریختند و به این مرد فقیه، الهی و ملکوتی گفتند بخور! ایشان امتناع کرد و گفت افطار نشده! و در نهایت زهر رضاخانی را خورد و این مأموران هر چقدر منتظر شدند تا آیت الله مدرس فوت کنند.
اما دیدند هیچ تغییری در ایشان ایجاد نشد از این رو عمامه اش را از روی طاقچه برداشتند و به گردن ایشان بستند، یک سر عمامه را یک پاسبان و سر دیگرش را دیگری به دست گرفت و کشیدند و افطار نشده ایشان را شهید کردند.
کسی که جنازه را غسل داد میگفت مرا شهربانی احضار کرد و گفت یک فرد تک و تنها که غریب در گوشه خانهاش فوت شده را بیا و غسل بده؛ شبانه اعمال غسل و دفن انجام شد.
البته امروز خداوند آنجا را یک حرم امن قرار داده و طوری که در طول سال زائر دارد؛ حال این مهم است که آیا این دو پاسبان که دین، شرف، انسانیت و کرامت خود را فروختند چقدر برای این معامله ظالمانه گرفتند؟ نفری ۲۰ تک تومان دریافت کردند.
شهادت سیدحسن مدرس
سیدحسن مدرس در سال ۱۳۰۵ مورد سوءقصد قرار گرفت و از ترور جان سالم به در برد. مدرس در جریان قیام نورالله نجفی اصفهانی در دیماه ۱۳۰۵ شمسی در قم علیه اقدامات رضاشاه طی تلگرافی از قیام ایشان حمایت کرد.
رضاخان در ۱۶ مهر ۱۳۰۷ وی را دستگیر و به دامغان و مشهد و سپس به خواف تبعید کرد. مدرس ۷ سال در خواف توسط مأموران زیر نظر بود و در ۲۲ مهر ۱۳۱۶ از خواف به کاشمر منتقل شد.
مدرس در شب ۱۰ آذر ۱۳۱۶ برابر با ۲۷ رمضان ۱۳۵۶ (قمری) به طرز مشکوکی درگذشت.در شب دهم آذر ۱۳۱۶ در پایان یک روز از ماه رمضان و در حالی که آیت الله مدرس به انتظار افطار نشسته بود، مأموران شهربانی او را در محل اقامتش با چای مسموم کرده و سپس با عمامهاش وی را خفه کرده و به شهادت رساندند.
قبر مدرس پس از شهریور ۱۳۲۰ و خروج رضا شاه از ایران، توسط اهالی محل مشخص شد. آرامگاه وی در شهر کاشمر واقع است و در سال ۱۳۶۳ شمسی به جای مقبره کوچک قبلی ساخته شد.
نتیجه:
چند نکته به یادماندنی در این نتیجه بیان می کنیم.
الف :همه می دانند شهید مدرس یک مفسر عامل بود و در بررسی زندگی ایشان هم همین موضوع دیده میشود و به همین جهت ماندگاری در کلام ایشان اتفاق افتاده است.لذا مدرس فقط حرف نزد فقط کتاب ننوشت.بلکه در کنار قلم به عمل هم برخاست
ب:مدرس در مقابل استبداد و استکبار نوین و استعمار مرزهای مشخصی داشت و مانند امام راحل(ره) که فرمودند نه شرقی و نه غربی راه و صراط را در دل تاریکیها پیدا کرد.لذا در همه ی حکومت ها خون عده ای همیشه در مسیر حق و حقیت در راه اسلام ریخته شده است.
ج:شهید مدرس در زمانی که فرزندش مریض شده بود راضی نشد فرزندش را به ییلاقات ببرند حال اینکه بسیاری از مسئول فرزندانشان را به خارج از کشور میفرستند.
چند نفر مثل شهید مدرس و مقام معظم رهبری آیت الله العظمی خامنه ای (زیده) سراغ داریم که در کنار مسئولیت های دنیوی از بیت المال و رانت و رشوه برای فرزندانشان استفاده نکرده باشند.
پی نوشت:
[1] . ستارهای بر خاک، ص106.
منبع:
سایت اندیشه قم.
https://www.iribnews.ir/fa/news/3293200.
https://www.mehrnews.com/news/5365095
https://www.salameno.com/news/55199557
https://www.tasnimnews.com/fa/news/1401/09/10/2814979
*تیم مقاله در تاریخ 1401/9/10 بروز رسانی شده است.