صفات ثبوتی از دیدگاه حضرت مهدی (ع)

از آن‌جا که خداوند مجرّد تام بوده و از هرگونه عوارض جسم و ماده مبرّاست لذا هرگز نمی‌توان چگونه بودن او را ترسیم کرد.
سه‌شنبه، 10 شهريور 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
صفات ثبوتی از دیدگاه حضرت مهدی (ع)
 صفات ثبوتی از دیدگاه حضرت مهدی (ع)

 

نویسنده: علی اصغر رضوانی




 

1- عدم امکان بیان کیفیت خداوند

از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که خطاب به خداوند عرضه می‌دارد:
«یا من لایکیّف بکیف» (1)؛
«‌ای کسی که به هیچ‌گونه‌ای کیفیت نیابی».
از آن‌جا که خداوند مجرّد تام بوده و از هرگونه عوارض جسم و ماده مبرّاست لذا هرگز نمی‌توان چگونه بودن او را ترسیم کرد.

2- عدم احاطه به کنه خداوند متعال

از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که خطاب به خداوند عرضه می‌دارد:
«یا موصوفاً بغیر کنه»؛ (2)
«‌ای خدایی که ستوده می‌شوی بدون آن‌که به کنه ذاتت کسی علم پیدا کند».
از آن جا که هیچ کس نمی‌تواند به کنه ذات الهی راه پیدا کند و به آن احاطه‌ی علمی پیدا نماید لذا هر کس که خداوند متعال را توصیف می‌کند توصیف به غیر کنه و به تعبیر دیگر به حدّ ناقص یا به رسم است نه به حدّ تام؛ و لذا از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده که فرمود:
«الهی ما عرفناک حق معرفتک»؛
«بارالها! ما آن‌گونه که باید تو را نشناختیم».
و نیز از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که خطاب به خداوند عرضه می‌دارد:
«یا من سَما فی العزّ ففات خواطر الأبصار» (3)؛
«‌ای کسی که چنان عزیز گردیده‌ای که چشم‌های بینای دل بدان راه نیابد».

3- مخفی در عین ظهور

از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که خطاب به خداوند چنین عرضه می‌دارد:
«یا باطناً فی ظهوره و یا ظاهراً فی بطونه» (4)؛
«‌ای کسی که در اوج پیدایی خود پنهانی، و در نهایت پوشیدگی و پنهانی خود آشکاری».
از خصوصیات خداوند متعال آن است که در عین آن‌که برای هر فطرت و عقلی ظاهر و بارز است ولی کنه ذات او بر تمام بشر مخفی است. و شاید که باطن و مخفی بودنش به جهت شدت ظهورش باشد.

4- خداوند بالاتر از توصیف بندگان

از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که فرمود:
«تعالی الله عزوجل عمّا یصفون» (5)؛
«خداوند عزوجل بالاتر از آن است که او را توصیف می‌کنند».
انسان از آن جهت که نمی‌تواند به کنه ذات خداوند متعال راه یابد لذا توصیف حقیقی او نیز برای انسان مقدور نیست، و خداوند از آنچه مردم او را توصیف می‌کنند بالاتر است، گرچه همین مقدار از معرفت که به آن قدرت دارند و آن را توصیف می‌کنند برای آن‌ها لازم و کافی است، ولی حقیقت و کنه ذات خداوند بالاتر از این‌هاست که می‌گویند.

5- حمد بی‌پایان خداوند متعال

از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که خطاب به خداوند عرضه می‌دارد:
«فلک الحمد حمداً ان عُدَّ لم یُحْصَ» (6)؛
«تنها ستایش مخصوص توست، ستایشی که اگر شمارش شود به شماره درنمی‌آید».
از آنجا که نعمت‌های خدا بی‌پایان است و هر نعمتی حمد و ستایش می‌خواهد لذا خداوند متعال مستحق حمد و ستایشی است که اگر قرار باشد که شماره شود احصا نگردد.

6- حیات الهی

و نیز نقل شده که خطاب به خداوند عرضه می‌دارد:
«و هو حیّ لایموت» (7)؛
«و او زنده‌ای است که هرگز نمی‌میرد».
از جمله صفات ثبوتی خداوند متعال صفت حیات و زندگی است، او کسی است که از ازل زنده بوده و خواهد بود و هرگز مرگ و نیستی و فنا بر او عارض نمی‌گردد؛ چرا که او واجب الوجود است و وجود جزء ذات اوست.

7- عمومیت علم خداوند

از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که خطاب به خداوند عرضه می‌دارد:
«یا من احاط بکل شیء علماً، و احصی کلّ شیء عدداً» (8)؛
«‌ای کسی که به هر چیزی احاطه‌ی علمی داری و عدد هر چیزی را شماره کرده‌ای».
از جمله مسایل اختلافی در مباحث اعتقادی بحث از تعلّق علم خداوند به جزئیات است که آیا به واسطه‌ی تعلّق به کلیات می‌باشد و یا این‌که به طور مستقیم علم خداوند به جزئیات تعلق می‌گیرد. از جملات فوق استفاده می‌شود که علم خداوند به جزئیات بدون واسطه و به طور مستقیم است.
و نیز از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که خطاب به خداوند عرضه می‌دارد:
«یا... عالِم کلّ معلوم» (9)؛
«‌ای... دانای همه‌ی دانسته‌ها».
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که خطاب به خداوند عرضه می‌دارد:
«یا... محصی کلّ معدود» (10)؛
«‌ای... شمارنده‌ی هر چیز شمارش‌پذیر».

8- علم غیب خداوند

از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که خطاب به خداوند عرضه می‌دارد:
«... فانک شاهد کل نجوی، و عالم کل فحوی، و لاتخفی علیک من اعمالهم خافیة، و لایذهب عنک من اعمالهم خائنة، و انت علّام الغیوب، عالم بما فی الضمائر و القلوب» (11)؛
«... همانا تو گواه هر نجوا، و عالم به هر فحوای خطابی، و از اعمال مردم چیزی بر تو مخفی نمی‌گردد، و از اعمال خیانتی مردم چیزی از تو نمی‌گذرد؛ چرا که تو علام‌الغیوب، و عالم به ضمائر و قلوبی».
خداوند متعال همه نوع علمی را داراست چه علم به شهود و چه علم به غیب و نهان، و در واقع همه‌ی اشیاء و امور برای او شهود است و غیب برای او معنایی ندارد، و اگر غیبی هست به لحاظ ماست، و لذا هیچ چیز برای او مخفی نمی‌باشد و همه‌ی اشیاء و امور بر او مساوی است.
و نیز از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که درباره خداوند متعال می‌فرماید:
«مطلعاً علی الضمائر، عارفاً بالسرائر...» (12)؛
«بر درون‌ها آگاه و بر پنهانی‌ها آشناست...».

9- علم و لطف خدا در بطن موجودات

از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که درباره خداوند متعال می‌فرماید:
«الباطل دون کل شیء بعلمه و لطفه» (13)؛
«علم خدا و لطافت کارهایش در باطن هر مخلوقی نهفته است».
هرچه در موجودات عالم بررسی و کنکاش کنیم به علم بی‌پایان و دقت و لطافت صنع خداوند متعال پی می‌بریم که در نهاد هر موجودی نهفته است و این دلالت بر وجود خداوند و علم لایزال و لطف او دارد.

10- قدرت برتر خداوند

از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که خطاب به خداوند عرضه می‌دارد:
«اللهم فیامن قدرته قاهرة» (14)؛
«بار خدایا! ‌ای آن‌که قدرتش [از تمام قدرت‌ها] برتر و غالب است».
گرچه عموم مردم قدرتمند می‌باشند و برخی از افراد قدرت برتری بر دیگران دارند ولی خداوند متعال قدرتی بی‌نهایت دارد که بر تمام قدرت‌ها برتری داشته و کسی بر قدرتش غالب نخواهد بود و تنها اوست که تمام قدرت‌ها تحت سلطه‌ی قدرتش می‌باشد.

11- نشانه‌های قدرت خداوند در هر مکان

از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که درباره‌ی اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) می‌فرماید:
«فجعلتهم... ارکاناً لتوحیدک و آیاتک و مقاماتک، التی لاتعطیل لها فی کل مکان» (15)؛
«... آنان را پایه‌های استوار یکتاپرستی و نشانه‌ها و مقامات خود قرار دادی، که هیچ مکانی خالی از آن‌ها نیست».
هر چیزی را که مشاهده می‌کنیم اگر همراه با بصیرت باشد نشانه‌هایی از توحید و آیات و مقامات خداوند متعال را در آن می‌بینیم».

12- تجلّی قدرت خدا در موجودات

از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که درباره‌ی خداوند متعال می‌فرماید:
«الظاهر علی کل شیء بقدرته» (16)؛
«بر هر موجودی به قدرتش ظهور کرده است».
خداوند متعال در هر چیزی با قدرتش ظهور کرده و هر موجودی به لحاظ ظرفیتی که دارد مظهر قدرت لایزال الهی است، و آن به لحاظ کاری که خداوند متعال روی موجودات انجام داده فرق می‌کند.

13- عفو الهی بعد از قدرت

از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که فرمود:
«الحمدلله علی عفوه بعد قدرته» (17)؛
«ستایش خداوند را سزاست بر عفوش بعد از قدرتش».
کسانی هستند که وقتی بر دشمنانشان دست یافته و قدرت پیدا کنند حسّ انتقام‌جویی در آن‌ها بیدار شده و از خود عکس‌العمل نشان می‌دهند، ولی خداوند متعال با آن که قدرت بر انتقام‌جویی از گناه‌کاران دارد در صورتی که توبه کنند آنان را عفو می‌نماید.

14- حفظ متانت خدا در موقع غضب

از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که فرمود:
«الحمدلله علی طول اناته فی غضبه و هو قادر علی مایرید» (18)؛
«ستایش خداوندی را سزاست بر حفظ متانتش در حال غضبش در حالی که بر آنچه می‌خواهد قدرت دارد».
بسیاری از افراد هستند که هنگام غضب و عکس‌العکل در برابر دشمنان عنان از کف داده و متانت را از دست می‌دهند و کارهایی انجام می‌دهند و یا سخنانی می‌گویند که لایق ‌شأن یک انسان نیست، ولی خداوند متعال در صورتی که غضب کرده و می‌خواهد عکس‌العمل از خودش نشان دهد و گناهکاران را عذاب نماید از حدّ اعتدال خارج نمی‌گردد.

15- نیروی جاودانه‌ی الهی

از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که خطاب به خداوند عرضه می‌دارد:
«... یا ذوالقوة المتین» (19)؛
«...‌ای صاحب نیروی جاودانه».
قدرت و قوت و نیروی خداوند متعال جاودانه و ذاتی است، برخلاف ما که از ابتدا قدرت نداشته و مرتبه‌ای از ضعیف آن را کسب کرده‌ایم که آن هم جاودانه و پابرجا نیست.

16- قِدَم باری تعالی

از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که خطاب به خداوند عرضه می‌دارد:
«کنت قبل کلّ شیء» (20)؛
«تو قبل از هر چیزی بودی».
از جمله صفات ثبوتی خداوند متعال صفت قدیم بودن خداوند متعال است؛ به این معنا که او قبل از هر چیزی موجود بوده و علت به وجود آمدن همه‌ی اشیاء و موجودات است.

17- حدوث عالم و قِدَم باری تعالی

از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که خطاب به خداوند عرضه می‌دارد:
«یا حیُّ حین لاحیّ» (21)؛
«‌ای زنده هنگامی که موجود زنده‌ای نبود».
از این جمله استفاده می‌شود که عالم حادث است؛ یعنی زمانی بوده که تنها خداوند متعال بوده و هیچ موجود زنده‌ای نبوده است و سپس خداوند، عالم را به اراده و مشیت خود آفریده است.

18- اول ازلی

از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که درباره‌ی خداوند متعال می‌فرماید:
«الاول بغیر اول» (22)؛
«او اول و ابتدایی است که آغازی ندارد».
برخی اول‌اند ولی اولیت آن‌ها آغازی دارد مثل این‌که فلان شخص اول کسی است که وارد خانه شده است ولی اولی است که آغازی دارد، در حالی که خداوند متعال اولی است که آغازی ندارد؛ زیرا که او قدیم و ازلی است و علت محدثه ندارد، بلکه واجب‌الوجود لذاته و به تمام معناست.

19- ازلی بودن خداوند

از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که خطاب به خداوند عرضه می‌دارد:
«و انت الکائن بعد کل شیء» (23)؛
«و تو بعد از هر چیزی خواهی بود».
از جمله صفات ثبوتی خداوند متعال صفت ازلی بودن اوست به این معنا که او بعد از هر موجودی که فناپذیر است خواهد بود و هرگز عدم و نیستی و تغییر ماهیت در او راه ندارد.

20- آخر ابدی

از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که درباره خداوند متعال می‌فرماید:
«الآخر بغیر آخر» (24)؛
«پایانی که منتها ندارد».
برخی آخرین نفرند و آخرین کار را انجام داده‌اند و آخرند ولی آخری که ابدی نیست، مثل این‌که او آخرین کسی است که وارد خانه شده ولی ابدی نمی‌باشد، ولی خداوند متعال آخری است که ابدی می‌باشد و برای او انتهایی نیست.

21- سمیع بودن خداوند

از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که خطاب به خداوند عرضه می‌دارد:
«یا اسمع السامعین» (25)؛
«‌ای شنواترین شنوندگان».
از آن جا که خداوند متعال جسم نیست که گوش داشته باشد تا به وسیله‌ی آن صداها را بشنود و از این راه علم به اموری حاصل کند، لذا سمیع بودن خداوند به معنای علم به مسموعات است، یعنی خداوند به هر چیز که از راه قوه‌ی سامعه علم پیدا می‌کنند، عالم است، بلکه به تعبیر حضرت مهدی (علیه السلام) شنواترین شنوندگان می‌باشد.

22- بصیر بودن خداوند

از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که خطاب به خداوند عرضه می‌دارد:
«یا... ابصر الناظرین» (26)؛
«‌ای بیناترین بینندگان».
از آن جا که خداوند متعال جسم نیست که چشم داشته باشد و با آن به اموری علم حاصل نماید لذا بصیر بودن خداوند به معنای علم او به مبصرات است، یعنی خداوند متعال به هرچه که دیگران از راه چشم علم حاصل می‌کنند، علم دارد بلکه از همه‌ی بینندگان بصیرتر می‌باشد.

23- جود خدا همراه با فضل

از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که خطاب به خداوند عرضه می‌دارد:
«فارحم عبدک الجاهل وَجُد علیه بفضل احسانک» (27)؛
«پس به بنده‌ی جاهلت رحم کن و بر او به فضل احسانت رحم نما».
جود بر خداوند متعال لازم نیست و ضرورت ندارد و اگر بر بندگان جاهلش جود و سخاوت می‌کند به فضل احسانش می‌باشد نه از طریق استحقاق.

24- جود تمام نشدنی خداوند

از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که خطاب به خداوند عرضه می‌دارد:
«... الباسط بالجود یده، الذی لاتنقص خزائنه و لاتزیده کثرة العطاء الالله جوداً و کرماً» (28)؛
«... آن که به بخشش دستش را گشوده و خزینه‌هایش کم نشود، و نیفزاید او را فزونی بخشش مگر جود و کرم».
عموم مردم این چنین‌اند که اگر جود و بخشش کنند و در آن زیاده روی نمایند کم آورده و لذا از این کار خیر باز می‌مانند به جز خداوند متعال که معدن و خزینه‌ی جود و کرم و عطاست و لذا هرچه عطا نماید و در آن زیاده روی کند بر جود و کرمش افزوده می‌شود.

25- حلم الهی بعد از آگاهی

از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که فرمود:
«الحمدلله علی حلمه بعد علمه» (29)؛
«ستایش خداوندی را سزاست بر حلمش بعد از آگاهیش».
بسیاری از افراد هستند که چون از نافرمانی و کارهای زشت افراد آگاه می‌شوند عنان از کف داده و غضبناک می‌شوند و از خود عکس‌العمل شدید نشان می‌دهند، ولی خداوند متعال این چنین نیست؛ چرا که او با علم و آگاهی از گناه بنده‌اش حلیم بوده و بردبار می‌باشد تا شاید که توبه کرده و از گناهش بازگردد.

26- حلم خدا مانع از عذاب

از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که در نفرین خود بر ظالمان می‌فرماید:
«... و ارفع حِلمک عنهم، و احلل علیهم غضبک...» (30)؛
«... بردباریت را از آنان بردار، و غضبت را بر آنان وارد نما».
اگر گاهی مشاهده می‌کنیم که برخی ظلم می‌کنند و به این عمل خود ادامه می‌دهند و اتفاقی نمی‌افتد این به جهت مصلحتی است که در تأخیر عذاب اوست تا به اجلّ و حدّ آن برسد، و این مصداق حلم و بردباری خداوند متعال است، ولی دعای امام زمان (علیه السلام) می‌تواند در تعجیل رسیدن عذاب به او تأثیرگذار باشد.

27- صفت صدق

از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که خطاب به خداوند عرضه می‌دارد:
«انک انت الصادق و لاتخلف المیعاد» (31)؛
«همانا تو همان راستگویی هستی که هرگز خلف وعده نمی‌کنی».
یکی از صفات ثبوتی خداوند، صفت صدق است؛ صدق یعنی مطابقت خبر با واقع، و کذب، یعنی مخالفت خبر با واقع، و از آن جا که تمام حقایق و واقع و نفس الامر برای خداوند متعال مکشوف بوده و به آن علم حضوری دارد لذا خبرهای او عین واقع و صدق است.

28- خداوند، هم مُنعم و هم شکرگزار

از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که درباره خداوند متعال می‌فرماید:
«سبحان من انعم و شکر» (32)؛
«منزه است خدایی که هم نعمت داده و هم تشکر کرده است».
برخی از افرادی که به انسان هدیه یا چیزی را می‌دهند منتظر سپاس و شکرگزاری هستند گرچه سپاس از طرف مقابل لازم است، ولی تنها خداوند متعال است که هم به بندگانش نعمت می‌دهد و هم از آن‌هایی که در نعمت‌هایش شکرگزارند تشکر می‌کند که تشکر خداوند همان پاداش دادن اوست.

29- منصب الهی، معرّف صاحب منصب

از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که درباره‌ی محمد و آل محمد (علیهم السلام) می‌فرماید:
«... اولی الأمر الذین فرضت علینا طاعتهم، و عرفتنا بذلک منزلتهم» (33)؛
«... صاحبان امر، کسانی که اطاعتشان را بر ما واجب نمودی، و بدین وسیله ما را به منزلت و مقامشان آشنا ساختی».
هر کسی نمی‌تواند به منصب «اولی الامر» مطلق برسد که اطاعتش به نحو مطلق بر هر انسانی واجب است، و اگر کسی به این مقام رسید همین مقام معرف اوست، همان‌گونه که از جمله‌ی بالا استفاده می‌شود.

30- بازگشت کارهای خیر به سوی خدا

از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که در دعایی می‌فرماید:
«... سبحان الله زنة عرشه، و الحمدلله مثل ذلک» (34)؛
«... منزه است خداوند به وزن عرش الهی، و ستایش مخصوص خداست به همین اندازه».
گرچه بسیاری افراد هستند که کارهایی را انجام می‌دهند و بدین جهت مستحق حمد و ستایش و سپاس‌اند ولی حمد مطلق طِلق خداست؛ چرا که بازگشت همه‌ی موجودات و خوبی‌ها به سوی خداست.

31- اقسام کلمات الهی

از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که در دعایی می‌فرمود:
«سبحان الله مداد کلماته» (35)؛
«پاک و منزه است خداوند به شمارش موجوداتش».
کلمه چیزی است که در خارج ایجاد شده و تحقق می‌یابد و آن بر دو قسم است، کلمه‌ی قولی که از زبان بیرون می‌آید و دیگری کلمه‌ی فعلی که همان ایجاد یک فعل در خارج است، و مورد بالا از قسم دوم می‌باشد.

پی‌نوشت‌ها:

1. اقبال الاعمال، ص 647.
2. اقبال الاعمال، ص 646.
3. بحارالانوار، ج 98، ص 391.
4. اقبال الاعمال، ص 646.
5. احتجاج، طبرسی، ج 2، ص 473.
6. بحارالانوار، ج 95، ص 266.
7. مصباح، کفعمی، ص 770.
8. مهج الدعوات، ص 70.
9. بلد الامین، ص 179.
10. اقبال الاعمال، ص 647.
11. بحارالانوار، ج 51، ص 307.
12. مزارکبیر، ص 165.
13. همان.
14. بلد الامین، ص 333.
15. اقبال الاعمال، ص 646.
16. مزارکبیر، ص 165.
17. مصباح المتهجد، ص 577.
18. همان.
19. مهج الدعوات، ص 68.
20. مهج الدعوات، ص 281.
21. مهج الدعوات، ص 68.
22. مزارکبیر، ص 165.
23. مهج الدعوات، ص 281.
24. مزارکبیر، ص 165.
25. مصباح الزائر، ص 56.
26. مصباح الزائر، ص 56.
27. مصباح، کفعمی، ص 770.
28. زادالمعاد، ص 110.
29. مصباح، کفعمی، ص 770.
30. مهج الدعوات، ص 28.
31. بحارالانوار، ج 85، ص 233.
32. مهج الدعوات، ص 294.
33. بحارالانوار، ج 53، ص 275.
34. بحارالانوار، ج 94، ص 206.
35. بحارالانوار، ج 94، ص 206.

منبع مقاله :
رضوانی، علی اصغر؛ (1388)، دین‌شناسی از دیدگاه حضرت مهدی (ع)، قم: انتشارات دلیل ما، چاپ اول



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط