خط؛جلوه گر صورت مكتوب وحي
منبع:روزنامه قدس
خط و كتابت را بايد وسيله اي براي ذخيره سازي اطلاعات دانست؛ به اين مفهوم كه هر جامعه اي اطلاعات لازم را براي بقاي خود ذخيره كرده و بدين وسيله تلاش مي كند از اين ذخيره سازي سود جويد. اهميت و اعتباري كه جوامع مختلف براي خط و كتابت قايلند، جايگاه و ارزش آن جامعه را در ميان ساير جوامع نشان مي دهد؛ براي نمونه ارزش و اهميتي كه اسلام براي خط و كتابت قايل شده است، ناشي از معنايي عميق و لطيف است، اين معنا از يكسو جلوه گر صورت مكتوب وحي الهي و از سويي ديگر مظهر عالم آفرينش است كه خداوند آيات حسن و جمال را بر اوراق آفاق، كتابت فرموده است. قداست و حرمتي كه مسلمانان براي خط و كتابت قايل شده اند در تاريخ بي نظير است؛ تا آنجا كه هنر خطاطي و خوشنويسي را در زمره عبادت و در شمار زيباترين هنرها دانسته اند كه بويژه به دست هنرمندان ايراني به اوج كمال رسيده است.
وقتي به كشوري بيگانه سفر مي كنيد كه خطي همسان خط شما دارند، احساس نزديكي و آشنايي بيشتري مي كنيد، حس مي كنيد نوعي همبستگي و پيوند ميان شما و آنان وجود دارد. اين امر البته به خط و كتابت منحصر نيست، دين مشترك، زبان مشترك، ادبيات و هنر مشترك، آداب و رسوم مشترك و بسياري عناصر فرهنگي ديگر باعث ايجاد اين پيوند و همبستگي مي شود. در اينجاست كه بحث پيوندهاي فرهنگي مطرح مي شود و ارزش و اهميت آن پديدار مي گردد. خط و كتابت در ايجاد پيوندها و پيوستگي هاي فرهنگي ميان اقوام و ملل مختلف از ديرباز نقشي اساسي داشته است. خط مشترك، ابزاري نيرومند براي وحدت است و در واقع گونه اي وجه اشتراك ميان افراد و اقوام پديد مي آورد و در سير تاريخ بشر بارها شاهد بوده ايم كه خط و كتابت پيوندي استوار و ديرپا، بين انسانها پديد آورده و ميان اقوام و ملل مختلف باعث يگانگي شده است. در جهان اسلام، خطي كه قرآن با آن نوشته مي شد، يعني خط كوفي و خطوط ديگري كه از اين خط مشتق شده اند، چنين يگانگي اي پديد آورده اند. در غرب نيز مسيحيت باعث رواج و گسترش خط و الفباي لاتيني شد و اين خط وجه اشتراك بارزي در ميان اقوام آن سامان پديد آورد.
در حقيقت، مي توان چنين ادعا كرد كه "دين" در تكامل و رواج بيشتر و اعتلاي هنري خط، نقشي بسزا داشته است و در برخي از جوامع، بخصوص جامعه ايراني و اسلامي، خط و آيات الهي به گونه حيرت انگيزي درهم آميخته اند و عموماً قرآن كريم را فقط خوشنويسان و هنرمندان نگاشته اند و اين باور در فرهنگ ايراني و اسلامي پديد آمده است كه كلام الهي را فقط مي توان با خط خوش نوشت و همين هم، سبب قداست و احترام به خط در فرهنگ ايراني و اسلامي شده است.
در بحث پيوندهاي فرهنگي، تكيه بر وجوه اشتراك ميان فرهنگهاست و جستجوي اين وجوه و تقويت و استمرار آن. طبعاً هر فرهنگي هويت خاص و مستقل خود را داراست و البته ميان فرهنگها نيز وجوه تمايزي وجود دارد. در عين حال فرهنگ پديده اي است سرايت كننده كه اشاعه مي يابد و نفوذ مي كند. زيرا فرهنگ پذيري در ذات انسان است و ارتباط فرهنگي از ديرباز در ميان تمام اقوام و ملل وجود داشته است. اين ارتباط ميان اقوام و ملل مختلف ناگزير وجوه مشتركي پديد آورده كه امروزه چه بسيار با گذشت زمان كم رنگ شده و يا به ظاهر از ميان رفته است و شايد تنها در خاطره قومي زنده باشد. اگر به راستي به دنبال تفاهم و همدلي هستيم و اگر به دنبال شناخت درستي از انسانهاي ديگريم، بايد در جستجوي اين پيوندهاي مشترك باشيم. هيچ دو فرهنگي نيست كه خالي از چنين پيوندي باشد، هر وجه مشتركي دريچه اي است براي ورود به فرهنگ ديگر؛ دريچه اي كه راه را براي نزديكي و تفاهم و همدلي بيشتر باز مي كند. نقطه تماسي است كه اگر قطع نشود، همواره جريان تبادل نظر و گفت و گو را ادامه خواهد داد.
چنانكه اشاره شد، زبان و خط دو پديده اساسي در زندگي بشر است كه براي برقراري ارتباط و تبادل افكار در ميان انسانها به كار مي روند. به طور خلاصه مي توان گفت كه زبان و خط، مجموعه اي از علامتهاي قراردادي به شمار مي روند و تفاوت آنها در اين است كه علامتها در زبان، صوتي و گفتاري هستند؛ اما در خط به صورت تصويري و نوشتاري به كار مي روند.از آنجا كه خط در گذشته تنها وسيله ثبت گفتار و فكر و انتقال آن به نسلهاي بعدي بوده است، مي توان به اهميت اين اختراع و نقش آن در پيشبرد جوامع بشري پي برد. از طرفي، خداوند بزرگ و خالق عالم طبع سرشت انسان را زيبا پسند آفريده است؛ از اين رو هر پديده و عملي كه با زيبايي درآميزد، مورد قبول طبع آدميان قرار مي گيرد. به همين جهت است كه انسان تلاش مي كند تا اصول زيبايي و هنر را در همه وسايل و پديده هايي كه در زندگي روزانه با آن سر و كار دارد، به كار بندد. اين امر سبب شده كه از همان ابتدا در زبان اصول زيبا سخن گفتن و در خط قواعد زيبا نوشتن مورد توجه بشر قرار گيرد. حاصل اين امر، به وجود آمدن شعر و ادبيات و هنر خوشنويسي است.
خطاطي و خوشنويسي ، لطافت روح فرهنگ ايراني و اسلامي را باز مي نمايد. امروزه هر مخاطب و تماشاگري از اين همه ذوق و زيبايي و لطف و ظرافت كه در نسخه هاي خطي مي بيند، به وجد مي آيد و از اينكه به فرهنگي تعلق دارد كه چنين دنيايي ملكوتي آفريده است، احساس سپاس و ستايش مي كند؛ پس خوشنويسي را مي توان در زمره يكي از چشم نوازترين تجليات فرهنگ اسلامي و ايراني دانست. اشاره به آياتي چون "ن و القلم و مايسطرون" همواره الهام بخش هنرمندان خوشنويس بوده است و در جامعه ايراني و اسلامي وجد و جذبه در برابر زيبايي قدسي آيات قرآني، خوشنويسان را بر آن داشته تا در كتابت وحي، كمال هنرمندي خود را به كار گيرند و نهايت ذوق و زيبايي را جلوه گر سازند. خوشنويسي در جهان اسلام به يك معني حاصل خوش نگاري قرآن است.
در چند قرن نخست ظهور اسلام، خط كوفي تحول و تكامل يافت و صورتهاي گوناگون به خود گرفت و علاوه بر كتابها، بر كتيبه هاي مساجد و بناها و بر روي ظروف و كاشيهاي الوان فيروزه اي در همه جا جلوه نمود؛ گاه با سادگي تمام به صورت حروفي بلند و باريك و گاه به صورت مجلل با پايانه هاي گل و گياه بر سر در و ديواره هاي مساجد و مكانهاي متبرك نشست. در ممتازترين نمونه اين خط، خط كوفي قرمطي، در قرآني كه امروزه صحايف زيبا و گرانبهايش در سراسر جهان پراكنده است، جلوه گر شده است. تنوع خط اين هنرمندان، بويژه به همت خوشنويسان ايراني، شگفت انگيز است. اين هنرمندان، نه تنها مدام بر تنوع خطوط مي افزودند، بلكه در تشكيل زيبايي و چشم نوازي آنها نيز مي كوشيدند كه خطوط نسخ و ثلث بدين گونه پديد آمده است. در اين ميان، اوج خوشنويسي در جهان اسلام، به صورت خط زيباي نستعليق در ايران پديد آمد؛ خطي در نهايت اعتدال و زيبايي كه گويي اوزان آهنگين شعر فارسي را در نوشتار تجلي داده است. هر كس با هر ذوق و سليقه و درهر مرتبه از هنرشناسي، با ديدن اين قلم دل انگيز و خوش تناسب به وجد مي آيد و بي ترديد تمام هنرشناسان نيز در سراسر جهان، در اين لذت و بهره گيري هنري با ايرانيان شريك هستند.
خط كه اصولاً ابزاري براي ضبط و ثبت اطلاعات و ذخيره سازي آن است، بدين گونه با ابداع نستعليق به صورت هنري ناب درآمد و در زمره يكي از برجسته ترين هنرهاي ظريفه در جهان شناخته شد و مهمتر اين كه از اين خط چشم نواز، شيوه اي تازه به ثمر نشست كه "شكسته" نام گرفت، كه گويي روح شاعرانه و حساس هنرمند ايراني را باز مي نمايد. خط شكسته به جز زيبايي، كار كتابت متنها را هم بسيار سهل و آسان كرد و در حقيقت خوشنويسي را به ميان مردم كشاند.به هر حال، تأمل در تاريخ خط و كتابت و نقش آن در سير تحول و دگرگوني جامعه بشري، نكته مهمي را نيز دربردارد كه بويژه در جهان امروز حايز اهميت بسيار و شايسته است كه مورد توجه قرار گيرد و درباره آن بحث و گفتگو شود.
هنر خوشنويسي بخصوص پس از پذيرش اسلام توسط ايرانيان، رو به تكامل نهاد. اين هنر به دليل داشتن ماهيت طمأنينه و ژرف نگري مخصوصي كه به سمت و سوي معرفت دارد و در واقع به دليل داشتن نگاه معنوي و عارفانه به زندگي، سازگاري خود را با دنياي ماشيني از دست داده است. در نهايت، مخاطبان ديگر كمتر به اين هنر گرايش دارند. طبعاً وقتي گرايش مخاطبان نسبت به مشاهده آثار خوشنويسي كاهش يابد، انگيزه هاي هنرمند نيز براي خلق اثر از دست مي رود. خوشنويسي تا پيش از مدرنيزه شدن دنياي امروز يگانه محمل كلام و ركن اصلي فرهنگ بود به عنوان هنري تأثيرگذار و تا پيش از ورود رسانه هاي جمعي، رسالت اطلاع رساني را بر عهده داشت. بعد از آن با ورود چاپ سنگي در اواخر دوره قاجار اقبال خوشنويسي ارتقا يافت كه نمونه هاي آن در روزنامه هايي چون "شرف" و "شرافت" وجود دارد. اما با تحولات فرهنگي، نيازهاي اجتماع نيز تغيير كرد. در واقع، با تحولات فرهنگي و ورود صنعت چاپ، گرايش مخاطبان به سمت و سوي هنرهاي ديگر رفت. بنابراين كاركردهاي خوشنويسي بتدريج افت كرد. در عين اينكه قابليتهاي بصري و هنري آن، همچنان توسط استادان حفظ شد. با وقوع انقلاب اسلامي بار ديگر شاهد بازگشت خوشنويسي بوديم. در سالهاي اول انقلاب رونق بازار خوشنويسي نيز به اين مسأله دامن زد و زيباترين آثار خط نستعليق در دهه شصت در اين زمان خلق شد؛ آثاري كه در حال حاضر شاهكارهاي كلاسيك در اين زمينه به شمار مي روند. در روند خلاقيتهاي نوآورانه، هنرمندان به چنان ابداعاتي در خط دست يافتند كه مي توان آن را مجموعه اي از سنت شكني ها نام نهاد. شايد بتوان گفت مهمترين سنت شكني در رابطه فرم و محتوا صورت گرفت. در دنياي سنتي، خط وظيفه داشت مفهوم را به آسان ترين، سهل ترين، سريعترين و خواناترين وجهي بيان نمايد تا در نگاه اول فرم و محتوا و شكل و مفهوم، يكجا به بيننده و خواننده القا شود. اما اينك وظيفه مهم خط زيبايي و تبليغ است. بنابراين، هنرمندان در حالي كه بديع بودن و شگفتي را همراه زيبايي از اهداف مهم بصري تعيين نمودند، با سه اقدام مهم عرصه نوآوري يعني، "تغيير شكل" در حروف، "اغراق در حروف" و "ساده سازي" چنان تحولاتي در حروف ايجاد نمودند تا بتوانند زيبايي و قدرت ارايه و روح تبليغ گراي آن را بالا ببرند. از اين روي، خط در نگاه اول نه مي توانست و نه مي خواست كه در روند اين تغييرها مفاهيم را همراه با شكل، يكجا القا نمايد.
اگرچه در دهه شصت بهار خوشنويسي به بار نشست و ثمرات آن در آثاري چون ديوان حافظ اثر استاد خروش و تركيب بند محتشم كاشاني به خط غلامحسين اميرخاني متجلي شد و آثاري نيز در اين خصوص به چاپهاي متعدد رسيدند، اما از دهه هفتاد به بعد نظام هندسي نستعليق به رايانه سپرده شد و وجود هنرهاي رقيب نيز با تلفيق استقبال موج جوان باعث شد تا رايانه ها نياز بازارهاي خوشنويسي را با زدن چند كليك مرتفع سازند. امروز بيم آن مي رود با تسخير فرآورده هاي نو عصر ديجيتال خوشنويسي نيز در پيچ و خم آنچه خصايص طبيعي اين عصر به شمار مي رود، به ورطه فراموشي سپرده شود و از آن جز نامي به يادگار نماند.
به نظر مي رسد برنامه ريزي مدون براي ايجاد دوره هاي آكادميك آموزش در اين خصوص، مي تواند تا حدودي بخشي از نگرانيها را مرتفع سازد. وجود استادان چيره دست و مراكز آموزش رسمي و معتبر با سابقه اي درخشان، پشتوانه اي محكم است كه مي تواند روند اين مهم را تسهيل كند.
وقتي به كشوري بيگانه سفر مي كنيد كه خطي همسان خط شما دارند، احساس نزديكي و آشنايي بيشتري مي كنيد، حس مي كنيد نوعي همبستگي و پيوند ميان شما و آنان وجود دارد. اين امر البته به خط و كتابت منحصر نيست، دين مشترك، زبان مشترك، ادبيات و هنر مشترك، آداب و رسوم مشترك و بسياري عناصر فرهنگي ديگر باعث ايجاد اين پيوند و همبستگي مي شود. در اينجاست كه بحث پيوندهاي فرهنگي مطرح مي شود و ارزش و اهميت آن پديدار مي گردد. خط و كتابت در ايجاد پيوندها و پيوستگي هاي فرهنگي ميان اقوام و ملل مختلف از ديرباز نقشي اساسي داشته است. خط مشترك، ابزاري نيرومند براي وحدت است و در واقع گونه اي وجه اشتراك ميان افراد و اقوام پديد مي آورد و در سير تاريخ بشر بارها شاهد بوده ايم كه خط و كتابت پيوندي استوار و ديرپا، بين انسانها پديد آورده و ميان اقوام و ملل مختلف باعث يگانگي شده است. در جهان اسلام، خطي كه قرآن با آن نوشته مي شد، يعني خط كوفي و خطوط ديگري كه از اين خط مشتق شده اند، چنين يگانگي اي پديد آورده اند. در غرب نيز مسيحيت باعث رواج و گسترش خط و الفباي لاتيني شد و اين خط وجه اشتراك بارزي در ميان اقوام آن سامان پديد آورد.
در حقيقت، مي توان چنين ادعا كرد كه "دين" در تكامل و رواج بيشتر و اعتلاي هنري خط، نقشي بسزا داشته است و در برخي از جوامع، بخصوص جامعه ايراني و اسلامي، خط و آيات الهي به گونه حيرت انگيزي درهم آميخته اند و عموماً قرآن كريم را فقط خوشنويسان و هنرمندان نگاشته اند و اين باور در فرهنگ ايراني و اسلامي پديد آمده است كه كلام الهي را فقط مي توان با خط خوش نوشت و همين هم، سبب قداست و احترام به خط در فرهنگ ايراني و اسلامي شده است.
در بحث پيوندهاي فرهنگي، تكيه بر وجوه اشتراك ميان فرهنگهاست و جستجوي اين وجوه و تقويت و استمرار آن. طبعاً هر فرهنگي هويت خاص و مستقل خود را داراست و البته ميان فرهنگها نيز وجوه تمايزي وجود دارد. در عين حال فرهنگ پديده اي است سرايت كننده كه اشاعه مي يابد و نفوذ مي كند. زيرا فرهنگ پذيري در ذات انسان است و ارتباط فرهنگي از ديرباز در ميان تمام اقوام و ملل وجود داشته است. اين ارتباط ميان اقوام و ملل مختلف ناگزير وجوه مشتركي پديد آورده كه امروزه چه بسيار با گذشت زمان كم رنگ شده و يا به ظاهر از ميان رفته است و شايد تنها در خاطره قومي زنده باشد. اگر به راستي به دنبال تفاهم و همدلي هستيم و اگر به دنبال شناخت درستي از انسانهاي ديگريم، بايد در جستجوي اين پيوندهاي مشترك باشيم. هيچ دو فرهنگي نيست كه خالي از چنين پيوندي باشد، هر وجه مشتركي دريچه اي است براي ورود به فرهنگ ديگر؛ دريچه اي كه راه را براي نزديكي و تفاهم و همدلي بيشتر باز مي كند. نقطه تماسي است كه اگر قطع نشود، همواره جريان تبادل نظر و گفت و گو را ادامه خواهد داد.
چنانكه اشاره شد، زبان و خط دو پديده اساسي در زندگي بشر است كه براي برقراري ارتباط و تبادل افكار در ميان انسانها به كار مي روند. به طور خلاصه مي توان گفت كه زبان و خط، مجموعه اي از علامتهاي قراردادي به شمار مي روند و تفاوت آنها در اين است كه علامتها در زبان، صوتي و گفتاري هستند؛ اما در خط به صورت تصويري و نوشتاري به كار مي روند.از آنجا كه خط در گذشته تنها وسيله ثبت گفتار و فكر و انتقال آن به نسلهاي بعدي بوده است، مي توان به اهميت اين اختراع و نقش آن در پيشبرد جوامع بشري پي برد. از طرفي، خداوند بزرگ و خالق عالم طبع سرشت انسان را زيبا پسند آفريده است؛ از اين رو هر پديده و عملي كه با زيبايي درآميزد، مورد قبول طبع آدميان قرار مي گيرد. به همين جهت است كه انسان تلاش مي كند تا اصول زيبايي و هنر را در همه وسايل و پديده هايي كه در زندگي روزانه با آن سر و كار دارد، به كار بندد. اين امر سبب شده كه از همان ابتدا در زبان اصول زيبا سخن گفتن و در خط قواعد زيبا نوشتن مورد توجه بشر قرار گيرد. حاصل اين امر، به وجود آمدن شعر و ادبيات و هنر خوشنويسي است.
خطاطي و خوشنويسي ، لطافت روح فرهنگ ايراني و اسلامي را باز مي نمايد. امروزه هر مخاطب و تماشاگري از اين همه ذوق و زيبايي و لطف و ظرافت كه در نسخه هاي خطي مي بيند، به وجد مي آيد و از اينكه به فرهنگي تعلق دارد كه چنين دنيايي ملكوتي آفريده است، احساس سپاس و ستايش مي كند؛ پس خوشنويسي را مي توان در زمره يكي از چشم نوازترين تجليات فرهنگ اسلامي و ايراني دانست. اشاره به آياتي چون "ن و القلم و مايسطرون" همواره الهام بخش هنرمندان خوشنويس بوده است و در جامعه ايراني و اسلامي وجد و جذبه در برابر زيبايي قدسي آيات قرآني، خوشنويسان را بر آن داشته تا در كتابت وحي، كمال هنرمندي خود را به كار گيرند و نهايت ذوق و زيبايي را جلوه گر سازند. خوشنويسي در جهان اسلام به يك معني حاصل خوش نگاري قرآن است.
در چند قرن نخست ظهور اسلام، خط كوفي تحول و تكامل يافت و صورتهاي گوناگون به خود گرفت و علاوه بر كتابها، بر كتيبه هاي مساجد و بناها و بر روي ظروف و كاشيهاي الوان فيروزه اي در همه جا جلوه نمود؛ گاه با سادگي تمام به صورت حروفي بلند و باريك و گاه به صورت مجلل با پايانه هاي گل و گياه بر سر در و ديواره هاي مساجد و مكانهاي متبرك نشست. در ممتازترين نمونه اين خط، خط كوفي قرمطي، در قرآني كه امروزه صحايف زيبا و گرانبهايش در سراسر جهان پراكنده است، جلوه گر شده است. تنوع خط اين هنرمندان، بويژه به همت خوشنويسان ايراني، شگفت انگيز است. اين هنرمندان، نه تنها مدام بر تنوع خطوط مي افزودند، بلكه در تشكيل زيبايي و چشم نوازي آنها نيز مي كوشيدند كه خطوط نسخ و ثلث بدين گونه پديد آمده است. در اين ميان، اوج خوشنويسي در جهان اسلام، به صورت خط زيباي نستعليق در ايران پديد آمد؛ خطي در نهايت اعتدال و زيبايي كه گويي اوزان آهنگين شعر فارسي را در نوشتار تجلي داده است. هر كس با هر ذوق و سليقه و درهر مرتبه از هنرشناسي، با ديدن اين قلم دل انگيز و خوش تناسب به وجد مي آيد و بي ترديد تمام هنرشناسان نيز در سراسر جهان، در اين لذت و بهره گيري هنري با ايرانيان شريك هستند.
خط كه اصولاً ابزاري براي ضبط و ثبت اطلاعات و ذخيره سازي آن است، بدين گونه با ابداع نستعليق به صورت هنري ناب درآمد و در زمره يكي از برجسته ترين هنرهاي ظريفه در جهان شناخته شد و مهمتر اين كه از اين خط چشم نواز، شيوه اي تازه به ثمر نشست كه "شكسته" نام گرفت، كه گويي روح شاعرانه و حساس هنرمند ايراني را باز مي نمايد. خط شكسته به جز زيبايي، كار كتابت متنها را هم بسيار سهل و آسان كرد و در حقيقت خوشنويسي را به ميان مردم كشاند.به هر حال، تأمل در تاريخ خط و كتابت و نقش آن در سير تحول و دگرگوني جامعه بشري، نكته مهمي را نيز دربردارد كه بويژه در جهان امروز حايز اهميت بسيار و شايسته است كه مورد توجه قرار گيرد و درباره آن بحث و گفتگو شود.
هنر خوشنويسي بخصوص پس از پذيرش اسلام توسط ايرانيان، رو به تكامل نهاد. اين هنر به دليل داشتن ماهيت طمأنينه و ژرف نگري مخصوصي كه به سمت و سوي معرفت دارد و در واقع به دليل داشتن نگاه معنوي و عارفانه به زندگي، سازگاري خود را با دنياي ماشيني از دست داده است. در نهايت، مخاطبان ديگر كمتر به اين هنر گرايش دارند. طبعاً وقتي گرايش مخاطبان نسبت به مشاهده آثار خوشنويسي كاهش يابد، انگيزه هاي هنرمند نيز براي خلق اثر از دست مي رود. خوشنويسي تا پيش از مدرنيزه شدن دنياي امروز يگانه محمل كلام و ركن اصلي فرهنگ بود به عنوان هنري تأثيرگذار و تا پيش از ورود رسانه هاي جمعي، رسالت اطلاع رساني را بر عهده داشت. بعد از آن با ورود چاپ سنگي در اواخر دوره قاجار اقبال خوشنويسي ارتقا يافت كه نمونه هاي آن در روزنامه هايي چون "شرف" و "شرافت" وجود دارد. اما با تحولات فرهنگي، نيازهاي اجتماع نيز تغيير كرد. در واقع، با تحولات فرهنگي و ورود صنعت چاپ، گرايش مخاطبان به سمت و سوي هنرهاي ديگر رفت. بنابراين كاركردهاي خوشنويسي بتدريج افت كرد. در عين اينكه قابليتهاي بصري و هنري آن، همچنان توسط استادان حفظ شد. با وقوع انقلاب اسلامي بار ديگر شاهد بازگشت خوشنويسي بوديم. در سالهاي اول انقلاب رونق بازار خوشنويسي نيز به اين مسأله دامن زد و زيباترين آثار خط نستعليق در دهه شصت در اين زمان خلق شد؛ آثاري كه در حال حاضر شاهكارهاي كلاسيك در اين زمينه به شمار مي روند. در روند خلاقيتهاي نوآورانه، هنرمندان به چنان ابداعاتي در خط دست يافتند كه مي توان آن را مجموعه اي از سنت شكني ها نام نهاد. شايد بتوان گفت مهمترين سنت شكني در رابطه فرم و محتوا صورت گرفت. در دنياي سنتي، خط وظيفه داشت مفهوم را به آسان ترين، سهل ترين، سريعترين و خواناترين وجهي بيان نمايد تا در نگاه اول فرم و محتوا و شكل و مفهوم، يكجا به بيننده و خواننده القا شود. اما اينك وظيفه مهم خط زيبايي و تبليغ است. بنابراين، هنرمندان در حالي كه بديع بودن و شگفتي را همراه زيبايي از اهداف مهم بصري تعيين نمودند، با سه اقدام مهم عرصه نوآوري يعني، "تغيير شكل" در حروف، "اغراق در حروف" و "ساده سازي" چنان تحولاتي در حروف ايجاد نمودند تا بتوانند زيبايي و قدرت ارايه و روح تبليغ گراي آن را بالا ببرند. از اين روي، خط در نگاه اول نه مي توانست و نه مي خواست كه در روند اين تغييرها مفاهيم را همراه با شكل، يكجا القا نمايد.
اگرچه در دهه شصت بهار خوشنويسي به بار نشست و ثمرات آن در آثاري چون ديوان حافظ اثر استاد خروش و تركيب بند محتشم كاشاني به خط غلامحسين اميرخاني متجلي شد و آثاري نيز در اين خصوص به چاپهاي متعدد رسيدند، اما از دهه هفتاد به بعد نظام هندسي نستعليق به رايانه سپرده شد و وجود هنرهاي رقيب نيز با تلفيق استقبال موج جوان باعث شد تا رايانه ها نياز بازارهاي خوشنويسي را با زدن چند كليك مرتفع سازند. امروز بيم آن مي رود با تسخير فرآورده هاي نو عصر ديجيتال خوشنويسي نيز در پيچ و خم آنچه خصايص طبيعي اين عصر به شمار مي رود، به ورطه فراموشي سپرده شود و از آن جز نامي به يادگار نماند.
به نظر مي رسد برنامه ريزي مدون براي ايجاد دوره هاي آكادميك آموزش در اين خصوص، مي تواند تا حدودي بخشي از نگرانيها را مرتفع سازد. وجود استادان چيره دست و مراكز آموزش رسمي و معتبر با سابقه اي درخشان، پشتوانه اي محكم است كه مي تواند روند اين مهم را تسهيل كند.