معارف اسلامی از زبان قرآن

آن چه می خوانید قسمتی از سؤالاتی است که از عمق جان هر انسان مؤمنی بر می خیزد و پاسخ های دقیق و متناسب آن از زبان قرآن کریم داده شده است : 1- گفتمش : تو کیستی ؟ گفت : « قراناً عربیاً غیر ذی عِوَج 6 ؛ قرآنی به زبان عربی ، بی هیچ انحراف و کجی . » 2- گفتمش : چگونه کتابی هستی ؟ گفت : « بیان للناس و هُدیً موعظه للمتقین7 ؛ دلیل روشن و برای پرهیزکاران راهنما و اندرز . » 3- گفتمش : از جانب که آمدی ؟ گفت : « مِن لَدُن حکیمٍ علیمٍ 8 ؛ از جانب خدای حکیم و دانا . »
دوشنبه، 16 ارديبهشت 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
معارف اسلامی از زبان قرآن
معارف اسلامی از زبان قرآن
معارف اسلامی از زبان قرآن

منبع:مجله معارف اسلامی
آن چه می خوانید قسمتی از سؤالاتی است که از عمق جان هر انسان مؤمنی بر می خیزد و پاسخ های دقیق و متناسب آن از زبان قرآن کریم داده شده است :
1- گفتمش : تو کیستی ؟ گفت : « قراناً عربیاً غیر ذی عِوَج 6 ؛ قرآنی به زبان عربی ، بی هیچ انحراف و کجی . »
2- گفتمش : چگونه کتابی هستی ؟ گفت : « بیان للناس و هُدیً موعظه للمتقین7 ؛ دلیل روشن و برای پرهیزکاران راهنما و اندرز . »
3- گفتمش : از جانب که آمدی ؟ گفت : « مِن لَدُن حکیمٍ علیمٍ 8 ؛ از جانب خدای حکیم و دانا . »
4- گفتمش : بر چه کسی نازل شدی ؟ گفت : « نُزَّل علی محمدٍ و هو الحقُّ ؛ بر محمد (صلی الله علیه و آله) نازل شده ، که او حق است . »
5- گفتمش : وظیفة ما دربارة رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) چیست ؟ گفت : « وَ ما اتیکُمُ الرسولُ فخُذوهُ وَما نَهاکُم عنهُ فانتهوا 10 ؛ هر چه پیامبر به شما داد بستانید و از هر چه شما را منع کرد اجتناب کنید . »
6- گفتمش : از عظمت خدا برایم بگو ؟ گفت : « هو الاولُ و الاخرُ و الظاهرُ و الباطِنُ 11 ؛ او است اول و آخر و ظاهر و باطن . »
7- گفتم : خدا کجاست ؟ گفت: « هو مَعَکم اَینَما کُنتم 12 ؛ هر جا که باشید همراه شما است . »
8- گفتم : چگونه او را اثبات کنم ؟ گفت: « فانظُر الی آثارِ رحمتِ الله 13 ؛ پس به آثار رحمت خدا بنگر. »
9- گفتم : هدف از خلقت ما چیست ؟ گفت: « و ما خلقت الجنَّ و الانسَ الاّ لیعبدون 14 ؛ جن و انس را جز برای پرستش خود نیافریده ام . »
10- گفتم : هدف از عبادت چیست ؟ گفت : « واعبُد ربَّکَ حتی یأتیکَ الیقینُ 15 ؛ و پروردگارت را بپرست تا لحظة مرگت فرا رسد . »
11- گفتم : دشمن من کیست ؟ گفت : « اِنّ الشیطانَ لکم عدّوٌ 16 ؛ شیطان دشمن شما است . »
12- گفتم : در برابر وسوسه هایش چه باید کرد ؟ گفت : « وَ اِمّا یَنزَغنّکَ من الشیطانِ نَزغ فَاستَعِذ بالله 17 ؛ و اگر از جانب شیطان دست خوش وسوسه ای گردی ، به خدا پناه ببر . »
13- گفتم : دشمن خانگی من کیست ؟ گفت : « اِنَّ النفسَّ لاَماره بالسُّوء 18 ؛ نفس ، آدمی را به بدی فرمان می دهد . »
14- گفتم : با نفس چگونه برخورد کنم ؟ گفت : « قد افلح مَن زکّها 19 ؛ هر که در پاکی آن کوشید ، رستگار شد . »
15- گفتم : می خواهم بدانم به کدام مقصد رهسپارم ؟ گفت : « اِنک کادِحُ الی ربک کدحاً فَمُلا قیه 20 ؛ تو در راه پروردگارت رنج فراوان می کشی ، پس پاداش آن را خواهی دید . »
16- گفتم : آیا در این مسیر نیازی به توشه و زادراه دارم ؟ گفت : « تَزَوَّدوفانَّ خیرَ الزّادِ التقوی 21 ؛ توشه بردارید ، که بهترین توشه ها پرهیزکاری است . »
17- گفتم : رابطه ما با خدا چگونه است ؟ گفت : « انتم الفقراءُ الی الله و اللهُ هو الغنی الحمید 22 ؛ همه شما به خدا نیازمندید و او بی نیاز و ستودنی است . »




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.