فدك، ارثیه الهی (1)

در اطراف مدینه قریه‏ای است‏به نام فدك . در روزگار قدیم ده آباد و پر درختی بوده است . دارای درختان خرمای فروان و چشمه‏های جوشان و املاك آباد و قابل توجهی بود . این قریه در تصرف یهود بود . در سال هفتم هجری، كه خیبر برای مسلمانان فتح شد، یهودیان فدك، مرعوب فتوحات آن شده شخصی را نزد رسول خداصلی الله علیه وآله فرستاده تقاضای صلح نمودند . رسول خداصلی الله علیه وآله تقاضایشان را قبول كرد و در میان آنان قرارداد صلح به امضا رسید .
يکشنبه، 12 اسفند 1386
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
فدك، ارثیه الهی (1)
فدك، ارثیه الهی (1)
فدك، ارثیه الهی (1)
نويسنده:ابراهیم چراغی
منبع:مجله ديدار آشنا
در اطراف مدینه قریه‏ای است‏به نام فدك . در روزگار قدیم ده آباد و پر درختی بوده است . دارای درختان خرمای فروان و چشمه‏های جوشان و املاك آباد و قابل توجهی بود . این قریه در تصرف یهود بود . در سال هفتم هجری، كه خیبر برای مسلمانان فتح شد، یهودیان فدك، مرعوب فتوحات آن شده شخصی را نزد رسول خداصلی الله علیه وآله فرستاده تقاضای صلح نمودند . رسول خداصلی الله علیه وآله تقاضایشان را قبول كرد و در میان آنان قرارداد صلح به امضا رسید . بدین وسیله، یهودیان فدك تحت الحمایه مسلمانان قرار گرفتند . یهودیان فدك در مقابل قرارداد صلح، نصف زمین‏های فدك را به رسول خدا واگذار نمودند .
به شهادت تاریخ، براساس قرارداد، نصف مجموع اراضی، درختان و اموال یهودیان در اختیار رسول خدا قرار گرفت . لذا فدك بدون توسل به جنگ برای مسلمانان فتح شد، و بر طبق قوانین اسلام در جایی كه بدون جنگ مفتوح گردد، از اموال خالصه رسول خدا محسوب می‏شود . (1)
پس در این‏كه فدك از اموال خالصه پیامبراكرم‏صلی الله علیه وآله بوده است تردیدی نیست . این‏گونه املاك از اموال دولت اسلامی محسوب می‏شد و در اختیار حاكم شرع اسلامی قرار می‏گرفته و در مورد مصرف آن‏ها اختیار تام داشت . حق داشت در هرموردی كه صلاح بداند به مصرف برساند . اگر مصالح عالیه اسلام و حكومت اسلامی اقتضا می‏كرد حق داشت قطعه یا قطعاتی از آن را به كسی واگذار كند كه از عواید آن بهره‏مند گردد و حق داشت‏حق آباد كردن و بهره‏برداری از زمین‏های بایر آن را مجانا یا در مقابل پرداخت مالیات به كسی واگذار كند . می‏توانست از درآمد آن‏ها به بودجه حكومت اسلامی و تامین حوایج عمومی كمك كند . حتی حق داشت قطعه یا قطعاتی از آن را برای تامین مخارج شخصی خودش و خانواده‏اش كنار بگذارد و حق استفاده از آن را به خودش اختصاص دهد .
پیامبراكرم‏صلی الله علیه وآله از جانب خدا مامور بود كه علی‏علیه السلام را به خلافت و جانشینی خودش تعیین كند و می‏دانست كه مردم به آسانی زیربار زمام‏داری او نمی‏روند و برای خلافتش كارشكنی خواهند كرد . نیك می‏دانست كه بسیاری از خانواده‏های عرب نسبت‏به حضرت علی‏علیه السلام عقده‏هایی دارند; زیرا علی‏علیه السلام مرد شمشیر و عدالت است . نیز می‏دانست كه برای خلافت و اداره ملت‏بودجه لازم است و با آن اوضاع و شرایط تهیه فوری بودجه كار دشواری بود . می‏دانست كه حضرت علی‏علیه السلام اگر بتواند به فقرا و درماندگان كمك كند و نیازمندی‏های جامعه را برطرف سازد، كدورت‏ها را تا حدی برطرف و دل‏ها بسویش متمایل خواهد شد . از این رهگذر بود كه فدك را به فاطمه‏علیها السلام بخشید . در واقع در اختیار خلیفه آینده‏اش قرار داد تا درآمد سرشارش را در بین فقرا و درماندگان تقسیم كند و در اوضاع بحرانی آغاز خلافت از آن اموال استفاده كند و در راه پیشبرد اهداف رسول خدا از آن‏ها بهره‏برداری نماید .
در واقع، می‏توان گفت: فدك را به حضرت فاطمه تنها نبخشید بلكه به خانه ولایت تقدیم فرمود . فدك در زمان حیات رسول خدا در اختیار فاطمه‏علیها السلام قرار گرفت . آن حضرت به قدر قوت لایموتی از آن برمی‏داشت و بقیه را در راه خدا صرف می‏كرد و در بین بیچارگان تقسیم می‏نمود .
هنگامی كه خلیفه اول حكومت مسلمین را قبضه كرد، تصمیم گرفت فدك را مصادره كند . دستور داد عمال و كاركنان فاطمه‏علیها السلام را از فدك بیرون كردند و عمالی را در جایشان نصب نمود . (2)
هنگامی كه حضرت فاطمه اطلاع یافت كه عمالش را از فدك بیرون كرده‏اند، اندوهناك شده خودش را در قبال مشكل تازه‏ای دید . زیرا نقشه دستگاه خلافت‏بر علی‏علیه السلام و زهراعلیها السلام پوشیده نبوده و از انگیزه اصلی آن اقدام بی‏اطلاع نبودند . در این‏جا فاطمه یكی از دو راه را می‏توانست انتخاب كند: یا این‏كه در مقابل دستگاه خلافت‏سكوت كند و از حق مشروع خود چشم‏پوشی كند و یا این‏كه از حق خودش دفاع كند . البته، انتخاب راه اول برای آن حضرت امكان نداشت; زیرا از نقشه‏های پشت پرده دستگاه خلافت‏بی‏اطلاع نبود و می‏دانست می‏خواهند به وسیله فشار اقتصادی و قطع بودجه، نفوذ خلیفه حقیقی اسلام را قطع كنند تا برای همیشه دستش از حكومت قطع شود و از هرگونه اقدامی علیه دستگاه خلافت مایوس گردد . اگر از حق خودش دفاع نكند، مردم خیال می‏كند چشم‏پوشی از حق و زیر بار ظلم و ستم رفتن، كار پسندیده‏ای است و مسلمانان خیال می‏كنند زن از تمام حقوق اجتماعی محروم است و حق ندارد برای احقاق حق خودش مبارزه كند .
من تربیت‏یافته دامن وحی و خانه ولایتم، نمونه زنان اسلام هستم . مرا به عنوان یك بانوی تربیت‏شده اسلامی می‏شناسند ، اعمال و رفتار را به عنوان اعمال و رفتار زیبنده یك بانوی اسلامی می‏دانند، اگر در این مقام سستی كنم، و از احقاق حق خودم اظهار عجز نمایم . موقعیت و مقام واقعی زن در اسلام مجهول می‏ماند و زن را یك عضو بیكار و بی‏لیاقت می‏پندارند .
البته، این كار، چندان سهل و آسان نبود; زیرا مقابله یك زن در مقابل دستگاه خلافت‏بسی خطرناك بود . اما او كه خوی فداكاری و شجاعت و بردباری و پایداری را از مادرش خدیجه و پدرش ارث برده بود و در خانه نیرومندترین و فداكارترین افراد زندگی كرده و صدها مرتبه، لباس‏های خون آلود شوهرش را شسته و جراحت‏های بدنش را پانسمان كرده، از این حوادث جزئی نمی‏هراسد و مرعوب دستگاه خلافت واقع نمی‏شد .
حضرت فاطمه‏علیها السلام نزد ابوبكر رفته فرمود: چرا كاركنان مرا از ملكم بیرون نمودی؟ پدرم در زمان حیاتش فدك را به من بخشید . ابوبكر پاسخ داد: با این‏كه می‏دانم دروغ نمی‏گویی، اما باید برای مدعای خودت شاهد بیاوری . زهراعلیها السلام، ام ایمن و علی‏علیه السلام را به عنوان شاهد معرفی نمود .
ام ایمن به ابوبكر گفت: ترا به خدا سوگند آیا می‏دانی كه رسول خدا درباره من فرمود: ام ایمن از اهل بهشت است؟ پاسخ داد: آری خبر دارم، در آن هنگام ام ایمن گفت: اكنون شهادت می‏دهم هنگامی كه آیه «و آت ذا القربی حقه‏» نازل شد، رسول خدا فدك را به فاطمه‏علیها السلام واگذار نمود . علی‏علیه السلام نیز بدین موضوع شهادت داد، ابوبكر چاره‏ای ندید جز این‏كه فدك را به فاطمه برگرداند . پس نوشته‏ای در این‏باره صادر كرد و به دست او داد .
ناگاه عمربن خطاب وارد شده از جریان پرسید . ابوبكر پاسخ داد: چون فاطمه‏علیها السلام مدعی فدك بود واقامه شهود نمود، فدك را به او واگذاركردم . عمر نوشته را از دست زهراعلیها السلام گرفت آب دهان بر آن افكند و پاره كرد . ابوبكر هم برای تایید عمر به فاطمه گفت: یا باید غیر از علی‏علیه السلام یك شاهد مرد دیگری بیاوری یا علاوه بر ام ایمن یك زن دیگر شهادت بدهد . فاطمه‏علیها السلام با چشم گریان از خانه ابوبكر خارج شد . (3)
روز دیگر علی‏علیه السلام نزد ابوبكر رفته فرمود: چرا فدكی را كه رسول خدا به فاطمه بخشیده از او گرفتی؟ پاسخ داد: باید برای ادعای خودش شاهد بیاورد و چون شهودش ناقص بود پذیرفته نشد . حضرت فرمود: ای ابوبكر، آیا می‏خواهی درباره ما برخلاف احكام سایر مسلمین قضاوت كنی؟ گفت: نه، سپس فرمود: اكنون از تو سؤال می‏كنم; اگر مالی در دست‏شخصی بود و من ادعا كردم كه این مال از آن من است و برای قضاوت پیش تو آمدیم، آیا از كدام‏یك از ما مطالبه شاهد می‏كنی؟ گفت: از تو گواه می‏خواهم; زیرا مال دراختیار شخص دیگری قرار دارد . فرمود; پس چرا از فاطمه‏علیها السلام مطالبه گواه كردی با این‏كه فدك در تملك و تصرف او بود؟ ابوبكر جز سكوت چاره‏ای نداشت . ولی عمر گفت: علی این‏گونه حرف‏ها را رها كن . (4)
انصافا در این محاكمه حق با حضرت زهراعلیها السلام بود; زیرا فدك در تصرف آن جناب بود، بدین ترتیب حضرت علی‏علیه السلام در یكی از نامه‏هایش می‏نویسد: «آری از اموال دنیا فدك در اختیار ما بود، لیكن گروهی بدان بخل ورزیدند و گروهی دیگر راضی بودند .» (5)
روزی دیگر حضرت فاطمه نزد ابوبكر رفته راجع به میراث پدر وارد بحث و احتجاج شد و فرمود: ای ابوبكر چرا ارث پدرم را نمی‏دهی؟ پاسخ داد: پیغمبران ارث نمی‏گذارند .
حضرت فرمود: مگر خدا در قرآن نمی‏فرماید: «وورث سلیمان داود» (6) مگر سلیمان از داود ارث نبرد؟ ابوبكر در غضب گفت: به تو گفتم: پیغمبر ارث نمی‏گذارد . فرمود: مگر زكریای پیغمبر به خدا نگفت: «فهب لی من لدنك ولیا یرثنی و یرث من آل یعقوب‏» (7)
ابوبكر باز هم پاسخ داد: گفتم پیغمبران ارث نمی‏گذارند . فرمود: مگر خدا در قرآن نمی‏فرماید: «یوصیكم الله فی اولادكم للذكر مثل حظ الانثیین .» (8) ای ابوبكر! مگر نه از اولاد رسول خدا نیستم؟ باز ابوبكر كه در مقابل منطق استوار حضرت قرار گرفته بود، چاره‏ای جز سخن سابقش را تكرار كند و بگوید: به تو گفتم پیغمبر ارث نمی‏گذارد . (9)
ابوبكر برای تصحیح عمل غیرمشروعش حدیثی جعل كرد كه رسول خدا فرمود: "ما پیغمبران ارث نمی‏گذاریم . " عاشیه و حفصه هم گفتار ابوبكر را تایید كردند . (10)
چنان‏كه ملاحظه می‏فرمایید: در این مباحثه هم زهراعلیها السلام پیروز شده و به وسیله برهان و استدلال برای ابوبكر اثبات كرد كه حدیثی كه تو مدعی آن هستی، برخلاف نص صریح قرآن است . و هر حدیثی كه بر خلاف نص صریح قرآن باشد، معتبر نیست .
نكته جالب این است كه همین عایشه‏ای كه در این‏جا به صحت‏حدیث مجعول پدرش گواهی داد، در زمان خلافت عثمان نزد او رفته ارث پیغمبر را مطالبه نمود . عثمان پاسخ داد: مگر تو شهادت ندادی كه پیغمبرصلی الله علیه وآله فرمود: ما پیغمبران ارث نمی‏گذاریم؟ و بدین وسیله فاطمه‏علیها السلام را از ارث محروم نمودی؟ پس چطور شد اكنون خودت ارث رسول خدا را مطالبه می‏كنی؟ ! (11)
حضرت فاطمه در این مبارزه پیروز شد و توانست‏با منطق و برهان، حریفش را محكوم سازد، با آیات قرآن حقانیت‏خویش را به اثبات رسانید و رقیب را در مقابل استدلال خود ناتوان نماید . حتی پس از نطق آتشین حضرت زهراعلیها السلام در مسجد مدینه; با حضورمردم ابوبكر استیضاح شد و حقانیت‏حضرت به اثبات رسید ولی خلیفه با عوام‏فریبی و تهدید و تطمیع مردم با كمك و مكر عمر توانست افكار عمومی را نسبت‏به خود تخدیر نموده و به وسیله ظاهرسازی و طرفداری از دین توانست دل‏های مردم عوام را تسخیر كند .
اما حضرت زهراعلیها السلام به وسیله مبارزاتش ستمكاری دستگاه خلافت و حاكمیت و حقانیت‏خودش را برای جهان و مردم به اثبات رسانید . همان فدك برای دستگاه خلافت نقطه انفجاری شد و همانند استخوانی در گلویشان گیر كرد . تا مدت‏ها این موضوع یكی از وسایل تبلیغاتی مهم علیه دستگاه خلافت و یكی از نقاط ضعف آن دستگاه به شمار می‏رفت كه از حل آن عاجز بودند .

پی‏نوشت‏ها

× برگرفته از كتاب بانوی نمونه اسلام، تالیف ابراهیم امینی، چاپ سوم .
1 . سوره حشر، آیه 6
2 . تفسیر نورالثقلین، ج 4، ص 272
3 . احتجاج طبرسی، ج 1، ص 121/كشف الغمه، ج 2، ص 102 در المنثور، تالیف جلال‏الدین سیوطی، ج 4، ص 177
4 . همان، 104
5 . نهج‏البلاغه، ج 3، كتاب 45
6 . سوره نمل، آیه 16
7 . سوره مریم، آیه 6
8 . سوره نساء آیه 11
9الی 11 . كشف الغمه، ج 2/ص 104 و ص 105





ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط