عدالت از خانه تا جامعه
نويسنده:حوريه ملكي
منبع:روزنامه قدس
منبع:روزنامه قدس
عدالت در كنار مفاهيمي چون عشق، آزادي، پرستش و صلح يكي از مفاهيم پايه اي بشريت است كه در تمام آثار نگاشته شده در طول تاريخ بشر از آن سخن گفته شده است.عده اي از كارشناسان فرهنگ، هنر و ادبيات نيز از اين زاويه ديد تمام آثار به وجود آمده اين حوزه ها را به نوعي تكرار همان موضوعات و آرمانهاي اوليه مي دانند، زيرا ريشه اصلي و خميرمايه همه آنها صرفاً به يكي از مفاهيم مذكور مي پردازد. اما گويي در ميان تمامي مفاهيم پايه بشري، عدالت جايگاه خاص و ويژه اي دارد؛ چنانچه در منابع اسلامي نيز يادآوري شده كه حكومت ممكن است با كفر باقي بماند، اما با ظلم نه. همچنين در دين مبين اسلام عدل يكي از صفات الهي است و در مذهب شيعه نيز جزو اصول مذهب مطرح شده است. عدالت علاوه بر اين كه مفهومي پايه اي نزد تمامي بشريت به شمار مي رود، از آن جهت كه هم با سياست و حكومت داري و هم با منابع ديني و نيز اصول زندگي فردي و اجتماعي ارتباط پيدا مي كند حايز اهميت است و اين چنين است كه هم مكتبهاي مادي و هم مكتبهاي معنوي از آن سخن مي گويند البته با تفاوتهايي در شكل و ميزان اهميت.
دكتر محمديان، كارشناس مسايل تربيتي در اين باره مي گويد:
«بحث عدالت در حوزه فردي و اجتماعي بحث ظريف و حساسي است كه مستقيماً با اخلاق و تربيت ارتباط پيدا مي كند، حتماً مي دانيد كه در منابع اسلامي سفارش شده حتي به هنگام صحبت كردن در يك جمع عادلانه به افراد نگاه كنيم. يعني اسلام مي گويد، وقتي براي چند نفر حرف مي زنيد، طوري رفتار نكنيد كه فقط براي يكي از آنها صحبت مي كنيد، بنابراين بايد نگاهتان را تقسيم كنيد و عادلانه به همه بنگريد و همه را به يك ميزان مخاطب قرار دهيد.اين كارشناس مسائل تربيتي با اشاره به سيره پيامبر اكرم(ص) در خصوص مساوات مي گويد: پيامبر وقتي يك جمع دوستانه تشكيل مي داد يا هنگامي كه مي خواستند بحثي را مطرح كنند، سفارش مي فرمودند كه همه دور بنشينند تا در آن حلقه پايين و بالايي وجود نداشته باشد كه باز مصداقي از عدالت در برخوردهاي فردي است.همچنين در خصوص رعايت عدالت در مهرورزي ميان خانواده هم سفارشهاي زيادي وجود دارد.پيامبر(ص) امام حسن(ع) و امام حسين(ع) را با هم روي زانويش مي نشاند و هر دو را به يك اندازه نوازش مي كرد. اين ها نكات بسيار ظريفي است كه اگر رعايت شود، از همان كودكي عدالت و عدالت خواهي را نهادينه خواهد كرد.
عدالت در نگاه، عدالت در مهرورزي، عدالت در ايفاي نقش و مسؤوليت، عدالت در مراودات و مناسبات و ... هر يك بحثي جدي و مفصل و قابل تأمل در بحث برقراري عدل در رفتار فردي و خانوادگي است.جلال ناصري كارشناس نيز در مورد مراودات خانوادگي، برقراري عدل و آموزش در اين زمينه مي گويد: «بايد براي ريشه دار كردن فرهنگ عدل و عدالت خواهي دست به آموزش عمومي زد تا نسلهاي آينده تصوير شفاف تري از اين مفاهيم داشته باشند. با كلي گويي و سخنراني هم نمي توان قضيه را حل كرد. منظورم از آموزش، آموزش از طريق ابزارهاي ساده و در عين حال مدرن امروزي است، مثلاً انيميشن، برنامه هاي طنز و ....
وي در توضيح اين مسأله مي افزايد: براي مثال ممكن است زن خود را مركز حق تشخيص دهد و وقتي كسي خود را مركز ثقل حق دانست خروج از سخن او ناحق و ناعادلانه تلقي مي شود و شخص خاطي هم سزاوار توبيخ تشخيص داده مي شود؛ اين كه زن به مرد بگويد حق نداري به منزل پدرت بروي، حق نداري با مادرت گرم بگيري و يا برعكس، مرد زن را محدود و محكوم به اين كند كه حق نداري با فاميلت گرم بگيري و برعكس بايد هر روز زنگ بزني و احوال مادرم را بپرسي و ... اين ها مظاهر آشكار ظلم است كه متأسفانه بسيار هم ريشه دار و فراگير است.»
وي در ادامه مي افزايد: «ما وقتي به خوبي مرز حق و ناحق را تشخيص نمي دهيم و يا تشخيص مي دهيم و آن را زير پا مي گذاريم، آن هم در محيط خانوادگي و در حق همسر و فرزند و يا پدر و مادر و خواهران و برادران نبايد انتظار داشته باشيم جامعه با ما با عدالت رفتار كند، بنابراين مسؤوليت واقعي براي مسؤولان در خصوص رسيدن به آرمانهاي عدالت و عدالت خواهي تعميق اين فرهنگ در خانواده هاست. ما بايد در اين موارد دست به آموزش و فرهنگ سازي وسيعي بزنيم.»
به طور قطع عدالت در مراودات خانوادگي صرفاً براي جلوگيري از محروميتها نيست و گاه امكان دارد براساس تشخيص منطقي نوعي از محروميت هم به وجود آيد كه باز عين عدل خواهد بود. به عنوان مثال يكي از همسران تشخيص مي دهد در صورت رفت و آمد با يكي از فاميل، تربيت كودكان ناهنجار خواهد شد، در اين موارد مصلحت چاشني كار مي شود، يعني والدين و مديران خانه مي نشينند و به طور مشترك به يك تصميم واحد علمي مي رسند، اما اين كه زور و اجباري در كار باشد، بدون هيچ ادله علمي، ظلم شمرده مي شود و اثرات سويي دارد.»
در كنار تعريف عدل به ناچار مفاهيم ديگري همچون برابري، مساوات، ايثار و انصاف هم مطرح مي شود كه براي همه ما فهم دقيق اين كلمات و بازانديشي مجدد در آنها خالي از لطف نيست، به عنوان مثال ايثار خروج از نرم عدل به سمت بالا و ظلم خروج از نرم عدل به سمت پايين شمرده مي شود. بدين معنا كه امكان دارد در موقعيتي به دليل انگيزه هاي والاي دروني از تعريف عدل عبور كنيم. به طور مثال آن چه در حيطه مسؤوليت خانوادگي ما عدل شمرده مي شود، كار در حد توان و انجام دقيق وظيفه خانوادگي است. اما گاه به دلايلي بدون هيچ اجبار خارجي و بدون آن كه كسي انتظارش را از ما داشته باشد بيش از حد توان از خود مسؤوليت پذيري نشان مي دهيم و بخشي از وظايف ديگران را هم عهده دار مي شويم كه نام آن را ايثار گذاشته اند. در جنگ تحميلي عراق عليه ايران جمعي همين نقش را ايفا كردند كه به همين دليل در فرهنگ ايراني- اسلامي آنها را ايثارگران مي ناميم.انصاف هم شكل دروني شده عدل است و كسي كه اساساً نگاهي عادلانه به تمامي امور دارد، فرد منصفي است. منصف نه تنها عدل را رعايت مي كند، بلكه اعتقادي دروني به آن دارد.
هر يك از اين موارد مي تواند نكاتي از قواعد عدل در بستر اجتماع را بروز دهد. شهروندي در اين رابطه مي گويد: «البته اين كه هر دو طرف، مسؤولان و مردم در حق هم با عدالت و انصاف رفتار كنند بسيار مهم است، اما رعايت مردم از سوي مسؤولان و مديران جامعه به نظر من اولويت دارد، چون «الناس علي دين ملوكهم» مردم از مديران خود تأثير مي گيرند و رفتارشان را در آن سمت و سو سامان مي دهند. وقتي مدير يك جامعه اهل عدالت نباشد و يا فقط با زبان بگويد كه من اهل عدالتم، مردم اعتمادشان را از دست مي دهند و جامعه حالت پريشان به خود مي گيرد.علي(ع) الگوي حكومت عدل را پيش روي ما گذاشته، اين بزرگوار وقتي عقيل برادرش از او درخواست كمك مي كند، بدين معنا كه از بيت المال بيش از حق به او پرداخته شود، دستش را به آتش نزديك مي كند و يا زماني كه از كار در دفترش براي چند دقيقه كنار مي كشد شمع بيت المال را خاموش مي كند و هزاران نمونه ديگر كه معني دقيق حكومت عدل الهي و عدل اسلامي را پيش چشمان ما قرار مي دهند. مسؤوليت پذيرفتن در جامعه اسلامي تا اين حد حساس است و رفتار و كردارش به گونه اي باشد كه نشان دهد چه در مناسبات انساني، چه در مال و اموال شخصي و چه در رسيدگي به امور، اهل انصاف و عدالت است؛ بدون اين اصلاً حكومت اسلامي معنايي ندارد.
اين روزها بار ديگر شاهد اوج گرفتن شعار مردم سالاري ديني هستيم. از سوي ديگر رئيس جمهور منتخب مردم با اتكا به رأي اكثريت مردم شعار مردم سالاري ديني و خدمتگزاري و عدالت خواهي را اصلي ترين شعار و خواسته خود دانسته و بر آن پافشاري مي كند. به عبارت ديگر عدالت خواهي به مطالبه دولت و ملت تبديل شده شايد بر همين اساس بود كه رئيس محترم قوه مقننه بلافاصله پس ، از انتخاب دكتر احمدي نژاد به عنوان رئيس جمهور آينده كشور از سوي مردم گفت: «ديگر هيچ بهانه اي وجود ندارد و همه مسؤولان بايد خود را براي خدمت آماده كنند.» در يك عبارت كلي مي توان گفت مردم تشنه عدالت هستند و هر چه زودتر مي خواهند تحقق آن را در تمامي ابعاد اجتماعي شاهد باشند.
عدالت فردي و خانوادگي
عدالت بيش از هر چيز در حوزه مسايل فردي و خانوادگي مطرح است و تربيت فرزندان بر مدار عدل مي تواند آينده روشني از عدالت را پيش روي جامعه قرار دهد.دكتر محمديان، كارشناس مسايل تربيتي در اين باره مي گويد:
«بحث عدالت در حوزه فردي و اجتماعي بحث ظريف و حساسي است كه مستقيماً با اخلاق و تربيت ارتباط پيدا مي كند، حتماً مي دانيد كه در منابع اسلامي سفارش شده حتي به هنگام صحبت كردن در يك جمع عادلانه به افراد نگاه كنيم. يعني اسلام مي گويد، وقتي براي چند نفر حرف مي زنيد، طوري رفتار نكنيد كه فقط براي يكي از آنها صحبت مي كنيد، بنابراين بايد نگاهتان را تقسيم كنيد و عادلانه به همه بنگريد و همه را به يك ميزان مخاطب قرار دهيد.اين كارشناس مسائل تربيتي با اشاره به سيره پيامبر اكرم(ص) در خصوص مساوات مي گويد: پيامبر وقتي يك جمع دوستانه تشكيل مي داد يا هنگامي كه مي خواستند بحثي را مطرح كنند، سفارش مي فرمودند كه همه دور بنشينند تا در آن حلقه پايين و بالايي وجود نداشته باشد كه باز مصداقي از عدالت در برخوردهاي فردي است.همچنين در خصوص رعايت عدالت در مهرورزي ميان خانواده هم سفارشهاي زيادي وجود دارد.پيامبر(ص) امام حسن(ع) و امام حسين(ع) را با هم روي زانويش مي نشاند و هر دو را به يك اندازه نوازش مي كرد. اين ها نكات بسيار ظريفي است كه اگر رعايت شود، از همان كودكي عدالت و عدالت خواهي را نهادينه خواهد كرد.
عدالت؛ يك واژه و هزاران تعبير
وي در تعريف عدالت بيان مي كند: «هميشه معناي عدالت تساوي نيست. مثلاً اين كه بگوييد به فرزند 7 ساله ام 100 تومان پول توجيبي مي دهم و به فرزند 19 ساله ام هم 100 تومان كه تساوي و عدالت برقرار باشد، حرف درستي نيست. تساوي تنها يكي از ابعاد عدالت را روشن مي سازد. بلكه معناي دقيق تر عدل اين است كه همه امور را در جايگاه واقعي و منطقي خود بنگريم. به عنوان مثال ميان زوجين ممكن است براساس موقعيت و شرايط و نيز توانايي ها يك تقسيم كار صورت گيرد، مثلاً همان تقسيم كاري كه معمولاً نزد همه خانواده ها وجود دارد، يعني كار بيرون از منزل و درآمدزا براي مرد و كار درون منزل براي زن. حال اگر مرد بخواهد در منزل هم به همسرش كمك كند و يا زن بيرون از خانه براي كسب درآمد مرد را ياري دهد، صرفاً جنبه كمك و ايثار دارد و نبايد انتظار ايجاد شود. يعني اگر زن به اجبار هم مجبور به كار در بيرون از منزل و هم مجبور به كار در درون منزل شود، آن خانواده از مدار عدل و انصاف دور شده و دقيقاً به اين معني است كه ظلم در خانواده ريشه دوانده كه تأثير سويي در تربيت فرزندان دارد. يعني كودكان مرز حق و ناحق را تشخيص نمي دهند و اين مرز در ذهن آنها كدر مي شود، بنابراين بعدها نيز نه در محيط دوستان، نه در محيط خانواده اي كه مي خواهند تشكيل دهند و نه در محيط بزرگ تر اجتماع به ترويج ظلم كمك خواهند كرد، آنها ناخواسته از ديگران انتظار نابه جا خواهند داشت و مفهوم دقيق مسؤوليت و تكليف خود را هم نخواهند فهميد.»عدالت در نگاه، عدالت در مهرورزي، عدالت در ايفاي نقش و مسؤوليت، عدالت در مراودات و مناسبات و ... هر يك بحثي جدي و مفصل و قابل تأمل در بحث برقراري عدل در رفتار فردي و خانوادگي است.جلال ناصري كارشناس نيز در مورد مراودات خانوادگي، برقراري عدل و آموزش در اين زمينه مي گويد: «بايد براي ريشه دار كردن فرهنگ عدل و عدالت خواهي دست به آموزش عمومي زد تا نسلهاي آينده تصوير شفاف تري از اين مفاهيم داشته باشند. با كلي گويي و سخنراني هم نمي توان قضيه را حل كرد. منظورم از آموزش، آموزش از طريق ابزارهاي ساده و در عين حال مدرن امروزي است، مثلاً انيميشن، برنامه هاي طنز و ....
وي در توضيح اين مسأله مي افزايد: براي مثال ممكن است زن خود را مركز حق تشخيص دهد و وقتي كسي خود را مركز ثقل حق دانست خروج از سخن او ناحق و ناعادلانه تلقي مي شود و شخص خاطي هم سزاوار توبيخ تشخيص داده مي شود؛ اين كه زن به مرد بگويد حق نداري به منزل پدرت بروي، حق نداري با مادرت گرم بگيري و يا برعكس، مرد زن را محدود و محكوم به اين كند كه حق نداري با فاميلت گرم بگيري و برعكس بايد هر روز زنگ بزني و احوال مادرم را بپرسي و ... اين ها مظاهر آشكار ظلم است كه متأسفانه بسيار هم ريشه دار و فراگير است.»
وي در ادامه مي افزايد: «ما وقتي به خوبي مرز حق و ناحق را تشخيص نمي دهيم و يا تشخيص مي دهيم و آن را زير پا مي گذاريم، آن هم در محيط خانوادگي و در حق همسر و فرزند و يا پدر و مادر و خواهران و برادران نبايد انتظار داشته باشيم جامعه با ما با عدالت رفتار كند، بنابراين مسؤوليت واقعي براي مسؤولان در خصوص رسيدن به آرمانهاي عدالت و عدالت خواهي تعميق اين فرهنگ در خانواده هاست. ما بايد در اين موارد دست به آموزش و فرهنگ سازي وسيعي بزنيم.»
به طور قطع عدالت در مراودات خانوادگي صرفاً براي جلوگيري از محروميتها نيست و گاه امكان دارد براساس تشخيص منطقي نوعي از محروميت هم به وجود آيد كه باز عين عدل خواهد بود. به عنوان مثال يكي از همسران تشخيص مي دهد در صورت رفت و آمد با يكي از فاميل، تربيت كودكان ناهنجار خواهد شد، در اين موارد مصلحت چاشني كار مي شود، يعني والدين و مديران خانه مي نشينند و به طور مشترك به يك تصميم واحد علمي مي رسند، اما اين كه زور و اجباري در كار باشد، بدون هيچ ادله علمي، ظلم شمرده مي شود و اثرات سويي دارد.»
در كنار تعريف عدل به ناچار مفاهيم ديگري همچون برابري، مساوات، ايثار و انصاف هم مطرح مي شود كه براي همه ما فهم دقيق اين كلمات و بازانديشي مجدد در آنها خالي از لطف نيست، به عنوان مثال ايثار خروج از نرم عدل به سمت بالا و ظلم خروج از نرم عدل به سمت پايين شمرده مي شود. بدين معنا كه امكان دارد در موقعيتي به دليل انگيزه هاي والاي دروني از تعريف عدل عبور كنيم. به طور مثال آن چه در حيطه مسؤوليت خانوادگي ما عدل شمرده مي شود، كار در حد توان و انجام دقيق وظيفه خانوادگي است. اما گاه به دلايلي بدون هيچ اجبار خارجي و بدون آن كه كسي انتظارش را از ما داشته باشد بيش از حد توان از خود مسؤوليت پذيري نشان مي دهيم و بخشي از وظايف ديگران را هم عهده دار مي شويم كه نام آن را ايثار گذاشته اند. در جنگ تحميلي عراق عليه ايران جمعي همين نقش را ايفا كردند كه به همين دليل در فرهنگ ايراني- اسلامي آنها را ايثارگران مي ناميم.انصاف هم شكل دروني شده عدل است و كسي كه اساساً نگاهي عادلانه به تمامي امور دارد، فرد منصفي است. منصف نه تنها عدل را رعايت مي كند، بلكه اعتقادي دروني به آن دارد.
عدل و تكنولوژي
انسان موجودي عدالت جوست و فناوري نيز ابزاري براي رسيدن به آرمانهاي انساني انسان. اگرچه گاه به دليل رويكرد غلط و غيرانساني صاحبان تكنولوژي، اين ابزار به وسايلي در جهت مخدوش كردن مفهوم عدل تبديل شده و به مظهر ظلم نيز تبديل شده است، اما اصولاً ذات فناوري براي برقراري هر چه بهتر عدل تعريف شده است.دكتر محمديان در اين باره مي گويد: «تكنولوژي صرفاً يك امكان است و نمي توان ذات آن را در جهت ظلم و يا عدل تعريف كرد، اگرچه به دليل ارتباط ذاتي عدل با ذات انسان و از سوي ديگر ذاتي بودن خواست ترقي و پيشرفت به سوي سعادت اين دو موضوع را مي توان در ارتباط با هم تعريف كرد، به هر حال ظاهراً اين صاحبان و استفاده كنندگان از تكنولوژي هستند كه تصميم مي گيرند آن را به سوي عدل و يا به سوي ظلم ساماندهي كنند. يكي از انرژي هسته اي بمب اتم مي سازد و بر سر مردم بي گناه ناكازاكي و هيروشيما مي ريزد، ديگري از امكانات علم شيمي بمب شيميايي مي سازد و آن جنايت را در مرزهاي ايران و عراق خلق مي كند و يكي هم پيدا مي شود كه ترازوي ديجيتال مي سازد تا معاملات هر چه دقيق تر و عادلانه تر باشد. گرچه با آمدن ترازوي ديجيتال فرهنگ بخشش هم به ويژه در كشور ما پررنگ تر مي شود. به عنوان مثال من حلوا فروشي در اروميه مي شناسم كه حلوايش را با ترازوي ديجيتال وزن مي كند، آن قدر هم وسواس دارد كه احساس مي كني طلا وزن مي كند، اما در همان لحظه كه دارد وزن مي كند و حلوا را بسته بندي مي كند تقريباً نيم كيلو را هم به شما تعارف مي كند تا به قول قديمي ها چشمتان سير شود. خودش مي گويد حساب به دينار، بخشش به خروار. اين جا هم عدل رعايت شده، هم بخشش و ايثار.» بررسي نسبتهاي عدل و تكنولوژي بسيار حايز اهميت است، زيرا هر دو موضوع در جامعه شناسي امروزي با مفهوم قواعد شهروندي گره مي خورد.عدالت و شهروندان
عدالت براي شهروندان، رفتار عادلانه شهروندان، تكنولوژي و استانداردهاي مدرن در خدمت برقراري عدل براي شهروندان نسبت به مسؤولان و ...هر يك از اين موارد مي تواند نكاتي از قواعد عدل در بستر اجتماع را بروز دهد. شهروندي در اين رابطه مي گويد: «البته اين كه هر دو طرف، مسؤولان و مردم در حق هم با عدالت و انصاف رفتار كنند بسيار مهم است، اما رعايت مردم از سوي مسؤولان و مديران جامعه به نظر من اولويت دارد، چون «الناس علي دين ملوكهم» مردم از مديران خود تأثير مي گيرند و رفتارشان را در آن سمت و سو سامان مي دهند. وقتي مدير يك جامعه اهل عدالت نباشد و يا فقط با زبان بگويد كه من اهل عدالتم، مردم اعتمادشان را از دست مي دهند و جامعه حالت پريشان به خود مي گيرد.علي(ع) الگوي حكومت عدل را پيش روي ما گذاشته، اين بزرگوار وقتي عقيل برادرش از او درخواست كمك مي كند، بدين معنا كه از بيت المال بيش از حق به او پرداخته شود، دستش را به آتش نزديك مي كند و يا زماني كه از كار در دفترش براي چند دقيقه كنار مي كشد شمع بيت المال را خاموش مي كند و هزاران نمونه ديگر كه معني دقيق حكومت عدل الهي و عدل اسلامي را پيش چشمان ما قرار مي دهند. مسؤوليت پذيرفتن در جامعه اسلامي تا اين حد حساس است و رفتار و كردارش به گونه اي باشد كه نشان دهد چه در مناسبات انساني، چه در مال و اموال شخصي و چه در رسيدگي به امور، اهل انصاف و عدالت است؛ بدون اين اصلاً حكومت اسلامي معنايي ندارد.
اين روزها بار ديگر شاهد اوج گرفتن شعار مردم سالاري ديني هستيم. از سوي ديگر رئيس جمهور منتخب مردم با اتكا به رأي اكثريت مردم شعار مردم سالاري ديني و خدمتگزاري و عدالت خواهي را اصلي ترين شعار و خواسته خود دانسته و بر آن پافشاري مي كند. به عبارت ديگر عدالت خواهي به مطالبه دولت و ملت تبديل شده شايد بر همين اساس بود كه رئيس محترم قوه مقننه بلافاصله پس ، از انتخاب دكتر احمدي نژاد به عنوان رئيس جمهور آينده كشور از سوي مردم گفت: «ديگر هيچ بهانه اي وجود ندارد و همه مسؤولان بايد خود را براي خدمت آماده كنند.» در يك عبارت كلي مي توان گفت مردم تشنه عدالت هستند و هر چه زودتر مي خواهند تحقق آن را در تمامي ابعاد اجتماعي شاهد باشند.