نویسندگان انگلیسی از قرن شانزدهم م و نویسندگان امریکایی از قرن هجدهم م با فرهنگ و تمدن ایران، قبل و بعد از اسلام، آشنا شدند.(1) ترجمهی آثار ادبی انگلیسی به فارسی از اواخر قرن نوزدهم م و ترجمهی آثار ادبی امریکایی از اوایل قرن بعد، و سپس به صورت گستردهتری بعد از جنگ دوم جهانی، آغاز شد و آثار بدیعی پدید آورد. در طی این مدت تأثیر ترجمهی ادبیات امریکا در زبان نویسندگان ایرانی موجب آفرینش آثار باارزشی شد و این روند تأثیرپذیری نویسندگان ایرانی در سالهای پس از انقلاب نیز ادامه یافت.
کریستوفر مارلو(2) (1564-1593م)، نویسندهی انگلیسی، که در عصر خویش نمایشنامهنویس بزرگی بود، نخستین تراژدی خود را دربارهی تیمورلنگ(3) (1587م) نوشت. در قرن هجدهم، ویلیام کالینز(4)، با نشر شبانیهای فارسی(5) (1742م) که بعدها آن را با عنوان شبانیهای شرقی (1757م) هم منتشر کرد، راه را برای جنبش رمانتیک در کشور خود گشود. شاعر و نویسندهی هم عصر او، والتر ساویچ لندر(6)، (1775-1838 م)، داستانی شرقی به نام گبیر (7) (1798م) نوشت که دربارهی مسلمانان اسپانیاست (تراویک، ج2، ص 987، 1031، 1040). اما این اشمل شکل تحریف شدهی کلمهی فارسی «گبر» است که در آن زمان ترکان عثمانی آن را در اروپا به معنی «کافر» به کار میبردند. در قرن بعد، لُرد بایرون(8) (1788-1824م) هم شعری، با عنوان جیائور(9)، (1813م) که باز همان کلمهی تحریف شدهی «گبر» است، منتشر کرد، که قهرمان آن زنی به نام لیلاست.
در نیمهی دوم همین قرن، ادبیات فارسی جایگاه خود را در ادبیات انگلیس، با ترجمهی رباعیات خیام(10) (1859م) به قلم ادوارد فیتزجرالد(11) (1809-1883م)، باز کرد (همان، ص 1059) و سخت مورد توجه نویسندگان و گویندگانی چون ریچارد برتن(12)، چارلز سوینبورن(13)، دانته روسِتی(14)، جیمز راسل لاول(15) و آلفرد تنیسون(16)، قرار گرفت (مینوی، ص 323). در قرن بیستم، لارنس هاوسمن(17)، نویسندهای که شهرت چندانی نداشت و آثار او به سبب قلم تند و زنندهاش در انگلستان ممنوع بود، ولی در امریکا خوانندگان بسیار داشت، نمایشنامهی ستارهای از مشرق را نوشت و در آن سفر ناصرالدین شاه و ملیجک را به لندن با طنزی گزنده وصف کرد (همان، ص 461). براتراند راسل(17) در تاریخ فلسفهی غرب (1946م) به شاعران ایرانی پرداخت و آلدوس هکسلی(18) در حکمت خالدهی(19) (1945م) خود بیشتر به اشعار مولوی استشهاد کرد تا به ویلیام شکسپیر(20) (همان، ص 444)، که البته این امر با رویداد بزرگ ادبی ترجمهی مثنوی معنوی به زبان انگلیسی، در هشت مجلد (از 1924 تا 1940 م)، به قلم رینولد آلن نیکلسون(21)، بیارتباط نبود. حتی در آثار سرگرمکنندهای مانند ده سیاهپوست کوچولو (1939م)، از آگاتاکریستی(22)، ایران موضوع داستان است. خانهای در شیراز هم یکی دیگر از آثار این نویسنده است.
ادبیات امریکا از ابتدا تا قرن نوزدهم م متأثر از ادبیات انگلیسی بود؛ لکن این امر باعث آن نشد که نویسندگان و گویندگان امریکایی از نویسندگان کلاسیک فرانسه در قرن هفدهم م تأثیر نپذیرند، خاصّه آنکه بعضی از این نویسندگان کلاسیک مضامین آثار خود را از تاریخ ایران باستان اخذ میکردند. توماس گادفری(24)، که به گفتهی استادش، ویلیام اسمیت(25)، نبوغ متعالی و جسورانهای داشت، اولین نمایشنامهی کامل انگلیسی خود را در امریکا، در سال 1759م، به نام شاهزادهی پارت(26) نوشت. این نمایشنامه، که پس از مرگ وی در سال 1765م انتشار یافت، دو سال بعد، در فیلادلفیا، به اهتمام هنرپیشگان حرفهای، به روی صحنه برده شد (ویگر، ص1، 58). در ربع اول قرن نوزدهم م، ادگار آلن پو(27)، نخستین مجموعهی اشعار خود را به عنوان تیمور لنگ(28) (1827م) منتشر کرد (تراویک، ج2، ص801) که به سعی شارل بودلر(29)، ابتدا در فرانسه و بعداً در اروپا شناسانده شد. در اواخر همین قرن، رالف والدو امرسون(30)، بنیانگذار مکتب «استعلاگرایی»(31)، که با فلسفه و ادبیات شرق از طریق آثار خاورشناسان فرانسوی، انگلیسی و بهویژه ژوزف فون هامر(32) اتریشی آشنا شده بود، در مجموعه مقالات خود، ادبیات و هدفهای اجتماعی(33)، در مقالهای راجع به شعر فارسی، از خیام سخن گفت (مینوی، ص 326). فرانسیس ماریون کرافورد(34)، نویسندهای که سیّاح بزرگی هم بود، در 1885م، رمان زردشت(35) را نوشت که داستانی غمانگیز دارد (تراویک، ج2، ص 864). در قرن بیستم م، که ادبیات امریکا جهانی شد، نویسندگان آن، به خصوص یوجین اونیل(36)، بیشتر به موضوعات مربوط به شرق دور و آیین هندو روی آوردند (ویگر، ص 305).
در میان ترجمههای مترجمان ایرانی اواخر قرن نوزدهم م از ادبیات انگلیسی، اغلب نام آثاری از دانیل دِفو(37) (1660-1731م)، مؤلف رابینسون کروزوئه(38)، جاناتان سویفت(39) (1667-1747م)، نویسندهی سفرنامهی گالیور(40) (آرینپور، از صبا تا نیما، ج2، ص 260) و نیز جورج رنولدز(41)، مؤلف بوسهی عذرا یا بُت رویین، که چندان هم در کشورش اشتهار نداشت، دیده میشود (مینوی، ص39)، اما ظاهراً این ترجمههای سرگرمکننده و پرماجرا نه از متون اصلی، بلکه از روی ترجمههای آنها با زبانهای دیگر صورت گرفته است. کتاب دِفو بار اول به قلم میرزامحمدعلیخان تبریزی و سپس به قلم محمدتقی فخر داعی ترجمه شد. مترجم کتاب سویفت شناخته نشد، لیکن قدیمترین مترجم شناختهشدهی بعدی آن علیرضا مترجمالسلطنه بود؛ دربارهی کتاب رِنولدز، باید گفت که بیشترین بخش آن به همت سیدحسینخان صدرالمعالی از هندی به فارسی و بقیهی آن به اهتمام محمدعلی فروغی از انگلیسی به فارسی برگردانده شد (همان، ص 354). به علاوه جان استوارت میل(42) (1806-1876م)، صاحب رسالهی در راه آزادی (1859م)، در زمان حیاتش مورد توجه آخوندزاده و سپس میرزاملکمخان واقع شد و این دو به ترجمه قطعاتی از آن پرداختند (آرین پور، همان، ص 319، 350).
اما رویداد مهم ترجمه به زبان فارسی، در اوایل قرن بیستم م، ترجمهی آثار پلیسی آرتورکُنان دویل(43) (1859-1930م)، در زمان حیاتش، از روسی به فارسی، به قلم میراسماعیل عبداللهزاده، در سال 1323ق بود (براون، تاریخ ادبیات ایران، ج4، ص 409). دویل در خلق قهرمان خود، شرلوک هولمز(44) متأثر از مؤلف فرانسوی اِمیل گابوریو(45)، خالق لوکوک (46) بود، که خود از ادگار آلن پو تأثیر پذیرفت. ادبیات پلیسی، که بخشی از «ادبیات جانبی»(47) است و از آغاز قرن بیستم در امریکا و انگلیس و حتی در فرانسه رواج داشت، به ویژه از طریق آثار مأموران سابق سرویسهای اطلاعاتی، بعداً کمکم در ایران رواج یافت، و در نتیجه، در کنار آثار موریس لوبلان(48)، گاستون شِرو(49)، پیر بول(50) و ژرژ سیمنون(51)، آثاری نیز از سامرستموآم(52)، آگاتاکریستی، داشیلهامت(53)،میکی اسپلن(54)، یان فلمینگ(55) و جز آنها منتشر شد، اما هرگز تأثیر مشهودی در رماننویسان ایرانی نداشت.
ترجمهی آثار ویلیام شکسپیر (1564-1616م) ازابتدای همین قرن، توجه علاقهمندان ایرانی هنر تئاتر را به خود جلب کرد، و در طی حکومت پهلوی اول استقبال فراوانی از آن شد. ابوالقاسم ناصرالملک، و بعدها، مسعود فرزاد، علیاصغر حکمت و به آذین از پیشگامان ترجمهی آثار شکسپیر به زبان فارسی بودند. اسکار وایلد(56) (1856-1900 م) نیز خیلی زود مورد توجه جامعهی هنری ایران واقع شد و رضا کمال شهرزاد، هنرمند تئاتر و مترجم باذوق، اثر مشهور او به نام سالومه (57) (1301ش) را به فارسی ترجمه کرد (آرین پور، از نیما تا روزگار ما، ج2، ص 436) و سپس به تدریج آثار دیگری از او به فارسی ترجمه شد (مینوی، ص 370). بزرگ علوی، که نویسندگی را به موازات ترجمه به پیش میبرد، به ترجمهی آثار جورج برنارد شا(58) پرداخت (میرعابدینی، ج1 و 2، ص 225) و به آثار ویرجینیا وولف (59) و هنری جیمز(60) امریکایی تبار هم علاقه نشان داد (کوبیچکووا، ص92؛ ایوری، ص 133).
تنها اقتباسهای مهم این دوره از آثار انگلیسی به دست ایرجمیرزا در مثنوی زهره و منوچهر صورت گرفت که سراینده آن را، با الهام از ونوس و آدونیس شکسپیر، با استادی تمام سرود (آرین پور، از صبا تا نیما، ج2، ص 401) و نیز پروین اعتصامی در مسمط یاد یاران، که خطابی لطیف و عبرتآمیز به پیکر مومیایی مصر باستان است، از قطعهای از شاعری انگلیسی به نام هوراشیو اسمیت(61) الهام گرفت (زرین کوب، ص57). مضمون مشابهی هم در داستان تخت ابونصر، اثر صادق هدایت، آمده است (میرعابدینی، ج1 و 2، ص 213).
از طرف دیگر، رمانهای انگلیسی مورد توجه قرار گرفت و کمکم ترجمهی آثار دافنه دوموریه(62)، چارلز دیکنز(63) و سامرست موآم، در شمار پرخوانندهترین آثار نویسندگان انگلیسی، حتی بعد از انقلاب، درآمدند. مترجمان به ترجمهی آثار شارلوت ماری ماتیسن(64)، امیلی برونته(65)، دیوید هربرت لارنس(66)، ساموئل بکت(67)، رابرت لویی استیونسن(68)، آلدوس هاکسلی، هنری رایدر هاگرد(69)، جین وبستر(70)، جین اوستین(71)، ادوارد مورگان فورستر(72)، جوزف کنراد(73)، ویرجینیا وولف، گراهام گرین(74)، جورج اورول(75) و بسیاری دیگر پرداختند.اما رماننویسان ایرانی، در آثار خود، توجهیه به این آثار نکردند و در عوض، به رمانهای نویسندگان بزرگ امریکایی روی آوردند، زیرا این نویسندگان با آثار خود ادبیات امریکا را وارد ادبیات جهانی کرده بودند.
در سال 1911م، امریکا با بولتن ماهانهای وابسته به «جمعیت آموزشی ایران و امریکا»، که تماماً به زبان انگلیسی بود، فعالیت اولیه خود را در ایران شروع کرد (براون، تاریخ مطبوعات و ادبیات ایران در دورهی مشروطیت، ج2، ص 277). لکن در سال 1332 ش، این فعالیت با تأسیس «مؤسسهی فرانکلین» وارد عصر جدیدی شد، به طوریکه، در سال 1352ش، سیطرهی فرهنگی این مؤسسه کاملاً مشهود بود (میرعابدینی، ج1 و 2، ص 300). در اوایل همین قرن، نویسندگان امریکایی در ایران به ندرت شناخته شده بودند.
ظاهراً پو، در پی ترجمهی آثارش به زبان فرانسه، مورد توجه قرار گرفت و آثارش از طریق این زبان به فارسی ترجمه شد و هَریت بیچر استو(76) (1811-1896م)، بانوی نویسندهی امریکایی، نیز به سبب رمان به یاد ماندنیاش، کلبهی عمو تُم(77) (1851م)، که به قلم میرسیفالدین کرمانشاهی، هنرمند تئاتر، و دوستانش ترجمه و در حوالی 1310ش به روی صحنه برده شد (آرینپور، از نیما تا روزگار ما، ج2، ص 439)، حُسن اقبال یافت. وثوقالدوله (ص28) بعضی از اشعار هنری وادزورث لانگفلو(78) شاعر امریکایی، را به نظم کشید. آثار نویسندگانی که بیشتر چپگرا بودند، همچون جکلندن(79)، ارنست همینگوی(80)، جان اشتاین بک(81)، ارسکین کالدوِل(82)، ناثانیل هاثورن(83)، هوارد فاست(84)، ویلیام فاکنر(85)، مارک تواین(86)، اُ. هنری (87)، (ویلیام سیدنی پروتر)(88)، هرمان مِلویل(89)، اسکات فیتز جرالد(90)، تئودور درایزر(91)، ولادیمیر نابوکوف(92) و دیوید سالینجر(93) و بسیاری دیگر به فارسی ترجمه شد. این ترجمههای تا حدی مدیون مترجمانی بود که خود نیز قریحهی نویسندگی داشتند (میرعابدینی، ج1 و 2، ص 295). به این ترتیب، ادبیات امریکا نقش غالب را در محیط ادبی ایران به دست آورد (همان، ج1 و 2، ص 300).
مهمترین تأثیر این ترجمهها ابتدا گسترش مضامین و سپس کمک به رشد صناعت داستاننویسی در ایران بود. از این رو، این نوع ادبی اهمیت یافت (همان، ج1 و 2، ص 202) و در کنار آن، کار نقد ادبی نیز آغاز شد. بعضی از داستاننویسان از طریق ترجمه این رمانها با صناعت رماننویسی آشنا شدند و ساخت و شکل (فورم) آنها را در آثار خود به کار گفتند (همان، ج1 و 2، ص 300) و در نتیجه تحول و تنوعی در داستاننویسی ایران پدید آمد. تکگویی درونی (94)، که در آثار جیمز جویس(95) و ویلیام فاکنر با استادی تمام ارائه شده بود، بسیاری از نویسندگان ما را مجذوب خود کرد و تقریباً هر داستاننویسی آن را در کار خود آزمود. صادق هدایت در داستان فردا، جلال آلاحمد در گناه سیمین دانشور در سووشون و صادق چوبک در اغلب آثار خود این صناعت را به کار گرفتند (همان، ج1 و 2، ص 205-206، 473)؛ بهعلاوه، بعد از انقلاب، بعضی نویسندگان به داستانهایی با مضمون «شهادت» به شیوهی تکگویی نمایشی پرداختند. (همان، ج3، ص 901)
احمد شاملو در درها و دیوار چین، افسانههای پر از راز و خیال متأثر از آثار پو ارائه کرد (همان، ج1 و 2، ص 195). سیمین دانشور، در مجموعه داستان آتش خاموش، نیمی از داستانهای خود را از لطیفههای داستانی اُ.هنری، اقتباس کرد (همان، ج1 و 2، ص197، 383). آلاحمد در از رنجی که میبریم و ابراهیم گلستان در مجموعهی داستانی آذر، ماه آخر پاییز، متأثر از جنبهی اعتراضی ادبیات امریکایند، بهعلاوه، در داستانهای خود به زیبایی نثر نیز توجه نشان میدهند (همان، ج1 و 2، ص203). اوّلی در جشن فرخنده، با الهام از فاکنر، از دریچهی ذهن کودکی به جهان نگاه میکند (همان، ج1 و 2، ص382)؛ و دومی جدیترین مرید داستاننویسان امریکایی در ایران میشود و نخستین ترجمههای آثار همینگوی و فاکنر را بهدست میدهد (همان، ج1 و 2، ص 262). جمال میرصادقی در دو مجموعهی شاهزاده خانم سبز چشم و در چشمهای من خسته، با الهام از صناعت داستاننویسی فاکنر، به بیان غیرمستقیم حوادث میپردازد (همان، ج1 و 2، ص 385). بهترین داستانهای جنوبی؛ که متعلق به نویسندگان منطقهگراست، از صناعت خشن و موجز نویسندگانی چون همینگوی بهره میگیرند (همان، ج1 و 2، ص 400)، از جمله ناصر تقوایی که داستان پناهگاه را با توجه به صناعت داستاننویسی همینگوی مینویسد (همان، ج1 و 2، ص400، 561، 572) و رمان چوبک، تنگسیر، که به جهانی یادآور همین نویسنده است (همان، ج1 و 2، ص441-442) و نیز اسماعیل فصیح، که در اغلب آثار خود متأثر از اوست (همان، ج1 و 2، ص649).
منابع تحقیق:
1- آرینپور، یحیی، از صبا تا نیما، تهران، 1353 ش.
2- آرینپور، یحیی، از نیما تا روزگار ما، تهران، 1374 ش.
3- ایوری، پیتر، «تحولاتی در نثر نوین فارسی»، ادبیات نوین ایران، از انقلاب مشروطیت تا انقلاب اسلامی، ترجمهی یعقوب آژند، تهران، 1363ش.
4- براون، ادوارد، تاریخ ادبیات ایران، ترجمهی بهرام مقدادی، تهران، 1369ش.
5- براون، ادوارد، تاریخ مطبوعات و ادبیات ایران در دورهی مشروطیت، ترجمهی محمد عباسی، تهران، 1337ش.
6- تراویک، باکنر، تاریخ ادبیات جهان، ترجمهی عربعلی رضایی، تهران، 1373ش.
7- زرینکوب، عبدالحسین، دفتر ایام، تهران، 1378ش.
8- کوبیچکووا، ورا «جریانهای عمدهی ادبی بعد از سال 1320/ 1941»، تاریخ ادبیات نوین ایران، از انقلاب مشروطیت تا انقلاب اسلامی، ترجمهی یعقوب آژند، تهران، 1363ش.
9- میرعابدینی، حسن، صد سال داستاننویسی ایران، تهران، 1377ش.
10- مینوی، مجتبی، پانزده گفتار، تهران، 1367ش.
11- وثوقالدوله، دیوان، به کوشش احمد کرمی، تهران، 1363ش.
12- ویگر، ویلیس، تاریخ ادبیات امریکا، ترجمهی حسن جوادی، تهران، 1355ش.
پینوشتها:
1- ادبیات تطبیقی (فارسی-انگلیسی)، دانشنامهی زبان و ادب فارسی، به سرپرستی اسماعیل سعادت، تهران، فرهنگستان زبان و ادب فارسی، 1384، ج1، صص 261-265.
2- Christopher Marlowe
3- Tambourlaine the Great
4- William Collins
5- Persian Eclogues, Oriental Eclogues
6- Walter Savage Landor
7- Gebir
8- Lord Byron
9- Le Giaour
10- Les Rub?, iyyat d"Umar Khayyam
11- Edward Fitzgerald
12- Richard Burton
13- Charles Swinburne
14- Dante Rossetti
15- James Russel Lowell
16- Alfred Tennyson
17- Laurence Housman
18- Bertand Russell
19- Aldoux Huxley
20- The Pernnial Philosophy
21- William shakepeare
22- Reynold Alleyne Nicholson
23- Agatha Christie
24- Thomas Godefrey
25- William Smith
26- The Prince of Parthia
27- Edgar Allen Poe
28- Tamerlane
29- Charles Baudelaire
30- Ralph Waldo Emerson
31- Transcendntalism
32- Joseph von Hammer
33- Letters and Social Aims
34- Francis Marion Crawford
35- Zoroastre
36- Eugene O,Neill
37- Daniel Defoe
38- Robinson Crusoé
39- Jonathan Swift
40- Gulliver"s Travels
41- George Reynolds
42- John Stuart Mill, On Liberty
43- Arthur Conan Doyle
44- Sherlock Holmes
45- Emile Gaboriau
46- Lecoq
47- Paralitterar ture
48- Maurice Leblanc
49- Gaston Cherau
50- Pierre Boulle
51- Georges Simenon
52- Somerest Maughame
53- Dashiell Hammett
54- Mickey Spillane
55- Ian Fleming
56- Oscar Wilde
57- Salomé
58- George Beranrd Shaw
59- Virginia Woolf
60- Henry James
61- H.Smith
62- Daphné du Maurier
63- Charles Dickens
64- Charlotte Mary Matheson
65- Emily Bronte
66- David Herbert Lawrence
67- Samuel Becket
68- Robert Louis Stevenson
69- Henry Rider Haggard
70- Jane Webster
71- Jane Austen
72- Edward Morgan Forster
73- Joseph Conrad
74- Graham Greene
75- George Orwell
76- Harriet Beecher Stowe
77- Uncle Tom"s Cabin.
78- Henry Wadsworth Longfellow
79- Jack London
80- Ernest Hemingway
81- John Steinbeck
82- Erskine Caldwell
83- Nathaniel Hawthorne
84- Howard Fast
85- William Faulkner
86- Mark Twain
87- O.Henry
88- William Sidney Porter
89- Herman Melville
90- Scott Fitzgerald
91- Theodore Dreiser
92- Vladimir Nabokov
93- David Salinger
94- monologue intérieur
95- James Joyce
دانشنامه ی زبان و ادب پارسی، به سرپرستی اسماعیل سعادت، فرهنگستان زبان و ادب پارسی، 1384، ج 1، صص 261- 265