نویسنده: سمیح عاطف الزین
مترجمان: علی چراغی، محمد حسین احمدیار، محمد باقر محبوب القلوب
مترجمان: علی چراغی، محمد حسین احمدیار، محمد باقر محبوب القلوب
(با این قرآن که به تو وحی کردهایم؛ بهترین داستان را برایت حکایت میکنیم که تو پیش از این از آن بی خبر بودهای.)(1)
ورق زدن صفحات تاریخ و مطالعه اخبار گذشتگان به خودی خود امر مطلوبی است که ما را از بسیاری از حوادث گذشته آگاه میسازد و تجربههای زیادی را به ما میآموزد، لیکن این کار مستلزم آن است که کتابهای زیادی را بخوانیم. اما اینکه صفحات زمان را ورق بزنیم و از حوادث آن از بدو خلقت، آن هم در یک کتاب، آگاهی پیدا کنیم، معجزهای است که عملاً در قرآن اتفاق افتاده است.
اعجاز قرآن تنها در این نیست که زیباترین داستانها را با رساترین و فصیح ترین بیان، آن هم با بهرهگیری از الفاظ دلنشین و نهایت هماهنگی ارائه کرده است، بلکه از آن جهت است که سرگذشت اقوام گذشته و احوال آیندگان و احتیاجات آنان را تا روز قیامت، آن هم با شیوا ترین الفاظ و بهترین نظم و ترتیب بیان فرموده است. داستانهای قرآنی در برگیرنده و رهنمودها، معارف، لطایف و عبرتهای بسیاری است که تمام کتابهای داستانی عالم روی هم به پای آن نمی رسند. اگر شما خوانندهی گرامی وقایع و حوادث این داستانها را در قرآن دنبال کنید، در خواهید یافت که خداوند متعال اراده فرموده است که در خلال این داستانها تصویری از انسان کامل را ارائه کند و این کار را با برگزیدن فراز و نشیبهای زندگی تعدادی از بندگان خاص خویش و بیان آن با اسلوبی بلیغ و بی مانند انجام داده است تا بدین وسیله حوادث مؤثر در استمرار حیات موجودی بشری را به زیباترین شکلی بیان کرده باشد.
اعجاز داستان سرایی قرآن کریم با حضرت آدم (علیه السلام) شروع میشود و با خاتم انبیا محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله و سلم) خاتمه میپذیرد و قرآن کریم در خلال این داستانها به ما نشان میدهد که چگونه خداوند خلقت انسان را آغاز کرده و مراحل تکامل وی را بر روی زمین قرار داده است، آن هم با اسلوبی که خود معجزات الهی است. خداوند، حضرت آدم را کاملاً مختار آفرید تا بتواند راه زندگی را خود انتخاب کند. یا او مطیع و فرمان پروردگار باشد و در بهشت زندگی کند، اما از میوهی حرام شده نخورد، یا اینکه مخلوق دیگری، وی را بفریبد و از خویشتن خویش غافل شود و فراموش کند که اراده و خواست خداوند دربارهی او چه بوده است و به زمین، جایی که جنگ و جدال میان خیر و شر برپاست، فرود آید، جایی که این داستان هنوز هم در آن ادامه دارد.
در گرما گرم پیوسته این جنگ وجدال، قرآن کریم داستان ساختن سفینهی نوح، فعال شدن کوه های آتشفشان و آغاز طوفان را بیان میکند و در ادامه به داستانهای سرد شدن آتش بر حضرت ابراهیم (علیه السلام)، خشکیدن چشمههای آب، شکافتن دریا به گونهای که هر پاره آن به اندازه کوه عظیمی شد، مسخر کردن کوهها و پرندگان و گیاهان برای ذکر و تسبیح ذات پروردگار با نغمه هایی هماهنگ و دلنشین، مسخر کردن اجنه و باد و فهم صداهای پرندگان و حشرات و آفرینش دیگر مخلوقات، توانا ساختن انسان بر زنده کردن مردگان و شفا دادن بیمار جذامی و کور مادرزاد به اذن خدا و در نهایت به اوج رساندن بلاغت و سخنوری و به زانو در آمدن سخنوران در برابر آنچه سرور پیامبران محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) آورده بود، میپردازد.
پس از آن که قرآن این داستانها را به تصویر میکشد، وقایع را با بدیع ترین شکل بیان میدارد و دل انگیزترین حقایق را در قالب داستان ارائه میکند. پس ای انسان! در مقابل این معجزه الهی که با قویترین براهین و درخشانترین بیان عرضه شده است، چه چیزی برای گفتن داری و خود را برابر آن چگونه میبینی؟
گمان نکنم اگر تمام توان خویش را هم به کارگیری، بتوانی به گرد آن برسی، حتی در عالم خیال! پس به دنبال چه هستی؟آیا میخواهی خود را در بهشت بینی؟ در این صورت، به سرگذشت حضرت آدم بیندیش!
آیا میگویی که من یک انسان واقع بین هستم و زندگی کنونی ما از امور خارق العاده و معجزهها به دور است و انسانیت ما متکی بر ایده آلهاست تا به عالی ترین مراحل برسد؟ در این صورت، سیره حضرت یوسف (علیه السلام) پیش روی شماست. همان یوسفی که قربانی توطئه برادرانش شد و آنها او را از پدر و مادرش دور ساختند و در چاهی افکندند و افراد یک کاروان او را نجات دادند و به بهای اندک فروختند! فقط چند درهم بی ارزش! اما خداوند مقدر فرمود که یوسف با کاخ نشینان محشور شود تا از نزدیک شاهد فسق و فجور آنها باشد. در آن محیط بود که از وی خواسته شد تا از ایدههای متعالی خود دست بردارد، اما وی امتناع کرد و به همین دلیل سالها به زندان افتاد تا برای پاکدامنیاش مجازات شود. یوسف در اوج نشاط و جوانی، زیباترین مرد روزگار خود بود، به گونهای که حسن و جمال وی زبانزد خاص و عام قرار گرفته بود. او به رغم فراهم بودن تمام عوامل خوشگذرانی، پاکدامن و سرفراز و در عالی ترین سطح رشد فرهنگی باقی ماند. او از موهبتهایی که خداوند در اختیارش قرار داده بود به نفع امیال و خواهشهای نفسانی استفاده نکرد و بر خلاف بسیاری از مردم، از ارضای شهوات زود گذر روی برگرداند، زیرا وی تمام مواهب خدادادی را برای تعالی ارزشهای انسانی و پاسداری از این ارزشها به کار گرفت. از این رو او در این جهان به عالی ترین مراتب زندگی دست یافت و در آخرت نیز در زمرهی مقرّبان درگاه الهی خواهد بود.
ای انسان! دوست داری رهبری نجات دهنده باشی یا یک مصلح اجتماعی یا یک فرد انقلابی که علیه ظلم و استبداد و بهرهکشی قیام میکند؟ اگر چنین است، حضرت موسی (علیه السلام) را در پیش رو داری که در مقابل فراعنه مصر که ادعای خدایی میکردند، ایستاد و قوم خود را از ظلمت به نور رهنمون گشت و آنان را از ذلّت بردگی به آزادگی رساند.
سرانجام ای انسان! میخواهی نقش کسی را ایفا کنی که برای نجات انسانیت زجر میکشد و تلاش میکند؟ در این صورت، سیرهی خاتم پیامبران را در پیش چشم داری. پیامبری که پرچم رهایی انسانیت را بر دوش کشید تا همهی مردم را از قید بت پرستی و خرافات و سنتهای غلط وابسته به آن نجات دهد و بنای اسلام را بر پایههای محبت، برادری و صلح پی نهد.
یکی از وجوه اعجاز داستانی قرآن این است که داستان حضرت یوسف (علیه السلام) را با تمام حوادث آن در یک سوره و داستان دیگری نظیر داستان حضرت موسی (علیه السلام) را در چند سوره بیان میکند. از این رو داستان حضرت یوسف (علیه السلام) در قرآن تنها داستانی است که یکجا ذکر شده است، اما دیگر داستانهای انبیا به صورت پراکنده شأن نزول بیان شده است.
البته، داستانهایی نظیر قصه لوط، عاد و ثمود گرچه هر کدام یکجا و در یک سوره بیان شده است، لیکن آن داستانها مفصّل نیستند و بسیار مجمل و خلاصه بیان شده اند.
در قرآن مجید هیچ داستانی را نمییابی که چون داستان حضرت یوسف (علیه السلام) بیان شده باشد و ما جز در این سوره، در دیگر سوره های قرآن نامی از یوسف و حوادث زندگی او نمی یابیم و این یکی از وجوه اعجاز قرآن کریم است که گاهی یک سوره کامل را به داستان یک پیامبر اختصاص میدهد و گاهی زندگی پیامبر دیگری را به اقتضای حال و در سوره های مختلف به صورت پراکنده بیان میکند.
پینوشتها:
1- قرآن، یوسف/3.
منبع مقاله :زین، سمیح عاطف؛(1393)، داستان پیامبران در قرآن، مترجمان: علی چراغی و [دیگران ...]، تهران: موسسه نشر و تحقیقات ذکر، چاپ سوم