خرید و فروخت کاغذ

در بعضی از شهرها بازاری به کاغذفروش‌ها اختصاص داشت که به بازار، راسته و سوق کاغذفروش‌ها معروف می‌بود. از جمله در سمرقند به گفته‌ی مؤلف القندفی‌ذکر علماء سمرقند سوق‌الوراقین وجود داشته است (تا قرن 6 هـ).
شنبه، 25 مهر 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
خرید و فروخت کاغذ
 خرید و فروخت کاغذ

 

نویسنده: ایرج افشار




 


در بعضی از شهرها بازاری به کاغذفروش‌ها اختصاص داشت که به بازار، راسته و سوق کاغذفروش‌ها معروف می‌بود. از جمله در سمرقند به گفته‌ی مؤلف القندفی‌ذکر علماء سمرقند سوق‌الوراقین وجود داشته است (تا قرن 6 هـ).
زکریای قزوینی نوشته است کاغذفروش‌ها در محله‌ی کرخ بغداد معروف بوده‌اند (1). در تاریخ جدید یزد (ص 157) می‌بینیم که در قرن 9 هـ در یزد بازاری به «بازار کاغذیان» نام داشت. همان طور که بازار صحافان هم در آن‌جا بود.
بعضی از کاغذفروشان مردم فاضل و شاعر بودند. در تحفه‌ی سامی نام دو شاعر آمده که کارشان کاغذفروشی بود: یکی مولانا عبدل کاشانی (ص 372) و دیگر صفایی تبریزی (ص 317). درباره‌ی دومی می‌نویسد: «به کاغذفروشی وجه معاش می‌گذراند».
کاغذفروشان رئیس صنف از خود داشته‌اند، از جمله در پروانچه‌ی حسن مذهِّب در پاورقی گلستان هنر (ص 145-147) ذکر شده است.
ملّاعلی کاغذفروش در اواخر دوره‌ی ناصرالدین‌شاه از کسانی بود که کتاب هم چاپ می‌کرد. کتاب آداب الشریعه (چاپ سنگی 1295 هـ) از کارهای چاپی اوست.

بهای کاغذ

آگاهی درباره‌ی بهای کاغذ زیاد نیست. در ترجمه‌ی تاریخ یمینی، معروف به تاریخ عتبی، (ص 24) عبارتی به این صورت می بینیم که:
«پنج تا کاغذ و قرصی مداد که دو درم سیاه ارزد».
البته دلالت بر آن ندارد که کاغذ ارزان بوده است. می‌خواهد بگوید این متاع با بَها در برابر چیزهای دیگر بی‌ارزش مانده است.
قصه‌ی جالب توجهی که با تاریخ و گرانی کاغذ مربوط می‌شود حکایتی است از عهد وزارت ابوالحسن فرات وزیر المقتدر خلیفه و آن را مؤلف تجارب السلف (ص 204) نوشته است:
«گویند در ایام گل هر روز پانصد دینار گل خریدی، و در هر نوبت که وزیر شدی شمع و برف و کاغذگران گشتی ... و در سرای او حجره ای بود که او را حجره‌ی کاغذ خواندندی. هر که در سرای او آمدی به کاغذ محتاج شدی از آن خانه بستدی».
این حکایت دلالت بر آن دارد که آن وزیر کاغذهای موجود در شهر را می‌خرید و در خانه‌ی خود احتکار می‌کرد و و به بهای بیشتر می‌فروخت.
اطلاعی دقیق که از بهای کاغذ خطایی در عهد سلطان حسین بایقرا وجود دارد یادداشتی است که در نسخه‌ی شاهنامه‌ی (ش 1510 موجود در طوپقاپی ‌سرای) می‌بینیم و مربوط به قرن نهم است:
«کاغذ خطایی هر ورقی بیست دینار برای یک شاهنامه ششصد ورق دوازده هزار دینار».
اگر روشی را که برای مصرف کاغذ در کارهای دیوانی در دوره‌ی صفوی مرسوم بوده است بنا به اصل استصحاب، سنّتی سابقه‌دار بدانیم، معلوم می‌شود به هر وزیری مقداری معین پول برای تهیه‌ی کاغذ می‌داده‌اند. در دستورالملوک (ص 80) می‌بینیم که آمده است:
«و قیمت سی دستچه کاغذ دولت‌آبادی هر ساله به صیغه‌ی کاغذ بها به جهت تحریر ارقام و احکام و فرامین و غیرهما از وجوهات ضبطی وزیر اصفهان ...».

آداب و احترام

در نوشتن منشور و حکم و فرمان و دیگر اوراق دولتی قواعد و ضوابط مشخص و معینی وجود می‌داشت تا از ضایع شدن کاغذ امتناع شود. یعنی اندازه‌ی قطعه‌ی کاغذ که برای هر مورد می‌بایست استعمال شود در کتاب‌های ترسل معین شده بود. حتی مقدار حاشیه‌ای که هر فرمان یا عریضه می‌توانست داشته باشد مقرر و مشخص بود. بعضی از متون ترسل آن ضوابط را به ما نشان می‌دهد. مأخذ مهم‌تر «بیاض» بسیار مهمی است از اواخر عصر صفوی که در آن مسوده یا سواد عده‌ای از احکام و فرامین و نامه‌های بزرگان ضبط و ضمناً نوع کاغذ و اندازه هر یک به شرح و تفصیل بیان شده است. این نسخه اکنون در کتابخانه‌ی مجلس شورای ملی است و عکس آن در فرهنگ ایران زمین چاپ شده است (2).
از مجموعه‌ای متعلق به کتابخانه‌ی بادلیان در آکسفورد این اطلاعات را به دست آورده‌ام (3):
«اما آن‌چه از سلطان زمان به اطراف نویسند یا عرضه داشت که نواب سلطان زمان فرستد ادب آن است که بر کاغذ سفید نویسند.
منشی باید که چون کاتب در مراتب و مناصب از مکتوب‌الیه بزرگ‌تر باشد بیاض بالای مکتوب را بسیار گذارد و پهنای کاغذ را از عادت زیاده گیرد و سطور را از یکدیگر دور نویسد و مکتوب را نپیچد و سر کاغذ را مهر نکند مگر به ضرورت ... . و چون مکتوب‌الیه و معروض‌علیه در ترتیب و منزلت از کاتب و خاطب به جاه و راه بزرگ‌تر باشد برعکس این مقدمه باید کرد. بیاض اول کمتر باشد و عرض باریک‌تر بگیرد و قلم را از آن تغییر دهد و خطوط به هم نزدیک نویسد و محکم پیچد و سر مکتوب مهر کند که این جمله به ادب نزدیک‌تر است و نام خود را در زیر خط دوم نویسد آن جا که نوشته باشد که بنده‌ی کم‌ترین یا کم‌ترین بساط‌بوسان یا مخلص دولت‌خواه یا ... یا بر ظهر کاغذ به انگشتری مهر کند ... .
و در هر مکتوب که باشد پاره‌ای از کنار راست آخر آن قطع باید کرد تا از شکل مربعی بیرون آید که حکما را در نحوست این صورت اتفاق است ... .
هرگاه از زبان بزرگی نویسد و مهمی در ارسال آن مکتوب مطلوب باشد بعد از نوشتن نگاه کند که ناگاه سیزده سطر واقع نشده باشد، و اگر سیزده سطر واقع شده باشد چیزی در آن افزاید تا رفع آن نحوست شود».
بعضی از فقها برای کاغذ احترام شرعی قائل بوده‌اند. از جمله در صلوة مسعودی (4) (برگ 125 ر- 126 ر) که از کتب قدیم فقه عام است جایی که صحبت از نخوابیدن در خانه‌ای (اطاقی) است که قرآن در آن گذاشته شده باشد، این طور نقل شده است:
«مسئله: در خانه‌ای که مصحف بود نشاید خفتن. باید که مصحف را در خانه‌ی دیگر نهد یا آویزد و اگر خانه از یکی بیش نیست باری زیر سر آویزد ... و امام اعظم رحمه‌الله هرگز در بازار که کاغذ فروختندی بی‌وضو در آن بازار نرفتی و این تعظیم مسلمانی است. در حیرة‌الفقها و حجت‌الفضلا است که خواجه ابوحفص کبیر‌بخاری رحمه‌الله گفته است که وقتی محدث بودمی با بازار و دکان کاغذفروشان برنگذشتمی.
و فقیه ابواللیث سمرقندی رحمه‌الله گفته است که اگر قطار شتران را کاغذ بار بود و بر آن شتر آخر مصحف هم بود و من محدث باشم مهار شتر اول را نگیرم.
و امیرالمؤمنین علی رضی‌الله‌عنه گفته است که اگر قطار شتران بود، یکی این سر بادیه و یکی آن سر بادیه و بر آن شتران آخرین مصحف بود و من محدث باشم مهار شتر اول را نگیرم. و خواجه منصور ماتریدی رحمه‌الله گفته است وقتی که من محدث بودمی به سر پل مقام برنگذشتمی. جوازهای (؟) کاغذ آن‌جا نزدیک است» (5).
ابن‌الحاج الفاسی (د: 737 هـ) در کتاب المدخل گفته است کاغذسازها نباید اوراق نوشته را دوباره خمیر کنند زیرا ممکن است در آن‌ها اسم خداوند و یا مطالب شرعی باشد. پس لگدکوب شدن آن‌ها را خلاف حرمت می‌دانسته است. (6) شاید علت این‌که صوفیه کتب را دفن می‌کردند لزوم حرمت‌گذاری نسبت به کاغذ و نوشته‌ی روی آن بوده است.

پی‌نوشت‌ها:

1. آثارالبلاد، ص 444.
2. «بیاضی از مکاتیب عصر صفوی».
3. متأسفانه شماره و نام آن مجموعه به هنگام استنساخ (زمستان 1364 هـ ش) فراموش شده است.
4. نسخه‌ی خطی مجموعه‌ی جلفائی اصفهانی که مجموعه‌ی خود را به دانشگاه لوس‌آنجلس فروخت و من به لطف آقای وانینگ ویلسون، کتابدار بخش شرقی آن دانشگاه از آن بهره‌ور شدم.
5. عبارت در نسخه چنین است ظاهراً عبارت چیزی بوده است به این معنی که «چون کارگاه‌های کاغذ آن جا نزدیک است».
6. المدخل، 83/4، به نقل از کورکیس عوّاد، «ساخت کاغذ در دوره‌ی تمدن اسلامی»، ص 128.

منبع مقاله :
افشار، ایرج؛ (1393)، کاغذ در زندگی و فرهنگ ایرانی، تهران: مرکز پژوهشی میراث مکتوب، چاپ دوم



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.