علاوه بر رواياتي كه در باب نام بردن از حضرت مهدي (عليه السلام) به نام خاص (م ح د ي) ذكر شد، عده ای از دانشمندان شيعه، از حضرت مهدی(عجل الله تعالي فرجه الشريف) با عنوان، محمد، محمد المهدي، محمد بن الحسن و محمد بن الحسن العسكري(عليهما السلام)، ياد کردهاند. اين خود نشانگر آن است كه اين بزرگان، ذكر نام آن حضرت را جايز ميدانستهاند كه به برخي از آنها اشاره ميشود:
1. شيخ مفيد(ره) در معرفي آن امام همام(عليه السلام) مي نويسد: «...مُحَمد بنُ الحَسَن العَسْكَري عليه السلام وَاَنَّهُ المَهْدي الُمنْتَظَر خُرُوجُهُ في آخِرالزَّمانِ وَاَنَّهُ غائِبُ بَعدَ فَتْرَةِ مِنْ وِلادَتِهِ...»؛1
نويسنده:خدامراد سلیمیان منبع: درسنامه مهدویت1-ص210 تا ص212
علاوه بر رواياتي كه در باب نام بردن از حضرت مهدي (عليه السلام) به نام خاص (م ح د ي) ذكر شد، عده ای از دانشمندان شيعه، از حضرت مهدی(عجل الله تعالي فرجه الشريف) با عنوان، محمد، محمد المهدي، محمد بن الحسن و محمد بن الحسن العسكري(عليهما السلام)، ياد کردهاند. اين خود نشانگر آن است كه اين بزرگان، ذكر نام آن حضرت را جايز ميدانستهاند كه به برخي از آنها اشاره ميشود:
1. شيخ مفيد(ره) در معرفي آن امام همام(عليه السلام) مي نويسد: «...مُحَمد بنُ الحَسَن العَسْكَري عليه السلام وَاَنَّهُ المَهْدي الُمنْتَظَر خُرُوجُهُ في آخِرالزَّمانِ وَاَنَّهُ غائِبُ بَعدَ فَتْرَةِ مِنْ وِلادَتِهِ...»؛1 «...محمد فرزند حسن عسكري و او است مهدي؛ همو كه خروجش در آخرالزمان انتظار كشيده ميشود و مدتي بعد از ولادتش غايب شد».
2. سيد مرتضي در بيان اعتقادات شيعه درباره ائمه(عليهم السلام) مي نويسد: «وَيذْهَبُ الاِمامِيةُ ـ بِاَجْمَعِهِمْ ـ اِلي اَنها بِالنَّصِ الجَلي عَلي الائمةِ الاِثني عَشَر اَوّلهُمْ عَلي بنِ ابيطالب وَآخرهم محمد بن الحسن المهدي المنتظر...»؛2 «اعتقاد اماميه ـ بنا بر نص آشكار ـ اين است كه امامان دوازده نفرند؛ نخستين ايشان علي بن ابي طالب و آخرين آنان محمد فرزند حسن، مهدي منتظر است».
3. شيخ طوسي(ره) درباره ولادت امام مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) از زبان اسماعيل علي نوبختي نوشته است: «...مُولِدُ مُحمد بن الحَسَنِ بنِ عَلي مُحمد بن علي بن موسي...».3
5. علامه حلي در تحرير الاحكام ( ج2، ص109) و شرح منهاج الكرامة، (ص252 ) و الرسالة السعدية (ص19)، از حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) با عنوان محمد بن الحسن العسكري(عليهما السلام) ياد کرده است.
6. علي بن يوسف حلي پس از نام بردن از امامان داوزدهگانه، نام امام زمان(عليه السلام) را چنين می-نويسد: «...حتي انتهي الي ابي القاسم محمد بن الحسن الحجة القائم...».5
7. محقق كركي(ره) می نويسد: «ثُمَ الخَلَفُ الحُجَّةُ القائِمُ المُنْتَظَرُ مُحمدُ بن الحَسَنِ المَهدي المُستَتَر خَوفاً مِنَ الاَعْداءِ...»؛6 «سپس خلف، حجّت، قائم، منتظر، محمد فرزند حسن، مهدي كه به جهت ترس از دشمنان پنهان است...»
8. اربلي(ره) نوشته است: «...وَاَمَّا اِسْمُهُ فمُحَمَّدٌ وَكُنْيتُهُ اَبُوالقاسِمِ وَلَقَبُهُ الحُجَّةُ وَالخَلَفُ الصالِحُ وَقيلَ المُنْتَظَر...»؛7 «اما اسم او محمد و كنيهاش ابوالقاسم و لقبش حجّت و خلف صالح و گفته شده منتظر است».
9. علامه مجلسي اگر چه قائل به حرمت نام بردن ايشان است؛ ولي در موارد فراواني با نام مخصوص از ايشان ياد كرده است: «... المَهْدي الذي بَشَّرَ بِخُرُجِهِ النَبي المعظم-صلي الله عليه وآله- فِي روايات مُتَواتِرة مِن الخاصَةِ وَالعامَةِ وَهُوَ الاِمامُ مُحمد بن الحَسَنِ العَسكري المهدي المنتظر...».8
10. شهيد اول مي گويد: «الثاني عَشَر: الاِمامُ المَهْدي الحُجَّة صاحِبِ الزَّمانِ اَبُوالقاسِمِ مُحمد بن الحَسَنِ العَسْكَري عليه السلام...».9
11. حسين عبدالصمد عاملي پدر شيخ بهايي(ره) با عنوان محمد بن الحسن العسكري المهدي قائم از آن حضرت ياد کرده است.10
12. قاضي نعمان مغربي نوشته است: «...وَمِنْ المُتَوقَّعْ اَنَّ هَذِهِ الرِّوايةَ وَرَدَتْ فِي المَهدي مُحمد بن الحسن العسكري...»11.
13. طـريـحي(ره) می نـويسـد: «يكَني بِهِ (القـائم) عَن صـاحِبِ الاَمْرِ مُحمـد بـن الحَسَن العسكري...».12 و 13
پي نوشت ها:
1. شيخ مفيد، الرسائل في الغيبة، ج1، ص4. 2. سيد مرتضي، الانتصار، ص25. 3. طوسی، كتاب الغيبة، ص271. 4. شيخ صدوق، عيون اخبار الرضا(عليه السلام)، ج1، ص40. 5. العدد القوية، ص70. 6. محقق کرکي، رسائل الكرکی، ج1، ص63. 7. كشف الغمة، ج2، ص437. 8. بحارالانوار، ج19، ص284، ج28، ص46. 9. شهيد اوّل، الدروس، ج2، ص16. 10. ر. ك: وصول الاخيار الي اصول الاخبار. 11. نعمان بن محمد تميمي مغربي، شرح الاخبار، ج2، ص63. 12. طريحي، مجمع البحرين، ج3، ص571. 13. از ديگر كساني كه در نوشتار و يا نقل قول هاي خود به كلمه محمد، ـ به عنوان نام حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) ـ تصريح كردهاند، ميتوان از شيخ علي يزدي حايري در الزام الناصب، (ج1، صفحه 121)، سيد هاشم بحراني در غايه المرام، (ج7، صفحه 134) و محمد جواد مغنيه در الشيعة في الميزان، (ص 266)، سيد علي ميلاني در دراسات في منهاج السنة، (ص41)، شيخ عباس قمي در منازل الاخره، (ص 288) و در الكني و الالقاب، (ج 3، صفحه 19)، مولي صالح مازندراني در شرح اصول كافي، (ج 6، ص26)، شيخ جعفر سبحاني در اضواء علي عقايد الشيعة الامامية، (ص218)، به عنوان نمونه ياد كرد.
نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.