انتظار و فرهنگ شيعه

شادابي و پويايي بشر در طول دوران زندگي فردي و اجتماعي، مرهون نعمت «اميد» و «انتظار» است. اگر انسان، به آينده اميدي نداشته باشد، زندگي برايش مفهوم چنداني نخواهد داشت. آنچه انسان را به زندگي اميدوار مي‌كند و آن را جاذبه‌دار مي‌سازد و نگراني‌ها و ناراحتي‌ها را براي او آسان مي‌نمايد، انتظار و اميد به آينده‌اي روشن و رشدآفرين است که در آن، به تمام نيازهاي روحي و جسمي او به طور کامل پاسخ داده شود. آدمي در پرتو همين انتظار و اميد، رنج‌ها و گرفتاري‌ها را تحمل مي‌كند و با كشتي اميد و آرزو در درياي متلاطم و طوفان‌زاي زندگي، به سير خود ادامه مي‌دهد.
پنجشنبه، 15 فروردين 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
انتظار و فرهنگ شيعه
انتظار و فرهنگ شيعه
انتظار و فرهنگ شيعه

نويسنده:خدامرلد سلیمیان
منبع:درسنامه مهدویت2-ص202تاص207
شادابي و پويايي بشر در طول دوران زندگي فردي و اجتماعي، مرهون نعمت «اميد» و «انتظار» است. اگر انسان، به آينده اميدي نداشته باشد، زندگي برايش مفهوم چنداني نخواهد داشت. آنچه انسان را به زندگي اميدوار مي‌كند و آن را جاذبه‌دار مي‌سازد و نگراني‌ها و ناراحتي‌ها را براي او آسان مي‌نمايد، انتظار و اميد به آينده‌اي روشن و رشدآفرين است که در آن، به تمام نيازهاي روحي و جسمي او به طور کامل پاسخ داده شود. آدمي در پرتو همين انتظار و اميد، رنج‌ها و گرفتاري‌ها را تحمل مي‌كند و با كشتي اميد و آرزو در درياي متلاطم و طوفان‌زاي زندگي، به سير خود ادامه مي‌دهد.
شيعه، با بهره‌گيري از آموزه‌هاي اهل بيت(عليهم السلام)، اين اميد و انتظار به آينده را در متعالي‌ترين نوع خود، فراراه انسان‌هاي آزادانديش و آزادي‌خواه قرار داده است.
معناي لغوي و اصطلاحي «انتظار فرج»
«انتظار»، در لغت به معناي چشمداشت و چشم‌به‌راه بودن1 است؛ اما در اصطلاح، به معناي چشم‌به‌راه بودن براي ظهور واپسين ذخيرة الهي و آماده شدن براي ياري او در برپايي حکومت عدل و قسط در سراسر گيتي است.
به بيان ديگر، «كيفيتي‌ روحي‌ است‌ كه‌ باعث‌ به‌ وجود آمدن‌ حالت‌ آمادگي‌ (انسان‌ها) براي‌ آنچه‌ انتظار دارند، مي‌شود و ضد آن‌، يأ‌س‌ و نااميدي‌ است. هر چه‌ انتظار بيشتر باشد و هر چه شعلة آن فروزان‌تر و پر فروغ‌تر باشد، تحرک و پويايي او و در نتيجه آمادگي‌ نيز بيشتر خواهد بود».2
«فَرَج» به معناي «گشايش» است. انتظار فرج، برخاسته از فطرت کمال جوي بشري است؛ اگر چه عوامل ديگري نيز مي‌تواند منشأ انتظار باشد.
يکي از انديشوران معاصر، با بيان اين که برخي دوست دارند حالت انتظار را يك مسأله رواني ناشي از حرمان در اقشار محروم جامعه وتاريخ تفسير كنند وحالت فرار از واقعيت گرانبار يا مشقّت‏ها به سوي تصور آينده‏اي كه محرومان در آن بتوانند تمام حقوق از دست‌رفته وسيادتشان را بازپس گيرند، نوشته است: «اين گمانه، نوعي خيالبافي يا نوعي گريز از دامن واقعيت به آغوش تخيل است». 3
بر خلاف گمان برخي که انديشة مهدويّت را ساختة شيعه مي‌دانند، باور داشت مهدويّت نه فقط به پيروان اهل بيت(عليهم السلام) اختصاص ندارد، بلكه بخش مهمي از عقايد اسلامي و يكي از مسايل مهم و ريشه‌اي در اصول اسلامي به شمار مي‌آيد كه بين تمام گروه‌ها و مذاهب اسلامي بر اساس بشارت‌هاي قرآن مجيد و آموزه‌هاي پيامبر اکرم(صلي الله عليه و آله وسلم)، شكل گرفته است. روايت‌هاي مربوط به حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) ـ همان‌گونه که در منابع شيعه آمده است ـ در بسياري از كتاب‌هاي معروف اهل سنّت نيز آمده است.4
بنابراين، باور به پيروزي نهايي نيروي حقّ، صلح و عدالت بر نيروي باطل، ستيز و بيداد، گسترش جهاني ايمان اسلامي، استقرار کامل و همه‌جانبة ارزش‌هاي انساني، تشکيل مدينة فاضله و جامعة آرماني و سرانجام، اجراي اين ايدة عمومي و انساني به وسيلة شخصيتي عالي قدر که در روايات اسلامي، از او به «مهدي» تعبير شده است، برخاسته از چشمه سار وحي است؛ از اين رو انتظار آن دوران، علاوه بر آن که در مجموعة باورهاي تمام پيروان اديان آسماني به چشم مي‌خورد، بين مسلمانان نيز از اهميّت ويژه‌اي برخوردار است.
جايگاه انتظار در فرهنگ شيعه ‏
در يک بررسي کوتاه، رواياتي كه سخن از انتظار گفته‏اند، به دو دسته كلي تقسيم مي‏شود:
1. انتظار فرج به معناي عامّ
در اين معنا، آموزه‌هاي ديني بر آن است تا افزون بر بيان فضيلت «گشايش عمومي» و اميد به آينده، و سوق انسان‌ها به اين عرصه، نوميدي را نيز مورد نکوهش قرار داده، از ورود جوامع بشري به آن جلوگيري كند.
اهتمام آموزه‌هاي اسلامي در بيان معناي عام انتظار و اميد، تا بدان حد بوده که از آن با بلندترين عنوان‌ها ياد نموده، ارزش‌هاي شگفت‌آوري براي آن ذکر کرده است. برخي از اين عنوان‌ها بدين قرار است.
1ـ1. عبادت و بندگي
قرآن و اهل بيت(عليهم السلام)، به ما مي‌آموزند که هدف از آفرينش، بندگي خداوند است.5
رسول گرامي اسلام(صلي الله عليه و آله وسلم) يکي از نمودهاي اين بندگي را انتظار گشايش دانسته، مي‌فرمايد:
اِنتِظارُ الفَرَجِ عِبَادَةٌ؛ 6
انتظار فرج عبادت است.
از آن‌جا که بيشتر عبادت‌ها در شمار رفتار انسان است، مي‌توان نتيجه گرفت اين‌جا نيز مقصود از انتظار، مجموعه رفتاري خاص است.
1ـ2. برترين عبادت
برخي عبادت‌ها بر برخي ديگر برتري دارد؛ از اين رو انجام آن، افزون بر آن، که مورد تأکيد آموزه‌هاي ديني است، از پاداش افزون‌تري نيز برخوردار است و نقش آن، در سازندگي انسان بيشتر است.
رسول گرامي اسلام(صلي الله عليه و آله وسلم) پس از آن که انتظار فرج را در زمرة عبادت‌هاي خداوند دانسته است، آن را يکي از برترين عبادت‌ها برشمرده، مي‌فرمايد:
اَفضَلُ العِبادَةِ اِنتِظارُ الفَرَجِ؛7
برترين عبادت انتظار فرج است.
1ـ3. برترين کارها
گاهي آن را برترين كارهاي امت پيامبر خاتم(صلي الله عليه و آله وسلم) معرفي مي‌كند.
رسول گرامي اسلام(صلي الله عليه و آله وسلم) در اين‌باره مي‌فرمايد:
اَفْضَلُ اَعْمالِ اُمَّتِي اِنتظارُ الفَرَجِ مِنَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ؛8
برترين کارهاي امت من، انتظار فرج از جانب خداوند است.
1ـ4. فرج بودن خود فرج
امروزه، از نظر دانش روانشناسي ثابت شده است اميد داشتن، نقش بسيار مهمي در رفتارهاي اجتماعي دارد. به بيان ديگر انتظارِ آينده‌اي روشن و درخشان، باعث مي‌شود زندگي كنوني انسان نيز از روشنايي و پويايي برخوردار شود.
در برخي روايات مربوط به انتظار فرج به اين حقيقت ارزشمند، اين‌گونه اشاره شده است که خود انتظار فرج، نوعي فرج و گشايش است.
در اين‌باره امام سجّاد(عليه السلام) فرمود:
اِنتِظارُ الفَرَجِ مِنْ اَعظَمِ الفَرَجِ؛9
انتظار گشايش، خود از بزرگ‌ترين گشايش‌ها است.
1ـ5. برترين جهاد
در آموزه‌هاي ديني، جهاد و کوشش در راه خدا، يکي از مهم‌ترين رفتارهاي فردي و گروهي مسلمانان معرفي شده است. آيات فراواني از قرآن و روايات بسياري از معصومان(عليهم السلام) به حقيقت اين رفتار ارزشمند اشاره كرده است.
درباره اهميّت انتظار فرج ـ افزون بر آنچه مورد اشاره قرار گرفت ـ به رواياتي بر مي‌خوريم که بسي شگفتي آور است و آن، اين که انتظار را فقط «جهاد» که «برترين جهاد» دانسته است. از اين نوع روايات نيز به خوبي استفاده مي‌شود انتظار، از نوع عمل است.
رسول گرامي اسلام(صلي الله عليه و آله وسلم) برترين جهاد بودن انتظار فرج را اين‌گونه بيان فرموده است:
اَفْضَلُ جِهادِ اُمَّتي اِنْتِظارُ الفَرَجِ؛10
برترين جهاد امت من انتظار گشايش است.
در مقابل آموزه‌هاي بالا، يأس و نااميدي از رحمت پروردگار، به شدت مذمت شده و در شمار گناهان بزرگ به حساب آمده است.11
2. انتظار فرج به معناي خاص
در اين معنا، انتظار به معناي چشم‌به‌راه بودن آينده‌اي با تمام ويژگي‌هاي يک جامعه، مورد رضايت خداوندي است که يگانه مصداق آن دوران حاکميت آخرين ذخيرة الهي وجود مقدّس حضرت ولي عصر(عجل الله تعالي فرجه الشريف) است.
برخي سخنان معصومان(عليهم السلام) در اين‌باره اين‌گونه است:
امام باقر(عليه السلام) ـ آن‌گاه كه دين مورد رضايت خداوند را تعريف مي‏كند ـ پس از شمردن اموري مي‌فرمايد:
...وَالتَّسْلِيمُ لِاَمْرِنا وَالوَرَعُ وَالتَّواضُعُ وَاِنتِظارُ قائِمِنا... ؛ 12
... و تسليم به امر ما، و پرهيزکاري و فروتني، و انتظار قائم ما....
امام صادق(عليه السلام) فرمود:
عَلَيْكُمْ بِالتَّسْليمِ وَالرَّدِّ اِلينا وَاِنْتظارِ اَمْرِنا وَامْرِكُمْ وَفَرَجِنا وَفَرَجِكُم؛13
بر شما باد به تسليم و رد امور به ما و انتظار امر ما و امر خودتان و فرج ما و فرج خودتان.
از روايات انتظار ظهور حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) به دست مي‏آيد انتظار ظهور حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) نه فقط راه رسيدن به جامعه موعود است؛ بلكه خود نيز موضوعيت دارد؛ بدان معنا كه اگر كسي در انتظار راستين به سر برد، تفاوتي ندارد كه به مورد انتظار خويش دست يابد يا دست نيابد.
در اين‌باره شخصي از امام صادق(عليه السلام) پرسيد: «چه مي‏فرماييد درباره كسي كه داراي ولايت پيشوايان است و انتظار ظهور حكومت حق را مي‏كشد و در اين حال از دنيا مي‏رود؟»
حضرت(عليه السلام) در پاسخ فرمود:
هُوَ بِمَنزِلَةِ مَنْ كانَ مَعَ القائِمِ فِي فُسطاطِهِ». ثُمَ سَكَتَ هَنيئةً، ثُمَ قالَ: «هُوَ كَمَنْ كانَ مَعَ رُسولِ اللّه؛14
او همانند كسي است كه با حضرت قائم(عجل الله تعالي فرجه الشريف) در خيمه او باشد». سپس كمي سكوت كرد و فرمود: «مانند كسي است كه با پيامبر اسلام(صلي الله عليه و آله وسلم) در مبارزاتش همراه بوده است».

پي نوشت ها:

1. ر.ک: دهخدا، علی اکبر, لغتنامه, کلمه انتظار.
2. ر.ک: موسوي‌ اصفهاني، محمّد تقي‌، مكيال‌ المكارم، ترجمه:‌ مهدي‌ حائري‌ قزويني، ج‌ 2، ص‌ 235.
3. آصفي، محمّد مهدي‌ ‌, مقالة انتظار پويا, فصلنامه انتظار, ش 6.
4. ر.ک: ناصری، محمد امير، الامام المهدی فی الاحاديث المشترکة بين السنة و الشيعة.
5. ذاريات(51): آية 56.
6. اربلی، كشف‏ الغمة في معرفة الائمة، ج 2، ص 101؛ شيخ طوسي، أمالي، ص 405.
7. شيخ صدوق، كمال‏الدين و تمام النعمة، ج 1، ص 287؛ ر.ك: ترمذي، سنن، ج 5، ص 565.
8. شيخ صدوق, عيون اخبارالرضا (عليه السلام)، ج2، ص36؛ شيخ صدوق, كمال الدين و تمام النعمة، ج 2، ص 644
9. طبرسی، احمد بن علی، احتجاج، ج 2، ص 317؛ شيخ صدوق, كمال الدين و تمام النعمة، ج 1، ص 319.
10. حرانی، حسن بن علی, تحف‏العقول، ص 37.
11. ر.ک: سوره يوسف(12): آية 87.
12. شيخ كلينی، كافي، ج 2، ص 23، ح 13.
13. كشي، محمدبن عمر، رجال كشي، ص 138.
14. برقي، احمد بن محمدبن ‏خالد، محاسن، ج 1، ص 173؛ علامه مجلسی, بحارالانوار، ج 52، ص 125.





نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط