تفاوت روزه با رياضتهاى غيردينى در چيست؟
نويسنده:حسين نورى
منبع:ماهنامه پرسمان- ش49
منبع:ماهنامه پرسمان- ش49
«رياضت» در لغت چند معنا دارد كه عبارتند از:
1. تحمل رنج و تعب براى تهذيب نفس و تربيت خود يا ديگرى.
2. تمرين و ممارست.
3. كوشش و سعى.
4. گوشهنشينى توأم با عبادت و خوددارى نفس. رياضت در اصطلاح نيز به معناى تحمل رنج و مشقت و از نظر جسمانى، خود را در محدوديت قرار دادن و در قبال آن به توانمندىهاى روحى رسيدن است.
انواع رياضت
از يك نظر مىتوان رياضت را به دو نوع تقسيم كرد:
1. رياضت به صورت مطلق؛ قطع نظر از آموزههاى دينى.
2. رياضت در قالب آموزههاى دينى و براساس معيارهاى شرعى. فرقهاى اين دو عبارتند از:
1. رياضت به معناى مطلق، عبارت است از اين كه انسان از هر راه ممكن، جسم خود را به مشقّت بيندازد تا مهارتها و توانمندىهايى را در بعد روحى به دست آورد؛ قطع نظر از اين كه آيا چنين عملى از نظر احكام شرعى و مبانى دينى صحيح است يا نه. از اين رو، مرتاضانى كه بدون در نظر گرفتن شريعت الهى، رياضت مىكشند، براى رسيدن به هدف خود، هر عملى را انجام مىدهند؛ زيرا آنان بر اين باورند كه فلان عمل، موجب تقويت روح يا ارادهشان مىشود؛ اما در رياضتهاى دينى (مانند روزه)، هرگز فرد از چارچوب شريعت خارج نمىشود و هر قدرت و نيرويى براى او مطلوب نيست. او، براساس احكام الهى، روزه مىگيرد؛ زيرا احكام دينى، براى اين است كه انسان را در حوزه عبوديت خدا قرار دهد و او را به مقام قرب الهى برساند؛ پس نتيجه و اثر رياضتهاى شرعى و غيرشرعى، كاملاً با هم متفاوت است.
2. فرق ديگر رياضت دينى با رياضت غيردينى، اين است كه دين، به انسان اجازه ضرر زدن به خود يا به ديگرى را نمىدهد و اعمال او همواره بايد فايده عقلايى داشته باشد؛ براى مثال، روزه، عمل واجبى است كه افراد مكلّف، بايد آن را بگيرند؛ اما همين روزه، اگر در جايى موجب آسيب شديد جسمانى يا بيمارى و يا تشديد آن گردد، حكم آن لغو مىشود و چنين فردى، نبايد روزه بگيرد؛ در حالى كه مرتاض، ممكن است عملى را به اين جهت انجام دهد كه موجب تقويت اراده شود و كارى ندارد به اين كه اين عمل ممكن است براى او ضرر داشته باشد يا نه و به عبارت ديگر، بر اساس قاعده كلى «لاضرر و لا ضرار فى الاسلام»، ضرر رساندن و ضرر ديدن، در اسلام و احكام آن، قرار داده نشده است. همچنين در قرآن آمده است: «خداوند براى هيچ كس بيشتر از توانايىاش تكليف نمىكند».1 مرتاض، اين قواعد و اصول را نه تنها مد نظر ندارد، بلكه ممكن است برخلاف آنها عمل كند؛ به اين جهت كه مىخواهد با رياضت، ابعاد روحى و روانى خود را تقويت كند. از همين رو، بسيارى از احكام، ممكن است در مورد عدهاى، تغيير كند يا آن تكليف از دوش آنان برداشته شود؛ براى مثال، اگر كسى بيمار است و روزه گرفتن براى او ضرر دارد يا درمان او را به تأخير مىاندازد و نيز افرادى كه مسافر هستند، نبايد روزه بگيرند.
3. تفاوت ديگر، مربوط به انگيزه و هدفى است كه مرتاض دنبال مىكند. اگر از مرتاض سؤال شود كه انگيزه و هدف تو از اين عمل چيست، ممكن است بگويد: براى تقويت روح يا به جهت تقويت اراده و يا به دليل اين كه بتوانم توانايى به دست آورم؛ اما نخستين شرط روزه، اين است كه روزهدار، بايد نيت و قصد «قربت» كند؛ «انما الاعمال بالنيات؛ عملها تنها با نيت، صحيح است».2 روزهدار نيز ممكن است انگيزهاش دستيابى به بهشت و نعمتهاى بهشتى باشد؛ اما بايد قصد «قربة الى الله» كند. او مىخواهد در قالب بندگى، رضايت خدا را به دست آورد و به دنبال آن، از نعمتهاى مادى و معنوى نيز بهره بگيرد؛ پس در رياضتهاى الهى، قصد و انگيزه، الهى است؛ ولى معلوم نيست مرتاض چنين هدفى را دنبال كند.
4. يكى ديگر از تفاوتهايى كه بين رياضتهاى غيردينى و رياضتهاى دينى وجود دارد، به كارگيرى محصولات و نتايج رياضت است. يك انسان مؤمن - كه در قالب عمل به احكام الهى به كمالاتى دست مىيابد - هرگز حاضر نيست از اين كمالى كه به دست آورده، سوء استفاده كند و در راه حرام، آن را به كار گيرد؛ اما مرتاض ممكن است بر اثر رياضت، توانمندىهايى به دست آورد و در راه غيرصحيح و غيرمشروع از آنها استفاده كند.
حال ممكن است سؤال شود كه آيا مىشود انسانى از طريق رياضتهاى غير دينى، به جايى برسد؟ جواب آرى است؛ زيرا رياضت و نتايج آن، تحت نظام علّى و معلولى قرار دارد؛ يعنى اگر علت (به مشقّت انداختن جسم)، ايجاد شد، معلول (تقويت روح در بعدى از ابعاد) نيز حاصل مىشود. اين علّت و معلول، ممكن است در قالب يك نظام ارزشى و الهى شكل بگيرد و ممكن است خارج از اين نظام باشد؛ درست مثل يك چاقوى تيز كه مىتوانيم در راه صحيح و يا غلط از آن بهرهبردارى كنيم و ممكن است اين چاقو از طريق صحيح تيز شده باشد و يا از راه غصبى. بنابراين، تقويت روح، چيزى شبيه تيز كردن چاقو است. بنابراين، در سايه رياضتهاى دينى، علاوه بر اين كه نفس انسان قدرتمند مىشود و او به كمالاتى مىرسد، به سعادت واقعى و جاودان نيز دست مىيابد و اين، امرى است كه با رياضتهاى غيردينى حاصل نمىشود.
1. تحمل رنج و تعب براى تهذيب نفس و تربيت خود يا ديگرى.
2. تمرين و ممارست.
3. كوشش و سعى.
4. گوشهنشينى توأم با عبادت و خوددارى نفس. رياضت در اصطلاح نيز به معناى تحمل رنج و مشقت و از نظر جسمانى، خود را در محدوديت قرار دادن و در قبال آن به توانمندىهاى روحى رسيدن است.
انواع رياضت
از يك نظر مىتوان رياضت را به دو نوع تقسيم كرد:
1. رياضت به صورت مطلق؛ قطع نظر از آموزههاى دينى.
2. رياضت در قالب آموزههاى دينى و براساس معيارهاى شرعى. فرقهاى اين دو عبارتند از:
1. رياضت به معناى مطلق، عبارت است از اين كه انسان از هر راه ممكن، جسم خود را به مشقّت بيندازد تا مهارتها و توانمندىهايى را در بعد روحى به دست آورد؛ قطع نظر از اين كه آيا چنين عملى از نظر احكام شرعى و مبانى دينى صحيح است يا نه. از اين رو، مرتاضانى كه بدون در نظر گرفتن شريعت الهى، رياضت مىكشند، براى رسيدن به هدف خود، هر عملى را انجام مىدهند؛ زيرا آنان بر اين باورند كه فلان عمل، موجب تقويت روح يا ارادهشان مىشود؛ اما در رياضتهاى دينى (مانند روزه)، هرگز فرد از چارچوب شريعت خارج نمىشود و هر قدرت و نيرويى براى او مطلوب نيست. او، براساس احكام الهى، روزه مىگيرد؛ زيرا احكام دينى، براى اين است كه انسان را در حوزه عبوديت خدا قرار دهد و او را به مقام قرب الهى برساند؛ پس نتيجه و اثر رياضتهاى شرعى و غيرشرعى، كاملاً با هم متفاوت است.
2. فرق ديگر رياضت دينى با رياضت غيردينى، اين است كه دين، به انسان اجازه ضرر زدن به خود يا به ديگرى را نمىدهد و اعمال او همواره بايد فايده عقلايى داشته باشد؛ براى مثال، روزه، عمل واجبى است كه افراد مكلّف، بايد آن را بگيرند؛ اما همين روزه، اگر در جايى موجب آسيب شديد جسمانى يا بيمارى و يا تشديد آن گردد، حكم آن لغو مىشود و چنين فردى، نبايد روزه بگيرد؛ در حالى كه مرتاض، ممكن است عملى را به اين جهت انجام دهد كه موجب تقويت اراده شود و كارى ندارد به اين كه اين عمل ممكن است براى او ضرر داشته باشد يا نه و به عبارت ديگر، بر اساس قاعده كلى «لاضرر و لا ضرار فى الاسلام»، ضرر رساندن و ضرر ديدن، در اسلام و احكام آن، قرار داده نشده است. همچنين در قرآن آمده است: «خداوند براى هيچ كس بيشتر از توانايىاش تكليف نمىكند».1 مرتاض، اين قواعد و اصول را نه تنها مد نظر ندارد، بلكه ممكن است برخلاف آنها عمل كند؛ به اين جهت كه مىخواهد با رياضت، ابعاد روحى و روانى خود را تقويت كند. از همين رو، بسيارى از احكام، ممكن است در مورد عدهاى، تغيير كند يا آن تكليف از دوش آنان برداشته شود؛ براى مثال، اگر كسى بيمار است و روزه گرفتن براى او ضرر دارد يا درمان او را به تأخير مىاندازد و نيز افرادى كه مسافر هستند، نبايد روزه بگيرند.
3. تفاوت ديگر، مربوط به انگيزه و هدفى است كه مرتاض دنبال مىكند. اگر از مرتاض سؤال شود كه انگيزه و هدف تو از اين عمل چيست، ممكن است بگويد: براى تقويت روح يا به جهت تقويت اراده و يا به دليل اين كه بتوانم توانايى به دست آورم؛ اما نخستين شرط روزه، اين است كه روزهدار، بايد نيت و قصد «قربت» كند؛ «انما الاعمال بالنيات؛ عملها تنها با نيت، صحيح است».2 روزهدار نيز ممكن است انگيزهاش دستيابى به بهشت و نعمتهاى بهشتى باشد؛ اما بايد قصد «قربة الى الله» كند. او مىخواهد در قالب بندگى، رضايت خدا را به دست آورد و به دنبال آن، از نعمتهاى مادى و معنوى نيز بهره بگيرد؛ پس در رياضتهاى الهى، قصد و انگيزه، الهى است؛ ولى معلوم نيست مرتاض چنين هدفى را دنبال كند.
4. يكى ديگر از تفاوتهايى كه بين رياضتهاى غيردينى و رياضتهاى دينى وجود دارد، به كارگيرى محصولات و نتايج رياضت است. يك انسان مؤمن - كه در قالب عمل به احكام الهى به كمالاتى دست مىيابد - هرگز حاضر نيست از اين كمالى كه به دست آورده، سوء استفاده كند و در راه حرام، آن را به كار گيرد؛ اما مرتاض ممكن است بر اثر رياضت، توانمندىهايى به دست آورد و در راه غيرصحيح و غيرمشروع از آنها استفاده كند.
حال ممكن است سؤال شود كه آيا مىشود انسانى از طريق رياضتهاى غير دينى، به جايى برسد؟ جواب آرى است؛ زيرا رياضت و نتايج آن، تحت نظام علّى و معلولى قرار دارد؛ يعنى اگر علت (به مشقّت انداختن جسم)، ايجاد شد، معلول (تقويت روح در بعدى از ابعاد) نيز حاصل مىشود. اين علّت و معلول، ممكن است در قالب يك نظام ارزشى و الهى شكل بگيرد و ممكن است خارج از اين نظام باشد؛ درست مثل يك چاقوى تيز كه مىتوانيم در راه صحيح و يا غلط از آن بهرهبردارى كنيم و ممكن است اين چاقو از طريق صحيح تيز شده باشد و يا از راه غصبى. بنابراين، تقويت روح، چيزى شبيه تيز كردن چاقو است. بنابراين، در سايه رياضتهاى دينى، علاوه بر اين كه نفس انسان قدرتمند مىشود و او به كمالاتى مىرسد، به سعادت واقعى و جاودان نيز دست مىيابد و اين، امرى است كه با رياضتهاى غيردينى حاصل نمىشود.