مهدويت در منابع روايي شيعه (قسمت اول)
منبع: درسنامه مهدویت1-ص51 تاص57
شناخت اين منابع ارزشمند و سير تدوين آنها، مي تواند ما را به آگاهي بيشتر نسبت به اين مسأله مهمّ و اساسي رهنمون شود.
به علت اختصار، در اين بحث، تنها به بررسي بعضي از كتاب هاي مهمّ دربارة «مهدويّت» اشاره مي شود.
شيعه و احاديث مهدويّت
«مهدويّت» در فرهنگ شيعه، از جمله آموزه های اعتقادی و بلكه از ضروريات مذهب به شمار مي آيد. احاديث مربوط به اين موضوع، چنان فراوان و گسترده است كه جاي هيچ شك و ترديدي را باقي نمي گذارد. با مروري كوتاه در منابع حديثي شيعه، به خوبي در مي يابيم كه موضوع ظهور حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) و بر پايي حكومت عدل جهاني به دست ايشان، جزو موضوعات كاملاً متواتر و مورد قبول تمام مسلمانان ـ به خصوص شيعه دوازده امامی ـ است.
ده ها تن از اصحاب ائمه(عليهم السلام)، پيش از تولّد امام زمان(عجل الله تعالي فرجه الشريف)، با استفاده از بيانات نوراني معصومين(عليهم السلام)، کتاب هاي مستقلي در رابطه با ولادت، غيبت، ظهور و نشانه هاي ظهور آن حضرت تأليف کرده اند که اسامي تعدادي از آنها بدين قرار است:1
2. ابوالفضل عبّاس بن هشام ناشري، مشهور به «عبيس» از اصحاب امام رضا(عليه السلام) (م220ق)، مؤلف کتاب الغيبة.3
3. علي بن حسن بن علي بن فضّال، از اصحاب امام هادي(عليه السلام) و امام حسن عسکري(عليه السلام)، صاحب کتابهاي الغيبة و الملاحم.4
4. ابوالحسن علي بن حسن بن محمد طائي جرمي، از اصحاب امام کاظم(عليه السلام) و صاحب کتاب الغيبة.5
5. ابوالحسن علي بن محمد بن علي سوّاق از سران واقفيه و صاحب کتاب الغيبة.6
6. ابوالحسن علي بن عمر اعرج، از اصحاب امام کاظم(عليه السلام) و صاحب کتاب الغيبة.7
7. ابو علي حسن بن محمد بن سماعه، از اصحاب امام کاظم(عليه السلام)، (م 263 ق) و صاحب کتاب الغيبة.8
8. حسن بن علي بن ابي حمزه بطائني، از اصحاب امام کاظم(عجل الله تعالي فرجه الشريف) و صاحب کتاب هاي: الغيبة، الرجعة، القائم و الملاحم.9
يك. كتاب سليم بن قيس هلالي
اين كتاب از «ابو صادق سليم بن قيس هلالي عامري كوفي(ره)» (م 80 ق) است و از لحاظ تاريخي اولين كتاب حديثي موجود مي باشد. مؤلف آن از شخصيت هاي برجسته و از خواص اصحاب اميرمؤمنان(عليه السلام)، امام حسن، حسين و سجاد(عليهم السلام) است و امام باقر(عليه السلام) را نيز درك كرده است.
سليم در نزد معصومين(عليهم السلام)، مورد وثوق بوده و از علوم سرشار آنان بهره مند شده است. وی همواره مورد تأييد ائمه(عليهم السلام) قرار گرفته، نزد آنان از محبوبيت خاصّي برخوردار بوده است.
از امام سجاد(عليه السلام) نقل شده ـ پس از آنكه كتاب سليم براي آن حضرت خوانده شد ـ فرمود: «صَدَقَ سُلَيمٌ رَحِمَهُ اللَّهُ»؛10 «راست گفت سليم. خدايش بيامرزد».
در اين كتاب احاديثي چند درباره حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) نقل شده كه به لحاظ اهميت کتاب، قابل توجّه است.11
گفتنی است درباره کتاب سليم بن قيس و صحّت روايات آن، ترديد هايي وجود دارد که در محل خود به آنها پاسخ-هاي مناسب داده شده است.12
علامه شوشتري درباره کتاب سليم مي گويد: «]قول[ صواب ]ودرست[ در باره کتاب سليم بن قيس اين است که اصل کتاب صحيح بوده و سه استاد بزرگ ما، نعماني، صفّار و ديگران، از آن روايت کرده اند؛ ولي اصل کتاب ] در مواردی بسيار اندک[ از جانب دشمنان دچار تحريف گشته است (همان گونه که شيخ مفيد بر اين باور است)، و اين گونه نيست که ابن غضائري پنداشته و تمام کتاب را به جهت روايت «نصيحت» محمد بن ابوبکر به پدرش در هنگام مرگ، جعلي دانسته است... ما جز روايت «نصيحت»، به روايت دروغي که محققاً ثابت شده باشد، برخورد نکرديم.13
دو. المحاسن
اين كتاب نوشته ابوجعفر احمد بن محمد بن خالد برقي (م 274 يا 280ق) است. وي از بزرگان شيعه به حساب ميآيد و بخشی از دوره امامت حضرت رضا(عليه السلام) و نيز دوران امامت امام جواد، هادي و عسكري(عليهم السلام) را درك كرده ومدتی نيز دردورة غيبت صغرا حيات داشته است.
اين كتاب يکي از بهترين كتابهاي روايي شيعه به شمار ميآيد و برخي اهميت و اعتبار آن را رديف «كتب اربعه»14 دانسته اند. كتاب محاسن يكي از منابع مهمّ كتاب كافي، نوشته كليني است و وي فراوان به اين كتاب استناد و از آن روايت نقل كرده است. شيخ صدوق(ره) نيز به آن اعتماد كرده و آن را از جمله كتابهاي مرجع من لايحضره الفقيه قرار داده است.15
علامه مجلسي(ره) گفته است: محاسن برقي از اصول معتبر است كه كليني و متأخّران وي، از اين كتاب حديث نقل كرده اند.16
در كتاب محاسن فصل و باب خاصّي به عنوان حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) گشوده نشده؛ ولي در باب 38 بيشتر اين روايات ذكر شده است. نكته قابل توجه اينكه در هيچ روايتي در اين كتاب، اشاره به كلمة «مهدي» نشده و از آن حضرت با عنوان قائم و يا مشتقات آن ياد شده است.
سه. بصائر الدرجات في فضائل آل محمد(عليهم السلام)
مؤلف اين كتاب ابوجعفر محمد بن حسن بن فروخ صفّار قمي (م290 ق) يكي از ياران امام حسن عسكري(عليه السلام) و از چهره هاي سرشناس ياران ائمه(عليهم السلام) و راويان حديث است. بصائرالدرجات، دربارة فضايل و مقامات امامان(عليهم السلام) به رشته تحرير درآمده و جزو قديمي ترين كتاب هاي حديثي و معتبرترين اصول قدماي شيعه محسوب مي شود. از زمان نگارش آن تاكنون، پيوسته مورد توجه دانشمندان، فقيهان و بزرگان شيعه بوده و در كتاب هاي ايشان فراوان به آن استناد شده است.
شيخ حر عاملي(ره) در مقدمه وسائل الشيعة مينويسد: «كتاب بصائر الدرجات نوشته شيخ ثقه و مورد اطمينان محمد بن حسن صفار ميباشد كه داراي دو نسخه كوچك و بزرگ است».
علامه مجلسي(ره) در مقدمه بحارالانوار مي نويسد: «كتاب بصائر الدرجات از اصول معتبره اي است كه شخصيت هايي مانند كليني و ديگر علما از آن روايت كرده اند».17
البته با وجود اين اعتماد، برخي نيز بر آن خرده گرفته اند.18
اين كتاب داراي ده بخش است كه هر بخش شامل حدود بيست باب است.
در اين كتاب موضوعات گوناگونی، بيان شده و بيشتر در باره ائمه معصومين(عليهم السلام) است؛ از اين رو روايات مربوط به حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) نيز مورد توجه قرار گرفته است. در اغلب اين روايت ها، به ويژگي هاي آن حضرت و يا مسائل مربوط به قيام و حكومت جهاني آن حضرت اشاره شده است.
چهار. كتاب التفسير معروف به (تفسير العياشي)
اين كتاب اثر محمد بن مسعود بن عياش سمرقندي(ره)، معروف به «عياشي» فقيه بزرگوار و عالم وارسته اي است كه در رشته هاي فقه، ادب، حديث و تفسير تبحر فراوان داشته است. او از برجسته ترين دانشمندان و از بزرگان فقهاي شيعه، در دوران غيبت صغرا و استاد كليني بوده است.
وي در آغاز با توجه به محيط زندگی خود ـ كه حدود سمرقند و بخارا بوده و بيشتر ساكنان آن از اهل سنّت بودند ـ پيرو مكتب فقهي آنان بود؛ اما در اثر مطالعه و بررسی در كتاب هاي شيعه، مكتب پر فيض جعفري را پذيرفت و تمامي ميراث پدر را (بالغ بر سيصد هزار دينار) در راه علم و نشر حديث، انفاق و خرج کرد. گفته شده: خانه او بسان مسجد، پر از قاري، محدث، عالم، دانشجو و مفسر بود.19
آقا بزرگ تهراني(ره) درباره او مي نويسد: «صاحب تفسير عياشي بالغ بر دويست جلد كتاب در زمينه هاي مختلف علوم اسلامي نگاشته است. او از مشايخ و اساتيد روايت كشي، صاحب رجال معروف و از هم دوره هاي ثقة الاسلام كليني مي-باشد و فرزندش جعفر، از كتاب هاي او روايت مي كند كه يكي از آنها همين تفسير موجود است».20
تفسير عياشی از برجسته ترين و معتبرترين تفاسير كهن روايي شيعه بوده و در ميان دانشمندان، از جايگاه خاصّي برخوردار است. از نويسنده آن در بيشتر كتاب هاي رجال و تراجم، به عظمت، جلالت، فضل و دانش ياد شده است.
اين تفسير در اصل در دو جلد بوده كه دانشمندان و علماي تفسير از آن روايت مي كرده اند؛ اما متأسفانه در قرن های بعدی، قسمت دوم اين كتاب مفقود ميشود و لذا كتاب موجود (در دو مجلد) فقط تا آخر سوره كهف است. نسخه موجود نيز، بدون اسناد راويان آن است؛ ظاهراً يكي از نسخه برداران كتاب، براي سهولت و آساني مطالعه و استنساخ، اسنادش را حذف كرده21 و زياني جبران ناپذير بر آن وارد ساخته است.
علامه طباطبايي(ره)، مقدمه اي بر اين تفسير نگاشته و اهميت و جايگاه اين تفسير را بيان كرده است. ايشان مي-نويسد: «قسم به جانم! مي توانم بگويم اين كتاب بهترين اثري است كه در زمان خود تأليف يافته است و اطمينان آميزترين مجموعه اي است كه از پيشينيان ما در زمينه كتب تفسيري مأثور به ارث رسيده است».
اين تفسير روايي در ذيل ده ها آيه از قرآن، به موضوع «مهدويّت» و حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) پرداخته و رواياتي را در اين زمينه نقل كرده است. نوع اين احاديث، تطبيق و تأويل آيات بر حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) و حكومت جهاني آن حضرت است.
پنج. تفسير القمي
اين تفسير اثر ابو الحسن، علي بن ابراهيم بن هاشم قمي (م قرن 4 ق) از راويان بزرگ شيعه و از ياران امام حسن عسكري(عليه السلام) است. وي از مشايخ معتبر شيخ كليني است و وي بسياري از روايات كافي را از او نقل كرده است.
اين تفسير از قديميترين تفاسيري است كه پرده از روي آياتي كه در شأن ائمه(عليهم السلام) نازل شده است، بر مي دارد. از اين رو در ميان مفسران شيعه، از ارزش و اعتبار خاصّي برخوردار است؛ به گونه اي كه آنان، اعتبار ديگر كتب «تفسير روايي» را با اين كتاب مي-سنجند.
نجاشي(ره) درباره او مي گويد: «علي بن ابراهيم از بزرگترين راويان شيعه است كه در عصر امام حسن عسكري(عليه السلام) زندگي مي كرده و محمد بن يعقوب كليني، در كتاب كافي بسيار از او روايت نقل مي كند».
از ويژگي هاي اين تفسير، آن است كه مؤلف همه روايات را، از امام باقر و امام صادق(عليهما السلام) نقل كرده است. درباره مؤلف و شيوه تأليف و پاره اي مباحث مربوط به شناسنامه كتاب،
بحث هاي مفصل و گسترده اي شده و برخي انتساب آن را به او مورد ترديد قرار داده اند؛22 اما اصل كتاب به عنوان يكي از كتابهاي حديثي مرجع، مورد توجه بوده و هست . البته دقت در روايات آن خالي از فايده نيست.
دلايل و شواهد بر اينکه حداقل بخش هايي از اين کتاب، از علي بن ابراهيم نيست، فراوان است؛ به عنوان نمونه مقدمه اين کتاب، به گونه اي مباحث را طرح مي کند که گويي شخص ديگري، سخن مي گويد و گاه، حتي از علي بن ابراهيم نقل قول مي کند. افزون بر آنکه اين مقدمه، مشتمل بر انحرافات و عقايد نادرستي (مانند تحريف قرآن) است. در حقيقت اين کتاب، مجموعه اي است از چند تفسير: تفسير علي بن ابراهيم، تفسير ابوالجارود و نقليات ابوالفضل عباس بن محمدبن قاسم.23
كتاب ياد شده مشتمل بر سي روايت در رابطه با حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) است و مضامين مختلفي در آن وجود دارد كه عمدتاً به صورت تطبيق آيات بر حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) است.
پي نوشت ها:
1. به نقل از: علي اکبر مهدي پور، برگزيده آثار در قرون و اعصار، (مشعل جاويد)، ص171.
2. محمد بن حسن طوسي، رجال، ص104؛ فهرست، ص30؛ نجاشي، رجال، ص32.
3. نجاشي، رجال ، ص280؛ محمد بن حسن طوسي، رجال ، ص384.
4. محمدبن حسن طوسي، فهرست، ص122؛ نجاشي، رجال ، ص257؛ محمدبن حسن طوسي، رجال، ص419 و 433
5. محمد بن حسن طوسي، رجال، ص357؛ نجاشي، رجال ، ص255.
6. نجاشي، رجال، ص 259.
7. همان، ص256.
8. محمد بن حسن طوسي، فهرست ، ص81؛ نجاشي، رجال ، ص41.
9. نجاشي، رجال، ص37.
10. ر. ك: كشي، رجال ، 104 ؛ محمد بن حسن طوسي(ره)، كتاب الغيبة، ص194.
11. ر. ک: سليم بن قيس هلالي، كتاب سليم بن قيس، ص565، ح1؛ ص624، ح10؛ ص 856، ح45؛ ص775، ح 25؛ ص909، ح62 ؛ ص940، ح77 ؛ ص957، ح91.
12. در اين باره خوشبختانه شيخ محمد باقر انصاري ما را از پاسخ بي نياز کرده است؛ چرا که ايشان دوازده سال از عمر خويش را صرف تحقيق در باره کتاب سليم نموده و آن را در سه جلد، به تفصيل به چاپ رسانده و همه جوانب تحقيق را انجام داده است .
13. سيّد سامي البدري، پاسخ به شبهات احمد الکاتب، ترجمه ناصر ربيعي، ص75.
14. اين كتابها عبارتند از: كافي اثر مرحوم كلينی؛ تهذيب الاحكام و استبصار اثر ابوجعفر محمد بن حسن طوسي و من لايحضره الفقيه, تأليف شيخ صدوق.
15. ر. ک: صدوق، من لايحضره الفقيه، ج1، ص5.
16. ر. ک: مجلسي، بحار الانوار، ج1، ص26.
17. همان، ج1، ص26.
18. ر. ک: مامقاني، تنقيح المقال، ج3، ص103.
19. ر. ک: مقدمه تفسير، محمد حسين طباطبايي(ره) .
20. آقا بزرگ تهراني، الذريعة، ج1، ص121؛ ج2، ص478؛ ج3، ص112.
21. سيّد محمد علي ايازي، شناخت نامه تفاسير، ص99.
22. ر. ک: آقا بزرگ تهراني، الذريعة، ج4، ص302.
23. سيّد محمد علي ايازي، شناخت نامه تفاسير، ص98.