نویسنده: Mark Ridley
مترجم: فریبرز مجیدی
مترجم: فریبرز مجیدی
[gavin rāylandz dīәr]
Gavin Rylands de Beer
(ت. مالدن، ساری، انگلستان، 10 آبان 1278 / اول نوامبر 1899؛ و. آلفریستن ساسکس، انگلستان، 31 خرداد 1351 / 21 ژوئن 1972)، جانورشناسی، رویانشناسی، تکامل.
دبیئر پسر هربرت چَپلین دبیئر و مِیبِل چپلین رایلندز دبیئر بود؛ مادران این دو تن خویشاوند یکدیگر بودند. اندک زمانی پس از تولد گَوین، پدر سیّارش خانواده را به پاریس منتقل کرد و در آنجا رابط «شرکت مخابرات» شد. دبیئر بدین نحو پرورش یافت و در پاریس و ورسای به مدرسه رفت. او توانایی استثناییش را در زمینهی زبان مدیون این تجربه بود، زیرا با دو زبان فرانسوی و انگلیسی بزرگ شد و به آلمانیِ سوئیسی و ایتالیایی نیز روان سخن میگفت. پس از آن که در فرانسه تحصیل کرد، در دانشگاه هرو نام نوشت، و در آنجا مجذوب جانورشناسی شد. پس از آن که از تحصیل در هَرو فراغت یافت، در 1296 وارد کالج مادلین در آکسفرد شد، اما فقط یک نیمسال تحصیلی در آنجا ماند. دبیئر در جنگ جهانی اول در ارتش بریتانیا خدمت کرد، و در 1298 برای تحصیل در رشتهی جانورشناسی به کالج مادلین بازگشت. بعد از آن که در 1301 فارغالتحصیل شد، در آکسفرد باقی ماند و به تدریس و پژوهش در جانورشناسی پرداخت؛ در 1302 به عضویت «کالج مرتن» انتخاب شد و تا 1317 در آنجا ماند. در 11 اسفند 1303 با سیسلی گلین مِدلیکات ازدواج کرد.
دبیئر در نخستین تحقیقاتش روش جولیئن هاکسلی را، که در آن زمان متنفذترین معلم جانورشناسی در دانشگاه آکسفرد بود، دنبال میکرد. وی، مانند هاکسلی، در سواحل دریای رویانشناسی غوطه میخورد بی اینکه خود را در اعماق آن غوطهور سازد. آزمایشهای سادهای انجام داد؛ با هانس اشپمان در فرایبورک دیدار کرد تا شیوههای کار کردن با رویانها را از او بیاموزد؛ و یک رشته متنهای مختصر در زمینهی رویانشناسی و جانورشناسی انتشار داد [Growth («رشد»، 1924)؛ An Introduction to Experimental Embryology («مقدمهای بر رویانشناسی تجربی،، 1926)؛ Vertebrate Zoology («شناخت جانوران مهرهدار»، 1928)]. دو تا از کتابهای او که اهمیتی ماندگار داشتند در اوایل دههی 1310 / 1930 انتشار یافتند. اولی مشهورترین اثر او است، با عنوان Embryology and Evolution [(«رویانشناسی و تکامل»، 1930)؛ عنوانش در چاپهای بعدی به Embryos and Ancestors («رویانها و نیاکان») تغییر یافت]. این کتاب حملهای است کوتاه، جدالانگیز، و مؤثر بر نظریهی تبارنمایی (recapitulation). آن نظریه، که بر طبق آن مراحل متوالی رشد و تحوّل هر فرد نمایشگر مراحل متوالی تحول نیاگان بزرگسال در جریان نوعبالشِ (phylogeny) گونهها است، دیگر در آن زمان مورد قبول وسیع زیستشناسان نبود. اما نفوذش، هم در میان اقلیتی از زیستشناسانِ واپسگرا [از قبیل ارنست ویلیام مک برایدِ ضدّ مندلی] و هم بخصوص در میان کسانی که با جدیدترین روندهای تفکر زیستشناختی آشنایی نداشتند، باقیمانده بود. دبیئر کتاب «رویانشناسی و تکامل» را نوشت تا نظریه تبارنماییِ خام و سادهاندیشانه را بیاعتبار سازد، و در این راه فوقالعاده توفیق یافت.
در نظریهی تبارنمایی، تنها یک نوع رابطه میان رویانشناسی و تکامل وجود دارد. هرگونه تغییر تکاملی با افزوده شدن مرحلههای تکاملیِ جدید به پایان فردبالشِ (entogeny) جانور، از طریق تغییر یافتن مرحلهی بزرگسالی، صورت میپذیرد. دبیئر، به پیروی از والتر گارستنگ و دیگران، عقیده داشت که رابطهی واقعی نموّ و تکامل بسیار گستردهتر است. هر مرحلهای از چرخهی زندگی را میتوان تغییر داد؛ با تغییر یافتن سرعتهای نسبیِ رشد و نموّ اندامهای مختلف، در هر مرحلهای از نموّ، ممکن است تکامل صورت پذیرد. دبیئر توانست، با دادن توضیحی وراثتی دربارهی این فرایند، نظر گارستنگ را اصلاح کند. در 1306 هاکسلی و ادمند ب. فورد به ژنهای سرعت (rate- genes) مندلی که بر رنگ چشم در دوجورپاییان «گاماروس» (amphipod Gammarus) اثر میگذاشتند پی بردند: دگره (allele)های متفاوت موجب میشدند که رنگدانهی مشکینه (melanin)، به تناسب دمای محیط، با سرعتهای متفاوت نقش بندد. در مورد ژنهای سرعت، این نخستین کشف نبود – ریشارت ب. گوْلتشمیت حق تقدم داشت – اما کار در زمینهی «گاماروس» بود که بر جانورشناسان آکسفرد اثر گذاشت. بسیاری کسان – هاکسلی، فورد، و ج. ب. س. هالدین، و نیز دبیئر – پی برده بودند که تغییر در ژنهای سرعت ممکن است موجب تغییر در مدت زمان نموّ اندامهای گوناگون شود. مثلاً، اگر ژن سرعت موجب تسریع در فرارسیدن زمان بلوغ جنسی شود، اندامهای مختص مراحل کرمینهای (larval) به صورت اندامهای بالغ درمیآیند و فرایند تبارنمایی را آشفته میسازند. براساس گزارش دبیئر، تغییرات تکاملی ممکن است از طریق تند شدن یا کُند شدن سرعت نمو اندامها در هر مرحله صورت پذیرند. به نظر میرسید که مقایسهی میانِ گونهها ایجاب میکرد که این نوع رابطهی عام در نظریهی تبارنمایی وجود داشته باشد و نه رابطهی خاص. دبیئر روابطِ گوناگونِ احتمالیِ تغییراتِ رویانی و تکاملی را طبقهبندی کرد.
کتاب The Elements of Experimental Embryology («اصول رویانشناسی تجربی»، 1934)، یعنی کتاب مشهور دیگر دبیئر، نه به نوعبالشِ گونهها بلکه به علل رشد و نمو میپرداخت. «رویانشناسی و تکامل» یک نوشتهی کوتاهِ جدلی است، در صورتی که «اصول...» تألیفی طولانی است. این کتاب، که با همکاری هاکسلی نوشته شده است، تعبیر و تفسیری است دربارهی رشد و نمو برحسب نظریهی درجهبندی سرعت رشد و سوختوساز (gradient theory) چارلز م. چایلد، که هاکسلی همواره شیفتهی آن بود. دیگر گمان نمیرود که رشد و نمو را بتوان فقط به یاری آن اصطلاحات توضیح داد، اما کوشش هاکسلی و دبیئر نمونهی کوششی است که در تاریخ جاودان خواهد ماند.
دبیئر در 1339 از کار تمام وقت در جانورشناسی کناره گرفت. پس از آن به پژوهشهای مربوط به داروین علاقهمند شد، و دفترهای یادداشتی را که در مورد دگرگونی بود ویراست و بچاپ رسانید. زندگینامهای نیز با عنوان Charles Darwin («چارلز داروین» 1964) نوشت. اثر دیگرش Atlas of Evolution («اطلس تکامل»، 1964) بود، که با تصویرهای عالی زینت یافته بود، و یکی از آثار پیشرو در زمینهی کتابهای قطع بزرگ و چاپ رنگی بشمار میرفت. دبیئر پس از آنکه در سال 1344 به سوئیس نقل مکان کرد به نوشتن ادامه داد؛ در 1351 به انگلستان بازگشت، و در آنجا در اثر حملهی قلبی درگذشت.
دامنهی مطالعات دبیئر بسیار گسترده بود. او در طیف وسیعی از موضوعهای گوناگون – دربارهی مسافران کوههای آلپ، گذرگاه هانیبال، و زندگی سِر هَنس اسلون، گیبن، و روسو – کتاب نوشت، و آثاری نیز دربارهی تکامل بوجود آورد، که همگی نثری پاک و روشن داشتند. بسیاری از کتابهایش تا مدتها پس از مرگ وی پیوسته تجدید چاپ میشدند.
دوم. خواندنیهای فرعی. «Gavin Rylands de Beer»، از ا. ج. و. برینگتن، در BMFRS، 19 (1973)، 65-93، همراه با یک کتابشناسی مفصل؛ Ontogeny and Phylogeny، از استیون جِی گولد (کیمبریج، مسچوسیتس، 1977)؛ «Embryology and Classical Zoology in Great Britain»، از مارک ریدلی، در A History of Embryology، ویراستهی ت. ج. هوّردر، ج، ه. ویتوفسکی، و ک. وایلی (کمبریج، 1986)، 35-67.
منبع مقاله :
کولستون گیلیپسی، چارلز؛ (1387)، زندگینامه علمی دانشوران، ترجمهی احمد آرام... [و دیگران]؛ زیرنظر احمد بیرشک، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ اول
Gavin Rylands de Beer
(ت. مالدن، ساری، انگلستان، 10 آبان 1278 / اول نوامبر 1899؛ و. آلفریستن ساسکس، انگلستان، 31 خرداد 1351 / 21 ژوئن 1972)، جانورشناسی، رویانشناسی، تکامل.
دبیئر پسر هربرت چَپلین دبیئر و مِیبِل چپلین رایلندز دبیئر بود؛ مادران این دو تن خویشاوند یکدیگر بودند. اندک زمانی پس از تولد گَوین، پدر سیّارش خانواده را به پاریس منتقل کرد و در آنجا رابط «شرکت مخابرات» شد. دبیئر بدین نحو پرورش یافت و در پاریس و ورسای به مدرسه رفت. او توانایی استثناییش را در زمینهی زبان مدیون این تجربه بود، زیرا با دو زبان فرانسوی و انگلیسی بزرگ شد و به آلمانیِ سوئیسی و ایتالیایی نیز روان سخن میگفت. پس از آن که در فرانسه تحصیل کرد، در دانشگاه هرو نام نوشت، و در آنجا مجذوب جانورشناسی شد. پس از آن که از تحصیل در هَرو فراغت یافت، در 1296 وارد کالج مادلین در آکسفرد شد، اما فقط یک نیمسال تحصیلی در آنجا ماند. دبیئر در جنگ جهانی اول در ارتش بریتانیا خدمت کرد، و در 1298 برای تحصیل در رشتهی جانورشناسی به کالج مادلین بازگشت. بعد از آن که در 1301 فارغالتحصیل شد، در آکسفرد باقی ماند و به تدریس و پژوهش در جانورشناسی پرداخت؛ در 1302 به عضویت «کالج مرتن» انتخاب شد و تا 1317 در آنجا ماند. در 11 اسفند 1303 با سیسلی گلین مِدلیکات ازدواج کرد.
دبیئر در نخستین تحقیقاتش روش جولیئن هاکسلی را، که در آن زمان متنفذترین معلم جانورشناسی در دانشگاه آکسفرد بود، دنبال میکرد. وی، مانند هاکسلی، در سواحل دریای رویانشناسی غوطه میخورد بی اینکه خود را در اعماق آن غوطهور سازد. آزمایشهای سادهای انجام داد؛ با هانس اشپمان در فرایبورک دیدار کرد تا شیوههای کار کردن با رویانها را از او بیاموزد؛ و یک رشته متنهای مختصر در زمینهی رویانشناسی و جانورشناسی انتشار داد [Growth («رشد»، 1924)؛ An Introduction to Experimental Embryology («مقدمهای بر رویانشناسی تجربی،، 1926)؛ Vertebrate Zoology («شناخت جانوران مهرهدار»، 1928)]. دو تا از کتابهای او که اهمیتی ماندگار داشتند در اوایل دههی 1310 / 1930 انتشار یافتند. اولی مشهورترین اثر او است، با عنوان Embryology and Evolution [(«رویانشناسی و تکامل»، 1930)؛ عنوانش در چاپهای بعدی به Embryos and Ancestors («رویانها و نیاکان») تغییر یافت]. این کتاب حملهای است کوتاه، جدالانگیز، و مؤثر بر نظریهی تبارنمایی (recapitulation). آن نظریه، که بر طبق آن مراحل متوالی رشد و تحوّل هر فرد نمایشگر مراحل متوالی تحول نیاگان بزرگسال در جریان نوعبالشِ (phylogeny) گونهها است، دیگر در آن زمان مورد قبول وسیع زیستشناسان نبود. اما نفوذش، هم در میان اقلیتی از زیستشناسانِ واپسگرا [از قبیل ارنست ویلیام مک برایدِ ضدّ مندلی] و هم بخصوص در میان کسانی که با جدیدترین روندهای تفکر زیستشناختی آشنایی نداشتند، باقیمانده بود. دبیئر کتاب «رویانشناسی و تکامل» را نوشت تا نظریه تبارنماییِ خام و سادهاندیشانه را بیاعتبار سازد، و در این راه فوقالعاده توفیق یافت.
در نظریهی تبارنمایی، تنها یک نوع رابطه میان رویانشناسی و تکامل وجود دارد. هرگونه تغییر تکاملی با افزوده شدن مرحلههای تکاملیِ جدید به پایان فردبالشِ (entogeny) جانور، از طریق تغییر یافتن مرحلهی بزرگسالی، صورت میپذیرد. دبیئر، به پیروی از والتر گارستنگ و دیگران، عقیده داشت که رابطهی واقعی نموّ و تکامل بسیار گستردهتر است. هر مرحلهای از چرخهی زندگی را میتوان تغییر داد؛ با تغییر یافتن سرعتهای نسبیِ رشد و نموّ اندامهای مختلف، در هر مرحلهای از نموّ، ممکن است تکامل صورت پذیرد. دبیئر توانست، با دادن توضیحی وراثتی دربارهی این فرایند، نظر گارستنگ را اصلاح کند. در 1306 هاکسلی و ادمند ب. فورد به ژنهای سرعت (rate- genes) مندلی که بر رنگ چشم در دوجورپاییان «گاماروس» (amphipod Gammarus) اثر میگذاشتند پی بردند: دگره (allele)های متفاوت موجب میشدند که رنگدانهی مشکینه (melanin)، به تناسب دمای محیط، با سرعتهای متفاوت نقش بندد. در مورد ژنهای سرعت، این نخستین کشف نبود – ریشارت ب. گوْلتشمیت حق تقدم داشت – اما کار در زمینهی «گاماروس» بود که بر جانورشناسان آکسفرد اثر گذاشت. بسیاری کسان – هاکسلی، فورد، و ج. ب. س. هالدین، و نیز دبیئر – پی برده بودند که تغییر در ژنهای سرعت ممکن است موجب تغییر در مدت زمان نموّ اندامهای گوناگون شود. مثلاً، اگر ژن سرعت موجب تسریع در فرارسیدن زمان بلوغ جنسی شود، اندامهای مختص مراحل کرمینهای (larval) به صورت اندامهای بالغ درمیآیند و فرایند تبارنمایی را آشفته میسازند. براساس گزارش دبیئر، تغییرات تکاملی ممکن است از طریق تند شدن یا کُند شدن سرعت نمو اندامها در هر مرحله صورت پذیرند. به نظر میرسید که مقایسهی میانِ گونهها ایجاب میکرد که این نوع رابطهی عام در نظریهی تبارنمایی وجود داشته باشد و نه رابطهی خاص. دبیئر روابطِ گوناگونِ احتمالیِ تغییراتِ رویانی و تکاملی را طبقهبندی کرد.
کتاب The Elements of Experimental Embryology («اصول رویانشناسی تجربی»، 1934)، یعنی کتاب مشهور دیگر دبیئر، نه به نوعبالشِ گونهها بلکه به علل رشد و نمو میپرداخت. «رویانشناسی و تکامل» یک نوشتهی کوتاهِ جدلی است، در صورتی که «اصول...» تألیفی طولانی است. این کتاب، که با همکاری هاکسلی نوشته شده است، تعبیر و تفسیری است دربارهی رشد و نمو برحسب نظریهی درجهبندی سرعت رشد و سوختوساز (gradient theory) چارلز م. چایلد، که هاکسلی همواره شیفتهی آن بود. دیگر گمان نمیرود که رشد و نمو را بتوان فقط به یاری آن اصطلاحات توضیح داد، اما کوشش هاکسلی و دبیئر نمونهی کوششی است که در تاریخ جاودان خواهد ماند.
«اصول...» نمایشگر پایان یک مرحله در زندگی علمی دبیئر است؛ و «رویانشناسی و تکامل»، آغاز مرحلهای دیگر. وی در دههی 1300 عمدتاً به رویانشناسی علّی و توصیفی علاقهمند بود؛ سپس بیش از پیش به رویانشناسی تطبیقی و نوعبالشی علاقهمند شد. او به اجرای برنامهی مهمی همت گماشت: توصیف رشد و نموّ جمجمه و سرِ گروههای عمدهی مهرهداران. نتیجهی این تلاش به صورت کتاب حجیمی درآمد با عنوان The Development of the Vertebrate Skull («رشد جمجمهی مهرهداران»، 1937)، که وی قصد داشت آن را به عنوان شالودهی توصیفیِ استواری در خدمت پژوهشهای تحلیلیِ بعدی قرار دهد. با وجود کوششهای فراوان برای فراهم آوردن شالودههای توصیفیِ استوار، بهرهی چندانی از آن کتاب گرفته نشده است.
در 1317 دبیئر به لندن نقل مکان کرد و در کالج دانشگاهی لندن دانشیار رویانشناسی شد. جنگ جهانی دوم وقفهای در کارش انداخت، و او در دورهی جنگ بار دیگر به خدمت ارتش بریتانیا در آمد؛ پس از جنگ بیش از پیش سرگرم امور اداری شد. در 1319 به عضویت «انجمن سلطنتی» انتخاب گردید و در 1333 لقب اشرافی گرفت. از 1325 تا 1329 استاد رویانشناسی کالج دانشگاهی لندن بود، و سپس از 1329 تا 1339 مدیر موزهی (تاریخ طبیعی) بریتانیا شد. در 1337 جشنهای یکصدمین سالروز تولد داروین و والیس را برگزار کرد. مهمترین نوشتهی او در زمینهی جانورشناسی در دههی 1330 تکنگاشتی بود در ریختشناسی توصیفی با عنوان Archaeopteryx lithographica (1954).دبیئر در 1339 از کار تمام وقت در جانورشناسی کناره گرفت. پس از آن به پژوهشهای مربوط به داروین علاقهمند شد، و دفترهای یادداشتی را که در مورد دگرگونی بود ویراست و بچاپ رسانید. زندگینامهای نیز با عنوان Charles Darwin («چارلز داروین» 1964) نوشت. اثر دیگرش Atlas of Evolution («اطلس تکامل»، 1964) بود، که با تصویرهای عالی زینت یافته بود، و یکی از آثار پیشرو در زمینهی کتابهای قطع بزرگ و چاپ رنگی بشمار میرفت. دبیئر پس از آنکه در سال 1344 به سوئیس نقل مکان کرد به نوشتن ادامه داد؛ در 1351 به انگلستان بازگشت، و در آنجا در اثر حملهی قلبی درگذشت.
دامنهی مطالعات دبیئر بسیار گسترده بود. او در طیف وسیعی از موضوعهای گوناگون – دربارهی مسافران کوههای آلپ، گذرگاه هانیبال، و زندگی سِر هَنس اسلون، گیبن، و روسو – کتاب نوشت، و آثاری نیز دربارهی تکامل بوجود آورد، که همگی نثری پاک و روشن داشتند. بسیاری از کتابهایش تا مدتها پس از مرگ وی پیوسته تجدید چاپ میشدند.
کتابشناسی
یکم. کارهای اصلی. مهمترین آثار دبیئر در زمینهی زیستشناسی بدین قرارند: The Comparative Anatomy, Histology and Development of the Pituitary Body (لندن، 1926)؛ Embryology and Evolution (آکسفرد، 1930)؛ The Elements of Experimental Embryology (کیمبریج، 1934؛ تجدید چاپ، 1963)، با همکاری جولیئن هاکسلی؛ The Development of the Vertebrate Skull (آکسفرد، 1937)؛ Archaeopteryx lithographica (لندن، 1954)؛ Charles Darwin (لندن، گاردن سیتی، نیویورک، 1963)؛ و Atlas Evolution (لندن، 1964).دوم. خواندنیهای فرعی. «Gavin Rylands de Beer»، از ا. ج. و. برینگتن، در BMFRS، 19 (1973)، 65-93، همراه با یک کتابشناسی مفصل؛ Ontogeny and Phylogeny، از استیون جِی گولد (کیمبریج، مسچوسیتس، 1977)؛ «Embryology and Classical Zoology in Great Britain»، از مارک ریدلی، در A History of Embryology، ویراستهی ت. ج. هوّردر، ج، ه. ویتوفسکی، و ک. وایلی (کمبریج، 1986)، 35-67.
منبع مقاله :
کولستون گیلیپسی، چارلز؛ (1387)، زندگینامه علمی دانشوران، ترجمهی احمد آرام... [و دیگران]؛ زیرنظر احمد بیرشک، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ اول