ایزدان باستانیِ یونان

قبل از هر چیز و هر موجودی اختلاط عمومی عناصر یعنی توده‌ی بی‌شکل ماده که در آفرینش دنیا به کار رفت وجود داشت. از این اختلاط عناصر، خدایان اولیه یعنی زمین (Gaea)، روز و شب، عشق (Eros) به وجود آمدند. از
يکشنبه، 10 آبان 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ایزدان باستانیِ یونان
 ایزدان باستانیِ یونان

 

نویسنده: شارل دو لاندلن
برگردان: احمد بهمنش



 

قبل از هر چیز و هر موجودی اختلاط عمومی عناصر یعنی توده‌ی بی‌شکل ماده که در آفرینش دنیا (1) به کار رفت وجود داشت. از این اختلاط عناصر، خدایان اولیه یعنی زمین (Gaea)، روز و شب، عشق (Eros) به وجود آمدند. از زمین، اورانوس (2) (آسمان) متولد شد و از اجتماع آسمان و زمین، کرونوس (3)، تیتان‌ها (4)، سیکلوپ‌ها (5) وژئان‌ها (6) به دنیا آمدند. اورانوس که می‌خواست از افزایش موجودات جلوگیری کند فرزندان خود را بلعید ولی به دست کرونوس زخمی شد و از اختلاط خون جراحت وی با کف دریا ربة النوع آفرودیت به وجود آمد.
کرونوس معرف آسمان نیز بود؛ زئوس، پوزئیدون، هادس، هرا، دمتر، از وصلت او با رئا (7) متولد شدند، منتهی چون او هم مانند اورانوس می‌خواست فرزندان خود را از میان بردارد به وسیله‌ی زئوس از حکومت محروم گشت. کمی بعد تیتان‌ها علیه زئوس حاکم و مالک جدید دنیا قیام کردند و برای دست یافتن به آسمان، مقر حکومت زئوس، کوه پلیون (8) را روی کوه اوسا (9) گذاشتند. زئوس با کمک سایر خدایان و ژئان‌ها به جنگ آنها رفت و آنها را به صاعقه زد و در مغاک‌های زبرزمینی محبوسشان کرد. زئوس از این پس به عنوان صاحب اختیار و حاکم مطلق دنیا به سلطنت پرداخت؛ وی تجسم آسمان نورانی و عقل کل بود و تیتان‌ها معرف ظلمات و قوای نابینای طبیعت محسوب می‌شدند.
مقر خدایان کوه المپ (10) که بعدها با خود آسان مشتبه شد، بود. زئوس پدر خدایان و بشر، وجود کامل، مالک صاعقه، فرستنده‌ی باران، و کسی که در عین حال هم خوب و هم هراسناک بود محسوب می‌شد. او را به صورت مردی سالخورده، که قیافه‌ی نجیب و با وقاری داشت و عقابی در خدمت وی بود تصویر می‌کردند. ستایش او در سراسر یونان و حتی در افریقا و آسیا نیز رواج یافت.
هرا، ربة النوع آسمان، همسر و خواهر زئوس و بانوئی مغرور و حسود و حامی زنان بود. مرکز ستایش او در آرگوس قرار داشت.
آتنا، یا، پالاس درحالی که کاملاً مسلح بود از سر زئوس متولد شد و از این مطلب چنین بر می‌آید که وی در اصل ربة النوع برق محسوب می‌شده. وی بتدریج این صفت و خاصیت نخستین را از دست داد و ربة النوع جنگ (در حالی که زره بر تن و کلاه خود بر سر داشت) و صلح و حامی هنرها و پیشه‌ها شناخته شد. آتنا بخصوص در آتن مورد احترام و ستایش بود و جشن‌های بزرگی (پان آتنه) به افتخار او برپا می‌کردند.
آپولون یا فوبوس (11) در آغاز خدای روشنائی بود. وی در کودکی مار پی تون (12) (ابر طوفانی) را کشت و بزودی وظایف و اختیارات دیگری، از قبیل خدای کماندار که اشعه‌ی خورشید تیرهای او محسوب می‌شد، خدای زندگی و مرگ که درمان بیماران و تصفیه‌ی گناهکاران یا مرگ افراد را به عهده داشت و سپس خدای نظم و هماهنگی، موسیقی و شعر و سرانجام ندای پیشگوئی، تحصیل کرد. پیشگوئی آینده در نظر پیشینیان اهمیت فراوانی داشت. در چند ناحیه‌ی مختلف مراکزی برای این کار به وجود آمد که معروفتر از همه دلف در فوسید می‌باشد، در آنجا چندین معبد ساخته شد و گنجینه‌های بزرگی در آنها فراهم آمد. در سردابه‌ی مخصوص، کاهنه‌ای که عنوان پی تی (13) داشت، در حال جذبه عارفانه کلمات نامفهومی به زبان می‌آورد و کاهنان به تعبیر و تفسیر آن می‌پرداختند.
از همه‌ی نواحی، از یونان و دنیای غیر یونانی، مردم برای مشورت و کسب نظر از این پیشگویان به مراکز مزبور روی می‌آوردند. مرکز ستایش آپولون، بویژه شهر دلف بود و او را به صورت جوانی نیرومند و زیبا تصویر می‌کردند.
آرتمیس، خواهر آپولون، منشأهای گوناگون داشت. وی ربة النوع شکار و حیوانات وحشی بود و با نام فوبه (14) ربة النوع ماه محسوب می‌شد و در آرکادی مورد ستایش بود. سپس با هکات (15) ربة النوع زیرزمینی که منشأ آن تراس و سرپرستی سحر و افسون را به عهده داشت و همچنین با بریتومارتیس (16) خدای جزیره‌ی کرت و بسیاری از خدایان دیگر مشتبه شد. وی را به صورت دختر جوانی که به تیر و ترکش مسلح بود و یک سگ یا ماده غزالی در خدمت داشت، می‌نمایاندند.
هرمس که در آغاز خدای سپیده دم بود بعدها خدای راهزنان، مسافران، شبانان، بازرگانان، روابط اجتماعی، مخترع هنرها و علوم و پیک مخصوص زئوس خوانده شد. وی چوبدستی مخصوص داشت که از دو مار به هم پیچیده تشکیل می‌شد و همچنین دارای کفش‌های بالداری بود که نشانه‌ی سرعت وی به شمار می‌آمد.
هفائیستوس خدای آتش و بعدها به عنوان خدای فلزات و آهنگری معرفی گشت. وی مردی چابک، ریش دار، لنگ بود و سه سیکلوپ که فقط یک چشم در وسط پیشانی داشتند همراه او بودند.
هستیا (17) نیز ربة النوع آتش بود و چون آتش مقدس، کانون خانوادگی محسوب می‌شد، ستایش او هرگز اهمیت زیادی به دست نیاورد.
آرس (18) خدائی که منشأ تراسی داشت به ظاهر تجسم طوفان و صاعقه محسوب می‌شد و سپس خدای جنگ و شجاعت‌های وحشیانه و خونین به شمار آمد وی مسلح به نیزه‌ای بود و چندین خدای دیگر از قبیل اریس (19) (نفاق)، فوبوس (20) (ترس)، دئیموس (21) (وحشت) در خدمت او بودند.
آفرودیت ربة النوع عشق پاک، زناشوئی، بارداری و همچنین عشق شهوانی و فحشا و جاذبه و زیبائی زنانه به شمار می‌رفت. وی را اغلب به صورت زن جوان بسیار زیبائی، عریان، در حالی که از دریا بیرون می‌آمد یا نشسته بر ارابه‌ای که به وسیله‌ی کبوتران کشیده می‌شد، تصویر می‌کردند. نزدیک وی، اروس (22) پسر وی، که طفل بالدار مسلح به تیرهائی بود، و همچنین سه الهه‌ی زیبائی (Aglaé, Euphrosyne, Thalie) قرار داشتند. ستایش او نه تنها در سراسر یونان بلکه در سیسیل، قبرس و آسیا نیز معمول شد. وی را در آسیا با آستارته (23) ربة النوع سوریه محبوبه‌ی آدونیس (24) زیبا که توسط گرازی کشته شد و تجسم بهار بود یکی می‌دانستند.
گذشته از خدایان اصلی که نام بردیم خدایان کم اهمیت دیگری هم مورد ستایش قرار می‌گرفتند از قبیل تمیس (25) (عدالت و قضا)، خدایان فصول (26)؛ ایریس (رنگین کمان)؛ هبه (27) و گانی مد (28) که مسئول تهیه‌ی غذا و شراب مخصوص خدایان بودند؛ موزهای نه گانه که سرپرستی و حمایت هنرها را به عهده داشتند (کالیوپ خدای فصاحت، کلیو خدای تاریخ، Eutrepe خدای موسیقی، Thalie خدای کمدی، Mélpomène خدای تراژدی، Terpsichore خدای رقص، Erato خدای شعر عاشقانه، Polymnie خدای شعر حماسی و مذهبی، Uranie خدای ستاره شناسی)؛ هلیوس که مأمور هدایت گردونه‌ی خورشید در آسمان بود، و پسر اوفائتون (29) که به خیال جانشینی پدر افتاد ولی به وسیله‌ی زئوس دچار صاعقه شد؛ و در آخر ائوس (صبح کاذب) که انگشتانی صورتی رنگ داشت.
برای کواکب و سیارات هم مقام ندائی قائل بودند. نیروهای زیان بخش طبیعت را به صورت موجودات عجیب مجسم می‌کردند. تیفون، اکیدنا (30)، شیمر (31)، هارپی‌ها معرف این قبیل نیروها بودند که به صورت‌هائی مخلوط از شکل انسان و حیوانات تصویر می‌شدند.
سابقه و منشأ بشریت چندان روشن نبود. گاهی چنین می‌پنداشتند که بشر از هنگام آفرینش دنیا وجود داشته و زمانی مدعی بودند که پرومته (32) پسریاپت (33) انسان را از گل نرمی ساخته و آتش آسمانی را از خدایان دزدیده در اختیار بشر گذاشته است و به همین دلیل گرفتار خشم زئوس شده، به دستور وی او را در کوهستانی به زنجیر بسته‌اند و یک کرکس مأمور خوردن جگر او گردیده است. افسانه‌های دیگری درباره‌ی آغاز بشریت در افواه بوده، داستان طوفان دوکالیون (34) که شباهت زیادی با داستانهای اقوام سامی در همین موضوع دارد و همچنین افسانه‌ی چهار عصر یعنی عصر طلا، عصر نقره، عصر مفرغ و عصر آهن از این جمله می‌باشند.
پاره‌ای از خدایان سرپرستی زندگی و حیات را به عهده داشتند از قبیل: آنانکه (35) (سرنوشت) که گاهی نیرومندترین خدایان به شمار می‌رفت؛ موارها (36) (به اسامی Atropos, Lachésis, Clotho) که سررشته‌ی مقدرات انسانی را در دست داشتند و در لحظه‌ی فرارسیدن مرگ آن را قطع می‌کردند؛ نمزیس (37) (انتقام)؛ اسکولاپ (38) خدای پزشکی که ستایشگاههای او مخصوصاً مورد استفاده و مراجعه‌ی بیماران بود.
خدای عمده‌ی آبها، پوزئیدون، برادر زئوس بود. وی در کاخی در اعماق دریاها به سر می‌برد و مسلح به سه شاخه‌ای بود که به وسیله‌ی آن طوفان‌ها را برانگیخته یا آنها را آرام می‌کرد. وی به وسیله‌ی ارابه‌ای که چند اسب یا چند خوک دریائی آن را می‌کشیدند در قلمرو خود به گردش می‌پرداخت. زوجه‌ی او آمفیتریت (39) نام داشت و گذشته از این خدایان دریائی دیگری نیز از قبیل Nérée پیر دریا، و پنجاه دختر او (معروف به نرئیدها)؛ پروته (40) که اغلب تغییر شکل می‌داد (معرف مناظر مختلف دریا)؛ گلوکوس (41) (امواج سبز یا آبی)؛ تریتون (42) که در صدفی به شکل شاخ می‌دمید (دریای خشمناک)؛ سیرن‌ها (43) که پیکر زن و ماهی داشتند و با آواز سحرانگیز خود دریانوردان را به سوی خویش کشیده آنها را تلف می‌کردند؛ کاریبد (44) و سیلا (45) دو موجود عجیب الخلقه که نگهبانی تنگه‌ی مسین (46) را به عهده داشتند؛ همچنین اوسئان (47) و زوجه‌ی او تتیس (48) وجود داشتند. رودخانه‌ها هم، همه مقام و منزلت خدائی داشتند. گذشته از این، الهه‌هائی (49) که همه خیرخواه بشر بودند ستایش می‌شدند و مسکن آنها جنگل‌ها و کوهستان‌ها و معروفترین آنها نایادها (50) (الهه‌ی چشمه سارها) بودند.
ربة النوع‌های زمین عبارتند از: گایا (51)؛ رئا (52) که با سی بل (53) که در آسیای صغیر مورد ستایش بود یکسان شناخته شدند؛ دمتر (54) که تجسم کشت و زراعت بود؛ پرسفون (55) که دختر وی توسط هادس (56) ربوده شد و به همسری او درآمد ولی دمتر از زئوس اجازه گرفت که دخترش هر سال شش ماه نزد مادر بماند (مفهوم این عمل روئیدن نباتات و تغییر فصل می‌باشد). این افسانه اساس اسرار الوزیس (57) در آتیک است. در مراسمی که به مناسبت این اسرار بر پا می‌شد فقط جمعی از داوطلبان که مدّتی کارآموزی کرده و آشنا به رسوم بودند شرکت می‌جستند و در این مراسم بدون تردید قسمت‌های مختلفی از مذهب عامه که خالص‌تر و اخلاقی‌تر بود تعلیم داده می‌شد.
هادس، برادر زئوس، خدای مرگ بود. وی در زیر زمین، در دنیای مردگان که به وسیله‌ی رودخانه‌ی استیکس (58) محصور می‌شد، مقام داشت. ارواح مردگان به وسیله‌ی قایقی که کارون (59) آن را هدایت می‌کرد از این رود می‌گذشتند و قضاوت آنها با مینوس، ائاک (60) و رادامانت (61) بود. سربر (62)، سگ سه سر، تاناتوس (63) (مرگ)، هیپنوس (64) (خواب)، و همچنین ارینی‌ها (65) یا فوری‌ها (66) (آلکتو (67)، مژر (68)، تیزیفون) که مارها و مشعل‌های مشتعل اسلحه‌ی آنها بود در همین مکان به سر می‌بردند. اشخاص گناهکار به تارتار یعنی گودالی که رودخانه‌های آکرون (69) و فلژتون (70) در آن جاری بودند فرستاده می‌شدند. در آنجا تانتال (71) از گرسنگی و عطش دائم رنج می‌کشید، سیزیف (72) مشغول غلتاندن تخته سنگی بود که همیشه به حال اوّل برمی‌گشت، ایکسیون (73) به چرخی بسته شده بود، دانائیدها (74) مأمور پرکردن چلیک بدون ته بودند و در مورد سایر افراد شریر شکنجه‌های دیگری اعمال می‌شد. اشخاص نیکوکار در شانزلیزه زندگی سعادتمندی داشتند و پس از یک دوره‌ی خوشبختی ممتد، از آب رودخانه‌ی لته (75) می‌نوشیدند و به این ترتیب دچار فراموشی شده برای زندگی جدیدی به زمین باز می‌گشتند. به هرحال باید گفت که عقاید یونانیان درباره‌ی زندگی آینده چندان واضح و روشن نبوده است.
یکی از خدایان جدید یونانی دیونیزوس (باکوس) می‌باشد که سرپرستی کشت مو و تهیه‌ی شراب به عهده‌ی او بود. مراسم ستایش وی به وسیله‌ی جشن‌های بزرگی (دیونیزی) در آتن برگزار می‌شد. او را به صورت مرد جوانی که همراه با خدایان متعددی بود از قبیل سیلن (76)، مربی وی، ساتیرها (77) که پاهائی به شکل پای بز داشتند، پریاپ (78) نماد تولید مثل و همچنین زنان، و باکانت‌ها (79) یا منادها (80) که تشریفاتی، عارفانه یا وحشیانه و خشن انجام می‌دادند، تصویر می‌کردند. پان یکی از خدایان روستائی و شبیه به ساتیرها بود. وی تجسم طبیعت و حامی گله‌ها محسوب می‌شد.
یونانیان معابدی برای خدایان برپا کردند و کهنه مراسم ستایش آنها را که شامل نمازها و سرودها و قربانی‌ها بود برگزار می‌کردند. این مراسم مربوط به مذهب شهر و مذهبی رسمی و مقید به رسوم و تشریفات بود و گذشته از این مراسمی مخصوص کسانی که به اصطلاح محرم راز و واقف بر اسرار محسوب می‌شدند، انجام می‌گرفت و اسرار الوزیس (81) و اورفه (82) و دیونیزوس از جمله‌ی این رسوم و تشریفات بود.

پی‌نوشت‌ها:

1- Cosmos
2- Ouranos
3- Kronos
4- Titans
5- Cyclopes
6- Géants
7- Rhéa
8- Pélion
9- Ossa
10- Olympe
11- Phoebos
12- Python
13- Pythie
14- Phoebé
15- Hécate
16- Britomartis
17- Hestia
18- Arès
19- Eris
20- Phobos
21- Deimos
22- Eros
23- Astarté
24- Adonis
25- Thémis
26- Les Heures
27- Hébé
28- Ganymède
29- Phaéton
30- Echidna
31- Chimères
32- Prométhée
33- Japet
34- Deucalion
35- Ananké
36- Moires
37- Némésis
38- Esulape
39- Amphitrite
40- Proté
41- Glaucos
42- Triton
43- Sirènes
44- Charybdes
45- Scylla
46- Messine
47- Océan
48- Tethys
49- Nymphes
50- Naïades
51- Gaea
52- Rhéa
53- Cybèle
54- Démèter
55- Perséphone
56- Hadès
57- Eleusis
58- Styx
59- Charon
60- Eaque
61- Rhadamante
62- Cerbère
63- Thanatos
64- Hypnos
65- Erinyes
66- Furies
67- Alecto
68- Mégère
69- Achéron
70- Phlégéton
71- Tantale
72- Sisyphe
73- Ixion
74- Danaïdes
75- Léthé
76- Siléne
77- Satyres
78- Priape
79- Bacchantes
80- Ménades
81- Eleusis
82- Orphée

منبع مقاله :
لاندلن، شارل دو، (1392) تاریخ جهانی (جلد اول)، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، چاپ چهاردهم



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.