منبع: راسخون
وقوع انقلاب اسلامی در ایران برابر با نقطه عطفی در تاریخ مناسبات بینالمللی است که خود گویای تعریف جدیدی از نظام حاکم در عرصه روابط جهانی می باشد. تا قبل از انقلاب اسلامی در ایران، جهان در سیطره دو بلوک اصلی قرار داشت: نخست بلوک شرق به رهبری شوروی سوسیالیست و دیگر بلوک غرب به رهبری آمریکای لیبرالیسم. با وقوع انقلاب اسلامی در ایران (1357 شمسی) گفتمانی نوین در روابط میان کشورها طرح و گسترش یافت. گفتمانی که ایدئولوژی حاکم بر آن مبتنی بر عدم وابستگی به هر یک از دو بلوک شرق و غرب بود. بدین علت قدرتهای مسلط جهانی به جهت آنکه این گفتمان الگویی برای دیگر کشورها نگردد، از آن دوره تاکنون همواره سعی در براندازی و نابودی جمهوری اسلامی ایران را دارند.
در 13 آبان ماه سال 1358، رویدادی به وقوع پیوست که بسیاری از تحلیلگران آن را اتفاقی مهم در نظام جهانی دانستند. برای نخستین بار بود که در کشوری، جوانان و دانشجویان آن به صورت کاملاً خودجوش و آگاهانه به علت درخواست منطقی و قانونی خود (استرداد شاه به ایران) سعی در مقابله با ابرقدرت آن زمان یعنی آمریکا را داشتند و با تسخیر سفارت آمریکا، این پیام را به جهانیان رساندند که قدرت و اراده یک ملت در برابر ابرقدرت جهانی می تواند برتری داشته باشد و به تعبیر امام خمینی (ره) «اسلحه داران نادان»، هرگز نخواهند توانست بر اراده یک ملت حاکم گردند. سایروس ونس وزیر امور خارجه آمریکا، در توصیف درماندگی و شکست سیاسی و روانی دولت آمریکا از ماجرای 13 آبان 58 مینویسد:
«هیچکس در روز واقعه نمیتوانست پیشبینی کند که این ماجرا به یکی از پیچیدهترین مشکلات سیاست خارجی آمریکا مبدل خواهد شد. این آغاز یک داستان دردناک برای ملت آمریکا بود.» (توطئه در ایران، ترجمه محمود مشرقی، سازمان انتشارات هفته)
هر چند کارتر و دیگران در خاطراتشان نوشتهاند که: «در صورت پذیرش شاه ایران از سوی آمریکا، سفارت این کشور مورد تهاجم قرار خواهد گرفت» اما آنچه که مشهود مینماید، نتایج و دستاوردهای بیبدیلی این رخداد در عرصه نظام بینالمللی برای جمهوری اسلامی ایران بود. در پی این اقدام بود که دو هدف مهم سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران یعنی «محو هرگونه استبداد و خودكامگي و انحصار طلبي» و« همچنین طرد كامل استعمار و جلوگيري از نفوذ اجانب» محقق شد و انقلاب اسلامی بیش از پیش بر موقعیت بین المللی خود افزود.
متعاقب این رویداد، ایالات متحده به جهت حفظ پرستیژ و منزلت بینالمللی خود سعی در اقدام متقابل نموده و با ورود به صحرای طبس شکست سهمگین و ننگینی برای خود به بار آورد و حقارتی دیگر در تاریخ این کشور ثبت و ضبط گردید. البته ذکر این نکته ضروری است که با این اقدام، ادعای آمریکا مبتنی برتخلف و کارشکنی ایران به دلیل تسخیر سفارت، کاملا باطل شد و خود نیز که مدعی «رعایت حقوق متقابل کشورها» بود، به سبب ورود به تمامیت ارضی ایران و همچنین راه اندازی حمله نظامی کاملاً در مظان اتهام قرار گرفت.
تسخیر لانه جاسوسی از آن حیث حائز اهمیت بود که در آن برهه، نخستین اقدام عملی در جهت مقابله با زورگوییهای بینالمللی، از سوی جمهوری اسلامی ایران انجام شده بود. بدین ترتیب قدرتهای بزرگ جهانی که خطر انقلاب ایران را لمس کرده بودند، سعی در تدوین راهبردی جهت تضعیف و نابودی انقلاب داشتند؛ اینگونه بود که سناریوی جنگ ایران و عراق عملی شد و هدف اصلی در این جنگ محاصره نظامی، اقتصادی و سیاسی ایران و همچنین انهدام کامل حکومت مردمی در این کشور بود.
در یک برآیند کلی میتوان گفت ایمان رهبریت یک کشور به اقدامی خودجوش از طرف جوانان، حاوی این نکته میباشد که مردم ایران در آن زمان، اساس و جوهره انقلاب اسلامی را درک نموده و به خودباوری در قبال مبارزه با هرگونه ظلم وستم چه در عرصه داخلی و چه در منصه بین المللی رسیده بودند.