نمانده مرا راه دیگری

می‌سوزم و نمانده مرا راه دیگری آری فرشته‌ام که ندارم دگر پری سنگین شده عبور نفس‌های خسته‌ام انگار بین سینه من رفته خنجری من می‌چشم مقابل ابروی زخم تو بی‌رحمی و جسارت سنگ ستمگری
چهارشنبه، 13 آبان 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نمانده مرا راه دیگری
نمانده مرا راه دیگری

 

شاعر: علیرضا لک





 
می‌سوزم و نمانده مرا راه دیگری
آری فرشته‌ام که ندارم دگر پری
سنگین شده عبور نفس‌های خسته‌ام
انگار بین سینه من رفته خنجری
من می‌چشم مقابل ابروی زخم تو
بی‌رحمی و جسارت سنگ ستمگری
ما را به نام خارجیان سنگ می‌زنند
حتی اگر که آیه قرآن بیاوری
قرمز طلوع کرده‌ای از مشرق تنور
اینجا نبوده است مگر جای بهتری؟
دلتنگ عطر زخمی پیراهن توام
خورشید آسمان من ، ای عشق مادری!



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط