حیا و خودآرایی و نقش آن در سلامت روانی

شواهد فراوانی در اسلام بر فطری و غریزی بودن حیا برای زن وجود دارند و علاوه بر اینکه قرآن به این مطلب اشاره کرده، از نظر روان‏شناسی، زیست‏شناسی و جامعه‏شناسی نیز قابل اثبات است. زنان به عنوان نیمی از پیکره جامعه نقش بسیار مهمی در ایجاد و گسترش عفّت، پاک‏دامنی و اخلاق در بین جوامع بشری دارند. عفّت و حیای زن، که یکی از مهم‏ترین عوامل حفظ و بقای عفّت عمومی است
يکشنبه، 25 فروردين 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
حیا و خودآرایی و نقش آن در سلامت روانی
حیا و خودآرایی و نقش آن در سلامت روانی
حیا و خودآرایی و نقش آن در سلامت روانی

منبع:http://tebyan-banoo.ir
خصیصه حیا و شرم به طور طبیعی، در زن بیش از مرد وجود دارد. به همین دلیل است که زن فطرتا و از روی طبع و غریزه، میل به پوشش بدن خود در مقابل نامحرم دارد و از برهنگی دچار اضطراب می‏شود.
شواهد فراوانی در اسلام بر فطری و غریزی بودن حیا برای زن وجود دارند و علاوه بر اینکه قرآن به این مطلب اشاره کرده، از نظر روان‏شناسی، زیست‏شناسی و جامعه‏شناسی نیز قابل اثبات است. زنان به عنوان نیمی از پیکره جامعه نقش بسیار مهمی در ایجاد و گسترش عفّت، پاک‏دامنی و اخلاق در بین جوامع بشری دارند. عفّت و حیای زن، که یکی از مهم‏ترین عوامل حفظ و بقای عفّت عمومی است، نه تنها در تمام ادیان و مذاهب الهی مورد تأکید قرار گرفته، بلکه عقول و افکار بشری نیز آن را مورد تأیید قرار داده‏اند. از نظر اسلام، اهمیت این موضوع به حدّی است که برخی روایات آن را «تمام دین» می‏دانند. در روایتی از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) آمده که فرمودند: «اَلْحَیاءُ هُوَ الدینُ کُلُّهُ»؛ حیا تمام دین است.۱امام علی(علیه‌السلام) نیز در مورد عفّت و پاک‏دامنی می‏فرماید: «عفّت و پاک‏دامنی منشأ هر خیری است.» به همین منظور، در تمام ادیان و مذاهب آسمانی، «اَلعِفَّهُٔ رَأسُ کُلِّ خَیْر»۲ قوانین گوناگونی برای حفظ و بقای عفّت و حیای عمومی وضع شده‏اند، که «حجاب» و پوشش زن از جمله آن‏هاست.
«حجاب»، که به معنای پوشیدن تمام بدن و زیبایی‏های ظاهری زن در برابر مردان بیگانه است، برای پیش‏گیری و مهار برخی گرایش‏ها و رفتارهای خودنمایانه و وسوسه‏انگیز می‏باشد .این در حالی است که زنان به طور طبیعی دوست دارند در برابر جنس مخالف خودآرایی کنند و زیبایی زنانگی۳ خود را به نمایش بگذارند. حال این سؤال پیش می‏آید که این قانون اسلامی تا چه اندازه با طبیعت زن سازگار است؟ آیا تبرّج و جلوه‏گری از نظر اسلام و علم بکلی مردود است، یا برای آن قانونی وجود دارد؟ اگر در وجود زن غریزه‏ای تحت عنوان «تبرّج» وجود دارد، روش‏های رشد و پرورش این غریزه چیست و چه کارکردی در زن و حفظ سلامتی او می‏تواند داشته باشد؟ چگونه می‏توان غریزه تبرّج را با حیا، که یک ویژگی فطری در زن است، جمع کرد؟ آیا حجاب و پوشش به معنای نادیده گرفتن این غریزه نیست؟ آیا همان‏گونه که عده‏ای از مخالفان حجاب می‏گویند، این محدودیت مانعی برای رشد عاطفی و روانی زن محسوب می‏شود، یا به عکس، در جهت سلامت روانی اوست؟ اهمیت بررسی این موضوع واضح و روشن است؛ زیرا اولا، حجاب و پوشش زن به طور یقین، یکی از محکم‏ترین سنگرهایی است که مسلمانان، به ویژه جوانان، را از فساد و فحشا حفظ می‏کند و سدی آهنین در برابر نفوذ و تهاجم فرهنگی دشمنان اسلام است. به همین دلیل، همان‏گونه که رهبر فرزانه انقلاب بارها فرموده‏اند، بر همه ما تکلیف است در مقابل این تهاجم همه‏جانبه هشیار باشیم و با آن مقابله کنیم. ثانیا، ارتباطی که مسئله حجاب و عفت از یک سو و گرایش دایمی زن به تبرّج و جلوه‏گری از سوی دیگر با سلامت روانی او دارد به موضوع اهمیّت بیشتری می‏دهد؛ زیرا پر واضح است که به لحاظ نقش مهم و حساسی که زن در حیات جسمی و روانی انسان‏ها دارد، بحث و بررسی در مورد مؤلّفه‏های سلامت روانی او لازم و ضروری به نظر می‏رسد. اما به دلیل آنکه دین اسلام به بهداشت و سلامت روانی افراد اهمیت زیادی داده است و حتی نتیجه نهایی عبادت و بندگی را رسیدن به «نفس مطمئنه» می‏داند و فقط کسانی را که دارای قلب و روانی سالمند، اهل نجات و خوش عاقبت می‏داند،۴ مطمئنا در تمام احکام و قوانین خود و از جمله، لزوم پوشش و حفظ عفّت فردی و عمومی، به نقش آن‏ها در روح و روان افراد توجه کرده و بهترین نسخه را برای سلامتی و سعادت جوامع بشری ارائه داده است.۵ ● غریزه تبرّج و خودنمایی منظور از غریزه «خودنمایی» و «تبرّج»، جلوه‏گری و دلبری کردن برای تصاحب قلب دیگری است.
کلمه «تبرّج» که در قرآن آمده، از کلمه «برج» گرفته شده و به معنای ظاهر شدن در برابر مردم است؛ همان‏گونه که برج قلعه، برای همه هویداست. در مورد این موضوع، باید به سه نکته توجه کرد: ▪ اختصاص غریزه تبرّج به زنان یکی از ویژگی‏های مهم زنان، خصیصه تبرّج و خودنمایی است که به صورت غریزی و طبیعی در آنان وجود دارد. قرآن در دو آیه از آیات حجاب، از تبرّج و خودنمایی زنان صحبت کرده و آن را محدود به محیط خانواده کرده است. در یک جا می‏فرماید: (وَلاَ تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّهِٔ الْأُولَی) (احزاب: ۳۳) ای زنان (در برابر نامحرم) ظاهر نشوید و خودنمایی نکنید؛ مانند خودنمایی دوران جاهلیت نخستین؛ در آیه دیگر می‏فرماید: (غَیْرَ مُتَبَرِجاتٍ بِزینَهٍ) (نور:۶۰) زنان، (در برابر نامحرمان) با زینت‏هاوآرایش‏هایشان‏خودنمایی‏نکنند. قرآن در این آیات فقط زنان را از تبرّج و خودنمایی و به نمایش گذاشتن جاذبه‏های جنسی خود در برابر نامحرم نهی کرده و از تبرّج مردان سخنی نگفته است. از ظاهر این مطلب فهمیده می‏شود که غریزه خودنمایی و تبرّج از ویژگی‏های خاص زنان است و در مردان وجود ندارد. به همین دلیل پوشش و حجاب تنها برای زنان واجب شده است. شهید مطهّری درباره آثار این غریزه و نیز اختصاص آن به زنان می‏گوید: «اما علت اینکه در اسلام دستور پوشش اختصاص به زنان یافته است، این است که میل به خودنمایی و خودآرایی مخصوص زنان است. از نظر تصاحب قلب‏ها و دل‏ها، مرد شکار است و زن شکارچی؛ همچنان که از نظر تصاحب جسم و تن، زن شکار است و مرد شکارچی. میل زن به خودآرایی از این نوع حس شکارچی‏گری او ناشی می‏شود.
در هیچ جای دنیا سابقه ندارد که مردان لباس‏های بدن‏نما و آرایش‏های تحریک‏کننده به کار برند. این زن است که به حکم طبیعت خاص خود، می‏خواهد دلبری کند و مرد را دلباخته و در دام علاقه خود اسیر کند، انحراف تبرّج و برهنگی از انحراف‏های مخصوص زنان است و دستور پوشش هم برای آنان مقرر گردیده است.»۶ در روایات نیز از وجود غریزه خودنمایی یا تبرّج در زن سخن گفته شده است. برای مثال امام علی(علیه‌السلام) می‏فرماید: «خداوند زنان را از سرشت مردان آفریده، از این‏رو، تمام همّت خود را در جذب مردان و نزدیک شدن به آن‏ها صرف می‏کند».۷ بنابراین، اصل وجود غریزه خودنمایی در زن مورد تأیید منابع اسلامی است. اما در مورد کارکرد این غریزه در زنان، می‏توان گفت: وجود این غریزه برای متمایل کردن مرد ـ جنس مذکر ـ به زن ـ جنس مؤنث ـ است تا بدین‏وسیله، مقدّمات ازدواج و زندگی مشترک را بین آنان فراهم کند؛ چنانکه در سایر جانداران نیز این ویژگی در جنس ماده وجود دارد. درباره غریزه خودنمایی و تبرّج، غیر از منابع اسلامی، برخی از دانشمندان نیز مطالب جالبی دارند. خانم جینا لمبروزو (G,Lombroso) روان‏شناس معروف ایتالیایی، در این‏باره می‏گوید: «در زن علاقه به دلبر بودن و دل‏باختن، مورد پسند بودن و مایه خرسند شدن بسیار شدید است.»۸ در جای دیگری می‏گوید: «یکی از تمایلات عمیق و آرزوهای اساسی زن آن است که در چشم دیگران اثری مطلوب بخشیده و به وسیله حسن قیافه، زیبایی اندام، موزون بودن حرکات، خوش آهنگی صدا، طرز تکلّم و بالاخره شیوه خرام خود، مطبوع طباع واقع گشته، احساسات آن‏ها را تحریک نموده و روحشان را مجذوب سازد.»۹ همچنین درباره تأثیر غریزه خودآرایی و تبرّج در زندگی زنان می‏گوید: «میل به جلب دیگران، بزرگ‏ترین و مهم‏ترین محرّک زندگانی زن محسوب می‏شود.»۱۰ ویل دورانت نیز درباره آثار غریزه تبرّج زن می‏گوید: «زن میل دارد بیشتر مطلوب باشد، نه طالب، و به همین جهت، در ارج‏گذاری و تقدیر آن جاذبه‏هایی که مایه تشدید میل مرد است، استاد است.» بنابراین، اصل وجود این غریزه و اختصاص آن به زن در بین دانشمندان پذیرفته شده است.۱۱ ▪ پرورش و توجه به غریزه تبرّج در اسلام غریزه خودنمایی و خودآرایی مانند سایر غرایز آدمی، نیازمند قانونمندی و کنترل است؛ یعنی باید از افراط و تفریط در آن پرهیز شود؛ زیرا عدم کنترل این غریزه، چه از لحاظ افراط و چه از لحاظ تفریط، برای زن زیانبخش است و سلامتی او را به خطر می‏اندازد. از این‏رو، در دین اسلام برای این غریزه حد و حدود ویژه‏ای تعیین شده است و همان‏گونه که آزادی بی‏حد و حصر آن ممنوع گردیده و برای کنترل آن حجاب واجب شده، بی‏توجهی به آن نیز مذموم شمرده شده است.
به همین دلیل، در برخی روایات، آرایش کردن برای زنان یک ضرورت تلقّی شده و بی‏توجهی به آن به معنای نادیده گرفتن غریزه خودآرایی، مورد نکوهش قرار گرفته است. در اینجا به بعضی از این روایات اشاره می‏شود: در حدیثی از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) در مورد ویژگی‏های بهترین زنان نقل شده است که فرمودند: «بهترین زنان شما زنی است که بسیار با محبت باشد، عفیف و پاک‏دامن باشد، نزد اقوامش عزیز و محترم باشد، با شوهرش متواضع و فروتن باشد، برای او خودآرایی و تبرّج داشته باشد و در برابر نامحرم عفیف باشد.» در این حدیث، دقیقا به همان تبرّجی که قرآن آن را برای زن در مقابل نامحرم ممنوع کرده، نسبت به شوهرش سفارش شده است.۱۲ در روایت دیگری، امام صادق(علیه‌السلام) می‏فرماید: «برای زن سزاوار نیست که بدون زیور و آرایش باشد، حتی اگر یک گردن‏بند باشد؛ و سزاوار نیست دستش از رنگ حنا خالی باشد، اگرچه پیر باشد.»۱۳ همچنین می‏فرماید: «لا تُصَلِّی الْمَرأَهُٔ عُطُلا»؛ زن بدون زیور و آرایش نماز نخواند.۱۴ امام باقر(علیه‌السلام) نیز در روایتی می‏فرماید: «لَمْ تَزَلِ النِّساءُ یَلْبِسْنَ الْحِلْی»؛ زنان همواره از زیور استفاده کنند.۱۵ در برخی روایات دستوراتی برای زیبا شدن زنان داده شده، است. برای مثال، امام علی(علیه‌السلام) می‏فرماید: «کاری را که بیش از حد توانایی زن است به او وامگذار؛ زیرا (اگر زنان از کارهای سخت و طاقت‏فرسا به دور باشند) برای حال آن‏ها و شادابی روحی و دوام زیبایی آن‏ها بهتر است؛ چرا که زن گل بهاری است (لطیف و حساس)، نه پهلوانی سختکوش.»۱۶ همچنین رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) پس از اینکه به همه زنان، چه شوهردار و چه بدون شوهر، دستور می‏دهد دایم خضاب کنند (و دست و صورت خود را به حنا و رنگ‏های زیبا آرایش کنند) می‏فرماید: «اما زنان شوهردار برای شوهرانشان زینت کنند و اما زنان بدون شوهر، به این دلیل خضاب کنند که دستشان شبیه دست مردان نشود (و لطیف و زیبا بماند.)»۱۷ همچنین در روایت دیگری آمده است: پیامبر به مردان فرمود: «ناخن‏های خود را کوتاه کنید» و به زنان فرمود: «ناخن‏ها را کوتاه نکنید؛ زیرا شما را زیباتر می‏کند.» حتی آن حضرت از بعضی زنان به خاطر اهمیت ندادن به آرایش و زیبایی، انتقاد کرده است.
۱۸ عایشه می‏گوید: «زنی از پشت پرده دستش را بیرون آورد تا نامه‏ای به رسول خدا بدهد، آن حضرت دستش را بست (و نامه را از او نگرفت.) فرمود: نمی‏دانم این دست مرد است یا دست زن؟ آن زن گفت: دست زن است. پیامبر فرمود: اگر تو زن بودی ناخن‏هایت را به رنگ حنا در می‏آوردی».۱۹ اهمیت زینت کردن و آرایش زنان به حدی است که پوشش بعضی از لباس‏ها مثل ابریشم و طلا به علت خاصیت زیبایی‏شان به زنان اختصاص یافته است۲۰ امام باقر(علیه‌السلام) می‏فرماید: «خداوند طلا را در دنیا زینت زن قرار داد و بر مردان حرام کرد.» ۲۱ در برخی روایات آمده که «ائمّه اطهار(علیهم‌السلام) زنانشان را با طلا و نقره زینت می‏کردند و بر این کار اصرار داشتند.»۲۲ از روایات دیگری که حاکی از اهمیت اسلام به آرایش و تجمّل برای زن است، حدیثی از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) است که حتی به زنانی که شوهران نابینا دارند دستور می‏دهد خود را با بوی خوش و حنا آرایش کنند. امام صادق(علیه‌السلام) فرمود: از رسول خدا سؤال شد: زن چگونه برای شوهر نابینا آرایش کند؟ فرمود: با استعمال عطر و خضاب کردن، که نوعی بوی خوش است.۲۳ از روایاتی که در این باب وجود دارند، و تنها بعضی از آن‏ها در اینجا ذکر شدند، می‏توان نتیجه گرفت که اگر دین اسلام از تبرّج و خودنمایی زن برای نامحرم نهی کرده، در مقابل به او دستور داده است در صورتی که در انظار نامحرم نباشد، حتما تبرّج و خودنمایی داشته باشد، به ویژه اگر در محضر شوهرش باشد.
بنابراین، دین اسلام غریزه خودنمایی و تبرّج زن را نادیده نگرفته، بلکه به آن اهمیت هم داده است و تلاش کرده زنان علاوه بر دارا شدن زیبایی درونی و اخلاقی، از نظر ظاهری هم جذّاب و زیبا باشند؛ زیرا توجه به آرایش و زیبایی ظاهری نه تنها پاسخی منطقی و صحیح به اقتضای طبیعی و غریزه آنان در جلوه‏گری و جلب توجه دیگران است، بلکه سبب می‏شود زن شادتر و بانشاطتر باشد و از این طریق، شادابی و نشاط را به زندگی خانواده‏اش نیز وارد کند؛ زیرا یکی از عوامل مهم با نشاط بودن زن، داشتن ظاهری زیبا و دلپسند است که شوهرش را پی‏درپی به وجد آورد و خود نیز از این طریق به وجد آید. در نتیجه، کوشش زن در جذّاب بودن و آرایش کردن برای شوهر، ضمن اینکه نیاز طبیعی زن به خودنمایی و تبرّج را ارضا می‏کند، وی را از جلوه‏گری و خودنمایی برای مردان‏نامحرم نیز بی‏نیاز می‏سازد؛ زیرا او برای شوهری خودآرایی کرده است که حقیقتا به او عشق می‏ورزد و در دوستی‏اش وفادار است. بدین‏سان، هم نیاز غریزی او به آرایش و تجمّل اشباع شده و هم از آفات‏وانحرافات عشق آزاد رهایی یافته و آسیبی به‏سلامت‏روانی‏اووارد نشده است. خانم لمبروزو در این مورد، سخن زیبایی دارد: «بدون شک، منشأ حجب و حیای زن را در عشق و علاقه می‏توان یافت؛ چه اینکه زن وقتی مرد را به خویش علاقه‏مند و خود را نسبت به او متمایل دید، منظور اصلی خودنمایی و جلوه‏گری از بین می‏رود و چون توسعه محیط اجتماعی زن فقط به منظور تمرکز تمایلات درونی او به شخص واحد است، هنگامی که در این راه توفیق یافت، دیگر احتیاجی به آلات فریبنده و مصنوعی نخواهد داشت. چنانچه مشاهده می‏شود زنانی که به شوهر و اطفال خود علاقه‏مند هستند، بکلی از این عوالم دور و برکنار می‏باشند و اگر زنی دیده می‏شود که این شیوه را پیشه خود قرار داده است، فقط به این جهت است که پاسخ احساسات درونی خویش را نزد همسر خود نیافته است؛ زیرا وقتی که زن علاقه‏مند گردید، دیگر حاضر، بلکه قادر به جلب توجه دیگران نخواهد بود.» ▪
افراط در غریزه خودنمایی و تبرّج همان‏گونه که بی‏توجهی به غریزه خودنمایی و تبرّج برای زن زیان‏بخش است، خودنمایی و تبرّج بیش از اندازه و خارج از چهارچوبه حجاب نیز زیان‏بخش خواهد بود و سلامت روانی زن را به مخاطره می‏اندازد. این مطلب دقیقا مانند این است که بگوییم: غذا خوردن برای سلامتی ضرورت دارد، اما زیاده‏روی و عدم رعایت قانون غذا خوردن مضر است. در ارضای نیازهای روانی نیز باید جانب اعتدال رعایت شود، زیرا هرگونه زیاده‏روی در آن موجب از دست رفتن انرژی روانی انسان می‏شود و سلامت روانی او را مختل می‏سازد. البته تفاوتی که در ارضای نیازهای روانی، مثل نیاز به خودنمایی و تبرّج در زن، با نیازهای جسمانی مثل نیاز به غذا خوردن وجود دارد این است که این‏گونه نیازها سیری‏ناپذیرند و اگر انسان در ارضای آن‏ها حد افراط را در پیش بگیرد، نه تنها نیاز او برطرف نمی‏شود، بلکه روز به روز تشنه‏تر شده، تمام فکر و ذهن او را به خود مشغول می‏کند. در ارضای نیاز به خودآرایی و خودنمایی نیز همین مطلب وجود دارد؛ یعنی اگر زن در توجه به زیبایی ظاهری و خودآرایی افراط کند، کم‏کم به حدّی می‏رسد که بیمارگونه به تجمّل و آرایش می‏پردازد و هیچ‏گاه احساس ارضا و سیری نمی‏کند. شهید مطهّری در این‏باره می‏نویسد: «روح بشر فوق‏العاده تحریک‏پذیر است. اشتباه است که گمان کنیم تحریک‏پذیری روح بشر محدود به حد خاصّی است و از آن پس آرام می‏گیرد. همان‏گونه که بشر ـ اعم از مرد و زن ـ در ناحیه ثروت و مقام، از تصاحب ثروت و تملّک جاه و مقام سیر نمی‏شود و اشباع نمی‏گردد، در ناحیه جنسی نیز چنین است.
هیچ مردی از تصاحب زیبارویان و هیچ زنی از متوجه کردن مردان و تصاحب قلب آنان و بالاخره هیچ دلی از هوس سیر نمی‏شود. و از طرفی، تقاضای نامحدود، خواه ناخواه، انجام ناشدنی است و همیشه مقرون است به نوعی احساس محرومیت، دست نیافتن به آرزوها به نوبه خود، منجر به اختلالات روحی و بیماری‏های روانی می‏گردد».۲۴ وست کوت (Westkott) در نقد نظریه کارن هورنای (Karen Horney) که معتقد بود زنان باید با خارج شدن از خانه و به عهده گرفتن کارهای متفاوت در مشاغل گوناگون، هویّت خود را بیابند، می‏گوید: زنان امروزی ما بین نیاز به جلب توجه مردان و دنبال کردن اهداف شخصی خود، گیر افتاده‏اند. به همین دلیل، رفتارهای متضادی از خود نشان می‏دهند؛ گاهی اغواگر و پرخاشگر و گاهی مؤدب و گاهی جاه‏طلب می‏شوند. زنان امروز بین کار و عشق، دو پاره شده‏اند و در نتیجه، هیچ‏کدام آن‏ها را ارضا نمی‏کند.۲۵ در کتاب روح زن می‏گوید: زن طوری آفریده شده است که وابسته به یک مرد باشد و فقط برای او طنّازی و عشوه‏گری کند. به همین دلیل، اگر تکیه‏گاهش را نیابد و به تجمّل و جلوه‏گری خود ادامه دهد، دوام نخواهد آورد و نابود می‏شود، در ادامه، آورده است: «زن همچون بوته نیلوفری است که طالب چوب خشک یا دیوار لخت و عریانی است تا آن را از گل و سبزه بپوشاند. اگر چنین چوب و دیواری نیابد، خشک و نابود خواهد شد».۲۶ از اینجا فلسفه و حکمت وجوب پوشش و حجاب برای زن در اسلام مشخص می‏شود؛ زیرا این حکم به دلیل اینکه نقش اساسی در متعادل کردن غریزه خودنمایی و تبرّج زن دارد، عامل مهمی برای جلوگیری از بخش بزرگی از اضطراب‏ها و دغدغه‏های فکری زن محسوب می‏شود؛ زیرا آزاد بودن زن در خودآرایی و به نمایش گذاردن جلوه‏های زنانه در جامعه، موجب افراط در تجمّل و توجه به زیبایی‏های ظاهری می‏شود، که این توجه افراطی می‏تواند سبب بروز اختلال‏های روانی در زن شود. توضیح مطلب این است که وقتی زن مکشوف و آرایش کرده در بین مردان ظاهر می‏شود، طبعا عده‏ای خوششان می‏آید و او را مورد تحسین و تکریم (ظاهری) قرار می‏دهند. به همین دلیل، دایم سعی می‏کند وضع ظاهری خود را طوری قرار دهد که بیشتر موردپسند آن‏ها واقع شود. معمولا این‏گونه زنان و دختران برای اینکه زیباتر شوند، هر روز وقت زیادی را صرف آرایش و تقلید از مدهای جدید می‏نمایند. این روند می‏تواند ناراحتی‏های روانی زیادی برای آنان ایجاد کند؛ زیرا به دلیل اینکه همیشه کارها به دلخواه پیش نمی‏رود، باعث بروز نگرانی‏هایی برای آن‏ها می‏شود.




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط