حیا و خودآرایی و نقش آن در سلامت روانی
منبع:http://tebyan-banoo.ir
خصیصه حیا و شرم به طور طبیعی، در زن بیش از مرد وجود دارد. به همین دلیل است که زن فطرتا و از روی طبع و غریزه، میل به پوشش بدن خود در مقابل نامحرم دارد و از برهنگی دچار اضطراب میشود.
شواهد فراوانی در اسلام بر فطری و غریزی بودن حیا برای زن وجود دارند و علاوه بر اینکه قرآن به این مطلب اشاره کرده، از نظر روانشناسی، زیستشناسی و جامعهشناسی نیز قابل اثبات است. زنان به عنوان نیمی از پیکره جامعه نقش بسیار مهمی در ایجاد و گسترش عفّت، پاکدامنی و اخلاق در بین جوامع بشری دارند. عفّت و حیای زن، که یکی از مهمترین عوامل حفظ و بقای عفّت عمومی است، نه تنها در تمام ادیان و مذاهب الهی مورد تأکید قرار گرفته، بلکه عقول و افکار بشری نیز آن را مورد تأیید قرار دادهاند. از نظر اسلام، اهمیت این موضوع به حدّی است که برخی روایات آن را «تمام دین» میدانند. در روایتی از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) آمده که فرمودند: «اَلْحَیاءُ هُوَ الدینُ کُلُّهُ»؛ حیا تمام دین است.۱امام علی(علیهالسلام) نیز در مورد عفّت و پاکدامنی میفرماید: «عفّت و پاکدامنی منشأ هر خیری است.» به همین منظور، در تمام ادیان و مذاهب آسمانی، «اَلعِفَّهُٔ رَأسُ کُلِّ خَیْر»۲ قوانین گوناگونی برای حفظ و بقای عفّت و حیای عمومی وضع شدهاند، که «حجاب» و پوشش زن از جمله آنهاست.
«حجاب»، که به معنای پوشیدن تمام بدن و زیباییهای ظاهری زن در برابر مردان بیگانه است، برای پیشگیری و مهار برخی گرایشها و رفتارهای خودنمایانه و وسوسهانگیز میباشد .این در حالی است که زنان به طور طبیعی دوست دارند در برابر جنس مخالف خودآرایی کنند و زیبایی زنانگی۳ خود را به نمایش بگذارند. حال این سؤال پیش میآید که این قانون اسلامی تا چه اندازه با طبیعت زن سازگار است؟ آیا تبرّج و جلوهگری از نظر اسلام و علم بکلی مردود است، یا برای آن قانونی وجود دارد؟ اگر در وجود زن غریزهای تحت عنوان «تبرّج» وجود دارد، روشهای رشد و پرورش این غریزه چیست و چه کارکردی در زن و حفظ سلامتی او میتواند داشته باشد؟ چگونه میتوان غریزه تبرّج را با حیا، که یک ویژگی فطری در زن است، جمع کرد؟ آیا حجاب و پوشش به معنای نادیده گرفتن این غریزه نیست؟ آیا همانگونه که عدهای از مخالفان حجاب میگویند، این محدودیت مانعی برای رشد عاطفی و روانی زن محسوب میشود، یا به عکس، در جهت سلامت روانی اوست؟ اهمیت بررسی این موضوع واضح و روشن است؛ زیرا اولا، حجاب و پوشش زن به طور یقین، یکی از محکمترین سنگرهایی است که مسلمانان، به ویژه جوانان، را از فساد و فحشا حفظ میکند و سدی آهنین در برابر نفوذ و تهاجم فرهنگی دشمنان اسلام است. به همین دلیل، همانگونه که رهبر فرزانه انقلاب بارها فرمودهاند، بر همه ما تکلیف است در مقابل این تهاجم همهجانبه هشیار باشیم و با آن مقابله کنیم. ثانیا، ارتباطی که مسئله حجاب و عفت از یک سو و گرایش دایمی زن به تبرّج و جلوهگری از سوی دیگر با سلامت روانی او دارد به موضوع اهمیّت بیشتری میدهد؛ زیرا پر واضح است که به لحاظ نقش مهم و حساسی که زن در حیات جسمی و روانی انسانها دارد، بحث و بررسی در مورد مؤلّفههای سلامت روانی او لازم و ضروری به نظر میرسد. اما به دلیل آنکه دین اسلام به بهداشت و سلامت روانی افراد اهمیت زیادی داده است و حتی نتیجه نهایی عبادت و بندگی را رسیدن به «نفس مطمئنه» میداند و فقط کسانی را که دارای قلب و روانی سالمند، اهل نجات و خوش عاقبت میداند،۴ مطمئنا در تمام احکام و قوانین خود و از جمله، لزوم پوشش و حفظ عفّت فردی و عمومی، به نقش آنها در روح و روان افراد توجه کرده و بهترین نسخه را برای سلامتی و سعادت جوامع بشری ارائه داده است.۵ ● غریزه تبرّج و خودنمایی منظور از غریزه «خودنمایی» و «تبرّج»، جلوهگری و دلبری کردن برای تصاحب قلب دیگری است.
کلمه «تبرّج» که در قرآن آمده، از کلمه «برج» گرفته شده و به معنای ظاهر شدن در برابر مردم است؛ همانگونه که برج قلعه، برای همه هویداست. در مورد این موضوع، باید به سه نکته توجه کرد: ▪ اختصاص غریزه تبرّج به زنان یکی از ویژگیهای مهم زنان، خصیصه تبرّج و خودنمایی است که به صورت غریزی و طبیعی در آنان وجود دارد. قرآن در دو آیه از آیات حجاب، از تبرّج و خودنمایی زنان صحبت کرده و آن را محدود به محیط خانواده کرده است. در یک جا میفرماید: (وَلاَ تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّهِٔ الْأُولَی) (احزاب: ۳۳) ای زنان (در برابر نامحرم) ظاهر نشوید و خودنمایی نکنید؛ مانند خودنمایی دوران جاهلیت نخستین؛ در آیه دیگر میفرماید: (غَیْرَ مُتَبَرِجاتٍ بِزینَهٍ) (نور:۶۰) زنان، (در برابر نامحرمان) با زینتهاوآرایشهایشانخودنمایینکنند. قرآن در این آیات فقط زنان را از تبرّج و خودنمایی و به نمایش گذاشتن جاذبههای جنسی خود در برابر نامحرم نهی کرده و از تبرّج مردان سخنی نگفته است. از ظاهر این مطلب فهمیده میشود که غریزه خودنمایی و تبرّج از ویژگیهای خاص زنان است و در مردان وجود ندارد. به همین دلیل پوشش و حجاب تنها برای زنان واجب شده است. شهید مطهّری درباره آثار این غریزه و نیز اختصاص آن به زنان میگوید: «اما علت اینکه در اسلام دستور پوشش اختصاص به زنان یافته است، این است که میل به خودنمایی و خودآرایی مخصوص زنان است. از نظر تصاحب قلبها و دلها، مرد شکار است و زن شکارچی؛ همچنان که از نظر تصاحب جسم و تن، زن شکار است و مرد شکارچی. میل زن به خودآرایی از این نوع حس شکارچیگری او ناشی میشود.
در هیچ جای دنیا سابقه ندارد که مردان لباسهای بدننما و آرایشهای تحریککننده به کار برند. این زن است که به حکم طبیعت خاص خود، میخواهد دلبری کند و مرد را دلباخته و در دام علاقه خود اسیر کند، انحراف تبرّج و برهنگی از انحرافهای مخصوص زنان است و دستور پوشش هم برای آنان مقرر گردیده است.»۶ در روایات نیز از وجود غریزه خودنمایی یا تبرّج در زن سخن گفته شده است. برای مثال امام علی(علیهالسلام) میفرماید: «خداوند زنان را از سرشت مردان آفریده، از اینرو، تمام همّت خود را در جذب مردان و نزدیک شدن به آنها صرف میکند».۷ بنابراین، اصل وجود غریزه خودنمایی در زن مورد تأیید منابع اسلامی است. اما در مورد کارکرد این غریزه در زنان، میتوان گفت: وجود این غریزه برای متمایل کردن مرد ـ جنس مذکر ـ به زن ـ جنس مؤنث ـ است تا بدینوسیله، مقدّمات ازدواج و زندگی مشترک را بین آنان فراهم کند؛ چنانکه در سایر جانداران نیز این ویژگی در جنس ماده وجود دارد. درباره غریزه خودنمایی و تبرّج، غیر از منابع اسلامی، برخی از دانشمندان نیز مطالب جالبی دارند. خانم جینا لمبروزو (G,Lombroso) روانشناس معروف ایتالیایی، در اینباره میگوید: «در زن علاقه به دلبر بودن و دلباختن، مورد پسند بودن و مایه خرسند شدن بسیار شدید است.»۸ در جای دیگری میگوید: «یکی از تمایلات عمیق و آرزوهای اساسی زن آن است که در چشم دیگران اثری مطلوب بخشیده و به وسیله حسن قیافه، زیبایی اندام، موزون بودن حرکات، خوش آهنگی صدا، طرز تکلّم و بالاخره شیوه خرام خود، مطبوع طباع واقع گشته، احساسات آنها را تحریک نموده و روحشان را مجذوب سازد.»۹ همچنین درباره تأثیر غریزه خودآرایی و تبرّج در زندگی زنان میگوید: «میل به جلب دیگران، بزرگترین و مهمترین محرّک زندگانی زن محسوب میشود.»۱۰ ویل دورانت نیز درباره آثار غریزه تبرّج زن میگوید: «زن میل دارد بیشتر مطلوب باشد، نه طالب، و به همین جهت، در ارجگذاری و تقدیر آن جاذبههایی که مایه تشدید میل مرد است، استاد است.» بنابراین، اصل وجود این غریزه و اختصاص آن به زن در بین دانشمندان پذیرفته شده است.۱۱ ▪ پرورش و توجه به غریزه تبرّج در اسلام غریزه خودنمایی و خودآرایی مانند سایر غرایز آدمی، نیازمند قانونمندی و کنترل است؛ یعنی باید از افراط و تفریط در آن پرهیز شود؛ زیرا عدم کنترل این غریزه، چه از لحاظ افراط و چه از لحاظ تفریط، برای زن زیانبخش است و سلامتی او را به خطر میاندازد. از اینرو، در دین اسلام برای این غریزه حد و حدود ویژهای تعیین شده است و همانگونه که آزادی بیحد و حصر آن ممنوع گردیده و برای کنترل آن حجاب واجب شده، بیتوجهی به آن نیز مذموم شمرده شده است.
به همین دلیل، در برخی روایات، آرایش کردن برای زنان یک ضرورت تلقّی شده و بیتوجهی به آن به معنای نادیده گرفتن غریزه خودآرایی، مورد نکوهش قرار گرفته است. در اینجا به بعضی از این روایات اشاره میشود: در حدیثی از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) در مورد ویژگیهای بهترین زنان نقل شده است که فرمودند: «بهترین زنان شما زنی است که بسیار با محبت باشد، عفیف و پاکدامن باشد، نزد اقوامش عزیز و محترم باشد، با شوهرش متواضع و فروتن باشد، برای او خودآرایی و تبرّج داشته باشد و در برابر نامحرم عفیف باشد.» در این حدیث، دقیقا به همان تبرّجی که قرآن آن را برای زن در مقابل نامحرم ممنوع کرده، نسبت به شوهرش سفارش شده است.۱۲ در روایت دیگری، امام صادق(علیهالسلام) میفرماید: «برای زن سزاوار نیست که بدون زیور و آرایش باشد، حتی اگر یک گردنبند باشد؛ و سزاوار نیست دستش از رنگ حنا خالی باشد، اگرچه پیر باشد.»۱۳ همچنین میفرماید: «لا تُصَلِّی الْمَرأَهُٔ عُطُلا»؛ زن بدون زیور و آرایش نماز نخواند.۱۴ امام باقر(علیهالسلام) نیز در روایتی میفرماید: «لَمْ تَزَلِ النِّساءُ یَلْبِسْنَ الْحِلْی»؛ زنان همواره از زیور استفاده کنند.۱۵ در برخی روایات دستوراتی برای زیبا شدن زنان داده شده، است. برای مثال، امام علی(علیهالسلام) میفرماید: «کاری را که بیش از حد توانایی زن است به او وامگذار؛ زیرا (اگر زنان از کارهای سخت و طاقتفرسا به دور باشند) برای حال آنها و شادابی روحی و دوام زیبایی آنها بهتر است؛ چرا که زن گل بهاری است (لطیف و حساس)، نه پهلوانی سختکوش.»۱۶ همچنین رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) پس از اینکه به همه زنان، چه شوهردار و چه بدون شوهر، دستور میدهد دایم خضاب کنند (و دست و صورت خود را به حنا و رنگهای زیبا آرایش کنند) میفرماید: «اما زنان شوهردار برای شوهرانشان زینت کنند و اما زنان بدون شوهر، به این دلیل خضاب کنند که دستشان شبیه دست مردان نشود (و لطیف و زیبا بماند.)»۱۷ همچنین در روایت دیگری آمده است: پیامبر به مردان فرمود: «ناخنهای خود را کوتاه کنید» و به زنان فرمود: «ناخنها را کوتاه نکنید؛ زیرا شما را زیباتر میکند.» حتی آن حضرت از بعضی زنان به خاطر اهمیت ندادن به آرایش و زیبایی، انتقاد کرده است.
۱۸ عایشه میگوید: «زنی از پشت پرده دستش را بیرون آورد تا نامهای به رسول خدا بدهد، آن حضرت دستش را بست (و نامه را از او نگرفت.) فرمود: نمیدانم این دست مرد است یا دست زن؟ آن زن گفت: دست زن است. پیامبر فرمود: اگر تو زن بودی ناخنهایت را به رنگ حنا در میآوردی».۱۹ اهمیت زینت کردن و آرایش زنان به حدی است که پوشش بعضی از لباسها مثل ابریشم و طلا به علت خاصیت زیباییشان به زنان اختصاص یافته است۲۰ امام باقر(علیهالسلام) میفرماید: «خداوند طلا را در دنیا زینت زن قرار داد و بر مردان حرام کرد.» ۲۱ در برخی روایات آمده که «ائمّه اطهار(علیهمالسلام) زنانشان را با طلا و نقره زینت میکردند و بر این کار اصرار داشتند.»۲۲ از روایات دیگری که حاکی از اهمیت اسلام به آرایش و تجمّل برای زن است، حدیثی از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) است که حتی به زنانی که شوهران نابینا دارند دستور میدهد خود را با بوی خوش و حنا آرایش کنند. امام صادق(علیهالسلام) فرمود: از رسول خدا سؤال شد: زن چگونه برای شوهر نابینا آرایش کند؟ فرمود: با استعمال عطر و خضاب کردن، که نوعی بوی خوش است.۲۳ از روایاتی که در این باب وجود دارند، و تنها بعضی از آنها در اینجا ذکر شدند، میتوان نتیجه گرفت که اگر دین اسلام از تبرّج و خودنمایی زن برای نامحرم نهی کرده، در مقابل به او دستور داده است در صورتی که در انظار نامحرم نباشد، حتما تبرّج و خودنمایی داشته باشد، به ویژه اگر در محضر شوهرش باشد.
بنابراین، دین اسلام غریزه خودنمایی و تبرّج زن را نادیده نگرفته، بلکه به آن اهمیت هم داده است و تلاش کرده زنان علاوه بر دارا شدن زیبایی درونی و اخلاقی، از نظر ظاهری هم جذّاب و زیبا باشند؛ زیرا توجه به آرایش و زیبایی ظاهری نه تنها پاسخی منطقی و صحیح به اقتضای طبیعی و غریزه آنان در جلوهگری و جلب توجه دیگران است، بلکه سبب میشود زن شادتر و بانشاطتر باشد و از این طریق، شادابی و نشاط را به زندگی خانوادهاش نیز وارد کند؛ زیرا یکی از عوامل مهم با نشاط بودن زن، داشتن ظاهری زیبا و دلپسند است که شوهرش را پیدرپی به وجد آورد و خود نیز از این طریق به وجد آید. در نتیجه، کوشش زن در جذّاب بودن و آرایش کردن برای شوهر، ضمن اینکه نیاز طبیعی زن به خودنمایی و تبرّج را ارضا میکند، وی را از جلوهگری و خودنمایی برای مرداننامحرم نیز بینیاز میسازد؛ زیرا او برای شوهری خودآرایی کرده است که حقیقتا به او عشق میورزد و در دوستیاش وفادار است. بدینسان، هم نیاز غریزی او به آرایش و تجمّل اشباع شده و هم از آفاتوانحرافات عشق آزاد رهایی یافته و آسیبی بهسلامتروانیاووارد نشده است. خانم لمبروزو در این مورد، سخن زیبایی دارد: «بدون شک، منشأ حجب و حیای زن را در عشق و علاقه میتوان یافت؛ چه اینکه زن وقتی مرد را به خویش علاقهمند و خود را نسبت به او متمایل دید، منظور اصلی خودنمایی و جلوهگری از بین میرود و چون توسعه محیط اجتماعی زن فقط به منظور تمرکز تمایلات درونی او به شخص واحد است، هنگامی که در این راه توفیق یافت، دیگر احتیاجی به آلات فریبنده و مصنوعی نخواهد داشت. چنانچه مشاهده میشود زنانی که به شوهر و اطفال خود علاقهمند هستند، بکلی از این عوالم دور و برکنار میباشند و اگر زنی دیده میشود که این شیوه را پیشه خود قرار داده است، فقط به این جهت است که پاسخ احساسات درونی خویش را نزد همسر خود نیافته است؛ زیرا وقتی که زن علاقهمند گردید، دیگر حاضر، بلکه قادر به جلب توجه دیگران نخواهد بود.» ▪
افراط در غریزه خودنمایی و تبرّج همانگونه که بیتوجهی به غریزه خودنمایی و تبرّج برای زن زیانبخش است، خودنمایی و تبرّج بیش از اندازه و خارج از چهارچوبه حجاب نیز زیانبخش خواهد بود و سلامت روانی زن را به مخاطره میاندازد. این مطلب دقیقا مانند این است که بگوییم: غذا خوردن برای سلامتی ضرورت دارد، اما زیادهروی و عدم رعایت قانون غذا خوردن مضر است. در ارضای نیازهای روانی نیز باید جانب اعتدال رعایت شود، زیرا هرگونه زیادهروی در آن موجب از دست رفتن انرژی روانی انسان میشود و سلامت روانی او را مختل میسازد. البته تفاوتی که در ارضای نیازهای روانی، مثل نیاز به خودنمایی و تبرّج در زن، با نیازهای جسمانی مثل نیاز به غذا خوردن وجود دارد این است که اینگونه نیازها سیریناپذیرند و اگر انسان در ارضای آنها حد افراط را در پیش بگیرد، نه تنها نیاز او برطرف نمیشود، بلکه روز به روز تشنهتر شده، تمام فکر و ذهن او را به خود مشغول میکند. در ارضای نیاز به خودآرایی و خودنمایی نیز همین مطلب وجود دارد؛ یعنی اگر زن در توجه به زیبایی ظاهری و خودآرایی افراط کند، کمکم به حدّی میرسد که بیمارگونه به تجمّل و آرایش میپردازد و هیچگاه احساس ارضا و سیری نمیکند. شهید مطهّری در اینباره مینویسد: «روح بشر فوقالعاده تحریکپذیر است. اشتباه است که گمان کنیم تحریکپذیری روح بشر محدود به حد خاصّی است و از آن پس آرام میگیرد. همانگونه که بشر ـ اعم از مرد و زن ـ در ناحیه ثروت و مقام، از تصاحب ثروت و تملّک جاه و مقام سیر نمیشود و اشباع نمیگردد، در ناحیه جنسی نیز چنین است.
هیچ مردی از تصاحب زیبارویان و هیچ زنی از متوجه کردن مردان و تصاحب قلب آنان و بالاخره هیچ دلی از هوس سیر نمیشود. و از طرفی، تقاضای نامحدود، خواه ناخواه، انجام ناشدنی است و همیشه مقرون است به نوعی احساس محرومیت، دست نیافتن به آرزوها به نوبه خود، منجر به اختلالات روحی و بیماریهای روانی میگردد».۲۴ وست کوت (Westkott) در نقد نظریه کارن هورنای (Karen Horney) که معتقد بود زنان باید با خارج شدن از خانه و به عهده گرفتن کارهای متفاوت در مشاغل گوناگون، هویّت خود را بیابند، میگوید: زنان امروزی ما بین نیاز به جلب توجه مردان و دنبال کردن اهداف شخصی خود، گیر افتادهاند. به همین دلیل، رفتارهای متضادی از خود نشان میدهند؛ گاهی اغواگر و پرخاشگر و گاهی مؤدب و گاهی جاهطلب میشوند. زنان امروز بین کار و عشق، دو پاره شدهاند و در نتیجه، هیچکدام آنها را ارضا نمیکند.۲۵ در کتاب روح زن میگوید: زن طوری آفریده شده است که وابسته به یک مرد باشد و فقط برای او طنّازی و عشوهگری کند. به همین دلیل، اگر تکیهگاهش را نیابد و به تجمّل و جلوهگری خود ادامه دهد، دوام نخواهد آورد و نابود میشود، در ادامه، آورده است: «زن همچون بوته نیلوفری است که طالب چوب خشک یا دیوار لخت و عریانی است تا آن را از گل و سبزه بپوشاند. اگر چنین چوب و دیواری نیابد، خشک و نابود خواهد شد».۲۶ از اینجا فلسفه و حکمت وجوب پوشش و حجاب برای زن در اسلام مشخص میشود؛ زیرا این حکم به دلیل اینکه نقش اساسی در متعادل کردن غریزه خودنمایی و تبرّج زن دارد، عامل مهمی برای جلوگیری از بخش بزرگی از اضطرابها و دغدغههای فکری زن محسوب میشود؛ زیرا آزاد بودن زن در خودآرایی و به نمایش گذاردن جلوههای زنانه در جامعه، موجب افراط در تجمّل و توجه به زیباییهای ظاهری میشود، که این توجه افراطی میتواند سبب بروز اختلالهای روانی در زن شود. توضیح مطلب این است که وقتی زن مکشوف و آرایش کرده در بین مردان ظاهر میشود، طبعا عدهای خوششان میآید و او را مورد تحسین و تکریم (ظاهری) قرار میدهند. به همین دلیل، دایم سعی میکند وضع ظاهری خود را طوری قرار دهد که بیشتر موردپسند آنها واقع شود. معمولا اینگونه زنان و دختران برای اینکه زیباتر شوند، هر روز وقت زیادی را صرف آرایش و تقلید از مدهای جدید مینمایند. این روند میتواند ناراحتیهای روانی زیادی برای آنان ایجاد کند؛ زیرا به دلیل اینکه همیشه کارها به دلخواه پیش نمیرود، باعث بروز نگرانیهایی برای آنها میشود.
شواهد فراوانی در اسلام بر فطری و غریزی بودن حیا برای زن وجود دارند و علاوه بر اینکه قرآن به این مطلب اشاره کرده، از نظر روانشناسی، زیستشناسی و جامعهشناسی نیز قابل اثبات است. زنان به عنوان نیمی از پیکره جامعه نقش بسیار مهمی در ایجاد و گسترش عفّت، پاکدامنی و اخلاق در بین جوامع بشری دارند. عفّت و حیای زن، که یکی از مهمترین عوامل حفظ و بقای عفّت عمومی است، نه تنها در تمام ادیان و مذاهب الهی مورد تأکید قرار گرفته، بلکه عقول و افکار بشری نیز آن را مورد تأیید قرار دادهاند. از نظر اسلام، اهمیت این موضوع به حدّی است که برخی روایات آن را «تمام دین» میدانند. در روایتی از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) آمده که فرمودند: «اَلْحَیاءُ هُوَ الدینُ کُلُّهُ»؛ حیا تمام دین است.۱امام علی(علیهالسلام) نیز در مورد عفّت و پاکدامنی میفرماید: «عفّت و پاکدامنی منشأ هر خیری است.» به همین منظور، در تمام ادیان و مذاهب آسمانی، «اَلعِفَّهُٔ رَأسُ کُلِّ خَیْر»۲ قوانین گوناگونی برای حفظ و بقای عفّت و حیای عمومی وضع شدهاند، که «حجاب» و پوشش زن از جمله آنهاست.
«حجاب»، که به معنای پوشیدن تمام بدن و زیباییهای ظاهری زن در برابر مردان بیگانه است، برای پیشگیری و مهار برخی گرایشها و رفتارهای خودنمایانه و وسوسهانگیز میباشد .این در حالی است که زنان به طور طبیعی دوست دارند در برابر جنس مخالف خودآرایی کنند و زیبایی زنانگی۳ خود را به نمایش بگذارند. حال این سؤال پیش میآید که این قانون اسلامی تا چه اندازه با طبیعت زن سازگار است؟ آیا تبرّج و جلوهگری از نظر اسلام و علم بکلی مردود است، یا برای آن قانونی وجود دارد؟ اگر در وجود زن غریزهای تحت عنوان «تبرّج» وجود دارد، روشهای رشد و پرورش این غریزه چیست و چه کارکردی در زن و حفظ سلامتی او میتواند داشته باشد؟ چگونه میتوان غریزه تبرّج را با حیا، که یک ویژگی فطری در زن است، جمع کرد؟ آیا حجاب و پوشش به معنای نادیده گرفتن این غریزه نیست؟ آیا همانگونه که عدهای از مخالفان حجاب میگویند، این محدودیت مانعی برای رشد عاطفی و روانی زن محسوب میشود، یا به عکس، در جهت سلامت روانی اوست؟ اهمیت بررسی این موضوع واضح و روشن است؛ زیرا اولا، حجاب و پوشش زن به طور یقین، یکی از محکمترین سنگرهایی است که مسلمانان، به ویژه جوانان، را از فساد و فحشا حفظ میکند و سدی آهنین در برابر نفوذ و تهاجم فرهنگی دشمنان اسلام است. به همین دلیل، همانگونه که رهبر فرزانه انقلاب بارها فرمودهاند، بر همه ما تکلیف است در مقابل این تهاجم همهجانبه هشیار باشیم و با آن مقابله کنیم. ثانیا، ارتباطی که مسئله حجاب و عفت از یک سو و گرایش دایمی زن به تبرّج و جلوهگری از سوی دیگر با سلامت روانی او دارد به موضوع اهمیّت بیشتری میدهد؛ زیرا پر واضح است که به لحاظ نقش مهم و حساسی که زن در حیات جسمی و روانی انسانها دارد، بحث و بررسی در مورد مؤلّفههای سلامت روانی او لازم و ضروری به نظر میرسد. اما به دلیل آنکه دین اسلام به بهداشت و سلامت روانی افراد اهمیت زیادی داده است و حتی نتیجه نهایی عبادت و بندگی را رسیدن به «نفس مطمئنه» میداند و فقط کسانی را که دارای قلب و روانی سالمند، اهل نجات و خوش عاقبت میداند،۴ مطمئنا در تمام احکام و قوانین خود و از جمله، لزوم پوشش و حفظ عفّت فردی و عمومی، به نقش آنها در روح و روان افراد توجه کرده و بهترین نسخه را برای سلامتی و سعادت جوامع بشری ارائه داده است.۵ ● غریزه تبرّج و خودنمایی منظور از غریزه «خودنمایی» و «تبرّج»، جلوهگری و دلبری کردن برای تصاحب قلب دیگری است.
کلمه «تبرّج» که در قرآن آمده، از کلمه «برج» گرفته شده و به معنای ظاهر شدن در برابر مردم است؛ همانگونه که برج قلعه، برای همه هویداست. در مورد این موضوع، باید به سه نکته توجه کرد: ▪ اختصاص غریزه تبرّج به زنان یکی از ویژگیهای مهم زنان، خصیصه تبرّج و خودنمایی است که به صورت غریزی و طبیعی در آنان وجود دارد. قرآن در دو آیه از آیات حجاب، از تبرّج و خودنمایی زنان صحبت کرده و آن را محدود به محیط خانواده کرده است. در یک جا میفرماید: (وَلاَ تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّهِٔ الْأُولَی) (احزاب: ۳۳) ای زنان (در برابر نامحرم) ظاهر نشوید و خودنمایی نکنید؛ مانند خودنمایی دوران جاهلیت نخستین؛ در آیه دیگر میفرماید: (غَیْرَ مُتَبَرِجاتٍ بِزینَهٍ) (نور:۶۰) زنان، (در برابر نامحرمان) با زینتهاوآرایشهایشانخودنمایینکنند. قرآن در این آیات فقط زنان را از تبرّج و خودنمایی و به نمایش گذاشتن جاذبههای جنسی خود در برابر نامحرم نهی کرده و از تبرّج مردان سخنی نگفته است. از ظاهر این مطلب فهمیده میشود که غریزه خودنمایی و تبرّج از ویژگیهای خاص زنان است و در مردان وجود ندارد. به همین دلیل پوشش و حجاب تنها برای زنان واجب شده است. شهید مطهّری درباره آثار این غریزه و نیز اختصاص آن به زنان میگوید: «اما علت اینکه در اسلام دستور پوشش اختصاص به زنان یافته است، این است که میل به خودنمایی و خودآرایی مخصوص زنان است. از نظر تصاحب قلبها و دلها، مرد شکار است و زن شکارچی؛ همچنان که از نظر تصاحب جسم و تن، زن شکار است و مرد شکارچی. میل زن به خودآرایی از این نوع حس شکارچیگری او ناشی میشود.
در هیچ جای دنیا سابقه ندارد که مردان لباسهای بدننما و آرایشهای تحریککننده به کار برند. این زن است که به حکم طبیعت خاص خود، میخواهد دلبری کند و مرد را دلباخته و در دام علاقه خود اسیر کند، انحراف تبرّج و برهنگی از انحرافهای مخصوص زنان است و دستور پوشش هم برای آنان مقرر گردیده است.»۶ در روایات نیز از وجود غریزه خودنمایی یا تبرّج در زن سخن گفته شده است. برای مثال امام علی(علیهالسلام) میفرماید: «خداوند زنان را از سرشت مردان آفریده، از اینرو، تمام همّت خود را در جذب مردان و نزدیک شدن به آنها صرف میکند».۷ بنابراین، اصل وجود غریزه خودنمایی در زن مورد تأیید منابع اسلامی است. اما در مورد کارکرد این غریزه در زنان، میتوان گفت: وجود این غریزه برای متمایل کردن مرد ـ جنس مذکر ـ به زن ـ جنس مؤنث ـ است تا بدینوسیله، مقدّمات ازدواج و زندگی مشترک را بین آنان فراهم کند؛ چنانکه در سایر جانداران نیز این ویژگی در جنس ماده وجود دارد. درباره غریزه خودنمایی و تبرّج، غیر از منابع اسلامی، برخی از دانشمندان نیز مطالب جالبی دارند. خانم جینا لمبروزو (G,Lombroso) روانشناس معروف ایتالیایی، در اینباره میگوید: «در زن علاقه به دلبر بودن و دلباختن، مورد پسند بودن و مایه خرسند شدن بسیار شدید است.»۸ در جای دیگری میگوید: «یکی از تمایلات عمیق و آرزوهای اساسی زن آن است که در چشم دیگران اثری مطلوب بخشیده و به وسیله حسن قیافه، زیبایی اندام، موزون بودن حرکات، خوش آهنگی صدا، طرز تکلّم و بالاخره شیوه خرام خود، مطبوع طباع واقع گشته، احساسات آنها را تحریک نموده و روحشان را مجذوب سازد.»۹ همچنین درباره تأثیر غریزه خودآرایی و تبرّج در زندگی زنان میگوید: «میل به جلب دیگران، بزرگترین و مهمترین محرّک زندگانی زن محسوب میشود.»۱۰ ویل دورانت نیز درباره آثار غریزه تبرّج زن میگوید: «زن میل دارد بیشتر مطلوب باشد، نه طالب، و به همین جهت، در ارجگذاری و تقدیر آن جاذبههایی که مایه تشدید میل مرد است، استاد است.» بنابراین، اصل وجود این غریزه و اختصاص آن به زن در بین دانشمندان پذیرفته شده است.۱۱ ▪ پرورش و توجه به غریزه تبرّج در اسلام غریزه خودنمایی و خودآرایی مانند سایر غرایز آدمی، نیازمند قانونمندی و کنترل است؛ یعنی باید از افراط و تفریط در آن پرهیز شود؛ زیرا عدم کنترل این غریزه، چه از لحاظ افراط و چه از لحاظ تفریط، برای زن زیانبخش است و سلامتی او را به خطر میاندازد. از اینرو، در دین اسلام برای این غریزه حد و حدود ویژهای تعیین شده است و همانگونه که آزادی بیحد و حصر آن ممنوع گردیده و برای کنترل آن حجاب واجب شده، بیتوجهی به آن نیز مذموم شمرده شده است.
به همین دلیل، در برخی روایات، آرایش کردن برای زنان یک ضرورت تلقّی شده و بیتوجهی به آن به معنای نادیده گرفتن غریزه خودآرایی، مورد نکوهش قرار گرفته است. در اینجا به بعضی از این روایات اشاره میشود: در حدیثی از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) در مورد ویژگیهای بهترین زنان نقل شده است که فرمودند: «بهترین زنان شما زنی است که بسیار با محبت باشد، عفیف و پاکدامن باشد، نزد اقوامش عزیز و محترم باشد، با شوهرش متواضع و فروتن باشد، برای او خودآرایی و تبرّج داشته باشد و در برابر نامحرم عفیف باشد.» در این حدیث، دقیقا به همان تبرّجی که قرآن آن را برای زن در مقابل نامحرم ممنوع کرده، نسبت به شوهرش سفارش شده است.۱۲ در روایت دیگری، امام صادق(علیهالسلام) میفرماید: «برای زن سزاوار نیست که بدون زیور و آرایش باشد، حتی اگر یک گردنبند باشد؛ و سزاوار نیست دستش از رنگ حنا خالی باشد، اگرچه پیر باشد.»۱۳ همچنین میفرماید: «لا تُصَلِّی الْمَرأَهُٔ عُطُلا»؛ زن بدون زیور و آرایش نماز نخواند.۱۴ امام باقر(علیهالسلام) نیز در روایتی میفرماید: «لَمْ تَزَلِ النِّساءُ یَلْبِسْنَ الْحِلْی»؛ زنان همواره از زیور استفاده کنند.۱۵ در برخی روایات دستوراتی برای زیبا شدن زنان داده شده، است. برای مثال، امام علی(علیهالسلام) میفرماید: «کاری را که بیش از حد توانایی زن است به او وامگذار؛ زیرا (اگر زنان از کارهای سخت و طاقتفرسا به دور باشند) برای حال آنها و شادابی روحی و دوام زیبایی آنها بهتر است؛ چرا که زن گل بهاری است (لطیف و حساس)، نه پهلوانی سختکوش.»۱۶ همچنین رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) پس از اینکه به همه زنان، چه شوهردار و چه بدون شوهر، دستور میدهد دایم خضاب کنند (و دست و صورت خود را به حنا و رنگهای زیبا آرایش کنند) میفرماید: «اما زنان شوهردار برای شوهرانشان زینت کنند و اما زنان بدون شوهر، به این دلیل خضاب کنند که دستشان شبیه دست مردان نشود (و لطیف و زیبا بماند.)»۱۷ همچنین در روایت دیگری آمده است: پیامبر به مردان فرمود: «ناخنهای خود را کوتاه کنید» و به زنان فرمود: «ناخنها را کوتاه نکنید؛ زیرا شما را زیباتر میکند.» حتی آن حضرت از بعضی زنان به خاطر اهمیت ندادن به آرایش و زیبایی، انتقاد کرده است.
۱۸ عایشه میگوید: «زنی از پشت پرده دستش را بیرون آورد تا نامهای به رسول خدا بدهد، آن حضرت دستش را بست (و نامه را از او نگرفت.) فرمود: نمیدانم این دست مرد است یا دست زن؟ آن زن گفت: دست زن است. پیامبر فرمود: اگر تو زن بودی ناخنهایت را به رنگ حنا در میآوردی».۱۹ اهمیت زینت کردن و آرایش زنان به حدی است که پوشش بعضی از لباسها مثل ابریشم و طلا به علت خاصیت زیباییشان به زنان اختصاص یافته است۲۰ امام باقر(علیهالسلام) میفرماید: «خداوند طلا را در دنیا زینت زن قرار داد و بر مردان حرام کرد.» ۲۱ در برخی روایات آمده که «ائمّه اطهار(علیهمالسلام) زنانشان را با طلا و نقره زینت میکردند و بر این کار اصرار داشتند.»۲۲ از روایات دیگری که حاکی از اهمیت اسلام به آرایش و تجمّل برای زن است، حدیثی از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) است که حتی به زنانی که شوهران نابینا دارند دستور میدهد خود را با بوی خوش و حنا آرایش کنند. امام صادق(علیهالسلام) فرمود: از رسول خدا سؤال شد: زن چگونه برای شوهر نابینا آرایش کند؟ فرمود: با استعمال عطر و خضاب کردن، که نوعی بوی خوش است.۲۳ از روایاتی که در این باب وجود دارند، و تنها بعضی از آنها در اینجا ذکر شدند، میتوان نتیجه گرفت که اگر دین اسلام از تبرّج و خودنمایی زن برای نامحرم نهی کرده، در مقابل به او دستور داده است در صورتی که در انظار نامحرم نباشد، حتما تبرّج و خودنمایی داشته باشد، به ویژه اگر در محضر شوهرش باشد.
بنابراین، دین اسلام غریزه خودنمایی و تبرّج زن را نادیده نگرفته، بلکه به آن اهمیت هم داده است و تلاش کرده زنان علاوه بر دارا شدن زیبایی درونی و اخلاقی، از نظر ظاهری هم جذّاب و زیبا باشند؛ زیرا توجه به آرایش و زیبایی ظاهری نه تنها پاسخی منطقی و صحیح به اقتضای طبیعی و غریزه آنان در جلوهگری و جلب توجه دیگران است، بلکه سبب میشود زن شادتر و بانشاطتر باشد و از این طریق، شادابی و نشاط را به زندگی خانوادهاش نیز وارد کند؛ زیرا یکی از عوامل مهم با نشاط بودن زن، داشتن ظاهری زیبا و دلپسند است که شوهرش را پیدرپی به وجد آورد و خود نیز از این طریق به وجد آید. در نتیجه، کوشش زن در جذّاب بودن و آرایش کردن برای شوهر، ضمن اینکه نیاز طبیعی زن به خودنمایی و تبرّج را ارضا میکند، وی را از جلوهگری و خودنمایی برای مرداننامحرم نیز بینیاز میسازد؛ زیرا او برای شوهری خودآرایی کرده است که حقیقتا به او عشق میورزد و در دوستیاش وفادار است. بدینسان، هم نیاز غریزی او به آرایش و تجمّل اشباع شده و هم از آفاتوانحرافات عشق آزاد رهایی یافته و آسیبی بهسلامتروانیاووارد نشده است. خانم لمبروزو در این مورد، سخن زیبایی دارد: «بدون شک، منشأ حجب و حیای زن را در عشق و علاقه میتوان یافت؛ چه اینکه زن وقتی مرد را به خویش علاقهمند و خود را نسبت به او متمایل دید، منظور اصلی خودنمایی و جلوهگری از بین میرود و چون توسعه محیط اجتماعی زن فقط به منظور تمرکز تمایلات درونی او به شخص واحد است، هنگامی که در این راه توفیق یافت، دیگر احتیاجی به آلات فریبنده و مصنوعی نخواهد داشت. چنانچه مشاهده میشود زنانی که به شوهر و اطفال خود علاقهمند هستند، بکلی از این عوالم دور و برکنار میباشند و اگر زنی دیده میشود که این شیوه را پیشه خود قرار داده است، فقط به این جهت است که پاسخ احساسات درونی خویش را نزد همسر خود نیافته است؛ زیرا وقتی که زن علاقهمند گردید، دیگر حاضر، بلکه قادر به جلب توجه دیگران نخواهد بود.» ▪
افراط در غریزه خودنمایی و تبرّج همانگونه که بیتوجهی به غریزه خودنمایی و تبرّج برای زن زیانبخش است، خودنمایی و تبرّج بیش از اندازه و خارج از چهارچوبه حجاب نیز زیانبخش خواهد بود و سلامت روانی زن را به مخاطره میاندازد. این مطلب دقیقا مانند این است که بگوییم: غذا خوردن برای سلامتی ضرورت دارد، اما زیادهروی و عدم رعایت قانون غذا خوردن مضر است. در ارضای نیازهای روانی نیز باید جانب اعتدال رعایت شود، زیرا هرگونه زیادهروی در آن موجب از دست رفتن انرژی روانی انسان میشود و سلامت روانی او را مختل میسازد. البته تفاوتی که در ارضای نیازهای روانی، مثل نیاز به خودنمایی و تبرّج در زن، با نیازهای جسمانی مثل نیاز به غذا خوردن وجود دارد این است که اینگونه نیازها سیریناپذیرند و اگر انسان در ارضای آنها حد افراط را در پیش بگیرد، نه تنها نیاز او برطرف نمیشود، بلکه روز به روز تشنهتر شده، تمام فکر و ذهن او را به خود مشغول میکند. در ارضای نیاز به خودآرایی و خودنمایی نیز همین مطلب وجود دارد؛ یعنی اگر زن در توجه به زیبایی ظاهری و خودآرایی افراط کند، کمکم به حدّی میرسد که بیمارگونه به تجمّل و آرایش میپردازد و هیچگاه احساس ارضا و سیری نمیکند. شهید مطهّری در اینباره مینویسد: «روح بشر فوقالعاده تحریکپذیر است. اشتباه است که گمان کنیم تحریکپذیری روح بشر محدود به حد خاصّی است و از آن پس آرام میگیرد. همانگونه که بشر ـ اعم از مرد و زن ـ در ناحیه ثروت و مقام، از تصاحب ثروت و تملّک جاه و مقام سیر نمیشود و اشباع نمیگردد، در ناحیه جنسی نیز چنین است.
هیچ مردی از تصاحب زیبارویان و هیچ زنی از متوجه کردن مردان و تصاحب قلب آنان و بالاخره هیچ دلی از هوس سیر نمیشود. و از طرفی، تقاضای نامحدود، خواه ناخواه، انجام ناشدنی است و همیشه مقرون است به نوعی احساس محرومیت، دست نیافتن به آرزوها به نوبه خود، منجر به اختلالات روحی و بیماریهای روانی میگردد».۲۴ وست کوت (Westkott) در نقد نظریه کارن هورنای (Karen Horney) که معتقد بود زنان باید با خارج شدن از خانه و به عهده گرفتن کارهای متفاوت در مشاغل گوناگون، هویّت خود را بیابند، میگوید: زنان امروزی ما بین نیاز به جلب توجه مردان و دنبال کردن اهداف شخصی خود، گیر افتادهاند. به همین دلیل، رفتارهای متضادی از خود نشان میدهند؛ گاهی اغواگر و پرخاشگر و گاهی مؤدب و گاهی جاهطلب میشوند. زنان امروز بین کار و عشق، دو پاره شدهاند و در نتیجه، هیچکدام آنها را ارضا نمیکند.۲۵ در کتاب روح زن میگوید: زن طوری آفریده شده است که وابسته به یک مرد باشد و فقط برای او طنّازی و عشوهگری کند. به همین دلیل، اگر تکیهگاهش را نیابد و به تجمّل و جلوهگری خود ادامه دهد، دوام نخواهد آورد و نابود میشود، در ادامه، آورده است: «زن همچون بوته نیلوفری است که طالب چوب خشک یا دیوار لخت و عریانی است تا آن را از گل و سبزه بپوشاند. اگر چنین چوب و دیواری نیابد، خشک و نابود خواهد شد».۲۶ از اینجا فلسفه و حکمت وجوب پوشش و حجاب برای زن در اسلام مشخص میشود؛ زیرا این حکم به دلیل اینکه نقش اساسی در متعادل کردن غریزه خودنمایی و تبرّج زن دارد، عامل مهمی برای جلوگیری از بخش بزرگی از اضطرابها و دغدغههای فکری زن محسوب میشود؛ زیرا آزاد بودن زن در خودآرایی و به نمایش گذاردن جلوههای زنانه در جامعه، موجب افراط در تجمّل و توجه به زیباییهای ظاهری میشود، که این توجه افراطی میتواند سبب بروز اختلالهای روانی در زن شود. توضیح مطلب این است که وقتی زن مکشوف و آرایش کرده در بین مردان ظاهر میشود، طبعا عدهای خوششان میآید و او را مورد تحسین و تکریم (ظاهری) قرار میدهند. به همین دلیل، دایم سعی میکند وضع ظاهری خود را طوری قرار دهد که بیشتر موردپسند آنها واقع شود. معمولا اینگونه زنان و دختران برای اینکه زیباتر شوند، هر روز وقت زیادی را صرف آرایش و تقلید از مدهای جدید مینمایند. این روند میتواند ناراحتیهای روانی زیادی برای آنان ایجاد کند؛ زیرا به دلیل اینکه همیشه کارها به دلخواه پیش نمیرود، باعث بروز نگرانیهایی برای آنها میشود.