نظام تعدد زوجات در میان اعراب جاهلی شایع بود و نظر مشهور این است که هیچ قانونی تعدد زوجات را در میان آنها محصور نمیکرد و آنها ازدواج با هر تعداد از زنان را که مایل بودند، از حقوقشان محسوب میکردند. در عین حال، برخی دیگر نیز بر این باورند که تعدد زوجات به ده زن محدود بود که این مسئله با نقلهای متفاوت بیان شده است.
روایت کردهاند که مرد در جاهلیت با ده زن یا کمتر از ده زن ازدواج میکرد. (1) نقل شده است قریش با ده زن یا کمتر ازدواج میکردند. (2)
شاید بتوان از اقوال نتیجه گرفت که در هنگام ظهور اسلام بیشتر از ده زن اختیار نمیکردند. (3) آوردهاند اهل حرم اولین کسانی بودند که تعدد زوجات را بنا کردند، (4) ولی آنها محدودیتی در کنیز نداشتند و با هر تعداد کنیزی که میخواستند ازدواج میکردند؛ زیرا کنیز خریداری میشد و ملک مرد به حساب میآمد. البته کنیز از حقوق زوجه برخوردار نبود و برای مرد همسر محسوب نمیشد، مگر اینکه مالک او را آزاد و بعداً با او ازدواج کند. (5)
از جمله مردانی که در هنگام ظهور اسلام در قبیلهی ثقیف ده زن داشتند عبارتند از: مسعودبن معقب، عروة بن مسعود، سفیان بن عبدالله، ابوعقیل مسعودبن عامر و غیلان بن سلمه. زمانی که غیلان، سفیان و ابوعقیل اسلام آوردند، زنان خود را به چهار عدد محدود کردند و شش زن دیگر را کنار گذاشتند؛ (6) یا حارث بن قیس هشت زن داشت که به دستور پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) از چهار نفر آنها صرف نظر کرد. (7) همچنین عبدالمطلب بنهاشم، (8) ابی سفیان بن حرب و صفوان بن امیه (9) شش زن داشتند.
اعراب جاهلی در بین زنان خود عدالت را رعایت نمیکردند و بعضی را بر بعض دیگر تفضیل میدادند. (10)
آنچه دربارهی تعدد زوجات گفته شد، بدین معنا نیست که همه مردان عرب همسران متعدد داشتند، بلکه برخی از آنها به یک زن اکتفا میکردند؛ چنان که در ضرب المثلهای آنها نیز آمده: «خیر الرجال الذی یکرم الحرة و لا یجمع الضرّة؛ بهترین مرد آن کسی است که زن آزاد را تکریم کند و زنان متعدد نداشته باشد». (11)
برخی از دختران نیز در زمان خواستگاری با مرد شرط میکردند که زن دیگری نگیرد.
عدی بن زید در این باره میگوید:
بنات کرام لم یُرَبن بضَرّة *** دُمّی شرقاتٍ بالعبیر روادعا (12)
صورتهایی که از اشک پر شده در حالی که به بوی خوش آغشته است.
وقتی حاتم طایی از ماویه دختر عفرز خواستگاری کرد، وی بعد از اینکه حاتم را از میان خوستگاران متعدد برای ازدواج انتخاب نمود، شرط ازدواج را طلاق زن حاتم قرار داد، و چون حاتم این کار را انجام نداد، آن دو بعد از فوت همسر اول حاتم با همدیگر ازدواج کردند؛ (13) یا حَرقُفه بلویه با خواستگارش مُرَّةبن عوف شرط کرد که با کس دیگری ازدواج نکند. او نیز قسم خورد که غیر از او با کس دیگری ازدواج ننماید. (14)
روابط بین هووها
با وجود اینکه تعدد زوجات شایع بود، روابط بین هووها همراه با حسد و بغض بود و این مسئله بیشتر به سبب نفرتی بود که همسر اول از هووی خود داشت. در بیشتر مواقع زن اولی با دومی به نزاع و خصومت میپرداخت. آوردهاند ورثه دختر ثعلبه همسر ذمل بن شیبان، وقتی همسرش با زنی ازدواج کرد، ورثه زن دوم را زد و او را از این کار بازداشت و وقتی دوباره همسرش با رقاش دختر عمرو ازدواج کرد، ورثه با او نیز به نزاع پرداخت، ولی رقاش مغلوب شد و تحمل کرد و همسر ذمل شد.یا ویح نفسی الیوم أدرکنی الکبر *** اابکی علی نفسی العشیة او أذر؟
فوالله لوادرکت فیَّ بقیة *** للاقیت مالاقی صواحبک الأخر (15)
در مواقعی نیز مردها همسران را به سبب هووها تأدیب و تنبیه میکردند. سخن طهوی به خوبی بیانگر این مطلب است:
لقد خشیت أن یقوم قابری *** و لم تمارسک من الضرائر
ذاتُ شذاة جَمَّة الصراصر *** حتی اذا جرَّس کلُّ طائر
قامت تُغنظی بک سمع الحاضر *** تُصرُّاصرار العقاب الکاسر (16)
آنچه گذشت بیانگر دو امر است: اولاً تعدد زوجات به صورت نامحدود نبود بلکه بیشترین تعدادی که ازدواج میکردند، ده زن بود و این مسئله حداقل در میان دو قبیلهی قریش و ثقیف با دقت نظر در نمونههایی که گذشته، به خوبی روشن است؛ ثانیاً تعدد زوجات امر شایعی بود ولی از ارزشهای آن جامعه محسوب نمیشد و امری پست در اذهان بود.
پینوشتها:
1. طبری، محمدبن جریر، جامع البیان، ج7، ص 534، 536 و 539.
2. همان، ج7، ص 536 و 539.
3. جوادعلی، المفصل، ج5، ص 547.
4. ابن منظور، لسان العرب، ج3، ص 137 (حرم)
5. جوادعلی، المفصل، ج5، ص 547.
6. بغدادی، محمدبن حبیب المحبر، ص 357؛ میدانی، احمدبن محمد، مجمع الامثال، ج1، ص 35.
7. قرطبی، محمدبن احمد، الجامع لاحکام القرآن، ج5، ص 13.
8. ابن هشام، السیرة النبویة، ج1-2، ص 118 و 119.
9. عسقلانی، ابن حجر، الاصابه، ج8، ص 139.
10. جوادعلی، المفصل، ج5، ص 546.
11. عسکری، ابوهلال، جمهرةالامثال، ص 163؛ محمدحامد ناصر و خوله درویش، المرأة بین الجاهلیه و الاسلام، ص 125.
12. اصفهانی، ابوالفرج، الاغانی، ج2، ص 150.
13. همان، ج17، ص 386.
14. ابوتمام حبیب بناوس طائی، دیوان الحماسه، شرح علامه تبریزی، ج1، ص 202.
15. میدانی، احمدبن محمد، مجمع الامثال، ج1، ص 155.
16. حوفی، احمد محمد، المرأة فی الشعر الجاهلی، ص 239.
مشهدی علی پور، مریم؛ (1390)، مطالعهی تطبیقی جایگاه زن در جاهلیّت، تهران: مؤسسهی انتشارات امیرکبیر، چاپ اول