شكوه ملكوتي
نويسنده: محمد محمدي اشتهاردي
منبع:داستان دوستان
منبع:داستان دوستان
معتمد عباسي (پانزدهيمن طاغوت بني عباس) امام حسن عسكري عليه السلام (يازدهمين امام بر حق) را از مدينه به سامراء آورد و آن حضرت را در كنار پادگان خود تحت نظر شديد نگه داشت و سرانجام او را توسط دژخيمانش به شهادت رساند. روزي جمعي از درباريان عباسي ، نزد صالح بن صيف (زندانبان امام) رفته و با او درباره امام حسن عسكري ، صحبت كردند، از جمله به او گفتند: بر امام ، سخت بگير و او را در تنگناي دشواري قرار بده !. صالح به آنها گفت : مي گوئيد چه كنم ؟ من دو نفر از شرورترين افراد را پيدا كرده ام و آنها را نگهبانان خاص حسن بن علي قرار دادم ، ولي همين دو نفر، آنچنان تحت تأ ثير مقام ملكوتي آن حضرت قرار گرفته اند كه همواره به عبادت و نماز و روزه اشتغال دارند، اينك همين جا باشيد من دستور مي دهم آن دو نفر را به اينجا آورند، و خودتان از آنها بشنويد.
صالح دستور داد آن دو نفر را، احضار كردند، در حضور درباريان عباسي به آن دو نفر رو كرد و گفت : واي بر شما، با اين مرد (اشاره به امام حسن عسكري) كار شما به كجا كشيد؟ آنها با كمال صراحت گفتند: چه مي گوئي در مورد مردي كه روزها روزه مي گيرد و شبها از آغاز تا پايان شب ، مشغول عبادت و مناجات است ، اصلاً سخني به ما نمي گويد، و به غير عبادت به هيچ چيز اشتغال ندارد، هر گاه چهره (ملكوتي) او را مي ديدم ، از هيبت او، بر اندام ما، لرزه مي افتاد، و آنچنان دگرگون مي شديم ، كه گوئي افراد قبل نيستيم . وقتي كه درباريان شكمخواره عباسي اين گفتار را از آن دو نگهبان شنيدند، با كمال خفت و سرافكندگي از مجلس خارج شدند.
صالح دستور داد آن دو نفر را، احضار كردند، در حضور درباريان عباسي به آن دو نفر رو كرد و گفت : واي بر شما، با اين مرد (اشاره به امام حسن عسكري) كار شما به كجا كشيد؟ آنها با كمال صراحت گفتند: چه مي گوئي در مورد مردي كه روزها روزه مي گيرد و شبها از آغاز تا پايان شب ، مشغول عبادت و مناجات است ، اصلاً سخني به ما نمي گويد، و به غير عبادت به هيچ چيز اشتغال ندارد، هر گاه چهره (ملكوتي) او را مي ديدم ، از هيبت او، بر اندام ما، لرزه مي افتاد، و آنچنان دگرگون مي شديم ، كه گوئي افراد قبل نيستيم . وقتي كه درباريان شكمخواره عباسي اين گفتار را از آن دو نگهبان شنيدند، با كمال خفت و سرافكندگي از مجلس خارج شدند.